یک بام وچند هوای بلندگوی رسانه ای تمکین در برخورد با دیدگاههای ابوقتاده ی فلسطینی (قسمت اول)

یک بام وچند هوای بلندگوی رسانه ای تمکین در برخورد با دیدگاههای ابوقتاده ی فلسطینی (قسمت اول)

به قلم : ابوخالد کردستانی

حکومت سکولار و طاغوتی ترکیه با کارنامه ی سیاهی که در اشغال و کشتار مسلمین در صومالی، لیبی، افغانستان، سوریه،عراق و… دارد به عنوان یکی از اعضای فعال و بازوان اصلی ارتش سکولاریستهای کافر اتحادیه ی اروپا( ناتو) در سرزمینهای مسلمان نشین عمل کرده است. بر این اساس، تا به حال، با توجه به عقاید کفری و ارتدادی حکومت سکولار ترکیه و شرکت در ارتش کفار در جنگ برعلیه مسلمین و پیمانهای امنیتی با رژیم صهیونیستی و حدیث « مَنْ تَشَبَّهَ بِقَوْمٍ فَهُوَ مِنْهُمْ »[۱] هیچ شریعت گرا و مجاهدی در کفر و ارتداد این حکومت سکولار و طاغوتی شک نکرده است .

در این زمینه لازم می دانم تنها به فتواهای ابوقتاده ی فلسطینی در این زمینه اشاره کنم که در کتابی  تحت عنوان «لماذا کفرت الحکومات» به صورت مفصل به علت تکفیر حکومتها می پردازد. در این کتاب به دلایلی در تکفیر حکام اشاره می کند که مهمترین آنها را می توان چنین برشمرد:

  • ارتکاب کفر بواح توسط حاکم به دلیل ورود حکومت و دولت ها  به تشکلات سکولاریستی بین المللی[۲]
  • التزام حکومت به شریعت کفری سکولاریستی [۳]
  • عدم فرق بین مسلمان و غیر مسلمان در کشورهای تحت حاکمیت این حکام[۴]

ابوقتاده فلسطینی، در توضیح علت کفر بواح این حاکمان مسلط بر سرزمینهای مسلمان نشین که حول و حوش قوانین سکولاریستی و بشری آنها می چرخد می گوید: «آیا کفری آشکارتر از این است که حاکمان ملتزم به قوانین بشری و غربی شده‌اند که به هر وجهی با اسلام مخالف است و با حکم خدا تعارض دارد؟    [۵]

در اینجا واضح است آنچه سبب ارتداد این حکومتها می شود قوانین سکولاریستی و غیر شرعی است که این حکام برای خود انتخاب کرده اند و ابوقتاده به این دلیل تمام این حکومتها را تکفیر می کند و حکم ارتداد آنها را صادر می کند و می گوید: «هنگامی که حاکم مرتد شود بر همه مسلمانان واجب است علیه او خروج کنند و این حکمی است که همه مذاهب اهل سنت بر آن متفق‌اند.[۶] و در جای دیگری  در مورد تمام حکامی که قانون شریعت الله را با قوانین سکولاریستی و بشری عوض نموده اند می گوید: «نعتقد أن الحاکم و طائفته المبدلین للشریعة هم کفار مرتدّون والخروج علیهم بالسلاح والقوّة فرض عین علی کل مسلم؛ ما معتقدیم حاکم و گروه وابسته به او، که مبدل شریعت هستند، کافر و مرتدند و خروج با سلاح و قوا علیه آنها بر هر مسلمانی واجب است[۷]  

ابوقتاده در مورد حکومتهای مختلفی به صورت معین و مشخص صحبت کرده است اما آنچه در «وضع موجود» لازم است به آن اشاره شود موضع گیری های او در برابر حکومت سکولار و کافر ترکیه و حتی شخص اردوغان می باشد . او «در برهه ای از زمان» در مورد رجب طیب اردوغان سکولار می گوید: او از اسلام چیزی نمی فهمد[۸].  و در جای دیگری باز در مورد وی و ارتش سکولار ترکیه و تمام مزدورانی که در صف آنها می جنگند می گوید:  ” افرادی که تلاش می کنند اردوغان را به اسلام ملحق کنند، جاهل هستند و کلام آنها باطل است و در علم ارزش ندارد. بنابراین همه کسانی که زیر پرچم ترکیه قتال می کنند مرتد و کافر هستند و کسانی که ارتداد اردوغان را رد می کنند نسبت به شرع جاهل بوده و اصحاب هوی هستند. ما این افراد را آزمایش کردیم و  آنها جاهلانی هستند که به این افراد ملحق شده اند و برای آنها اوصافی مانند شهامت، دین و تقوی بیان می کنند.”

 

ادامه دارد ….. إن شاء الله

 

………………

[۱] رواه أبو داود (اللباس / ۳۵۱۲) قال الألباني في صحيح أبي داود : حسن صحيح . برقم (۳۴۰۱)

[۲] ابو قتاده فلسطینی، لماذا کفرت الحکومات، ص ۷٫

[۳] ابو قتاده فلسطینی، لماذا کفرت الحکومات، ص ۱۰٫

[۴] ابو قتاده فلسطینی، لماذا کفرت الحکومات، ص ۹٫

[۵] «ألم یروا دلائل الکفر المبین البواح فاشیا؟ ماذا یسمی هؤلاء دخول هؤلاء الحکام و هذه الحکومات منظمات الکفر التی التزموا قوانینها التی تخالف الإسلام من کل وجه و تعارض حکم الله و تعارض دینه و تعارض أحکام الشریعة التی لا یختلف فیها المسلمون؟» (ابوقتاده فلسطینی، «لماذا کفّرت الحکومات»، ص۶).

[۶] ابو قتاده فلسطینی، معالم الطائفة المنصورة فی عقر دار المؤمنین  (بلاد الشام ص۱۵٫

[۷] همان، ص۵٫

[۸] http://www.watanserb.com/2016/07/30/% … D8%AF%D9%91-%D9%88%D8%A7/

زمانی که دوری اهل سنت از منهج صحیح آنها را اسباب بازی دست شیوخ ساکن در دارالکفر قرار می دهد

زمانی که دوری اهل سنت از منهج صحیح آنها را اسباب بازی دست شیوخ ساکن در دارالکفر قرار می دهد

به قلم : ابوخالد کوردستانی

می دانیم که اهل سنت برای تکفیر یک شخص یا گروه اهل قبله و مسلمان ۴ فیلتر قرار داده است:

۱- اثبات جرم

۲- تأئید جرم توسط الله و رسولش

۳- شروط تکفیر

۴- موانع تکفیر

اما زمانی که شخصی به نام ابوبصیر طرطوسی ساکن در دارالکفر و دارالحرب انگلیس بدون در نظر گرفتن این ۴ فیلتر حکم ارتداد تمام شیعیان را صادر کرده و کتاب «الروافض طائفة الشرک و الردة» را می نویسد، و بدتر از ان اینکه تمام شیوخ ساکن در دارلکفر و غیره هر یک به دلیلی در برابر این خیانت و جرم آشکار سکوت می کنند، این سناریو و عنوان این کتاب یکی از عقاید و از پایه های منهج جماعت ابومصعب زرقاوی و بعد از وی می شود .

اما این برای هر طلبه ای واضح و روشن بود که دروغی بیش نیست و حکایت از سناریوئی دارد که تنها به دشمنان قانون شریعت الله چون انگلیس و حکومت سکولار ترکیه و در کل تنها به ناتو و متحدین ناتو خدمت می کند. موضع گیری های بعدی ابوبصیر در برابر درع فرات و غیره مبین این روند بود. بر این اساس به خاطر زمزمه هائی که از جانب برادران ما در فاش نمودن این توطئه انجام شد شخصی مثل ابوقتاده ی فلسطینی که کارنامه ی سیاه او در جهاد الجزائر برکسی پوشیده نیست با یک قدم عقب نشینی در این زمینه گفت: شیعیان ۱۲ امامی در واقع نصیریه هستند !!

در برابر این دروغ و سناریوی خائنانه هم باز اهل سنت به خاطر تنفر از شیعیان عدالت را کنار نهاده و سکوت کرده اند و می بینیم تا کنون همه غیر از برادران هم مسیر ما ساکت شده اند . باز همین طیف بدون درک جایگاه «مشرک و مشرکین»[۱] در قرآن و سنت صحیح و آثار صحابه و ائمه ی اربعه و خیر القرون حکم صدار کردند که صوفیها «مشرک» هستند و دیدیم که انفجارات در مکانهای عبادی صوفیها در افغانستان و پاکستان و یمن و مصر و … شروع شد و صداها نفر را به کام مرگ فرو برد اما باز از مفتیان و حتی گروههای مسلحی که تمایل به «نجدیت» دارند صدایی شنیده نشد .

تمام این کارها توسط برادران ما که از سلفیت «نجدیت» تبعیت می کنند به مرحله ی اجراء درآمده هر چند حکم آن توسط مفتی های ساکن در دارالحربهای انگلیس و کانادا و اردن و آل سعود و… صادر شده است . اما این هم تنها یک مرحله از این پروسه ی مسلمان کشی و گسترش تفرق و ذلیلی در میان مسلمین است و حالا که این گروههای مسلح به قدرتی دست یافته اند نوبت اینهاست که نابود شوند .

به همین دلیل ابتدا همین مفتیها چون ابوبصیر و ابوقتاده و ابومحمد مقدسی و …. به مجریان مخلص فتواهای خودشان لقب خوارج دادند و دیدیم که هزاران نفر از آنها را به این تهمت به قتل رسانده اند و به ناموس صدها زن و دختر مهاجر تجاوز نمودند، اما اینهم ظاهرا کفایت نمی کرد و می بینیم که در کمال ناباوری طارق عبدالحلیم مفتی کانادانشین هم فتوا تولید و بسته بندی می کند مبنی بر اینکه:  دوله جماعتی «کافر و مرتد» است که ریشه آنها باید قطع شود .

جالب اینجاست در برابر این گفتار ضد اسلامی و غیر شرعی این شخص باز می بینیم دشمنان دوله به خاطر تنفر از دوله عدالت را کنار نهاده و مرتکب «خیانت سکوت» شده اند و هیچ اعتراضی از آنها در برابر این جرم آشکار شنیده و دیده نمی شود و شاهد تکرار همان سناریوی خیانت آمیز ابوبصیر در مورد ارتداد تمام شیعیان هستیم.  در حالی که الله تعالی به صورت عام امر کرده است که : وَلَا يجرمنكم شنئان قوم على أَلا تعدلوا اعدلوا هُوَ أقرب للتقوى (مائده/۸)

آیا چنین انسانهائی که چنین آشکارا عدالت را در برابر اهل قبله دور انداخته و به چنین خیانت سکوتی در برابر اهل قبله زلیلانه تن در می دهند شایستگی و لیاقت پیروزی و عزت از طرف الله تعالی را دارند؟ آیا نهائی که هیچ رحمی نسبت به مخلوقات الله تعالی ندارند با چه روئی از الله تعالی درخواست رحم می کنند؟ در حالی که فرمان است که: ارْحَمُوا مَنْ فِي الأَرْضِ يَرْحَمْكُمْ مَنْ فِي السَّمَاءِ [۲].

ما به این امیرانی که از لحاظ فکری و فتوا یا از لحاظ نظامی فرماندهی و امارت عده ای از اهل قبله را بر عهده گرفته و چنین مسیری را طی می کنند هشدار می دهیم که رسول الله صلی الله علیه وسلم  می فرماید: «مَا مِـنْ وَالٍ يَلِي رَعِيَّــةً مِنَ الْمُسْلِمِيـنَ فَيَمُـوتُ وَهُوَ غَاشٌّ لَهُــمْ إِلاَّ حَـرَّمَ اللَّهُ عَلَيْـهِ الْجَنَّــةَ.»«هر فرمانروایی که مسئولیت گروهی ازمسلمانان را به عهده بگیرد و در حالی بمیرد که به آنان، خیانت کرده است، خداوند بهشت را بر او حرام می‌گرداند.»[۳]

پس اهل سنت بار دیگر لازم است که بیدار شود و خودش را از چنگال این مفتی های اجاره ای ساکن در دارالکفر و دارالحربها نجات دهد و بدانند که همه چیز به تصمیم آنها بستگی دارد . إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ  مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا  مَا بِأَنْفُسِهِمْ (رعد/۱۱)

  • همسر فرعون تصميم گرفت که عوض شود ؛ و شُد یکــی از زنــان والای بهشتــی …
  • پسر نوح تصميمــی برای عوض شدن نداشتــ …غرق شد و شُد درس عبرتــی برای آیندگان…

اولی همسر يک طغيانگـــــر بود و دومی پسر يک پيامبـــــر…!!! برای عوض شدن هيچ بهانه‌ای قابل قبول نیست .اين خودت هستــی که تصميم می‌گيری تا عوض شوی . پس یکبار برای همیشه این «ائمه المضلین» و «الرویبضه» و «دعاه علی ابواب جهنم» را دور بریز و بار دیگر به منهج صحیح اسلام برگرد .

 

…………………….

[۱] «مشرک»  به زبان امروزین یعنی سکولار و مشرکین یعنی سکولاریستها . در هیچ کجای قران و سنت صحیح یهود و نصارا و مجوس و صابئین مشرک و مشرکین نامیده نشده اند و این کفار تنها تکفیر شده اند نه تشریک و مشمول حکم مشرکین نشده اند ( جهت توضیح بیشتر به در سهای مقدماتی شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی مراجعه شود)

[۲] البخاري في الأدب المفرد ، وأبو داود ، والترمذي ، وآخرون ،…..

[۳] صحیح بخاری/ ۷۱۵۱

تعریف و شناخت مختصر شیعه و رافضی در درسهای مقدماتی شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی

تعریف و شناخت مختصر شیعه و رافضی در درسهای مقدماتی شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی

گردآوری: کارزان شکاک

۳-  جریان چیست؟ شما شیعه را از رافضی جدا می کنید، چه فرقی بین اینها وجود دارد؟ اصلاً مگر می دانید رافضی یعنی چه؟

ج: جریان برای کسی که با نگرش قرآنی به منابع دقت کرده باشد خیلی ساده است و به راحتی متوجه می شود که تفاوت اساسی و فاحشی بین لفظ شیعه و لفظ رافضه وجود دارد. شیعه یک جریان تاریخی است که فِرق زیادی را در خود جا داده و رافضی هم صفت است که امکان دارد در هر دین، مذهب، طبقه، حزب، حکومت و جامعه ای کسانی باشند که بتوان به آن ها گفت رافضی. این برای اهل ادب هم در قرون گذشته عادی بوده:

منتسب بر هر طویله رایضی          *          جز به دستوری نیاید رافضی

از هوس، ‌گر از طویله بگسلد         *          در طویله ی دیگران سر در کند

این نمونه شعر است و اشعاری از این قبیل زیادند. شیعه در کتب محدثین جریانی هستند که خود را پیرو علی می دانستند و تمام اختلافشان با گروههای مخالف فقط در مسائل مربوط به سیاستهای حکومتداری بود و هیچ اختلاف عقیدتی یا فقهی با دیگران نداشتند. چون، اصلاً مذاهب فقهی درست نشده بودند. برای همین، طیف وسیعی از مسلمین را در بر می گرفت که این مسلمین مخالف سیاستهای حکومتی امویان و پس از آن ها بودند و از هرگونه همکاری با این حکومتها دوری می کردند و سعی می نمودند به چنین نظامهایی نزدیک نشوند و از هر نهضتی که بتواند حکومت را به سبک اسلامی آن بر گرداند حمایت می کردند. برای همین است که اکثر بزرگان و بخصوص اهل علم  از دست حکومتها دل خوشی نداشته اند و دوری و پرهیز از آن ها را سفارش می کردند. حکومت های ظالمی که به جای حکومت شورای اسلامی نشسته بودند.

اما، این جریان شیعیان علی یکدست نبودند، دسته ای از آن ها بودند که خود ائمه ی شیعه هم دل خوشی از آن ها نداشتند و در نهج البلاغه و تقریباً تمام منابع شیعی که وجود دارد ائمه از دست این دسته ی بی وفا نالیده اند. این دسته، چون همین ائمه را در موقعیتهای حساس رها می کردند و آن ها را رد می نمودند و پشتشان را خالی می کردند به رافضی معروف شدند. یعنی، کسانی که ائمه و رهبران مسلمین را رد کردند.

این دسته تقریباً همه ی رهبران اسلام را رد کردند و کاری به رفض ابوبکر رضی الله عنه و عمر رضی الله عنه ندارد. چون، این کلمه قبل از زید بن علی رضی الله عنهما بر همین ها اطلاق می شد و سابقه ی این کلمه به قبل از زید رضی الله عنه بر می گردد. زمانی که زید رضی الله عنه به این ها می گوید شما بروید و شما رافضی هستید مثل این است که الان شما به کسی بگویید برو تو خوارج هستی یا مرجئه یا مدخلی هستی. این گروهها قبلاً هم وجود داشتند. ادامه خواندن تعریف و شناخت مختصر شیعه و رافضی در درسهای مقدماتی شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی

درسهائی از حاکمیت دوله در عراق و شام و راهکار شرعی دوله و طالبان در «وضع موجودِ»افغانستان

درسهائی از حاکمیت دوله در عراق و شام و راهکار شرعی دوله و طالبان در «وضع موجودِ»افغانستان

به قلم: ابوعبدالله موکریانی

شکی وجد ندارد که برای رسیدن به عزت و افتخار مسلمانان در هر سرزمینی تنها سه وسیله وجود دارد:

۱- خلافه علی منهاج نبوه

۲- حکومت بدیل اضطراری اسلامی

۳- مجلس واحد شورای مجاهدین

اگر خلافه علی منهاج نبوه وجود داشت همه باید به آن بیعت دهند و جایی برای مورد ۲ و ۳ باقی نمی ماند . اما اگر خلافه علی منهاج نبوه وجود نداشت باید همه به حکومت بدیل اضطراری اسلامی بیعت دهند و جایی برای مورد سوم باقی نمی ماند . حالا اگر در سرزمینی مورد ۱ و ۲ وجود نداشت تنها مجلس واحد شورای مجاهدین اعتبار دارد و جایی برای گروهها و جماعتهای متفرق باقی نمی ماند .

اگر خلافه علی منهاج نبوه وجود داشته باشد و کسی به حکومت بدیل اضطراری اسلامی ملحق شود این کار اشتباهی است . همان کاری که در زمان خلافت علی بن ابی طالب و حسن بن علی انجام شد. این تبدیل خلافت به حکومتی بدیل اضطراری کاری اشتباه است . حکومت بدیل در حالت اضطراری به وجود می آید که خلافتی وجود نداشته باشد . حالا اگر خلافتی وجود داشته باشد تشکیل این جور حکومتهای بدیل اضطراری اشتباه است چون اضطراری وجود ندارد .

اگر خلافت نبود و حکومت بدیل اضطراری وجود داشت همه باید به این حکومت بدیل اضطراری که ممکن است بر اساس فقه یکی از مذاهب اسلامی تشکیل شده باشد بیعت دهند . در اینجا مهم این است که باید به اولین حکومت بدیل اضطراری اسلامی بیعت داده شود و نباید به سایرین بیعت داده شود . اما اگر مسلمین به این درجه از آگاهیها نرسیده باشند و هر سرزمینی خواست حکومتی بدیل اضطراری اسلامی خاص خودش را داشته باشد باز «بالاجبار و به دلیل ناچاری» باید به این حکومت بدیل اضطراری هم در این سرزمین بیعت داده شود و نباید گروههای دیگر مستقل عمل کنند .

زمانی که در عراق و شام حکومت دوله وجود داشت قاعده این بود که همه به آن بیعت دهند و دیدیم آنهائی که از این بیعت سر باز زدند چگونه در مسیر شکست، نابودی و ذلیلی و تسلیم شدن برای کفار سقوط کرده اند . این نتیجه ی عدم تبعیت شرعی و آگاهانه از یکی از «۳ ابزار» است که راه دیگری غیر از این برای عزت و قدرت و پیروزی وجود ندارد .

حالا که دوله از آن حالت حاکمیت خارج شده و تبدیل شده به جماعتی مثل سایر جماعتها، ابتدا باید این واقعیت را بپذیرد؛ و به دنبال آن، باید مواظب باشد که همان اشتباهی که دیگران در سوریه و عراق در حق خودش کردند خودشان در افغانستان در حق حکومت بدیل اضطراری طالبان مرتکب نشوند.

زمانی که در افغانستان حکومتی بدیل اضطراری اسلامی به نام طالبان وجود دارد که بیشتر از ۷۰ درصد از خاک این کشور بزرگ را در اختیار دارد باید سایر جماعتها و تنظیمات به آن بیعت دهند . دوله هم الان بر خلاف سابق تبدیل به یک تنظیم و جماعت شده است و اگر خواهان عزت و قدرت و پیروزی بر دشمنان اصلی به رهبری آمریکاست باید مرتکب اشتباهات گروهها متفرق در سوریه نشود و به حکومت طالبان بیعت دهد هر چند که در بسیاری موارد اختلافات فقهی هم با آن دارد .

اگر دوله در افغانستان موقعیت خودش را درک نکند و از اتحاد با طالبان دوری کند باید منتظر سرانجامی باشد که برای صحواتی چون جیش علوش و صقور الشام و اشرار الشام و دارودسته ی جولانی و … پیش آمده که در نتیجه ی عدم بیعتشان با دوله به وجود آمد.

انواع دارالاسلامها و جایگاه و وظیفه ی مسلمین در برابر این ساختمانها در آثار شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی (قسمت پنجم و پایانی )

انواع دارالاسلامها و جایگاه و وظیفه ی مسلمین در برابر این ساختمانها در آثار شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی (قسمت  پنجم و پایانی )

گردآوری : کارزان شکاک

ما به برادرانمان در کوردستان و احفاد و نوادگان صلاح الدین ایوبی سفارش کردیم که باید درک کنند  در وضع اضطراری موجود آنها در بخشی از سرزمین های غرب ایران زمین مشغول «جنگی سرد » با تمام مظاهر ارتداد ودیکتاتوری دین سکولاریسم با مذاهب مختلف آن و منافقین و سکولار زده های همسو با آنها هستند، و در عین حال در «صلحی مسلح وگرم» با دیکتاتوری دین سکولاریسم و احزاب رنگارنگ و مرتد محلی سکولاریستی به سر می برند که وضع موجود حکومت شیعه مذهب ایران آنرا بر آمریکا ومرتدین محلی و سکولار زده های بومی تحمیل کرده است . این وضع را آنان بر کفار سکولار جهانی و مرتدین محلی و منافقین و سکولار زده های بومی تحمیل نکردند، بلکه حکومت شیعه مذهب ایران تحمیل کرده است، اما آنان می توانند از این موقعیت و فرصت استثنائی در بین تمام کوردهای جهان سود ببرند .

درک به روز این دو مقوله ی «جنگ سرد و صلح مسلح» مثل آب نیاز حیاتی تمامی  مسلمین شریعت گرای این مناطق است. اینجا بود که مسلمین شریعت گرای ما درغرب ایران زمین به بخشی از پاسخ چه باید کرد خودشان رسیدند،  و بدور از تعصب جاهلی و به دور از کینه و تنفر جاهلی متوجه شدند که نیاز امروز آنان در این حالت اضطراری برای محافظت از خودشان همچون یک مسلمان شریعت گرا چیست؟ و باید دنبال اسباب وپاسخ هایی باشند که  برای نیاز روز وسوال روزشان دراین حالت ضرورت و اضطراری که پیش آمده  است جواب مناسبی داشته باشد.

بله، مسلمین با محافظت از جانشان باید از دین الله و بندگان الله به عنوان دو امانت گرانبهاء محافظت کنند، و حتی در صورت لزوم با فداکردن جانشان و دنیایشان از دین و ایمانشان و مسلمین محافظت کنند، اما از کانال شرعی آن. در این صورت برای محافظت از این دو امانت ارزشمند باید مواظب خودشان باشند: یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُمْ (مائده/۱۰۱۵) ای مؤمنان ! مراقب و مواظب خود باشید. علاوه بر این مسلمین  برای اداره زندگیشان و مبارزه با دشمناشان نیاز به تهیه کردن اسباب دارند، پس از تهیه کردن آگاهانه ی این اسباب است که توکل به الله و قضاء و قدر معنی و مفهوم خودش را به دست می آورد. بین«توکل به خدا» و «واگذاری امور به خدا» تفاوت زیادی وجود دارد . شترت را ببند و بر خدا توکل کن. قَیِّدها و تَوکَّلْ.

رسول الله صلی الله علیه وسلم سرور متوکلین به الله بود، اما برای هر کاری از اسباب لازم همان کار نهایت استفاده را می کرد، بخصوص برای نازل شدن نصر و پیروزی بر دشمن تمام اسباب لازم را تهیه می کرد. عمر رضی الله عنه گروهی را دید، چنان فکر می‌کردند که توکل به معنی ترک اسباب است و از کار و عمل دوری کردند و دچار ناتوانی و سستی شدند. عمر رضی الله عنه به آن‌ها گفت: شما چه کسانی هستید؟ گفتند: ما اهل توکلیم. گفت: دروغ گفتید، شما اهل توکل نیستید؛ کسی دارای توکل است که دانه را در زمین می‌کارد بعداً به خدا توکل می‌کند[۱]

بله، کسی اول ازدواج می کند بعد برای بچه دار شدن به الله توکل می کند شما که هنوز ازدواج نکرده اید و اسباب بچه دار شدن را تهیه نکرده اید آرزوی بچه دار شدن و توکل به الله برای بچه دار شدن مسخره کردن خودتان است  . ادامه خواندن انواع دارالاسلامها و جایگاه و وظیفه ی مسلمین در برابر این ساختمانها در آثار شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی (قسمت پنجم و پایانی )

انواع دارالاسلامها و جایگاه و وظیفه ی مسلمین در برابر این ساختمانها در آثار شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی (قسمت چهارم)

انواع دارالاسلامها و جایگاه و وظیفه ی مسلمین در برابر این ساختمانها در آثار شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی (قسمت  چهارم)

گردآوری : کارزان شکاک

در چنین وضعیت کاملا اضطراری و وخیمی که خیلی ازمسلمین بی پناه درآن سقوط کرده اند، اکثریت قاطع مسلمین را در حالتهای بسیار بحرانی و اسفناکی قرار داده، که عده ای حتی خودشان را در دوران مسلمین مهاجر حبشه می بینند و وطنشان که تبدیل به دارالکفر شده است را رها کرده اند و به یک دارالکفر اهونتری مهاجرت کرده اند، عده ای دیگر هم خودشان را جزء آنانی می دانند که توان این هجرت را هم ندارند؛ و دسته هائی از مسلمین هم هستند که دراحزاب و جماعتهای مختلف و متفرقی در اندیشه ی بازگرداندن سرزمین خود و سایر سرزمینهای مسلمان نشین به دارالاسلام، و بیرون راندن کفار اشغالگر و سکولار خارجی و مرتدین سکولار و دست نشانده ی محلی از سرزمینهایشان و تطبیق دوباره ی قانون شریعت الله هستند. اینها همان غرباء و فرقه ی ناجیه ای هستند که درگروههای مختلف و سرزمینها ی مختلفی پخش شده اند و حتی بعضی از آنان توانسته اند سرزمینهای محدودی را تبدیل به دارالاسلام کنند و موفق شده اند حکومت بدیل اضطراری کوچکی را بر اساس فقه خاص خودشان به وجود بیاورند.

اینها تلکیفشان مشخص است، و ما در کل این درسمان و زندگیمان با این فرقه ان شاء الله هم مسیر و همراه خواهیم بود، اما نکته ای که در این حالت وخیم و ناچاری لازم است به آن اشاره کنیم که منافقین و سکولار زده ها هم بسیار ازآن سوء استفاده کرده اند این است که: اگر حکومت بدیل اضطراری اسلامی کوچک یا بزرگ آن هم وجود نداشته باشد و مسلمین از نعمت دارالاسلام محروم بشوند اگر یک مسلمانی مثل نجاشی که حتی توانائی و موقعیت اعلام کردن ایمان خودش راهم ندارد، برود و ریاست یک گروه یا جماعت یا حکومت کافری را به دست بگیر دکه در خدمت حفظ جماعت مسلمین و منافع مسلمین باشد در چنین وضعیت کاملا اضطراری و آخرین مرحله چه واکنشی باید داشت؟

آیا چنین شخص مسلمانی به خاطر تأئید کفریات آشکار نصرانیها دشمنان شماره ۳ ما این کار را کرده است؟ آیا چنین کاری به معنی تأئید کفریات آشکار نصرانی هاست؟  تمام این کارها تا زمانی که در جهت منافع مسلمین باشد و از مسلمانی در برابر کافری حمایت بشود و بر علیه منافع و جماعت مسلمین نباشد کار مطلوبی است که تنها می شود ازآن استقبال کرد. و همان واکنشی را نشان می دهیم که مسلمین مهاجر حبشه در برابر لشکر کافر نجاشی رحمه الله نشانش دادند.

زمانی این نوع حالت اضطراری برای مسلمین غیر شرعی و حرام می شود که حضور در آن منجر بشود به صدمه زدن به مسلمین یا حمایت کردن از یک کافر آشکار بر علیه یک مسلمان که در صورت آگاهی و اختیار ارتداد و خروج از اسلام محسوب می شود، حتی اگر با یک کلمه هم باشد حالا چه رسد به خدمت رسانی به آنها و یا همراه شدن با آنها در صدمه زدن و یا جنگ با مسلمین . ادامه خواندن انواع دارالاسلامها و جایگاه و وظیفه ی مسلمین در برابر این ساختمانها در آثار شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی (قسمت چهارم)

انواع دارالاسلامها و جایگاه و وظیفه ی مسلمین در برابر این ساختمانها در آثار شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی (قسمت سوم)

انواع دارالاسلامها و جایگاه و وظیفه ی مسلمین در برابر این ساختمانها در آثار شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی (قسمت سوم)

گردآوری : کارزان شکاک

نکته ی دیگری که به این حالت اضطرار بر می گردد و از یکپارچگی کنونی مسلمین محافظت می کند این است که در حالتهائی میان یک امیر و رهبر صالح اما ضعیف با یک امیر و رهبر فاجر قوی، مسلمین گیر می کنند که از کدام یکی حمایت کنند؟ کسانی چون امام احمد بن حنبل رحمه الله  سفارش می کنند که جانب امیر فاجر قوی را بگیریم و می گوید: «اما فرد فاجر قوتش برای مسلمانان و فجورش برای نفس خودش است و اما صالح ضعیف صلاحش برای نفسش و ضعفش برای مسلمانان است، پس باید به همراه قوی فاجر قتال نمود و پیامبر صلی­الله علیه وسلم فرموده­اند:«وَإِنَّ اللَّهَ يُؤَيِّدُ هَذَا الدِّينَ بِالرَّجُلِ الْفَاجِر» «خداوند متعال این دین را با فرد فاجر نصرت می­بخشد.»[۱]  در اینجا ممکن است متوجه بشویم که چرا در جنگ بین عبدالله بن زبیر آنهمه بزرگوار به خاطر منافع کل جامعه ی مسلمین جانب حاکم فاجر قوی بنی امیه را گرفتند نه جانب عبدالله بن زبیر صالح ضعیف را. نفع حاکم فاجر و قوی بنی امیه  درآن حالت اضطرار برای عموم مسلمین بود و فجورش به خودش بر می گشت.

مسأله ی دیگری که علما برای این حالتهای اضطراری به آن اشاره کرده اند این است که اگر بین دو امیر یا حکومت بدیل اضطراری اسلامی که مثل هم هستند و در یک سطح قرار دارند جنگی رخ بدهد و یکی با زور اسلحه بر آن یکی غالب بشود آنی که با زور اسلحه پیروز شده است امیر مسلمین و حاکم می شود و جنگ با آن نادرست است.

بله، اگرکیفیت هر دو مثل هم باشد ما می گوییم آنی که با اسلحه و قدرت حاکمیت را در دست گرفته است دیگر قیام شخص دیگری که چیز بهتر از این نمی تواند  بیاورد و چیزی مثل همین می اورد و کیفیتش مثل همین است (قیامش) درست نیست، بلکه بین این چند گروهی که مثل هم هستند – برای جلوگیری کردن از ریخته شدن خون مسلمان و سایر مصیبتهای تفرق و جنگهای داخلی- آنی که زودتر از همه با زور اسلحه قدرت را به دست گرفته است و نظمی را برقرار کرده است بهتر از دیگرانی است که هم کیفیت خودشان مثل اینهاست  و هم شکست خورده اند ؛ برای همین از جنگ با این حاکم و جایگزین کردن چیز دیگری مثل این حمایت نمی کنیم .

ابن حجر عسقلانی رحمه الله در فتح الباری میگوید : «فقها اجماع کرده اند بر واجب بودن پیروی از سلطان متغلب (کسی که با غلبه و شمشیر سلطان شده است) و جهاد کردن همراه با او و اینکه اطاعت کردن از او بهتر است از خروج بر او؛ زیرا غیر این موجب خون ریزی و فتنه می‌گردد»[۲]

امام احمد حنبل رحمة الله علیه می گوید : «کسیکه بر آنها با شمشیر (زور و قدرت) غلبه پیدا کرد تا اینکه خلیفه گشت و امیرالمومنین نامیده شد، بر احدی که ایمان به خداوند دارد حلال نیست که بماند (وفات کند) و امام عادل یا ستم کاری نبیند (نداشته باشد) .پس او امیر المومنین است (ولو اینکه با شمشیر هم امیر شده باشد).[۳]

با این سخن امام احنبل ممکن است این حدیث رسول الله صلی الله علیه وسلم را بهتر متوجه بشویم که می فرماید: «مَنْ مَاتَ لا بَيْعَةَ عَلَيْهِ مَاتَ مَوْتَةَ جَاهِلِيَّةٍ »[۴] یا «مَنْ خَلَعَ يَدًا مِنْ طَاعَةٍ لَقِيَ اللَّهَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ لا حُجَّةَ لَهُ “. قَالَ:” وَمَنْ مَاتَ وَلَيْسَ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ مَاتَ مَيْتَةً جَاهِلِيَّةً» .[۵] کسی که دست از فرمانبرداری بکشد (بیعت خود را بشکند) در مواجهه با خداوند در روز قیامت؛ دلیلی بر عملش نخواهد داشت و همچنین کسی که بمیرد و بیعتی بر گردن خود نداشته باشد؛ به مرگ جاهلی مرده است.

چون عرب جاهلیت رهبری واحد نداشتند که ازاو سمع و طاعه داشته باشند کسی که بدون بیعت چنین امام عادل یا ستمکاری بمیرد در این صفت اطاعت نکردن و حرکت نکردن بر اساس وحدت فرماندهی و وحدت دستور مثل عربهای جاهلی شده است. ادامه خواندن انواع دارالاسلامها و جایگاه و وظیفه ی مسلمین در برابر این ساختمانها در آثار شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی (قسمت سوم)

انواع دارالاسلامها و جایگاه و وظیفه ی مسلمین در برابر این ساختمانها در آثار شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی (قسمت دوم)

انواع دارالاسلامها و جایگاه و وظیفه ی مسلمین در برابر این ساختمانها در آثار شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی (قسمت دوم)

گردآوری : کارزان شکاک

ما هم اکنون طبق فرموده ی رسول الله صلی الله علیه وسلم الان در بین دو تا خِلَافَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ هستیم؛ یکی آن خِلَافَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ ای که پس از مرگ ایشان به وجود آمد و ما اسباب از دست دانش رافراهم کردیم و بعد از ۳۰ سال از دستش دادیم ودیگری خِلَافَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ ای که بعد از این حکومتهای شاهیگری خشونت طلب و مستبد می آید که باید اسباب به دست آوردنش را تهیه کنیم و دوباره به دستش بیاوریم .

تمام حکومتهائی که بین این دو خِلَافَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ با کنار نهادن نظارت مردمی و با نابود کردن شورای اولی الامر واحد طبق قانون شریعت الله بر اساس یکی از مذاهب و تفاسیر اسلامی حکم کردند مرتبه ی نازل و بدل اضطراری خِلَافَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ هستند که از دارالاسلام مسلمین حمایت کرده اند، و مسلمین تا بازگشت مجدد خِلَافَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ و به حکم ضرورت چون تنها از کانال این حکومتهای بدیل اضطراری اسلامی می توانستند خیلی از واجبات شرعی را انجام بدهند و از خودشان در برابر جنگ همیشگی مشرکین یا همین سکولاریستها جهت مرتد کردن مسلمین که جزو صفات ذاتی آنها شده است«وَ لا يَزالُونَ يُقاتِلُونَکُمْ حَتَّي يَرُدُّوکُمْ عَنْ دينِکُمْ إِنِ اسْتَطاعُوا» (بقره/۲۱۷) حمایت کنند و از خودشان در برابر سایرکفار آشکار و پنهان داخلی و غلات حمایت کنند، حفظ این مرتبه ی نازل حکومت اسلامی و حکومتهای بدیل اضطراری را تا رسیدن مجدد به خِلَافَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ بر خودشان لازم و حتی جهت ممانعت از مرتد شدن مسلمین و جهت حفظ مفاهیم و محتوای ۴ گانه ی دین اسلام واجب می دانستند، مَا لاَ يَتِمُّ الْوَاجِبُ إِلاَّ بِهِ؛ فَهُوَ وَاجِبٌ .

دراین صورت روشن است که چگونه مسلمین با تغییر خودشان اسباب از دست رفتن نعمت خِلاَفَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ را فراهم کردند و این خِلاَفَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ  تبدیل شد به حکومت شاهیگری ملوکیت که تا کنون ما در اشکال و کوچک و بزرگی با آن دست و پنجه نرم می کنیم . الله تعالی می فرماید : وَاتَّقُواْ فِتْنَةً لاَّ تُصِیبَنَّ الَّذِینَ ظَلَمُواْ مِنکُمْ خَآصَّةً وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ (انفال/۲۵)‏خویشتن را از بلا و مصیبتی به دور دارید که تنها دامنگیر کسانی نمی‌گردد که ستم می‌کنند (بلکه اگر جلو ستمکاران گرفته نشود ، خشک و تر به گناه آنان می‌سوزد) و بدانید که خداوند دارای کیفر سخت و مجازات شدید است. و رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید:« لتُنْقَضَنَّ عُرَى الْإِسْلَامِ ،عُرْوَةً عُرْوَةً , فَكُلَّمَا انْتَقَضَتْ عُرْوَةٌ، تَشَبَّثَ النَّاسُ بِالَّتِي تَلِيهَا ، وَأَوَّلُهُنّ نَقْضًا الْحُكْمُ، وَآخِرُهُنَّ الصَّلَاةُ»  دستگیره های اسلام یک به یک شکسته می شود، هرگاه یک دستگیره نابود شود مردم به آنچه نزدیک آن است چنگ می زنند، اول آنها شکستن حکم است و آخر آنها نمازاست. با شکستن حکم کردن از کانال  خِلاَفَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ  مردم به آنچه نزدیک بود چنگ زدند. بلکه مسلمین آن زمان به حکومت شاهیگری بنی امیه چنگ زدند و به تدریج دستگیره ها یکی بعد از دیگری شکسته شده اند تا به زمان ما رسیده است و فتنه ای که آن زمان استارتش زده شده است هنوز دامنگیر ما هم هست آن هم با شدت بیشتری.

در هر صورت این حکومت ملوکیت و شاهیگری بنی امیه در حالت اضطرار مورد پذیرش واقع شد که در این حکومت بدیل اضطراری به حکم «الضرورات تبيح المحظورات» اصحاب زیادی هم وجود داشتند و بالاجبار برای پرهیز از بدتر و انجام یک واجب شرعی به آن بیعت هم دادند.  واجب چرا؟ چون انجام واجبهای دیگری از طریق این حکومت انجام می شوند و اگر این حکومت نباشد دیگر واجبات هم انجام نمی شوند .  مَا لاَ يَتِمُّ الْوَاجِبُ إِلاَّ بِهِ؛ فَهُوَ وَاجِبٌ.

ادامه خواندن انواع دارالاسلامها و جایگاه و وظیفه ی مسلمین در برابر این ساختمانها در آثار شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی (قسمت دوم)

انواع دارالاسلامها و جایگاه و وظیفه ی مسلمین در برابر این ساختمانها در آثار شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی (قسمت اول)

انواع دارالاسلامها و جایگاه و وظیفه ی مسلمین در برابر این ساختمانها در آثار شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی (قسمت اول)

گردآوری: کارزان شکاک

دارالاسلامها به دو نوع تقسیم می شوند یکی حکومت شورائی اسلامی خِلاَفَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ و دیگری مرتبه ی نازل و بدل اضطراری خِلاَفَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ .

قبل از صحبت کردن در مورد خِلاَفَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ لازم است یک نکته را یاد آوری کنم و آن هم  روش امامان اهل سنت در برخورد با بزرگان و اشتباهات آنهاست که  در میان غیر عربها ناشناخته است.

گاه تفسیر، تحلیل و آسیب شناسی  یک سخن یا یک واقعه ی تاریخی که پاسخی برای نیازهای روز ما دارد و منطبق با تمام معیارهای شرعی هم است بازبرای عده ای از عزیزان حکم توهین را دارد؛ در حالی که اگر ما خودمان این مسائل را آنطوری که هست شرح ندهیم دشمنان ما مثل مستشرقین و منافقین و سکولار زده ها و مرتدین حتما به آن شیوه ای که خودشان می خواهند شرحش می دهند و شرح هم داده اند، ما باید با روشنگری و آشکار کردن آنچه که وجود دارد راه را بر این دشمنان آشکار و پنهان ببندیم.  یکی از این موارد سیر تحولات سه گانه ای است که رسول الله صلی الله علیه وسلم  برای جامعه ی مسلمین ارائه داده است  .

احادیث رسول الله صلی الله علیه وسلم روشن می کنند که مسلمین در مسیر حرکت خودشان بعد از زمان رسول الله صلی الله علیه وسلم و دوران نبوت تا روز قیامت ۳ گونه حکومت را خواهند دید: قال رسول الله صلى الله عليه وسلم :

تَكُونُ النُّبُوَّةُ فِيكُمْ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ تَكُونَ، ثُمَّ يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ أَنْ يَرْفَعَهَا، ثُمَّ تَكُونُ خِلَافَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ ، فَتَكُونُ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ تَكُونَ، ثُمَّ يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ أَنْ يَرْفَعَهَا، ثُمَّ تَكُونُ مُلْكًا عَاضًّا، فَيَكُونُ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ يَكُونَ ، ثُمَّ يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ الله ُأَنْ يَرْفَعَهَا ، ثُمَّ تَكُونُ مُلْكًا جَبْرِيّاً ، فَتَكُونُ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ تَكُونَ ، ثُمَّ يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ أَنْ يَرْفَعَهَا ، ثُمَّ تَكُونُ خِلَافَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ ، ُثمَّ سَكَتَ.[۱]

  • خلافت مطابق منهج و روش رسول الله . خِلَافَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ.
  • دوران پادشاهی که به دو دسته ی کلان تقسیم می شود، که بعضی تنها با خشونت همراه بودند، ثُمَّ تَكُونُ مُلْكًا عَاضًّا، و بعضی ها علاوه بر آن با استبداد و خودکامگی هم به مسیر خودشان ادامه دادند، ثُمَّ تَكُونُ مُلْكًا جَبْرِيّاً
  • بازگشت خلافت مطابق منهج و روش رسول الله .خِلَافَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ

در حکومت خلفای پس از رسول الله صلی الله علیه وسلم خِلَافَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ ما شاهد دو اصل مهم هستیم یکی: اصل مهم نظارت همگانی بر عملکرد داخلی حاکم  و حکومت و دولت مسلمین، غیر از مسائل امنیتی و روابط بین الملل که خود رهبران مشوق چنین نظارتی بودند چنانچه: ادامه خواندن انواع دارالاسلامها و جایگاه و وظیفه ی مسلمین در برابر این ساختمانها در آثار شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی (قسمت اول)

جبهه اهل سنت ایران یا جبهه اقمار آل سعود علیه اهل سنت ایران

جبهه اهل سنت ایران یا جبهه اقمار آل سعود علیه اهل سنت ایران

به قلم : کارزان شکاک

اهل سنت یعنی : تبعیت بی قید و شرط از قانون شریعت الله از طریق قرآن و سنت صحیح رسول الله صلی الله علیه وسلم، اجماع، قیاس که متفق علیه است .

در این صورت جبهه ای که باید شکل بگیرد لازم است  در راستای تطبیق قانون شریعت الله باشد و هرکسی غیر از این ادعائی داشته باشد بدون شک یا شیاد دروغگوئی است که در حال خدمت به دشمنان اهل سنت است یا جاهل نفهمی است که در خدمت دشمنان قانون شریعت الله و دشمنان اهل سنت در آمده است .

این جبهه ی مجازی که به نام اهل سنت توسط راسانه های ژتونی ماهواره ای آل سعود ساپورت می شود تلاش مزبوحانه ای است جهت کنار نهادن قانون شریعت الله و نهادینه کردن دین سکولاریسم و دموکراسی آن در میان جوانان اهل سنت ایران . این جبهه ی معلوم الحال  تلاش دارد که دشمن شناسی شرعی مسلمین و درجه بندی شرعی دشمنان توسط الله برای مسلمین را با چاشنی تنفر آفرینی نسبت به تشیع و حتی فراهم نمودن زمینه های تولید جنگهای مذهبی بر هم زده، و به صورت موزیانه تنها راهکار را در این آبی گه کل آلود کرده دین سکولاریسم و فعالیت در چارچوب قوانین دین سکولاریسم معرفی نماید .

اینها تا این اندازه مخاطبین خود را جاهل فرض کرده اند که قصد دارند به آنها بفهمانند در چارچوب حکومتی سکولار و قوانین سکولاریستی آن اهل سنت می توانند به حقوق خود  که الله تعالی در قانون شریعتش تعیین کرده دست پیدا کنند . به نظر شما این جبهه ی اقمار آل سعود و ترکیه خیال می کنند که همه ی اهل سنت در گوش گاو خوابیدن و از هیچ چیزی باخبر نیستن؟ یعنی اهل سنت همین الان کشورهای سکولاریستی و کفری مثل آمریکا و اروپا و ترکیه و غیره را نمی بینند؟ مگر در این کشورها قانون شریعت الله ارزشی دارد؟ یا اصلا کسی می تواند حتی ادعای تطبیق یکی از قوانین شریعت الله را داشته باشد که بر خلاف قوانین دین سکولاریسم باشد؟

پس این اشخاص با این حقه های قدیمی و فرسوده و سکولاریستی خود به چه کسی خدمت می کنند؟ به قانون شریعت الله و اهل سنت یا به دشمنان اهل سنت و قوانین دین سکولاریسم؟ اینها به سبک منافقین( سکولار زده ها) فعالیت می کنند که جرئت با صراحت بیان کردن عقایدشان را هم ندارند . اینها دشمن هستن باید مواظب خودمان باشیم و از آنها حذر کنیم . «هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ». آنان دشمنان واقعی  هستند و از ايشان برحذر باش، الله متعال آنان را بكُشد! چگونه از حق منحرف می‌گردند.