تکفیر کریکار از طرف دوله و امثال عثمان شفیق بیانگر دو منهج متزلزل افراط و تفریط در میان اهل سنت

تکفیر کریکار از طرف دوله و امثال عثمان شفیق بیانگر دو منهج متزلزل افراط و تفریط در میان اهل سنت

به قلم : ابوصلاح الدین الکوردی

با آنکه ماموستا کریکار می خواهد به مخاطب خود بفهماند که  نوعی از اخوانیسم منحرف نشده ی امام شهید حسن البناء رحمه الله  با منهج عقیدتی امام شهید سید قطب رحمه الله را نمایندگی می کند، اما در دشمن شناسی شرعی و درجه بندی شرعی دشمنان به آن سبکی که این بزرگواران ارائه داده اند قدم بر نمی دارد .

به عنوان مثال امام شهید حسن البناء در تلاش برای وحدت تمام تفاسیر اسلامی بر علیه دشمن اصلی یعنی کفار سکولار جهانی و طاغوتهای محلی و دست نشانده ی این کفار سکولار جهانی بود . شهید سید قطب رحمه الله  نیز علاوه بر رعایت این منهج اسلامی،  به عنوان نمونه در تفسیر ارزشمند خود (فی ظلال القرآن ) و در تفسیر آیات اولیه ی سوره ی روم، به زبانی ساده و گویا اقدام به درجه بندی شرعی دشمنان می کند.

یعنی شما در آثار سید قطب رحمه الله اثری از بیان اختلافات مذهبی رایج و پرادختن به اختلافات فقهی فلج کننده را نمی بینید؛ و حتی علاوه بر تعاون و همکاری با تمام فرق  اهل سنت، با عبارت «شیطان بزرگ» بر علیه دشمن مشترک که در آن زمان آمریکا آن را نمایندگی می کرد و با عبارت «اسلام آمریکائی» بر علیه سلفیت خاص درباری آل سعود که در اختیار آمریکا و طاغوتهای محلی در آمده بود، حتی با مجتهدین بزرگ شیعه ی آن زمان چون آیت الله کاشانی و  مبارزینی چون نواب صفوی (فارس زبان) و… اتحادی مشترک بر علیه دشمنان مشترک و رسیدن به اهداف مشترک را به وجود آورده بود .

با این وجود، می بینیم ماموستا کریکار با نادیده گرفتن این امر مهم، دچار اشتباهات فاحشی در دشمن شناسی شرعی و درجه بندی شرعی دشمنان می شود؛ و گاه در مورد حضور در انتخابات سکولاریستهای مرتد کوردستان یا حمایت از کمونیستی مرتد و تبلیغ برای آن چون نوشیروان مصطفی رهبر حزب گوران در برابر کسانی چون دارودسته ی علی باپیر و صلاح الدین محمد بهاء الدین و… که آنها را مسلمان و برادر خود می داند، یا تبلیغ و حمایت از پیشمرگه های مرتد و مزدوران سکولار و مرتد اوجالان که خودش آنها را مرتد می داند در برابر نیروهای سلفی نجدی دوله و یا نیروهای شیعه مذهب که مسلمانشان می داند و… دچار اشتباهات و تضادهای فاحشی در گفتار و عمل می گردد . یعنی :

  • کریکار می گوید سکولاریستها کافر و مرتد هستند اما عملا مثل یک مسلمان با آنها برخورد می کند
  • کریکار می گوید پیشمرگها و مزدوران اوجالان مرتد، خائن، کورد فروش، وطن فروش،فاسد و به بن بست رسیده و ضد موجودیت کوردها هستند اما از آنها در برابر شیعه و دوله ی سلفی نجدی حمایت می کند.
  • کریکا ر می گوید سگمرگه مرتد است اما علی باپیر و عبالطیف و… را که در صف این مرتدین قرار گرفته اند را مسلمان می داند، در حالی که اینها سگمرگه را مسلمان دانسته و حامیان سرسخت و جزئی مهم از سازمان آنها هستند.
  • کریکار می گوید شیعه و دوله و …. مسلمان هستند اما عملا زمانی که بحث پیشمرگه  پیش می آید مثل کفار با  شیعه و دوله برخورد می کند !!
  • کریکار می گوید حکومت شیعه مذهب ایران مسلمان است و باید مثل یک مسلمان با شیعیان برخورد کرد . یعنی هم با آنها ازدواج کرد و هم ذبیحه ی آنها را خورد و مهمتر اینکه می توان برای این حکومت سربازی کرد و در میان سپاهیان نظامی آن قرار گرفت ، اما زمانی که میان همین سپاهیان ایران با سکولاریستهای مرتد حزب دمکرات کردستان ایران در کوی سنجق درگیری به وجود می آید از سکولاریستهای مرتد حمایت می کند .
  • و…

این تزلزل و اشتباهات فاحش  در منهج و اندیشه را در کسی می بینیم که عده ای سعی دارند او را مثل مفتی های متزلزل دیگری مانند ابوقتاده فلسطینی و هانی السباعی و ابوبصیر طرطوسی و عبدالرزاق مهدی و امثالهم به عنوان یک آلترناتیو و بدیلی برای رهبران بزرگی چون صلاح الدین ایوبی، اسامه بن لادن تقبله الله و ابوانس شامی و سید قطب و… معرفی کنند .

در برابر این افراد متزلزل،  ما شاهد جریان دیگری از سلفیت خاص نجدیت هستیم که علاوه بر عدم درک دشمن شناسی شرعی و درجه بندی شرعی دشمنان که مشکل اصلی همین جریان اول هم هست، دارای سوء فهم در اصطلاحات شرعی چون مشرک و مشرکین، ارتداد و مرتدین، جایگاه عذرهای شرعی برای مسلمین، وحدت و اهمیت جایگاه آن و… هستند .

به همین دلیل این جریان دومی نیز با فاصله گرفتن از منهج صحیح اسلامی دچار جنون تکفیر شده اند، و به راحتی اکثریت مطلق مسلمین دنیا را با عباراتی چون مشرک و قبر پرست و قبوری و… تکفیر نموده و سایر احزاب  و مخالفین فعال خود را نیز با کنار زدن عذرهای شرعی و با تکیه بر حدس و گمانهای غیر شرعی، به سهولت در دایره ی مرتدین قرار می دهند .

این یکی از واقعیتهای کنونی حاکم بر سرزمینهای مسلمان نشین و بخصوص مناطق سنی نشین است که روز به روز  بر وخامت آن افزوده شده و وضعیت را برای مسلمین بدتر و سیاهتر می کند؛ به نحوی که هر جا این جریان وارد شده است به سهولت باعث ایجاد جنگهای داخلی وحشتناک، جدا شدن مردم از مجاهدین و حتی در سرزمینهائی چون چچن باعث دلسرد شدن و حتی کناره گیری مسلمین از جهادی شده اند که قرنها جهاد بر علیه کفار اشغالگر خارجی به صورت فرهنگ در میان آنها در آمده بود .

تمام این وقایع به ما می فهمانند که الگوهای صحیح جهادی را نباید در این دو طیف جستجو کرد، و به صراحت در میان مریدان این دو جریان الگوهای صحیح فکری جهادی از بین رفته و خلاء شخصیتهای بزرگ جهادی چون شیخ اسامه بن لادن و شیخ ابوانس شامی، سید قطب و امثالهم مشاهده می شود .

اهل سنت لازم است بار دیگر به خود آید و با فاصله گرفتن از این دو جریان مخرب و با بازگشت به منهج صحیح اسلامی الگوهای خود را «خودش» با معیار شریعت اسلام انتخاب کند نه با معیار تنفر از فلان مذهب و قوم یا احساسات جاهلی نفسانی و ….؛  و اجازه ندهد که کفار سکولار و محارب جهانی و مرتدین محلی چون انگلیس و کانادا و آمریکا و اردن و آل سعود و… برایش الگو  و منهج تعیین کنند .

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *