گروه مسلح سکولار- مارکسیست «پژاک» برای اهل سنت هورامان و کردستانات ادامه ی دیگر سکولاریستهاست یا …..
ارائه دهنده ؛ فایق . م هورامی ( کارمند اداره برق )
مدتهاست که از زبان بعضی از آشنائیان و حتی دوستان نزدیک هورامی زبانم که سکولاریست زده شده بودند ، گلایه هایی نسبت به سکولاریستهای مرتد می شنوم که بیشتر شبیه مثال محلی « پیره ژنی دو رژیاگ » [غرزدنهای بی حاصل پیرزنی نا امید که نتیجه ی کارش هدر رفته باشد ] می ماند . آنها در کمال ناباوری می پرسند : چرا حکومت سکولارکردستان عراق بعد از ۲۵ سال خودمختاری محلی هنوز به هورامیها اجازه ی خواندن و نوشتن به زبان مادریشان را نمی دهد ؟ این در حالی است که صدام حسین قبل از هر گونه درگیری و جنگی ،به کردها حق خواندن و نوشتن به زبان مادریشان را داده بود؛ حالا چرا حکومت سکولارکردستان از صدام حسین هم ظالمتر شده است ؟ جرا ما هر وقت دم از این حق طبیعی خودمان می زنیم زود ما را متهم به منطقه گرائی (ناوچه گه رایی ) و تجزیه طلبی و…. می کنند ؟ اینکه در خواست برای ساخت کارخانه برای بیکاران یا ساخت بیمارستان ، مدرسه ، شبکه ی آب و فاظلاب ، راه سازی و… نیست که نیاز به بودجه و زمان داشته باشد ! این همه تلاش برای نابودی زبان هورامی برای چیست ؟و….
و یا اینکه می شنوییم که :سکولاریستها ی کومله ،دمکرات ، پ.ک.ک و… که هنوز مثل کردهای سکولار عراق حکومت را در دست نگر فته اند، چرا برای رضایت هورامیها ساعاتی از برنامه های روزانه ی شبکه هایشان را به زبان هورامی اختصاص می دهند، اما به محض کسب قدرت در منطقه ای، زیر همه چیز می زنند؟
ویا شنیده ایم که چرا سکولاریستها اینهمه برای روشن کردن و زیبا جلوه دادن عقاید کردهای شیطان پرست یزیدی و کردهای شیطان پرست علی اللهی ( به قول خودشان ایزدی و یارسان / اینها شیطان را ملک طاوس معرفی می کنند ) برنامه های مستند و میزگردهای تحلیلی می گذارند ، و با پیوند دادن آنها به باستان سعی دارند آنها را انسانهای اصیل ، مقاوم در برابر بیگانگان عربی که حامل اسلام بودند ، حافظ فرهنگ دست نخورده ی کردی و… و در عوض به صورت غیر مستقیم کردهای مسلمان را خودباخته ، تقلبی ، خدمتگذاران اعراب مسلمان و به نحوی خائن به ملت خویش و… معرفی نمایند .در حالی که ۹۸ درصد مردم کردستان مسلمان هستند .
و….
من جواب این ابهامات روشن را به خود خوانندگان محترم می سپارم ، البته جواب این سوالات برای روشنفکران بیداری اسلامی کاملا روشن است و بیشتر این سوالات از جهل سوال کننده نسبت به اصول توحید، ولاء وبراء وکفر به طاغوت از یک طرف و عدم شناخت کفار سکولار از دیگر سو سرچشمه می گیرد . همین امر باعث ایجاد انتظارات نابه جا از مرتدین سکولاریست نسبت به مسلمانان اهل سنت می گردد . ….
ملت ما ، هم حکومت خونبار چند ماهه ی سکولاریستهای مرتد کومله و دمکرات را در هورامان شرقی تجربه کرد و هم اینکه سالهاست که در کردستان عراق در حال تجربه ی حکومت سکولاریستهای مرتد کردستان است ، با اینهمه تجربیات ، خود سکولاریستها نیز به این نتیجه رسیده اند که دیگر توان تحمیق و فریب ملت ما را ندارند . چون اولا بیداری اسلامی و فرقه ناجیه ی مسلح در میان مسلمانان اهل سنت ما ریشه دوانیده است و هم اینکه ملت مسلمان ما به نسبت جمعیتش ، بیشترین آمار تحصیلکردگان و متخصصین را در تمام ایران داراست و کار به جایی رسیده که از این لحاظ تمام شهرهای اطراف هورامان نیز به نحوی از این ارتقاء فرهنگی هورامان آگاه و بهره مند هستند . پس ملت ما را مثل اوایل انقلاب کم سواد و زود باور حساب کردن نشانه ی حماقت محض است .
این بیداری اهل سنت باعٍث شده است که سکولاریستهای مرتد جهت حفظ و ادامه ی حیات ننگینشان در میان مسلمین ، بصورت خزنده و موزیانه برای این بیداری ریشه دار مانع تراشی و بازدارنده هایی درست کنند .
آنها در طول حیات ننگینشان از زمان قاضی محمد مرتد تا به حال ، هیزم آتش جنگهای ویرانگرشان را جوانان اهل سنت کردستان تشکیل می داد و هرگز دیده نشده است که کردهای شیعه مذهب در انقلابات آنها مشارکت جویند بلکه همیشه کردهای شیعه تابع مذهب خود و مراجع تقلیدشان بوده اند . همین الان هم کردهای فیلی و… شیعه مذهب عراق در ائتلاف عربهای شیعه هستند نه در ائتلاف کردها .
اما سکولاریستهای مرتد اینبار بر آن شده اند که با دادن شعارات ملی گرایانه و سوء استفاده از وضع بد اقتصادی و فرهنگی کردهای شیعه مذهب کرمانشاه و ایلام و… خلاء ایجاد شده توسط اهل سنت را با آنها پر نموده و از طریق آنها بر مسلمانان اهل سنت غلبه یابند . چون بیشترین جمعیت کردهای ایران را کردهای شیعه تشکیل می دهند و سکولاریستهای مرتد بر این باورند که اگر بتوانند کردهای شیعه را با خود همراه کنند با یک تیر دو نشان زده اند از یکطرف با این اکثریت به راحتی بر اهل سنت غلبه می کنند و از دیگر سو دوام حیات ننگین خودشان را نیز تضمین می کنند . اما همه ی ما می دانیم که این هم یک توهم و خیال پلو دیگریست که برایش اینهمه سرمایه گذاری الکی می کنند .
اما چندی است که رسانه های ماهواره ای از دسته ای از چریکهای پ.ک.ک تحت عنوان پژاک صحبت به میان آورده اند و این گروه می خواهد چنین وانمود کند که با دیگر احزاب سکولاریست کردی تفاوت دارد و سخن و پیام تازه ای برای کردها دارد !!.
چندسال پیش، در نخستین روزهای فروردین ۱۳۸۳ (۲۰۰۴) واژه «پژاک» پا به عرصه اخبار سیاسی درباره کردستان نهاد و با سیصد نفر کادر، کارش را آغاز کرد و در بیستم شهریور همان سال بود که تشکیل گروه مسلح «پژاک» رسما اعلام و کم کم این نام در میان خبرها برای کردها تکرار شد و انگار به پسوند کرد و کردستان نیاز داشت که مطرح شود.
کسی منکر نوآوری نیست، به ویژه در دنیای سیاست و دیپلماسی، اما پس از اینکه حزب های «کومله» و «دمکرات» از کردستان ایران بیرون رانده شدند، در آغاز امر، هنوز طرفدارانی سینه چاک داشتند و هوادارانی حرمت گذار؛ مخالف یا موافق بودنشان با حکومت نوپای انقلابی ایران ـ پس از فروپاشی سلطنت در اواخر دهه ۵۰ ـ شاید چندان مهم نبود، ولی هنگامی که صدام حسین، آتش جنگ را شعله ور ساخت، در میان این احزاب سکولاریست کرد، جنگ داخلی در گرفت و کردها ی سکولاریست به روی همدیگر تفنگ نشانه رفتند.
این بار اوضاع در افکار عمومی کردستان، تفاوت داشت و هنوز هم پس از سالیان، «کومله» و «دمکرات» ـ که رسانه های داخلی ایران آنها را گروهک نامیده است ـ در این باره، ترس دارند؛ توهم از پر نفوذ بودن در درون جامعه و ترس از پذیرفتن خطا و جنایت و آن هنگام که به دامان سکولاریستهای بعث رفتند، و تولد بیداری اسلامی در میان مسلمانان کردستان دیگر احترامی برای سکولاریستها ی مرتد باقی نماند و روز به روز راه نابودی را پیمودند. اما آیا گروهک سکولار – مارکسیست«پژاک» خبری تازه برای کردهای مسلمان داشت؟ آیا همه این خبرها درباره گروهک سکولار- مارکسیست «پژاک»، غیرواقعی است؟
در گام نخست می گویند، نیاز جامعه کردستان، موجب پیدایش مرتدین سکولاریست «پژاک» شد، ولی کردها ی مسلمان به خون و خونریزی و خودکشی توسط سکولاریستهای مرتد چه نیازی دارند؟ عمری چکمه و پوتین و نیزه ی سکولاریستهای مرتد ترک و عرب و فارس و کردها را دیده اند، امروزه هم ترقه بازی سکولاریستهای مرتد «پژاک» را. کردهای مسلمان می خواهند هویت دینی و فرهنگ و زبانشان را پاس بدارند، آن هم به دور از نگاه سکولاریستها و حضور مرتدین . تمام محدویتهای زبانی و نژادی را سکولاریستها ایجاد کرده اند و مسلمانان بر خلاف اروپائیان و غربیها هرگز با سکولاریسم نمی توانند به حقوق ملی خود برسند،پس حرکت مسلحانه بی هدف و بی بند و بار سکولاریستهای مرتد برای مسلمین چه سود ی دارد؟!
گروه مسلح سکولار- مارکسیست «پژاک» یا حزب «حیات» کردستان، آیا به پرورش و باز رشد هویت دینی و ملی کردستان انجامید؟ یا گروه ضد حیات و زیستن سیاسی کردستان شده است؟ یکی از عوامل نظامی امنیتی شدن منطقه کردستان نشده است؟ فریاد تظلم خواهی کردهای مسلمان برای آزادی بوده است یا سلب آزادی از طرف سکولاریستهای مرتد؟
جامعه کردها ی مسلمان هم مانند دیگر بخش های جامعه ایران، دوران پر نشیب و فراز سال های دهه ۶۰ ـ ۷۰ را پیمودند و بیشترین هزینه را به دلیل وجود سکولاریستهای مرتد«کومله» و «دمکرات»، پرداخت؛ هرچند این حزب ها سکولاریست مرتد پس از جنگ عراق و ایران، یا بی خاصیت شده بودند و یا شاید پیامی و فکری برای مناطق سنی نشین کردستان نداشتند.
در اوایل دهه ۷۰، آنان می خواستند، خودی نشان دهند که اندک شرری هنوز وجود دارد ، ولی حزب سکولاریست وسوسیال دمکرات اتحادیه میهنی کردستان عراق، نیروهای سپاه پاسداران ایران را به نزدیکی «کویه» هدایت کرد تا به بمباران مراکز حزب سکولاریست «دمکرات» کردستان ایران بپردازد که شاید پس از ترور مبهم «قاسملو»، بقایای حزب، دیگر هوس مخالفت نکنند. به این ترتیب، این حزب سکولاریست مرتد هم با حکومت ایران، قراردادی امضا کرد که از آن به بعد، هر چه ایران بگوید، اینها انگشت اطاعت بر چشم نهند.
«عبدالله رمضانزاده» در این باره اظهار می دارد: «رابطه کومله و دمکرات با استانداری کردستان و اداره اطلاعات، دور از چشم مردمان منطقه، آغاز شد»… «حسن زاده» و «گادانی» ـ همنشین قبلی مجاهدین خلق و منشعب شده از قاسملو ـ نیز گفتند: ما با اتحادیه میهنی کردستان، توافقی را امضا کرده ایم، ولی با این حزب کرد عراقی که جنگی در میان نبود!
به هر حال، سکولاریستهای مرتد «کومله» و «دمکرات» در دهه ۸۰ دچار انشقاق و انشعاب های پی در پی شدند و ناگاه گروه مسلح سکولار- کمونیست «پژاک» سبز شد؛ آن هم در روزهایی که دوران جمهوری خواهان آمریکا و نئومحافظهکاران و راست های اسرائیلی بود و از دستگیری «اوجالان» هم مدت زیادی نمی گذشت!..
تفکر گروه مسلح سکولار- کمونیست «پژاک»، شبه نظامی چپ گرا، «آپوگرایی» مطلق و منحط است که به ترویج پیروی از افکار «اوجالان» سکولار- کمونیست می پردازد. گروه مسلح سکولار- کمونیست «پژاک»، شاخه ایرانی «پ ک ک» مائوئیست، در بخش شرقی کوهستان های قندیل، فعالیت دارد که شاید پنج ساعت پیاده از مرز ایران فاصله دارد. فعلا هم مسئول گروه مسلح سکولار- کمونیست «پژاک» را «عبدالرحمن حاج احمدی» معرفی کرده اند.
هم اکنون مشهور است، با وجودی که بارها انشعاب هایی رخ داد و افرادی که صلاحیت و مشروعیت این شخص را به چالش می کشند، از «پ ک ک» جدا و بعد در شرایطی نامعلوم و مشکوک، کشته می شوند و انشعاب های درونی مانند شبکه ای مافیایی، مطرح نمی شود و یا در نطفه خفه می شوند… .
شاید ماهیت گروه مسلح سکولار- کمونیست «پژاک» هرگز برای مردم مسلمان کردستان و یا جامعه رسانه ای، شفاف و روشن تشریح نشد؛ انگار این ابهام ضروری است، ولی هر از گاهی، فعالیت های عملیاتی گروه مسلح سکولار- کمونیست «پژاک» علیه مردم و نیروهای نظامی ایران، در رسانه ها مطرح می شود که به انفجار مین، کشته و مجروح ساختن مرزبانان و حتی جنگلبان، پلیس، سرباز انتظامی، مأمور راهنمایی و رانندگی و… مرتبط است و یا هر از گاه، کمپین های رسانه ای، برای جلوگیری از اعدام یکی از افراد گروه مسلح «پژاک» در دنیای مجازی اینترنت و یا روزنامه های خارج از کشور، ایجاد می شود و برای تهییج افکار عمومی و مظلوم نمایی، این افراد را اکثرا معلم، روزنامه نگار، فعال حقوق بشر، دانش آموز، دانشجو و… نامیده اند.
اما آیا از این القاب و عناوین فرهنگی و نهادهای مدنی سوءاستفاده نمی کند؟ … از ماجرای «شوانه قادری» ( کمال اسفرم ) که در سالروز ترور دکتر «قاسلمو» ی مرتد در مهاباد، کشته شد، و بعد آن را قهرمان نامیدند، ولی افکار عمومی کردستان، نظری خلاف آن داشت، و یا حکایت های افسانه ای درباره زندانیان «پژاک» و این حکایت همچنان باقی است … .
گروه مسلح سکولار- کمونیست «پژاک» از روز نخست، شعارهای بزرگ و گاه غیر عملی و متفاوتی را مطرح و رسانه ای کرده است؛ مانند «مساله کرد در چهارچوب تحرکات دمکراتیک ایران»؛ اما شاید بتوان این پرسش محترمانه و ساده را مطرح کرد که تحولات مسالمت آمیز و سیر جریان دمکراسی سکولاریستی در جامعه ایرانی، چه سنخیتی با احکام شریعت اسلام ، کردهای سنی مذهب و ترور دارد؟…
در بسیاری از مصاحبه ها که با افراد گروه مسلح سکولار- کمونیست پژاک شده این جملات تکرار شده است؛ «می خواهیم در ایران دمکراسی بیاوریم، ما قوی ترین اپوزیسیون در ایران هستیم، ما آزادی فکری و سیاسی می خواهیم و …» اما کدام دمکراسی در جهان اسلام از کانال سکولاریستها و ماشه تفنگ و میدان مین آنها می گذرد؟ اپوزیسیون در داخل منازعه سیاسی کنار مردم جامعه دارای ارزش است یا بیرون از مرزها و از دور عوعو کردن ؟ اپوزیسیونی که ابزارش تولید فکر و ممارست سیاسی و شیوه ی اسلامی و جهادی در رفتار با حکومت را در نظر دارد، موفق می شود یا آنکه به سکولاریسمی برخلاف عقاید مردمش و ترور دو مأمور نگهبانی در یک روستای دور افتاده دست می یازد؟ و …
از سویی می گویند، کشور مستقل کردستان نمی خواهیم و از سوی دیگر مشهور است که نقشه ی تازه تولید شده ی خیالی کردستان بزرگ را منتشر و توزیع می کنند …گروه مسلح «پژاک» معتقد است که میان روشنفکر و دانشجو و هنرمندان کردستان، محبوب قلب هاست، ولی کدام انسان مسلمان اهل فکر مدافع سکولاریستهای مرتد است و سوءاستفاده از کرد و کردستان در زیر لوای سکولاریسم و ضد احکام شریعت رفتار کردن را برمیتابد؟
در ۲۳ اکتبر ۲۰۰۷ بود که «نیویورک تایمز» گزارش ویدئویی از گفت وگو با یکی از اعضای گروه سکولاریست مسلح پژاک را منتشر کرد که «ما با آمریکا رابطه داریم» و یکی از مقامات گروه مسلح «پژاک» هم در بولتن آتلانتیک اظهار داشت که «ما با مقامات آمریکا گفت وگو کرده ایم»، ولی آنچه از لفافه سخنان کارشناسان سیا مشخص شده است، برخی از افراد نئوکان و تندروی آمریکایی هستند و سازمان سیا در گزارش محرمانه خود به ریاست جمهوری، نظر مثبتی را درباره این گروه اظهار نداشته است و حتی ژنرال «پترائوس» در این خصوص اظهار داشت: «ایران بارها گفته است که بریتانیا و آمریکا از اینها حمایت می کند، من درباره بریتانیا حرفی ندارم، خودشان اعتراف کنند، اما ما نظر خود را قبلا اظهار کرده ایم و نیازی به تکرار نیست».
البته شاید منظورش همان گزارش «الشرق الاوسط» از سخنان معاون خزانه داری آمریکا، «استوارت لوی» در اواخر ۸۷، باشد که گروه مسلح «پژاک» را تروریست نامید!
مدتی بعد نیز، یک کارشناس دیکتاتوری سکولاریسم در پنتاگون گفت: گروه مسلح پژاک با آب و تاب از حمله نظامی ما به ایران دفاع می کند و توان خود را چند برابر نشان می دهد، اما براندازی کشوری مانند ایران با مجاهدین خلق و گروه مسلح پژاک و جندالله ممکن نیست، یک پروژه سنگین نظامی ـ سیاسی است و ما آنها را تشویق به حمله نکرده ایم، بلکه کاملا برعکس بوده است. شاید در زمان های جداگانه کمک هایی توسط دوستان ما شده باشد اما چندان قابل توجه نیست و از وسعت و میزان نفوذ آنها هم در جامعه کردستان اطلاع داریم، آنها حتی خواهان کمک ما به پژاک برای انفجار مراکز هسته ای و تأسیسات فنی ایران بوده اند که نپذیرفته ایم.
روزنامه «لوموند» هم بعدها نوشت که گروه مسلح پژاک از کشورهای غربی مخالف برنامه هسته ای ایران خواسته اند که آنها را کمک کنند تا از لیست تروریست ها بیرون بیایند.
در اواخر ۲۰۰۷ هم «اردوغان» سکولاریست در سفر به آمریکا و دیدار «بوش» خواست که آمریکا از سیاستش رفع ابهام کند که از سویی با «پ ک ک» مخالف است و از سوی دیگر با «پژاک» همکاری می کند که بازوی ایرانی« پ ک ک» است. اما آمریکایی ها چندان تمایلی به ایجاد رابطه ندارند و از افشای وجود هر رابطه ای با گروه مسلح «پژاک» پرهیز دارند، اما خود افراد گروه مسلح پژاک با اغراق سعی در افشای این قضیه دارند، و آن را کاملا رابطه ای جدی و تنگاتنگ می دانند.
در همین اثناء علی لاریجانی ـ دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی ـ در سال ۸۶ آمریکا را متهم کرد که گروه مسلح «پژاک» را تقویت می کند
البته برخی از روزنامه نگاران عرب هم در سال ۲۰۰۷ ضمن اشاره به جلسه اسرائیلی ها و آمریکایی ها با گروه مسلح «پژاک» در کرکوک، اظهار داشتند که اسرائیل حامی مالی گروه مسلح «پژاک» است..
گروه مسلح سکولار- کمونیست «پژاک» در اوایل، به عنوان یک ناشناس مدعی، مورد استقبال سکولاریستهای مرتد «کومله» و «دمکرات» قرار نگرفت و «حسن شرفی» در گفت وگویی با «بی بی سی»، گروه مسلح «پژاک» را غیر شناسنامه دار و غیر جدی نامید اما امروزه گروه مسلح «پژاک» برای خود در ظاهر امر رسالتی تاریخی متصور است و خود را منجی کردستان و مبارز جدی احقاق حق ملت مسلمان !!کرد می داند و نماینده اکثریت کردهای مسلمان!! ایران و نشانه بارز آرمان کردهای مسلمان !!، اما واقعیت امر این است؟ آیا حقیقت مسلم کردستان امروز، گروه مسلح سکولار- کمونیست پژاک است؟
در گزارش های امنیتی ایران و ترکیه و بلژیک و سویس و یونان، حضور فعال برخی از کردها ـ مانند «پ ک ک» و گروه مسلح پژاک ـ در ترانزیت مواد مخدر از مناطق کوهستانی و پخش آن مورد توجه کارشناسان سیاسی و امنیتی قرار گرفت که برای تأمین مالی عملیات نظامی و رسانه ای خود از آن سود می جویند.
«محمد مشتاق»، سرپرست سابق بخش فارسی رادیو ترکیه در مصاحبه با دویچه وله آلمان گفت: یکی از عناصر تامین هزینه سازمان تروریستی پژاک و سازمان تروریستی پ ک ک، قاچاق مواد مخدر است و کارشناس امنیتی یونان در این باره اظهار می دارد که گروه مسلح «پژاک» و « پ ک ک» از نوار مرزی کردستان ایران تا ترکیه و سوریه و قبرس و یونان و سپس آلمان، مافیای عجیب و غریبی دارند که قبلا از الفتح فلسطینی ها، دیده بودیم و مواد مخدر فعالیت مرموز این گروه هاست.
در همین باره یک روزنامه نگار غربی در مقاله ای اشاره داشت که «درآمد « پ ک ک» از مواد مخدر ۶۴۰ تا ۸۰۰ میلیون دلار در سال است»، چه شغل شرافتمندانه ای!
به راستی با وجود این اخبار رسانه ای، «پژاک» سکولار- کمونیست چه سخنی برای نسل جوان مسلمان اهل سنت کردستان امروز دارند؟ قندیل آرمانهایش فرو می ریزد؟ شاید برگ های تاریخ، سخنی دیگر بگویند! «حاج احمدی» سکولار- کمونیست برای کردستان مسلمان، سخنی تازه دارد و یا اینکه کردستان و ودین و فرهنگ ان را فدای هوس قدرت و مأموریت مافیایی خود می کند؟ به راستی چه باید گفت؟ آیا مطرح کردن این پرسش ها، دشمنی با کرد و کردستان است؟
دو دهه هزینه دادن برخی مردم کرد به خاطر اغفال و همکاری با سکولاریستهای مرتد «کومله» و «دمکرات» کافی نیست که امروزه هم ترقه بازی گروه مسلح سکولار- کمونیست «پژاک» برای مردم اهل سنت کردستان، این تهدید عقیدتی و امنیتی را به ارمغان بیاورد؟ الان که نسل کم سواد قبل کرد می گویند شانس آوردیم که چپ ها و کمونیست ها در ایران، قدرت را به دست نگرفتند؛ آیا نسل جدید باسواد و آگاهتر کردستان هم می تواند بگوید که شانس آوردیم گروه های مسلح سکولاریست «پژاک»، «کومله» و «دمکرات »اختیار کنترل کردستان را در دست نگرفته است؟ حال فارغ از نگاه سیاسی، آیا امنیت دینی ،اخلاقی ، فرهنگی و آرامش روحی مسلمانان اهل سنت کردستان، قربانی مافیاهای گروههای مسلح سکولاریست «پژاک»، «کومله» و «دمکرات »نشده است؟ بودن گروههای مسلح سکولاریست «پژاک»، «کومله» و «دمکرات »ـ جز منافع خودشان ـ چه سودی برای مسلمانان اهل سنت کردستان دارد؟ این همه استعدادهای جوان آرمانگرا و احساسی، چرا باید قربانی گروه گروههای مسلح سکولاریست «پژاک»، «کومله» و «دمکرات »شود؟ و یا مادرانی که منتظر از بین رفتن جگر گوشه های فریب خورده شان هستند، نمی توانند در بغض گلویشان فریاد برآورند که عملیات انتحاری ،ایذایی و نظامی برای آزاد کردن کردستان است یا آزادی عمل رهبران سکولاریستها و کسب سود قاچاق مواد مخدر در پناه خشونت و شعارهای عوام فریبانه ؟…