معادله ی صحیح سیاسی در منهج و عمل شیخ اسامه بن لادن رحمه الله  در برخورد با نظام آل سعود

معادله ی صحیح سیاسی در منهج و عمل شیخ اسامه بن لادن رحمه الله  در برخورد با نظام آل سعود

به قلم : ابومصعب سوری

…اسامه‌بن‌لادن به معادله‌ی صحیح سیاسی دست یافت:

۱- روحانیون به خاندان سلطنتی(سعودی) مشروعیت میبخشند.

۲- آل‌سعود به حضور سربازان آمریکایی در شبه‌جزیره عربستان مشروعیت میدهند.

بنا بر این برای مقابله با آل‌سعود دو راه وجود داشت:

۱- “مقابله با آل‌سعود” که در اینصورت مقابله با روحانیون به منظور محو مشروعیت آل‌سعود که با دورویی آشکار از آنها حمایت میکردند، ضرورت می‌یافت. این امر در چشم مردمی که وابسته به قدرت و نفوذ نهادهای مذهبی سعودی بودند که به ‌مدت هفتاد‌سال یا بیشتر به آنها مشروعیت و اعتبار بخشیده‌بود، جنگی از پیش باخته به حساب می‌آمد.

۲- راهی امن‌تر، یعنی “حمله به حضور آمریکا”(در عربستان سعودی). بدین‌ترتیب آل‌سعود ناچار میشدند از آنها دفاع کنند و این به معنی از دست رفتن مشروعیت آنها در چشم مسلمانان بود. این شیوه نهادهای مذهبی را به دفاع(از آمریکایی‌ها) وامیداشت که آنها هم به نوبه‌ی خود مشروعیتشان را از دست میدادند و به این ترتیب جنگ زمینه‌های روشن‌تری در افکار مردم پیدا میکرد.

شیخ‌‌اسامه شق دوم را برگزید و به اعتقاد من تا حدود زیادی راه درست را انتخاب کرد. بعلاوه او فروپاشی اتحاد شوروی و حکومتهای دیکتاتور کشورهای عضو پیمان ورشو و اتفاقات آلمان شرقی، لهستان و کشورهای دیگر را بررسی کرده‌بود و متقاعد شده‌بود که با فروپاشی ایالات‌متحده، رژیم‌های کنونی عرب و مسلمان هم‌پیمان با آمریکا نیز سقوط خواهند‌کرد؛ بنا بر این نتیجه گرفته‌بود که باید تمام تلاش خود را صرف جنگ جهادی علیه آمریکا کند. آنگاه از تمام کسانی که پیرامونش بودند دعوت کرد تا به قول وی بجای جنگ با “دُم‌های متعدد اژدها” با “سر اژدها” بجنگند.[۱]

………………………

 

[۱] #ابومصعب‌_سوری/ #دعوت_بین‌المللی_برای_مقاومت_اسلامی

 

نگرش شیخ اسامه بن لادن رحمه الله به مذهب گرائی، قبیله گرائی و حزب گرائی در برابر مصالح برتر مسلمین

نگرش شیخ اسامه بن لادن رحمه الله به مذهب گرائی، قبیله گرائی و حزب گرائی در برابر مصالح برتر مسلمین

ارائه دهنده: احمد

شیخ اسامه بن لادن رحمه الله می گوید:

آمریکا باسرائیل برای حمله به لبنان چراغ سبزنشان داد هرگز جنازه های خونین زنان وکودکان از یادم نمیرود همانجا جزم کردم همانطور که آنها ساختمانهای بیروت رادرهم کوفتند ماهم بانتقام  باید برجهای آمریکا را درهم بکوبیم! ….

.

” سفارش میکنم خودم را و مسلمانان را عموما و برادران القاعده را هرکجا که هستند خصوصا، که از تعصب و تصلب بر رجال و جماعتها و قهرمانانشان بپرهيزند که حق (مطلق) آن است که خدای تعالی گفته است و پیامبرش که سلام و صلوات خداوند بر او باد، و از سخن همگان میتوان بخشی را پذیرفت و بخشی را رد کرد الا پیامبر که سلام و صلوات خداوند بر او باد که فرموده ی او بر سر و چشم ما جای دارد، پس برحذر باشید و سخت برحذر باشید که بهره شما از این مساله صرفاً نظری باشد اما در واقع عملاً بر خلاف آن بروید، پس هرکه هرچه گفت سخنش را به کتاب خدای تعالی عرضه کنید و به سنت پیامبرش که سلام و صلوات خداوند بر او باد پس آنچه با حق موافق بود بگیرید و آنچه از حق رويگردان بود وانهید!

پیامبر خدا که سلام و صلوات خداوند بر او باد گفته است هرکه زیر بیرق تعصب کشته شود در حالی که عصبیت را نصرت میداده و بخاطر عصبیت خشم ميگرفته بر آیین جاهلیت کشته شده است (به روایت مسلم) و همو گفته است دعوای جاهلیت را چه محلی از اعراب؟ رهایش کنید که عفن و بویناک است (متفق علیه)

شیرازه و پیوند مسلمانان “اخوت ایمان” است و نه انتساب به قبیله ای یا کشوری یا گروهی، و مصلحت جماعت بر مصلحت فرد مقدم است و مصلحت دولت مسلمان بر مصلحت جماعت مقدم است و مصلحت امت بر مصلحت دولت! پس بایسته است که این معانی واقعیتی عملی در زندگی ما باشد. [۱]

…………………….

 

[۱] #اسامه_بن_لادن / رساله_الی_اهلنا_فی_العراق

 

 نگرش کلی شیخ اسامه بن لادن رحمه الله به رژیم آل سعود

 نگرش کلی شیخ اسامه بن لادن رحمه الله به رژیم آل سعود

ارائه دهنده: احمد

اسامه بن لادن رحمه می گوید:

” برادر مسلمانم در بلاد حرمین! چه کسی فکرش را میکرد کشور ما به بزرگترین مشتری اسلحه‌ی آمریکا در جهان بدل شود؟ چنانکه بزرگترین شریک تجاری آمریکاییها در منطقه نیز هست بزرگترین شریک تجاری همانها که بلاد حرمین را اشغال کرده‌اند و با پول و سلاح و نفرات برادران یهودیشان را در اشغال فلسطین و کشتار و آواره‌سازی مسلمانان آنجا یاری میدهند.” [۱]

همچنین جهت روشنگری بیشتر توضیح می دهد:

” حکومت قراردادی ست میان امام و امتی که بر آن‌ حکومت می‌کند. این قرارداد متضمن حقوق و وظایفی برای هردو طرف است و شروطی نیز برای لغو آن وجود دارد. از جمله شروط لغو حکومت، خیانت به دین و امت است و این همان چیزی‌ست که شما -یعنی حکومت سعودی- مرتکب شده اید. ملت از خواب غفلت بیدار شده و فساد و تجاوزات شما را علیه دارایی‌های خود دریافته است. مسلمانان در بلاد حرمین شریفین عزم بازپس‌گیری حقوق خود را به هر قیمتی دارند. کشور شما به مستعمره آمریکا تبدیل شده و شما زیر چکمه های آمریکا له شده اید!

شما باید به این سوالات پاسخ دهید:

چه کسی به یاسر عرفات صد میلیون دلار کمک کرد تا انتفاضه فلسطین را سرکوب کند؟ چه کسی با یهودیان در شرم‌الشیخ ۱۹۹۶ هم‌پیمان شد؟ چه کسی اجازه داد پایگاه‌های نظامی آمریکایی در حمله به عراق در عربستان مستقر شود؟ چه کسی هزینه آموزش نیروهای پلیس صدام را برای مقابله با مجاهدین عراقی پرداخت کرد؟ چه کسی اشغالگری اسرائیل در فلسطین و لبنان را به رسمیت شناخت؟ آیا شما کرامت و شرافت انسانی خود را از دست داده اید؟

مردم بیدار شده اند و از شدت ظلم و فساد شما آگاهی یافته اند. شما باید از سرنوشت شاه ایران عبرت بگیرید… ” [۲]

 

…………………

[۱] “اعلان الجهاد علی الامریکیین المحتلین لبلاد الحرمین”/ بیانیه_۲۳_اوت_۱۹۹۶ / اسامه‌_بن‌لادن

[۲] بیانیه ۱۶ دسامبر ۲۰۰۴ ، شیخ اسامه بن لادن تقبله الله

حربه ی دروغ و اتهام زنی دارودسته ی جولانی و جایگاه اعمال آنها نزد شریعت و مردم

حربه ی دروغ و اتهام زنی دارودسته ی جولانی و جایگاه اعمال آنها نزد شریعت و مردم

 به قلم: ابوعبدالله موکریانی

الله متعال در مورد راستگوئی و جایگاه راستگویان می فرماید :  قال الله هذا یوم ینفع الصادقین صدقهم لهم جنات تجری من تحتها الأنهار خالدین فیها أبدًا رضی الله عنهم ورضوا عنه ذلک الفوز العظیم  [مائده/۱۱۹]  خدا فرمود این روزى است که راستگویان را راستى‏شان سود بخشد براى آنان باغهایى است که از زیر [درختان] آن نهرها روان است همیشه در آن جاودانند خدا از آنان خشنود است و آنان [نیز] از او خشنودند این است رستگارى بزرگ.”

رسول الله صلی الله علیه و سلم هم در این باره می فرماید : تحروا الصدق وإن رأیتم أن فیه الهَلَکَه، فإن فیه النجاه [ابن أبی الدنیا]” راستی پیشه کنید حتی اگر در آن خطری را متوجه خود ببینید، چراکه در آن نجات و رهایی هست.”   همچنین می فرماید :  إن الصدق یهدی إلى البر، وإن البر یهدی إلى الجنه، وإن الرجل لیَصْدُقُ؛ حتى یُکْتَبَ عند الله صِدِّیقًا، وإن الکذب یهدی إلى الفجور، وإن الفجور یهدی إلى النار، وإن الرجل لَیَکْذِبُ، حتى یکْتَبَ عند الله کذابًا  [متفق علیه] همانا راستی انسان را بسوی نیکوکاری رهنمائی می کند، و نیکو کاری انسان را به بهشت رهنمون می گردد، و همانا شخص راست می گوید تا اینکه در نزد خداوند بسیار راستگو و صدیق نوشته می شود. دروغ انسان را به معاصی و گناهان سوق می دهد و گناهان انسان را بسوی دوزخ می کشاند. شخص همانا دروغ می گوید تا که در پیشگاه خداوند کذاب و بسیار دروغگو نوشته می شود. ”

با این وجود ما در میان گروههای مسلحی که هرکدام به جناحی از قدرتهای سکولار دنیا و طاغوتهای مزدور محلی خود را وابسته کرده اند علاوه بر کنار نهادن بسیاری از قوانین شریعت الله (آنهم به بهانه های غیر شرعی ) گرایش به دروغ و اتهام بیشتر از راستگوئی و صدق مورد پذیرش قرار گرفته است.

دارودسته ی جولانی یکی از همین گروههائی است که پیشینه ی زیر پانهادن بیعت، عهد شکنی، غدر و خیانت به رهبران و متحدین خود و پناه بردن به انواع تهمتها و دروغها پس از این غدرها و خیانتها بسیار دیده شده است. بدون ذکر خیانهای جولانی به امیران خودش چون دوله و القاعده و بدون ذکر انهمه عهد شکنی با متحدین سابق او به تنش رسانه ای و اتهامات مستقیمی اشاره می کنیم توسط علی الدج یکی از فرماندهای عالی رتبه ی جولانی  به یکی از فرماندهان برجسته سابقا فیلق الشام ودر حال حاضر الجبهه ملی  به نام عمر حذیفه اشاره می شود  که به دلیل اختلافات کوچکی که با هم دارند این شخص را متهم به سرسپردگی برای روسها و ایرا ن و نظام بشار اسد کرده است .

این در حالی است که هر دوی این گروهها مطیع و فرمانبردار دستورات ناتو(از کانال حکومت سکولار و مرتد ترکیه) هستند . و اختلافات و تخریبات اخیر بین گروه جولانی و فیلق الشام به دنبال رقابت آنان برای ابراز مودت و دوستی با ترکیه است و این نیروهای جولانی و اطرافیانش را وادار کرده است تا برای سرنگونی رقبای احتمالی خود تلاش کنند.  دارودسته ی جولانی و آنهائی که بقای خود را در بقای جولانی غدار و خائن می بینند تعمدا برای سرنگونی دشمنان خود به آنان دروغ و بهتان می زنند تا اعمال خود را تبرئه کنند که این اتهام زنی ها نیز معمولا با چاشنی شرعی و انواع شبهات شبه اسلامی زینت داده می شوند. مثل عملی که اخیرا در قبال یکی از فرماندهان  خود انجام دادند و یکی مهمترین حامیان آنها که او را به اتهام مصالحه دستگیر کردند.

رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: کَبُرَتْ خیانه أن تحدِّث أخاک حدیثًا، هو لک مصدِّق، وأنت له کاذب  [احمد] چه خیانتی بزرگ تر از آنکه در سخن خویش با برادرت دروغ بگویی؟ او ترا باور داشته و تو با وی دروغ گفته باشی! ”

الله تعالی به صراحت می فرماید: یا أیها الذین آمنوا اتقوا الله و کونوا مع الصادقین [توبه/ ۱۱۹] اى کسانى که ایمان آورده‏اید از خدا پروا کنید و با راستان باشید.”

ما به عنوان اهل سنت ایران برائت خود را از دروغ و دروغگویان اعلام می کنیم و به همه ی دوستانی که به بهانه های مختلفی با این دروغگویان بوده اند یا از آنها حمایتی کرده اند باید بدانند این دروغگویان برخلاف قرآن و سنت صحیح و شریعت الله حرکت کرده اند و دیده ایم که روز به روز بر خلاف تبلیغات رسانه ای که می کنند در حال نابودی و از بین رفتن هستند . الله تعالی هرگز با بیعت شکنان و خیانتکاران و دروغگویان نیست شما نیز با آنها نباشید .

ترساندن و ارهاب دشمنان خدا و مردم چون کفار سکولار آمریکائی از ايمان است و هر كس آنرا انكار كند كافر است

 

ترساندن و ارهاب دشمنان خدا و مردم چون کفار سکولار آمریکائی از ايمان است و هر كس آنرا انكار كند كافر است

تاليف : عبدالقادر عبدالعزيز (فک الله اسره)

مترجم : ابوبصير بيساراني

الحمد لله رب العالمين ، و الصلاة و السلام علي مبعوث رحمة للعالمين ، و علي آله و صحبه و من تبعهم باحسان الي يوم اليدن .

جهان با خبر عملياتهاي مبارك ۱۱ سپتامبر و پست و ذليل شدن آمريكا لرزيد ، هنوز يك ماه نگذشته بود كه آمريكا تصميم گرفت كه اين ذلت را با يورش و حمله به افغانستان جبران كند .

در اين مدت زماني  ، بسياري از انسانهاي به ظاهر سياسي و ديني نظرياتي گمراه گرانه و حتي بعضي اوقات ديدگاههاي  كفر آميزي را نيز در اين باره صادر مي كردند ؛ تا جايي كه بيم آن مي رفت كه اين  به عنوان دین تفاسير آلوده از طرف مردم قبول گردد .

پس به عنوان وظیفه ای که به خاطر علمم بر دوشم گذاشته شده این کار« روشنگري » را بر خودم لازم دانستم (واذاخذ الله میثاق الذین اوتوالکتاب لتبیننه للناس ولا تکتمونه )ال عمران ۱۸۷(وبیاد بیاور ای پیامبر)آنگاه را که خداوند پیمان موکد (برزبان انبیاء)از اهل کتاب گرفت که باید کتاب (خود)را برای مردمان آشکار سازید وتوضیح دهید وآن را کتمان نسازید.(ان الذین یکتمون ماانزالنا من البینات والهدی من بعد ما بیناه للناس فی الکتاب اولئک یلعنهم اللاعنون * الا الذین تابواواصلحواوبینوا فاولئک اتوب علیهم واناالتواب الرحیم )کسانی که آنچه را ما از دلیلهای روشن وهدایت نازل کردیم بعد از آنکه برای مردم روشن وهدایت ساختیم مخفی کردند خداوند ولعنت کنندگان آنها را لعنت می کنند مگر کسانی که توبه کنندوصالح شوند وآن را روشن سازند من از آنها توبه می پذیرم وبراستی که من توبه پذیر ومهربانم .  وصحابه براین اساس با پیامبر صلي الله عليه وسلم بیعت دادند که هدایت رابرای مردم بیان کنند و دراین راه از هیچ طعنه ، سرزنش ولومه ای نترسند .

شریعتهای قبلی به این دلیل تحریف شد که گمراهی زیاد شد وعلما سکوت کردند .  خداوند می فرماید :  قل یا اهل الکتاب لا تغلوا فی دینکم غیر الحق ولاتتبعوا اهواءقوم قد ضلوامن قبل واضلواکثیراوضلواعن سواءالسبیل [ مائده ۷۷ ] بگو ای اهل کتاب به ناحق راه افراط وتفریط مپویید و از اهواء وامیال گروهی که پیش ازاین گمراه شده اند وبسیاری را گمراه کرده اند واز راه راست منحرف گشته اند ، پیروی ننمایید آنها یی هم که حق را می دانستند به صومعه ومعبد ها فرار کردند تا آن وقت که مردند وحق هم با آنها از میان رفت . خداوند می فرماید : ” ورهبانیه ابتدعوها ما کتبناهاعلیهم الاابتغاءرضوان الله  ” [ حدید ۲۷ ] و(پیروان عیسی)رهبانیت سختی را پدید آوردند که ما آن را بر آنان واجب نکرده بودیم ، ولیکن خودشان آن رابرای بدست آوردن خوشنودی خدا پدید آورده بودند .  تا اینکه وقتی پیامبر ظهور کرد تنها چند نفر معدود با حق بودند مثل زید بن عمرو بن نفیل که برای پیدا کردن حق سفرهای بسیاری کرد (بخاری)وکمی قبل از بعثت بر حق وفات کرد .ولی این تحریف به دین اسلام راه نیافت بلکه باآمدن هرگمراهی خداوند کسی را مجدد دین وسبب حفظ دین می کرد ، براي اينكه حق تا قیامت باقی بماند . چون بعد از پیامبر کسی مبعوث نخواهد شد وخدا وعده داده است که  ” انا انزلنا الذکروانا له لحافظون  ” [ حجر۹ ] ماخود قرآن رافرستادیم وخود ما پاسدار آن می باشیم  . ودر حدیث هست که طائفه ای از امت همیشه وجود دارد که مبارزات مسلحانه مي كنند و بر حق هستند ومعاندان  ضرری به آنها نمیرسانند از خداوند می خواهیم که مارا از آنها قراردهد وهرگز از بیان حق دست بر نداریم .  ادامه خواندن ترساندن و ارهاب دشمنان خدا و مردم چون کفار سکولار آمریکائی از ايمان است و هر كس آنرا انكار كند كافر است

سوء استفاده ی دارودسته ی جولانی از دیدگاه  ابن تیمیه در باره ی مسلمانی که در دارالکفر در حالت اضطرار قرار می گیرد

سوء استفاده ی دارودسته ی جولانی از دیدگاه  ابن تیمیه در باره ی مسلمانی که در دارالکفر در حالت اضطرار قرار می گیرد

ارائه دهنده: ابوفاطمه ارومیه ای

‏ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﺘﻌﺎﻝ ﺩﺭ ﭼﻨﺪ ﺟﺎﯼ ﻗﺮﺁﻥ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﻃﺎﻗﺖ ﻭ ﺗﻮﺍﻧﺶ ﻣﮑﻠّﻒ ﻣﯽ ﺳﺎﺯﺩ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﻣﺘﻌﺎﻝ ﻣﯽ ﻓﺮﻣﺎﯾﺪ :  ﻻَ ﻳُﻜَﻠِّﻒُ ﺍﻟﻠّﻪُ ﻧَﻔْﺴًﺎ ﺇِﻻَّ ﻭُﺳْﻌَﻬَﺎ (ﺑﻘﺮﻩ : ۲۸۶) « ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﻪ ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺟﺰ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﮤ ﺗﻮﺍﻧﺎﺋﯿﺶ ﺗﮑﻠﯿﻒ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﺪ . ﻻَ ﺗُﻜَﻠَّﻒُ ﻧَﻔْﺲٌ ﺇِﻻَّ ﻭُﺳْﻌَﻬَﺎ ‏ (ﺑﻘﺮﻩ : ۲۳۳)« ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﻣﺆﻇﻒ ﺑﻪ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ ﻣﻘﺪﺍﺭ ﺗﻮﺍﻧﺎﺋﯽ ﺧﻮﺩﻧﯿﺴﺖ . ‏» ﻟَﺎ ﻳُﻜَﻠِّﻒُ ﺍﻟﻠَّﻪُ ﻧَﻔْﺴًﺎ ﺇِﻟَّﺎ ﻭﺳﻌﻬﺎ(ﻃﻼﻕ : ۷) « ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺭﺍ ﺟﺰ ﺑﺪﺍﻥ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﮐﻪ ﺑﺪﻭ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻣﮑﻠّﻒ ﻧﻤﯽ ﺳﺎﺯﺩ . ‏»ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻘﺪﺍﺭ ﻃﺎﻗﺖ ﻭ ﺗﻮﺍﻥ ﺑﻪ ﺗﻘﻮﺍ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩﻩ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ : ﻓﺎﺗّﻘﻮﺍ ﺍﻟﻠﻪَ ﻣﺎ ﺍﺳﺘَﻄﻌﺘُﻢ (ﺗﻐﺎﺑﻦ : ۱۶) « ﭘﺲ ﺁﻥ ﻗﺪﺭ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺗﻮﺍﻥ ﺩﺍﺭﯾﺪ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﺑﻬﺮﺍﺳﯿﺪ ﻭ ﭘﺮﻫﯿﺰﮔﺎﺭﯼ ﮐﻨﯿﺪ . ‏» ﻭ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺭﺍ ﭼﻨﯿﻦ ﺍﺩﻋﺎ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ: ﺭَﺑَّﻨَﺎ ﻭَﻻَ ﺗَﺤْﻤِﻞْ ﻋَﻠَﻴْﻨَﺎ ﺇِﺻْﺮًﺍ ﻛَﻤَﺎ ﺣَﻤَﻠْﺘَﻪُ ﻋَﻠَﻰ ﺍﻟَّﺬِﻳﻦَ ﻣِﻦ ﻗَﺒْﻠِﻨَﺎ ﺭَﺑَّﻨَﺎ ﻭَﻻَ ﺗُﺤَﻤِّﻠْﻨَﺎ ﻣَﺎ ﻻَ ﻃَﺎﻗَﺔَ ﻟَﻨَﺎ ﺑِﻪِ ‏( ﺑﻘﺮﻩ : ۲۸۶)  « ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ ! ﺗﮑﺎﻟﯿﻒ ﺩﺷﻮﺍﺭ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻣﺎ ﻣﮕﺬﺍﺭ ﺁﻥ ﭼﻨﺎﻥ ﮐﻪ ﺑﺮ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﭘﯿﺶ ﺍﺯ ﻣﺎ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﮔﺬﺍﺷﺘﯽ . ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ ! ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﮐﻪ ﯾﺎﺭﯼ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﯾﻢ ﺑﺮ ﻣﺎ ﺑﺎﺭ ﻣﮑﻦ . ‏» ﮐﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺩﺭ ﺟﻮﺍﺏ ﺁﻧﺎﻥ ﮔﻔﺖ : ﺑﻪ ﺗﺤﻘﯿﻖ ﭼﻨﯿﻦ ﮐﺮﺩﻡ .

ﺍﯾﻦ ﻧﺼﻮﺹ ﺑﺮﺧﻼﻑ ﻋﻘﯿﺪﮤ ﺟﻬﻤﯿﻪ ﺟﺒﺮﮔﺮﺍ ﺑﺮ ﺍﯾﻦ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﻻﻟﺖ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﮐﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﺘﻌﺎﻝ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺁﻧﭽﻪ ﮐﻪ ﯾﺎﺭﺍﯼ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻣﮑﻠّﻒ ﻧﻤﯽ ﺳﺎﺯﺩ ﻭ ﺑﺮﺧﻼﻑ ﻋﻘﯿﺪﮤ ‏« ﻗﺪﺭﯾﻪ ‏» ﻭ ‏« ﻣﻌﺘﺰﻟﻪ ‏» ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺧﻄﺎﮐﺎﺭ ﻭ ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﮑﺎﺭ ﺭﺍ ﻣﻮﺭﺩ ﻣﺆﺍﺧﺬﻩ ﻗﺮﺍﺭ ﻧﻤﯽ ﺩﻫﺪ .

ﻓﺼﻞ ﺍﻟﺨﻄﺎﺏ ﺍﯾﻦ ﻣﺴﺄﻟﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﺳﺖ، ﻫﺮ ﮐﺪﺍﻡ ﺍﺯ ﺍﻣﺎﻡ ﻭ ﺣﺎﮐﻢ ﻭ ﻋﺎﻟﻢ ﻭ ﻧﻈﺮﯾﻪ ﭘﺮﺩﺍﺯ ﻭ ﻣﻔﺘﯽ ﻭ ﻏﯿﺮﻩ ﺍﮔﺮ ﺍﺟﺘﻬﺎﺩ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺍﺳﺘﺪﻻﻝ ﺭﺃﯼ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﻋﻼﻡ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻣﻘﺪﺍﺭ ﺗﻮﺍﻥ ﺍﺵ ﺗﻘﻮﺍﯼ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﺭﺍ ﺭﻋﺎﯾﺖ ﮐﻨﺪ ﺗﮑﻠﯿﻔﯽ ﮐﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﺮ ﻋﻬﺪﻩ ﺍﺵ ﻧﻬﺎﺩﻩ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺍﺟﺘﻬﺎﺩ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺭﺍ ﺍﻃﺎﻋﺖ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﻣﻘﺪﺍﺭ ﺗﻮﺍﻥ ﺍﺵ ﺗﻘﻮﺍﯼ ﺍﻟﻬﯽ ﺭﺍ ﭘﯿﺸﻪ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﺎﺷﺪ ﻣﺴﺘﺤﻖ ﺛﻮﺍﺏ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﺮﺧﻼﻑ ‏« ﺟﻬﻤﯿﮥ ﺟﺒﺮﮔﺮﺍ ‏» ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﺘﻌﺎﻝ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﺠﺎﺯﺍﺕ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺍﺟﺘﻬﺎﺩﺵ ﻣﺼﯿﺐ ﺍﺳﺖ ﺑﺪﯾﻦ ﻣﻌﻨﺎ ﮐﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺭﺍ ﺍﻃﺎﻋﺖ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻟﯿﮑﻦ ﻣﻤﮑﻦ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﻧﻔﺲ ﺍﻣﺮ ﺍﺟﺘﻬﺎﺩﺵ ﺑﻪ ﺣﻖ ﺍﺻﺎﺑﺖ ﮐﺮﺩﻩ ﯾﺎ ﺍﺻﺎﺑﺖ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺑﺮﺧﻼﻑ ‏« ﻗﺪﺭﯾﻪ ‏» ﻭ ‏« ﻣﻌﺘﺰﻟﻪ ‏» ﮐﻪ ﻣﻌﺘﻘﺪﻧﺪ ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻧﻬﺎﯾﺖ ﺍﺟﺘﻬﺎﺩ ﻭ ﺗﻼﺵ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﮑﺎﺭ ﮔﯿﺮﺩ ﺑﻪ ﻗﻮﻝ ﺣﻖ ﺩﺳﺖ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺍﯾﻦ ﺳﺨﻦ ﻫﻤﺎﻥ ﮔﻮﻧﻪ ﮐﻪ ﭘﯿﺸﺘﺮ ﺑﯿﺎﻥ ﺷﺪ ﺑﺎﻃﻞ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺳﺨﻦ ﺻﺤﯿﺢ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻧﻬﺎﯾﺖ ﺍﺟﺘﻬﺎﺩ ﻭ ﺗﻼﺵ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﮑﺎﺭ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﻣﺴﺘﺤﻖ ﺛﻮﺍﺏ ﺍﺳﺖ .

ﮐﺎﻓﺮﺍﻥ ﻧﯿﺰ ﭼﻨﯿﻦ ﺍﻧﺪ ﯾﻌﻨﯽ ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﮐﻔﺮ ﺩﻋﻮﺕ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺻﻞّ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﯿﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻭ ﺳﻠّﻢ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﺮﺳﺪ ﻭ ﺑﺪﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﻣﺤﻤﺪ ﺻﻞّ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﯿﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻭ ﺳﻠّﻢ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻩ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﻪ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺻﻞّ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﯿﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻭ ﺳﻠّﻢ ﻭ ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﮐﻪ ﺑﺮ ﻭﯼ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺑﯿﺎﻭﺭﺩ ﻭ ﺑﻪ ﻣﻘﺪﺍﺭ ﺗﻮﺍﻥ ﺍﺵ ﺗﻘﻮﺍﯼ ﺍﻟﻬﯽ ﺭﺍ ﭘﯿﺸﻪ ﻧﻤﺎﯾﺪ ﻫﻤﺎﻥ ﮔﻮﻧﻪ ﮐﻪ ﻧﺠﺎﺷﯽ ﻭ ﻏﯿﺮﻩ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﻫﺠﺮﺕ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﺩﺍﺭﺍﺳﻼﻡ ﻭ ﺍﻟﺘﺰﺍﻡ ﺑﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﺣﮑﺎﻡ ﻋﺎﺟﺰ ﺑﻤﺎﻧﺪ ﭼﺮﺍ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺍﺯ ﻫﺠﺮﺕ ﮐﺮﺩﻥ ﻭ ﺁﺷﮑﺎﺭ ﺳﺎﺧﺘﻦ ﺩﯾﻦ ﺧﻮﺩ ﻣﻤﻨﻮﻉ ﺍﺳﺖ ﻭ ﮐﺴﯽ ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﺣﮑﺎﻡ ﻭ ﻗﻮﺍﻧﯿﻦ ﺍﺳﻼﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﯿﺎﻣﻮﺯﺍﻧﺪ، ﭼﻨﯿﻦ ﺷﺨﺼﯽ ﻣﺆﻣﻦ ﻭ ﺩﺭ ﺯﻣﺮﮤ ﺑﻬﺸﺘﯿﺎﻥ ﺍﺳﺖ . ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻣﺆﻣﻦ ﺁﻝ ﻓﺮﻋﻮﻥ ﻭ ﺯﻥ ﻓﺮﻋﻮﻥ.

ﻧﺠﺎﺷﯽ ﻧﯿﺰ ﮔﺮﭼﻪ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻣﺴﯿﺤﯿﺎﻥ ﺑﻮﺩ، ﺍﻣّﺎ ﻗﻮﻣﺶ ﺩﻋﻮﺕ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﭘﺬﯾﺮﺵ ﺍﺳﻼﻡ ﻧﭙﺬﯾﺮﻓﺘﻨﺪ ﻭ ﻓﻘﻂ ﺗﻌﺪﺍﺩ ﺍﻧﺪﮐﯽ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﻭﯼ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﺷﺪﻧﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺩﻟﯿﻞ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺍﺯ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﻓﺖ ﻭ ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺑﺮ ﻭﯼ ﻧﻤﺎﺯ ﻣﯿّﺖ ﻧﺨﻮﺍﻧﺪ . ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺻﻞّ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﯿﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻭ ﺳﻠّﻢ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﺼﻠّﯽ ﺑﻪ ﺻﻒ ﮐﺸﯿﺪ ﻭ ﺑﺮ ﺍﻭ ﻧﻤﺎﺯ ﻣﯿّﺖ ﺧﻮﺍﻧﺪﻧﺪ ﻭ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﻧﺠﺎﺷﯽ ﺍﺯ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﻓﺖ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺻﻞّ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﯿﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻭ ﺳﻠّﻢ ﺑﻪ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﻓﺮﻣﻮﺩ : ‏« ﺑﺮﺍﺩﺭﯼ ﺍﺯ ﺑﺮﺍﺩﺭﺍﻥ ﻧﯿﮑﻮﮐﺎﺭ ﺷﻤﺎ ﺍﺯ ﺍﻫﻞ ﺣﺒﺸﻪ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺩﺭﮔﺬﺷﺖ ‏» . ﻧﺠﺎﺷﯽ ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﺍﺣﮑﺎﻡ ﻭ ﺷﺮﺍﯾﻊ ﺍﺳﻼﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻟﯿﻞ ﻧﺎﺗﻮﺍﻧﯽ ﻧﺘﻮﺍﻧﺴﺖ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﻫﺪ . ﺍﻭ ﻫﺠﺮﺕ ﻧﮑﺮﺩ ﻭ ﺟﻬﺎﺩ ﻧﮑﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺣﺞ ﺧﺎﻧﮥ ﺧﺪﺍ ﻧﺮﻓﺖ ﺑﻠﮑﻪ ﺣﺘّﯽ ﺑﻨﺎ ﺑﻪ ﺭﻭﺍﯾﺘﯽ ﻧﻤﺎﺯﻫﺎﯼ ﭘﻨﺠﮕﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﻧﺨﻮﺍﻧﺪ ﻭ ﺭﻭﺯﻩ ﻣﺎﻩ ﺭﻣﻀﺎﻥ ﺭﺍ ﻧﮕﺮﻓﺖ ﻭ ﺯﮐﺎﺕ ﺷﺮﻋﯽ ﺭﺍ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﻧﮑﺮﺩ ﺯﯾﺮﺍ ﺁﺷﮑﺎﺭ ﺳﺎﺧﺘﻦ ﺍﺣﮑﺎﻡ ﻭ ﺷﺮﺍﯾﻊ ﯾﺎﺩ ﺷﺪﻩ ﻣﻮﺟﺐ ﺍﻧﮑﺎﺭ ﻗﻮﻣﺶ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﯾﺪ ﻭ ﺍﻭ ﯾﺎﺭی ﻣﺨﺎﻟﻔﺖ با انان را نداشت به یقین ﻣﯽ ﺩﺍﻧﯿﻢ ﮐﻪ ﺍﻭ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﺴﺖ ﻃﺒﻖ ﺣﮑﻢ ﻗﺮﺁﻥ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﺁﻧﺎﻥ ﺣﮑﻢ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﺘﻌﺎﻝ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮﺵ ﺻﻞّ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﯿﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻭ ﺳﻠّﻢ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﺪﯾﻨﻪ ﻣﮑﻠّﻒ ﺳﺎﺧﺖ ﮐﻪ ﻫﺮ ﮔﺎﻩ ﺍﻫﻞ ﮐﺘﺎﺏ ـ نصرانیها ﻭ ﯾﻬﻮﺩﯾﺎﻥ ـ ﺑﻪ ﻧﺰﺩ ﺍﻭ ﺑﯿﺎﯾﻨﺪ ﻓﻘﻂ ﻃﺒﻖ ﺁﻧﭽﻪ ﮐﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﺮ ﺍﻭ ﻧﺎﺯﻝ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﺑﺮﺣﺬﺭ ﺳﺎﺧﺖ . ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺣﮑﻢ ﺳﻨﮕﺴﺎﺭ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﺯﻧﺎﮐﺎﺭ ﻣﺤﺼﻦ ﻭ ﺭﻋﺎﯾﺖ ﻋﺪﺍﻟﺖ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺩﯾﺎﺕ ﻭ ﻣﺴﺎﻭﯼ ﺩﺍﻧﺴﺘﻦ ﺧﻮﻥ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺷﺮﯾﻒ ﻭ ﭘﺴﺖ ﻭ ﺣﮑﻢ ﺩﺍﺩﻥ ﺑﻪ ﻗﺼﺎﺹ ﻧﻔﺲ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻧﻔﺲ ﻭ ﭼﺸﻢ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﭼﺸﻢ ﻭ ﻏﯿﺮﻩ .

ﻧﺠﺎﺷﯽ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﺴﺖ ﻃﺒﻖ ﺍﺣﮑﺎﻡ ﻗﺮﺁﻥ ﺣﮑﻢ ﮐﻨﺪ ﺯﯾﺮﺍ ﻗﻮﻣﺶ ﭼﻨﯿﻦ ﺍﺣﮑﺎﻣﯽ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﭘﺬﯾﺮﻓﺘﻨﺪ ﻭ ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﻭﻗﺎﺕ ﯾﮏ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﻣﺴﺌﻮﻟﯿﺖ ﻗﻀﺎﻭﺕ ﻭ ﺣﺘّﯽ ﺍﻣﺎﻣﺖ ﻣﯿﺎﻥ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﻭ ﺗﺎﺗﺎﺭﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻋﻬﺪﻩ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﺩ ﻭ ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﺍﻣﻮﺭ ﻋﺎﺩﻻﻧﻪ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﻫﺪ ﺍﻣّﺎ ﺗﻮﺍﻥ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻟﯿﻞ ﻣﻤﺎﻧﻌﺖ ﻋﺪّﻩ ﺍﯼ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ ﻭ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﺘﻌﺎﻝ ﻫﺮ ﮐﺲ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﮤ ﺗﻮﺍﻧﺶ ﻣﮑﻠّﻒ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺍﺳﺖ ‏.

