مهریه و حکمت آن از نگاه دکتر یوسف قرضاوی

مهریه و حکمت آن از نگاه دکتر یوسف قرضاوی

ارائه دهنده: م . ایرانی

سؤال:برخی زنان که شیفته فرهنگ غرب هستند در مورد مهریه که اسلام آن را هنگام ازدواج برشوهر واجب می کند و از حقوق زنان است با القای گمان های بی مورد، جنجال به راه انداخته اند؛ از جمله اینکه می گویند: مهریه بهایی است که مرد در مقابل کسب تمتع و لذت جویی، به زن می دهد! گویی مرد همسرش را در مقابل مبلغی که به او می پردازد، می خرد. جسارت این اشخاص غربگرا تا بدانجا رسیده است که خواهان لغو مهریه و حذف آن ازاحکام ثابت شریعت شده اند.خواهشمند است که حقیقت مهریه و حکم آن و همچنین فلسفه¬ی مشروعیت آن را در اسلام در پرتو نصوص قرآن و حدیث برای ما بیان فرمایید.خداوند متعال شمارا به بهترین جزا پاداش دهد. خواهرانی از الجزایر

——————————————-

سؤال:برخی زنان که شیفته فرهنگ غرب هستند در مورد مهریه که اسلام آن را هنگام ازدواج برشوهر واجب می کند و از حقوق زنان است با القای گمان های بی مورد، جنجال به راه انداخته اند؛ از جمله اینکه می گویند: مهریه بهایی است که مرد در مقابل کسب تمتع و لذت جویی، به زن می دهد! گویی مرد همسرش را در مقابل مبلغی که به او می پردازد، می خرد. جسارت این اشخاص غربگرا تا بدانجا رسیده است که خواهان لغو مهریه و حذف آن ازاحکام ثابت شریعت شده اند.خواهشمند است که حقیقت مهریه و حکم آن و همچنین فلسفه¬ی مشروعیت آن را در اسلام در پرتو نصوص قرآن و حدیث برای ما بیان فرمایید.خداوند متعال شمارا به بهترین جزا پاداش دهد.

خواهرانی از الجزایر

پاسخ:

جهل و ادعا

جهل و نادانی بیماری خطرناکی است وخطرناک تر از آن شخص نادانی است که ادعای علم و آگاهی کند و خود را به عنوان معلم و راهنمای مردم قراردهد. بشار چه نیکو گفته است:

” قَد ضَلَّ مَن کانَت العَمیانُ تهدیده!”

(کسی که کورها راهنمای او باشند، گمراه گشته است!).

زنان و مردانی که مسلمانان را به این اندیشه تحریک نموده اند، ا زفرمانبرداران تفکر غربگرایانه ]ودوسویه سرمایه داری و مارکسیستی[ هستند، که به کلی نسبت به اسلام جاهل و نادانند و درباره¬ی آن گفته اند:”از اسلام جز نامش را نمی دانند و از قرآن جز رسم و خط آن را نمی شناسند.”

و گمان می برم که آنها حتی رسم والخط قرآن را هم نمی شناسند. تصور نمی کنم که آنان هرگز قرآن را باز کرده، آنرا تلاوت کرده باشند تا رسم و نگارش آنرا از سایر کتب باز شناسند! و اگر آنان می اندیشیدند و انصاف به خرج می دادند، در پی آنچه نمی دانستند، می گشتند و از آگاهان و متخصصان فن نسبت به آنچه نمی دانستند، سؤال می کردند.

ولی این زنان و مردان غربگرا خواری و رذیلت ادعای علم و پیروی هوای نفسانی را برجهل ونادانی خود افزودند و این چنین پیروی ا زهوای نفسانی آنان را کر و کور ساخته است.

“وَمَن اَضَلَّ مِمَن اتَّبَعَ هَواهُ بغَیرِ هُدی مِنَ الله”[۱]

(وکیست گمراهتر از آنکه بی راهنمایی خدا از هوسش پیروی کند؟)

اگر آنان میان احکام خداوند متعال و آداب و سنن موروثی مردم –که هیچ مبنای ید ردین اسلام ندارند-تفاوت قایل می شدند و اعلام می کردند که احکام خدا را می پذیریم و با آداب و سنن موروثی مخالف هستیم، به آنان ابراز می کردیم: آفرین برشما! و بامسرت از آنان پیروی می کردیم.

همچنین اگر بیان می داشتند که ای علمای اسلام! احکام صحیح را از ناصحیح و اصیل را از جعلی و ربانی را از بشری در مورد زنان و تشکیل خانواده بیان کنید، با خوشحالی از آنان استقبال می کردیم و بر آنها درود می فرستادیم.

متأسفانه چنین نکردند و دشمنانه به تمام احکام اسلامی خانواده-حتی بر احکام قطعی آن- حمله و هجوم آوردند. قطعاً از زن و مرد مسلمانی که خداوند را به عنوان پروردگار یکتا، اسلام را به عنوان دین و محمدرا به عنوان رسول خود پذیرفته باشد، چنین چیزی سر نخواهد زد.

اگر اینان به حکم قران و سنت راضی نیستند اعلام کنند و آشکارا به زبان بیاورند: ما به حکم خدا، پیامبر و کتاب های آسمانی او کافر شده ایم، از هیچ برنامه¬ی اسلام تبعیت نخواهیم کرد. تا مردم تکلیف خود را با آنان بدانند و آنان را از خود دور کنند و دیگر با آنان دادو ستد و ازدواج نکنند و آنان را به عنوان سرپرست و متولی مسلمانان قرار ندهند، بلکه با آنان همچون اقلیتی که از دین خارج شده اند برخورد کنند، زیرا آنان رفتار یک مسلمان را ندارند و قطعاً روا نیست با آنان همانند یک مسلمان رفتار کرد.

مشروعیت مهریه در اسلام و فلسفه ی آن

به موضوع مهریه باز می گردیم؛ اساس مهریه (آن چه هنگام ازدواج، مرد به زن عطا می کند) با قرآن و سنت و اجماع، ثابت شده است. وعمل بدان مسجّل گردیده است و امت اسلامی از خواص و عوام بدان آشنایی دارد. به همین دلیل جزو معلومات دینی محسوب می شود.

مهریه چند فلسفه و حکمت دارد:

احترام و تکریم زن؛ به این ترتیب که او مطلوب است نه طالب؛ کسی است که مرد به دنبالش می رود،نه او به دنبال مرد. پس مرد در طلب اوست و به اوعطا می کند. برعکس ملت هایی که زن در آن مکلف است از ثروت خود یا خانواده اش به مرد مبلغی بدهد، تا ازدواج او صورت پذیرد.

این رسم بی قاعده در بین هندوها و برخی دیگر از طوایف رایج است. هنوز میان مسلمانان هند و پاکستان این آثار جاهلی هندویی دوام دارد؛ بر دوش زن و خانواده ی او تکلیف سنگینی گذاشته می شود و انان را به سختی می اندازد؛ تا آنجا که بعضی خانواده ها به خاطر ازدواج دخترانشان تمام دارایی خود را به فروش می رسانند.

اظهار رغبت و مودت شوهر نسبت به زن؛ مرد این مال را به عنوان “نحله” یعنی عطا، هدیه و هبه به زن پرداخت می کند نه به عنوان قیمت و بهای زن؛ همان گونه که قرآن کریم به صراحت می فرماید:

“وآتوا النِّساءَ صَدُقاتِهِنَّ نِحلَة فَإن طِبنَ لَکُم عَن شَیءٍ منهُ فَکُلوهُهنیئاً مِرَیئاً”[۲]

” و مهر زنان را به عنوان هدیه ای از روی طیب خاطر به ایشان بدهید و اگر به میل خودش چیزی از آن را به شما واگذاشتند آن را حلال و گوارا بخورید.”

احساسو باور جدیت موضوع؛ ازدواج ابراز خوشگذرانی و سهل انگاری نیست که مردان بوسیله آن لذت جویی کنند؛ و با گفتن “با تو ازدواج کردم” خود را به زن پیوند دهد تا هر زمان که خواست به راحتی او را ترک کند و در پی زنی دیگر باشد و هر چه به زن اول گفته، عیناً به زن دومی، سومی و…بگوید.

عطای مال دلیلی بر این است که مرد در خواستن و طلب این زن جدی و قصد او دایمی است. وقتی که پرداخت مبلغی مال از جانب مردم در مسایل غیر ازدواج و زندگی خانوادگی رسم است و سبب اطمینان و خاطر جمعی می شود؛ همچنین به عنوان وثیقه دلیل ب رجدیت موضوع تلقی می گردد، پرداخت همان مبلغ در مورد تشکیل خانواده به مراتب شایسته تر و سزاوارتر است.

به همین خاطر است که در اسلام مردانی که ازدواج کرده اند، اما قبل عروسی و معاشرت جنسی با همسر او را طلاق داده اند با تعهدی سنگین مواجه می شوند؛ پرداخت نصف مهریه برمرد واجب است این خود دلیلی روشن است که اصل و مبنای ازدواج بر استمتاع و لذت یابی نیست، هیچ گونه استمتاعی روی نداده اما مرد مکلف به پرداخت نصف مهریه است.

خداوند متعال می فرماید:

“وَ اِنطَلَّقتُموهُنَّ مِن قَبلِ أن تَمَسُّوهُنَّ وَقَد فَرَضتُم لَهُنَّ فریضَة فَنِصفُ ما فَرَضتُم اِلّا أن یعفونَ اَویعفوالَّذی بِیَدِهِ عُقدَةُ النِّکاحِ”[۳]

(و اگر پیش از آنکه با آنان نزدیکی کنید، طلاقشان دادید در حالی که بر آنان مهری معین کرده اید پس نصف آن چه تعیین نموده اید، به آنان بدهید، مگر یانکه آنان خود ببخشند یا کسی که پیوند نکاح به دست اوست ببخشد.)

در شریعت اسلام قوام و پایداری خانواده به دست مرد است؛ به دلیل اینکه توان فطری مرد در کسب و کار بطور طبیعی بیشتر اززن است و در زندگی مشترک مرد با قدرت بیشتری آن را اداره می کند، بنابراین عادلانه است که مرد در مقابل این حق که به او عطا شده، غرامت بپردازد، تا هرکس با کوچکترین دلیلی پیوند خانواده و همسر داری را به ملعبه و بازیچه نگیرد؛ وقتی که مرد در ساختار خانواده وسیله¬ی پرداخت غرامت می شود، در صورتی که عقد ازدواج را متلاشی کند به ضرر خودش است. خداوند متعال می فرماید:

“الرِّجالُ قوّامونَ عَلَی النِّساء بِما فَضَّلَ اللّهُ بَعضَهُم عَلی بَعضٍ وَبِمااَنفَقوامِن أموالِهِم)[۴]

(مردان سرپرست زنانند به دلیل آنکه خدا برخی از ایشان را برخی برتری داده و نیز به دلیل اینکه از اموالشان خرج می کنند.)

برخی از تاییدات و تاکیدات شریعت اسلام

چند دلیل شرعی گفته ما را تایید و تاکید می کند، از جمله:

شریعت اسلام بر طبق سنت قولی و عملی رسول گرامی، مسلمانان را نسبت به کاهش مهریه و عدم افراط و زیاده روی در آن، تشویق و ترغیب می کند.

پیامبر گرامی(ص) می فرماید:

“أکثَرُهُنَّ بَرَکةً أقَلُّهُنَّ صَداقاً”

(با برکت ترین زنان کسانی هستند که مهریه آنها کمتر باشد.)

خود پیامبر با برخی از همسرانش در مقابل چند درهم اندک ازدواج کرده است. همچنین ایشان دخترانشان را با مهریه ی محبوبترین دختر ایشان یعنی فاطمه زهرا که سیده ی زنان جهان است-توجه شود؛ حضرت علی مهریه¬ی ایشان را یک دست زره قرار داد!

در حدیثی معتبر روایت شده که رسول خدا برخی زنان را بدون مهریه به ازدواج برخی مردان در میاوردند. برای مثال حضرت(ص) به مردی فرمود:

“اِلتَمِس و لو خاتما ًمِن حَدیدٍ”

(مهریه¬ی زن را مقرر کن هر چند انگشتر یک آهنی باشد)

مرد توان پرداخت آن را نداشت؛ حضرت رسول می دانست که ایشان چند سوره قرآن را حفظ است؛ به او فرمود:

“زَوَّجنا کَهَا بِما مَعَک من القرآن!”

(آن زن را در مقابل آن مقدار قرآنی که در حفظ داری به ازدواج تو در آوردم.)

تمتع و لذت جویی وجهی مشترک میان مرد و زن است، همان گونه که مرد از زن متمتع می شود؛ زن هم به همان میزان از مرد متمتع می شود. قرآن کریم در این باره می فرماید:

” اُحِلَّ لَکُم لیلةَ الصِّیامِ الرَّفَثُ اِلی نساءِکُم هُنَّ لِباسٌ لَکُم و انتُم لباسٌ لَهُنًّ.”[۵]

(در شب های روزه همخوابگی با زنانتان برای شما حلال گردیده است، آنان برای شما لباسی هستند و شما برای آنان لباسی هستید.)

پس هر کدام از آن دو نقش لباس را برای هم دارند؛ لباس، پوشش، محافظ، زینت، پیوستگی و هر آنچه را که در معنای واژه ی”لباس” می گنجد شامل می شود؛ بنابراین مادامیکه تمتع و لذت معاشرتی مشترک میان هردوی آنان است، روا نیست بگوییم تمتع و لذت جویی از زن در مقابل مهریه بوده است.

قرآن کریم فواید معنوی و مزایای روحی ازدواج را به عنوان پایه و اساس زندگی زناشویی قرار داده و به آن توجه زیادی کرده است. آنجا که می فرماید:

“وَمِن آیاتِهِ اَن خَلَقَ لَکُم مِن اَنفُسَکُم أزواجاًلِتَسکُنوا اِلَیهاوَ جَعَلَ بَینَکُم مَوَدَّةً وَ رَحمَةً انَّ فی ذلک لَآیاتٍ لِقومِ یَتََََفَکَّرونَ.”[۶]

(یکی از نشانه های قدرت و حکمت الهی اینست که همسران شما را از جنس خودتان قرار داده است تا در کنار آنها آرام گیرید و بین شما مودت و رحمت قرار داده. اینها همه نشانه های بزرگی بر قدرت و حکمت خداوند است؛ برای کسانی که درست فکر می کنند.)

بنابراین آرامش درونی، مودّت ورحمت میان زن و شوهر، از جمله امور عاطفی نفسانی هستند؛ میل جنسی نیز به حکم فطرت و به مقتضای قانون زناشویی به هریک از دوطرف را به جنس مقابل متمایل می سازد و موجب آرامش و سکون می شود.

به علاوه اسلام به روابط جنسی مشروع به عنوان یک امر پلید و مستقذر که شایسته¬ی انسان مؤمن نیست- همان گونه که خواسته¬ی زندگی راهبان و امثال آنان است- نگاه نمی کند، بلکه خداوند متعال لابه لای بحث از روزه و احکام آن و دعا و آداب آن می فرماید:

” اُحِلَّ لَکُم لیلةَ الصِّیامِ الرَّفَثُ اِلی نساءِکُم هُنَّ لِباسٌ لَکُم و انتُم لباسٌ لَهُنًّ.”[۷]

به این تریتب فلسفه¬ی تشریع مهریه در نظامی اسلامی بیان گردید. وباللّه التوفیق.

 

 

________________________________________

[۱] . قصص/ ۵۰

[۲] . نساء/۴٫

[۳] . بقره/۲۳۷٫

[۴] نساء / ۳۴٫

[۵] . بقره / ۱۸۷

[۶] . روم/ ۲۱٫

[۷] . ترجمه آن قبلاً بیان شده است.

 

یک دیدگاه در “مهریه و حکمت آن از نگاه دکتر یوسف قرضاوی”

  1. در اینجا میخواهم به دو نکته اشاره کنم که البته مطمئنم جرات چاپ آنرا ندارید – زیرا مخالف اهداف پشت سر چاپ چنین مقالاتی است.

    اول اینکه خود آقایان علما هم از میراث فقهی شان شرمنده هستند . وگرنه چگونه قرضاوی نمی داند که در فقه مهریه در قبال خرید بضع است؟ التزویج هوالتملیک البضع بالعوض المعلوم

    بضع ( از بضاعت) زن – هر طلبه ای میداند – در فقه به معنای عضو جنسی زن است که شوهر با مهریه می خرد.

    قانون مدنی ایران در شرایط صحت عقد مقرر کرده است که: زوجه باید با لفظی صریح (زوجتک یا انکحتک) بُضع خود را به زوج واگذار کند.

    مصطفی محقق داماد، بررسی فقهی حقوق خانواده: نکاح و انحلال آن، مواد ۱۰۳۴ تا ۱۱۵۷ قانون مدنی (طبع قدیم)، (تهران: مرکز نشر علوم اسلامی ۱۳۸۴)، ۱۶۸-۱۶۷.

    دوم اینکه تعالیم قران یکسره با برداشتهای فقهی مردسالار تفاوت دارد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *