ميشه بفرماييد ارتداد چيست و مرتد كيست ؟ و دليل ارتداد شيعيان چيست ؟ ( ۱ )

ميشه بفرماييد ارتداد چيست و مرتد كيست ؟ و دليل ارتداد شيعيان چيست ؟ ( ۱ )

ما به كرات از رهبران و بزرگان دولت اسلامي در عراق و شام و بعضي از فرق القاعده در يمن وغيره شنيده ايم كه شيعيان مرتد هستند ، ميشه بفرماييد ارتداد چيست و مرتد كيست ؟ و دليل ارتداد شيعيان چيست ؟(سلسله درسهاي : پرسش از ما و شما ،  پاسخ  از استاد مجاهد : ابوحمزه المهاجر هورامي )

بسم الله والحمد لله
اما بعد :

ج : قبل از پرداختن به اصل موضوع و سپاردن قضاوت به خوانندگان ، لازم است جهت روشن شدن اين موضوع مقدمه اي تاريخي در باره ي جهاد در عراق بيان شود كه مي تواند كمك مفيدي باشد :

در ۱۱ فوریه ۲۰۰۳  امام شهيد  – باذن الله – اسامه بن لادن تقبله الله در نامه ای به مردم عراق ، که از طریق شبکه الجزیره پخش شد به آنها هشدار داد که خود را برای یک جنگ صلیبی با هدف اشغال یکی از پایتختهای قدیمی جهان اسلام ، چپاول ثروتهای مسلمانان ، و روی کار آوردن یک رژیم دست نشانده برای پیروی از دستورات واشنگتن و تل آویو به منظور صاف کردن راه تاسیس ” یک اسرائیل بزرگ ” آماده کنند. او به مردم عراق توصیه کرد برای یک جنگ طولانی علیه صلیبیون و بویژه درگیر شدن در یک جنگ شهری و خیابانی آماده شوند ، در ضمن روی اهمیت عملیاتهای شهادت طلبانه ای که ضربات و آسیبهای بی سابقه ای را بر پیکر آمریکا و اسرائیل وارد کرده تاکید نمود.
بن لادن رحمه الله حتی جهادگران عراقی را تشویق نمود تا تحت یک ” همگرایی منافع” با ” سوسیالیستها ی کافر” مثل بعثی ها و دیگر گروهها ، علیه صلیبیون همکاری کنند . ارسال این پیام آشکاربن لادن –  تقبله الله – آنهم پنج هفته قبل از تهاجم نیروهای آمریکایی و انگلیسی به عراق ، با اقدامات فعالانه تری همراه شد.
نیروهای القاعده ،در همان اوایل امر حمله آمریکا به عراق، به همراه نیروهای صدر شیعه مذهب وبه دفاع ازمردمان شیعه ونهضت  آنها  ، متحداً در شهرهای شیعه نشین به جنگ با آمریکا به عنوان دشمن مشترک می پرداختند وصدها جوان خود را در این راه فدا نمودند . اما زمانی که رهبران شیعه مذهب عراق  به همراه اخوان الشياطين و بعضي از عشاير اهل سنت با آمریکا متحد شدند وبر علیه مجاهدین وتحت رهبریت سکولارهای مرتد اهل سنت وشیعه وارد جنگ با آنها گردیدند، جنگي ناخواسته بر مبارزين آزاديخواه  تحميل گردید.

تمام نیروهای مقاومت وجهادی عراقی با اين مزدوران جنگیدند  .  پس از شدت یافتن مبارزات اشغالگری نیروهای متحد سنی وشیعه در عراق ، مراجعی  به پیروان ومقلیدنش دستور دادند که با اشغالگران نجنگند ودر عوض تبدیل به چشمان بومی آمریکا ، انگلیس و متحدین سکولارشان گشتند ، قدرت نظامی و تبلیغاتی وجاسوسی خود را در اختیار اشغالگران سکولار قرار دادند وبه تمام نیروهای مقا ومت اعم از شیعی وسنی حمله بردند .که جنایات آنها در حق شیعیان نجف وکربلا وتیر اندازی در محيط قبرامام علی وقتل و عام پناهندگان آن مشهور وعیان است .
با این وجود مقاومت مردمی همچنان به قوت خود ادامه داشت. اما زمانی که دیدند که قدرت مقابله با هر دو نیروی متحد سنی وشیعه را ندارند واحتمال تکرار ویتنام ثانی می رود ، دست به توطئه وحشتناک وهمیشگی خود در طول تاریخ زدند وآن هم اختلاف وتفرقه به بهانه های مذهبی وانحراف لوله های تفنگ از نشانه گیری به سمت اشغالگران مهاجم به طرف نیروهای مقاومت  وفرسوده کردن تدریجی آنان .
تا این زمان نیروهای جهادی سنی به همراه شیعیان متفقاً از کربلا ونجف دفاع می کردند ودر شهرهایی هم که جمعیت شیعه وسنی با هم به سر می بردند باز این تعاون  وهمکاری در جنگ با دشمن مشترک وجود داشت . اما فریب خوردگان اکثراً شیعه مذهب  طرفدار حکومت  دست نشاندهء اشغالگران  ، طبق نقشه آمریکا ومتحدینش آتش فتنه را شعله ور ساختند واکثر مبارزین نیز در دام آن افتادند . فریب خوردگان مذهبی سيستم سکولار  شعار « الثار ، الثار ، من تکریت والانبار » را سر دادند وخواستند انتقام ۱۴۰۰ سال پیش امام حسین را از قاتلانش بگیرند واین در حالی است که قاتلان امام علی وامام حسین یاران خودشان بودندو…
به همين راحتي مذهبیون شیعه عراق فریب سکولار های شیعه را خوردند وبسياري از عشاير سني مذهب هم ابزار دست دیکتاتوری سکولاریسم گشتند که هیچ اعتقادی نه به احکام اسلامی سنی داشتند ونه شیعی . با اين وجود هنوز گروههايي از تشيع به همراه گروههايي از اهل سنت متحداً  با اين فريب خورده هاي شيعه و سني در حال جنگ بودند .
در واقع جنگ القاعده سنی مذهب وعصائب اهل حق شیعه مذهب  با آن ها به خاطر مذهبشان نبود ، بلکه به دلیل خیانت آن ها به تمام مذاهب آسمانی واتحاد با دشمن همه ی ادیان آسمانی وپیوستن به اتحاد نامبارک سکولاریسم جهانی ومرتدین محلی  بود .در واقع شیعیان فریب خورده ی دست سکولارها آغازگر جنگ بی فایده وانحرافی مذهبی در عراق بودند ،نه مجاهدین سنی مذهب یا شیعه مذهب مخالف اشغالگران ومتحدینشان .
گروههاي مزدور شيعه مذهب اکثر دانشمندان وعلمای دینی واساتید دانشگاهی اهل سنت را به قتل رساندند ، هزاران پیر وجوان را به خون غلطاندند ، به ناموس وآبروی هزاران دختر وزن اهل سنت تجاور کرده و هزاران نفر را ربودند که هنوز هم مشخص نیست در کدام یک از زندانهای آنها یا اشغالگران به سر می برند، خانه ها ومغازه های بسیاری را آتش زده وهزاران نفر را آواره نمودند ، در میان نماز گزاران ،دانش آمووزان مدارس، بازارهای پرازدحام اقدام به بمب گذاری نمودند وهر بار آن را به یکی از گروهای سنی یا شیعی نسبت می دادند. اسارت سربازان انگلیسی با ریش مصنوعی در حین بمب گذاری در بازار همه چیز را  برای عاقلان فاش ساخت .اما فتنه فراگیر تر از آنی شده بود که برای عامه مردم درگیر جنگ قابل فهم گردد …
با این وجود همین فریب خوردگان دست سکولارها ومرتدین محلی به علمایان ودانشمندان و مساجد اهل سنت نیز رحم نکردند . در همان ابتدای ورودشان به بغداد بیشتر از ۳۰ مسجد را اشغال کردند ، در بصره ، العماره ، السماوه والناصریه مساجد زیادی را تصاحب کرده و در شهر الحله حتی یک مسجد هم برای اهل سنت باقی نگذاشتند و… آنها یک جهنم واقعی به سبک دنیا رابرای اهل سنت عراق بوجود آوردند.
با تمام این مقدمه چینی های مهاجمین سکولار وفریب خوردگانشان  ، جنگ مردمی میان شیعه وسنی شعله ور گردید  ، واشخاص صرفاًبه خاطر اسمشان که ابوبکر ، عمر ، خالد، عثمان و… بود کشته می شدند . فتنه چنان گسترده ووحشتناک بود که خیلی از جماعتها را به کام خود فرو برد واحزاب سابقه دار هم نتوانستند کاری از پیش برند.
پس از گسترش فتنه، به حدی که طراحان مد نظرشان بود، اشغالگران به چهرهء فرشتگان نجات وارد مرحلهء دوم نقشه خود گشتند. آمریکا جهت عميق نمودن اختلافات و گرم نمودن بازار خون ريزي مسلمين بسیاری از عشایر اهل سنت را نيز مسلح کرد وصحوات رابوجود آورد . اکثر مقاوت شیعه هم با دولت مرکزی مصالحه کردند .
از شیعیان ، عصائب اهل الحق که از جیش المهدی صدر جدا شده بودند به همراه دیگر مجاهدین در حال مبارزه با اشغالگران شدند و اين مخالفت شيعيان با حكومت دست نشانده ي مركز تا زماني كه  فرمانده ي شهيد –باذن الله – ابومصعب زرقاوي شعار « الشِّيعَةُ الرَّوافِضُ طائِفَةُ شِرْكٍ ورِدَّةٍ »  را جزو عقيده ي خود و جماعتش نمود  ادامه داشت . يكي از ثمرات اين شعار ، چنانچه بعداً ذكر خواهد شد ، اين بود كه شيعيان اختلافات خود را كنار نهاده و  همگي جهت جنگ با القاعده و سپس دولت اسلامي عراق و درنهايت دولت اسلامي در عراق و شام با هم متحد شوند  .
تکمیل این زنجره و پروسه اخلالگری و جنگ ميان مذاهب و قبايل همان چیزیست که دیکتاتوری سکولاریسم جهت تحقق برنامه هایش به آن نیاز دارد واصلا برایش مهم نیست که چقدر خون پیر وجوان ، آبروی زنان ودختران  پایمال شده و هزاران نفر آواره گشته ومکانهای مذهبی ویران گشته و…. مهم تحقق اهداف مادی وسکولاریستی اش می باشد.
یکی از رهبران جهاد می گفت ماهرگز جنگ با شیعیان را آغاز نکرده ایم وپس از شعله ور شدن جنگ نیز چندین بار برای همگان روشن کرده ایم که ما با شیعیان نمی جنگیم چون آنها مذهب تشیع دارند . ما نیازی به جنگ با آن ها نداریم . همچنانکه هیچ نیازی هم به جنگیدن با مرتدینی که با آمریکا همکاری نمی کنند نداریم ، آرزوی ما جنگیدن با دشمن اشغالگراست وهرگونه جنگی که در آن مردمان تحت ستم علیه همدیگر به راه بیاندازند در راستای نقشه اشغالگران است وتمام سودش به جیب دشمنانش می رود
القاعده جهت پرهيز از جنگ مذهبي و هدايت لوله هاي تفنگ به سمت سكولاريستها ،  به پارلمان کردهای سکولار مرتدی که خود را نماینده کردهای سنی می دانستند حمله برده وتعداد زیادی از آن ها را به قتل رساندند وبا کردهای سکولار هم اعلان جنگ نمودند. هماهنگ با اين حمله  با عربهایی که از میان سنی ها به نفع دیکتاتوری سکولاریسم وآمریکا پایگاه هایی به نام « صحوه » باز کرده بودند اعلام جنگ نموده و هزاران نفر از آنها را به قتل رساند و با اين اقدامات مي خواست به همگان بفهماند كه جنگ ما مذهبي نيست ودشمن شماره یک القاعده وتمام مجاهدین دنیا دیکتاتوری سکولاریسم واشغالگران سکولار ومرتدین محلی هستند وهر کسی با این گروهها متحد شود در واقع با القاعده اعلام جنگ کرده است . والقاعده برایش فرق نمی کند که این خائن کرد است یا ترک یا عرب یا فارس یا …..  یا شیعه است یا سنی یا مسیحی یا یهودی .
با اينكه انگليس شيعيان طرفدار خود  همچون سيستاني را با دادن مبالغي ، كه همه از آن باخبريم  ، به دادن فتواهايي بر عليه اهل سنت عراق  كشاند ، اما در ميان جماعت القاعده كساني چون ابوانس شامي رحمه الله وجود داشتند كه در مقالات و نوشته هاي خود شيعيان را برادر خطاب مي كردند و ابومصعب رحمه الله نيز به عنوان يك امير و فرمانده ي نظامي از همين شرعيها پيروي مي كرد .
از اين سو  ، در انگليس  ، كسي مانند عبد المنعم مصطفى حليمة / ” أبو بصير ” اقامت داشت كه  به جهادي بودن در ميان اهل سنت مشهور شده بود ، اما به دليل وجود شرعي هايي در ميان القاعده ي مركز به رهبري امام شهيد اسامه بن لادن رحمه الله و شاخه هاي ديگر القاعده در سرزمينهاي ديگر ، چنين شخصي و امثال او  تنها در حد يك نويسنده ي طرفدار جهاد مطرح بودند كه در دارالكفر و دارالحرب به سر مي بردند  نه بيشتر . اما با متلاشي شدن القاعده ي مركز و كشته شدن بسياري از شرعي هاي القاعده همچون شيخ ابوانس در عراق و غيره ، رهبران نظامي چون ابومصعب زرقاوي  از جانب بسياري از برادران ما تبديل به مفتي شدند و لقب شيخ گرفتند  بدون آنكه خودشان چنين ادعايي داشته باشند ، اما واقعيت از چيز ديگري صحبت مي كرد .
به همين دليل ، همين رهبران نظامي ، در بسياري موارد  ، در دادن حكم به مخالفين دچار اشتباه مي شدند و زماني كه كار به جاهاي باريك كشيده مي شود كساني چون اسامه بن لادن رحمه الله به صورت رسمي و عمومي راهنمايهاي خود را ارائه مي داد .
البته اين براي رهبران نظامي چون خالد بن وليد  و اسامه بن زيد رضي الله عنهما  كه رسول الله صلي الله عليه و سلم و خلفاي پس از او رهبريت جامعه را در اختيار داشتند و ابومصعب زرقاوي  كه اسامه بن لادن رحمه الله رهبريت كل سازمان القاعده را بر عهده داشت  و امكان راست نمودن خطاهاي آنها وجود داشت  چيز عجيب و تازه اي نبوده و نيست ، بلكه عيب از زماني ظاهر مي گردد كه همين  فرماندهان نظامي در فقدان رهبران عقيدتي و شرعي خود ، بار مسئوليت آنها را نيز ، به حكم ضرورت ،  به دوش مي كشند و اكثراٌ روحيه ي نظامي گري بر جريان حاكم مي گردد .
در زمان فرمانده ي رشيد اسلام ابومصعب زرقاوي رحمه الله جهت جبران اين خلاء فقهي كه پيش آمده بود  به ناچار آثار كساني چون ابوبصير و ابوقتاده و امثالهم مرجع و منبع گشتند . اين سرآغاز  ورود و جايگزيني علماي كتابخانه اي موجود در سرزمينهاي دارالكفر و دارالحرب  با علماي ميداني و موجود در صحنه هاي جهاد و قتال بود ،  كه به حكم ضرورت و ناچاري ،  از جانب عده اي از طرفداران جهاد و مجاهدين انجام گرفته بود .
اين دسته از علماء كتابخانه اي موجود در دارالكفر و دارالحرب هرگز حاضر نبوده و نخواهند بود كه مانند كساني چون دكتر عبدالله عزام يا ابوانس شامي و… زندگي تحت حاكميت كفار محارب جهاني و مرتدين محلي را رها نموده و به سرزمينهايي كوچ كنند كه توسط مجاهدين آزاد گشته است، تا اينكه از نزديك با وضع موجود در تماس بوده و احكامي مناسب از شرع استنباط نمايند به همين دليل لينها نيز اغلب احكامي كلي ارائه مي دهند و زماني كه كار به تطبيق اين احكام مي رسد دچار اشتباه و سردرگمي مي گردند و مصيبت بار تر از همه اين است كه تمام رسانه ها در اختيار اين شخصيتهاي كتابخانه اي قرار گرفته  و ديدگاههاي اشتباه آنها مطلق انگاشته شده و تبديل به بتي مي گردند كه نبايد از آنها دليل شرعي خواسته شود و خودشان دليل مي گردند !.
به همين دليل مي بينيم كسي چون ابوبصير كه دولت كافر و محارب انگليس به وي پناهندگي داده و با امكاناتي كه در اختيارش گذاشته است  به راحتي مي تواند به تركيه و حتي سوريه سفر نموده و آشكارا و به صورت مسلح در جمع گروههاي مسلح طرفدار انگليس و مخالف بشار اسد حضور يافته و از آنها حمايت مي نمايد و در كمال آرامش و با برخورداري از امكانات مادي و امنيتي كه سازمان جاسوسي تركيه و انگليس برايش فراهم نموده اند در تركيه برايش سمينار ترتيب داده شده و بر عليه مخالفين انگليس و تركيه سخنراني نموده و پس از انجام وظيفه  باز به انگليس بر مي گردد  ، و حاضر نمي شود در سرزمينهاي تحت كنترل كساني كه خودش آنها مجاهد مي نامد ساكن شود  ؛ بلكه سكونت در دارالحرب انگليس را بر سكونت در دارالاسلام ترجيح مي دهد . اين واقعيت يكي از اين علماي كتابخانه اي معلوم الحالي است كه هم اكنون مانع و مصيبتي براي اسلام و عاملي در جنگ رواني بر عليه مجريان قانون شريعت الله گشته است .
همين شخص در     ۲۵ جمادى الأولى/۱۴۲۳ هـ برابر با ۳/۸/۲۰۰۲ م.    كتابي تحت عنوان « الشِّيعَةُ الرَّوافِضُ طائِفَةُ شِرْكٍ ورِدَّةٍ »  را  منتشر نموده بود ، اين كتاب در زماني تهيه شده بود كه انگليس به همراه آمريكا در تدارك جنگ و اشغال عراق و فراهم نمودن زمينه ي مناسب جهت اين اشغالگري بودند . اما ديديم كه عملاً هيچ استقبالي نه از طرف امام شهيد اسامه بن لادن رحمه الله از آن شد و نه از جانب شرعي هاي القاعده و ديگر جماعتهاي جهادي در عراق . به همين دليل جماعتهايي  از تشيع نيز هنوز وجود داشتند كه با حكومت مزدوراشغالگران در حال جنگ بودند و اگر چه با نيروهاي جهادي اهل سنت متحد نبودند اما در يك مسير و بر عليه دشمن مشتركي در حال جنگ بودند .
اين اصلاً باب ميل اشغالگران سكولار خارجي و مرتدين محلي نبود و بايد دنبال راهي جهت ايجاد اختلاف بيشتر و شعله ور نمودن جنگ مذهبي و شكاف بيشتر و منفرد نمودن مخالفين خود مي گشتند ، به همين دليل فاجعه ي انفجار سامراء را آفريدند ، القاعده عراق به رهبريت فرمانده مجاهد ابومصعب زرقاوي  – تقبله الله  –  با پخش سی دی هایی که در آن نگهبانان کاظمین و شاهدان عینی اعلام کردند که : منفجر کردن قبرها درسامراء در فوریه سال ۲۰۰۶ کار خود نیروهای حکومت دست نشانده آمریکا جهت شعله ور کردن یک جنگ مذهبی بوده است، هر گونه حملات اینچنینی را انکار و رد کرد. وبا فاش شدن اصل قضیه توسط نگهبانان وشاهدان عینی ، مردم به اوج وحشیگری سکولارها در برافروختن جنگی مذهبی وقتل وعام مردم توسط همدیگر پی بردند وفهمیدند که این جنایت کاران سکولاردر راه رسیدن به اهداف پست دنیوی شان حاضرند دین ، مردم ووطنشان را نیز قربانی کنند.
در همین گیرو دار و تولد فتنه های متعدد ایمن الظواهری طی نامه ای خطاب به زرقاوی تردیدهای موجود و خطرات باز شدن ” جعبه پانداوی ” عداوت شیعه وسنی  در جهان اسلام را بیان کرد.
الزرقاوی –تقبله الله – در نامه ای که در ژانویه به ایمن الظواهری نوشت ، برنامه جماعت خود در عراق را یک فرایند چهار مرحله ای به شرح زیر تعریف کرد :
۱ . بیرون راندن نیروهای امریکایی و متحدانشان از عراق
۲٫ تاسیس دارالخلافه اسلامی در این کشور
۳٫ آزادسازی دیگر سرزمینهای مسلمان نشین تحت سلطه حکام سکولارو مرتد
۴٫ جنگ علیه اسرائیل
دراینجا سیاست کلی خودش در جنگ با اشغالگران خارجی و مرتدین محلی متحد باآنها  را هدف نخست خود معرفی میکند ودر هیچ یک از موارد یاد شده ما آثاری از کوچکترین اشاره به جنگ با مذاهب وتفاسیر اسلامی نمی بینیم .
اين مجاهدين با در پيش گرفتن چنين سياست آشكار و روشني  نشان دادند كه برای سکولارها ، مذهبی که قرار است قربانی شود تا آنها به اهدافشان برسند ، فرق نمی کند که چه مذهب يا دينی باشد ، به همين دليل آزاديخواهان حق ندارند در دام چنين توطئه ي خبيثي بيافتند  .
در طول تاریخ بشریت  از این گونه توطئه های وحشتناک دیکتاتوری سکولاریسم ، در راستای حفظ قدرت  و منافعش ، نمونه های فراوانی را می توان یافت . از زمانی که فرعون { مشرک غیر اهل کتاب = سکولاریسم } ابتدا در یک جنگ روانی اختلافات عقیدتی میان مردمان سنتی دارای مذهب خرافی با دعوت توحيدي سيدنا موسي را پرورش داده وبا انحراف افکار عمومی و سپس بسیج مردمان فریب خورده، از آنان علیه سیدنا موسی بهره گرفت ، تا امروز که دیکتاتوری سکولاریسم نوین به رهبریت آمریکا و حکام جوجه سکولارش در سراسر دنیا با پرورش اختلافات مذهبی و تولید موجهایي ویرانگر میان معتقدین به ادیان و مذاهب آسمانی ،خود بر چنین موجهایی سوار شده و با سوء استفاده از غفلت و نا آگاهی ملتها ، قرنهاست که از یک نقشه مشخصی جهت سرکوب و سست کردن جریانات دینی و تحکیم نقشه ها و الگوهای شرک آلود حکومت شان بهره می برند .
جریانات تاریخی موجود در قرآن و احادیث رسول الله صلی الله علیه وسلم از یک سو  ، و پس از آن رخدادهای تاریخی مکتوب بشری از جانبی دیگر، به کرات تکرار این سناریوی وحشتناک را به اثبات می رساند و اینکه برای چنین جنایت کارانی جهت رسیدن به سود و لذت بیشتر، برایشان فرق نمی کند که کدام دین آسمانی را ،یا مذهبی از مذاهب اسلامی یا غیر اسلامی را ،قربانی اهداف پلید خود می نمایند . چون از پایه و اساس با کلیه احکام الهی سر ناسازگاری و جدال دارند، نه اینکه احکام یک دین الهی را جهت اجرا شدن در جامعه مفید دانسته  و قوانین اجرائی آن را بر دیگر ادیان آسمانی ترجیح دهند.
برایشان فرق نمی کند که در اندونزی مسیحیان و مسلمانان همدیگر را قتل عام نمایند یا در نیجریه ی آفریقائی این اتفاق میان مسیحیان و مسلمانان رخ دهد یا این که در پاکستان ، عراق ، لبنان، بحرین ، یمن ، عربستان ، کشمیر ، آذربایجان ، کویت و ترکیه میان شیعه و سنی  و یا اینکه در ایرلند مذاهب پروتستان و کاتولیک و در روسیه ارتودوکس با کاتولیکها و یا در اسرائیل یهودیان و مسیحیان یا یهودیان با مسلمین وارد درگیری فرساینده گردند .
در تمامی این حالات هدف فرسوده کردن ، خسته و نا امید نمودن پیروان و ادیان مذاهب از جنگهای داخلی و در نهایت سر سپردگی و راضی شدن به قانون و حکمی فرا دینی و فرا مذهبی دیکتاتوری سکولاریسم می باشد. این مطلوبترین هدفی است که در طول تاریخ پیروان شیطان آنهمه مقدمات وحشیانه را برایش فراهم  نموده اند.
در برابر این توطئه ی  حساب شده قدیمی پیروان شیطان ، پیروان ادیان آسمانی بخصوص مذاهب اسلامی و مسلمین باید دارای چه موضعی باشند؟ الان شما باید پاسخ بدهید که چه باید کرد؟
باید پاسخ بدهید که :
– چرا القاعده  اسامه بن لادن رحمه الله در افغانستان و پاکستان حنفی ماتریدی آنهمه پیرو دارد که حاضر شدند خود و فرزندانشان را سپر انسانی در برابرحملات کفار ومرتدین محلی به حمايت از  اسامه بن لادن رحمه الله و پیروانش نمایند و دیدیم که حاضر نشدند اسامه رحمه الله را تحویل آمریکا دهند و حکومت کشورشان را فدا نمودند.
– چرا القاعده اسامه بن لادن رحمه الله از فلیپین ، تایلند ، اندونزی و مالزی گرفته تا غربی ترین سرزمین مسلمان نشین هرگز پدید آورنده یک جنگ مذهبی نبود .
–  چرا القاعده اسامه بن لادن رحمه الله در پاکستان ، عراق ، لبنان، بحرین ، یمن ، عربستان و … هرگز بوجود آورنده جنگ میان شیعه و سنی نبود.
– چرا القاعده اسامه بن لادن رحمه الله هرگز هیچ فتوایی بر علیه دولت شیعه مذهب ایران و مبارزه مسلحانه بر ضد آن را تأئید نکرد.
– چرا در عراق علیه جریانات صوفی مسلک رجال طریقه نقشبندیه و … یک لحظه هم نجنگید .بلکه آنها را به وحدت دعوت می نماید و چندین سال است که عراقی ها هزاران مهاجر غیر عراقی را در میان فرزندان خود جا داده و مخفی نموده اند با آنکه از عاقبت آن نیز با خبرند.
شما باید در کمال تیز هوشی دریابید که جنگ مذهبی در وضع موجود به نفع کیست؟ و چه کسانی از آن سود می برند و چه چیزها ویا کسانی در نهایت قربانی می گردند ؟
هرگز فراموش نکنید که مکر شیطان ضعیف است به شرطی که ما هشیار باشیم .و هم اکنون دیکتاتوری سکولاریسم سرطان وار به بدن جامعه اسلامی حمله کرده است ، این واقعیتی است انکار ناپزیر. که اگر آن را انکار کرده یا با سرعت در فکر درمانش نباشیم قطعا اولین چیزی که متلاشی خواهد شد جسم و پیکره ی عقیده ، اخلاق ، احکام و در کل هویت اسلامی جامعه است . همچنانکه نمونه ی اندلس همچون لکه سیاهی بر تاریخ  سرزمینهای مسلمان نشین ثبت گردیده است .
زمانی حکومت شورایی مسلمین بر منهج خلفای راشدین به پیش نرفت و در برابر سرطان اندیشه های باطنی گری چاره ای به موقع وقاطع اندیشیده نشد در نهایت غده ی چرکین نهضت صفویه را بر پیکر سرزمین های مسلمان نشین نمودار کرد وهم اکنون نیز که بر اثر تبلیغات وسیع وپر هزینه ی رسانه های ماهواره ای ، اینترنتی و … شیاطین بازبا پشتیبانی  مرتدین سکولار محلی در حال فریب وتخریب هویت دینی جامعه است وبسیاری از برادران ، خواهران وخویشاوندان ما را نیز آلوده نموده است ، اگرهم اکنون یا به موقع چاره ای اندیشیده نشود قطعاً بدانید که فردا دیر خواهد بود. چرا ؟                                                                                                                          چون ما تجربه اندلس، صفویه و… را داریم .چون الان ما درگير جنگ ناخواسته اي هستيم كه با بهانه و فتواهاي دروغيني چون خوارج بودن و غيره مسلمين به جان هم افتاده اند و سكولاريستهاي مرتد داخلي و سكولاريستهاي جهاني به ريش همه مي خندند و سودش را به جيب مي زنند .
درک وضع موجود ، تفسیر وتحلیل آن واستفاده به موقع وبه روز از نتایج حاصله وتعیین استراتژیها و تاکتیکهای دورونزدیک اسلامی است که میزان پیشرفته بودن یا عقب ماندگی هر فرد وجماعت اسلامی را بر جسته می گرداند . مجاهدین فرقه ناجیه در تمام سرزمينهاي مسلمان نشين  الان باید به پاسخ چه باید کرد خود رسیده باشند، ودر یافته باشند که نیاز امروز ما چیست ؟ ودنبال اسباب وپاسخ هایی باشند که به نیاز وسوال روزشان جواب مناسبی داشته باشد.
القاعده ي اسامه بن لادن رحمه الله  پاسخ مناسبي به اين چه بايد كرد داده بود و مخلصانه و بدون ترس از سرزنش سرزنش گران از ان پيروي مي نمود . اين روال كار جماعت القاعده در عراق تا زمان حيات شرعي هايي چون ابوانس شامي رحمه الله بود ؛ با شهادت اين بزرگواران – كما نحسبهم و الله حسيبا-   در اقدامي غير منتظره  از جانب فرمانده ي شهيد – باذن الله – ابومصعب زرقاوي تقبله الله اعلام گرديد كه  « الشِّيعَةُ الرَّوافِضُ طائِفَةُ شِرْكٍ ورِدَّةٍ »  و همين عبارت بخشي از عقيده ي رايج القاعده و سپس دولت اسلامي عراق و سپس دولت خلافت اسلامي گرديد .
عبارتي كه ابوبصير طرطوسي  در انگليس و در هنگام  زمينه سازي براي حمله به عراق آن را وضع نموده بود و سابقه اي در ميان امامان اهل سنت به اين شكل نداشت. طبق اين حكم تمام شيعيان جهان ارتداد است و كسي كه در ارتداد شيعيان شك داشته باشد خودش هم مرتد مي گردد . حتي كساني پيدا شدند كه تمام امامان اهل سنت و بزرگاني چون شيخ الاسلام ابن تيميه و ابن كثير و غيره را نيز زير سوال برده و شروع كردند به زبان درازي  .
به دنبال آن بر عليه تمام شيعيان دنيا اعلام جنگ شد ، چه آنهايي كه با اشغالگران متحد شده و مرتد بودند و چه آنهايي كه  با اشغالگران مي جنگيدند و چه آنهايي كه بي طرف بوده و هزاران كيلومتر دور تر از ميدانهاي جنگ به سر مي بردند . تمام شيعيان  تنها به دليل شيعه بودن بايد كشته شده و مكانهاي عبادي آنها نيز نابود مي گشت ، امري كه تا كنون نيز ادامه دارد .
در همين گيرو دارهفته نامه آمریکائی « نیوزویک » در تحلیل خود  ، درگیری های  شیعیان و سنيان فریب خورده را موجب نابودی «القاعده » دانست .  « نیوزویک به مقامات آمریکایی توصیه کرد ، بدون گرفتن جانب یک طرف در این در گیریها ، تلاش کند این در گیریها ادامه یابد تا مسلمانان واز جمله القاعده به جای حمله به غرب ، مشغول اختلافات داخلی خود با شند …. این اختلاف برای هر کسی معنی خاص خود را دارد ، اما برای «القاعده » چطور؟ اسامه بن لادن و الظواهری هر دو سنی هایی هستند که «القاعده » را به عنوان سازمان  اسلامی برای اتحاد مسلمانان در جنگ علیه غرب واسرائیل ورژیم های متحد غرب مانند عربستان ومصر ایجاد کردند ، هیچ کدام از ایندو به تنفر از شیعیان مشهور نبودند ودر بیانیه ها وفتواهای متناوب آنان ، نامی از این گروه ها نیست وتنها اتهامات متوجه « صلیبیان » و « یهودیان » است  …. بنابراین سازمانی که امید وار است جهان اسلام را در جهاد علیه غرب با هم متحد کند ، به نوبه خود درگیر یک جنگ داخلی در اسلام شده است که مقامات آمریکائی وحکومت های محلی باید نهایت استفاده از این وضع بوجود آمده را ببرند.»
ابو یحیی الیبی –  تقبله الله –  سخنگوی وقت القاعده در یک نوار ۱۹  دقیقه ای  ، با اشاره به وضع موجود  ، از اسلامگرایان سومالی خواست که در آن کشور با «اتحاد با تمام فرق و مذاهب اسلامی» یک «دولت شورایی اسلامی» تشکیل دهند وبا سربازان سازمان ملل متحد که قرار است به این کشور جنگ زده آفریقائی به همراه دیگر مرتدین محلی اعزام شوند مبارزه کنند . اين يكي از آخرين تلاشهاي القاعده ي اسامه بن لادن رحمه الله جهت دور نمودن مجاهدين از جنگهاي انحرافي و فرسوده گر بود .تمام اين تلاشها با شهادت امام  اسامه بن لادن رحمه الله و فرمانده ابومصعب زرقاوي رحمه الله  بي نتيجه ماند و جنگ مذهبي در ميان عده اي از مجاهدين تثبيت گرديد و خيال انگليس ، آمريكا ، مرتدين محلي و مفتي هاي كتابخانه اي چون ابوبصير و امثالهم از اين بابت راحت شد ، اما اين پايان كار آنها نبود بلكه در سوريه هم بايد همين سناريو را اجرا مي كردند اما نه ميان شيعه و سني ، بلكه ميان خود سني ها ؛ آنهم با فتواي بي پايه و اساس خوارج بودن .  جالب است بدانيد كه ابوبصير جزو اولين مفتي هايي بود كه جهت قتل عام اهل سنت توسط همديگر  ، بدون ارائه دادن حتي يك دليل شرعي ، اقدام به  دادن فتوا مبني بر خوارج بودن  مجاهدين شريعت گرا نمود ، فتوا و كلماتي كه  اتحاد با كفار خارجي و مرتدين محلي را  تسهيل نموده و خون و مال هزاران مجاهد مخلص را حلال نمود ، كه در پي آن ، هزاران مسلمان مجاهد و اكثراً مهاجر قتل عام شدند و هزاران زن و بچه ي مهاجرين به كام مرگ فرو رفتند .
قبلاً به صورت مفصل به دروغ و بي اساس بودن چنين فتوايي به صورت مفصل توضيحاتي را ارئه داده ام و در اينجا نيازي به تكرار آن نمي بينم ،اما در مورد مرتد بودن تمام شيعيان لازم است  در دو بخش مطالبي گفته شود .بخش اول  شامل دلايلي مي شود كه اين شخص معلوم الحال در ارتداد شيعيان آورده است و به دنبال آن مختصری در مورد شروط و موانع تکفیر آورده می شود  و بخش دوم شامل احكام ارتداد و مرتدين از ديدگاه اهل سنت به صورت مفصل تری است كه خواننده با دقت بيشتر متوجه اين فتواي ويرانگر و بي اساس اين مفتي ساكن انگليس خواهد شد  كه  از سرزمين كفار محارب به ضرر مسلمين و به نفع دشمنان مجاهدين فتوا مي دهد .بخش اول :

عبد المنعم مصطفى حليمة مشهور به  ” أبو بصير ”  در ارتداد همه شيعيان همچون يك طائفه چنين مي آورد كه  : ”  قد تضافرت الأدلة النقلية والعقلية، والمرئية على أن الشيعة الروافض ـ الاثنى عشرية ـ طائفة شرك وردة .. خارجة عن ملة الإسلام ..
و به دنبال اين فتوا خود وي دليل اين ارتداد را چنين توضيح مي دهد :
فإن قيل: أين الدليل والبرهان على أن الشيعة الروافض طائفة شرك وردة .. فالأحكام تعوزها الأدلة والبراهين .. وإلا تكون أقرب إلى الدعاوى والزعم منها إلى الحقيقة والواقعية .. فالدليل هو المطلوب .. وهو المهم في تقرير المسائل ؟!
أقول: يأتي كفر الشيعة الروافض من جهات عدة:
أولاً: من جهة قولهم بتحريف القرآن ..!
وتحريفهم للقرآن الكريم يأتي من جهتين:
۱- تحريف في التأويل والتفسير:
۲- قولهم بتحريف التنزيل صراحة:
ثانياً: يأتي كفرهم من جهة قولهم بقرآن فاطمة، ونزول الوحي عليها ..!
ثالثاً: يأتي كفرهم من جهة غلوهم في الأئمة، والقول بعصمتهم ..!
رابعاً: يأتي كفرهم من جهة تكفيرهم للصحابة، وعامة المسلمين ..!
خامساً: يأتي كفرهم من جهة إنكارهم للسنة وجحودهم لها ..!
سادساً: يأتي كفرهم من جهة مظاهرتهم لأعداء الأمة من الكفرة والمشركين على أبناء الأمة من المسلمين الموحدين ..!
سابعاً: يأتي كفرهم من جهة وقوعهم في الشرك وتوجههم بالعبادة والدعاء للمخلوق ..!
اينها تمام دلايل ابوبصير براي ارتداد تمام شيعيان همچون يك طائفه است و خودش ادعا مي كند كه هر يك از اين دلايل به تنهايي مي تواند باعث ارتداد تمام شيعيان همچون يك طائفه گردد و مي گويد :
خلاصة القول في الشيعة الروافض: هذه هي الأوجه التي ألزمتنا بالقول: بأن الشيعة الروافض ـ الاثنى عشرية ـ طائفة شرك وردة، وواحدة من تلك الأوجه السبعة ـ الآنفة الذكر ـ تكفي للجزم بكفر وردة هذه الطائفة المارقة.
با اين مقدمات مي خواهد به اين نتيجه گيري برسد كه شيعيان همه همچون يك طائفه مرتد هستند و بايد تمام احكام مرتدين كه در كتب حديث و فقه آمده است بر آنها اجرا گردد و مي گويد :
وقولنا أن الشيعة الروافض طائفة شرك وردة؛ يعني أنها تُجرى عليها ـ كطائفة ـ جميع أحكام الردة ومتعلقاتها وتبعاتها المبينة والمفصلة في كتب الحديث والفقه ..!
به دنبال این غوغاسالاری و سوء استفاده ای که ابوبصیراز احساسات مذهبی اهل سنت ارائه داده است لازم مي دانم به صورت مختصر توضيحي در مورد  شروط وموانع تکفیر ارائه دهم تا خداي ناكرده در دام تكفيريون و مرجئه نيافتيم :

شروط تکفیر در سه دسته تقسیم بندی می شود:
۱_شروط در فاعل
•        مکلف باشد(عاقل وبالغ)
•        عمدا فعل را انجام بدهد
•        درانجام فعل مختار باشد..
۲_شروط در فعل(منظور ازفعل در اینجا کفر می باشد)
•        فعل یا قول مکلف صریح وواضح باشد
•        دلیل شرعی در کفر بودن قول یا فعل وجود داشته باشد
۳_شروط در اثبات فعل یا قول
* به اقرار یا اعتراف فاعل
* یا بادلیل:شهادت دو شاهد عادل…اين شروط مختصر تكفير هستند
موانع تکفیر هم به اختصار اينگونه اند :
فالمانع وصف ظاهر منضبط یلزم من وجوده عدم الحکم ولا یلزم من عدمه وجودالحکم او عدمه..
ترجمه;مانع وصفی ظاهر ومنضبط است که اگر وجود داشته باشد حکم وجود ندارد اما اگر مانع نباشد دلیل بر وجود یا عدم حکم نمیباشد.. مثلا اکراه مانع حکم تکفیر است که اگر وجود داشته باشد تکفیر نیست..اما اگر اکراه نباشد قرار نیست کفر باشد یا نه…
موانع نیز مانند شروط درتقابل با شروط به سه دسته تقسیم میشود:
۱_موانع در فاعل
•        نابالغی
•        دیوانگی ونبود عقل
•        فراموشی ..
این سه مورد عوامل سماویه یعنی عواملی که انسان در ان نقش نداردنامیده میشود
اما عوارض مکتسبه در فاعل عواملی که انسان در کسب ان نوعی اختیار دارد:
•        خطا
•        تاویل
•        جهل
•        اکراه…
قبل از بیان موانع در فعل توضیح مختصری در باره چهار مورد بالا می دهم :
•        خطا :  یعنی اینکه فاعل قصد کفر ندارد ، مثلا مثل مردی که.شترش را در بیابان گم کرد وهنگامی که شتر را پیدا کرد.از شدت خوشحالی به جای جمله اللهم انت ربی وانا عبدک گفت اللهم انت عبدی وانا ربک.
•        تاویل:منظور از تاویل در اینجا وضع حکم شرعی در غیر موضع خود میباشد یا شبهه ای به دلیل عدم فهم دلالة النص یا فهم غلطی که خود پندارد صحیح است یا چیزی که دلیل نیست او فکر کند دلیل است ویا استدلال به حدیث ضعیف که او فکر کند صحیح است پس اگر چنین شخصی فعلی کفری انجام دهد وچنین پندارد که کفر نیست تاویل مانع تکفیر است اما بعداز اقامه حجت اگر دوباره بر کردن فعل اصرار ورزید او تکفیر میشود…
•        جهل:در اینجا جهلی مانع تکفیر است که فرد نتواند ان را بر طرف کند اما اگر بر طرف نکردن جهل به دلیل کوتاهی واعراض فرد.بود جهل مانع تکفیر نیست…
•        اکراه : وقد ذکر العلماء شروطا لصحة تحقق مانع الاکراه منها(انظر فتح الباری (کتاب الاکراه)).
علما شروطی را برای صحت اکراه در نظر گرفته اند ازان جمله مکره(به کسر راء)قادر به عملی کردن تهدیدش باشد وکسی که تهدید میشود یعنی مکره(با فتح راء)ناتوان از دفع تهدید باشد هر چند با فرار کردن باشد..کسی که تهدید میشود ظن غالبش این باشد که فردی که تهدید کرده است تهدیدش را عملی کند..و به اندازه ای که ازاو خواسته میشود عمل کفر را انجام دهد نه بیشتر مثلا اگر به او میگویند به الله ناسزا بگو او فقط همین عمل را انجام دهد ودیگر به پیامبرصلي الله عليه وسلم  ناسزا نگوید..وهمچنین تهدیدی که بر او واقع میشود قابل تحمل نباشد..مثل قطع عضو یا سوزاندن با اتش ..وهمچنین شرط است که اگر اکراه از او دفع شد او ایمانش را اشکار نماید .
در اينجا نكته ي مهمي كه در مورد اكراه لازم است توضيح داده شود اينكه : ومن المهم هنا التنبیه الی ان الاکراه الذی یتحدث عنه العلماء هوالنطق بکلمة الکفر او فعله ثم العودة الی اظهار الاسلام کما تقدم..اما الاکراه علی الاقامة الکفر والبقاء علیه..فهذا لم یعتبروه ولم یجیزه وفرقوا بینه وبین ما یعذرون به فی ابواب الاکراه.
.يعني ; در اینجا این نکته قابل ذکر است که اکراهی که علما از ان صحبت میکنند تکلم کردن به کفر یا انجام دادن فعل کفر سپس بازگشت به اسلام است همچنان که.قبلا توضیح دادیم اما اکراه در انجام دادن کفر وباقی ماندن در کفر جایز نیست و اعتبار ندارد وبین این عمل واکراهی که فرد معذور است فرق وجود دارد..
۲_قسم دوم موانع در فعل است مانند اينكه :
•        قول یا فعل غیر صریح باشد
•        يا اینکه دلیل شرعی مستدل بر ان غیر قطعی الدلالة باشد که ان فعل یا قول کفر است
۳_وقسم سوم در موانع. موانع در ثبوت مي باشد  .مانند اینکه کفر ثابت نشود علیه گوینده یا انجام دهنده آن .  مثلا شخص خود اعتراف نکند یا اینکه یکی ازشهود مثلا کافر باشد…

