مثلث حکومت سکولار مرکزی ایران ، سکولاریستهای جهانی و مردم مسلمان کردستان در جریان اعدام قاضی محمد مرتد

 مثلث حکومت سکولار مرکزی ایران ، سکولاریستهای جهانی و مردم مسلمان کردستان  در جریان اعدام قاضی محمد  مرتد

ارائه دهنده : رسول هورامی ( دبیر تاریخ )

صبحگاه روز بهاری ۱۰ فروردین ۱۳۲۶  آنهایی که به سوی مسجد روان بودند ناگاه ۳ جنازه را بالای دار دیدند که پیکر بی جان قاضی محمد و صدر و سیف قاضی بر دار آویزان است و گاه وزش باد می لرزاند. و شاید کسی نمی دانست که یکی از آموزنده ترین درسهای تاریخ، رقم خورده است.

آن اعدام  توسط سکولاریستهای مرکز برای تادیب و هشدار به سکولاریستهای مرتد محلی کردستان بود که مباداهای بسیاری  را  در روش برخورد با دین مردمانشان و اصول مبارزه و انقلاب فراموش کرده بودند. روزنامه های عصر نوشتند که بامدادان بر حسب حکم دادگاه صحرایی برادران قاضی اعدام شده اند. و جرم شان به خاطر دادرسی سرهنگ پارسی تبار و دادستانی سرهنگ فیوضی، قیام مسلحانه علیه نیروهای دولتی و تجزیه قسمتی از خاک کشور و تشکیل حکومت جمهوری خودمختار است. تو گویی می خواستند که کاسه ی تمام بی لاقتیهای خود  و بازی آشکار روسها با سکولاریستهای مرتد کردستان و آذربایجان و استبداد و تباهی کشور را بر سر ۳ زبان بسته ی جدا از مردمی بشکنند که از هیچ گونه پشتوانه ی مردمی برخوردار نبوده و علاوه بر آن مردم  مسلمان کردستان طی تلگرافهای متعدد خواهان اعدام آنها شده بودند  . زور پوشالی خودشان را بر روی موشهای آزمایشگاهی امتحان کردند که قبلا آزمایششان را در قبال روسها پس داده بودند . حکومت سکولار تهران درصدد بود که از طریق واسطه هایی از این درماندگان اسیر آزمایش شده بعنوان مزدور خود استفاده نماید اما اعتراضات مردمی  کردستان و تهدید مردم به شورش عمومی باعث باطل شدن این نقشه ی شوم حکومت مرکزی و اعدام آنها گردید .

شهریور ۱۳۲۰ فرا رسیده است. قشون سکولار – سوسیالیستی روس از شمال و لشکر سکولار- بورژوای انگلیس از جنوب ، سرزمین ایران  را اشغال کرده اند و شاه  مستبد و سکولاریست  را بر یک کشتی نشانیده اند تا او را به ناکجا آباد اقیانوس ببرد اما فرزندش را بر آن تخت گذاشته اند تا سایه منحوس استبداد و خودکامگی  سکولاریسم مبادا روزی کمرنگ شود. آنکه صدای آزادیخواهان را به سفارش اربابان سکولاریست بزرگش خفه می نمود ، در آن روز بر تخته پاره ای میان موج های اقیانوس دوران تبعیدش را آغاز کرده بود و ایران تحت تاراج چکمه اهریمنان  سکولاریست نشسته به انتظار.  ارتش سکولاریست ایران خود را باخته بود. شاه کینه توز سکولاریست  ایران را به وحشتکده مبدل کرده بود. ادامه خواندن مثلث حکومت سکولار مرکزی ایران ، سکولاریستهای جهانی و مردم مسلمان کردستان در جریان اعدام قاضی محمد مرتد

علل حملات آمریکا به حکومت بدیل اضطراری اسلامی طالبان و مردم قبایلی پاکستان

              

علل حملات آمریکا به حکومت بدیل اضطراری اسلامی طالبان و مردم قبایلی پاکستان

به قلم : م. ایمانی

بسم الله الرحمن الرحیم

سپاس و ستایش برای خداوند احد و سلام و درود خداوند بر خاتم پیامبران (صلی الله علیه و آله و سلم)

طی یکی دو هفته گذشته، شاهد حملات وحشیانه نیروهای اشغالگر آمریکایی و نیروهای نظامی دولت پاکستان به مردم بی پناه افغانستان و پاکستان، به بهانه سرکوب کردن طالبان، بودیم، به طوریکه شمار زیادی از زنان و کودکان بی پناه این مناطق، در خانه های خودشان جان خود را از دست  دادند، چرا؟ دلیل این حملات وحشیانه به این مردم بی گناه چیست؟ آیا هدف آنها از این حملات، از بین بردن طالبان،درمنطقه است؟ اگر این هدف آمریکاست، پس چرا مردم عادی را مورد هدف قرار می دهد؟ اصلاً دلیل آمریکا برای حمله به طالبان چیست؟ اگر همیشه به نام آوردن آزادی و دفاع از حقوق بشر و یا به بهانه دستیابی دولتها به سلاح هسته ای، به آنها حمله می کرد، این بار به چه بهانه ای در این مناطق وحشیگری می کند؟ مگر طالبان چه کسانی هستند که حکومتی مانند آمریکا، از حضور آنها در منطقه هراس دارد؟ و سالهاست که با فرستادن نیرو و تسلیحات نظامی به این مناطق، سعی در تابودی آنها دارد، ومسئله مهم اینجاست که آمریکای تروریست، با تمام امکانات سرسام آوری که دارد، هنوز نتوانسته به این هدف شوم خود برسد. علاوه بر این روز به روز به مناطق تحت سیطره طالبان، و نیز به امکانات و تجهیزاتشان افزوده می شود. راستی دلیل این مسئله چیست؟ تمامی این سؤالات جای بسی تأمل ودقت نظر دارند.

قبل از پاسخ دادن به این سؤالات، لازم است ابتدا با حقیقت و ماهیت طالبان آشنا شویم، تا دریابیم که آیا حقیقت طالبان همان طالبانی است که از طریق رسانه های خبری معرفی می شود ؟

بعد از فروپاشی امپراتوری کمونیستی شوروی در افغانستان، احزاب مختلف بر سر رسیدن به حکومت با یکدیگر به نزاع پرداختند، که در نتیجه این درگیری ها آشوب و نا امنی سراسر افغانستان را فراگرفت. در این میان یک سری از طلبه های علوم شرعی به رهبری ملا محمد عمر، به منظور برگرداندن آرامش به منطقه و جلوگیری از پیشرفت راهزنان، به پا خاستند. وبعد از سرکوب کردن مدعیان سلطنت دوباره آرامش را بر منطقه حاکم کردند و خود ملا محمد عمر، امور منطقه را در دست گرفت. و به عنوان شخصی عادل در منطقه مشهور شد، و محبتش در دل مردم جا گرفت و او را به عنوان امیر خود در منطقه منصوب کردند. همچنین علمای شهرهای اطراف نیز او را قبول داشتند، به این شکل یک حکومت اسلامی در افغانستان ایجاد شد، که همه به حاکمیت آن راضی بودند. و چون مبنای این حکومت را جمعی از طلبه های علوم شرعی پایه ریزی کردند، به نام طالبان مشهور شدند. این حکومت مبنای قانون گذاری خود را «قرآن وسنت» قرار داده بود، وهدفش این بود که بعد از مدتهای مدید یک بار دیگر احکام خداوند را در قالب یک اسلام واقعی بر روی زمین برگرداند. در نتیجه تمام قوانین کمونیستی و غیر شرعی ، که بر منطقه حاکم بود را لغو کرد، و احکام اسلام را جایگزین آن نمود. ادامه خواندن علل حملات آمریکا به حکومت بدیل اضطراری اسلامی طالبان و مردم قبایلی پاکستان

سیمای واقعی مردم مسلمان گریزان از سکولارهای مرتد کردستان ایران  

سیمای واقعی مردم مسلمان گریزان از سکولارهای مرتد کردستان ایران  

کاتب : ابوسلیمان هورامی

 

۱- جماعتی با اخوان المسلمین و به خصوص اندیشه های شهید ناصر سبحانی گره خورده بودند که در این اواخر به همراه افرادی چون شهید فاروق فرساد و غیره احزابشان تقریباً از ایشان دوری می گزیدند و اولین هسته های سلفیت را بنیان گذاشتند.

۲- گروهی نیز تحت عنوان مدرسه قرآن، حزب مساوات اسلامی و در نهایت مکتب قرآن تشکیل شده بودند.

۳- عده ای هم حزب «ئه ستیره» یا ستاره اسلامی را تشکیل دادند که عاقبت به مکتب قرآن پیوستند.

۴- جماعتی هم «برکان» اسامی را تشکیل دادند که بیشتر شبیه گروه فشاری علیه مکتب قرآن عمل می کردند.

۵- عده ی کثیری از متصوفه نیز تحت عنوان حزب رزگاری منسجم بودند.

۶- جماعتی هم « خه بات» اسلامی را تشکیل دادند.

۷- عده ای نیز حرکت اسلامی کردستان ایران را پایه گذاری کردند.

۸- جماعتی هم در مناطقی از جوانرود و جنوب اورامان سپاه عمر را بنیان گذاشتند.

۹- عده ای هم پیروان شیخ هادی در اطراف قروه و دهگلان صاحب جماعتی بودند.

۱۰- و … .

۱۱- یک عده هم خارج از این گروه ها به همراه تعدادی از افراد مکتب قرآن با دولت شیعه مذهب مرکز تحت عنوان پاسدار، کمیته ای، بسیج و… هم آهنگ شدند.

۱۲- جماعت اخوان المسلمین نیز طبق عادت همیشگی اش در تمام دول مسلمان نشین به تثبیت نظام موجود همت گماشت و در اغلب نهادها، مراکز اداری و تعلیمی و فرهنگی و… مشغول خدمت رسانی شد.

۱۳- کومله زحمت کشان کردستان یا توده ی زحمت کشان کردستان که مردم آن ها را کومله آدم کشان کردستان می نامیدند عده ی قلیلی بودند که با افراد و نیروی ایدئولوژیکی مارکسیستهای فراری سراسر ایران در کردستان تقویت و پشتیبانی می شد که می توان به ایدئولوگ آن ها شیطان منصور حکمت را نام برد که بعدها حزب کمونیست ایران را تشکیل داده و طبق عادت همیشگی مرتدین در آن ها تفرق و چند دستگی به وجود آمد که امروزه به چندین گروه مختلف تقسیم شده اند.

۱۴- حزب دمکرات کردستان ایران که با سوء استفاده از احساسات ناسیونالیستی و ملی گرایانه ی مردم و ظلم های نژادی و طبقاتی زمان حکام قبلی و موجود با عقیده ی ناسیونال سوسیالیسم و تشکیل جامعه ای سوسیالیستی به شیوه ی شوروی سابق مردم اغلب بی سواد و ناآگاه از ولاء و براء را به قتل گاه کشانیدند.

۱۵- خیلی از مسلمین نیز بی طرف ماندند. امری که خیلی به زیان شان و زیان نسل های بعدشان نیز تمام شد. اما:

چرا سیر گرایش به بی طرفی مردم نسبت به احزاب سکولار موجود سیر صعودی و بر عکس در مقیاس با همین احزاب مرتد سیر گرایش به دولت مرکزی شیعه مذهب رشد نمود، این احزاب مرتد چه بودند که به دلیل عدم وجود جماعتی مسلح بنیاد گرای اسلامی علیه آن ها مردم سنی مذهب هر چه عملکرد آن ها را می دیدند بیشتر به حکومت مرکزی شیعه مذهب تمایل می یافتند؟! ادامه خواندن سیمای واقعی مردم مسلمان گریزان از سکولارهای مرتد کردستان ایران  

آيا مجاهدین  «۳ابزار»[۱]  سبب بدنام شدن اسلام شده اند یا…. ؟؟؟

آيا مجاهدین  «۳ابزار»[۱]  سبب بدنام شدن اسلام شده اند یا…. ؟؟؟

بسم الله الرحمن الرحيم

الحمدلله کما امر و الصلاة و السلام علي خيرالبشر.. اما بعد..

ارائه دهنده: عبدالباری .م

اگر کسي اين سوال را از طرفداران و ياران مجاهدان بپرسد، او شديداً اين مساله را انکار مي کند و در جواب به مدح آنها (مجاهدان و يارانشان) مي پردازد. در طرف مقابل اگر اين سوال از مخالفان مجاهدان پرسيده شود، پاسخ او مثبت خواهد بود و بلکه بر اين عبارت افزوده و انواع تهمت ها را به آنها نسبت مي دهد و برائت از مجاهدان و منهجشان را ابراز مي کند.

حال که اينگونه است چگونه به پاسخ صحيح اين سوال که سوال بسياري از تحليل گران و دعوتگران نيز مي باشد، پاسخ دهيم؟
بسيار سخت و شايد غيرممکن باشد که اين سوال را از کسي بپرسيم که با وجود اطلاع و آگاهي از واقع معاصر، بي طرفانه يا نسبي به اين سوال پاسخ گويد، زيرا همانگونه که بوش گفت: جهان به دو دسته تقسيم شده: يا با ترور (اسلام) و يا با ما (يعني با کفر).

پس مجالي براي بي طرفي يا نسبيت براي پاسخ به اين سوال وجود ندارد، حال چگونه حقيقت را دريابيم؟ يعني چگونه حقيقت مجاهدان و استراتژي آنها و ارتباط آنها با بدنام شدن اسلام را دريابيم؟ براي پاسخ به اين سوال اشخاص و افراد را کنار مي گذاريم و در دنياي واقع به دنبال جواب سوال خود مي گرديم. و به زبان واقع سخن مي گوييم:

همانگونه که واضح است هدف از مناهج سلفي جهادي در حالت کلي از بين بردن نظامهاي حامي غرب و برپاداشتن دولتهاي اسلامي پس از آنهاست که مقدمه اي باشد بر برپايي خلافت اسلامي وعده داده شده. همانگونه که پيامبر صلي الله عليه سلم نيز به بازگشت دوباره خلافت مژده داده است، آنجا که مي فرمايد:
(تکون النبّوةُ مِنکم ما شاءَاللهُ أن تکون، ثمَّ يَرْفَعُها اللهُ إذا شاءَ أَنْ يَرْفَعَها، ثمّ تکون خلافةً علي مِنْهاجِ النبوّةِ، فتکون ما شاءَاللهُ أَنْ تکونَ، ثمَّ يَرْفَعُها إذا شاءَ اللهُ أنْ يَرْفَعَها، ثمّ تکون مُلکاً عَاضّاً فيکون ماشاءَ اللهُ أَنْ تکونَ، ثمّ يَرْفَعُها إذا شاءَ اللهُ أن يَرْفَعَها. ثمّ تکون خلافةً علي مِنْهاجِ النبوّةِ) مسند احمد (۴/۲۷۳) و بزّار (حديث ۱۵۸۸)
«تا آن زمان که خداوند بخواهد نبوت در ميان شما خواهد ماند. سپس خداوند هرگاه بخواهد آن را از ميانتان بر مي دارد، سپس تا آن زمان که خداوند بخواهد خلافت بر روش نبوت حاکم مي گردد، سپس خداوند هرگاه بخواهد آن را از ميانتان بر مي دارد، پس از آن  امت اسلام در دوراني بسيار سخت و در سرزميني نابسامان به سرخواهند برد. تا آن زمان که خداوند بخواهد آن دوران سخت بطول خواهد انجاميد. سپس بار ديگر خلافتي برقرار خواهد شد که پايه هاي آن بر راه و روش نبوت بنيان گذاشته شده است.»

همچنين مناهج سلفي جهادي، جهاد را به عنوان وسيله براي دستيابي به هدف مورد نظر خود به کار مي برند.
و مخالفان مدعيند که مجاهدان با اين روش خود (جهاد) به دشمنان اسلام فرصت لازم براي بدنام کردن اسلام را اعطاء کرده اند و دشمنان با اين بهانه انواع روشها و امکانات خود را براي بدنام کردن اسلام و معرفي آن به بدترين صورت ها به کار برده اند.
ادامه خواندن آيا مجاهدین  «۳ابزار»[۱]  سبب بدنام شدن اسلام شده اند یا…. ؟؟؟

تعریف امنیت و اهمیت و مشروعیت آن در اسلام

تعریف امنیت و اهمیت و مشروعیت آن در اسلام

استاد مجاهد ابوعبید عبدالله العدم

بسم الله و الحمدلله و الصلاة و السلام علی رسول الله، اللهم لا سهل إلا ما جعلته سهلاً و أنت تجعل الحزن إذا شئت سهلاً.

در ابتدا دعا می کنم که الله تعالی هجرت و جهادمان را قبول فرماید و ما و شما را برای طاعت و نصرت و خدمت به دین و تمکین شریعتش در زمین به کار گیرد و او را حمد و سپاس می گوییم که ما را در این روزگار از میان میلیونها تارکین جهاد و تارکین نصرت این دین، برگزید و به فضل و کرم و رحمتش ما را انتخاب کرد تا از حریم این دین دفاع کنیم و با دشمنان او و دشمنان دین مبارزه کنیم، بی شک این نعمت بزرگی از جانب الله است که بر ما ارزانی داشته است و از او می خواهیم که راهی را که شروع کرده ایم برایمان به اتمام برساند و خاتمه ما و شما را شهادت در راهش قرار دهد.

قبل از اینکه این دوره آموزشی را شروع کنیم دوست دارم که عملیات مبارکی که اخیراً توسط برادر قهرمان مان ابودجانه خراسانی “همّام بن خلیل أبو ملّال البلوی” صورت گرفت را به امت اسلام تبریک بگویم.

عملیاتی که از نظر امنیتی و اطلاعاتی بسیار دقیق و پیچیده بود و پایگاه جاسوسی را در منطقه “خوست” در پایگاه “تشامیان” هدف قرار داد، این پایگاه مراکز و دفاتر فرماندهی هواپیماهای جاسوسی-هواپیماهای بدون سرنشین- را در میان دیوارهایش جای داده بود و این عملیات منجر به کشته شدن هفت تن از افسران عالی رتبه اطلاعات آمریکا-CIA-شد که بر برنامه های جاسوسی و پرونده های امنیتی و اطلاعاتی در پاکستان و افغانستان نظارت داشتند به اضافه افسری از اطلاعات اردن به اسم سرهنگ “شریف علی بن زید”.

بدون تردید این عملیاتی که دستگاه اطلاعاتی آمریکا دریافت کرد شدیدترین و خسارت بارترین ضربه تاریخ این سازمان می باشد چرا که در طول تاریخ CIAو در اوج مبارزه آن با KGBروسیه و سازمانهای اطلاعاتی شرقی، تاریخ این سازمانهای اطلاعاتی عملیاتی همانند این عملیات پیچیده و دقیق را به یاد ندارند، عملیاتی که طی آن سازمان القاعده انواع و اشکال گوناگون نیرنگ و فریب و روشهای گوناگونی را برای نفوذ به سازمان اطلاعاتی آمریکا CIA و نیز سازمان اطلاعات اردن به کار برد تا اینکه این عملیات مبارک به این شکل و بدین نحو انجام گرفت.

