آمریکا و متحدینش بر اساس معاهداتی که مسلمین در آن بوده اند بر مسلمین حمله می کنند (۳۰۰)جنگ روانی و شبهات سلفیون آمریکائی – سعودی و وعاظ السلاطین درباری

  • آمریکا و متحدینش بر اساس معاهداتی که مسلمین در آن بوده اند بر مسلمین حمله می کنند (۳۰۰)جنگ روانی و شبهات سلفیون آمریکائی – سعودی و وعاظ السلاطین درباری

 

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

شبهه دیگری که شیطان به اولیای خود جهت محافظت از کفار اشغالگروحی نموده و میان مردمان مطرح شده  این است که امریکا ومتحدین آن بر اساس معاهده های خاصی به سرزمینهای مسلمان نشین حمله کرده اند که در این معاهدات مسلمانان نیز تحت پرچم و رهبری آمریکا شریک بوده اند، پس جنگ وجهاد در مقابل آنها نقض آن معاهدات است، وشرع نقض ویا شکستن معاهده با کفار را منع کرده است !

قبل از هر چیز باید گفت که در این گونه معاهدات هیچ مسلمانی جز مشتی از دست نشاندگان کفار سکولار خارجی – که با شهادت خود واربابان امریکایی شان آنها روزانه هزاران دلاراز اربابان سکولار خود می گیرند تا در برابر مسلمانان  بجنگند – شرکت نداشته است  وبه این ترتیب از نعمت اسلام محروم گردیده اند.

این شبهه و وحی شیطان به این معناست که اگر چند اوباش مرتد به نمایندگی از طرف مسلمین با کفار اشغالگر پیمان ببندند که قوانین شریعت الله را کنار نهاده و قوانین دین سکولاریسم را پیاده نمایند و در این راه با تمام مخالفین این کفر آشکار  بجنگند، به قرآن کریم اهانت کنند، مقدسات اسلام را پایمال کنند، سرزمینهای مسلمین را تسلم کفار سکولار خارجی نمایند، مردم کشور را به فحشاء وفسق وفجور بکشانند وخون فرزندان ملت را بریزند وبه هواپیما های دشمن بگویند که مناطق مجاهدین را بیشتر بمباران کنند ما باید به آن تعهدات احترام بگذاریم وآنرا نقض نکنیم !

پس پیمان یک مرتد با کفار اشغالگر خارجی برای مسلمین قابل احترام نیست . علاوه بر آن هر مسلمانی که از کافری بر علیه مسلمانی حمایت و پشتیبانی نماید مرتکب یکی از نواقض اسلام گشته و از دایره ی اسلام خارج می گردد و باز پیمان و تعهدات چنین مرتدی برای مسلمین قابل احترام نمی باشد.

فقهای اسلام بر اساس آیات قرآنی واحادیث نبوی موجود در قضیه صلح ومعاهده با کفار، بر این متفق هستند که حتی اگر شخصی مسلمان – چه فرد وچه دولت – به نمایندگی از مسلمانان با کفار معاهده صلح امضاء کند واین معاهده کلاً ویا بعضاً با احکام شریعت اسلامی مخالفت ویا تناقض داشته باشد، پس در آن صورت، یا این که معاهده مورد احترام قرار می گیرد به شرط آنکه ماده های مخالف با شریعت که درآن ذکر شده است باطل اعلان شود ویا اینکه به طور کلی باطل قرار گرفته  واز آن اظهار برائت صورت می گیرد. ادامه خواندن آمریکا و متحدینش بر اساس معاهداتی که مسلمین در آن بوده اند بر مسلمین حمله می کنند (۳۰۰)جنگ روانی و شبهات سلفیون آمریکائی – سعودی و وعاظ السلاطین درباری

اگر جهاد فرض عین است چرا این همه مفتی و ملا مخالف آن هستند ؟(۲۹۹)جنگ روانی و شبهات سلفیون آمریکائی – سعودی و وعاظ السلاطین درباری

  • اگر جهاد فرض عین است چرا این همه مفتی و ملا مخالف آن هستند ؟(۲۹۹)جنگ روانی و شبهات سلفیون آمریکائی – سعودی و وعاظ السلاطین درباری

 

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

امام شافعی رحمه الله در دو جا در کتاب «الرسالة» خویش، گفته اند:”لیس لأحد دون رسول الله  أن یقول إلا بالإستدلال”؛ یعنی غیر از پیام آور خالق،هیچ شخص دیگری حق ندارد بدون ارائه دلیل نظر بدهد؛یعنی اعتبار منطقی و شرعی آراء و فتاوا،مبتنی بر دلایل است نه اشخاص و بعد از حضرت رسول صلي الله عليه وسلم،هیچ شخصی چنان جایگاهی نخواهد داشت که شخصیتش پشتوانه صحت نظراتش باشد.

نتیجه تربیتی این نگرش،ضرورت اهتمام به سنجش و گزینش عقلی و تقویت تعقل و تقدس زدایی از اشخاص است؛به گفته صلاح الدین صفدی(متوفای۷۶۴ق)علت برگشت امام شافعی از اقوال قدیم خویش،که همان فتاوای امام مالک(رح) بود،مشاهده رسوخ نگرش تقدس گرایانه نسبت به امام مالک در میان مصریان،از جمله استفاده از کلاه امام مالک به هنگام استسقا و … بود؛شافعی از بیم این که مبادا نگرش های غلوآلودی همانند پندار نصارا درباره عیسی(ع)،نسبت به شخص امام مالک نیز تکوین و رواج یابد،از آرای وی برگشت تا مردم بدانند که وی نیز مجتهدی خطاپذیر بوده که در نظراتش هم خطا هست وهم صواب.[۱]

در این جا  استدلال به جای شخصیت پشتوانه صحت نظرات است و این روش صحیح اسلامی بوده است . با این وجود یکی از وحی های شیطان به یارانش که توسط منافقین و سکولار زده ها در میان مسلمین منتشر  گشته است این که : اگر جهاد مانند نماز فرض عین می بود پس چرا فلان ملا، مولوی صاحب، شیخ الحدیث، شیخ التفسیر، استاد، ماموستا و غیره دست به دست حکومت دست نشانده ی اشغالگران داده ودر مناصب حکومتی و منابر تائید شده و تحت نظارت حکومت مشغول کار هستند وفتوی داده اند که جنگ بر علیه آن و متحدین سکولار خارجی آن حرام می باشد ؟!

در اسلام دو نوع از احکام وجود دارند: احکام منصوص که در صریح قرآن وحدیث مذکور اند، واحکام غیر منصوص و اجتهادی که  متخصصین و اولی الامر هر رشته ای آنرا از قرآن وسنت با قواعد خاص و متناسب با نیاز و وضع موجود مسلمین استنباط و ارائه می دهند .  به عنوان مثال امور حکومتی و اداری جامعه را تنها از کانال رهبر دولت اسلامی و نمایندگان آن می گیریم که از راه شرعی انتخاب  گشته است . به همین ترتیب امور فقه شخصی خود را نیز تنها از کانال نماینده ی شورای متخصصین و اولی الامری می گیریم که در دولت اسلامی با یک رای واحد ارائه می گردد و به همین ترتیب سایر امور زندگی مسلمین نیز مدیریت گشته و به پیش می رود . ادامه خواندن اگر جهاد فرض عین است چرا این همه مفتی و ملا مخالف آن هستند ؟(۲۹۹)جنگ روانی و شبهات سلفیون آمریکائی – سعودی و وعاظ السلاطین درباری

اکراه و اجبار در یاری کردن اتحادیه ی کفار بر علیه مسلمین (۲۹۸)جنگ روانی و شبهات سلفیون آمریکائی – سعودی و وعاظ السلاطین درباری

  • اکراه و اجبار در یاری کردن اتحادیه ی کفار بر علیه مسلمین (۲۹۸)جنگ روانی و شبهات سلفیون آمریکائی – سعودی و وعاظ السلاطین درباری

 

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

وعاظ السلاطین حمایت و پشتیبانی رهبران دست نشانده خود آمریکا و اتحادیه ی ضد اسلامی آن را با چنین شبهه ای توجیه می کنند که ما در فتوا دادن بر علیه مسلمین آزادی خواه و رهبران ما در جنگیدن با آنها و همراهی با کفار سکولار جهانی اکراه داریم و مجبوریم زیرا اگر سر باز زنیم تحریم می شویم ویا ..

این شبهه نیز همچون سایر شبهات مفتیان و شیوخ نفتی و وعاظ السلاطین و خود روشنفکر بینان اخوان الشیاطین امر تازه ای نیست که دنبال جواب تازه گشت. الله متعال می فرمایند :
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آَمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْیَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِیَاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ وَمَنْ یَتَوَلَّهُمْ مِنْکُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ * فَتَرَى الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ یُسَارِعُونَ فِیهِمْ یَقُولُونَ نَخْشَى أَنْ تُصِیبَنَا دَائِرَةٌ فَعَسَى اللَّهُ أَنْ یَأْتِیَ بِالْفَتْحِ أَوْ أَمْرٍ مِنْ عِنْدِهِ فَیُصْبِحُوا عَلَى مَا أَسَرُّوا فِی أَنْفُسِهِمْ نَادِمِینَ (مائده/۵۱/۵۲) اي مؤمنان ! يهوديان و نصارا را به دوستي نگيريد (و به طريق اولي آنان را به سرپرستي نپذيريد) . ايشان برخي دوست برخي ديگرند (و در دشمني با شما يكسان و برابرند) . هركس از شما با ايشان دوستي ورزد (و آنان را به سرپرستي بپذيرد) بيگمان او از زمره‌ي ايشان بشمار است . و شكّ نيست كه خداوند افراد ستمگر را (به سوي ايمان) هدايت نمي‌كند .‏ مي‌بيني كساني كه بيماري (ضعف و شكّ و نفاق) به دل دارند،  (در دوستي و ياري با يهوديان و نصارا) بر يكديگر سبقت مي‌گيرند و مي‌گويند : مي‌ترسيم كه (روزگار برگردد و) بلائي بر سر ما آيد (و به كمك ايشان نيازمند شويم) . اميد است كه خداوند فتح ( مكّه ) را پيش بياورد يا از جانب خود كاري كند (و دشمنان اسلام را نابود و منافقان را رسوا نمايد) و اين دسته از آنچه در دل پنهان داشته‌اند، پشيمان گردند.

بدون شک حمایت از کفار علاوه بر آنکه یکی از نواقض اسلام به شمار می رود، نتایج غیر قابل جبرانی را نیز برای مسلمین به بار آورده است، که نمونه های اندلس، جنگهای صلیبی ،حمله مغولها و اشغال رزمینهای مسلمین در قرون معاصر نمونه ی انکار ناپذیر این مصیبت تکراری می باشد .  در این مورد مشخص نیز باید مساله ی اکراه و شروط آن را روشن نمود تا نفاق این دین فروشان خائن بر ملا گردد . اکراه از انجام دادن عملی کفر آمیز به گونه ای است که دشمنان  شخص مسلمان را به کشتن یا جدا کردن و ناقص کردن اعضای بدن تهدید کنند . ترساندن صرف و از میان بردن مال و شغل و عزل از مقام و منصب شامل اکراه نمی گردد . در حقیقت علت اساسی همکاری حکومتهای دست نشانده و دین فروشان خائن با کفار جهانی بر علیه مسلمین جهت حفظ مال دنیا، چاههای نفت، جلوگیری از تطبیق قانون شریعت الله  و حفظ مقام و منصب می باشد . ادامه خواندن اکراه و اجبار در یاری کردن اتحادیه ی کفار بر علیه مسلمین (۲۹۸)جنگ روانی و شبهات سلفیون آمریکائی – سعودی و وعاظ السلاطین درباری

اجازه ی حاکم و رئیس جمهور جامعه شرط انجام جهاد با کفار اشغالگر (۲۹۷)جنگ روانی و شبهات سلفیون آمریکائی – سعودی و وعاظ السلاطین درباری

  • اجازه ی حاکم و رئیس جمهور جامعه شرط انجام جهاد با کفار اشغالگر (۲۹۷)جنگ روانی و شبهات سلفیون آمریکائی – سعودی و وعاظ السلاطین درباری

 

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

شبهه دیگری که از طرف بعضی ها مطرح می شود این ست که در جهاد مسلحانه اجازه ی حاکمان کنونی شرط است،  وتا زمانی که رئیس جمهور و یا پادشاه یک سر زمین اعلان جهاد نکند شرکت مردمان آن کشور در جهاد نا مشروع است.

می خواهند بگویند که جهاد بدون اجازه ی حاکمان کنونی مشروعیت ندارد، وچون حاکمان سرزمینهای مسلمان نشین اصلاً به قانون شریعت الله ایمان نداشته و دست نشانده ی حکام کافر خارجی بر سرزمینهای مسلمان شنین جهت حفظ منافع آنها می باشند، هرگز اجازه  آنرا نخواهند داد که بر علیه آنها و اربابانشان کسی وارد جنگ مسلحانه گردد. پس بساط جهاد برای همیشه برچیده می شود .

بطلان این وحی شیطان بر یارانش را می توان از جهات مختلفی آشکار کرد از جمله :

  • جهاد در برابر کفر وظلم بر هر مسلمانی فرض است، وادای آن فریضه در هیچ آیه قرآن ویا حدیثی به اجازه ی کفار اشغالگر خارجی و رهبردست نشانده مشروط نگردیده است . حتی علماء به صراحت می نویسند که اگر بخشی از سرزمین اسلام زیر تسلط کفار رود جهاد بر همه فرض عین می گردد، ودر ادای فرض عین اذن هیچ کس مطرح نیست، حتی زن بدون اجازه شوهرش نیز می تواند تحت رهبریت فرمانده ی وقت وجاهدین در انجام این فرض عین مشارکت داشته باشد و اجازه ی کسی لازم نیست .
  • جمله ای که این شبهه پراکنان به آن استدلال می کنند که بعضی فقهاء در کتابهای خویش به آن اشاره نموده اند کلاً از وضعیت دیگری سخن می راند.

امام ابو یوسف رحمه الله در کتاب الخراج می فرماید: «ولا تسري السرية إلا بإذن الإمام» به این معنا که مسلمانان به دار الحرب لشکر کشی نکنند مگر به اجازه ی امام شان. ادامه خواندن اجازه ی حاکم و رئیس جمهور جامعه شرط انجام جهاد با کفار اشغالگر (۲۹۷)جنگ روانی و شبهات سلفیون آمریکائی – سعودی و وعاظ السلاطین درباری

قبل از جهاد مسلحانه تربیت اسلامی لازم است(۲۹۶)جنگ روانی و شبهات سلفیون آمریکائی – سعودی و وعاظ السلاطین درباری

  • قبل از جهاد مسلحانه تربیت اسلامی لازم است(۲۹۶)جنگ روانی و شبهات سلفیون آمریکائی – سعودی و وعاظ السلاطین درباری

 

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

 

یکی از شبهاتی که در راستای معطل ساختن جهاد مسلحانه بر علیه کفار اشغالگر خارجی در سرزمینهایی که حکام دست نشانده بر آن تسلط یافته واز نعمت دولت اسلامی محروم هستند مطرح می گردد این است که مجاهدین باید قبل از داخل شدن به سنگر های جهاد تربیت شوند؛ وبدون تربیت، جهاد ثمره نیکی نمی دهد وجهاد گذشته افغانان با شوروی و اکثر سرزمینهای مسلمان نشین نشان داد که  به خاطر نبود تربیت سالم مجاهدین، نتایج جهاد هدر رفته ومنجر به خونریزی در میان مسلمانان شد.

با  توجه به نزول تدریجی احکام تربیتی قرآن و زندگی صحابه  در می یابیم که اصحاب رسول الله صلی الله علیه وسلم هرگز در یک سطح تربیت قرار نگرفته بودند . کسانی وجود داشتند که به محض گفتن شهادتین و داخل   شدن در دایره ی اسلام وارد میدانهای جنگ مسلحانه گشته و به شهادت می رسیدند بدون ان دوره ای تربیتی را گذرانده باشند . به همین دلیل اکثر اصحاب همچون خالد بن ولید  دچار اشتباه می گشتند و اصلاح می گردیدند . در شریعت الله و زندگی بشری اولویتهایی وجود دارند که نمی توان آنها را نا دیده گرفت .

با اینکه تربیت یک رکن اساسی جهاد است اما جهاد مسلحانه در مقابل دشمن فرض عین بوده و تربیت مجاهدین از امور مستحب به شمار می رود، وبه خاطر مستحب نمی توان فرض عین را ترک کرد. علاوه بر آن تربیت با جهاد مسلحانه تضادی ندارد، بدین معنی که اگر جهاد مسلحانه آغاز گردد این امر مانع تربیت مجاهدین است، بدین لحاظ می توان  هر دو وظیفه را چنانچه در سیرت رسول اکرم  صلی الله علیه وسلم واضح وعیان است  هماهنگ به پیش برد.

اگر این قضیه را به عقل سلیم نیز محول کنیم در می یابیم که بخاطر جزء نمیتوان کُل را ترک کرد، بطور مثال: اگر مریضی در کنار مصرف دارو پرهیز  هم کند، بیماریش  طول نمی کشد وبه زود ترین فرصت علاج می شود، اما اگر وی پرهیز نکند آیا  دکتر آنرا از خوردن دارو نیز منع می کند. به همین شکل اگر جهاد مسلحانه بدون تربیت تا حدی نتایج مثبت به بار می آورد پس نباید بخاطر اینکه نتایج کامل بدست آید آنرا نیز ترک کرد تا باشد اسباب نتایج کامل همه یک جا  فراهم شوند . و نمی شوند چون انسانها هرگز در یک  سطح تربیتی قرار نمی گیرند .

در جهاد مهم منهج روشن و اسکله ی رهبری آن مهم است، چون ممکن است در میان سربازان کسانی بی تربیت منافق، ملی گرا، مال دوست و … وجود داشته باشند که  هرگزاصلاح پذیر  نیستند، یا مانند ارتش علی بن ابی طالب افرادی خوارج صفت و قاتل وجود داشته باشند و…. تمام این موارد نمی تواند مانع انجام جهاد گردند . بخصوص زمانی که این جهاد فرض عین جهاد دفع باشد .   ادامه خواندن قبل از جهاد مسلحانه تربیت اسلامی لازم است(۲۹۶)جنگ روانی و شبهات سلفیون آمریکائی – سعودی و وعاظ السلاطین درباری

جنگ روانی و شبهات سلفیون آمریکائی – سعودی (۲۹۵)جهاد با شیطان و نفس جهاد اکبر و کوچک و ناچیز بودن فرض عین جهاد دفع

  • جنگ روانی و شبهات سلفیون آمریکائی سعودی (۲۹۵)جهاد با شیطان و نفس جهاد اکبر و کوچک و ناچیز  بودن فرض عین جهاد دفع

 

جنگ روانی و شبهات سلفیون آمریکائی – سعودی و وعاظ السلاطین درباری

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

شبهات یعنی :  وحی شیطان به یارانش جهت مبارزه و مانع تراشی در برابر یکی از برنامه ها و قوانین شریعت الله. الله متعال می فرمایند : إِنَّ الشَّيَاطِينَ لَيُوحُونَ إِلَى أَوْلِيَائِهِمْ لِيُجَادِلُوكُمْ. (انعام/۱۲۱) بيگمان اهريمنان و شياطين صفتان، مطالب وسوسه‌انگيزي به طور مخفيانه به دوستان خود القاء مي‌كنند تا اين كه با شما منازعه و مجادله كنند.

یکی از شبهات مهمی که مخالفین جهاد مسلحانه بر علیه کفار اعم از حکم فرمایان مزدور ویا به اصطلاح خود شان دانشوران  رسمی و دولتی  ویا درباری آنرا مطرح ساخته ومی خواهند اذهان مردم مسلمان ما را تغیر دهند این است که جهاد مسلحانه جهاد اصغر ویا کوچک بوده وجهاد با نفس جهاد اکبر یا بزرگتر است، و این توهم خود را به این قول منسوب به پیغمبر صلی الله علیه وسلم مشروعیت می بخشند که گویا وی  بعد از اینکه از یکی از غزوات بر گشت فرمود: «رجعنا من الجهاد الأصغر إلى الجهاد الأكبر»، ترجمه: «از جهاد اصغر بسوی جهاد اکبر باز گشتیم»، ومنظور از جهاد اکبر جهاد با نفس است.

قبل ازینکه به شرح وتفصیل این قول منسوب به رسول الله صلی الله علیه وسلم بپردازیم باید یاد آور شویم که منظور آنعده کسانیکه چنین افواهات وشبهات را راه اندازی میکنند اینست که مردم مسلمان را از جهاد مسلحانه با کفار اشغالگر خارجی و دست نشاندگان آنها رو گردان ساخته وعملا، ورای سفسطه های تئوریک ، در دنیای واقع جهاد مسلحانه را به زمان نامعلومی تعطیل نموده ودر بسیاری موارد ، آن را موکول به خواست و سیاستهای اربابانشان می نمایند .

بر همین مبنا کلمه ی جهاد را در موارد دیگری به کار می گیرند که آن را از مفهوم اصلی آن خارج گردانند؛  مانند :  ادامه خواندن جنگ روانی و شبهات سلفیون آمریکائی – سعودی (۲۹۵)جهاد با شیطان و نفس جهاد اکبر و کوچک و ناچیز بودن فرض عین جهاد دفع

جنگ روانی دین فروشان و علمای سوء (۲۹۴) نوكرمنشي، خيانت به دين و ملت و سرسپردگي براي دشمنان خدا و مردم

جنگ روانی دین فروشان و علمای سوء (۲۹۴) نوكرمنشي، خيانت به دين و ملت و سرسپردگي براي دشمنان خدا و مردم

 

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

امر مي گويد : در قرون وسطي خلاصه قضيه اين بود. يكي گردن مردم را بزور گرفته و بزور نگه مي داشت، يكي ديگر جيب او را خالي مي كرده يكي ديگر در گوشش مي گفته صبركن خدا بزرگ است

مردمان ناآگاه و جاهل به دليل جهالت خود،  پيوند بيشتري با جهان مادي و محسوس دارند و نمي توانند به آساني از عبادت خدايان محسوسي كه برايشان تراشيده اند و يا خود تراشيده و اكنون ديگران متولي آنند، دست بردارند. چون اين خدايان مادي قابل دسترسي عيني و ارضاء كننده و پاسخ گوي انحرافات جاهلي آنها مي باشند و آنها را در جايي قرار مي دهند كه هرگاه خدايانشان را ديدند، لمس كردند، براي آنها قرباني كردند، و يا به عبادت كردن آنها پرداختند ، احساس كنند به صورت مادي و محسوس به خدايانشان نزديكند.

اينگونه جوامع معمولاً سه طبقه محسوس را در خود مي پروراند.و مثلث شومي را مي پروراند كه از صاحبان زور، زر، تزوير و يا به عبارتي شمشير و پول و قلم تشكيل يافته اند. اينان در راستاي قدرت و تحميل آن بر انبوه مردمان زير دست با به دست گرفتن  زمام امور «دین را التقاطی، افيون و ترياك» مي كنند و خود نيز چندان پايبندي به آن ندارند و آنرا متناسب نيازهاي قدرتشان تغيير مي دهند.

در اين جا خوداينان و نيازهايشان ميزان و محور قانون و دين مي گردد و حاكمبت اينان بدين شيوه شكل مي گيرد و متحول مي گردد. زماني كه هر پيامبري صلي الله عليه و اله و سلم  نداي «لا اله – الا الله» و پرهيز از طاغوت و شرك  را سرداد در واقع صراحتاً حاكميت خدا و قانون خدا را جايگزين و جانشين قانون و حاكميت غيرخدا نمود. و جامعة بي طبقه اي را ترسيم نمودند كه تنها يك حاكم  و فرمانروا  و فرياد رس دارد و همه بطور يكسان بندگان و عبدهاي وي به شمار مي روند. همگي عبدند و تنها اوست حاكم و فرمانروا.

و اين طبعاً به نفع منافع طبقاتي مادي و معنوي هيچ يك از قطبهاي زر و زور و تزوير نبود و بدين سان در برابر اين نداي توحيدي پاك، دست به كار شدند. بازدارنده هايي چون خدعه، نيرنگ،  عوامفريبي،  خشونت، سركوب، قتل، تبعيد و… را بكار بردند اما ديدند كه فايده ندارد. اعلام كردند: ادامه خواندن جنگ روانی دین فروشان و علمای سوء (۲۹۴) نوكرمنشي، خيانت به دين و ملت و سرسپردگي براي دشمنان خدا و مردم

نبايد اخبار را از رسانه هاي كفار اشغالگر خارجي و حكومتهاي دست نشانده ي آنها و منافقين دين فروش گرفت (۲۹۳)

نبايد اخبار را از رسانه هاي كفار اشغالگر خارجي و حكومتهاي دست نشانده ي آنها و منافقين دين فروش گرفت (۲۹۳)

 

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

در حالي كه تمام رسانه هاي رسمي و ماهواره اي ، غير از اينترنت ، در اختيار آنهاست ؛ اگر مسلماني چنين اخباري گرفت چه ؟ زماني الله متعال به ما هشدارمي دهد كه : يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ جَاءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا …(الحجرات/٦) يعني اينكه مسلمان نبايد اخبار را از يك مسلمان موحدي كه توسط رسول الله صلي الله عليه وسلم تربيت شده اما دچار يك فسقي گشته است به آساني دريافت كند، بلكه بايد راست و دروغ آن را روشن و آشكار گرداند ، با اين وجود در مورد مسلمانان  فاسق اين زمان  و بخصوص  كفار و مرتدين و منافقين دين فروش اجير شده چه بايد كرد ؟  زماني كه ما اخبار يك مسلمان فاسق را به همين سادگي باور نمي كنيم حالا چگونه بايد به اخبار كفاراشغالگر خارجي  و مرتدين محلي و منافقين دين فروش گوش كرده و اعتماد نمائیم ؟ در شریعت الله شهادت از کافر و مرتد پذیرفته نمی شود و بدون شک  شهادت در مورد وقوع خبر یا رویدادی نیز به هیچ وجه از آنها پذیرفتنی نیست .

آشكار و كاملاً روشن است كه دشمنان خارجي مسلمين و منافقين بومي از قرنها پيش به صورت عموم و در چند دهه گذشته به صورت اخص،  جنگي رواني و تبليغي را بر عليه مسلمين به راه انداخته اند، به همين دليل، اخبار مربوط به مجاهدين و مسلمين باعزت، و حتي مسلمين ذليل شده را نيز، تحت هيچ عنواني نمي توان از كفار و بخصوص مرتدين و منافقيني كه در اختيار اينها هستند گرفت، و مسلمان حق ندارد بدون توجه به سرچشمه ي خبر،  آن را نشخوار نموده و به ديگران نيز منتقل نمايد .

حالا فرض مي كنيم كه ما مجاهدين شريعت گرا را نمي شناسيم و از اعمال آنها نيز اطلاعي در دست نداريم، و اخباري در مورد آنها به ما مي رسد؛ چگونه بفهميم چنين خبري راست است يا دروغ ؟ طبق آن چيزي كه گفته شد در همان ابتداي امر بايد روشن نمود كه منبع خبر و كسي كه خبر را پخش مي كند كيست ؟ به دنبال آن بايد فهميده شود كه منبع و پخش كننده ي خبر طرفدار يا عضو جناح خاصي هست يا بي طرف می باشد.

زماني كه رسانه هاي وابسته به  آمريكا و انگليس و آل سعود و روسيه و …. و مرتدين محلي چون پ.ك.ك، بارزاني، طالباني، دين فروشان منافق همنشين با اينها، كه در حال جنگ مسلحانه با مجاهدين بوده و اخباري را با مخلوط نمودن راست و دروغ منتشر مي كنند، كدام عقل سليم به يك مسلمان اجازه مي دهد كه  كوركورانه آن را پذيرفته و نشخوار كند ؟   ادامه خواندن نبايد اخبار را از رسانه هاي كفار اشغالگر خارجي و حكومتهاي دست نشانده ي آنها و منافقين دين فروش گرفت (۲۹۳)

تولید شایعه و دروغپردازی (۲۹۲)

تولید شایعه و دروغپردازی (۲۹۲)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

دشمنان قانون شریعت و ظالمین، در طول تاریخ ، همیشه بر این عادت بوده و هستند که از ارهاب و مبارزات مشروع ما گله و شکایت کنند .  البته واقعیت آن است که منظور آنها از ارهاب و تروریسم، همیشه برای عموم،  نوعی ابهام داشته و ناروشن بوده است .  آنها تمایل دارند که کلیه ی فعالیتهای عملی و حتی عقیدتی مظلومینی که در برابر افکار پوسیده و ضد انسانی و همچنین در برابر  نیروی کشتار و خونریز آنها  و بر علیه منافع طبقاتی شان صورت می گیرد را، با برچسب ارهاب و تروریسم؛ مردود، وحشیانه و غیر متمدنانه اعلام نمایند .

از دیدگاه آنها «هرگونه واکنش عملی» در برابر اشغالگری، دیکتاتوری، غارت و چپاول، کشت و کشتار  و جنایات آنها شامل یکی از روشهای تروریسم می گردد. روشنگری مردم، سازماندهی یک اعتراض حق طلبانه، تلاش جهت تحریم اخلاقی نظامیان سرکوبگر وطن فروش  و خود روشنفکربینان خائن و دین فروشان مزدور(حتی در صفوف خودمان) نیز یکی از شکلها ی تروریسم معرفی می شود .

اگر درک از تروریسم و ارهابی به معنی فکر، عقیده یا عملی باشد که دشمن را ترسانده یا صدمه ای به آن وارد می کند، پس در این صورت، تمام مبارزات مظلومین و آزادیخواهان چیزی جز تروریسم و ارهاب نیست؛ و سوالی که باقی می ماند این است که : آیا تمام ابزارها و سیستمهای مورد استفاده ی حکومتهای ظالم و خونریز، همچون هواپیماها، موشکها، پلیس، ارتش، افکار و  رسانه های جنگ روانی، زندانهای مخوف و شکنجه های وحشیانه  چیزی غیر از وسایل تروریسم و ترساندن مظلومین می باشند؟  آیا باوجود چنین ابزارها و سیستمهای خشن سیاستمداران مسلح و جنایتکار، که  دم از شعارهای عوام فریبانه و ریاکارانه ی اخلاقی می زنند، حق محکوم کردن ارهاب و تروریسم  مظلومین آزادیخواه را دارند؟

جهت عدم پاسخدهی به اینگونه سوالات، ظالمین در تلاشند، با بهره گیری از مخدرهای فکری سکولار  و ساحران مذهبی و  تمام ابزارهای جنگ روانی موجود،  به کلمه ی تروریسم معنی غیر مستقیم و کلی تری دهند . بدین ترتیب یک سکولار سرمایه دار اعتصاب  توسط کارگران تحت ستم و ترویج افکار توحیدی جهت  تشکیل جامعه ای اسلامی که مجری قانون شریعت الله باشد را، و یک دین فروش خائن هر گونه ایراد گرفتن آشکار از دین فروشان و حاکم فاسد دست نشانده ی مرتد را  در مفهوم عام تروریسم جای می دهند . ادامه خواندن تولید شایعه و دروغپردازی (۲۹۲)

تولید انقلابات نمایشی و کنترل شده (۲۹۱)

تولید انقلابات نمایشی و کنترل شده (۲۹۱)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

شکی در آن نیست که این قرن را از هر لحاظ عصر انقلابات ایدئولوژیک و عصر بیداری نو پای اسلامی باید نامگذاری کرد. دیکتاتوری سکولاریسم با افزایش آگاهیهای عمومی اعلام ورشکستگی نموده و روز های پایانی حیات ننگین خود را در سرزمینهای مسلمان نشین سپری می کند.

کمپانی های فراماسونری و کارتلهای پشت پرده وابسته به جاهلیت با بهره گیری از اطاقهای فکریشان مدتهاست که برای چنین پیش آمدی آماده گشته اند، و جهت ممانعت از انقلاب اسلامی و بازگشت اقتدار و عزت انسانهای ستمدیده طرحها و برنامه های حساب شده ای را برای همچنین روزهایی تدارک دیده و در سرزمینهای مسلمان نشین نیز ، با بهره گیری از اهرمها و افرادی فریب خورده و اکثرا سکولار مرتد، در پی اجرایی شدن توطئه ای وحشتناک علیه اسلام راستین و انقلاب راستین اسلامی بر آمده اند.

آنها شکی ندارند که عمر فرمانروایان دست نشانده و فرسوده اشان به پایان رسیده و ملیتهای مسلمان با بازگشت فراگیر عقیده اسلامی و گسترش سریع توحید و کفر به طاغوت در صدد مبارزه ای ریشه ای با وضع موجودی اند که سالهاست با شعارهای دروغین غیر از فقر و دیکتاتوری سکولاریستی چیزی برایشان در برنداشته است.

سکولارهای دست نشانده و مزدور وعده آزادی و برابری در اندیشه و عمل را دادند، اما در واقع با دیکتاتوری سکولاریستی خود ، به جان تمام عقاید دینی و فرهنگ غنی سنتی مردم افتادند و تبر بی رحم خود را بر تنه ی نیرومند و ریشه دار فرهنگ چند هزار ساله مردم زده و با سکولاریزاسیون ویرانگر خود فرهنگی منحط با ارزشهایی کاملا بیگانه با مردم بر آنها تحمیل کردند.

همین سکولارهای خائن با آوردن مذهب سوسیالیستی و کمونیستی وعده ی از میان بردن فقر و محرومیت و بوجود آوردن دنیایی برابر و یکسان را به مردم داند که در چنین دنیایی هیچ فقیر و محرومی وجود نخواهد داشت و غنا و رفاه سراسر جامعه را در بر خواهد گرفت،اما در حقیقت امر غیر از نکبت و بیچارگی و تاراج رفتن سرمایه های طبیعی و زیر زمینی و … چیزی برایشان در برنداشت. ادامه خواندن تولید انقلابات نمایشی و کنترل شده (۲۹۱)