اگر دقت شود ، بنده در جزوه اي كه در مورد خوارج ارائه داده ام ،  به دقت و به تفصيل در مورد عقايد تکفیریون و خوارج مطالبي را ارائه داده ام و نيازي به توضيح بيشتر نمي بينم ،  به همين دليل مستقيما به قسمت دوم مطالب خود در اين زمينه مي پردازم ؛  و از نگاه اهل سنت معياري را در اختيار شما قرار مي دهم  كه خودتان بتوانيد به راحتي در اين زمينه صاحب تشخيص گشته و به اهداف پشت پرده ي چنين فتواهايي پي ببريد –  إن شاء الله –   .

لازم است در همين ابتدا انواع كافر را به صورت اجمالي بيان كنيم كه عبارت اند از  :

۱-    كافر اصلي ؛  مانند يهود و نصارا و سكولاريستها ( مشركين غير اهل كتاب )  و كساني كه از پدر و مادري مرتد به دنيا آمده اند ، يعني شخصي كه از پدر و مادري مسلمان زاده  اي كه با گرايش به يكي از مذاهب سكولاريسم مرتد شده است  به دنيا آمده باشد چنين شخصي جزو كفار اصلي محسوب مي گردد نه مرتدين ، چنين شخصي بايد همچون يك كافر اصلي  شهادتين آورده و وارد اسلام گردد و گرنه به اين بهانه كه پدر بزرگ او مسلمان بوده او نيز مسلمان محسوب نمي گردد ، بلكه همچون يك كافر اصلي با وي معامله مي گردد .  به همين دليل مشمول احكام مرتدين (توبه يا مرگ ) نمي گردد ، بلكه مشمول احكام كفار اصلي (معاهد ، اهل جزيه و … ) مي گردد . شيخ الاسلام ابن تيميه در اين زمينه مي گويد : ” و قد إستقرت السنه بأن عقوبه المرتد أعظم من عقوبه الكافر الأصلي ” . ( مجموع الفتاوى  ۲۸/۵۳۴ ) در سنت ثابت و مستقر شده است كه جزاي مرتد بزرگتر از جزاي كافر اصلي مي باشد .

۲-    كافر مرتد ؛ رده  از نظر لغوي : يعني برگشتن و عوض نمودن
لغت ارتد  يعني : برگشت  و ردة يعني : برگشتن  و  يرتدد يعني : برمي گردد  و مرتد يعني : كسي كه برگشته است و مرتدين يعني : برگشتگان .
« ارتداد » که از واژه « رد » گرفته شده ، در لغت به معنای بازگشت است . در فرهنگ دینی، بازگشت به کفر ارتداد و رده نامیده می شود، (المفردات فی غریب القرآن، راغب اصفهانی، ص ۱۹۲و ۱۹۳  (  و مرتد آن مسلماني است كه  مرتكب سخن يا عملي مي گردد كه پس از مسلمان شدنش كافر مي گردد ، حالا در مكانهايي كه  امكان دسترسي به كسب علم وجود داشته باشد ، نسبت به مرتد شدنش علم داشته باشد يا نداشته باشد . يعني سهل انگاري و تنبلي  شخص  عذر به جهل محسوب نمي گردد .
البته مساله ارتداد و احکام جزایی مترتب بر آن به اسلام اختصاص ندارد. در برخی دیگر از ادیان و مذاهب بزرگ نیز هرگاه کسی از دین برگزیده و منتخب روی گرداند ، کافر به شمار می آید و بدان سبب که از دین سابق برگشته، مرتد خوانده می شود.
نامهاي رده : در فقه و كتب شرعي شخص مرتد به چند ويژگي  و صفت نام برده شده است مثل : مرتد ، كافر ، المارق ، المفارق ، المحارب ، التارك للدين ، كفر بعد اسلامه و كفر بعد ايمانه .
يعني : برگشته ، پوشاننده ، بيرون رفته ، جنگ طلب ، دست برداشته از دين ، كافر شدن بعد از مسلمان شدن و كافر شدن پس از ايمان اوردن .
مانند سكولاريستهاي مسلمان زاده  و تمام كساني كه  با گفتار يا عمل  به كلي از اسلام خارج مي شوند و يا اينكه مرتكب يكي از نواقض اسلام مي گردند . عده اي از جاهلان به دين تنها بخشي از ارتداد  را  كه شخص كاملا خارج شده و اعلام مي دارد كه يهودي ، نصراني يا كمونيست شده است و بخش ديگر كه شامل داخل شدن به يكي از نواقض اسلام مي گردد را ناديده مي گيرند . و اين يكي از حيله هاي منافقين بوده و هست .
مرتد شدن  از اسلام به وسيله ي انجام دادن يك عمل يا گفتن يك كلمه صورت مي گيرد . مانند كساني كه در غزوه تبوك تنها كلمه اي بر زبان راندند و كافر شدند ؛ با آنكه صحابه رسول الله صلي الله عليه وسلم بودند و درجهاد هم  حضور داشتند .  علماء اسلام بر اين حكم اتفاق دارند و دهها مثال آورده اند كه شخص تنها با يك عمل يا گفتار مرتد مي گرددو از اسلام خارج مي شود و تمام اعمالش باطل مي گردند هر چند كه تمام عبادات ديگر را نيز انجام داده باشد و يا در حال انجام دادن باشد  .
ابن ماجه باسندي صحيح از ابوهريره ،  در مورد گفتار كفر آميز ، روايت مي كند كه رسول الله صلي الله عليه وسلم فرموده است : ” إِنَّ الرَّجُڵ ڵێتَكَلَّمُ بِالْكَلِمَةِ مِنْ سُخْطِ اللَّهِ ڵا ێرَى بِهَا بَأْسًا فَێهْوِی بِهَا فِی نَارِ جَهَنَّمَ سَبْعِینَ خَرِیفًا” .
يعني : .
در مورد عمل كفر آميز هم مي توان به همان مرد مسلماني اشاره كرد كه با يكي ازهمسران پدرش ازدواج كرده بود  و رسول الله صلي الله عليه وسلم هم امر به كشتن وي داد ، در حالي كه تنها همين يك عمل را انجام داده بود و مسلماني بود مانند ساير مسلمين و تمام عبادات ديگر را انجام مي داد  ؛ اما تنها با ارتكاب اين عمل خود را شايسته ي مرگ نمود  .
علماي اصلاحگر تشيع هم مي گويند : ” البته لازم نیست رد و انکار دین یا ا حکام شریعت مقدس حتما با گفتار صریح و آشکار باشد هر گفتار یا کرداری که سبب تکذیب، انکار، عیب گذاری و ناقص شمردن، تمسخر و استهزای دین اسلام یا اهانت به مقدسات و کوچک شمردن و دست برداشتن از آن گردد، موجب تحقق کفر و ارتداد می شود; مانند افکندن قرآن در کثافات یا پاره یا تیرباران کردن آن . از این رو، هر رفتار و گفتاری که نتیجه آن عدم حقانیت دین اسلام و در نتیجه بی فایده بودن اعتقاد به آن باشد، موجب کفر و ارتداد می گرد ” ( جواهرالکلام، محمدحسن نجفی، ج ۶، ص ۴۸وج ۴۱، ص ۶۰۰  )
اسحاق بن راهويه مي فرمايد :  ” و قد أجمع العلماء أن من دفع شيئا أنزله الله و هو مع ذلك مقر بما أنزل الله أنه كافر ” .  ( ابن عبدالبر در كتاب التمهيد از وي روايت نموده است )  يعني علماء اجماع دارند مبني بر اينكه هر كسي چيزي از اسلامي كه  الله آن را فرو فرستاده است را رد كند ، چنين شخصي كافر است هر چند كه به تمام موارد ديگر دين و قانون شريعت الله اقرار داشته باشد .
در اينجا ضال و سردرگم كسي است كه گمان برد مرتد شدن تنها در صورتي است كه نيتت اين باشد كه كافر شوي و بر ان نيز تاكيد  كني !  به ديگر سخن : تا شخص خودش خودش را كافر نداند كافر نمي گردد ! يا اينكه مرتد شدن عبارت باشد از رها كردن كامل اسلام آنهم به عمد .
چون مسخره كردن آيات و قانون شريعت الله و يا رها كردن نماز و يا امتناع از پرداخت زكات به حكومت اسلامي و …. به تنهايي باعث ارتداد و كافر شدن شخص مي گردد هر چند كه ساير عبادات را نيز به جايي آورد . اصحاب رسول الله صلي الله عليه وسلم با مانعين زكات  مثل يك مرتد و كافر برخورد نمودند هرچند كه اين مانعين زكات نماز مي خواندند و شهادتين بر زبان آورده و ساير عبادات را نيز انجام مي دادند و قصد رها كردن اسلام را نيز نداشتند و مردم عادي كه به صورت سرباز در امده بودند نمي دانستند كه تنها با مانع شدن از دادن زكات مرتد مي گردند و اين ندانستن و همراهي با رهبرانشان  عاملي جهت عذر به جهل آنان محسوب نگرديد .
چون بر خلاف كفر و شرك و نفاق كه بزرگ و كوچك دارند در رده و ارتداد  چنين قاعده اي وجود ندارد و ارتداد به هر اندازه كه باشد كفر اكبر محسوب مي گردد . هرچند كه بعضي از رده ها تند ( المغلظه ) هستند و بعضي ديگر ساده ( مجرده )
رده ي مغلظه يا تند عبارت است از رده اي كه در آن:
·        جنگ و كشتار وجود داشته باشد .
·        در آن مسخره كردن الله وجود داشته باشد
·        در ان به يكي از آيات يا يكي از قوانين شريعت الله مسخره شود
·        در آن كفر و شرك در ميان مردم تبليغ و منتشر شود
·        در آن از اجرايي شدن قانون شريعت الله در ميان مردم ممانعت به عمل آيد
·        در آن حق و باطل با هم مخلوط شده و به جنگ اهل حق بروند
·        در آن به الله و رسولش فوش داده شود
·        و…
به همين دليل كسي كه يكي از اين كفر ها را مرتكب شود جزو سران كفر محسوب مي گردد .  الله متعال هم در مورد كفر مغلظه مي فرمايد : ”
” .  ( التوبه / ۱۲ )
همچنين علما فرموده اند اگر رده ي مجرده يا ساده دوباره گشته و شخص توبه اش را بشكند  تبديل به رده ي مغلظه مي گردد و چنين شخصي كشته مي شود بدون آنكه از وي درخواست توبه مجدد شود . و الله متعال در اين زمينه مي فرمايند : ”   ” ( النساء / ۱۳۷ )
رده ي المجرده و ساده  شامل مواردي مي گردد كه هيچ يك از موارد ياد شده  در رده ي مغلظه را نداشته باشد بلكه تنها دچار كفري گشته باشد كه  وي را به اين بلاي ويرانگر كشانده است مانند اينكه يكي از حرامها و ممنوعهاي قانون الله را حلال و آزاد بداند يا اينكه يكي از حلالها و آزادهاي الله را حرام و ممنوع بكند يا اينكه نمازش را ترك كند و ….

تفاوت بين كفر و كافر كردن و رده :
رده : عمل يا گفتاري كفريست كه مسلمان مرتكبش مي شود ، و حكم دادن به مرتد شدنش مانند كافر كردن مي باشد .
كافر كردن : عبارت است از اينكه حكم بدهي بر سر كسي كه داخل كفر و رده افتاده است به وسيله كافر شدن .
رده مختص به شخص مسلمان است اما كفر بعضي اوقات اصلي است و در پاره اي موارد هم اتفاقي است . كفر اتفاقي عبارت است از كفري كه مسلمان در آن مي افتد و به واسته ي آن مرتد مي گردد .
كافر كردن وتكفير هم يعني : حكم دادن به مرتد شدن شخصي  مشخص يا كافري اصلي .
و كفر هم دليل حكم دادن به مرتد و كافر شدن است ، بايد كسي داراي كفر باشد تا به واسطه ي آن ، حكم كافر و مرتد شدن بر سر وي اجرا گردد  ؛ البته  به دليل وجود يكي از موانع و بازدارنده ها يا نبودن يكي از شروط  مانند ندانستن ( الجهل ) در مسائل پنهان و خفيه شريعت ،  نه در شرك و كفر اكبر و نقض كننده ها و باطل كننده هاي اسلام ، و نه اينكه كسي مجبور گشته باشد آنهم با شروطي كه برايش تعيين شده است ، و يا اينكه در سرزميني دور افتاده يا بسته و ديكتاتوري باشد ؛ تطبيق حكم انجام نمي پذيرد .
نكته ي ديگري كه در همين  ابتدا بايد به آن اشاره كنم اين كه : جوهره همه ادیان الهی واحد است ، گرچه به مقتضای تفاوت شرایط اجتماعی، شرایع نیز تفاوت می یابند ؛ در هر عصری، تنها یک شریعت بر حق است و سایر شرایع، به دلیل تفاوت شرایط قبلی یا وقوع تحریف، نسخ می شود . (تفسیر المنار، محمد رشیدرضا، ج ۶، ص ۴۱۶ – ۴۱۷ (از اين جهت دین حقیقی نزد خدا  تا روز قيامت ، همين اسلامي است كه خاتم الانبياء صلي الله عليه وسلم رساننده ي آن بوده و به ما رسيده است (آل عمران ۱۹) و چنانچه در اسلام طبق شرايطي مذاهب مشركين اهل كتاب و مشابهين آنها ( مانند مجوسيان كه از آنها جزيه قبول شد ) تحمل مي گردند به دليل حقانيت و اصالت كنوني آنها نمي باشد ، بلكه تائيد نوعي زندگي مسالمت آميزي است كه مصالح و منافع آن بيشتر از مفاسد و ضررهاي آن است . به همين دليل كسي كه اسلام يا يكي از قوانين شريعت اسلام را به نفع اين اديان تعطيل يا معاوضه گرداند نيز مرتد مي گردد .
جهت روشن شدن اين بلاي ويرانگر لازم است بدانيم كه در قرآن و سنت و اجماع  چه دلايلي وجود دارد :

دلايل از  قرآن :
طعنه زدن ، ناچيز شمردن ، فحش دادن  و به هر شيوه اي بي احترامي كردن  به ذات الله تعالي ، رسول الله صلي الله عليه وسلم ، قرآن و هريك از قوانين شريعت الله باعث مرتد شدن شخص مسلمان گشته و وي را شايسته ي قتل و مرگ مي گرداند . و به اجماع امامان اهل سنت هيچ تفاوتي بين موارد ياد شده نيست و هر كسي كه مرتكب يكي از اين جنايات گردد مستحق همان حكم و مجازات مي گردد .
·        الله متعال مي فرمايد : ” ۆإِنْ نَكَثُوا أَيْمَانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ ۆطَعَنُوا فِی دِینِكُمْ فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لا أَيْمَانَ ڵهُمْ ڵعَلَّهُمْ ێنْتَهُون  . ”   التوبه‌:۱۲٫
يعني :
در اينجا الله متعال طعنه زننده به دين را به امام و پيشواي كفر نام برده است  و اين هم حكمي سنگين تر از حكم كفر به تنهايي مي باشد .
ابن تيميه مي گويد : به دليل طعنه زدن به دين آنها را پيشوا و امام كفر نام برده است ، حالا ثابت شده است كه هر كسي كه به دين طعنه بزند در كفر امام و پيشوا است . ( الصارم المسلول:۱۷ و ۵۱۲ و۵۴۶٫ )
ابن كثير هم مي گويد : از اين آيه اين حكم گرفته مي شود كه هركسي كه به رسول الله صلي الله عليه وسلم فحش مي دهد يا به دين اسلام طعنه مي زند و يا با بي احترامي از آن ياد مي كند كشته مي شود .
امام قرطبي هم مي گويد : هر كسي كه پيمان شكني نموده و به دين طعنه بزند تبديل به اصل و سر كفر مي گردد و چنين شخصي حكمش مانند پيشوايان كفر است و  جزو پيشوايان كفر است .

·        الله متعال مي فرمايد : ”  ۆڵئِنْ سَأَلْتَهُمْ ڵێقُولُنَّ إِنَّمَا كُنَّا نَخُوضُ ۆنَلْعَبُ قُلْ أَبِاللَّهِ ۆآێاتِهِ ۆرَسُولِهِ كُنْتُمْ تَسْتَهْزِئُونَ * لا تَعْتَذِرُوا قَدْ كَفَرْتُمْ بَعْدَ إِیمَانِكُمْ …”  التوبه‌:۶۵-۶۶٫
يعني :
اين آيه در مورد كساني نازل شد كه به همراه رسول الله صلي الله عليه وسلم  جهت جهاد بيرون رفته بودند اما به كساني كه مشغول قرآن خواندن بودند شوخي كرده به اصطلاح امروزي تيكه مي انداختند .
ابن تيميه در تفسير اين آيه مي گويد :  اين نص روشني است كه شوخي كردن به الله و رسولش صلي الله عليه وسلم كفر است ، حالا فوش دادن و بي احترامي كردن اگر عمدي باشد به اين حكم نزديكتر است . و همچنين اين آيه دليل آشكاري است كه شوخي كردن و سبك شمردن اگر به راستي و جدي باشد و يا اينكه براي سرگرمي و بازي باشد  حكمش يكسان است ؛ چون مي بينيم كه الله متعال نمي فرمايد :  دروغ گفتيد اين حرفها براي بازي و سرگرمي نبود ، بلكه مي فرمايد : اين كار نمي تواند براي شما بهانه باشد و شما با اين كار پس از انكه ايمان آورده بوديد كافر شديد …. .
سبحانه الله ؛ الله متعال اينها را منافق يا – به تنهايي –  مسلمان نمي نامد  ، و جرم آنها ” كفروا بعد اسلامهم ” نمي باشد ، بلكه آنها را صاحب ايمان مي نامد كه مرحله اي بالاتر از مسلمان شدن مي باشد  و به ايمان آنها گواهي مي دهد  و جرمشان ” كَفَرْتُمْ بَعْدَ إِیمَانِكُمْ ” است .  اينها اصحاب رسول الله صلي الله عليه وسلم بودند كه با يك كلامي كه هدفشان شوخي هم بوده  ، نه اينكه منظور بدي داشته باشند  ، كافر و مرتد مي گردند  اما به محض اينكه متوجه ارتداد خود مي گردند دوباره شهادتين آورده و مسلمان مي گردند و كار به جاهاي باريك كشيده نمي شود .

·        الله متعال مي فرمايند : ”   ” البقره ۲۱۷
·        و مي فرمايد : ”   ” المائده ۵۴
·        و مي فرمايد : ”   ” آل عمران ۹۰
·        و مي فرمايد : ”   ” آل عمران ۱۰۰
·        و مي فرمايد : ”   ” التوبه ۶۶
·        و مي فرمايد : ”   ” التوبه ۷۴
·        و مي فرمايد : ”   ” النحل ۱۰۶
·        و مي فرمايد : ”   ” النور ۵۵
·        و مي فرمايد : ”   ” محمد ۲۵
·        و مي فرمايد : ”   ” البقره ۱۰۹
·        و مي فرمايد : ”   ” آل عمران ۱۴۴
·        و مي فرمايد : ”   ” التوبه ۵
و با فهم اين آيات و آيات مشابه در مي يابيم كه  دليل در كشتن مرتد عموميت آياتي است كه به كشتن كفار امر مي كند ، چون شخص مرتد با گفتار و اعمالي كه انجام داده است خود را در موقعيتي بدتر از كفار اصلي قرار داده است و اين واكنشهايي كه از سوي مسلمين صورت مي گيرد ثمره ي اعمال خودش است  :
·        مانند اينكه الله متعال مي فرمايند :  ”     ” البقره ۱۹۱
·        و مي فرمايد : ”   ” الفتح ۱۶ . علماي پيشين فرموده اند اين آيه در مورد مرتدين طايفه ي بني حنيفه نازل شده است .

دلايل از سنت :

۱-    از عبدالله بن عباس روايت است كه رسول الله صلي الله عليه وسلم مي فرمايند :   “مَنْ بَدَّڵ دِینَهُ فَاقْتُلُوهُ”  . رواه البخاري .  يعني :            . و امام مالك در موطاء آورده است : من غير دينه فاقتلوه  ” . يعني :
به دنبال آن امام مالك در توضيح اين حديث مي فرمايد : و معناه انه من خرج من الاسلام الي غيره مثل الزنادقه و اشباههم فان اولئك اذا ظهر عليهم قتلوا و لم يستتابوا لانه لا تعرف توبتهم .
يعني :  معناي آن اين است كه هر كسي كه از اسلام خارج شد به غير اسلام  مثل زنادقه و مشابهين شان  ، چنين افرادي اگر به دست مسلمانان افتادند كشته مي شوند و از آنها درخواست توبه نمي شود  چون توبه ي آنها فهميده نمي شود .(  قبل از اسارت مي فهميم كه شايد راست بگويد و ايمانش پذيرفته مي شود اما در هنگامي كه پس از جنگ مسلحانه اسير شده باشند كسي نمي فهمد اين توبه ي او به چه دليلي است و فهميده نمي شود و بايد طبق تشخيص امير و فرمانده به قتل برسد )
۲-    زماني كه معاذ رضي الله عنه به يمن رسيد و ديد ابوموسي اشعري رضي الله عنه مردي را به دليل اينكه از اسلام برگشته و يهودي شده است  بسته است ، معاذ رضي الله عنه فرمود : لا اجلس حتي يقتل قضاء الله و رسوله ” . فامر فقتل . ( رواه احمد )   يعني : نمي نشينم تا به حكم الله و رسولش اين شخص كشته شود . به دنبال آن فرمان داده شد و كشته شد .
۳-    عبدالله بن مسعود رضي الله عنهما فرموده است رسول الله صلي الله عليه وسلم مي فرمايد : لا يحل دم امرء مسلم شهد أن لا اله الا الله و أني رسول الله الا باحدي ثلاث : الثيب الزاني و النفس بالنفس و التارك لدينه المفارق للجماعه ” . رواه البخاري و مسلم
۴-    ابوداود و نسائي  با سندي صحيح از ابن عباس  روايت نموده اند كه مردي نابينا زني داشت كه به رسول الله صلي الله عليه وسلم فوش مي داد و اين مرد هنگام شب زنش را به قتل رساند . زماني كه خبر به رسول الله صلي الله عليه وسلم رسيد مردم را جمع نمود و فرمود : براي الله به شما مي گويم ،‌آن كسي كه اين كار را كرده است حق من بر اوست  ( اصل داستان آورده شود)
ابن تيميه مي فرمايد : اين حديث مدرك روشن و آشكاري است مبني بر كشتن آن زن به دليل فوش دادنش به رسول الله صلي الله عليه وسلم ، و مدركي است مبني بر اينكه هر كافر اهل ذمه و يا مسلماني كه به رسول الله صلي الله عليه وسلم فوش بدهد بايد كشته شود و فرق نمي كند زن باشد يا مرد .
عبارت الرده و بيرون رفتن از دين در چند حديث ديگر به اين شيوه آمده است :
·        المارق من الدين التارك الاسلام  . بيرون رفته از دين و كسي كه اسلام را رتك كرده است
·        ارتداد بعد اسلام  . برگشتن بعد از اسلام
·        ارتد بعد اسلامه . برگشته است بعد از مسلمان شدنش
·        رجل كفر بعد اسلام . مردي كه كافر شد بعد از مسلمان شدن
·        يكفر بعد اسلامه . كافر مي شود بعد از مسلمان شدنش
·        يكفر بعد ايمانه . كافر مي شود بعد از ايمان آوردنش
·        رجل يخرج من الاسلام يحارب الله عزوجل و رسوله . مرددي كه از اسلام خارج مي شود  با خدا و رسولش مي جنگد ( جنگ رواني يا مسلحانه )  .
۵-    از دلايلي كه از سنت عملي  رسول الله صلي الله عليه وسلم  ماخوذ شده اند : كشتن عرنيه ها از طرف رسول الله صلي الله عليه وسلم  ( صحیح البخاري ، ۶۸۸ ) .  و كشتن آن مردي كه با همسر پدرش ازدواج كرده بود (   رواه احمد وإبن أبي الشیبة ، وإبن ماجة والنسائي وإبن حبان والطبراني ، والترمذي   )  و كشتن ابن خطل و همچنين فرمان رسول الله صلي الله عليه و سلم مبني بر كشتن عبدالله بن ابي السرح و كشتن العنسي  ( ابن عبد البر  در كتاب  الاستذكار از ابن اسحاق روايت كرده است .  )      اين ها اصل هستند در مورد وجود چيزهايي كه اسلام شخص را باطل مي نمايند و موجب وقوع ارتداد و رده مي گردند .

10 دیدگاه در “ميشه بفرماييد ارتداد چيست و مرتد كيست ؟ و دليل ارتداد شيعيان چيست ؟ ( ۱ )”

  1. السلام علیکم و رحمه الله

    برای هر صاحب خردی که به اوضاع کنونی شام و قبل از ان عراق بنگرد به خوبی در میابد
    که سبب اصلی به وجود امدن صحوات و مزدوران غربی سیاست ظالمانه و مجرمانه جماعت دوله است
    و برخی از این جرائم مانند :

    – سبک شمردن خون مسلمانان اهل سنت و این هم به بهانه مصلحت شرعی…( نمیدانم چه مصلحتی در ریختن خون مسلمین است جز به قدرت رسیدن این جماعت)

    -بیعت گرفتن به زور اسلحه ( بر اساس این سیاست جاهلنه که هم اکنون هم از ان پیروی میکنند و ان هم جمع کردن مسلمین زیر یک پرچم ولو با زور – و در صحبت های عدنانی و اعلان جنگش با فصائل این موضوع روشن است- )

    و مواردی متعددی که اینجا مجال برای گفتنش نیست…و ما هیچ شکایت و گله ی از شما ندیدم در مورد علمای ربانی و مخلص مانند شیخ ابو قتاده و شیخ مقدسی حفظهم الله الا اینکه انان مخالف دوله هستن و این هم دلیل شرعی برای انحراف این بزرگان نیست و خوشحال میشم برای ادعا هایتان دلیل بیاورید از الله تعالی خواستارم همه مارو به راه راست هدایت کنه و از شر فتنه های قول و عمل محفوظ بداره

    (لطفا کامنت رو پاک نکنید و اجازه بدین ما هم حرفای خودمون رو بزنیم…و اگر پاک کردید کامل پاک کنید بارک الله فیکم)

    1. سلام
      آقای چوپان من دلیلی نمی بینم که شما اینجوری فرا افکنی کنین.
      دوست عزیز همین موضوعی که جناب ابوحمزه هورامی روش صحبت کردن مساله ی مرتد بودن شیعیان است که ابتدا از همین شیخهای شما تولید شده و داعش و القاعده یکی از مصرف کننده های این تولیدات هستن.
      حالا این بنده خدا گفتن که این فتوا شرعا و عقلا صحیح نیست و یه توطئه ست.
      این آقا گفته که اینا ربانی نیستن بلکه شیطانی هستن ، اینهم دلیلش .
      اینکه خیلی ساده ست ، حالا شما به عنوان یکی از طرفداران این حضرات بفرمائید این فتوای اونا مبنی بر مرتد بودن تمام شیعیان جهان صحیح است یا نه ؟
      اگه صحیح نیست ، گناه قتل و کشتار اینهمه شیعه که روزانه تنها به جرم شیعه بودن کشته میشن بر گردن کیه ؟

    2. و علیکم السلام و رحمه الله و برکاته
      برادر گرامی من هم با هر گونه انحرافی در شریعت توسط هر کسی که باشد مخالفم . اما نمی توانم هیچ اتهام یا دروغی را در مورد هیچ کسی قبول کنم ، حتی در مورد شیطان . حالا شما در مورد این اتهاماتی که به دولت اسلامی وارد کرده اید می توانید از منابع خودشان دلیل بیاورید ؟
      علمای شما در این جا فتوا به ارتداد تمام شیعیان داده اند و بعد از آن فتوا به خوارج بودن دولت اسلامی داده اند در حالی که هیچ دلیلی از قرآن و سنت برای این دو اتهام و دروغ بزرگ وجود ندارد . من با این گونه افعال این علمای شما مخالفم و همچنین با تمام کسانی که این فتواها را عملی می کنند ، حالا فرق نمی کند دولت اسلامی مجری آن باشد یا القاعده یا هر جماعت و گروه دیگری .
      امیدوارم منظورم را رسانده باشم .

  2. اخی گیان عبدالباسط

    در مورد بیعت گرفتن با زور و سبک شمردن خون مسلمین از طرف دوله. چیزی نیست که کسی بتونه منکرش بشه..در عراق بسیاری از مجاهدین انصار توسط دوله قتل عام شدن به دلیل بیعت ندادن و پس از شروع مجدد عملیات های دوله در عراق و فتح موصل ووو به طور کامل مجاهدین انصار در عراق را از بین بردن در حالی که مجاهدین انصار فقط در حال قتال با مرتدین و مزدوران صلیبی بودند
    و در شام نیز بسیاری را اجیر کردن برای به شهادت رساندن فرماندهان و شرعی های انصار و حتی یکی از انهایی که نقشه قتلش را کشیده بودند از اساتید بنده بود که الحمدلله موفق به این کار نشدند

    و در رسانه های دوله و مقالات شرعی هایشان بخصوص ابی میسره شامی، مجله دابق ، النبا ووو پر از تکفیر و تفسیق مجاهدین و علمای سلفی جهادی است و بر اساس این تکفیر و حلال کردن خونشان دست به کشتنشان میزنن و در اصداراتشون با افتخار انها رو ذبح میکنند برای ایجاد ترس و وحشت در دل مسلمینی که از خود در برابر دوله دفاع میکنند

    من از تکفیر و کشتن کسانی حرف میزنم مانند : جبهه فتح شام ، القاعده یمن ، امارت اسلامی افغانستان ، انصار الاسلام ، شورای مجاهدین در لیبی ، القاعده خراسان

    و کسی که منکرش بشه معلومه که هیچ اطلاعی از رسانه های دوله نداره
    در مورد فتوا بر علیه شیعه ها نیز این دوله است که بر القاعده طعن وارد میکنه بخاطر اینکه عوام شیعه را تکفیر نمیکنند و موقف مجاهدین ما در مورد شیعه روشنه (اقوال شیخ ظواهری در مورد شیعه) و همچنین شیخ مقدسی که رایش بر عدم تکفیر عوام شیعه است
    و من میگویم شما را بخدا کجا مجاهدین ما در صف سکولار های مرتد قرار گرفته اند در کجا دست از قتال مرتدین و مزدوران صلیبی کشیده اند…لا اله الا الله..نسا الله تعال الهداية للجميع

    1. سلام
      آقای چوپان باز در رفتی ها هههههههههه.
      من و شما و تمام کسانی که این مقاله رو خوندن می دونن که مفتی تکفیر همه شیعیان جناب ابوبصیر طرطوسی بوده ایشان هم یکی از کسانی است که در کنار دیگران از القاعده حمایت می کنه .
      مگه ابوبصیر طرطوسی یکی از شیوخ شما نیست ؟
      چرا سالهاست شما ردی بر این کتاب سراسر کذب او ننوشین ؟
      در میان اهل جهاد ابوحمزه هورامی به نظرم اولین کسی است که جرئت نقد و بررسی این فتوای فاسد رو به خود دادن بقیه با سکوت خود اونو تائید کردن .
      نکته ی دیگه اینکه : میشه بگین فرق عوام شیعه با خواص اونا چیه ؟ اگه کفر اکبر کردن ، چه فرقی بین عوام و خواص هست ؟ اگه نکردن پس این تضاد رو چه جوری حل می کنین؟
      اصلا شما می دونین شیعه چند فرقه هستن ؟ شما منظورتون کدوم یک از اوناست ؟
      اینم بگم در اینجا هدف دفاع از شیعه نیست بلکه نشان دادن جهل و کینه ی کور این مفتی های شماست که فتوای کیلویی صادر میکنن و با ایجاد تفرقه و کینه میان مردم جان و مال و ناموس هزاران انسان را در معرض خطر قرار می دهند .

  3. سلام
    من نمیدانم چرا بعضی ها خود را به نفهمی میزنند.
    کدام دین و ایین کشتن بچه و ردیدن شکم مادر را به انها داده است .این خرافات را چه کسی به ادیان و مذاهب وارد کرده
    چه کسی کشتن مردم بیگناه را تجویز میکند.
    قران تنها کتابی است که در ان ایین زندگی بشری بر پیامبر نازل شده است و بعد از قران و اسلام پیامبر رحمت هیچ دینی ابلاغ نشده است. وکسانیکه که بعد از اسلام و قران به ادیان قبلی پایبند باشند اصلا مقبول نیست .
    چون خود خداوند میفرماید کاملترین دین اسلام و راهنمای بشری یعنی قران کاملترین و نجات بخشترین منشور زندگی است .

  4. السلام علیکم
    به امید روزی که مسلمین و مجاهدین جهان دست از تفرقه و تکفیر یکدیگر بردارند و جمیعاً با هم متحد شوند و با نابودی کفار اسرائیل و آزادسازی قدس شریف، حکومت واحده اسلامی را تشکیل دهند و کلمه الله را در جهان بگسترانند.
    فکرش را بکنید…روزی را که بسیجیان شیعه ایرانی، جهادگران القاعده اهل سنت در کشورهای مختلف، رزمندگان شیعه حزب الله لبنان و صدها گروه سنی و شیعه دست در دست هم بدهند و با هم اسرائیل را نابود کنند و بعد از آن مهدی و عیسی علیهماالسلام را برای حکومت بر عالم برگردانند.

  5. بعضی گفتند سبک شمردن خون مسلمانان اهل سنت و این هم به بهانه مصلحت شرعی کار دوله است! اگر توانستید ثابت کنید بنده از دوله دست میکشم و اورا قبول نمی دارم

    1. چنین چیزی وجود ندارد و این کار صنعت توهم هالیوود و یهود و ایران و السعود مرجئه هست؛ تا خلافت اسلامی شکل نگیرد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *