به زنان رحم کنید (درگیر کردن بدون ضرورت زنان مسلمان در امور قتالی یا … )
نویسنده: شیخ عصام طاهر البرقاوي
مترجم: ا . صدوقی
درگیر کردن بدون ضرورت زنان مسلمان در امور قتالی یا جهادی یا تشکیلاتی یا غیر اینها، آن هم در امور مهمی که میشود مردان آنها را بر عهده بگیرند، مسئلهای است خطیر و نامطلوب، بطوریکه هر کس حقیقت و ماهیت مجرمانهی کفار امروز را بشناسد، هرگز بیپروا اقدام به چنین کاری نخواهد کرد، و آن کس که پستی و انحطاط کفار زمان ما را بشناسد، بیمحابا دست به چنین فعلی نمیزند، بلکه حفظ ناموس زنان مسلمان برای او به مراتب مهمتر است….
کفار قدیم با وجود غلظت کفرشان، از صفاتی همچون جوانمردی و مروت بدور نبودند. مثلاً زمانی که پستترینهای مردم با آشفتگی و شهوت به خانهی پیامبر خدا، لوط علیه السلام شتافتند و در مهمانان لوط طمع کردند، لوط علیه السلام به آنها گفت:
(هَؤُلاء بَنَاتِي هُنَّ أَطْهَرُ لَكُمْ)هود۷۸
«اينها دختران منند و براي شما (از آميزش با ذكور) پاكيزهترند»
و آنها با وجود پستی و انحطاط اخلاقیشان، حق دختران لوط را رعایت نمودند، و آنها در پاسخ چنین گفتند:
(قَالُواْ لَقَدْ عَلِمْتَ مَا لَنَا فِي بَنَاتِكَ مِنْ حَقٍّ)هود۷۹
«گفتند: تو كه ميداني ما را به دختران تو نيازي نيست (ما را چه به دختران تو)»
و یکسان است که این امر بدین خاطر بوده که آنها دختران مردی از قومشان هستند یا اینکه به دلیل کافر بودنشان میدانستند که این دختران برای آنها حلال نیستند و لوط علیه السلام فقط برای مشغول کردن آنها از مهمانانش آن را میگوید یا به هر سبب دیگر، مهم این است که آنها در نهایت جریان، علیرغم اسراف و پستیشان، به دختران لوط علیه السلام تعدّی نکردند، و حق آنها را رعایت کردند، زیرا میدانستند که در مورد آنها حقی ندارند و زمانی که مشرکان قریش برای پیامبر صلی الله علیه و سلم مکر و توطئه چیدند که او را به قتل برسانند یا از دعوت باز دارند و یا او را بیرون کنند و بعضی از سفیهان آنها پیشنهاد دادند که خانهی پیامبر صلی الله علیه و سلم را بر سر او ویران کنند، ابوجهل ـ رأس کفر ـ این امر را به شدت رد نمود و گفت : «آیا میخواهید که عرب بخاطر اینکه دختران محمد ـ صلی الله علیه و سلم ـ را ترساندهایم، بر ما عیب بگیرد.» و شاعرشان میگفت:
و أغض طرفی إن بدت لی جارتی *حتی یواری جارتی مثواها
و چشمانم را پایین میاندازم، اگر زن همسایهام بر من ظاهر شد، تا خانهاش او را بپوشاند.
و شاعر دیگرشان میگوید:
و إن جارتي ألوت رياحٌ ببيتها* تشاغلتُ حتى يستر البيت جانبه
بادی به خانهی زن هسمایهمان وزید، که او را آشکار نمود، و من خود را از دیدن او مشغول و سرگرم نمودم تا خانهاش او را پوشانید.
اما کفار زمان ما، هیچ سوگند و عهد و پیمانی را در حق هیچ مرد و زن و مؤمنی رعایت نمیکنند و دوست دارند که فساد و فحشا در میان اهل ایمان انتشار یابد و خوی و سرشتشان بهتان است و اهانت نسبت به زنان پاکدامن و طعن در آبرو و ناموس مردان و زنان مؤمن.
بنابراین برای هر مسلمانی شایسته است که زنان مسلمان را از خباثث و پلیدی این مشرکان حفظ نموده و با داخل گردانیدن آنها به اعمالی که با وجود مردان، نیازی به حضور آنها نیست، راهی برای تسلط کفار بر آنان قرار ندهد.
و نمونه های این گونه اعمال در زمان ما بسیار است. و یکسان است چه با قرار دادن آنها در مقدمهی درگیریها و رویارویی مستقیم با نظام باشد، ـ همانطور که بسیاری از جماعتهای نامنظم و بیبرنامه این کار را انجام میدهند، تا جایی که مردم مشاهده نمودهاند که دشمنان خداوند آن خواهران مسلمان را با چماغها و چوبدستیها کتک زده و یا با سگ دنبال کردهاند و یا برخی از این خواهران به ناچار با افراد پلیس جرو بحث و صحبت نمودهاند که آن افراد پست آنها را در معرض فاحشترین جوابها و ناشایستترین فوحشها قرار دادهاند، چرا که آنها قومی فاحشهگر هستند که هیچ حیا و جوانمردی ندارند ـوچه اینگونه باشد که امور تشکیلاتی به آنها واگذار شده یا چیزی از اسباب و اسلحه و اموال نزد آنها مخفی شده باشد، و سپس نسبت به آنها اعتراف شده و دشمن آنها را هم به بازجویی داخل گرداند، و افرادی پست و فرومایه بر آنها تسلط یابند و به آنها اهانت کنند یا به آنها دستدرازی کنند یا حرفهایی به آنها بزنند که هیچ مسلمان یا فرد آزادهای آنها را قبول نمیکند، و این در صورتی است که کار به چیزهایی پستتر و ناشایستتر از رفتار دشمنان دین، کشیده نشود، و گاهی ممکن است به دادگاههای کفریشان انتقال داده شوند و تصاویر آنان بر صفحات تلویزیون و صفحات روزنامهها و مجلاتشان پخش شده و به همراه زنان فاحشه و بیاخلاق به زندانهای کثیفشان بیافتند.
مسلمان عاقلی که پستی دشمنان خدا و خباثت آنها را میشناسد، نباید دختران مسلمـان را با حمـاسهگری تو خالی، تحریک کرده و به لغزشگاههایی بکشاند که آنها را در چنگال آن افراد پست و رذیل بیاندازد، و این در حالی است که مردانی برای انجام این امور وجود دارند و نیازی به محول کردن آن به زنان نیست.
همچنین احتجاج و استدلال کردن به برخی بلاهایی که خداوند متعال بر بعضی از زنان مسلمان تقدیر کرده و میکند، جایز نمیباشد، چرا که تفاوت است بین اینکه دشمنان خداوند جلجلاله بر بعضی از زنان، فقط به خاطر تدیّن و اسلامشان تسلط یابند ـ همانطور که برای بعضی از زنان مسلمان مستضعف در اوائل اسلام رخ داده و برای امثال آنها در هر زمان، از کسانی که هیچ ولی و یاریدهندهای ندارند، روی میدهد ـ و بین اینکه داعیان یا مجاهدان با بیبرنامگی و ندانمکاریهای خود سبب و بهانهای شوند برای تسلط یافتن دشمنان دین بر آنها و دادن مجوز به دست دشمنان خداوند برای هتک پوشش آنها و کشاندنشان به اموری که عاقبت آن ستودنی نیست.
بلکه بر هر مسلمان عاقلی که بر صیانت زنان مسلمان حریص است، واجب است که حتی از ذکر نام آنها در نزد دشمنان خداوند در بازجوییها و دیگر حالات اجتناب کند و اعمال و تکالیفی را بر آنها تحمیل نکند که منجر به کشیده شدنشان به سمت تحقیق و بازجویی شود، و راهی برای رسیدن دشمنان به آنها و پیگرد یا بازجویی از آنها قرار ندهد، چه برسد به اهانت و بازداشتشان، زیرا همانطور که گفتیم این دشمنان، افرادی پست و بیاخلاق هستند که به آبرو و ناموس کسی امین نیستند و بر آنها اعتماد نمیشود.
خلاصه اینکه: داخل گردانیدن زنان مسلمان در اعمالی که فایدهای در آنها نیست یا انداختن آنها در در ورطهی تحقیقات و بازجوییها یا تحمیل اموری بر آنها که میشود این امور را مردان به جای آنها بر عهده بگیرند، امری است که مسلمان آزاده و عاقل آن را نمیآزماید، خصوصاً در این زمان استضعاف که مسلمانان دولتی ندارند و دارالإسلامی ندارند که به آنجا پناه ببرند تا از آبروی آنها دفاع کند و آنها را سرپرستی نماید، و تا آندم که ـ به إذن خداوند ـ دولتی بوجود آید که سپاه عظیمی را بخاطر فریاد مسلمانی در گوشهای از گوشههای زمین به راه بیاندازد، حفظ نمودن زنان مؤمن از امثال این لغزشگاهها و خطرات واجب است و بهتر این است که آنها را فقط به جوانب تربیتی و دعوی زنانه مشغول نمود، و در صورتیکه آبروی زن مسلمانی لکهدار شد، واجب است که انتقام و رد فعل مجاهدان نسبت به فاعل آن امر، بسیار شدید و دردآور باشد، تا به وسیلهی آن، کسانی از کفار را که در پشت جبههی جنگ بوده و قصد جنگ دارند، متفرق گردانند، و این رد فعل و انتقام، باید طوری باشد که همواره در حافظهی دشمنان باقی بماند و عاملی بازدارنده برای هر کسی باشد که فکر چنین کاری ـ هتک حرمت زن مسلمان ـ به ذهنش خطور کند.
و مجاهدان باید دائماً به یاد داشته باشند و دشمنانشان نیز باید به یاد داشته باشند که کعب بن اشرف یهودی، فردی معـاهد و معصوم الـدم بود، اما زمانی که بعضی از زنان مسلمان را استهـزاء نموده و حرفهای ناشایستی دربارهی آنها زد، پیامبر صلی الله علیه و سلم خون او را هدر قرار داد و جوانانی از انصار او را به قتل رسانیدند.
و در پایان به یاد داشته باشید که یکی از عقاید و مسایل دین ما مسلمانان این است که کسی که به خاطر دفاع از ناموسش کشته شود، شهید محسوب میشود، همانطور که پیامبر صلی الله علیه و سلم به ما اینگونه خبر داده است.