ﺍﺑﻦ ﺗﯿﻤﯿﻪ ﺩﺭ ﺍﺩﺍﻣﮥ ﺳﺨﻨﺎﻧﺶ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ : ﻧﺠﺎﺷﯽ ﻭ ﺍﻣﺜﺎﻝ ﻭﯼ ﺩﺭ ﺑﻬﺸﺖ ﺑﺮﯾﻦ ﺧﻮﺷﺒﺨﺖ ﺍﻧﺪ ﺑﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﻪ ﺍﺣﮑﺎﻡ ﻭ ﺷﺮﺍﯾﻊ ﺍﺳﻼﻡ ﮐﻪ ﺧﺎﺭﺝ ﺍﺯ ﻃﺎﻗﺖ ﻭ ﺗﻮﺍﻥ ﺷﺎﻥ ﺑﻮﺩ ﭘﺎﯾﺒﻨﺪ ﻧﺒﻮﺩﻧﺪ . [۱]

واضح است که این حکم ابن تیمه در مورد کسانی از مسلمین است که در دارالکفرها در حالت ضرورت و اضطرار قرار می گیرند؛ اما کسانی از دارودسته ی جولانی و گروه کوچک فتاحی قصد دارند با سوء استفاده از چنین حکمی عدم تحکیم به قانون شریعت الله در دارالاسلامهائی که تشکیل شده است را توجیه کنند .

این نوعی غدر و عوام فریبی و در واقع منحرف کردن افکار مسلمین از خیانتهایشان است . تنها سوالی که می شود از اینها پرزسید این است که سرزمینی که آنها در آن سکونت دارند دارالکفر است یا دارالاسلام ؟ اگر دارالاسلام است پس مشخصه ی اصلی دارالاسلام تحکیم به قانون شریعت الله است . همچنانکه ابن القيم رحمه الله می گوید:  قال الجمهور دار الإسلام هي التي نزلها المسلمون وجرت عليها أحكام الإسلام وما لم تجر عليه أحكام الإسلام لم يكن دار إسلام وإن لاصقها .[۲]جمهور گويند: دارالاسلام آن جائی است كه در آن مسلمانان باشند و بر آنها احکام اسلام جاری باشد، و اگر چنانچه در آن احکام اسلام جاری نباشد پس به دارالإسلام محسوب نمی گردد و اگر چه در كنار دارالاسلام نيز باشد.

در این صورت آیا ریخته شدن اینهمه خون و تجاوز به نوامس مسلمین و از بین رفتن اینهمه پیرو وجوان و سرزمین و آبروی مسلمین برای جایگزین کردن یک دارالکفر به جای یک دارالکفر بود؟

 

فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الْأَبْصَارِ 

 

 

……………………………

[۱] جلد ۱۹ مجموعه فتاوی صفحه ی ۲۱۶

[۲] أحكام أهل الذمة ۲/۷۲۸

رابطه ی عمل و رفتار مسلمین با گسترش اسلام

رابطه ی عمل و رفتار مسلمین با گسترش اسلام

 به قلم:  عبدالرحمن سنجری
ترجمه: حسن قادری

روایت کرده اند که مردی صالح و زاهد عاملان و کارگزاران خود را سفارش می کرد که عیب کالایش را هنگام فروش به مردم بگویند و آنها را فریب ندهند. بعد از این تذکر هر خریداری که به قصد خرید کالا وارد مغازه او می شد عیب کالا و اجناس را به اطلاع او می رساندند.

روزی شخصی یهودی به قصد خرید پیراهن وارد مغازه شد. از قضا پیراهنی را انتخاب کرد که ایراد داشت. آن مرد در مغازه نبود و شاگردش به این نیت که خریدار یهودی است، ضرورتی ندید که ایراد پیراهن را به او گوشزد کند.

آن مرد پیراهن را خرید و از مغازه بیرون رفت. بعد از مدتی صاحب مغازه برگشت و متوجه شد که شاگردش سه هزار درهم از آن شخص یهودی دریافت کرده است و عیبی که در پیراهن بود به مشتری ابلاغ نکرده است.

صاحب مغازه وقتی از این جریان مطلع شد بسیار ناراحت شد و از شاگردش سراغ آن مرد را گرفت و به دنبال او روان شد.

آن مرد یهودی با قافله ای رهسپار منطقه ای شده بود. اما آن مرد آرام نگرفت، پول دریافتی را برداشت و به دنبال آن قافله روان شد. بالاخره آن مرد را بعد از سه روز پیدا کرد و به او گفت: ای فلانی تو پیراهنی را با این نام و نشان از مغازه من خریده ای که در آن ایرادی وجود دارد و تو متوجه نشده ای و شاگرد من هم کوتاهی کرده و آن را به تو نگفته است. پولت را بگیر و پیراهن را به من باز گردان!

مرد یهودی گفت: چه چیزی تو را به اینجا کشانده است؟

مرد صالح گفت: اسلام و سخن پیامبر – صلی الله علیه و سلم – که می فرماید: «من غَشّنا فلیس منا» یعنی هر کس که تقلب کند از ما نیست.

مرد یهودی گفت: پولی که من بابت آن پیراهن پرداخت کرده ام پول جعلی و تقلبی است پس شما هم به جای آن پول واقعی بگیر و بیشتر از آنچه تو انتظار داری انجام می دهم که: «اشهد ان لا اله الا الله و ان محمدا رسول الله»در نتیجه این اخلاق نیکو مرد یهودی مسلمان شد.

 

چگونگی مشروعیت حکومتهای بدیل اضطراری اسلامی و مجلس واحد شورای مجاهدین

چگونگی مشروعیت حکومتهای بدیل اضطراری اسلامی و مجلس واحد شورای مجاهدین

به قلم: کارزان شکاک

می دانیم که برای جهاد مسلمین تنها امت واحد است که مشروعیت دارد که با اجماع واحدش جماعت واحدی را در هر سرزمینی به وجود می آورد و این جماعت واحد هم حمایت و پشتیبانی الله تعالی را به دست می آورد . چون « وَيَدُ اللَّهِ مَعَ الجَمَاعَةِ» . این جماعت هم تنها و تنها از طریق شورائی به وجود می آید که از طریق ۳ ابزار به وجود آمده باشد که عبارتند از :

۱-    خِلاَفَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ که اولین و مهمترین ابزار و وسیله ست

۲-    حکومت بدیل اضطراری اسلامی که در زمان نبود خِلاَفَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ انجام وظیفه می کند

۳-    شورای واحد مجاهدین که در صورت نبود خِلاَفَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ و حکومت بدیل اضطراری اسلامی انجام وظیفه می کند .

غیر از این «سه ابزار» که همه یک رای واحدی را بر اساس اجماع واحدشان ارائه می دهند و امت واحدی را تشکیل می دهند و جماعت واحدی را تشکیل می دهند دیگر هیچ ابزار دیگری برای مسلمین وجود ندارد که بتواند به پیروزی و نصرتی که الله وعده اش را داده دست پیدا کند، و هر چه بعد از این «سه ابزار» آگاهانه، هدفمند و حرکتی وجود دارد کلا تفرق و سستی و ذلیلی و هدر رفتن انرژی مسلمین است.

این ۳ ابزار هم تنها از طریق شورای اهل حل و عقد یا همان شورای اولی الامر  مشروعیت خود را به دست می آورد که امام نووی رحمه الله  ” اهل حل و عقد ” را چنین تعریف می کند : العلماء و الروساء ووجوه الناس الذین یتیسر اجتماعهم .[۱] اهل حل عقد عبارتند از علما و امراء و بزرگان که جمع شدنشان آسان باشد.

ابن تیمیه رحمه الله هم می گوید: وكذلك عمر لما عهد إلیه أبو بكر إنما صار إماما لما بایعوه وأطاعوه ولو قدر أنهم لم ینفذوا عهد أبي بكر ولم  یبایعوه لم یصر إماما .[۲] و همچنین وقتی ابوبکر به عمر رضی الله عنهما برای امامت عهد کرد، عمر زمانی امام شرعی شد که صحابه با او بیعت کردند و از او اطاعت نمودند، و اگر صحابه عهد ابوبکر را نمی پذیرفتند و با عمر بیعت نمی  کردند،عمر امام شرعی نمی گردید.

در این صورت تا قبل از رسیدن به حکومت اسلامی عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ (که شورای آن از تمام مسلمین و تمام تفاسیر اسلامی تشکیل شده است) ممکن است در هر منطقه ای که حکومت بدیل اضطراری اسلامی یا مجلس واحد شورای مجاهدین تشکیل می شود شورای آنها تنها از مذهبی از اهل سنت باشد یا مذهبی از اهل تشیع .

در اینجا شورای تشکیل شده توسط این مذاهب ممکن است برای سایر مذاهب قابل قبول نباشد و حتی به دلیل عقب ماندگی منهجی یا هوای نفس حاضرهم نباشند که در این شورا شرکت کنند، این عدم مقبولیت آن توسط سایر مذاهب یا عدم شرکت آنها در چنین شورائی به مشروعیت آن صدمه ای وارد نمی کند، بلکه این حکومت بدیل اضطراری اسلامی (مثل طالبان) یا مجلس شورای مجاهدین (مثل مجلس شورای مجاهدین عراق یا حلف الطیبین زمان شیخ ابوانس شامی رحمه الله و کاک هیمن بانی شاری رحمه الله و…) برای آن سرزمین خاص که اهل حل و عقد همان سرزمین در آن شرکت کرده اند مشروعیت دارد و غیر از این ۳ ابزار هیچ راه شرعی دیگری برای عمل جهادی وجود نداشته و ندارد  و هر چیزی غیر از این ۳ ابزار تولید قدرت نمی کنند و به دلیل ناچیز بودنشان چنین نگریسته می شوند که انگار وجود ندارند .

ابن تیمیه رحمه الله می گوید:أن النبي صلى الله علیه وسلم أمر بطاعة ألائمة الموجودین المعلومین الذین لهم سلطان یقدرون به على سیاسة  الناس لا بطاعة معدوم ولا مجهول ولا من لیس له سلطان ولا قدرة على شيء أصلا[۳] رسول الله  صلی الله علیه وسلم به اطاعت از امیرهایی که موجود و معلوم هستند امر کرده, کسانیکه صاحب قدرت اند  و بوسیله آن قدرت میتوانند مردم را رهبری کنند. اما کسی که وجود ندارد و یا مجهول و نامعلوم است، و نیز بر هیچ چیزی سلطنت و قدرت ندارد، به اطاعت این نوع امرا، دستور نداده است.

قدرت تنها و تنها از طریق این ۳ ابزار به وجود می آید و مشروعیت شرعی خود را به دست می آورد و به قول ابن تیمیه رحمه الله : امامت به اعتقاد پیشوایان اهل سنت ،با موافقت اهل قدرت منعقد می گردد. و اگر اهل قدرت موافقت نکنند هیچ کس نمیتواند امام گردد. اهل شوکت کسانی اند که وقتی رهبر را اطاعت کنند مقصود امامت حاصل می گردد. چون که مقصود امامت با قوت و قدرت حاصل می شود. اگر بیعتی صورت گیرد که به سبب آن قوت حاصل شود، شخص اختیار شده رهبر یا خلیفه می گردد.[۴]

اگر مسلمین دنبال قدرت و شوکت هستند تا زمان رسیدن به خِلاَفَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ ، که متشکل از شورای تمام مسلمین و تمام مذاهب اسلامی است، تنها دو ابزار دیگر وجود دارد؛ و این ۲ ابزار هم با شورای حل و عقد همان مذهب یا همان منطقه مشروعیت خود را به دست می آورند و مسلمینی که در این مناطق در اقلیت مذهبی هستند (مثل شیعیان افغانستان) باید به این ابزارها بیعت دهند و ضمن تبعیت از مذهب خاص خود در امور فردی لازم است در سیاستهای کلان تابع شورای واحد اولی الامر این ابزارها گردند.

 

………………………….

[۱] نهایة المحتاج:ج۲۵/ص۴۱۹

[۲] منهاج السنة النبویة:ج۱/ص۳۶۵

[۳] منهاج السنة النبویة:ج۴/ص۳۴

[۴] منهاج السنة النبویة:ج۱/ص۳۶۳-۳۶۵

 

پاسخ و تشبیه جاهلانه ی مریدان فتاحی در توجیه نوکری برای کفار اشغالگر و خیانت به اسلام و مسلمین

پاسخ و تشبیه جاهلانه ی مریدان فتاحی در توجیه نوکری برای کفار اشغالگر و خیانت به اسلام و مسلمین

کاتب: ابوخبیب مهابادی موکریانی

یکی از برادران ما در مقاله ای روشنگرانه مریدان فریب خورده ی فتاحی را به رها کردن نوکری برای کفار سکولار جهانی از کانال حکومت سکولار ترکیه و  جلوگیری از اشغال سرزمینهای مسلمین توسط کفار اتحادیه ی اروپا(ناتو) و بازگشت به مسیر صحیح اهل سنت دعوت کرده بود که این فریب خورده ها یک جمله ی آن را گرفته و بر روی آن مانور دادند .

این برادر ما گفته بود: «تمکین و مصلحت ضوابط روشنی دارد که در مصلحت باید حفظ اسلامیت ،حفظ عزت، حفظ استقلال جماعت حفظ شود، یعنی هر گونه توافق باید با حفظ ارزش ها باشد»

مریدان چشم و گوش بسته ی فتاحی هم در قیاسی مع الفارق می گویند:”  حال ما او را ارجاع می دهیم به زمان رسول الله صل الله علیه و سلم اگر به مفاد صلح حدیبیه در اوایل بین رسول الله صل الله علیه و سلم و کفار قریش بسته شد  قرار شد که اگر فردی از مدینه خواست به مکه برود ، کفار قریش او را بر نمی گردانند ولی اگر از مکه فردی مسلمان  شد و به مدینه هجرت کرد پیامبر صل الله علیه و سلم موظف است او را برگرداند و رسول الله صل الله علیه و سلم طبق این بند را پذیرفت در حالی که صحابه شدیدا مخالف بودند . کافی است کمی فکر کنید ! ”

من از شما خواننده ی محترم می پرسم : این پاسخ دارودسته ی جولانی چه ربطی به تمکین مسلمین و حکومت اسلامی رسول الله صلی الله علیه وسلم و پیمان یک حکومت اسلامی با سایر کفار دارد؟ اصلا مگر رسول الله صلی الله علیه وسلم در داخل سرزمینهای اسلامی که تابع حکومت خودش بودند به کفار محارب پایگاه و مراکز نظامی داد؟ مگر رسول الله صلی الله علیه وسلم سرزمین آزاد شده ی مسلمین را از اشغال یک کافری دراورد و به اشغال یک کافر محارب دیگری در آورد؟

به نظر شما از شخصیتی مثل رسول الله صلی الله علیه وسلم که حاضر نشد در مکه به مجلس و پارلمان کفار تحت عنوان دارالندوه وارد شود و استقلال خودش را حفظ کرد تا اینکه مدینه را آزاد کرد و حکومت اسلامی خود را در آنجا تشکیل داد ، آیا چنین شخصیتی یک وجب از سرزمینهای آزاد شده ی مدینه را تحویل کفار محارب و مرتدین داد و نعوذ بالله مجاهدین را مامور محافظت از این کفار و مرتدین کرد؟

این مریدان چشم و گوش بسته باید بدانند که حکومت اسلامی رسول الله صلی الله علیه وسلم با یک کافر خارج از سرزمینهای اسلامی پیمان بست که یکی از مفاد این پیمان حدیبیه این بود که این کافر خارجی حتی حق ندارد به سرزمین کفاری که با رسول الله صلی الله علیه وسلم هم پیمان هم هستند  تجاوز کند و سربازانش حق ورود به سرزمین این کفار متحد را نیز ندارند چه رسد به اشغال سرزمینهای آزاد شده ی اسلامی . دیدیم زمانی که کفار قریش به قبیله ی کفار خزاعه که متحد رسول الله صلی الله علیه وسلم بودند حمله کردند رسول الله صلی الله علیه وسلم به آنها حمله کرد و مکه را فتح کرد .

در این صورت وارد کردن ارتش کفار اصلی ناتو از کانال ارتش سکولار و مرتد ترکیه به سرزمینهای مسلمین آنهم در چند جای مختلف که انواع سلاحهای سنگین را در آن جای داده و هر لحظه که بخواهند می توانند از طریق هواپیماهای خود هزاران سرباز کافر و مرتد را در آن جای دهند و ظرف چند روز کل مسلمین را تحت کنترل خود در آورند و بقیه ی سرزمینهایشان را نیز به اشغال خود درآورند ، چه مصلحت شرعی برای مسلمین در بر دارد؟

ما حق نداریم به خاطر مخالفت با یک کافر و نجات از آن، هزاران مسلمان را به کشتن بدهیم، هزاران کودک مسلمان را یتیم کنیم، هزاران زن مسلمان را بیوه کنیم، هزاران دختر و زن مسلمین را در معرض انواع تجاوزات ناموسی و حتی خرید و فروش توسط دشمنان و خائنین قرار بدهیم، خانه و کاشانه و وطن مسلمین را تبدیل به ویرانه ای کنیم و بالاتر از همه دین مسلمین را در معرض خطر قرار دهیم آنهم به خاطر چه؟ به خاطر اینکه یک کافر محاربی جایگزین یک کافر محارب دیگری بشود . خوب اگر قرار بود اینجوری شود اصلا چرا قیام کردند؟

در اینجاست که باید این مریدان فریب خورده و جاهل دارودسته ی جولانی را دعوت به کمی تفکر کرد و به آنها فهماند که اهل سنت ایران زیرکتر از آنی است که تسلیم این سحر و شبهه ی جاهلانه ی شما بشود .

 

در اشغال شدن سرزمینهای مسلمین توسط کفار جهانی و مرتدین محلی چه مصلحتی وجود دارد که دارودسته ی جولانی آن را بهانه کرده است؟

در اشغال شدن سرزمینهای مسلمین توسط کفار جهانی و مرتدین محلی چه مصلحتی وجود دارد که دارودسته ی جولانی آن را بهانه کرده است؟

به قلم: ابوخالد کوردستانی

می دانیم تمام انسانهای آزاده صرف نظر از دین و مذهبشان هر گونه اشغالگری توسط دشمنان آشکار ملت و دین خودشان را، به هر بهانه ای که باشد، نوعی خیانت و دشمنی واضح نسبت به دین و وطن خود می دانند . ملت مسلمان کورد چنین تجربیات تلخی را داشته است . یک بار سکولاریستهای مرتد بارزانی به خاطر مخالفت با سکولاریستهای مرتد طالبانی ارتش سکولاریست صدام حسین را وارد خاک کوردستان عراق کردند و بار دیگر سکولاریستهای مرتد طالبانی ارتش سکولار صدام حسین را بر علیه بارزانی ها وارد خاک کوردستان کردند و آنهمه مصیبت آفریدند .

البته سکولاریستهای مرتد کومله و دمکرات ایران هم به مدت ۸ سال سگهای بوکش و راهنمای ارتش سکولار عراق در کشت و کشتار مردم مسلمان کورد ایران بودند. همین نوکری و دشمنی آشکار بر علیه دین و وطن کوردها را ما سالهاست در سکولاریستهای مرتد حزب کارگران اوجالان مشاهده می کنیم از زمانی که صدام حسین اردوگاه مخمور را در اختیار آنها قرار داد تا الان که نوکر اجاره ای آمریکا بر علیه دین اسلام و ملت کورد و عرب شده اند .

اینها تجربیات زنده ای هستند که کوردهای مسلمان از خائنین به دین و ملت خود توسط سکولاریستهای کافر جهانی و سکولاریستهای مرتد محلی دیده اند که باعث شده تنفر از دین سکولاریسم و سکولاریستها و گرایش به قانون شریعت الله در آنها رشد چشمگیری داشته باشد . اما مصیبت مسلمین این مناطق زمانی شروع می شود که همین اسلامگراها نیز بخواهند با استفاده ی ابزاری از احساسات دینی مردم همان مسیر سکولاریستهای مرتد را بروند .

دارودسته ی جولانی و گروه کوچک فتاحی (که بخش کوچکی از دارودسته ی جولانی و شریک جنایتها و خیانتهای آشکار جولانی است) یکی از همان گروههائی است که با نام اسلام و دین و قرآن و سنت و جهاد و اهل سنت و…. دقیقا همان مسیر سکولاریستهای مرتد بارزانی و طالبانی و کومله ها و دمکراتها و سایر خائنین به دین و ملت را می پیمایند .

 

شکی وجود ندارد که حکومت سکولار و مرتد ترکیه یکی از اعضای ارتش ناتو (ارتش کفار اروپائی) به شمار می رود که تا به حال در اشغال سرزمینهای مسلمین نقش بارزی را برای کفار اصلی ایفا کرده است، از صومالی و لیبی و مالی در آفریقا بگیر تا افغانستان و عراق و سوریه در آسیا؛ و تا به حال دستش به خون میلیونها مسلمان اهل سنت آلوده شده است.

اگر کارنامه ی ارتش ناتو در آفریقا و آسیا را مرور کنیم به نظر شما غیر از کشت و کشتار مسلمین و تاراج منابع زیر زمینی و رواج فرهنگ بی بندوباری و تداوم اشغالگری و… چه ثمره ای برای مسلمین داشته است که حالا دارودسته ی جولانی ارتش این کفار آشکار و مرتدین سکولار ترکیه را به داخل سرزمینهای به اصطلاح آزاد شده ی خود آورده و این سرزمینها را تبدیل به مناطق اشغالی توسط ارتش کفار ناتو از کانال حکومت سکولار و طاغوتی ترکیه نموده است؟

اگر ما به اهل سنت ایراد تاکید می کنیم که این جنگ دارودسته ی جولانی و دنباله روان آن مانند گروه کوچک فتاحی مثل جنگ بارزانی ها و طالبانی ها شده که صدام حسین را نوبتی وارد خاک کوردستان عراق می کردند و برای فریب مریدانشان صدها مصلحت دروغین می تراشیدند، باید بدانند که با یک فیلم و سناریوی جدیدی سروکار ندارند بلکه فیلم و سناریو همان است اما بازیگران آن عوض شده اند .

دیروز سکولاریستهای مرتد با شعارهای آزادی و برابری و دمکراسی و رفاه و … در این فیلم نقش بازی می کردند و امروز  عده ای با نام اسلام و دین و قرآن و سنت و اهل سنت و جهاد و … به بازیگری در این فیلم مشغول بازی هستند که کارگردان همه ی آنها کفار سکولار جهانی و حکومتهای طاغوتی و سکولار منطقه ای هستند .

پس مسلمین باید هوشیاری خود را حفظ کنند و جهاد فی سبیل ناتو یا آمریکا یا هر کافر جهانی و منطقه ای را با جهاد فی سبیل الله عوض نکنند . بخصوص اهل سنت ایران باید دقت کنند و فریب شعارهای شبه جهادی این مزدوران را نخورند که اگر آگاهانه در دام این خائنین به دین و ملت خود بیافتند هم دنیای خود را از دست می دهند و هم قیامت خود را .