جنگ مرتدین سکولاریست کردستان با مردم تازه از بند رسته جنگ جاهلیت متحد جهانی علیه اسلام بود نه جنگ علیه مذهبی خاص

 

جنگ مرتدین سکولاریست کردستان با مردم تازه از بند رسته جنگ جاهلیت متحد جهانی علیه اسلام بود نه جنگ علیه مذهبی خاص

کاتب : ابوسلیمان هورامی

کیخسروی از وفاداران مردم سالاری محلی ئ از انشعابیون حزب دمکرات کردستان ایران می گوید: به تعمدی بودن اقدامات رهبری حزب [دمکرات] در مخالفت با حکومت جدید ایران و برپا نمودن جنگ و هم سویی با رژیم بعثی عراق بیشتر مطمئن می شوم. آیا منافع و مصالح عمومی مردم کردستان فدای اهداف و منافع رژیم بعثی عراق نشد؟ آیا اگر در یک منطقه ی مهم سنی نشین [          ] از همان روزهای پیروزی انقلاب اسلامی علم مخالفت، آن هم مخالفتی چنین بی حاصل و بد فرجام با بی قراری جمهوری اسلامی برافراشته نمی شد، امکان تدوین قانون اساسی به شیوه ای که اهل سنت [                      ] را در مواردی مانند نامزد شدن برای ریاست جمهوری محروم نکند بیشتر نمی شد. [۱]

به نظر شما با این استدلال های ضعیف، سست و بی پایه و اساس و عامه فریب از یک طرف و خود را خاص و پشتیبان اهل سنت جلوه دادن در عین به انحراف کشاندن انرژی مردم و خود را به نفهمی زدن از دیگر سو چه چیزی می تواند باشد.

ما همگی می دانیم که عقیده و دین سوسیال دمکراسی با قانون و مرامنامه ی مدون و جهان بینی خاص خودش نسبت به زن، مرد، فرهنگ، سیاست، جامعه، اقتصاد، آزادی، حقوق و… در برابر دیدگاه و قانون خاص اسلام نسبت به زن، مرد، فرهنگ، آزادی، سیاست و… قرار می گیرد و ایدئولوژی سکولاریستی آن ها اسلام را برنامه ای کهنه، ضعیف، ناکار آمد برای جاهن امروز، واپس گرا و… می نامند آن وقت بر خلاف کفار زمان رسول الله صلی الله علیه و سلم که رو راست و آشکارا علیه اسلام به جنگ می پرداختند. آین ها در این زمان بی غیرت تر و پست تر از کفار آن زمان این چنین موزیانه و منافقانه تنها جهت به خدمت گرفتن نیروها و جوانان مسلمان در راستای اهداف پلیدشان دم از دفاع از مذهب و دین می زنند. بله، باید بفهمیم که چرا منافقین به خاطر این همه آسیبی که برای جامعه دارند خداوند جایگاه شان را در جهنم پایین تر از فرعون، ابولهب، هامان، ابوجهل و نمرود قرار داده و در دنیا هم اگر کفار «نجس» اند منافقین «رجس» اند.

با این اوضاع گل آلودی که مرتدین برای خودشان درست کرده بودند خمینی علناً اعلام کرده بود که کفاری که در کردستان وجود دارند نه شیعه هستند و نه سنی. اما در برابر احمد مفتی زاده که به دلیل خلأ رهبری و عدم وجود علمای صادق و شیر مرد گذشته خود را رهبر جناح مذهبی کردستان بر مردم ناآگاه تحمیل نموده و در برابر این واقعیت اعلام می دارد که حتی در جهان هم یک کافر وجود ندارد چه رسد به کردستان و هر کس با آن ها بجنگد دچار «برادر کشی» شده است اگر بکشد قاتل است و اگر هم در این جنگ کشته شود باز قاتل نفس خود است. حرفی که هیچ سندی در قرآن و سنت و روش سلف صالح برایش یافت نمی شود گفتاری که فقط یاری رسان و جاده صاف کن شیطان و نمایندگانش می باشد و بس. امری که وضع را از آن گل آلودی که بود بدتر و کثیف ترش کرد و بر سرگردانی مردم بیشتر افزود. احمد مفتی زاده پاتریس لومومبای کمونیست را «ملحد سراپا ایمان» قلمداد کرد و مهماتما گاندی هندو را مومن شمرد و فرقی میان ایمان به کفر و ایمان به الله نگذاشت.

مردم زمانی که به چشم «برادر» و «مومن» به مرتدین و کفار نگریستند و برایشان یک کمونیست ملحد با یک دمکرات منکر حکم خدا هم چون یک مجاهد مبارز فی سبیل الله نشان داده شد. تنها نتیجه ای که حاصل شد به سیاهی لشکر و نیروهای مرتدین اضافه گردید و حتی طرفداران احمد مفتی زاده کار را به جایی رساندند که از لحاظ ظاهر و جهت مخالفت با مسلمانان مخالف اندیشه ی ایشان ظاهرشان را نیز مثل مرتدین کرده و ریش هایشان را زده و سبیل گذاشتند. از گذاشتن عمامه یا کلاه و کلیه ی ظواهر خاص مسلمین خودداری کردند، علمای دین و ملایان را به تمسخر و ناسزا گرفتند و… . و در سیصد چهرصد نوار صوتی یا تصویری که در میان مردم توزیع کردند حتی یک نوار هم در نقد خاص حزب کومله، یا حزب دمکرات به صورت موردی ندارند و گفته ای درباره ی احزاب متحد آنان که دست شان به خون هزاران زن و مرد بی گناه آلوده شده یافت نمی شود اما در عوض علیه علمای دین و کسانی که در خدمت مذهب یا دین بوده اند تا دلت بخواهد حرف و گفته داشته اند و الان هم ساکن ننشسته و به مبارزه ی خود ادامه می دهند. ذلیلی در برابر کفار عزت در برابر مومنین، شدت و تندی در برابر مسلمین و رحماء و شفقت نسبت به کفار، این است یکی از ثمرات این تفکر فاسدی که هیچ پیوندی به اهل سنت ندارد.

و سرانجام این برادری همین شد که مرتدین تا توانستند از طرفداران احمد مفتی و دیگر مردمان مسلمان را کشتند و کسانی از این مریدان سردرگم که زنده ماندند جهت ایمن شدن از «برادران شان» به شهرهای شیعه نشین اطراف کردستان فراری شدند. البته این هم نوع خاص از برادری است برای کسانی که فراموش می کنند، «إنما المومنون اخوۀ» و ایمان خواسته شده هم همانی است که «الله» تعریفش کرده نه هیچ کس دیگری. و هر الهامی که با قرآن و سنت صحیح بر فهم سلف صالح این امت مخالف باشد الهامی است شیطانی.

این یک طرف عهده و اساس رشد و جای گیری مرتدین در میان مردم مسلمان بود و مرتدین هم که از هر وسیله ای جهت رسیدن به اهداف پلیدشان استفاده می کردند، با مطرح کردن اهل سنت و طرح شعار دفاع از آن به عنوان ابزاری مفید جهت رسیدن به اهداف پلیدشان و سوء استفاده از جهالت مردم و نشان دادن ریاکارانه دفاع از اهل سنت هزاران نفر را از نظر عقیدتی کشته و چندین هزار نفر را نیز از نظر فیزیکی قربانی قانون، حکم و مرامنامه ی غیر اسلامی خود نمودند.

اینان گروگانی بوده اند که دم از سرپرستی و حمایت گوسفندان بدون چوپان سر به زیری را می زده اند که نمی دانستند به تصابی می برندشان یا به چراگاه.

مسئله ی دیگری که باعث مطرح شدن شعار دفاع از اهل سنت از جانب مرتدین شد. یکی وجود حکومت شیعه مذهب ایران بود که با آن در حال جنگ بودند و دیگر این که در میان کردها هیچ شیعه ای از آن ها و شعارهایشان حمایت نکرد هر چند که قسمت اعظم کردهای ایران را شیعه ها تشکیل می دادند. اینان در واقع با تبعیت از اصول سکولاریسم با اجرای قوانین و احکام هر دینی در جامعه مخالف هستند و اصلاً برایشان شیعه یا مسیحیت یا بودایی یا سنی یا… فرقی نمی کند. فقط از هر وسیله ای جهت رسیدن به اهداف شان استفاده می کنند هر چند این وسیله پلید هم باشد.

زمانی که مرتدین با دولت شیعه مذهب ایران به مخالفت و جنگ و قتل و عام پرداختند به خاطر حمایت و یا درخواست حقوق برابری مذهبی سنی و شیعه نبود بلکه در اصل دشمنی آنان با اصل دین و هر مذهبی و حضور آن در عرصه ی مسایل سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی جامعه بوده است. این ها یک مشت سکولار مرتدی اند که چهره ی کثیف شان را پشت شعارهای فریبنده مخفی کرده اند و اگر چنان چه کردهای سنی مذهب، یا بلوچ های سنی مذهب یا ترکمانی سنی مذهب یا فارسی یا عربی سنی مذهب به حکومت می رسیدند، این ها همین رویه و استراتژی ضد بشری و ضد مذهبی سراپا جنایت را در پیش می گرفتند. زیرا هم چنان که گفته شد آنان با هر دینی و به خصوص با اسلام و مجریانش سر دشمنی و ستیز دارند و برایشان فرقی نمی کند که مجریان اجرای احکام و قوانین اسام از چند فرهنگ، زبان یا نژادی باشند.

چنان چه به صراحت می شد در آن زمان می شد از تبلیغاتشان این مسئله را فهمید.

شکست رژیم اسلامی ایران یعنی شکست ضد انقلاب، اسلامی که توده های به جان آمده مردم ایران را به بند کشیده است و با پرچم اسلامیسم و حمایت فعال از ارتجاعی ترین نیروها و جریانات اسلامی که در بخش وسیعی از کشورهای مسلمان نشین به عنوان ستون پنجم ارتجاع امپریالیستی در میان مردم و سد دفاعی در مقابل نفوذ کمونیست و خیزش انقلابی کارگران و زحمت کشان در این کشورهاست. [۲]

منافق و مرتد مشهور «قاسملو» این گونه نفاق خود را آشکار می سازد:

« ما الآن خود مختاری در چارچوب جمهوری اسلامی می خواهیم، در حالی که در اساسنامه صحبت شده، هدف ما ساختمان سوسیالیسم است، اما چرا حالا شعار سوسیالیستی را مطرح نمی کنیم؟ چون عملی نیست، زیرا شرایط آماده نشده است.»

 

ولله الحمد والمنه

و الله اكبر

ابوسلیمان هورامی

 

 

 

[۱] . کیخسروی- کردستان ۲ – صفحه ۱۴۱

[۲] . رادیو کومله مرتد به تاریخ ۱۹/۲/۱۳۶۵

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *