خطر ارتداد اهل سنت کردستان، حمله ی مشترک سکولاریستهای مرتد بعثی و مرتدین سکولار بومی و پاسخ مردم به سپاه پاسداران
به قلم : ابوسلیمان هورامی
سالها قبل، با حمله آلمان هیتلری نازی ( سکولار ناسیونال سوسیالیست ) به لهستان، جنگ جهانی دوم که دهها میلیون نفر قربانی گرفت، شروع شد. اما بخش معینی از بشریت، آن بخشی که در صدد کسب سود بود، چیزی از این درس خونین نیاموخت. از آن زمان تا کنون روشهای جنگ خیلی تغییر یافته، توجه زیادی به روش جنگ اطلاعاتی مبذول گردیده است ، مهاجمان آموخته اند که با دست دیگران بجنگند، باندهای مزدور برای اقدام علیه کشورهای «نامطلوب» تشکیل دهند.
اکنون بلوک ناتو به رهبری آمریکا ( سکولار لیبرال ) درست مثل آلمان هیتلری در آرزوی سلطه بر جهان است. فقط روشهای تبلیغاتی تکامل داده شده و دیگر نه به نفع «نژاد برتر»، بلکه، بسود یک نوع خاصی از سکولاریسم لیبرال و «دمکراسی لیبرال » انجام می گیرد . همان دمکراسی لیبرالی که همچون سکولاریسم از نوع دموکراتیک سوسیالیستی اش که حتی در کشورهای مبلغ آن نیز کارکرد نداشته و ندارد .
مشمئزکننده است که می بینیم رسانه های ماهواره ای سکولاریستهای مرتد محلی در راستای سیاستهای همین سکولاریستهای جهانی در قالب الفاظ مترقیانه و به اصطلاح روشنفکر مابانه آشکارا تاریخ کردهای اهل سنت غرب ایران را تحریف و شعور انسانی کردهای بیدار را به باد تمسخر می گیرند . اما اگر بخواهیم کمی از این ژورنالیسم روز، از این تبلیغات و «پروپاگاندا» و بقول انگلیسی ها «رِتُریک»ِ سیاسی و از این مجادله ی زرگری که سکولاریستهای جهانی به همراه مرتدین محلی سکولار در رسانه هایشان به راه انداخته اند فاصله گرفته و عمیق تر به مسئله نگاه کنیم، چه می بینیم؟ بر روی چه حقیقتی انگشت می گذاریم و به کجا می رسیم؟
سکولاریستهای مرتدی که به مدت ۸ سال تمام همچون سگهای شکاری در اختیار سکولاریستهای بعثی عراق مشغول بوکشی ، درندگی و جاسوسی بر علیه ملت خود بودند و به گونه ای که رژیم سکولار صدام حسین با توسل به اخبار این گروههای خائن بومی در کردستان ایران به حملات هوایی می پرداخت و این گروهکها نیز به حملات زمینی پرداخته و باعث نابودی کامل بسیاری از روستاها و حتی شهرهایی چون مریوان و غیره و شیمیایی شدن شهرستان سردشت و قلعه جی و کشته شدن هزاران مسلمان اهل سنت کردستان و ترور ناجوانمردانه ی بیشتر از ۹۲ عالم اهل سنت کردستان به فجیع ترین شیوه ی ممکن و صدها کورد بی گناه دیگر گردیدند .
اما هم اکنون با پوشاندن تمام این خیانتها ی آشکار ، حقوق بگیر غیر مستقیم آمریکا از طریق حکومت دست نشانده و کاریکاتور کردستان عراق گشته و از طریق ماهواره های ژتونی خود برای آزادی های مدنی و حقوق بشر سکولاریستی و انسانیت و شعارهای اینچنینی اشک تمساح می ریزند . بسیار زشت و کریه است که هم اکنون در میان عده ای محدود از انسانهای هپنوتیسم شده توسط رسانه های ماهواره ای مرتدین ، نظریاتی مطرح است مبنی بر این که گروهکهای سکولار و مرتد محلی با کارنامه ی سیاهی که دارند در برابر حکومت شیعه مذهب ایران حافظ منافع کردهای اهل سنت و مدافع حقوق اهل سنت خواهند بود و از کردهای اهل سنت دفاع خواهند کرد آن هم هنگامی که ظهور تمام مصیبتهای چند دهه ی گذشته ی کردهای اهل سنت نتیجه ی مستقیم فعالیتهای نظامی و فرهنگی این نوچه های مزدور و اربابان سکولار جهانی و محلیشان بوده است .
دفاع از حقوق مسلمین و قانون شریعت و دفع ظلم و ایجاد جامعه ای مرفه و دارای امنیت ضروری است ،اما این مهم باید از طریق کسانی صورت گیرد که عملا به این اصول اعتقاد داشته باشند نه اینکه کارنامه ی آنها ( ورای شعارهای توخالی ) شاهد و گواه این باشد که این موجودات خود دشمنان این اصول اسلامی بوده و هستند .
به همین ترتیب کسب حقوق حقه ی کردهای اهل سنت غرب ایران از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است ، اما این که مخالف افکار مسموم ارتدادی و اعمال خیانتکارانه ی گروههای سکولار و مرتد محلی باشیم به همان درجه از اهمیت برخوردار است ، چرا که صرف وجود آثار فکری و ظاهری این ویروسهای ویرانگر ، اوضاع را بدتر خواهد کرد و اساسا بخاطر آن طراحی و برنامه ریزی شده اند تا به انهدام عقاید کردها و حضور دشمنان ملت در منطقه کمک کنند و از کردستان بمثابه ابزار و پایگاهی برای عملیات ها و تهاجم علیه مردم ایران و عراق و سوریه استفاده شود.
بدین ترتیب می بینیم که هم اکنون نیز اقدامات رهبران سکولار و مرتد احزاب کردی علیه منافع مردم مسلمان کرد عمل می کند. سیاست مشابهی توسط قاضی محمد در دهه ۲۰ و بارزانی ها در دهه ۶۰ و ۷۰ دنبال شد. آنها، نظیر امروز، بشدت به پشتیبانی اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی و ایالات متحده و اسراییل تکیه کردند. قاضی محمد به سوسیالیستهای شوروی و بارزانی ها چنان به ایالات متحده و همپیمانش شاه ایران وابسته شدند که زمانی که این ابر قدرتهای سکولار تصمیم گرفتند آنها را رها کنند ناگزیر از تسلیم و ترک مردم کردستانی شدند که همین مردم مسلمان نیز انها را رها کردند .
هنری کیسینجر واسطه توافقنامه ای میان صدام و شاه برای سرکوب پیشمرگه ها ی سکولار بارزانی در ۱۹۷۵ شد. مصطفی بارزانی رهبر پیشین نیروهای سکولار کردستان عراق به دنبال توقف حمایت و ارسال تدارکات از سوی ایران شکست خورد. ایالات متحده نیز بارزانی را به واشنگتن جایی که چهار سال بعد مرد فراری داد. ظاهرا مسعود، پسرش غیر از حفظ منافع خود و خانواده اش ، از این درس تاریخی چیزی نیاموخته است و در حال قمار با سرنوشت مردم مسلمان کورد و بطور کل مردم عراق است. ایالات متحده به عنوان پرچمدار سکولاریسم از نوع لیبرالش به همراه ناتو از گروهکهای ریز و درشت سکولار محلی در میان کردها به مثابه چماقی برای تحمیل شرایط به بغداد ، ترکیه ، ایران و سوریه برای مثال تنظیم رابطه با ایران و فشار به سوریه استفاده می کند.
به طور کل، هدف این قدرتهای سکولار جهانی در مورد پرورش این موجودات، نسبت به ایران، پذیراتر کردن و مطیع تر کردن ایران نسبت به اهداف ایالات متحده در منطقه است و هیچ اثری از دفاع از منافع ملت مسلمان کوردستان دیده نمی شود بلکه نقش کوردها بیشتر نقش یک دستمال کاغذی و ابزار را برای این قدرتها دارد نه بیشتر .
اگر بخواهیم از نو اغفال نشویم و فریب تبلیغات رسانه ای سکولاریستها را نخوریم درک مقاصد امپریالیستی که در پس سخن از « سخنان بشردوستانه ، آزادی ، دموکراسی و حقوق بشر سکولاریستی » نهفته، یک ضرورت است.
می دانیم تا آنجا که به راهها و شیوه های مقابله دول سکولار غربی با مسئله ی کورد و کوردستان مربوط می شود این سیاستها و مواضع و اقدامات دولتهای سکولار غربی به حل انسانی و ریشه ای مساله ربطی ندارد . اینکه دولتهای سکولار غربی، مستقل از اهداف و نیاتشان ، مراجع ذیصلاحی برای قضاوت و صدور حکم منجی گرایانه برای مسلمین تابع شریعت و قانون الله نیستند واقعیتی است انکار ناپذیر و آشکار . این دولتها ی سکولار جهانی خودشان از بیخ و بن با قوانین دینی تمام ادیان و مذاهب مخالفند و با کشورهای مصنوعی سکولار در سرزمینهای مسلمان نشین و احزاب سکولار در میان مسلمین نیز مشکلی ندارند ، به همین دلیل تمام اقدامات سکولاریستهای مرتد بر علیه مسلمین شریعت گرا مطلوبیت داشته و در برابر تمام جنایاتشان چشم پوشی می کنند و در برابر هر گونه فعالیت حق طالبانه ی شریعت گرایان و هر گونه اتحاد میان این مذاهب و جماعتها واکنش منفی نشان داده و به منزله ی تهدید تلقی می گردد .
زندگی مبارزاتی – اقتصادی کوردستان در زمان ورود سپاه پاسداران و روش عمل این پاسدارها
در سال ۱۳۵۹ زمانی که آتش جنگ تحمیلی حکومت سکولار – سوسیالیست صدام حسین بر ملت ایران شعله ور گردید مردم ما چیزی از انقلابشان بر علیه حکومت سکولار پهلوی نگذشته بود ، ملت ما رهبری کشور را زمانی بدست گرفت که کشور با اقتصادی ویران و خسته از دیکتاتوری سیاسی داخلی گرفتار بود . برای مردم کوردستان اقتصاد ویران و فلاکت باری که با انواع تبعیضات و خشنوتهای فکری و عقیدتی در زمان رژیم پهلوی همراه گشته بود معنی دیگری داشت . ویرانی و فلاکت دولت سکولار مرکزی با خشونت قرون وسطایی عجیبی تا شهرها و روستاهای حاشیه ای ایران نیز سرایت کرده بود.
اکثریت مورخان معاصر، در ارزیابی دهه ی ۶۰ و ۷۰ کوردستان ایران ، فقط ویرانیهای گسترده جنگ تحمیلی سکولاریستهای عراقی را مورد تأئید قرار میدهند، گویی فراموش کردهاند که چگونه کوردستان ایران همچون سایر مناطق ایران در دوره ی سکولاریستهای پهلوی از درون فرسوده شده بود.
حتی ایران فرسوده و ویران آن زمان به دلیل انقلاب مردمی توجه همه را بخود جلب میکرد، و با قدمهای استواری که بر می داشت به گونه ای تعجب جهان را بر میانگیخت. بتدریح، آرام آرام، اما مطمئن ایران بعنوان اولین کشور مذهبی با قوانینی منشعب از تشیع در تاریخ جهان، توجه همۀ نیروهای اسلامگرا و حتی دشمنان اسلام را بسوی خود معطوف داشته بود. اما قواعد نظام سکولاریستی جهان نمیتوانست ظهور چنین کشور مذهبی را بپذیرد. رهبران شیعه مذهب ایران با حمایت رهبران سنی مذهب کشور ، مشکلات عهد خود را بخوبی درک میکردند و بصراحت تشخیص میدادند که در تاریخ معاصر با آنکه رهبران تمام کشورهای به اصلاح سنی مذهب در کنار صدام حسین سکولار در برابر انقلاب نوپای آن ابراز وجود نموده اند ، کشور ایران زمان بسیار کمی برای ساختن چنان اقتصادی دارد که بتواند سر پا بیایستد، مستقل بماند و آزادانه توسعه یابد.
سپاه پاسداران در کردستان به عنوان نمایندگان حکومت مرکزی وظایف حکومت و مردم را بطور واضح و مشخص بیان می کردند .آنها به صورت خلاصه به مردم کوردستان می فهماندند که ظلمی که از لحاظ سیاسی و اقتصادی بر انها رفته است متعلق به سیستم سکولاریستی پهلوی بوده و حضور آنها به خاطر جنگ با کورد نیست بلکه هدف آنها جنگ با کفرسکولاریستی است که نه قوانین تشیع برایش مطرح است و نه قوانین تسنن، و این گروهکهای سکولار هم اکنون با حمایتهای رژیم سکولار صدام حسین و سایر دول عربی و استکبار جهانی به وطن ما یورش برده اند و ما باید این مفسدین را از خود دور نموده و حساب اینها را با کوردهای مسلمان جدا بدانیم ؛ علاوه بر آن ما از نظر اقتصادی ۱۰۰ سال از کشورهای پیشرفته عقب ماندهایم ما باید این فاصله را در عرض چند سال محدود طی کنیم. یا این کار را میکنیم یا دشمنان آشکار شیعه و سنی همه ی ما را از طریق مزدوران سکولارشان در هم خواهند شکست .
اینها آشکارا به مردم کوردستان می گفتند که ما باید کشورمان را به کشوری دارای اقتصاد مستقل، آزاد و متکی بر بازار داخلی تبدیل کنیم… ما باید اقتصادمان را چنان سازماندهی کنیم که کشور ما به زائده نظام سوسیالیستی شرق و سرمایه داری جهانی غرب تبدیل نشده و میهن ما بمثابه ضمیمه شرق و غرب و در سمت نظم عمومی و سکولاریستی آن توسعه نیابد. به این شیوه شعار نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی را مطرح می کردند و به صورت عملی در قالب جهاد سازندگی و مراکز بهداشتی و غیره آنرا به مردم نشان می دادند .
مردم مسلمان کوردستان با تجربیات تلخی که از دولت پلید و سکولاریستی پهلوی و همچنین تجربه ی تلخی که از حکومت چند ماهه ی جنایتکاران سکولار و مرتد کومله و دموکرات در منطقه داشتند ، وظیفه تعیین شده سپاه پاسداران و مبلغین مذهبی مخالف با سکولاریستهای مرتد را درک میکردند ، چون این برنامه های عملی منافع و خواستهای بر حق کوردهای اهل سنت در برابر حملات وحشیانه ی هوایی رژیم سکولار صدام حسین و جنایتهای گروهکهای سکولار و مرتد محلی و درخواست برای یک زندگی بهتر را بازتاب میداد و هدف این وظیفه، نجات عقیده ی اسلامی خود از چنگال سکولاریستهای مرتد و دفاع از رفاه عمومی و ناموس و میهن بود. تعیین و تشخیص آن، وحدت اهل سنت کوردستان با سپاه پاسداران را تحکیم بخشید و همۀ کوردستان را حول مساعی مشترک متحد ساخت. دقیقا به همین سبب، نیل به اهداف تعیین شده ممکن شد و موجب حیرت جهان نسبت به وقایع کردهای اهل سنت غرب ایران گردید.
خرسندی خود از نابودی سکولاریستهای مرتد محلی در کوردستان در دورۀ جنگ ایران – عراق و تغییر تدریجی وضع موجود به نفع مردم را حتی یک دوره گرد واقع بین نیز نمی توانست پنهان کند. بدین ترتیب ،باید روشن شده باشد که تمجید از این موفقیتها در مطبوعات و سخنرانیهای علماء اهل سنت کوردستان و حمایت از طرحهای ارائه شده و رها نمودن سکولاریستهای مرتد کوردستان از جانب مردم و علماء منطقه بهیچ وجه بیپایه نیست.
دیگر از آمار و ارقام کشتار و اعدام و شکنجه ی اهل سنت کوردستان ( از ملا محمد ذبیحی بیسارانی و برادران نمکی سنندجی شروع کنید و هر جایی که دوست دارید تمام کنید. جنگهای کومله و دموکرات را نیز از یاد مبرید) خبری نیست، دیگر از باجگیری و سرانه گیری تحت عنوانهای فریبنده و رنگارنگ خبری نیست و …..
تاثیر این احزاب سکولار و مرتد محلی در میان کوردهای مسلمان ، سست شدن پایبندی به قوانین شریعت ، رواج بی بندوباری اخلاقی و فرهنگی و تشدید بحران و وخامت وضعیت اقتصادی اهل سنت کوردستان و بدنبال آن افزایش سرسام آور دین گریزی ، پوچ گرائی ، فحشاء ،بالا رفتن قیمتها و کمبود مواد و کالاهای مورد نیاز مردم بود. مردمی که فی الحال با بیکاری و گرانی و فقر دست و پنجه نرم می کردند تحت فشار بیشتری قرار گرفته و محرومترین اقشار جامعه از اولین قربانیان وضع وخیم اقتصادی بودند . از لحاظ سیاسی نیز وجود اینهمه گروهک سکولاریست ضد و نقیض در میان کوردهای اهل سنت و تخریب گریهای آنها موجب شده بود تا حکومت مرکزی کشتار افسار گسیخته ی اهل سنت کوردستان توسط این گروهکهای سکولار و فقر و کمبود و بیکاری و دیگر مسائل گریبانگیر مردم را به گردن بی طرفی عده ای از مردم بیاندازد و خود را از زیر تیغ اعتراضات مردم بدر ببرد. بنابراین اهل سنت کوردستان دریافتند که بی طرفی آنها به صورت عملی هم از نظر عقیدتی ، سیاسی و هم انسانی به ضرر تمام اهل سنت تمام خواهد شد و وجود اینگونه احزاب سکولار و مرتد محلی بیش از آن که فشاری به حکومت شیعه مذهب مرکز باشد، عامل مرتد شدن اهل سنت کردستان ، رواج سرسام آور دین گریزی ، پوچ گرائی ، فحشاء و نا امنی و تشدید فشار بر مردم زحمتکش و ستمدیده ای اهل سنت کوردستان خواهد بود . به همین دلیل آنها به صورت عملی جهت حفظ دین ، جان ، ناموس ، عقل و مال خود از حکومت مرکزی شیعه مذهب ایران در برابر مرتدین سکولار محلی حمایت جدی به عمل آوردند .
اهل سنت کوردستان دریافته بودند که این احزاب سکولار مرتد قاتل مردم کوردستان هستند و نه نماینده و حامی آنها و از همین رو باید کلیه ی مسلمین کوردستان با مبارزات خود از لحاظ عقیدتی ، سیاسی و فیزیکی آنها را ایزوله ، طرد و تحریم می کردند و در برابر افکار تخریبی و ماشین کشتار آنها واکنش نشان می دادند . به همین منظور علمای اهل سنت کوردستان ابتدا به ایجاد کلاسهای عقیدتی و فکری اقدام نمودند ، در ضمن این کلاسها و خطبه ها به جایگاه قانون شریعت الله و همچنین ماهیت سکولاریستهای مرتد نزد شریعت الله و حکم شرعی عضویت در چنین احزابی پرداخته و به دور از هر گونه مبارزه ی مسلحانه ای به ابراز عقاید دینی خود پرداختند ، این دسته از علماء خیال می کردند که شعارهای به اصلاح انسانی و مترقی و ازادیخواهانه ی احزاب سکولار واقعیت داشته و این آزادی و انسانیت شامل انها نیز می گردد و انها می توانند در زیر چتر سیستم سکولاریستی مرتدین به تبلیغ قانون شریعت الله و آگاه نمودن مردم بپردازند ،و با این اقدامات به صورت تدریجی مبارزه ی شریعت گرایی اهل سنت کوردستان علیه گروهکهای سکولار مرتد را به مراتب تسهیل و تسریع کنند به گونه ای که منجر به تحکیم شریعت الله در جامعه گردد . غافل از اینکه از نظر این سکولاریستهای مرتد آزادی و انسانیت فقط شامل سکولاریستها ، هم جنس بازها ، کمونیستها ، و در کل ، کسانی می گردد که قانون شریعت الله را زیر پا نهاده اند و شریعت گرایان نه آزادی دارند و نه از نعمت انسانیت هم برخوردار . به همین دلیل دور تازه ی قتل عام و شکنجه ی علمای اصلاح طلب آغاز گردید و صدها جوان و عالم توسط این گروهکهای سکولار مرتد قربانی گردیدند .
مردم اهل سنت کوردستان به صورت عملی تجربه کردند که شعار آزادی و انسانیت از طرف سکولاریستهای مرتد چیزی جز تیغ برنده ای بر گردن شریعت گرایان نیست وبخوبی فهمیدند که این احزاب متنوع سکولاریستی ملی گرا و سوسیالیست که باید به آنها جواب بدهند چیزی جز ابزاری در دست دشمنان آنها نیستند . به همین دلیل در برابر این جریان ارتدادی تصمیم گرفتند که با زبان خودشان با انها وارد گفتگو شوند ، یعنی زبان اسلحه و گلوله . بر اساس اجتهاد بسیاری از علمای اهل سنت کوردستان ، سپاه پاسداران در آن زمان بهترین گزینه بود و چون بسیاری از شاگردان احمد مفتی زاده نیز چون عبه حبیب در مریوان از حزب خود جدا شده و به همراه سایر اقشار مردم ستمدیده پیشقدم این گزینه ی مبارزه بودند ، موجی تولید گردید که در کمتر از شش ماه کل سکولاریستهای مرتد را از کوردستان ایران جارو و پاک نمود .
تجربه تاریخی به عینه نشان داده کسانی که زیادی ” انسان انسان “، ” کارگر کارگر” ، ” کورد کورد ” و ” کوردستان کوردستان ” می کنند، اگر واژه کورد و کوردستان را از گفته ها و نوشته هایشان بگیری بوی تعفن بورژازی آلوده به سوسیالیسم و سکولاریسم بلند میشود، که ربطی به مبارزه جدی مردم مسلمان کوردستان ندارند و با برنامه ها، مواضع سیاسی و دیدگاه های مسمومشان منافع زالوها را به پیش میبرند.
تجربه عینی نشان داده که این شب و روز ” سکولار و کورد ” گویان در اصل برای اکثریت جامعه ” چاه کورد ” می کَنند، تا راه برای نجات واقعی کوردهای مسلمان مسدود و یا منحرف گردد .
ساده لوحی خواهد بود هر گاه تصور شود که رسانه های وابسته به سکولاریستهای جهانی و سکولاریستهای مرتد محلی سعی کنند که خرسندی کوردهای اهل سنت از موفقیتهای خارقالعاده در ساختن جامعه ی نوین کوردستان منهای گروهکهای مرتد محلی را بیان کند. اما انکار موفقیتهای مردم و رشد بی سابقه ی امنیتی ، علمی، فرهنگی و رفاهی اهل سنت کوردستان ایران به نسبت سایر مناطق کورد نشین عراق، ترکیه و سوریه، در آن برهه ی زمانی هم ، غیرممکن است .
ولله الحمد والمنه
و الله اکبر
ابوسلیمان هورامی