چرا از مناصر دوله به منتقد دوله تبدیل شدم؟ (۱)

?چرا از مناصر دوله به منتقد دوله تبدیل شدم؟ (۱)

به قلم: مجاهد دین

❓این روزها برادران زیادی این سوال را از من می‌پرسند و می‌گویند شما که از طرفداران و مناصران دوله بودی، چرا الان آنان را نقد می‌کنی؟

 

?پاسخ اینکه: هرکسی من را بشناسد می‌داند که من بیشتر فعالیت علمی ‌و کتابخانه‌ای داشتم و زیاد کاری به اخبار و اتفاقات و احوالات میدان نبرد نداشتم، بلکه از لحاظ عقیدتی دولت اسلامی ‌را مطالعه و تحقیق و نصرت می‌کردم، بعضی از کتاب‌هایش را ترجمه می‌کردم یا مطالبی خودم می‌نوشتم. برای همین من از لحاظ عقیدتی تخصص داشتم نه از لحاظ میدانی. پس انتقاد من هم بیشتر در جهت عقیدتی می‌باشد تا احوالات میدانی.

▫️من قبل از اینکه مناصر دولت اسلامی ‌باشم، دین و عقیده را از کسانی یاد گرفته بودم که امروز باید تکفیرشان می‌کردم! کسانی که یک امت وام دار آنان هستند مانند نووی و ابن قدامه و ابن حجر و… . همچنین بعضی از علمای معاصر که لازم بود آنها را هم تکفیر کنم، مثل بن باز و بن عثیمین و آلبانی، و کریکار که از او خیلی چیزها یاد گرفته بودم. وقتی مناصر دوله شدم به نام کفر به طاغوت و توحید خالص، کم کم اینها تکفیر شدند اگرچه من هرگز با آن موافقت نکردم و بخاطرش من را تکفیر می‌کردند و متهم می‌کردند و… (البته عدم تکفیر آن علما به معنای تایید اشتباهات آنها هم نیست).

▫️کم کم تکفیر علمای بزرگ و امامان اسلام پیش آمد، مانند تکفیر نووی و ابن قدامه مقدسی و ابن حجر عسقلانی و قرطبی و …  که طبق لازمه عقیده آنان، باید اینها تکفیر می‌شدند. برای همین دو دسته شده بودند، عده‌ای طبق لازمه عقیده‌شان، آن علما را تکفیر کردند، و عده‌ای دیگر دچار تناقض و سرگردانی شده بودند. چون از یک طرف معتقد بودند که در شرک اکبر عذری نیست و هرکسی شرک کند حد اقل آن این است که اسم مشرک بر او ثابت می‌شود و مسلمان نمی‌باشد، اما وقتی با نووی و ابن قدامه و… مواجه می‌شدند به بُن‌بست می‌رسیدند که چگونه اینها را تکفیر کنیم؟ لذا در عقیده شان دچار تناقض می‌شدند و هم معتقد بودند در شرک اکبر عذری نیست و هم برای نووی و ابن قدامه و… که به زعم باطلشان مرتکب شرک اکبر شده بودند عذر می‌آوردند و تکفیر نمی‌کردند! اما اکثر آنان نمی‌دانستند چه می‌گویند چون علم کافی به لوازم سخنانشان نداشتند، و اگر منت خداوند بر من نبود و این مطالب و موضوعات عقیدتی را به خوبی متوجه نشده بودم، چه بسا من نیز در اینباره به تقلید کردن از یکی دیگر بسنده می‌کردم و هرچه او می‌کرد من نیز آن را می‌کردم و به حساب ملتزم به رسمی‌ می‌شدم!

 

▫️ پس علت اصلی از نظر عقیدتی منتقد دولت اسلامی ‌شدم این بود که لازمه عقیده آنان این است که این علما تکفیر شوند چون آنها تصریح کرده‌اند که در شرک اکبر عذر به جهل و تاویلی نیست و هرکسی مرتکب شرک اکبر شود اسم مشرک بر او ثابت می‌شود. از طرف دیگر نیز تصریح می‌کنند که درخواست دعا از میت شرک اکبر است. پس لازم است که اکثر علمای اسلام از قدیم تا جدید تکفیر شوند.

ادامه خواندن چرا از مناصر دوله به منتقد دوله تبدیل شدم؟ (۱)

توجیهات سبکیرانه ی دارودسته ی جولانی در توجیه حضور نیروهای اشغالگر ناتو(از کانال حکومت سکولار ترکیه) در سوریه  

توجیهات سبکیرانه ی دارودسته ی جولانی در توجیه حضور نیروهای اشغالگر ناتو(از کانال حکومت سکولار ترکیه) در سوریه  

به قلم: ابوخالد کوردستانی

بارها و بارها امرای جهاد در میدانهای جهاد از عملکردهای غلط دارودسته ی جولانی در برابر اهل سنت شام و حتی غدر و خیانت آن به مجاهدین اهل سنت عراق و حتی سازمان بین المللی القاعده شکایت کرده اند و در این زمینه روشنگری هائی ارائه داده اند .

در برابر این نقدها و روشنگریهای اهل جهاد، واکنش گروه جولانی و بخصوص دارودسته ی ناچیز و کوچک فتاحی که در این جرمها هم مسیر با جولانی بوده است بسیار جای تأمل می باشد .

مجاهدین از گروههای مختلف بارها به این خائنین به جهاد به صورت واضح و ساده تذکر داده اند که اگر قرار است در راه دین سکولاریسم و جایگزین کردن یک ارباب سکولاری به نام ناتو(از کانال حکومت سکولار ترکیه ) و آمریکا (از کانال آل سعود و قطر و…) به جای سکولاری به نام بشار اسد و روسیه بجنگید چرا نام جهاد فی سبیل الله را یدک می کشند در حالی که آشکارا فی سبیل ناتو و آمریکا می جنگند ؟!!

رهبران این دسته از جماعتها مثل وائل علوان و علوش و… اگه در میدانهای جنگ فروخته نشوند و به قتل نرسند در نهایت با قربانی کردن زیر دستان و فروش افرادی که رهبریت آنها را برعهده گرفته اند در نهایت در یکی از کشورهای تابع ناتو یا آمریکا با میلیونها دلار به زندگی خود ادامه می دهند و آنچه می ماند مشتی جنگجوی فریب خورده ی دلسرد و نا امید و گوشه گیر است که دنیا و قیامت خود را فدای توهماتی کرده اند که در نهایت به حاکمیت کفری به جای کفر دیگری و جایگزین شدن یک ارباب سکولار به جای یک ارباب سکولار دیگری بوده است  آنهم با دادن آنهمه هزینه.

این برادران لازمه از خود بپرسند که ترک خانواده و سرزمین و قوم و خویش و مال و دارائی و تحمل آنهمه سختی های راه سفر به چنین سرزمینی و وارد کردن اسم خود به لیست سیاه سازمانهای اطلاعاتی کشور مبداء و… ارزش آن را دارد که همه ی اینها را در راه جایگزین شدن کفر و تحکیم قوانین کفری فدا کنند و خوشان هم با تحمل اینهمه مشکلات و سختی ها ابزار دست کفار محاربی چون آمریکا و ناتو گردند و در چنین راه کفری بمیرند و ثمره ی خونشان هم به اهداف چنین کفاری کمک کند؟!

هر انسان آزادی خواهی که دارای عقل سالمی باشد می داند که چنین جنگیدنی نوعی بازی دادن خود و خدمت به دنیای دشمنان اهل سنت است . در برابر چنین آگاهی هائی ساحران وابسته به دارودسته ی جولانی مثل گروه چند نفری فتاحی توجیهات سبکسرانه و شبهاتی را در قالب مصلحت تراشی های جاهلانه مطرح می کنند تا هم خیانت آشکار خود را بپوشانند و هم اینکه این مریدان فریب خورده را تا زمانی که تاریخ مصرفشان تمام می شود نزد خود نگه دارند .

اینها این سرزمینهای تحت مدیریت ناتو(از کانال حکومت سکولار ترکیه) و آمریکا (از کانال مزدوران ارتش آزاد و حزب کارگران اوجالان و…) را مناطق آزاد شده و محرر می نامند در حالی این مناطق اشغال شده توسط ناتو و آمریکا هستند . این اشخاص برای اشغال این مناطق توسط ناتو بهانه هائی را آورده اند که قابل ملاحظه هستند . مثل: ادامه خواندن توجیهات سبکیرانه ی دارودسته ی جولانی در توجیه حضور نیروهای اشغالگر ناتو(از کانال حکومت سکولار ترکیه) در سوریه  

په یامێک بۆ سیکولاره موڕته ده کانی کورد به بونه ی ده ست به سه ر کردن و ئه شکنجه دان و… ی مامۆستا اسماعیل سوسەیی

په یامێک بۆ سیکولاره موڕته ده کانی کورد به بونه ی ده ست به سه ر کردن و ئه شکنجه دان و… ی مامۆستا اسماعیل سوسەیی

 

بسم الله الرحمن الرحيم.

 

له دوای شەهید☝️کردنی عالمی گەورە ی کورد  مامۆستا کامران کریم ئەۆ جاڕە دەستی ڕەشی سیکولاریسم و ناسیونالیزم و مولحیدان و چڵکاۆ خۆرانی یەهودو نەسارا بۆ  مامۆستا اسماعیل سوسەیی دڕێژ بوە?

 

با یئ‌غیرەتان و دین و خاک و ناموس فرۆشان باش بزانن ئێمەی ئه هلی سوننه ی  ئێرانی لە گەل ئەۆ جورە ئیعترافانە ۆ نیشاندانی لە میدیا سیکولاره کان ئاشناین و لامان روو ڕەشی ئەۆ بئ‌دینه سیکولارانه  ۆەکوو تیشکی خۆرتاۆ دیارە.

سوێند به الله تۆله ی ئه م هه مو درندایه تیه له سیکۆلاریسته مورته ده کانی کورد ده گرینه وه با کاته که شی دوای ماوه یێک بێت . با سیکولاره موڕته ده کان چاوه ڕوان بن ئیمه ش چاوه ڕوانی ئه ڕۆژو کاته ین .

 

یا الله عزوجل مامۆستای ئەسیرمان لە چەنگی تاغوتانی موڕته دو سیکولاری کورد ئازاد بکەی…اللهم آمین☝️

 

به شێک له ته له به کانی مامۆستا ابوحمزه المهاجر هورامی له موکریان

۱۱/۵/۱۳۹۷ هه تاوی

 

 

…………………

تکایه ئه م په یامه به شیوه یێکی به ربڵاو له تۆڕه کومه ڵایه تیه کان بڵاوی بکه نه وه  تا ده گاته ده ستی ئه و موڕته ده سیکولارانه  .

تجاوز به زنان اهل سنت یمنی در سایه ی حمایت مجامع بین المللی سکولاریستی و رژیم فاسد آل سعود

تجاوز به زنان اهل سنت یمنی در سایه ی حمایت مجامع بین المللی سکولاریستی و رژیم فاسد آل سعود

ارائه دهنده: سلیمان سردشتی

اخیرا مشاهده نمودیم که باندهائی از عناصر نیرو‌های امنیتی وابسته به امارات وجود دارند که دختران جوان یمنی را بوده و آن‌ها را تحویل افسران اماراتی می‌دهد.
در این زمنه نمونه بسیار زیادند اما به عنوان نمونه دو دختر یمنی که سن آنها زیر بیست سال بود، هفته گذشته در یمن مورد اختطاف و تجاوز از سوی نیروهای امنیتی وابسته به امارات قرار گرفتند و خانواده آنها برای صحبت با رسانه ها تهدید شدند؛ مسأله ای که نشان از افزایش پدیده اختطاف و ربوده شدن دختران جوان در شهر عدن دارد.
نیروهای اماراتی شبکه ای از عناصر امنیتی هوادار خود را اداره می کنند که این شبکه اقدام به  ربودن دختران جوان اهل سنت کرده و آنها را در اختیار افسران اماراتی قرار می دهد.
یکی از شهروندان اهل سنت یمنی به نام امانی ابراهیم عمر می گوید که دختر وی حدود یک هفته پیش از سوی نظامی منطقه دار سعد در عدن ربوده شده  و مورد تجاز قرار گرفته است. اداره پولیس دار سعد در دست نیروهای مزدور محلی هوادار امارات است.
طبق اعلام روزنامه عدن الغد این شهروند یمنی از بی اعتنایی و به بازی گرفتن مسأله ربوده شدن دخترش از سوی یکی از نیروهای پولیس و تجاوز به وی شکایت کرده است. این مادر یمنی در شکواییه خود آورده است که فرزندش از سوی یکی از نیروهای پولیس دار سعد مورد اختطاف قرار گرفته و این نیروی پولیس، دختر او را به خانه خود برده و در آنجا به وی تجاوز کرده است.

این مادر یمنی اعلام کرد مسوولان پولیس او را تهدید کرده اند در صورتی که این پرونده را رها نکند، دختر وی را به جرم زنا بازداشت خواهند کرد.
گفتنی است پدر و مادر یک دختر از ساکنان منطقه منصوره در شهر عدن هم اعلام کردند دختر ۱۷ ساله شان به هنگام خروج از یکی از  مغازه های نزدیک به خانه، ربوده شده است.پدر و مادر این دختر در ادامه اعلام کردند اختطاف گران بوسیله مبایل این دختر، اقدام به فرستادن پیامهای تهدیدآمیز کردند و گفتند جسد دخترشان را روز بعد در محله ای که خانه آنها در آنجا قرار دارد، خواهند انداخت.
ویبسایت مراسل در ادامه گزارش داده است پدیده اختطاف دختران جوان اهل سنت در عدن که تحت کنترل آل سعود و متحدین آن است به شکل نگران کننده ای افزایش یافته و به پدیده ای خطرناک مبدل گشته است. منابع محلی در عدن  رسانه ها اطلاع داده اند نیروهای اماراتی با پشتوانه ی رژیم فاسد آل سعود و آمریکا شبکه ای از عناصر امنیتی را اداره می کنند که اقدام به اختطاف دختران جوان، به خصوص آنهایی که سنشان زیر بیست سال است، می کند و بعدا این افراد از سوی افسران اماراتی مورد تجاوز قرار می گیرند.
این منابع اعلام کرده اند تاکنون ده ها مورد از این حوادث، بوسیله خانواده های قربانیان مسکوت مانده است؛ قربانیانی که بیشتر آنها از تماس با رسانه ها به سبب نگرانی از رسوایی و نیز تهدید نیروهای امنیتی وابسته به امارات خودداری می کنند.

این همان ارمغان و بازگرداند آرزوهائی است که رژیم فاسد آل سعود و متحدینش با پشتیبانی آمریکا و سکوت سازمان سکولاریستی بین الملل می خواهند به اهل سنت یمن هدیه دهند . بعد از آنهمه کشتار و ویرانی و قحطی و بیماری و از بین رفتن هزاران سرپرست خانواده ها و برجای ماندن هزاران بیوه و کودک یتیم اینهم ارمغان رژیم فاسد آل سعود و متحدین آن به اهل سنت یمن .

ارمغان مزدوران آل سعود برای صومالی و عراق و سوریه و افغانستان و تمام سرزمینهای مسلمان نشینی که مزدورانش وجود داشته اند چیزی غیر از این نبوده است . حالا رسانه های ماهواره ای آل سعود چه چیزی برای اهل سنت ایران خواهند داشت ؟

قاتل اصلی و درونی دوله

قاتل اصلی و درونی دوله

به قلم: ابوصلاح الدین الکوردی

«سلف صالح» ما به صورت عام یعنی تمام بزرگان و علمائی که قبل از ما بوده اند و در مسیر صحیح قرآن و سنت قرار داشتند مثل صحابه و ائمه ی اربعه و دیگر ائمه ی بزرگواری که تا به حال وجود داشته اند، با این نگرش سلفیت یعنی پیروی به احسان از تمام بزرگان گذشته ی مسلمین؛ و به صورت خاص «سلف صالح» ما یعنی صحابه ی بزرگواری که دستور به تبعیت به احسان از آنها شده ایم : « وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُم بِإِحْسَانٍ رَّضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي تَحْتَهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ۚ ذَٰلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ» ( توبه/۱۰۰)

در این صورت همه کسانی که به احسان از آنها تبعیت می کنند را می توان سلفی نامید که همه ی مسلمین را در بر می گیرد . اما در برابر این تعریف روشن دسته ای از برادران ما هستند که تقلید خشن از آرای علمای نجدی آل سعود را به عنوان سلفیت برگزیده و همچون یک مذهب انعطاف ناپذیر در برابر تمام مذاهب دیگر اسلامی قرار گرفته اند .

این نوع از «سلفیت خاص نجدیت» که با ظهور محمد بن عبدالوهاب رحمه الله متولد شده است ترکیبی است از مذهب حنبلی و آراء خاص محمد بن عبدالوهاب و شاگردانش که از زمان تولد آن تا کنون هرگاه به تنهائی قدرتی به هم رسانده به کشتار مسلمین و حتی به تصفیه و کشتار نیروهای داخلی خودش پرداخته است .

پس از تشکیل مجلس شورای مجاهدین که با پیمان مطیبین شکل گرفته بود زمانی که این مجلس به دولت عراق اسلامی تکامل پیدا کرد یکی از بزرگترین و مبارکترین قدمهای تاریخی خودش را برداشت و زمانی که این حکومت تبدیل شد به خلافه علی منهاج نبوه گمان می رفت که مسلمین قدم نهائی خود را برداشته اند و در حال بازگشت به سبک حکومتی اسلامی به شیوه ی رسول الله صلی الله علیه وسلم هستند و به این شکل «۳ ابزار» در زمین واقع تکامل خود را به نمایش گذاشتند، اما برادران ما سمی را با خود حمل می کردند که تمام این زحمات و آرزوها را نابود و بر باد می داد . آنها ماشین را به عنوان ابزار مناسب در اختیار گرفته بودند اما راننده ی ناشی را بر آن گماشتند که تمام سرنشینان را به دره های وحشتناکی سقوط داد.

یکی از مشخصات خلافه علی منهاج نبوه وجود شورای اولی الامر بود و دیگر مشخصه ی بارز آن نظارت عمومی بر فعالیتهای تمام مجریان جامعه، اما زمانی که برادران ما «سلفیت خاص نجدیت» را به عنوان منهج خود پذیرفتند و با این عینک به سایر مذاهب و فرق اسلامی و مسلمین نگاه کردند در واقع اکثریت قاطع مسلمین را از شورای اولی الامر علمای خود خارج کردند و غیر از نگرش خاص سلفیت نجدیت اجازه ی حضور بقیه ی تفاسیر و نگرشها را در چنین شورائی ندادند . حتی کار به جائی رسید که شاخه ای خاص از این «سلفیت خاص نجدیت» را پذیرفتند نه تمام شاخه های آن را .

به همین سادگی این حرکت مبارک در اختیار تفسیر و فرقه ای خاص از مسلمین قرار گرفت و سایر مسلمین که اکثریت قاطع را تشکیل می دادند کنار گذاشته شدند، و علاوه بر آن با تفسیر غلط از اصطلاح مشرک و مشرکین( سکولار و سکولاریستها) و برداشت اشتباه از اصطلاح اهل بدعت و به کار گیری اصطلاحات ارتداد و مرتد بدون رعایت «فیلتری های ۴ گانه»[۱] در مورد اهل قبله  به آسانی اکثریت قاطع مسلمین را به عنوان دشمن در برابر خود قرار دادند و به همین راحتی خود را از نعمت مردمی شدن محروم کردند و فرقه ای خشن شدند جدای از مردم .

مصیبت نهائی زمانی شروع شد که همین فرقه ی جدا شده از مردم خود نیز دچار غلات تکفیری شد و همین غلات از درون آخرین ضربات را بر آنها وارد کردند . این غلات در هر دیوانی که قدرت بیشتری می گرفتند طرف مخالف خود را با انواع برچسبهای مختلف زندانی و حتی به شیوه های مشکوکی به قتل می رساندند و کار به جائی رسید که علمای برجسته ی آنها به همین سادگی تمام شدند و مشتی مسلح باقی مانده اند که اسلحه ی آنها عقیده ی آنها را هدایت می کند در حالی که باید برعکس باشد و عقیده باید اسلحه را هدایت و رهبری کند. البته این آفت از زمان مرگ شیخ ابوانس شامی رحمه الله و مفتی شدن فرمانده ی نظامی ابومصعب زرقاوی شروع شده بود و در این مرحله به سرانجام نهائی خودش رسید .

هم اکنون که دوله به عنوان یک خلافت اسلامی و حتی به عنوان یک حکومت بدیل اضطراری اسلامی و مجلس واحد شورای مجاهدین به اتمام رسیده است، به پائین ترین درجه های خارج از «۳ابزار» خود را تنزل داده است که با «سلفیت خاص نجدیت» خود به عنوان یک فرقه و یک جماعت در برابر فرقه ها و جماعتهای متعدد دیگر به حیات خود ادامه می دهد و عبرتی شده است برای تمام کسانی که قصد دارند از اشتباهات آنها دوری کنند و مرتکب تکرار اشتبهات مهلک آنها نگردند .

اگر از«۳ ابزار» مجلس شورای مجاهدین باید وجود داشته باشد باید مال تمام فرق و مذاهب اسلامی باشد نه یک فرقه ی خاص، چون جماعتها دارای تفاسیر و مذاهب مختلفی هستند؛ اگر این مجلس به حکومت بدیل اضطراری اسلامی ارتقاء می یابد باز باید شورای آن مال تمام فرق و مذاهب اسلامی باشد نه فرقه ی خاصی؛ و چنانچه این حکومت بدیل اضطراری اسلامی هم به خلافه علی منهاج نبوه ارتقاء می بابد و به تکامل خودش می رسد باز باید شورای آن مال تمام فرق و مذاهب اسلامی و به عبارتی مال تمام مسلمین باشد نه فرقه ی خاصی از مسلمین .

این «۳ابزار» ملک خاص تمام مسلمین هستند نه فرقه ی خاصی که بخواهد از طریق یکی از این «۳ابزار» خود را بر دیگران تحمیل کند. دوله با تحمیل تفسیر خاص خودش از«سلفیت خاص نجدیت» از دورن خودش را نابود کرد و در همکاری غیر مستقیم و ناخواسته ای با کفار سکولار جهانی و نوکران محلی آنها آخرین ضربات را بر خود زد.

وحدت یعنی قدرت و تفرق یعنی فشل و ذلیلی . دوله ناخواسته مسیر دوم را انتخاب کرد در حالی که الله تعالی ضمن دعوت مسلمین به وحدت می فرماید :. وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ ۖ وَاصْبِرُوا ۚ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ  .

 

………………

[۱] ۱- اثبات جرم ۲- تأئید جرم توسط الله و رسولش ۳- شروط تکفیر ۴- موانع تکفیر

آنچه دوله را به سمت و سوی شکست و تسلیم شدن به کفار و مرتدین کشانده است

آنچه دوله را به سمت و سوی شکست و تسلیم شدن به کفار و مرتدین کشانده است

به قلم: ابوصلاح الدین الکوردی

تسلیم شدن اخیر صدها نیروی دوله در جوزجان افغانستان به نیروهای مرتد حکومت سکولار، مرتد و دست نشانده ی اشغالگران افغانستان، و استقبال گرم ژنرال دوستم قاتل جنایتکار و معروف مجاهدین در افغانستان از این تسلیم شده ها و غم و اندوه مجاهدین تسلیم شده برای هر ناظر مومنی  مایه ی غم و اندوه و تعجب و سوال بود که چه چیزی باعث چنین فاجعه ای شده است؟

همه می دانیم که افغانستان توسط کفار سکولار جهانی به رهبری آمریکا و ناتو اشغال شده است و همچنین می دانیم که حکومت فعلی حاکم بر کابل حکومتی مرتد، دست نشانده و مزدور این اشغالگران کافر است . در ارتداد این حکومت دست نشانده ی کفار اشغالگر کسی شک ندارد .

همچنین همه می دانیم که آمریکا در منطقه متحدین و نوکران خاص خود را دارد مثل دول خلیج و پاکستان و… و این را نیز می دانیم که در برابر جناح آمریکا و ناتو جناح روسیه وچین قرار دارد و چندین دهه است که این دو جناح در برابر همدیگر قرار گرفته اند . هر چند که همه در برابر اهل اسلام بعضی اوقات با هم متحد می شوند . چون مصلحت و منافع آنها در این است که با هم بر علیه دشمن مشترکشان متحد شوند .

حالا اگر عده ای از مسلمین مثل شیخ اسامه بن لادن و عبدالله عزام رحمهما الله و سایر مجاهدین افغانستان در زمان جنگ با کمونیستهای روسیه از کفار آمریکا و ناتو بر علیه این کافر اشغالگر استفاده کنند و با آنها صلحی نوشته یا نانوشته داشته باشند چه اشکالی دارد؟  یا اگر مسلمانان مجاهد چچن از آمریکا و ناتو بر علیه روسیه استفاده کنند و ترکیه را به عنوان پشت جبهه و پناهگاه خود انتخاب کنند و با آنها صلحی نوشته یا نانوشته داشته باشند چه اشکالی دارد؟ یا ایران از روسیه و چین به عنوان یک ابزار در برابر آمریکا و ناتو استفاده کند چه اشکالی دارد ؟ و…

هم اکنون که افغانستان از کفار سکولار و کمونیست روس خالی شده و به جای آن کفار سکولار لیبرال به رهبری آمریکا و ناتو جایش را گرفته است اگر مجاهدین با روسیه که رقیب و دشمن آمریکا است قرارداد صلحی داشته باشند چه اشکالی دارد؟ آیا چنین قراردادی با کفار جهت کم کردن تعداد دشمنان باعث کفر و ارتداد می گردد؟

مگر رسول الله صلی الله علیه وسلم با کفار بنی ضمره و خزاعه و… قرارداد صلح نبست؟ مگر فتح مکه به خاطرحمله ی کفار قریش به کفار خزاعه که متحد رسول الله صلی الله علیه وسلم بودند صورت نگرفت؟

علاوه بر این ما در شریعت الله و منابع اهل سنت برای صدور حکم ارتداد یا مشرک و اهل بدعه و … بودن یک مسلمان قواعد خاصی داریم که اگر رعایت نشوند هم برای صادر کننده ی حکم و هم برای کسی که حکم بر آن صادر می شود فاجعه به بار می آورد .

اصطلاح مشرک و مشرکین و اصطلاح ارتداد و مرتدین و صدور حکم ارتداد بر اهل قبله یکی از همان مواردی است که «سلفیت خاص نجدیت» با تولد آل سعود و بر خلاف نظر اهل سنت در میان عده ای از مسلمین نشر کرده است که بدون در نظر گرفتن معیارهای شرعی اکثریت قاطع مسلمین را، بدون در نظر گرفتن عذرهای شرعی مورد پذیرش اهل سنت، در دایره ی مشرکین (کفار سکولار) و مرتدین قرار می دهد .

در افغانستان به صورت مشخص زمانی که طالبان با روسیه و چین بر سرمنافع مشترکشان قرارداد صلح می بندد فورا و بدون رعایت معیارهای مورد پذیرش اهل سنت متهم به ارتداد می شود و تحت عنوان «ملیشه های پوتین» از آنها یاد می شود . در این صورت سربازان دوله در افغانستان خود را بین دو مرتد می بینند: یکی حکومت سکولار و مرتد و دست نشانده ی افغانستان که هیچ شکی در ارتداد آن وجود ندارد و دیگری حکومت بدیل اضطراری اسلامی طالبان که خودشان بدون دلیلی شرعی آن را در جایگاه مرتدین قرار داده اند . یعنی یک مرتد واقعی و اصلی وجود دارد و یک مرتد ساختگی و دروغین .

بر همین مبناست که دیدیم که اکثریت قاطع نیروهای دوله در جوزجان خود را به نیروهای مرتد کابل تحویل دادند و عده ای هم که اکثرا مهاجرین فرانسوی و اندونزیائی و… بودند خود را تسلیم نیروهای طالبان نمودند .

اینجاست که متوجه می شویم آنچه نیروهای دوله را به شکست در عراق و سوریه و لیبی و… کشانده و در افغانستان وادار به تسلیم شدن نموده و اجازه نمی دهد مردمی شوند «سلفیت خاص نجدیت» است، که بر خلاف سلف صالح، اکثریت قاطع مسلمین را مشرک و کافر می دانند؛ و به ناحق دیگران را مرتد و اهل بدعت و… معرفی می کنند، و بعد جنگ را بر آنها تحمیل می کنند. به نظر شما اگر کسی به ناحق به شما بگوید مشرک و کافر و مرتد شما از او حمایت می کنید؟

در این صورت مقصر اصلی اینهمه جنایت و شکست و تسلیم شدن را تنها باید در«سلفیت خاص نجدیت» جستجو کرد که بر خلاف سلف صالح این امت حکم صادر می کند و مسلمین را به مسلمین مشغول کرده و در نهایت مسلمین را به دامان کفار سکولار خارجی و مرتدین محلی سوق می دهد .

 

عبرتهائی از تاریخچه ی مختصر دارودسته ی جولانی سرکارگر فعلی فتاحی

عبرتهائی از تاریخچه ی مختصر دارودسته ی جولانی سرکارگر فعلی فتاحی

به قلم: ابوخالد کوردستانی

به دنبال رها شدن جولانی از زندان نصیریها و پناه آوردن به دوله ، ابوبکر بغدادی او را با نصف بیت المالی که در اختیار داشت روانه ی سوریه نمود و بسیاری از سربازان سوری خود را نیز در اختیار وی قرار داد . اما انگار قرار بود که تاریخ این شخص برای همه عبرت تلخی باشد .

 

با تمام این احوال جولانی ابتدا به امیر خودش و سپس به سربازان زیر دستش و در نهایت به کل مسلمین سوریه خیانت و همه را در راه اهداف نفسانی خودش فروخت و با بازی دادن ایمن الظواهری و سپس خیانت به او دارودسته ی مستقلی را به وجود آورد .

دوله به عنوان ولی نعمت او هرگز آغازگر تنبیه او نشد و حتی تحریمش نکرد بلکه زمانی که مزدوران مستقیم آمریکا و ناتو جنگ را بر دارودسته ی جولانی تحمیل کردند دوله با این دیدگاه که این سربازان نافرمان جولانی از خودش هستند و مسلمانند به دفاع از آنها پرداخت و در جنگ با مرتدین مثل مزدوران حزب کارگران اوجالان و ارتش آزاد و… یاری رسان دارودسته ی جولانی شد. همین واکنش باعث قدردانی سربازان جولانی و حتی جدا شدن تعداد زیادی از آنها از دارودسته ی مافیائی رهبر خائنشان شد .

جولانی به صورت تدریجی و در مخالفت با مجاهدین شریعت گرا به همین گروههای مزدوری  که به عنوان اهرم فشار آمریکا و ناتو قبلا با او جنگیده بودند نزدیک شد . بعد از کنار آمدن جولانی با این گروهها واکنش خود جولانی و چند نفری که گزینشی و نمایشی به عنوان هیئت شرعی انتخاب کرده بود عبرت انگیز است . این مجموعه ی شبه مافیائی با دیدن اینهمه جرائم ،غدرها، خیانتها و جنایتهای گروههای مسلح مزدور در حق اهل سنت سوریه خود را به جهالت زده و چنین وانمود کردند که این مزدوران مجاهدانی هستند که جنگیدن با آنها نه مصلحت است و نه جایز بلکه جنگ با دوله که ارباب قبلیش بود خالی از اشکال است و جنگ دوله با این مزدوران جنگ فتنه است !

شگفت انگیزتر اینکه با همین بهانه ها به صورت تدریجی با نوکران ناتو (از کانال حکومت سکولار و مرتد ترکیه) نزدیک و متحد شد و به همین سادگی به نمایندگی از ناتو جنگ بر علیه دوله  و سپس جنگ بر علیه القاعده را جهت راضی کردن این اربابان جدید شروع کرد و به همین راحتی فاز دوم خیانت و غدر خود در حق دوله و القاعده و کل اهل سنت سوریه را زدند .

اما این خیانت آشکار و بهانه های خیانت آلود ساحران شبه مذهبی اطراف جولانی نتوانست همه ی سربازان جولانی را فریب داده و آنها را سحر کند و دیدیم که تعداد زیادی از این سربازان فریب خورده یا به کلی دلسرد شده و از جهاد فاصله گرفتند یا به گروههای مسلح دیگر و بخصوص دوله بیعت دادند . در این زمینه سخنان ابوعبدالعزیز العکیدی و پیام شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی به مهاجرین اهل سنت شام می تواند روشنگر خیلی از مسائل باشد .

یکی از گروههائی که به صورت فراگیر از جولانی جدا شده و به دوله بیعت دادند مناطق نفتی آنها بود که مقرات زیادی را در بر می گرفت. دارودسته ی جولانی که موجودیت خود را در خطر می دیدند به همین سربازان جدا شده ی خود به بهانه تصاحب انبارهای نفت حمله نموده و صدها نفر از آنها را به فجیع ترین شیوه ی ممکن قتل عام و ذبح کردند تا عبرتی باشند برای دیگران .

این جنایت نابخشودنی اگر چه با تبلیغات دروغین ساحران اطراف جولانی و سایر گروههای مزدور می توانست به صورت وارونه و دروغین به خارج نشر یابد اما از دید سربازان جولانی نمی توانست پنهان بماند بخصوص سربازانی که می دیدند برادران دیروز خود  چگونه توسط سایر همقاطاران آنها قتل عام و ذبح می شوند و زنان آنها به اسارت در می آیند و….

این عمل به عنوان خیانت سوم جولانی و دارودسته ی مافیائی او مشهور شده است که پس از آن تعداد زیادی از مخلصین و دنبال کنندگان راه حق از گروه جولانی جدا شده و هر کدام مسیری را پیمودند . عده ای دوباره به دوله بیعت دادند و تعداد زیادی از آنها هم دلسرد شده و کلا میدانهای جهاد را رها کردند که اکثر مهاجرین به دلیل این اقدامات از میدانهای جهاد فاصله گرفتند .

خیانتهای پنهان گروه جولانی به همین ترتیب به صورت پنهان ادامه یافت تا اینکه با همکاری آشکار با ناتو(از کانال حکومت سکولار و مرتد ترکیه) حالت رسمی به خود گرفت و دوله هم  به تدریج از حالت حکومت در آمد و با از دست دادن سرزمینهای تحت کنترلش تبدیل به جماعتی شد مثل سایر جماعتها .

دارودسته ی بسیار کوچک و ناچیز فتاحی که در بسیاری از این خیانتها در کنار جولانی بوده اند و در اختیار چنین خائنی بر علیه منافع اهل سنت و خدمت به کفار ناتو انجام وظیفه کرده اند چه چیزی برای اهل سنت ایران خواهند داشت غیر از غدر و خیانت و مزدوری و فروش دین و وطن و اعراض و ناموس مسلمین به کفار سکولار خارجی و در نهایت ریخته شدن به زباله دانی مزدوران و خائنین تاریخ ؟

اهل سنت ایران از این تژادی عبرت انگیز درس خواهد گرفت و اجازه نخواهد تاریخ خیانتهای چنین افرادی در سرزمین آنها نیز تکرار شود .