مشارکت و همکاری زنان در جامعه
تألیف:م. بخشی
انسان موجود خاکی است که نه به دست خویش، بلکه به دست آفریدگار خویش به این دنیای خاکی قدم گذاشته و زندگی می کند و در آفرینش خود هیچ اختیاری نداشته و ندارد و نمی دانست در کجا و در چه ملتی و در میان چه خانواده ای بدنیا خواهد آمد و از طرفی مرد یا زن بودن او نیز به همین شکل بدون اختیار خویش بوده و این را باید پذیرفت که ما انسان ها تابع دستورات خداوند هستیم چون اوست که برای ما زندگی را مقدرکرد و به ما فرصت داد تا در این فرصت کوتاه هرگونه که خودمان بخواهیم خوب یا بد زندگی کنیم. و مرد و زن را متفاوت از هم آفرید، بطوریکه هیچ کدام از آن دو کامل نیستند و نیازمند همدیگرند و نمی توان گفت مرد برتر است یا زن. و هرکدام در جای خود اهمیت و برتری خاصی دارد. خداوند متعال برای هرکدام ویژگی های خاصی در نظر گرفته و این ما هستیم که آن را نادیده می گیریم و سعی می کنیم همواره یکی را بردیگری برتری داده و ترجیح دهیم.
امروزه بر همه ما روشن است که بانوان در جامعه اسلامی جایگاه بسیار برجسته در پیشبرد اهداف دین اسلام دارند، چرا که پایه و اساس جامعه در خانواده بنیان نهاده می شود و مادران نقش اساسی در تربیت فرزندان و موفقیت همسران خود در زمینه های مختلف برخوردارند. در این مقاله ابتدا به بررسی جایگاه زن در تمدن اسلامی و غیر اسلامی پرداخته و سپس از اهمیت و جایگاه زنان در برهه ها و موقعیت های مختلف بحث می شود.
جایگاه زن در تمدن های پیش از اسلام
زن در تمدن های قبل از اسلام از جایگاه اجتماعی بسیار ضعیفی برخوردار بوده، حتی در اکثر جوامع از کوچکترین حق خود نیز محروم بود. در بعضی قبایل زن همانند کالا خرید و فروش می شد. در تمدن آشوری شوهر حق فروش همسر و اولادش را داشت. در برخی تمدن ها نیز تا اندازه ای حقوق برای زنان قایل بودند؛ مثلا سومریان اجازه تجارت و بازرگانی و تصرف در اموال را به زنان می دادند. در تمدن ایرانی قبل از اسلام نیز همانند سایر تمدن ها زن وضعیت اسف باری داشت و روابط جنسی بین زن و مرد از نابسامانی آشکاری برخوردار بود. تعدد زوجات بدون تعیین حدود مباح بود و ازدواج با محارم که از بی شرمانه ترین انواع ازدواج به شمار می آید، قانونی بود. در اکثر تمدن ها از جمله چین و عرب چنان به زنان به دیده ی حقارت و اهانت می نگریستند که تولد دختر را شوم می دانستند وبه خاطر عقاید خود یا از رو ی فقر وتنگدستی دختران خود را زنده به گور می کردند یا به طرق دیگر از بین می بردند. در میان سومریان انتخاب چند شوهر برای زن مباح بود و در صورت اراده پدر ومادر، ازدواج با دختر خود انجام می گرفت، بدون اینکه دختر حق اعتراض داشته باشد.
این عقاید تنها رای و عقاید مردمان عادی جامعه نبود، بلکه متفکران و اندیشمندان آنها نیز نظرات نادرستی نسبت به زن داشتند. از جمله از ارسطو نقل شده است که گفته: ” طبیعت بشری در مرد به آخرین درجه ی کمال می رسد و اما زن خود شکلی از اشکال قصور و کوتاهی طبیعت بشری است. زن از نظر سرشت و طبیعت ارزش و کرامت کمتری دارد.”.
تنها دینی که در این چنین اوضاع و شرایط نه تنها از نظر قانونی و عملی بلکه از نظر فکری انقلاب بزرگی را به راه انداخت، اسلام بود. این اسلام بود که تفکر زن و مرد را اصلاح کرد و در ذهن انسان عزت، کرامت و حقوق زن را زنده نمود. لذا کلماتی از قبیل حقوق زن، تعلیم و تربیت زن و نهضت زنان را که امروزه می شنوید، انعکاس آن انقلاب عظیمی است که حضرت رسول اکرم ایجاد کرد و طرز تفکر انسانی را تا روز قیامت عوض کرد و او تنها پیامبری بود که به تمام جهانیان فهمانید که زن مانند مرد انسان است. و نیز اعلام نمود که نزد خدا زن و مرد هیچ فرقی ندارند. ” للرجال نصیب مما اکتسبوا وللنساء نصیب مما اکتسبن”[۱] مردان نصیبی دارند از آنچه فراچنگ می آورند و زنان نصیبی دارند ار آنچه به دست می آورند.
همان مراتب روحی که مرد توسط ایمان و عمل صالح به آن می رسد، برای زنان نیز میسر و مهیا است و در جایی که مرد می تواند به مقام ابراهیم بن ادهم برسد، هیچ مانعی وجود ندارد که زن در مرتبه ی کمال روحی به مقام رابعه بصر ارتقا پیدا کند.
زنان در آیات قرآنی
زن به عنوان نیمی از جامعه انسانی که آفریده خداوند است، وظیفه اش در زمین و در عرصه حیات آدمی بسیار سازنده و جایگاهی بس ارجمند دارد.
از منظر قرآن کریم زن و مرد هر دو انسان اند و از یک سرچشمه جوشیده اند، همانطور که درسوره مبارکه نسا می فرماید؛ ” یا ایها الناس اتقوا ربکم الذی خلقکم من نفس واحدة و خلق منها زوجها و بث منهما رجالاً کثیراً و نساءً”.
خداوند زن و مرد را مستقل آفرید، اما طبیعت آنها را گوناگون قرار داد تا از هم تمییز داده شوند و تا آنچه مقصود خداوند است یعنی حیات و زندگی اجتماعی بر روی زمین طبق سنت و شریعت خداوند انجام پذیرد.
قرآن چه آنجا که از حقوق زوجیت سخن می راند و چه آنجا که سرگذشت زنان و مردان را در قالب داستان بیان می کند، همه سویه از چشم عدالت و تساوی به حقوق زن و مرد می نگرد و بی دلیل یکی از ایشان را بر دیگری ترجیح نمی دهد. ملاک و معیار تکلیف و مسئولیت همان “نفس واحده” است که زن مرد آن را بطور کامل دارا هستند.
خداوند در قصص قرآنی شخصیت زنان را مثال می زند و آنها را الگو نمونه برای پند و اندرز دیگران قرار می دهد. و همانطورکه زنی چون مادر حضرت موسی را مورد خطاب قرار می دهد و می فرماید: “و اوحینا الی ام موسی ان ارضیه”[۲]
و همچنین زنی چون مریم عذرا را خطاب قرار داده و فرشتگان را مامور می کند تا او را به فرزندی که اسمش مسیح است بشارت دهند: ” اذ قالت الملائکة یمریم ان الله یبشرک بکلمة منه اسمه المسیح ابن مریم”[۳]
زن قرآنی نه سبب اصلی بدبختی ها و بیچارگی ها ی بشر است، نه اساس فتنه و نه شیطانی زیبا و نه وسیله ای برای ارضای هوسهای آدمی. بنابراین تصویری که قرآن از زن و شخصیت اوبه نمایش می گذارد. به کلی با دیدگاه ملل و اقوام دیگر و با اندیشه های غیر قرآنی متفاوت و نا خواناست . برای رسیدن به یک نظر دقیق و یک فکر صحیح درباره زن راهی جز بازگشت به قرآن و تامل در آن وجودندارد.
زنان در مقام مادر
زنان به عنوان مادر رسالت مهم و بزرگی رابرعهده دارند و در مقام مادر بودن دارای احترام و اکرام خاصی هستند. زنان نباید از مسئولیت بزرگی که خداوند بر دوش آنها نهاده است بی خبر باشند. در واقع این مادران هستند که با تربیت فرزندان خود پایه های خانواده و جامعه سالم را بنا می نهند.
الام مدرسه از اعددتها اعددت شعبا طلب العراق
مادر مانند مدرسه ای است که اگر آن را مهیا کنی، ملتی با سرشت پاک مهیا کرده ای. در نگاه اسلام مادر کار بزرگ و مسئولیت مهم تربیت فرزندان را بر عهده دارد و به عنوان مربی و سرپرست و تربیت کننده نسل های بشری شناخته شده و اصلاح و تربیت جامعه مرهون اصلاح و تربیت زن است. چرا که فرزندانی که افراد جامعه را تشکیل می دهند، به دست مادر تربیت می شوند و از میان همین افراد جامعه است که دولت اسلامی شکل می گیرد و انجام تمام این امور در گرو تربیت درست و صحیحی است که مادر در مورد فرزندان خود انجام می دهد.
پیامبر بزرگوار اسلام در مورد کرامت و جایگاه مقام مادر می فرماید: “الجنة تحت اقدام الامهات” که این خود مسیر و شیوه زندگی مادران مسلمان را مشخص می سازد، یعنی اینکه مادرانند که فرزندانشان را به سوی سعادت یا خوشبختی یا شقاوت و بدبختی هدایت می کنند و سهم بزرگی را در انتخاب راه فرزندان دارند.
وظیفه سنگین مادر مسلمان اینست که با آگاهی از آموزه های قرآنی و دینی فرزندان خود را در سایه قرآن تربیت کند، زیرا آنچه که در کودکی به دختران و پسرا ن آموزش داده می شود، زنان و مردانی را می سازد، که اگر راه آموزش مادران صحیح و هدفمند نباشد، باعث می گردد که فرزندان از هدایت انسانی خویش فاصله گیرند و در مسیر ناآگاهی فرار گیرند و نسل های نا آگاه تر از خود برجای گذارند.
زنان به عنوان همسر
زن در صدر اسلام همواره در جهت ایمان و اسلام یار و یاور همسر خود بوده است و نقش بسیار مهمی را در راستای ثابت قدم ماندن مردان بر حق و نیز صبر و بردباری آنان در نبرد بر علیه ظلم و ستم ایفا نموده است.
زن مسلمان در نقش همسر مانند هر زن دیگری نیست. زن مسلمان وظیفه و هدف و آرمانی دارد که برای رسیدن به آن نهایت سعی و کوشش را می نماید.
زن مسلمان در نقش همسر اولاً: بهترین معلم و مربی است که نسل جدید را پدید می آورد و می تواند جامعه را بسوی پیشرفت و ترقی رهنمون می سازد، زیرا اوست که نخستین خشت های زیرین کاخ قهرمانی و هدفداری و شور و اشتیاق را در دل های کودکان و جوانان و مردان قرار می دهد. ثانیاً: زن مسلمان همسرش را در صحنه های سخت و عظیم و انجام وظایف سنگینی که خداوند بر دوش مردان نهاده همراهی می کند. ثالثاً: زن به عنوان همسر نیمی از اوست و در خانه و خانواده اش نقش بسزایی دارد.
زن به عنوان همسر باید هشیار و بیدار باشد که مرزبانی حیات اجتماعی را بر عهده می گیرد و بر فراز کاخ بلند در میان امت اسلامی نشسته است و د رصحنه جامعه می کوشد تا همواره در تمام جوانب نقش فعال و کردار و رفتاری موثر و تعیین کننده داشته باشد.
اسلام بعد ازایمان و تقوا، زن صالحه را بزرگترین سرمایه ی دنیا و یکی از اسباب سعادت می پندارد و پیامبر (ص) در مورد جایگاه زن فرموده است:
“الدنیا متاعٌ و خیر متاعها المرأة الصالحه.” (رواه مسلم)
دنیا متاع است و بهترین متاع دنیا زن صالحه است.
اهمیت علم آموزی در زنان
آنگاه که به آیات الهی در جهان می نگریم و به تمامی نشانه های الهی می اندیشیم، نشانه هایی که چه کوچک و چه بزرگ هریک عظمت و قدرت خداوند را نشان می دهد. در کنار این همه نشانه و آیه از قدرت خداوند این اسلام است که با تعالیم و آموزش های دقیق خود به پویندگان این راه اسلام را به جهانیان معرفی می کند و این موفقیت و پیروزی در آینده مستلزم آنست که زنان نیز در طلب علم موفقیت های چشمگیری داشته باشند. زمانیکه این دیدگاه هادر کشورهای اسلامی جاپای خود را برای علم آموزی زنان محکم می سازد، دیگر تهاجم فرهنگی غالب را سر راه خود ازبین خواهند برد. پس باید بیش از پیش زنان را برای آموختن علم تشویق کنیم، تا همه مردان و زنان از هر فرصت بدست آمده جهت افزایش دانش و سطح علمی نهایت استفاده را ببرند.
رسول خدا به تعلیم مسلمانان بسیار حریص بودند و هرزمان فرصتی جهت تعلیم کتاب برایش فراهم می شد، آنرا هدر نمی داد. پیامبر تعلیم و طلب علم را بر تمامی مسلمانان فریضه ای لازم قرار دادند.
با بیان نمونه عملی از زندگی پیامبر در مورد همسرش حضرت عایشه (رضی الله عنه) در می یابیم که تمام گفتگوهای پیامبر با همسرش به منظور آموزش دادن وی بود.
در اوایل عصر اسلام الگوها و نمونه های زیادی برای ما شناخته شده است که نشان از آن دارد که زنان در مسایل علمی و عملی مشارکت فراوان داشتند. برای مثال خدیجه همسر پیامبر در علم تجارت مهارت خاصی داشتند و فاطمه دختر پیامبر در جنگ ها به مداوای مجروحین کمک فراوانی می کردند.
این نمونه ها و الگوهای عملی به ما می آموزد که زن و مرد در پرتو آموزه های اسلام برابر هستند و هردو می توانند به ویژگی هایی که اسلام برای هر زن و مردی که می خواهد خود را بنده خالص خداوند گرداند، قرارداده، مزین نمایند، که طلب علم هم یکی از آن صفات و ویژگی هایی است که بر هر مسلمانی واجب است تا به وسیله ی آن مایه نجات خود و دیگران را در دنیا و آخرت باشند.
بررسی و خواندن سیره پیامبر اسلام نشان می دهد که هدف واقعی از تحصیل علم از نظر اسلام آگاه ساختن انسان ها از انحرافات است و بدون شک تنها زنان و مردان آگاه هستند که می توانند امور علمی زندگی را بدون اشکال انجام دهند.
نقش آفرینی بانوان در عرصه تبلیغ دین
پاسداری از کیان اسلام و شریعت بدون نظارت و مشارکت همگانی در ارشاد و دعوت یکدیگر به انجام نیکی ها و مبارزه با کژی ها ممکن نیست و این وظیفه خطیر بردوش همه امت اسلامی از زن و مرد قرار دارد.
“المومنون و المومنات بعضهم اولیا بعض یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر “[۴] مردان و زنان مومن بعضی از ایشان اولیای بعضی دیگرند، امربمعروف می کنند و از منکر نهی می کنند.
براین اساس، افزون بر مردان، زنان مسلمان و وظیفه آشنا نیز، تلاش داشتند سهم خود را در دعوت مردم به دین و سفارش دیگران به انجام وظایف دینی و پرهیز دادن دیگران از گناه ادا کنند.
در زمان پیامبر نیز برخی از بانوان فرزانه ازسوی خلفا رسماً برای نظارت برانجام برخی از کارهای عمومی و امر به معروف و نهی از منکرداوطلب می شدند. شفاء از زنان صحابی بود که با پیامبر بیعت کرد. وی در عهد پیامبر زنان را ارشاد و راهنمایی می کرد. همچنین پس از پیامبر نیز در راهنمایی مردم به نیکی ها و برحذر داشتن آنان از بدی ها و پلیدیها کوشا بود.
زنان در جامعه اسلامی
توسعه رو به رشد بشر در جامعه امروزی گویای این حقیقت است که زنان نقش مهمی را در این پیشرفت به عهده دارند. مبدا آن کانون خانواده است که شامل اعضای خانواده می باشد که نقشی بنیادین را در جامعه بشری ایفا می کند و اجتماع را تحت تاثیر قرار می دهد. که اساساً خانواده سرچشمه اصلی این توسعه و رشد و دارایی و قدرت یک جامعه است.
اسلام مدعی است که با پیوستن به قرآن و سنت پیامبر(ص) بنیان خانواده مستحکم تر شده، در نتیجه به سوی جامعه ای بهتر سوق پیدا می کند.
اسلام خانواده بی بنیان و از هم گسیخته را نمی پسندد، به همین دلیل دستورالعمل هایی را برای حمایت از نهاد خانواده تنظیم کرده است و به هر یک از اعضای خانواده از مادر و پدر و فرزند نقشی محول نموده و اسلام مشخص می کند که بهترین شخص برای انجام چه مسئولیتی باید بپا خیزد و بیشترین نقش را زن خانواده برعهده دارد.
دین مبین اسلام در اهلیت و شایستگی های اجتماعی و اقتصادی، زنان را مانند مردان می بیند و تاریخ اسلام خود بیانگر این حقیقت است که در صدر اسلام شیرزنانی بودند که نام آنان در تاریخ ملت ها می درخشد. مثلاً در زمان خلافت حضرت عمر آن حضرت پست قضاوت را در بازار مدینه به خانم شفا واگذار نمود و همه بازاریان اعم از زن و مردان در قلمرو ایشان بودند. و نمونه ای دیگر که در قرآن اشاره شده است؛ حاکم قوم سباء می باشد که زنی به اسم بلقیس و بسیار دانا و باهوش بود که نخواست کشورش در جنگ ویران شود، در حالیکه مردان دربار او به جنگ با سپاه سلیمان (ع) توصیه می کردند. ذکر قوم سباء در قرآن در سوره نمل آمده است اشاره براین دارد که حکومت خاص مردان نیست و زن هم با توجه به شایستگی هایش می تواند حکومت کند و قرآن خود آنرا تایید کرده است.
و این حق زنان است که جایگاه واقعی خود را بیابند و برای دفاع از حقوق و خواسته های خود با علم و آگاهی اقدام نمایند که این خود مستلزم حضور دسته جمعی زنان می باشد.
سخن آخر
اسلام دین رحمت و مهربانی است و در همه چیز عدالت و راستی را رعایت نموده و واضع و قانون گذار آن خداوند رحمان خالق انسان می باشد که از هیچ کدام از بندگانش کوچکترین خیری را دریغ نکرده است و در رابطه با زن و مرد مساوات را برقرار کرده و به طور مساوی نه به طور مشابه و عینی به هر یک نعمت و استعداد و توانایی بخشیده تا با استفاده از این تواناییها بتواند خود را به کمال برساند و جاده ی سعادت را بپیماید. و اگر کسی در برهه ای از زمان احساس کند که دارای ضعف است و یا مورد ظلم از طرف خداوند واقع شده است، سخت دراشتباه است، زیرا خداوند به هیچ کس ظلم نمی کند و به هرکس در اندازه و به میزان توانایی او چیزهایی داده است. خداوند انسان را اشرف مخلوقات و خلیفه خود در زمین قرار داد، پس بایستی بدانیم حق هیچ کس چه زن و چه مرد در اسلام پایمال نشده است. ما انسان ها آفریده شده ایم تا آزمایش شویم که چند مرده حلاجیم و به حق خود قانع بوده و چشم طمع، حسد و کینه به حق و حقوق دیگران نورزیم و تا می توانیم شکرگذار باشیم، باشد که مورد لطف خداوند قرار گیریم.
منابع :
زن در اندیشه ی اسلامی. جمال محمد فقی رسول.
مسایل زنان در بین سنت های کهن و جدید. محمد غزالی.
مقاله ی اسلام و حقوق زنان. فریبا قهرمانی.
معنای صحیح آزادی زن. ابوالعلی مودودی.
اینترنت. سایت تابش.
پایگاه اطلاع رسانی احیاء
________________________________________
[۱] . نسا،۳۲٫
[۲] . قصص، ۷٫
[۳] . آل عمران، ۴۵٫
[۴] . توبه، ۷۱٫