تفرقه و انشعاب جزء لاینفک سکولاریستها ی مرتد کردستان
ابوسلیمان هورامی
از آن جا که مرتدین تابع اقکار بشری اند و انسان ها به حکم نسبیت علم و تجارب در یک سطح قرار نمی گیرند و هم چنین مرجعی هم وجود ندارد که در صورت اختلاف به آن مراجعه کنند تا باعث رفع تفرقه میان آنان گردد در صورت نبود یک قدرت بزرگتر که سرپرستی آنان را بر عهده گیرد، بدون استثنا مرتدین دچار تجزیه و تفرقه می گردند.
از زمان قاضی مرتد تا کنون صدها حزب و دسته و گروه از سکولارهای مرتد به وجود آمده اند که در پاره ای اوقات به قتل و عام و کشت و کشتار هم نیز پرداخته اند و تا کنون هیچ کدام از احزاب سکولار در صورت نبود دشمن قدرتمندی در برابرشان هرگز با هم ننشسته اند و با هم بودن شان هم صرفاً جهت رفع وضع موجود بوده است. ممکن است که گفته شود که در میان مسلمین نیز تفرقه وجود دارد، در جواب باید گفت مسلمانان دارای مرجعی به نام قرآن و سنت صحیح بر فهم صحابه ی کرام و تابعین آن ها هستند که در صورت اختلاف چنان چه بیماری در دلشان وجود نداشته باشد خیلی راحت یک رأی و یک صدا می گردند، چون یک قرآن ، یک سنت ، یک سلف و در کل یک برنامه ی ثابتی دارند. به همین دلیل امکان اتحاد و وحدت میان مسلمین امری ست حتمی بر خلاف مرتدین که از هیچ مرجعی غیر از عقل ناقصشان پیروی نمی کنند و هرگز هم همگی یک عقل و یک رأی نمی گردند در نتیجه همیشه اختلاف و تفرق و چند دستگی در میانشان باقی می ماند.
کیخسروی در مورد تجزیه ی اولیه ی حزب مرتد دمکرات پس از انقلاب می گوید: « ما هم قصد انشعاب از حزب را نداشتیم بلکه می خواستیم کل جریان حزب و رهبری آن را از مسیر انحرافی بازداشته و به مسیر واقعی خود در راستای منافع ملی مردم کردستان و همبستگی و هماهنگی با کل مردم ایران و حفظ وحدت ملی هدایت کنیم… فقط از معترضین محترم انتظار دارم اگر خود را معتقد به دمکراسی و آزادی فکر و اندیشه می دانند به طرف مقابل هم حق بدهند، به مردم عزیز کردستان به ویژه نسل جوان توصیه کند فریب شعارهای دموکراتیک رهبری حزب دموکرات کردستان را نخورند».[۱]
از دیگر سو پس از قتل و عام های وحشیانه ی میان مرتدین کومله و دمکرات خود حزب کومله نیز به چند شعبه تقسیم گردید که شاه اویسی این تجزیه و تفرق را چنین تشریح می کند:
۱- کومله زحمتکشان به رهبری برادران مهتدی (برادر زن های مفتی زاده)
۲- حزب کمونیست ایران به سخنگویی ابراهیم علیزاده و افراد غیر کرد که در میان آن ها بودند و بعدها به آنان پیوستند.
۳- حزب کمونیست کارگری که فعالیت آن ها بیشتر در اروپا و امریکاست و بیشتر به شعار می پردازند و این اواخر هم دچار تجزیه دیگری شدند و به جز خود هیچ حرکتی را درست نمی دانند ».[۲]
البته این دسته بندی ها و گروه سازی ها و تجزیه طلبی ها و تفرقه ها هم چنان ادامه دارد و چنان چه می دانیم حزب دمکرات به چند شاخه دیگر تقسیم گردید. که قدیمی ها و جناح حسن زاده مرتد و جناح مصطفی هجری مرتد و بی طرف های خنثی شده از تقسیمات جدید به شمار می روند هم چنین کومله نیز در همان مسیر طبیعی خود در حال تفرق و چند دستگی است که جناح مرتدی ها (مهتدی ها) و ایل خانی زاده ها ، حکمتیت ها و… از ضایعات پس از متلاشی شدن این حزب آدمکشان کردستان می باشند.
البته ظهور احزاب جدید با نام های جدید از ویژگی های مرتدین است و قطعی است که در همین مسیر سکولاریسم و به خصوص سوسیالیسم همان به بن بست رسیده ها با اسم و نام جدیدی وارد عرصه ی جامعه شده تا به خیال خود به مردم بفهمانند که این ها همان آشغال های قدیمی نیستند بلکه چیزی اند جدید که در آن ها مثل گذشتگان شان خیانت، غدر ، دیکتاتوری ، ظلم و بیداد وجود ندارد اما همگی ما می دانیم که خر همان خر است و پالان عوض شده.
این تفرق و چند دستگی میان مرتدین به همین شدت تا زمانی به پیش می رود که مسلمین نیروی قدرتمند و مطرح نگردند به محض قدرت یافتن مسلمین این ها به صورت موقتی اختلافات را سرپوش گذاشته تا این که مسئله ی دشمن مشترک شان حل گردد آن وقت است که به قول لنین جنگ داخلی امری ست حتمی و اجتناب ناپذیر ، یعنی جنگ میان مرتدین تا انهدام یکی از آن ها و به قدرت یکی از آن ها ادامه می یابد یا این که مردمان و سرزمین و شهرها را میان خود تقسیم می کنند تا یک تعادل قوا به وجود آید که نمونه هایش را زیاد دیده و هنوز هم می بینیم.
ولله الحمد والمنه
و الله اكبر
ابوسلیمان هورامی
[۱] . کردستان ۲ – صفحه ۶۹
[۲] . همان صفحه ۱۸