همه­ ی سکولارها با هم برادرند و دینشان یکی­ است

همه­ ی سکولارها با هم برادرند و دینشان یکی­ است

نویسنده: ابوعبدالله المیلودی زکریا

مترجم : انجمن ” اطعمهم من جوع و آمنهم من خوف  ” بیساران

بسیاری از مردم وقتی می­بینند که سکولارهای غربی و برادرانشان در سرزمین­های اسلامی با غرب و اهالی آن از آمریکا و اروپا، دشمنی می­کنند و آن­ها را با اوصافی مانند امپریالیسم، مستبد، خودکامه و … وصف می نمایند، فریفته می­شوند و آن­ها را در این ادعا صادق می­پندارند.

اما حقیقت غیر از این است…

این گمراهان مرتد و منحرف، صدایشان را بر غرب بلند نمی­کنند، مگر به دروغ و برای فریب ملت­ها تا بتوانند آن­ها را سکولار کنند و زیر سلطه­ی خود نگه دارند، چرا که سکولاریسم، دین مشترک همه­ی سکولارهاست، چه عرب باشند، چه امازیغ، چه کرد، چه ترک یا فرانسوی و بریتانیایی و آمریکایی

آن­ها، با وجود تفاوتی که در مراتب کفر و سکولاربودنشان دارند، با هم برادرند. اختلافات آن­ها در دین سکولاریسم نیست، بلکه در غنایم و روش­های مادی با هم اختلاف دارند.

همان­طور که خداوند مومنان را برادر یکدیگر خوانده است؛ « إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ»، او سبحانه و تعالی، حقیقت دیگری را نیز بیان کرده و آن این است که کفار، از جمله کفار این عصر، یعنی سکولارها، آن­ها نیز با یکدیگر برادرند و بر اهل اسلام واجب است که بر این اساس، با آن­ها تعامل کنند، مگر این­که مسلمین در فتنه افتاده باشند و حق و باطل در هم آمیخته باشد و مردم در سردرگمی قرار بگیرند،

« وَالَّذِينَ كَفَرُوا بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ إِلَّا تَفْعَلُوهُ تَكُنْ فِتْنَةٌ فِي الْأَرْضِ وَفَسَادٌ كَبِيرٌ»)انفال/ ۷۳)( و کسانی که کافرند، برخی یاران برخی دیگرند (و در جانبداری از باطل و بدسگالی با مؤمنان همرأی و همسنگرند. پس ایشان را به دوستی نگیرید و در حفظ عهد و پیمان بکوشید) که اگر چنین نکنید فتنه و فساد عظیمی در زمین روی می‌دهد. ) ادامه خواندن همه­ ی سکولارها با هم برادرند و دینشان یکی­ است

بعثیون سکولار سوسیالیست عراق و وفاداری مرتدین دمکرات کردستان ایران به آن

بعثیون سکولار سوسیالیست عراق و وفاداری مرتدین دمکرات کردستان ایران به آن

به قلم : ابوسلیمان هورامی

 

حسن زاده مرتد دبیر کل یکی از جناح های فعلی حزب دمکرات در مصاحبه با عرفان رهنمون مرتد در فروردین ماه ۱۳۸۲ می گوید: ما از سال ۱۹۷۰ یعنی در سال ۱۳۴۹ با دولت عراق رابطه داشتیم. باز در همین مصاحبه می گوید: حزب هنگام بازگشت به کشور پس از پیروزی انقلاب سه قبضه اسلحه کمری و چهار قبضه تفنگ بیشتر نداشت. یعنی از سال ۱۳۴۹ تا ۱۳۵۷ که حزب دمکرات با سوء استفاده از جو انقلابی مردم ایران و اندیشه های فاسد دینی احمد مفتی زاده وارد ایران می شود تعداد اسلحه های آن ها هفت عدد بوده، که مطمئناً باید تعداد نفراتشان یا در همین حدود یا کمتر بوده باشد. یعنی از ناچیزترین پایگاه مردمی هم برخوردار نبودند. در حالی که عصر آن ها عصر انقلابات و خیزش ملت ها بود اما چون خواست آن ها خواست ملت نبوده است تا به حال مردم هرگز آگاهانه از آن ها حمایت نکرده اند که سخنان این مرتد خائن خود بزرگ ترین دلیل است.

اما چطور شد که یک دفعه چنین حزب سوسیالیست مرتدی به آن همه سلاح و اجیر کردن تعداد کثیری مزدور نائل شد. جواب آن هم خیلی ساده است، علت همانی است که قاضی مرتد را با خود کشاند وبس. یعنی نیاز دول دیگر به یک ابزار مناسب جهت رسیدن به اهداف شان ، نیاز به یک گروه ، جماعت و ملتی که قربانی اهداف آن ها شوند و برایش هم هزینه کرده اند هم اسلحه ، هم پول و هم تبلیغات و ابزارهای تبلیغاتی داده اند.

در زمان قاضی مرتد شوروی سوسیالیست نیازمند یک مهره بود و در زمان قاسملو مرتد بعث سوسیالیست عراق. و جداً مهره های جاسوسی این دو دولت بهترین خائنین وطن فروش و خالص ترین منافقین چند چهره را یافتند.

دو سند به خط قاسملو مرتد منتشر[۱] شده که یکی در مورد دریافت سلاح از عراق است و دومی مبنی بر همکاری حزب دمکرات بارژیم صدام حسین می باشد. این سند طی یک ملاقات سری در ژوئن ۱۹۸۰ نشان می دهد که روابط حزب با بعثی ها به چه میزانی ارتقا یافته است. ادامه خواندن بعثیون سکولار سوسیالیست عراق و وفاداری مرتدین دمکرات کردستان ایران به آن

درسهائی که از ترکستان شرقی تحت اشغال چین و نهضتهای اسلامیش باید آموخت

درسهائی که از ترکستان شرقی تحت اشغال چین و نهضتهای اسلامیش باید آموخت

ارائه دهنده :  معتصم  هورامی

بسم الله الرحمن الرحیم

سپاس و ستایش مخصوص خداوند بی همتاست و سلام و درود خداوند بر خاتم پیامبران (صلی الله علیه و سلم)، اما بعد؛

کلمه ی  ترکستان مصطلحی است که از دو بخش « ترک » و « ستان » به معنی «سرزمین ترک» تشکیل می شود كه این سرزمین به دو قسمت ترکستان شرقی و ترکستان غربی تقسیم شده است. در حال حاضر ترکستان شرقی تحت اشغال نیروهای اشغالگر چین سکولار ـ  سوسیالیست قرار گرفته است و چینی ها نام جدیدی با عنوان «سین کیانگ» به معنای «تبعه ی جدید» به آن داده اند.

ترکستان شرقی سرزمینی است واقع در وسط آسیا که از شمال با روسیه و از جنوب با افغانستان و پاکستان و کشمیر و تبت و از شرق با جمهوری خلق چین و از غرب با جماهیر  تاجیکستان، قرقیزستان، قزاقستان و بالاخره از شمال شرق با مغولستان هم مرز می باشد.

ترکستان شرقی دارای مساحتی بالغ بر ۱،۸۲۸،۴۱۷ کیلومتر مربع می باشد که  ۵۱ مساحت کشور چین را تشکیل می دهد . زبانی که غالب مردم مسلمان ترکستان شرقی با آن صحبت می کنند، «ایغوری» می باشد.

چین و ترکستان
در سال ۱۰۲۶ هـ (۱۶۱۶ م ) خانواده ”مانجو“ در چین به قدرت و حکومت رسیدند و بدنبال آن دورانی از آزار و شکنجه برای مسلمانان ترکستانی شروع شد، به گونه ای که مسلمانان، ناگزیر، به دفاع از خود برخاستند و این حدود ۱۳۲ سال بعد از سر کار آمدن این خانواده بود و بعد از آن هم صدها هزار مسلمان در کشتارگاههای دسته  جمعی جنگجویان و سوارکاران چینی قتل و عام شدند بدون اینکه احدی از آنها سخنی بشنود.

در سال ۱۱۷۳ هـ ( ۱۷۵۹ م) چینی ها بطور کامل بر ترکستان شرقی مسلط شدند و مسلمانان از مقابله با آنها عاجز ماندند و در خلال آن، حدود یک میلیون مسلمان کشته شدند.  چین سیاست اسکان را در پیش گرفت به گونه ای که توده ای از جمعیت چینی به سرزمین ترکستان انتقال یافتند، و بعد از آن بود که مسلمانان دست به قیام های سختی علیه چینی ها زدند که مشهورترین آنها قیام ”سعید جهانگیر خوجا“ در سال ۱۲۳۶ هـ (۱۸۲۰ م ) بود که مدت ۸ سال به طول انجامید. سپس در سال ۱۲۸۲ هـ (۱۸۶۵ م) قیام دیگری به رهبری ”یعقوب بک“ به وقوع پیوست که مدت ۱۵ سال به طول انجامید و پس از آن مسلمانان توانستند به ترکستان شرقی استقلال ببخشند اما این استقلال به دلایل متعددی کامل نشد، از جمله این دلایل

اولاً:  پیوستن ”یعقوب بک“ به خلافت عثمانی.
ثانیاً: مطلع شدن روسیه از نامه  ی”یعقوب بک“ که در آن اقدام به یاری دادن دولت  ” قوقان اسلامی“ علیه روسها کرده بود.
ثالثاً:  نگرانی انگلیسی ها از نفوذ قیام ”یعقوب بک“ در دولت های اسلامی باقی مانده تحت استعمار انگلیس و تحریک آنها برای حرکت به سمت استقلال.
ادامه خواندن درسهائی که از ترکستان شرقی تحت اشغال چین و نهضتهای اسلامیش باید آموخت

خطر ارتداد اهل سنت کردستان، حمله ی مشترک سکولاریستهای مرتد بعثی و مرتدین سکولار بومی و پاسخ مردم به سپاه پاسداران

خطر ارتداد اهل سنت کردستان، حمله ی مشترک سکولاریستهای مرتد بعثی و مرتدین سکولار بومی  و پاسخ مردم به سپاه پاسداران

به قلم : ابوسلیمان هورامی

سالها قبل، با حمله آلمان هیتلری نازی ( سکولار ناسیونال سوسیالیست ) به لهستان، جنگ جهانی دوم که دهها میلیون نفر قربانی گرفت، شروع شد. اما بخش معینی از بشریت، آن بخشی که در صدد کسب سود بود، چیزی از این درس خونین نیاموخت. از آن زمان تا کنون روشهای جنگ خیلی تغییر یافته، توجه زیادی به روش جنگ اطلاعاتی مبذول گردیده است ، مهاجمان آموخته اند که با دست دیگران بجنگند، باندهای مزدور برای اقدام علیه کشورهای «نامطلوب» تشکیل دهند.

اکنون بلوک ناتو به رهبری آمریکا  ( سکولار لیبرال ) درست مثل آلمان هیتلری در آرزوی سلطه بر جهان است. فقط روشهای تبلیغاتی تکامل داده شده و دیگر نه به نفع «نژاد برتر»، بلکه، بسود یک نوع خاصی از سکولاریسم  لیبرال و «دمکراسی لیبرال » انجام می گیرد  . همان دمکراسی لیبرالی  که  همچون سکولاریسم از نوع دموکراتیک سوسیالیستی اش که حتی در کشورهای مبلغ آن نیز کارکرد  نداشته و ندارد .

مشمئزکننده است که می بینیم رسانه های ماهواره ای سکولاریستهای مرتد محلی  در راستای سیاستهای همین سکولاریستهای جهانی در قالب الفاظ مترقیانه و به اصطلاح روشنفکر مابانه آشکارا  تاریخ کردهای اهل سنت  غرب ایران را تحریف و شعور انسانی کردهای بیدار را به  باد تمسخر می گیرند . اما اگر بخواهیم کمی از این ژورنالیسم روز، از این تبلیغات و «پروپاگاندا» و بقول انگلیسی ها «رِتُریک»ِ سیاسی و از این مجادله ی زرگری که سکولاریستهای جهانی به همراه مرتدین محلی سکولار در رسانه هایشان به راه انداخته اند فاصله گرفته و عمیق تر به مسئله نگاه کنیم، چه می بینیم؟ بر روی چه حقیقتی انگشت می گذاریم و به کجا می رسیم؟

سکولاریستهای مرتدی که به مدت ۸ سال تمام همچون سگهای شکاری در اختیار سکولاریستهای بعثی عراق مشغول بوکشی ، درندگی و جاسوسی بر علیه ملت خود بودند و به گونه ای که رژیم سکولار صدام حسین با توسل به اخبار این گروههای خائن بومی  در کردستان ایران به حملات هوایی می پرداخت و این گروهکها نیز به حملات زمینی پرداخته و باعث نابودی کامل بسیاری از روستاها و حتی شهرهایی چون مریوان و غیره و شیمیایی شدن شهرستان سردشت و قلعه جی و کشته شدن هزاران  مسلمان اهل سنت کردستان و ترور ناجوانمردانه ی بیشتر از ۹۲ عالم اهل سنت کردستان به فجیع ترین شیوه ی ممکن  و صدها کورد بی گناه دیگر گردیدند . ادامه خواندن خطر ارتداد اهل سنت کردستان، حمله ی مشترک سکولاریستهای مرتد بعثی و مرتدین سکولار بومی و پاسخ مردم به سپاه پاسداران

‌ طارق عبدالحلیم و دیگر مفتی های صحوات شام درکجا ایستاده اند؟

طارق عبدالحلیم و دیگر مفتی های صحوات شام درکجا ایستاده اند؟

به قلم : ابوخالد کردستانی

ائتلافات موقت شیوخ صحوات در دوره هایی خاص بر علیه یکی از گروههای مسلح سوریه یا بر علیه حکومت بشار اسد و سایر طرفهای درگیر در ساحه ی شام بیانگر واقعیت تلخی است که ممکن است برای عده ای از برادران آگاه قابل لمس باشد .

ما در دوره ای ابومحمد مقدسی و ابوبصیر و ابوقتاده و طارق و هانی را دریک جبهه بر علیه نیروهای دوله می بینیم، سپس ابوبصیر و عبدالرزاق مهدی را در برابر ابومحمد مقدسی و هانی و طارق ، و در مرحله ای ابوبصیر را در برابر همه و به همین ترتیب طارق را در برار همه و…

زمانی که واکنشهای متضاد و رنگارنگ این افراد را می بینیم بیشتر آن را شبیه به اعمال متغییر سیاستمداران سکولار شبیه است تا اعمال مسلمانی که از منهجی ثابت پیروی می کند. و این یعنی اینکه این مفتی ها تابع سیاستهای دولتهائی هستند که در آن ساکنند و مطابق میل سیاستمداران سکولار فتواهای خود را تنظیم می کنند و هر روز در حال تغییر و تحول می باشند . در نتیجه می توان دید اینها در همان جایی ایستاده اند که حاکمان سکولار و در نهایت اربابان این حکام چون آمریکا و ناتو از آنها می خواهند و عملا در صف آنها و بر علیه اهل سنت شام و تمام مسلمین جهان ایستاده اند .

در آخرین پیام طارق عبدالحلیم آمده است که ابومحمد مقدسی و اتباع وی چون گروه جولانی را نادان و از فلول فکری حروریه به حساب آورده است که سخنان ترکیه را حجت می دانند که کار آنها تنفیذ بندهای آستانه است. و ادامه می دهد: مثل اینکه این افراد نمی دانند که سیاستمدارها حقیقت را نمی گویند. و در پایان ابومحمد مقدسی و ابوبکر بغدادی را در یک صنف قرار داده و جزو خوارج به حساب اورده است .

حالا ممکن است عده ای تعجب کنند که این شخص در کجا ایستاده است ؟  در واقع امر افرادی همچون طارق درهمه جا ایستاده و در هیچ جا نایستاده اند. اینها تابع سیاستهای اربابان خود هستند، این اربابها هستند که به آنها می گویدند که در کجا قرار بگیرند و خودشان منهج ثابتی ندارند. تا دیروز با مقدسی بودند و… بر علیه دوله، حالا که نوبت مقدسی و اتباعش رسیده بر علیه او شده اند ..

این واقعیت علمای منتسب به اهل سنت است که یا در شبکه های ماهواره ای چون نور و کلمه و وصال و غیره فعالیت دارند و غیر مستقیم در جنگی روانی و نرم در نابودی اهل سنت مشارکت دارند، یا اینکه چون مفتی های صحوات مستقیما در کشتار و ویرانی مناطق اهل سنت مشغول انجام وظیفه هستند . اما واقعیت تلخ این است که هر دو طیف برای یک ارباب خدمت می کنند، حالا یا از کانال ترکیه باشد یا رژیم فاسد آل سعود و اردن و قطر و غیره؛ که در نهایت نوکری و خدمت رسانی آنها به آمریکا و سایر متحدین جهانی اش چون اسرائیل ختم می گردد .

سکولارهای لیبرال تحت پوشش میانه روی اسلامی از ما چه می خواهند؟

سکولارهای لیبرال تحت پوشش میانه روی اسلامی از ما چه می خواهند؟

به قلم: عبدالباقی بیرجندی

 

در زمان حیات پیامبر اسلام صلی الله علیه وسلم همه مشکلات سیاسی، فکری و فقهی مسلمانان بصورت مستقیم توسط آن حضرت صلی الله علیه وسلم حل می گردید. پس از این که پیامبر اسلام از جهان رحلت نمود، اصحاب کرام نیز با فهم که از اسلام داشتند مشکلات خود را از کانال شورا حل می نمودند. آن هایی که توان حل مشکلات خود را نداشتند توسط اصحاب کرام رضی الله عنهم به مشکلات فقهی شان رسیده گی صورت می گرفت، بدین اساس در زمان اصحاب کرام نیز مشکلات مسلمانان از کانال شورا حل می گردید.

پس از انهدام  حکومت اسلامی و تبدیل شدن حکومت انتخابی و شورائی به حکومت سلطنتی و موروثی توسط معاویه بن ابی سفیان شورای اولی الامر مسلمین و اجماع ناشی از ان نیز از بین رفت . بنابر گذشت زمان و مسلمان شدن نسل جدید، یک سلسله مشکلات ایجاد گردید و این مشکلات باید حل می شد، این جا بود که برای این که مشکلات مسلمانان متأخر حل شود تعدادی از دانشمندان اسلام شروع به تدوین فقه نمودند تا این که توسط آن مشکلات فقهی مسلمانان حل گردد. هم چنان در زمان که کتاب های فقهی برای حل مشکلات عبادی تدوین می گردید عملاً حکومتی به ظاهر اسلامی وجود داشت و چالش های سیاسی و حکومت داری  به صورت ناقص  حل می نمود. چون بدون وجود شورا حکومت ناقص بود و شبیه شاهیگری بود تا حکومت اسلامی .

چون شورای واحد متخصصین و فقهای اسلامی وجود نداشت که یک رای تحت عنوان «اجماع »به مسلمین ارائه دهد  و در عین حال قلمرو سرزمینهای اسلامی نیز گسترده‏ شده بود و تمام امت اسلامی نمی توانستند همه چالش های فقهی شان را از یک مجتهد بگیرند، بناً مسلمانان مناطق مختلف، از مجتهدین تقلید می کردند که به آن ها نزدیک بود؛ مثلا: مسلمانان شمال افریقا مقلد امام  مالک و شافعی بودند، مسلمانان که در قسمت های عراق، افغانستان، ترکیه و… زندگی می کردند از امام ابوحنیفه تقلید می نمودند، مسلمانان عربستان و اطراف آن حنبلی مذهب بودند، به همین ترتیب مسلمانانی که در مناطق دیگر زندگی می نمودند مجبور بودند از یکی از مجتهدین وقت شیعه، ظاهری و غیره تقلید نمایند. ادامه خواندن سکولارهای لیبرال تحت پوشش میانه روی اسلامی از ما چه می خواهند؟

شدت یابی وحشت افکنی سکولاریستهای آمریکائی و متحدینش در افغانستان

شدت یابی وحشت افکنی سکولاریستهای آمریکائی و متحدینش در افغانستان

به قلم: محمود  کندزی

کانگرس امریکا قانونی را تصویب کرده که براساس آن نیروهای امریکایی بار دیگر وارد میدان جنگ در افغانستان می ‌شوند. در این قانون تصویب شده صلاحیت‌ های ویژه و خاصِ را به ‏نظامیان این کشور در افغانستان برای نابود سازی طالبان، شبکۀ حقانی و دوله اعطا کرده و منابع بیشتری نیز در اختیار این نیروها قرار می ‌دهد. هم ‌چنان طی این قانون ۹۸۰۰ سرباز امریکایی تا ماه اپریل ۲۰۱۷ در افغانستان باقی خواهند ماند.

در پیوند به این قانون، ذکر نکات ذیل مهم و ارزنده می ‌نماید:

یکم: این قانون در حالی تصویب شده است که پیش از این، براساس پیمان امنیتی کابل-واشنگتن قرار بود نیروهای امریکایی وظیفه آموزشی و مشورتی در افغانستان داشته و پس از سال ۲۰۱۴ میلادی وارد میدان جنگ در این کشور نشوند؛ ولی حالا عملاً دیده می ‌شود که امریکایی ‌ها بصورت رسمی برخلاف نقش آموزشی شان در افغانستان که خود برای شان تعیین نموده بودند، وارد جبهات مستقیم جنگ می ‌شوند.وارد شدن به‏ جنگ رویارویی به ‏معنی شدّت گرفتن جنگ در افغانستان خواهد بود. هرچند قبل از این نیز بصورت غیر رسمی ولی گسترده در میدان ‌های رزمی مشغول نبرد بودند.

دوم: این اقدام کانگرس امریکا، جنگ را در افغانستان وسعت می‌ بخشد. کشتار غیرنظامیان افزایش می ‌یابد، بمباران هوایی ممکن است هر نقطه‌ ی از افغانستان را آماج قرار دهد و هیچ جایی مصئون به ‏نظر نمی‌ رسد. تعدادی زیادی افراد بی‌ گناه باز هم به القاب گوناگون به‏ بند کشیده خواهند شد. خلاصه در تحت این قانون بیشتر از پیش طفل و پیر و جوان ما به ‏قربانگاه فرستاده می ‌شوند.

سوم: با در اختیار قرار دادن صلاحیت‌ های ویژه به ‏نیروهای امریکایی در افغانستان دو باره جنایات و وحشی‌ گری این نیروهای ددمنش اوج خواهد گرفت و هر روز ما شاهد جنایات جدیدی این نیروها بالای مردم مسلمان افغانستان خواهیم بود. چنان ‏چه در طول چهارده سال گذشته این نیروها چنان وحشی ‌گری‌ ها و جنایات هولناکی را انجام داده‌ اند که حتی حیوانات بالای هم‌ نوع خود انجام نمی ‌دهند؛ ولی این نیروها انجام داده ‌اند، که انسانیت از ذکر آن شرم کرده و عرق از جبین ‏اش می ‌ریزد. ادامه خواندن شدت یابی وحشت افکنی سکولاریستهای آمریکائی و متحدینش در افغانستان

آنچه از گفتمان مجاهد دین با مناصرین خلافت در یافتم (۳)

آنچه از گفتمان مجاهد دین با مناصرین خلافت در یافتم (۳)

به قلم:  کاروان مهابادی

 

گروه مناصرین خلافت از کانال چیچو به این شکل برادرمان مجاهد دین را تکفیر می کنند و می گویند: ” توقف تو در تکفیر مشرکین انتخابات و تکفیر نکردن عذاب انان و تکفیر نکردن متوقف در شیعه و طواغیت بوده که خودت مدتی خود عاذر بودی

البته این افراد با این عقاید تنها مجاهد دین را تکفیر نکردند، بلکه  به همین راحتی مثل آب خوردن، رهبران سابق دوله چون ابوعمر بغدادی و ابو مصعب زرقاوی را نیز تکفیر کردند.

گروه مناصرین خلافت  بر این باورند که  توقف در تکفیر شرکت کنندگان در انتخابات و تکفیر معذب علیه بودن اشتباه است.از نظر این گروه هرکس رأی بدهد، تکفیر معذب علیه می شود!! لا حول ولا قوة الا بالله. و جهل به حال انتخابات و خطای غیر عمد و هیچ عذر دیگری معتبر نیست چرا؟ چون رأی دادن در نزد این غلات همان اصل دین است! اعتراف می کنند که مناط تکفیر رأی دهنده، نقض کردن اصل دین است!

ابو مصعب زرقاوی در سال ۲۰۰۶، بعد از برگذاری انتخابات عراق، چنین می‌گوید:

«لقد كان بإمكاننا -بإذن الله- إفساد الانتخابات في أكثر مناطق العراق، ولكننا أحجمنا عن ذلك دفعا لاحتمالية مقتل عوام أهل السنّة الذين لبّس الأمر عليهم من قبل أئمة الضلالة، ولقد كنا نتوقع غدر الصليبيين بهم وأنهم استدرجوا لفخ نصب لهم بإحكام».

ترجمه: «حقیقتاً ما به اذن الله این امکان را داشتیم که انتخابات را در بیشتر مناطق عراق فاسد و خراب کنیم، اما بخاطر دفع‌ کشته‌شدن احتمالیِ عوام اهل سنتی که حقیقت امر بر آنان از جانب ائمه‌ی گمراهی پوشیده شده است، از آن خودداری کردیم. و ما غدر و خیانت صلیبییان به آنان را توقع و انتظار داشتیم و اینکه آنان به تدریج در دامی‌‌که برایشان پهن شده است می‌افتند».

بفرمایید ابو مصعب را تکفیر معذب علیه کنید چون رأی دهندگان را تکفیر نکرد و برایشان عذر قائل بود. ابوعمر بغدادی هم بعد از برگذار شدن انتخابات سال ۲۰۱۰ ، شرکت کنندگان در انتخابات را مسلمان می داند و می گوید: «آن‌ها را منع کنید نه اینکه بکشیدشان». ادامه خواندن آنچه از گفتمان مجاهد دین با مناصرین خلافت در یافتم (۳)

آنچه از گفتمان مجاهد دین با مناصرین خلافت در یافتم (۲)

آنچه از گفتمان مجاهد دین با مناصرین خلافت در یافتم (۲)

به قلم:  کاروان مهابادی

نکته ی دیگری که در گفتگوی میان برادرمان مجاهد دین با گروه غالی مناصرین خلافت برایم جالب است به همان فرق بین کافر و مشرک بر می گردد، که برادرمان ابوبکر الخراسانی در ضمن گفتگویش با برادرمان مجاهد دین مطرح کرده و  می گوید در قرآن و سنت صحیح فرقی بین کفار و مشرکین وجود ندارد . هر کافری مشرک است و هر مشرکی هم کافر است.  یا شخص در دنیا کافر است یا مسلمان . [۱]

حالا برادرمان مجاهد دین می گوید: از دیگر اکتشافات این جاهل غالی نادان (چی چو از اعضای مناصرین خلافت) این است که ناقض سوم، ارتباط به کافران نداره بلکه ارتباط به مشرکان دارد و می گوید “ناقض سوم من لم یکفر المشرکین میباشد نه من لم یکفر الکافرین”

طبق این اکتشاف این نادان، اگر کسی کافران را تکفیر نکند، کافر نمی شود! بلکه تنها اگر مشرکان را تکفیر نکند کافر می شود!! عجب العجاب!! مثلا اگر کسی سب الله و رسولش را بکند یعنی به الله و رسول دشنام و فحش دهد، چون این کارش کفره و شرک نیست،[۲] پس اگر کسی این ساب الله و رسولش را تکفیر نکند، ایرادی نداره? چون شامل ناقض سوم نمیشه. برای اینکه ناقض سوم درباره مشرکان است نه کافران?  ..بالله علیکم جهلی عمیق تر از این جهل را می شناسید؟؟”

با آنکه گروه مناصرین خلافت جوابی به این سوال برادرمان نداده اند، اما بنده بر این باورم که هر دو  به دلیل تمایز میان «حکم» کافر و مشرک (یا کفار و مشرکین) راه اشتباهی می روند، و هر دو در مورد یک طبقه و یک گروه صحبت می کنند  که در قرآن و سنت همگی شامل «حکم» کفار هستند .

البته بنده هم بر این باورم که تفاوت نهادن میان کفار و مشرکین (نه شرک) ارتباطی به مجاهد دین یا گروه مناصرین خلافت ندارد، بلکه به خط فکری خاصی از علمای نجد بر می گردد . البته توضیح دقیق و علت پیدایش این اختلاف را را از کتاب عذر به جهل استاد مجاهد ابوحمزه المهاجر هورامی متوجه شدم که در قسمت شبهاتی در مورد عذر به جهل به آن اشاره نموده و می گوید: ادامه خواندن آنچه از گفتمان مجاهد دین با مناصرین خلافت در یافتم (۲)

آنچه از گفتمان مجاهد دین با مناصرین خلافت در یافتم (۱)

آنچه از گفتمان مجاهد دین با مناصرین خلافت در یافتم (۱)

به قلم:  کاروان مهابادی

اخیرا مشاهده نمودیم که یکی از غلات تکفیری به نام «چی چو» از مناصرین خلافت توسط دوله دستگیر و روانه ی زندان شد. عده ای از برادران بیان داشتند که این شخص به دلیل باورهای غالی و تکفیری زندانی شده است . اما هم اکنون باز مشاهده می کنیم این شخص توسط دوله از زندان مرخص شده و باز همان عقاید سابقش را تکرار می کند! این شخص غالی به صراحت می گوید که من را استتابه نداده اند و اصلا به خاطر این عقایدم دستگیر نشده بود بلکه مسأله چیز دیگری بوده است.

علائم نشان می دهد که این اتفاق ناچیز و بی اهمیت نیست، بلکه نوعی تأئید دوله از عقاید این غالی را در پی دارد . اینها کسانی هستند که در داخل دوله هستند و داخل دوله و قاضی های شرعی و… چیزی را نشان می دهد و کتابهای آنها بیانگر چیز دیگریست. همین دوگانگی باعث نوعی سرگردانی در میان طرفداران دوله شده است.  حالا کسانی چون برادرمان «مجاهد دین» که از خارج به دوله نگاه می کند، انتظاراتش از دوله متناسب با نوشته های دوله است، اما آنچه می گذرد خلاف این را نشان می دهد، در نتیجه خواسته یا ناخواسته در برابر کسانی چون چیچو قرار می گیرد .

برادر «مجاهد دین» در مورد اینها می گوید:

” اینها به جای اینکه به سوالاتم پاسخ دهند راه فرار را انتخاب کرده و من را از گروه غالی شان اخراج کردند.اینها همان غلات سابق هستند …

جدید ترین اکتشاف این جریان تکفیری این است که هرکس در تکفیر کسانی که آنها را کافر می دانند توقف کند، هیچ عذری بخاطر توقفش وجود ندارد و به طور مباشر کافراست، هر چند که این شخص به حال آنان آگاهی نداشته باشد و اقامه ی حجت هم نشده باشد، باز کافر است.!! ادامه خواندن آنچه از گفتمان مجاهد دین با مناصرین خلافت در یافتم (۱)