بدون تردید این افتخار و فضیلت-در انجام موفقیت آمیز این کار بزرگ- از ابتدا تا انتها به الله عز و جل باز می گردد و سپس به برادر مجاهد قهرمان”همّام خلیل البلوی” و نیز ستاد مخصوص در سازمان القاعده و پشتیبانی جهات دیگر. از الله عزو جل می خواهیم که این تلاش و کوشش را از همگی قبول فرماید و از الله تعالی می خواهیم که “ابو دجانه”را از جمله شهدای صالح مخلص قبول فرماید و مقام و منزلتش را در روز قیامت برتری دهد و نیز به همسر و خانواده اش در اردن و فلسطین و به قبائل و عشائر “بئرالسبع”با عزت این عملیات مبارک را تبریک می گوییم، عملیاتی که جوابی بود به کشته شدن برادران و رهبران مجاهدین در افغانستان و پاکستان و نیز جوابی بود به بمبارانهای وحشیانه اسرائیل که مسلمانان بی پناه را در غزه –هدف قرار داده بود. ادامه خواندن تعریف امنیت و اهمیت و مشروعیت آن در اسلام

چگونه است که مخالفت دیگران به طائفه ی منصوره آسیبی نمی رساند ؟  ( ۳ )

چگونه است که مخالفت دیگران به طائفه ی منصوره آسیبی نمی رساند ؟  ( ۳ )

مؤلف: شیخ ابو عاصم اردنی

ارائه دهنده  : احسان هورامی ( دانشجوی علوم سیاسی )

پس از ذکر این مسائل می­گوییم که چنین مکر و نیرنگی از سوی طواغیت و یاورانشان برای ایجاد سد و مانع بر سر راه داعیان و مجاهدان، و چنین ضربه­ها و طعنه­هایی كه مخالفان بر ایشان وارد می­سازند، این ضرورت را برای داعیان و مجاهدان به وجود می­آورد که به اندازه­ای از علم شرعی و فقه سیاسی بهره­منده شوند و چنان اعتصام و تمسكی به خداوند ­متعال و دینش داشته باشند كه بتوانند کید و نیرنگ دشمنان خداوند ­متعال را دفع کرده و از شر آنها در امان بمانند و همچنین از خیانت و خذلان فرومایگان و نشستگان از جهاد، سالم مانده و از گزند طعنه­های مخالفان مصون بمانند ..

تا به حقیقت جزئی از طائفه­ی منصوره و قائم به دین خداوند ­متعال باشند،كسانی كه مخالفت مخالفان و خیانت مخذلان به ایشان ضرری نمی­رساند .. و عرب می­گوید:

الحرُّ إن حالت أو مالت قوسه فسهمه صائب ..
وإذا استوى فسكین وإذا التوى فمنجل ..
انسان حر وآزاده اگر كمانش چه معیوب و کهنه باشد و چه سالم و ارزشمند، فرقی برایش نخواهد داشت چرا كه تیرش همچنان محكم و برنده خواهد بود
و هنگامی كه (آلت مبارزه­اش) راست و مسقیم باشد به مانند چاقو (تیز و بران) خواهد بود و اگر كج و معوج باشد به مانند داس (بران و تیز) خواهد بود ..

و رسیدن به این هدف و مقصود بزرگ اسباب و وسائلی را می­طلبد که داعیان و مجاهدان هیچگاه از آنها بی­نیاز نخواهند بود؛ و تمسک به این اسباب و وسائل، تنها علاج مفید، پیروزی­آفرین و رهایی­بخش از این فتنه­هاست. از جمله­ی این اسباب:

• مهم­ترین این امور علمی است كه به یقین تبدیل گشته و (شخص) را از شبهات گمراه­كننده در امان داشته و دور نماید، و قسم به خداوند ­متعال كه سخنان بی­ارزش علمای سوء و برادران «جهم» و «مریسی» در قلوب جایی نداشته مگر اینكه آن قلبها از نور علم خالی شده باشند؛ قلب­های كه با نور وحی روشن نیستند همواره مرتع و چراگاهی برای تاریكی­های جهل در آن موجود می­باشد. اما قسم به خداوند ­متعال كه سخنان اهل ضلالت و گمراهی، نزد اهل تحقیق و علم، بی­ارزش و هیچ می­باشد، و به فضل خداوند ­متعال ما این امر را برعهده گرفته و آن سخنان را در نوشته­هایمان در گذشته روشن و واضح نموده­ایم، و آن كتابها را تقدیم به برادرانمان نموده و امر را برای آنان آسان نموده­ایم و بگونه­ای که حاصل سالها تلاش را  ظرف لحظات و ساعاتی معدود می-توانند به دست آورند و هیچ زحمت و تلاش آنچنانی برای آنها لازم نیست جز اینکه در این كتابها نظر بیفكنند و محروم آن كسی است كه خداوند ­متعال او را از این نعمت محروم سازد (و به این نوشته­ ها نگاه نیندازد).. ادامه خواندن چگونه است که مخالفت دیگران به طائفه ی منصوره آسیبی نمی رساند ؟  ( ۳ )

چگونه است که مخالفت دیگران به طائفه ی منصوره آسیبی نمی رساند ؟ ( ۲)

چگونه است که مخالفت دیگران به طائفه ی منصوره آسیبی نمی رساند ؟ ( ۲)

مؤلف: شیخ ابو عاصم اردنی

ارائه دهنده  : احسان هورامی ( دانشجوی علوم سیاسی )

ــ و از دیگر روش­های آسیب­رسانی به داعیان و مجاهدان، إعمال ترورها و تبعیدها و ایجاد محرومیت در حق سران دعوت و جهاد است. یعنی در حالی كه مجال و موقعیت برای علمای سوء و درباری و داعیان فتنه و ارجاء باز و فراوان است، در مقابل می­بینیم که طواغیت و مزدورانشان سعی می­كنند تا مشایخ و علمای دعوت و جهاد را از صحنه پاکسازی کرده و مرجعیات علمی و روؤس دعوی دعوتگران و مجاهدان را با قتل و  اسارت و یا با تبعید و .. از میان بردارند، همان طور كه امروز این مسئله را در تمامی مناطق مشاهده می­كنیم. و یا اینكه آنان را از دسترسی به وسائل ارتباط جمعی و رسانه­ها منع نموده و دور نگه می­دارند و نوشته­های آنان را ممنوع کرده و از چاپ و انتشار آن جلوگیری می­کنند. این در حالیست كه نوشته­های اراذل و بی­ارزشان اهل تهجم و ارجاء و علمای سوء به وفور ـ و با تیراژ و کیفیت بالا ـ چاپ و منتشر شده و چه بسا به طور مجانی در میان مردم توزیع می­گردد.

و همچنان كه ما دیده­ایم و مردم نیز مشاهده كرده­اند (طاغوت­ها و اعوانشان) با اعمال شکنجه و تهدید و وعید آنقدر بر مشایخ و علما و داعیان و مجاهدان فشار وارد می­كنند تا اینكه آنان برخی فتاوا و تصریحاتی مخذلانه و مناقض با منهج راستین، صادر كنند و اگر از چنین مكری نیز عاجز گشتند و نتوانستند چنین سخنان و تراجعاتی را با صراحت بر آنان تحمیل نمایند؛ از روش جعل و دوبلاژ و تغییر و امضاهای جعلی عاجز نخواهند ماند ..

ــ این طاغوتیان همچنین از كاركنان جاسوس خود در بخش رسانه­ و مطبوعات نیز کمک می­گیرند مانند روزنامه­نگاران مرتد و لائیک و دیگر نویسندگان فتنه­گر و ذلیل و نشسته از جهاد. آنها برای طعنه وارد نمودن به داعیان و مجاهدان، تیتر­ها و عناوین روزنامه­ها و صفحات مجلاتشان را به اقوال و بیانات پرزرق و برق طواغیت، اختصاص می­دهند و اهل دعوت و جهاد را به عنوان گروهک­های کوچک و کم­تعداد و طرد شده معرفی می­کنند و سعی می­کنند اینگونه نشان دهند که اكثریت (چاپلوس و متملق) با طاغوت و در صف او قرار دارند .. همانطور كه گذشتگان (كافر) آنان نیز چنین می­گفتند:

«إِنَّ هَؤُلَاء لَشِرْذِمَةٌ قَلِیلُونَ ‏* وَإِنَّهُمْ لَنَا لَغَائِظُونَ ‏* وَإِنَّا لَجَمِیعٌ حَاذِرُونَ» شعراء ۵۶ ـ ۵۴
«‏(فرعون به مأموران دستور داد و گفت: به اهالی شهرها بگوئید:) اینها (كه قصد فرار و تجمع و تقویت در جای دیگری را دارند) گروه اندك و ناچیزی هستند (و ما با نخستین تاخت ایشان را گرفتار و به شكنجه و آزار می‌رسانیم). و آنان ما را بر سر خشم می‌آورند. ( البتّه جای هیچ گونه نگرانی نیست، و لیكن) ما گروهی هستیم محتاط (و بیدار و دوراندیش)». ‏

و چه بسیار از این نویسندگان و روزنامه­نگاران را مشاهده نموده­ایم كه سخن رانده و ابراز نموده­اند تا اینكه دعوت را بر داعیان عیب گیرند و آنان را به تندروی و تكفیری بودن و خوارج بودن متهم نموده و در مجاهدان و جهادشان طعنه زنند و انتخابها و اعمال ایشان را كم ارزش جلوه دهند تا در این مسیر یا سایر طرق بر آنان فشار وارد آورند و مجاهدان را از راهی كه خداوند ­متعال بدان راضی بوده و موجب خشم رؤسای آنان می­گردد، بازداشته و منحرف سازند .. (پارس سگها آسیبی به ابرها نمی­رساند و مانع بارش آنها نمی­شود).
ادامه خواندن چگونه است که مخالفت دیگران به طائفه ی منصوره آسیبی نمی رساند ؟ ( ۲)

چگونه است که مخالفت دیگران به طائفه ی منصوره آسیبی نمی رساند ؟  ( ۱ )

چگونه است که مخالفت دیگران به طائفه ی منصوره آسیبی نمی رساند ؟  ( ۱ )

 

مؤلف: شیخ ابو عاصم اردنی

ارائه دهنده  : احسان هورامی ( دانشجوی علوم سیاسی )

بسم الله الرحمن الرحيم

الحمد لله والصلاة والسلام علی رسول الله وعلی آله وصحبه ومن والاه وبعد..

حدیث صحیح متواتری از پیامبر صلی الله علیه وسلم روایت گردیده كه بین ۱۳ تا ۱۹ نفر از اصحاب رضی­ الله­ عنهم آن را نقل فرموده­اند. این حدیث صفات طائفه­ی قائم و ظاهر بر اوامر خداوند ­متعال را توصیف می­کند: «لا تزال طائفة من أمتی قائمة بأمر الله»
«در هر زمانی و برای همیشه طائفه­ای از امتم امر (دین) خداوند  را بر پا نموده»

و در روایتی دیگر چنین آمده كه: «ظاهرین على أمر الله، لا یضرهم من خذلهم ولا من خالفهم حتى یأتی أمر الله وهم ظاهرون على الناس»
«امر خداوند سبحانه و تعالی را اخذ کرده و بر دیگران چیره گشته­اند، و كسانی كه می­خواهند آنان را سست كنند و نیز كسانی كه با آنان مخالفت می­كنند، بدیشان آسیبی نمی­رسانند (و تأثیری بر این طائفه ندارند) تا اینكه قیامت فرا رسد وآنان همچنان بر مردم چیره و پیروز مانده­اند».

بارها و بارها در مورد این حدیث عظیم و در مورد طائفه­ی منصوره (پیروز) كه خداوند ­متعال ما را نیز از زمره­ی آنان قرار دهد، سخن گفته­ایم و در مورد معانی ظهور این طائفه و پرپا شدن دین توسط این طائفه صحبت نموده­ایم و مهم­ترین صفت­های آن را در نوشته­هایمان بیان نموده­ایم. اما امروز بر صفت مهم و بزرگی توقف و تأمل نموده و توجه داعیان و مجاهدان را به آن جلب می­نماییم و آنان را از این صفت آگاه و هوشیار می­گردانیم .. مخصوصاً بعد از آنكه برخی از طوائف مسلمان در این صفت دچار افراط و یا قصور و تفریط گشته­اند، وآن صفت، فرموده­ی پیامبر صلی الله علیه وسلم است که می­فرماید:

«لا یضرهم من خذلهم ولا من خالفهم» «كسی كه با ایشان مخالفت نموده و یا بخواهد ایشان را سست نماید، ضرری به ایشان نخواهد رسانید.»

تأثیرپذیری از مخالفان و متضرر گشتن از مخذّلین (کسانی که قصد سست کردن این طائفه را دارند)، آفت و مرض خطرناكی است كه شکل­ها و خواسته­های گوناگونی را در برمی­گیرد، آفتی که موجب تباهی و از بین رفتن گروه­ها و جماعت­های امت اسلامی شده است و به مانع و گردنه­ای صعب­العبور بر سر راه قیام و نهضت این امت و جهاد و پیروزی داعیانش مبدل گشته است، امری كه نیازمند تأمل و هوشیاری می­باشد، زیرا هر كسی كه بخواهد بر طریق و راه طائفه­ی منصوره و برپا دارنده­ی امر خداوند ­متعال گام بردارد، هرگز نخواهد توانست كه حق قیام آن را اداء نموده وآن را به بهترین نحو وآنگونه كه پروردگارمان بدان راضی است، به انجام برساند مگر اینكه از این آفت (تأثیرپذیری از مخالفان) رهایی یافته و خویشتن را از تمامی صورت­های آن، که او را از راه  مستقیم و منهج راستین طائفه­ی منصوره، منحرف می­گرداند برحذر بدارد. ادامه خواندن چگونه است که مخالفت دیگران به طائفه ی منصوره آسیبی نمی رساند ؟  ( ۱ )

چین سوسیالیست و سکولار اشغالگر و جهنم ترکستان

چین سوسیالیست و سکولار اشغالگر و جهنم ترکستان

ارائه دهنده : عبدالرحیم هورامی[دانشجوی عمران ]

درماههای اخیر درمنطقه ترکستان طی مواجهاتی که بین مردم آن منطقه ونیروهای اشغالگر چین درگرفت،بیش از ۱۴۰ مسلمان کشته و بیش از ۸۰۰نفر دیگر زخمی شدند.دولت چین این در گیریها را به تحریکات بیگانه ارتباط داد تا از اعتراف به وجود مشکلات داخلی خود فرار کند.مشکلاتی که از اشغالگری و فشار و ظلم و قلع و قمعی که دولت چین درمنطقه ترکستان انجام می دهدناشی می شود.دولت چین دهه هاست که به دنبال تغییر جغرافیای انسانی در این منطقه ،ونیز دورکردن مسلمانان از دینشان است چرا که دین این مردم عامل اصلی در تحریک آنها در مبارزات و قهرمانیهای تاریخشان بوده،و نیز محرک اصلیشان در اهدافی که به آن چشم دوخته اند چون آزادی وپیشرفت وتمدن، می باشد.

این جنایت چین نشان می دهد که تا چه اندازه جان مسلمین درنظرش بی ارزش است بعد از جنایتهای دیگری که درحق مردم مظلوم این منطقه انجام داده بودند مانند سیاست قطع منابع که نیروهای اشغالگر در دوره گذشته در پیش گرفته بودند وسیاست اسکان چینیان درمناطق مسلمانان ومصادره زمینهای مسلمانان به نفع مهاجرینی که از مانطق مختلف چین به این منطقه سرازیر می شدند و قرار دادن تمام امکانات مادی وتکنولوژی واقتصادی دراختیار تازه واردان در حالیکه ساکنان بومی این سرزمین با وسائل عصر حجر زندگی می کنند ماند انتقال آب بر روی دوش و باربری با خر و امثال این.ودرهمین حال چینیان بر ۹۵% شغلها در مؤسسات موجود در سرزمین ترکستان شرقی سیطره دارند.

چین و روسیا از بزرگترین دشمنان اقلیمی مسلمانان این منطقه محسوب می شوند چرا که این دو دولت ،ترکستان را به اشغال خود درآورده اند،وترکستان اکنون به دو قسمت ترکستان غربی که تحت اشغال روسیه است وترکستان شرقی که تحت اشغال چین است،تقسیم می شود. ترکستان شرقی در وسط آسیا قرار گرفته وروسیه از شمال و قزاقستان و قرقیزستان وتاجیکستان از غرب وباکستان وهند از جنوب وچین از غرب ومغولستان از شما ل شرقی همسایگان آن هستند ومساحتش بالغ بر ۶۴۰هزارمایل مربع یعنی سه برابر مساحت کشورفرانسه می باشد.تعداد ساکنان ترکستان شرقی بالغ بر  ۴۵ ملیون می باشد که ۳۵ ملیون از آنها از ملت ایغور و دو ملیون قزاق وحدود یک ملیون ترکمن و بقیه تاتار وتاجیک هستند.

ترکستان همیشه در طول تاریخ اهمیت تجاری جهانی زیادی داشته است به طوری که راه ابریشم از آن می گذرد واز ناحیه اقتصادی، ترکستان شرقی حاوی ذخایر بزرگ نفتی می باشد که به ۸ملیارد تن می رسد وسالانه ۵میلیون تن در مناطق کرامای،واقبولاغ،و قیزیل طاغ وغیره استخراج می شود.

تمامی خیرات ترکستان به چین منتقل می شود و بومیان آنجا هیچ بهره ای از ثروتههای طبیعی سرزمین شان نمی برند. ترکستان حدود ۶۰۰میلیون تن زغال سنگ تولید می کند که از مساحتی بالغ بر ۹۰۰هزار کیلومترمربع استخراج می شود.در این منطقه ۶معدن موجود است که بهترین انواع اورانیوم از آن استخراج می شود .از زمینهای ترکستان شرقی ۱۱۸نوع ماده معدنی از جمله طلا وکریستال ونمک و آهن استخذاج می شود درکنار بیش از ۵۰هزار کیلومتر مربع زمینهای حاصلخیز که برای کشاورزی قابل استفاده است.

ورود اسلام :
بعضی منابع نشان می دهد که اسلام در زمان خلافت عثمان بن عفان رضی الله عنه به دست صحابی بزرگوار حکم بن عمر غفاری وارد ترکستان شد.البته فتح حقیقی در دوران عبدالملک بن مروان به دست یکی ازقهرمانان تاریخی اسلام یعنی قتیبه بن مسلم باهلی در سالهای ما بین ۸۳و۹۴هجری مطابق با۷۰۲و۷۱۲میلادی انجام گرفت.

دین اسلام در سال ۹۳۴میلادی از طریق حاکم ایگور”ستاتوک بورگرخان”به شکل شبه کاملی در تمامی نقاط ترکستان شرقی انتشار یافت.این شخص قبل از اینکه به تاج وتخت برسد و حاکم ولایت ایگورشود مسلمان شد وبعد از به دست گرفتن حکومت، اسمی اسلامی برای خود انتخاب نمود وخود را “عبدالکریم ستاتورک”نام نهاد . با مسلمان شدن او بیشتر ساکنان ترکمن این مناطق و ساکنان آسیای میانه مسلمان شدند تا ترکستان به مرکزی اصلی ازمراکز اسلام در آسیا تبدیل شود واین تمدن تا هزار سال ادامه یافت.

برخی از بهترین علمای مسلمین در طول تاریخ اسلام از این مناطق برخاسته اند مانند بخاری ،ترمذی وزمخشری ودیگران.ودر هزاره دوم هجری نامهایی از دانشمندان آنها درجهان اسلام درخشید مانند شیخ “وانج دای مو”و “مافوتشو” فقیه مرموق ودیگران.

اشغال ترکستان توسط چین بزرگترین فاجعه ای بود که بر ترکستان وارد شد.چینیان در ۱۱۷۴هجری مطابق با ۱۷۶۰ میلادی ترکستان شرقی را به اشغال درآوردند.و تعداد مسلمینی که در آن زمان کشته شدند به یک میلیون نفر رسید.محمد ارکن درکتابش”رنجهای مسلمین ترکمن درترکستان شرقی”می گوید:کمونیستها خط عربی را که مسلمانان این منطقه هزار سال از آن استفاده کرده بودند،ملغا کردند و ۷۳۰هزار کتاب عربی ازجمله نسخه هایی از قران کریم را نابود کردند و همه این اعمال زیر شعارهایی انجام شد که امروزه نیز عده ای در بلاد مسلمین آنها را رواج می دهند که عبارتند از؛ مبارزه با عقب ماندگی،یا قطع ارتباط با گذشته،یا خشکاندن سرچشمه ها یا ترقی خواهی ،یا پیوستن به کاروان دولتهای متمدن،و دیگرعناوین فریبنده که نه تنها امت را از عقب ماندگی نجات نداد و منجربه هیچ پیشرفت تکنولوزیک یا سیاسی یا فرهنگی یا اقتصادی نشد بلکه موجب ازدیاد تبعیت ووابستگی به غرب و تبدیل جامعه به بازار مصرف تولیدات آنها شد که جوامع ما را بیش از پیش به نابودی کشاند.

چین اشغالگر زمینهای مسلمین را تحت شعار “اصلاح زراعی”مصادره کرده و طی دهه ها، مرحله به مرحله، به مهاجران چینی که مانند مور وملخ آنها را وارد این منطقه می کند، واگذار کرده است.اشغالگران چینی مکتبخانه های وابسته به مساجد را تعطیل و۲۹هزار مسجد را بستند ومسلمانان را مجبور می کنند تا فرزندانشان را به مدرسه هایی که بر الحاد وکافر کردن مسلمین تمرکز دارند وارد کنند.

و اوقاف را که ۲۰درصد لوازم آموزش مسلمین را تأمین می کرد با مصادره آنها از بین بردند و۵۴۰۰۰ امام مسجد را دستگیر کرده وداخل پایگاه های نظامی چین مورد شکنجه واعمال شاقه قرار داده وبه نظافت فاضلاب ها وتربیت خوک واداشتد.
مسلمانان درترکستان شرقی در سال ۱۲۴۱هجری مطابق با ۱۸۲۵میلادی برای دو سال ضد اشغالگران چینی قیام کردند واین در زمانی بود که جهان اسلام غرق در مشکلاتش با اشغالگران غربی بود.مسلمانان قیام های دیگری را نیز ترتیب دادند من جمله انقلاب سال۱۲۷۲هجری مطابق با ۱۸۵۵میلادی به رهبری یعقوب بک که ۲۰ سال به طول کشید ومنجر به استقلال ترکستان در ۱۲۸۲هجری مطابقبا ۱۸۶۵میلادی گردید.

دولتهای بزرگ ونه هیچ دولت دیگری استقلال ترکستان را به رسمیت نشناختند واین امرموجب شد که چین به جنگ با آن واشغال دوباره آن در سال ۱۲۹۲هجری مطابق با۱۸۷۵میلادی جرآت پیدا کرد ودر سال ۱۳۵۰هجری مطابق با ۱۹۳۰میلادی مسلمانان مجددا علیه اشغال چین، قیام کردند.چینیان برای خاموش کردن آتش انقلاب مسلمین دست به دامان روس شدند ودر ۲۱رجب۱۳۵۲هجری مطابق با ۱۲نوامبر۱۹۳۳میلادی مسلمانان برپایی “جمهوری اسلامی ترکستان شرقی”را اعلان کردند و”خوجانیاز”رییس جمهور این دولت برگزیده شد،اما اتحادچینی روسی این دولت تازه متولد را در ۶جمادی الآخره ۱۳۵۶ موافق با آگوست۱۹۳۷میلادی ساقط کرد.

و این اتفاق باردیگر تکرارشد وقتی که به رهبری علم الدین علی خان در سال ۱۳۶۶هجری مطابق با ۱۹۴۶میلادی ترکستان شرقی به استقلال وخود مختاری دست یافت اما با روی کار آمدن کمونیستها وبه دست گرفتن حکومت اوضاع به نقطه صفر بازگشت.درسالهای مابین ۱۹۵۰ میلادی و۱۹۷۲ میلادی،نیروهای اشغالگرچین ۳۶۰۰۰۰مسلمان را اعدام کردند وبه دنبال آن بیش از ۱۰۰۰۰۰مسلمان به دول مجاور مهاجرت کردند.سیاست مقیم سازی وکوچ دادن چینیان به این منطقه از دهه ۹۰ قرن گذشته شدت گرفته است.همچنین چین آزمایشات اتمی را در ترکستان شرقی انجام می دهد به طوریکه تا کنون بیش از ۴۸ آزمایش را دراین منطقه انجام داده که موجب آلوده شدن محیط و گرفتار شدن صده هزارنفر به امراض وبائی شده است.

سیاست اسکان دهی و مقیم سازی

سیاست مقیم سازی خطرناکترین انواع اشغال محسوب می شود-نه فقط برای هویت و فرهنگ امت لگدکوب شده -بلکه برای بقای بیولوژیک و جغرافیای انسانی منطقه در درجه اول، بخصوص زیرسایه سیاست کوچ اجباری ومقیم سازی متواصل.
چین سیاست انتقال مهاجران به ترکستان شرقی را بعد از وصول کمونیستها به حکومت در سال ۱۹۴۹میلادی آغازکرد وهم اکنون تعداد آنها به بیش از ۷ میلیون مهاجر چینی می رسد وجهان برای یاری مسلمانان در ترکستان هیچ اقدامی انجام نداده همانطور که با حماسه شدیدی در مورد تیمور شرقی انجام داد و این هدف در اندونزی مسلمان نشین آتشی ودر سودان عربی مسلمان نشین دارفور و درصحرای غربی دنبال می شود و برنامه هایی نیز برای تقسیم بلاد عربی واسلامی مانند عراق وترکیه وعربستان سعودی و مصر والجزائر وپاکستان وافغانستان ودیگر کشورها وجود دارد.

و هیچ کس درسازمان ملل متحد یا در غرب از همه پرسی درترکستان شرقی سخن نمی گوید و این قضیه کاملا سرپوش گذاشته شده وفریادهای اهالی این منطقه با سکوتی مشکوک مواجه است.

ملت ترکستان دچار احساس فشار و مظلومیت ازطرف نیروهای چینی ومهاجرین چینی هستند که دائما امتیازات و کمکهای متواصلی دریافت می کنند در حالی که بومیان این سرزمین غیر از تشدید فقر و نادیده گرفتن چیزدیگری نمی بینند.مهاجرین چینی درقلع وقمع انقلاب بارین درسال ۱۹۹۰میلائی وحادثه ۷ یولیو۱۹۹۵میلادی وانقلاب غولجا درسال ۱۹۹۷میلادی مشارکت داشتند.

مسلمانان درترکستان شرقی سعی دارند که قضایایشان را به محافل بین المللی انتقال داده ومظلومیت تاریخی وبخصوص قضیه مهاجرین چینی و تعیین سرنوشت،را به مردم جهان بشناسانند.

وظیفه مسلمین

مسلمانان امروزه وظیفه مهمی درقبال برادرانشان درترکستان شرقی دارند. مسلمانان در قبال سرزمین آنان وکوهها وآبهای شیرینش ودر قبال نسلها ومساجدش مسئولند وازمیان این مساجد مسجد کاشغر است که روزی افتخار مسلمانان بوده وعلمای زیادی ازآن فارغ التحصیل شده بودند درحالی که امروز درآن به روی مسلمین بسته است.

۱٫یکی از این وظائف تحریم کالاهای چینی است که بازارهای ما را زیر سیطره خود گرفته است واین کالاها حاوی بیماری های زیادی می باشد مانند بیماری هایی که دراسباب بازیهای کودکان وشیر وارداتی چین وسایر کالاهای چینی کشف شده است.

۲٫آشنا کردن مردم با قضایای مسلمین ترکستان وآسیای میانه وقفقاز واهمیت دادن به مسائل آنها به همان اندازه ای که به اتفاقات دنیای اسلام اهمیت داده می شود.

۳٫تلاش برای فشار به چین به اندازه ممکن به منظور مجبور کردن آن به تخفیف فشار برمسلمانان درترکستان شرقی ودیگر مناطق.شایسته نیست که چین به ظلمهای خود به مسلمانان ادامه دهد وما با خرید کالاهایش که با اموال حاصل از آن از دشمنی با مسلمین پشتیبانی می کنند،به آنها کمک کنیم.مسلمانان آنجا فقط این را می خواهند که با کرامت وآزادی در سرزمین مادریشان زندگی کنند،آنها چینی نیستند وترکستان نیز سینکیانگ نیست.

تمام آزادمردان جهان وظیفه دارند که برای شکستن محاصره ترکستان تلاش کنند.

چرا ، چگونه  وتحت چه شرایطی  قاضی محمد  مرتد تسلیم نیروهای ارتش سکولارایران  شد ؟

چرا ، چگونه  وتحت چه شرایطی  قاضی محمد  مرتد تسلیم نیروهای ارتش سکولارایران  شد ؟

ارائه دهنده : رسول هورامی ( دبیر  تاریخ  )

پس از جنگ جهانی دوم،روس‌ها از حضور ارتش خود در ایران بهره برده و دو هدف را در راستای هم پی گرفتند: تجزیه ی آذربایجان و شمال کردستان در راستای وصیت‌نامه‌ی پتر و الحاق این سرزمین‌ها به سرزمین خویش (هم چون دیگر بخش های جدا شده از ایران در قراردادهای گلستان و ترکمنچای و نیز گرفتن امتیاز نفت شمال و در نتیجه گستراندن بساطی به مانند انگلیس‌ها در جنوب ایران .

روس‏ها خواهان رسیدن به یکی از این دو هدف یا هردوی آن در کنار هم بودند و از حضور ارتش خود در ایران،  برای رسیدن به اهدافشان سخت در تلاش بودند.

از این‌رو، روز ۲۱ آذر۱۳۲۴ میر جعفر پیشه‌وری، به دستور مستقیم روس‌ها، برپایی فرقه‌ی دموکرات آذربایجان و حکومت خودمختار را در آذربایجان اعلام کرد. چندی پس از آن، قاضی محمد نیز به دستور روس‌ها، با اعلام حزب دموکرات کردستان در راستای تجزیه‌ی بخشی از مناطق کردنشین، در مهاباد اعلام جمهوری کرد و برای خودش پرچمی مجزا و آرم ونشانه ای مجزا به سبک جمهوری های شوروی کمونیستی ساخت .

بالاخره قوام با سیاست های سکولاریستی و بده بستانی  خود توانست کاری کند که روسیه ارتش خود را از ایران خارج کند؛ بدین ترتیب پشت حزب‌هایی که از سوی روس‌ها در ایران ساخته بود یعنی دو حزب دموکرات آذربایجان و کردستان، خالی شد.

روز هفدهم آذر، در حالی که زدوخوردهای پراکنده در محور زنجان ـ میانه، ادامه داشت، سران فرقه‌ی دموکرات آذربایجان (پیشه‌وری،شبستری،پادگان، جاوید و غلام یحیی) که هنوز هم نمی‌توانستند حقایق را آن‌گونه که هست دریابند، با لحن ملتمسانه‌ای از رهبران شوروی، درخواست کردند: (۱)

«اگر قوام در جنگ علیه ما، دست به خون‌ریزی بزند، ما می‌توانیم در مناطق مناسبی، عملیات جنگی را آغاز کنیم و با سرنگون کردن حکومت ارتجاعی تهران، به متشکل کردن نیروهای آزادی‌خواه ایران که قادر به برقراری یک حکومت دموکراتیک باشند، بپردازیم. امیدواریم در این کار، مانع ما نشوید. اگر این کار را صلاح  نمی‌دانید، ‌به ما اجازه دهید تا تمام مناسبات خود را با دولت ایران، قطع کنیم و بار دیگر حکومت ملی خود را برپا کنیم. خلق ما، حزب ما و رهبران آن، همه و همه، تنها به جنگ‌افزار، امید بسته‌اند و رهایی خود را در مسلح شدن می‌بینند. موفقیت در این کار، بستگی به یاری شما دارد » .

در اولین ساعت‌های بامداد روز نوزدهم آذرماه ۱۳۲۵، احمد قوام نخست‌وزیر سکولاریست ایران ، فرمان حرکت نیروهای نظامی به سوی آذربایجان را صادر کرد. در همان روز ، ستاد ارتش ضمن اطلاعیه‌ای، اعلام داشت:

امروز (۱۹ آذر ۱۳۲۵)  سحرگاه، به موجب امریه‌ی آقای نخست‌وزیر، نیروهای انتظامی به طرف آذربایجان حرکت نمود. از ناحیه‌ی زنجان، سه ستون با ساز و برگ کامل و مرکب از صنوف مختلف با آرایش جنگی به طرف قافلان کوه ، حرکت کرد …

هم‏زمان، ستون دیگری از ارتش همراه با رزمندگان عشایر  و بومی، از سنندج به حرکت در آمد، تا با اختیار گرفتن محور تکاب- شاهین دژ- میاندوآب، ارتباط میان دو فرقه را ببرد.

در زمینه‏ ی گسیل نیرو به آذربایجان و مهاباد، ارتش در برنامه‌ریزی‌های خود، به همکاری عشایر  و افراد بومی و محلی بسیار امیدوار بود: ادامه خواندن چرا ، چگونه  وتحت چه شرایطی  قاضی محمد  مرتد تسلیم نیروهای ارتش سکولارایران  شد ؟