یک بام وچند هوای بلندگوی رسانه ای تمکین در برخورد با دیدگاههای ابوقتاده ی فلسطینی (قسمت سوم و پایانی )

 

یک بام وچند هوای بلندگوی رسانه ای تمکین در برخورد با دیدگاههای ابوقتاده ی فلسطینی (قسمت سوم و پایانی )

به قلم : ابوخالد کردستانی

آنچه  از درجه بندی  مرتدین سکولار ترکیه و انتخاب اخف الضررین توسط ابوقتاده فلسطینی و اشاره به آیه ی ««لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِلَّذِينَ آَمَنُوا الْيَهُودَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا وَلَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذِينَ آَمَنُوا الَّذِينَ قَالُوا إِنَّا نَصَارَى ذَلِكَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّيسِينَ وَرُهْبَانًا وَأَنَّهُمْ لَا يَسْتَكْبِرُونَ»» به دست می آید می تواند ما را به نوعی از درجه بندی دشمنان راهنمائی کند .

در اینجا الله تعالی به در جه بندی سه دسته از کفار و دشمنان مسلمین اشاره دارد . یهود و مشرکین( به زبان امروزین = سکولاریستها) را دشمنان شماره یک و سرسخت ترین دشمنان قرار می دهد. همین مشركين و سکولاریستها در همان دوره مكي هم دشمن شماره يك مسلمين بودند و در دوره مدني و كسب قدرت و حكومت توسط مسلمين هم باز دشمن شماره يك بوده اند، و با تصويب قرآن تا روز قيامت دشمن شماره يك مسلمين باقي می مانند، و تنها موقعیت و میزان قدرت مسلمین و روش برخورد آنهاست كه تعيين مي‌كند هم پيمان باشند يا دشمن جنگي. چون به صورت عموم و کلی و بدون در نظر گرفتن استثنائات تا روز قیامت دیپلماسی و زبان گفتگوی سکولاریستها با مسلمین زبان جنگ و اسلحه ست تا زمانی که مسلمین دست از آن ۴ مفهوم و معنی و محتوای دین بکشند که قدرت و حاکمیت، قانون و شریعت، اطاعت پذیری از این قانون و حکومت و در نهایت مجازات و پاداش بر مبنای این قانون و شریعت است که از قانون و شریعت الله منبعث می شود . وَلاَ يَزَالُونَ يُقَاتِلُونَكُمْ حَتَّىَ يَرُدُّوكُمْ عَن دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطَاعُواْ .

اینها تا زمانی که ما تابع حکومت و قانون و سیستم مجازات و پاداش آنها نشویم و از آنها اطاعت نکنیم با ما خواهند جنگید. زمانی که دست از قدرت حکومت اسلامی و قانون شریعت الله و اطاعت کردن از قانون شریعت الله و مجازات و پاداش دادن بر اساس قانون شریعت الله کشیدیم آنوقت است  که دست از جنگ با ما می کشند . چون ما را چیزی مثل خودشان کردند و تابع حکومت و قانون خودشان کردند و یک اسلام تو خالی برایمان  جا گذاشتند.

به این شیوه الله تعالی، هم دشمنان شماره یک ما را معرفی میکند و هم اینکه بیان می کنند که سکولاریستها که دسته ای از این دشمنان شماره یک ما هستند به صورت مداوم با مسلمین «قتال» می کنند، یعنی جنگ و کشت و کشتار؛ تا کی؟ تا زمانی که مسلمین دست از اون مفاهیم چهارگانه ی دین و محتوای دین بردارند و انار به ظاهر سالمی را در اختیار داشته باشند که محتوایش را خالی کردند.  

بعد از این ما متوجه یک دسته بندی دیگری از کفار و دشمنان مسلمین هستیم که الله تعالی در آیات اولیه ی سوره ی روم به آن اشاره می کند: «الف.لام.ميم، روميان شكست خورده اند، در نزديك ترين سرزمين، و ايشان پس از شكستشان پيروز خواهند در مدت چند سالي (بضع سنين: كمتر از نه سال یا بین ۳ تا ۹ سال) همه چيز در دست خدا و به فرمان اوست، چه قبل (كه روميان شكست خورده‌اند) و چه بعد (كه آنان پيروز مي‌گردند) در آن روز (كه روميان پيروز مي‌گردند) مؤمنان شاد مي‌شوند، (آري خوشحال مي‌شوند) از ياري خدا، خدا هر كسي را كه بخواهد ياري مي‌دهد .[۱]

در اینجا کفار مجوس شبهه اهل کتاب در درجه ی بالاترو کفار نصرانی در درجه ی پائین تر قرار می گیرند. و مسلمین به پیروزی نصرانی ها بر مجوس خوشحال می شوند. این واکنش یک مسلمان در جنگ بین یک کافر اهل کتاب و یک کافرشبهه اهل کتاب بود و نگاه کنید که الله تعالی نصرتش را به چه کسی می دهد؟ و چه کسی شایستگی نصرتش را دارد ؟

مسلمین صدر اسلام از اینکه کافر نزدیکتر به آنها از کافر دورتر از آنها شکست خورده است ناراحت و نگران بودند و این را ضربه ای به خودشان می دانستند . مسلمین می خواهند آن کسی که به آنها نزدیکتر است بر آن کسی که از آنها دورتر است پیروز بشود هرچند که هر دو را کافر هم می داند، اما از پیروزی کافری که به او نزدیکتراست خوشحال می شود و این را پیروزی خودش بر دشمن دورتر می داند، تا می رسد به دشمن اصلی و شماره یک .

اما مشرکین و سکولاریستها از زمان اولین پیامبر دشمن شماره یک شریعت الله بوده اند، و از زمان قریش تا کنون و تا روز قیامت علاوه بر آنکه از پیروزی اهل قبله نگران می شوند بلکه از پیروزی هر کسی که از نظر موده به اهل قبله هم نزدیک باشد باز نگران می شوند، و پیروزی هر کسی بر اینها راپیروزی خودشان می دانند و پیروزی هر کسی بر اهل قبله را پیروزی خودشان می دانند  و احساس خوشحالی می کنند .

یعنی سکولاریستها اگه یک یهودی بر یک مسلمان پیروز بشود احساس خوشحالی می کنند و حتی اگه هم بتوانند به آنها کمک هم می کنند. چرا؟ چون یهود را به خودشان نزدیکتر می بینند. اگر باز یک مجوس بر یک نصرانی پیروز بشود باز خوشحال می شوند و اگر از دستشان هم ساخته باشد به مجوس در پیروزی بر نصارا کمک می کنند؟ چرا؟ چون مجوس به آنها نزدیکتر هستند، اگر بین یک نصرانی با یک فرقه ی اهل بدعت اسلامی هم جنگ بشود باز از نصرانی حمایت می کنند و اگر بین یک فرقه ی اسلامی اهل بدعت با یک فرقه ی اسلامی پاکتری جنگ بشود باز از همان فرقه ی اهل بدعت حمایت می کنند. دقت کردید چه طور شد؟ سکولاریستها اگر میان کسی که به اهل توحید نزدیک است با کسی که یک کمی از اهل توحید دورتر است جنگی و اختلافی پیش بیاید از آن کسی حمایت می کنند که از توحید دور تراست و به شکست آن کسیی که به توحید نزدیکتراست رضایت دارند .

مسلمین برعکس این را می خواهند، مسلمین می خواهند آن کسی که به آنها نزدیکتر است بر آن کسی که از آنها دورتر است پیروز بشود هرچند که هر دو را کافر هم می داند، اما از پیروزی کافری که به او نزدیکتراست خوشحال می شود و این را پیروزی خودش بر دشمن دورتر می داند، تا می رسد به دشمن اصلی که همان سکولاریستها ومرتدین و یهود بودند .

در این صورت یهود و مشرکین(سکولاریستها) دشمنان شماره یک و مجوس دشمنان شماره ۲ و نصرانی ها دشمنان شماره ۳ مسلمین و منافقین(سکولار زده ها) دشمنان شماره ۴ مسلمین هستند . با آنکه ما منافقین را جزو مسلمین حساب می کنیم اما الله تعالی به صراحت آنها را دشمن نامیده است، و دستور داده است که باید ازآنها حذر بشود«هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ»

حالا زمانی که شخص یا گروهی از میان همین منافقین(سکولار زده ها) تبدیل می شوند به مرتد، مثلا تبدیل می شوند به کومله ها یا دموکراتها یا مریدان اوجالان مسیلمه ی کذاب فعلی کوردها یا هر چیز دیگری، اینها خودشان را جزء دشمنان شماره یک مسلمین قرار داده اند، حالا اگر بین این سکولاریستهای مرتد یا سایر مرتدین با نصرانیها یا مجوس یا صابئین جنگی رخ بدهد ما باید به پیروزی کدام یکی خوشحال باشیم؟

اینجاست که نشان می دهد ایمان و ولاء و براء شما برچه اساسی است؟ براساس قانون شریعت الله است یا بر اساس طاغوتها ویا معیار های دیگری؟ زمانی که بین این مرتدین کومله ها ودموکراتها یا هر چه که باشندبا یک نصرانی یا مجوس جنگی رخ دهد به پیروزی کدام خوشحال می شویم؟هر چند که این مرتدین از هم زبانها و اقوام باشند و آن نصرانی از یک نژاد یا قاره ی دیگری باشد. مشخص است که ما به پیروزی یک نصرانی بر مرتدین کومله یا دموکرات یا پارتی و یکیتی و حزب مزدوران اوجالان و غیره خوشحال می شویم و اگراز دستمان هم ساخته باشد به این نصرانیها کمک می کنیم. این رضایت و حمایت قلبی یا زبانی یا عملی ما از نصرانیها بر علیه مرتدین عمل به دین است، و عمل به دین هم یعنی عبادت. این کفر به طاغوت است، این تنظیم کردن ولاء وبرا بر اساس چیزی است که الله خواسته و براساس شریعت الله است نه بر اساس سایر اله ها و طاغوتهایی که در درس طاغوت به آنها اشاره کردیم .

ما از یک نصرانی یا مجوس یا صابئی بر علیه دشمنان شماره یکمان چون یهود و سکولاریستها و مرتدین حمایت می کنیم و این را یک وظیفه می دانیم، بخشی از عقیده ما است، ما از اینها حمایت می کنیم چه رسد به اینکه از یکی از فرق اسلامی و حتی فرق اهل بدعت چون خوارج و جهمیه و روافض و غیره باشد که از اینها در برابر همه ی کفار آشکار دفاع و حمایت می کنیم، و حمایت از مذاهب اسلامی چون حنفی و مالکی و شیعه و شافعی و حنبلی و سلفی و ظاهری و غیره  در برابر تمام  کفار آشکار و مذاهب اهل بدعت سابق را یک واجب و تکلیف شرعی می دانیم.  مخلصین له الدین یعنی همین، دینتان را خالص کنید برای الله؛ صحت گفتار شما در« ان صلاتی و نسکی و محیا ومماتی لله رب العالمین» در چنین جاهائی خودش را نشان می دهد، این یکی از آن مواردی است که شما با آن مورد آزمایش قرار می گیرید.

مشخص است  که انسان در این درجه بندی نمی تواند دخالت داشته باشد و اجتهاد انسان در این مورد جایگاهی ندارد. چون بر اساس عمل قلب تنظیم شده اند و طبقه بندی قلبها کار مخلوقات نیست.  این  درجه بندی دشمنان از جانب الله و خالقی صورت گرفته  که بهتر از هر موجودی دشمنان اسلام و مسلمین را می شناسد و می فرماید : وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِأَعْدَائِكُمْ وَكَفَى بِاللَّهِ وَلِيًّا وَكَفَى بِاللَّهِ نَصِيرًا‏ (نساء/۴۵) ‏ خداوند (از شما) بهتر دشمنانتان را مي‌شناسد، و كافي است كه خدا سرپرست (و نگهدارتان) باشد، و كافي است كه خدا ياور (و مددكارتان) باشد. اگر ما الله را و قانون الله را رها کنیم چه کسی می تواند این گونه دشمنان ما را با این دقت برای ما دسته بندی کند و ما را سر پرستی بکند در چگونگی برخورد با آنان؟ «وَكَفَى بِاللَّهِ وَلِيًّا وَكَفَى بِاللَّهِ نَصِيرًا‏»، بله دشمنان ما را تعیین کرده؛ ما هم اگر در این مسیر حرکت کنیم یاری گر ما هم خواهد بود .

در این علم دشمن شناسی و درجه بندی دشمنان اگه کسی بیاید و از پیروزی یک مجوس شبه اهل کتاب که دشمن شماره ۲ ماست  بر علیه یک نصرانی اهل کتاب که دشمن شماره ۳ ماست خوشحال بشود در مسیری ضداسلامی حرکت کرده است، حالا چه رسد به اینکه یک مجوس رابر علیه یک نصرانی حمایت هم بکند چه با یک کلمه هم باشد. به همین شیوه در جنگ بین مجوس و سکولاریستها هم باید به پیروزی مجوس خوشحال بود . یک مسلمان از دشمن شماره ی ۳ در برابر دشمن شماره ۲ و از دشمن شماره ۳و۲ در برابر دشمن شماره یک حمایت می کند نه بلعکس. در هر صورت باید هر گونه حمایتی به نفع مسلمین تمام بشود نه به نفع دشمنان شماره یک مسلمین. این طرف مسلمین هستند و آن طرف سکولاریستها و یهود و مرتدین، و باید از هر حمایتی که به نفع این دشمنان شماره یک تمام می شود خودداری بشود. چون آنها هم از هر حمایتی و هر کاری که به نفع ما تمام شود خوداری می کنند و همیشه ضرر ما را می خواهند .

در کنار این دشمنان اصلی ما شاهد مجرمینی مسلمان و گروههای اهل بدعتی از میان مسلمین هستیم که اگراین مجرمین و اهل بدعت به درجه ی ارتداد نرسیده باشند، تحت هیچ عنوانی نمی توان یک مسلمان اهل بدعت را در ردیف یک کافر اصلی قرار داد بلکه در همین دایره ی اسلام باقی می ماند و مثل یک مسلمان بیمار با او برخورد می شود و هرگز از کفار اصلی بر علیه این دسته از مسلمین اهل بدعت حمایت نمیشود .

برعکس این، با قلب یا زبان یا دست حمایت کردن یعنی: در مسیر ضد شریعت الله و ضد حرکت اسلامی حرکت کردن، و شیطان را یاری دادن، و دستورات شیطان را پذیرفتن، و دستورات الله را کنار زدن. و این برای یک مسلمان آگاه خیلی خطرناک است. اینها دستورات واضح و روشن الله است که نعمتی است برای یک مسلمان، و یک مسلمان پیمان بسته است که به محض شنیدن اطاعت کند و چک و چانه نزند.إِنَّمَا کَانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنِینَ إِذَا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ لِیَحْکُمَ بَیْنَهُمْ أَن یَقُولُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَأُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ(نور/۵۱) مؤمنان هنگامی که به سوی خدا و پیغمبرش فرا خوانده شوند تا میان آنان داوری کند، سخنشان تنها این است که می‌گویند: شنیدیم و اطاعت کردیم! و رستگاران واقعی اینها هستند .‏

این دشمن شناسی شرعی و درجه بندی دشمنان یکی از همان موارد اساسی و مهمی است که مسلمین صدر اسلام قبل از سایر احکامی که بعدها نازل می شود یادش گرفته بودند و به آن عمل می کردند، اما مسلمین کنونی ما با آنکه ممکن است صدها حکم و سنت دیگر را بلد باشند اما نسبت به این امر مهم  جاهلند و مرتکب اعمال و موضع گیریهائی می شوند که ربطی به واکنش یک مسلمان آگاه ندارد.

همین جهالت مسلمین باعث شده است که کسانی چون ابوبصیر طرطوسی و ابوقتاده فلسطینی و… مریدانشان در سایت و کانالهای اطلاع رسانی مثل تمکین از این جهالت سوء استفاده نموده و اهل قبله را به اهل قبله مشغول نموده و یا اینکه اهل قبله را به دشمنان شماره ۴ و ۳ و ۲ مشغول نموده و راه را برای آزادی عمل دشمنان شماره یک مسلمین هموار کنند تا این دشمنان شماره یک (یهود و مشرکین-سکولاریستها- و مرتدین) با خیال راحت به جنایات خود ادامه دهند .

اهل سنت لازم است به خود آیند و فریب این مجریان آگاه یا نا آگاه جنگ روانی بر علیه مجاهدین را نخورند و خواسته یا ناخواسته در مسیر اهداف دشمنان شماره یک خود قرار نگیرند . ما نباید به خاطر اختلاف با فلان گروه و تفسیر اسلامی و یا به خاطر تنفر و کینه ی از آنها درجه بندی و دشمن شناسی شرعی که الله تعالی به ما نشان داده است را به هم بزنیم و تسلیم طرحهای جاهلانه ی دشمنان آگاه یا دوستان جاهل خود شویم .

 

هم اکنون دستهائی در کارند که قصد دارند اهل سنت را با شعارهای شبه انقلابی و شبه جهادی به این مسیر ضد شرعی و کاملا ضرر رسان بکشانند. اینها آشکارا و خواسته یا ناخواسته دشمنان واقعی اهل سنت هستند که باید از آنها حذر نمود و احتیاط و هوشیاری خود را از دست نداد .

[۱]دقت کردید مسلمین به چه چیزهایی خوشحال می شوند؟ به پیروزی کافر اهل کتاب بر کافر غیر اهل کتاب کافر مجوس که از نظر موده از انان دورتر است والله تعالی تشخیص داده از نظر موده دورتر است  و این ها به آن خوشحال هستند و الله تعالی هم آنی را که به مسلمین نزدیک تر است را وعده می دهد که نصرت می دهد یعنی شایستگی نصرتش بیشتر است یعنی کافر اهل کتابی مثل نصرانی ها شایستگی نصرت را دارد بر یک کافر مجوس شبه اهل کتاب که یکم دور تر است

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *