مختصری از چگونگی شهادت اولین رئیس جمهور مسلمان چچن : جوهر دودایف

مختصری از چگونگی شهادت اولین رئیس جمهور مسلمان چچن : جوهر دودایف 

ارائه دهنده: ابوعبدالرحمن خراسانی

جوهر دودایف رحمه الله اولین رئیس جمهور چچن (۱۹۹۱ تا ۱۹۹۶ )  و ژنرال اسبق نیروی هوایی شوروی بود . در ۱۵ فوریه ۱۹۴۴ در انگاش در چچن بدنیا امد و در سن ۵۲ سالگی در تاریخ ۲۱ اوریل ۱۹۹۶ توسط نیروهای روس بوسیله ۲ عدد موشک هوا بزمین هدایت لیزری  به شهادت رسید . نحسبه کذالک و الله حسیبه . داستان کشته شدن او به این صورت است : ابتدا با ردیابی مکالمات او که بوسیله تلفن ماهواره ای اش انجام می داده است محل دقیق او را به کمک ماهواره ها ( البته گمان می رود سازمان امنیت ملی امریکا یا NSA هم با در اختیار گذاشتن اطلاعات یکی از ماهواره های SIGINT خود به روسها کمک کرده باشد ) مشخص کردند و پس از تطبیق نمونه صدای او با صدای ردیابی شده بوسیله هواپیماهای شناسایی روسی که در منطقه در حال چرخش بوده اند باشلیک ۲ عدد موشک هدایت لیزری او را کشته اند . هواپیماهای مذکور SU-24MR و SU-25 بوده اند .

دارودسته ی جولانی مستبدین و طاغوتهای کوچک بر علیه اهل سنت سوریه

دارودسته ی جولانی مستبدین و طاغوتهای کوچک بر علیه اهل سنت سوریه

به قلم: ابوبکر الخراسانی

یکی از بیماریهای تفرق و دوری از وحدت و شورای واحد مسلمین از کانال یکی از« ۳ ابزار »[۱] این است که هر گروهی برای خودش مستبد و طاغوتی کوچک می گردد که به آسانی مخالفین خود را تبعید، اسیر، زندانی، شکنجه و اعدام می کند و کسی هم صدایش در نمی آید .  اگر اعتراضی هم شود فورا منکر آن شده و شرعی های آنها نیز با ادبیاتی شبه اسلامی همه چیز را انکار می کنند و حتی به خاطر باطل و جرمی که  در آن افتاده اند عمدا و آگاهانه با مخالفین مجادله کرده و شعور مریدان و دیگران را به بازی می گیرند .

اگر تا این اندازه هم نتوانستند پیش بروند به مریدان می فهمانند که همه غیر معتمد هستند الا خودشان . در نتیجه نباید از غیر معتمد خبر را قبول کرد . اما پس از چند مدت مشخص می شود که تمام اخبار راست بوده و اینها همچون ساحران و دروغگویان عمل کرده اند با این وجود فورا دست به سحر و حیله ی جدیدی می زنند .

در اینجاست که به قول رسول الله صلی الله علیه وسلم باید گفت : «إن مما أدرك الناس من كلام النبوة الأولى إذا لم تستحي فاصنع ما شئت»[۲]  یعنی: همانا آنچه مردم از سخنان رسالت پیشین دریافتند (این است) چون بی حیاء بودی هر چه خواهی کن!

یکی از گروههائی که در این زمینه به عنوان نماد غدر و خیانت به اهل سنت انگشت نما شده است دارودسته ی جولانی می باشد، که غیر از گروه مطیع مافیائی خودش  و نیروهای ناتو مزدوران آمریکائی هیچ گروهی از مسلمین از دست و زبان آنها در امان نبوده است . به عنوان آخرین خبر متوجه شدیم که  دارودسته ی جولانی دو روز پیش، “أبو عمر اسد” نائب شهید أبو جليبيب طوباسی در درعا و عضو مجلس شورى سابق جبهة النصرة را دستگیر کرده‌است.

مشخص است که   دارودسته ی جولانی  در درعا قصد دستگیری وی را داشت؛ آن برادر که همراه او بود کشته شد و در همان روز أبو عمر را با شلیک ۷ گلو نیز زخمی کردند؛ وقتی که به شمال سوریه آمد، مجدداً در گذرگاه قصد دستگیری اش را کردند سپس با أبو ماریا و أبو أحمد حدود بخاطر حل مشکلات، نشست و او را رها کردند.

امروز مجدداً او را در بازرسی اطمه دستگیر کردند و ترس کشته شدن او نیز، وجود دارد؛ برای دارودسته ی جولانی خون های مخالفان، اهمیتی ندارد و آماده است با توجیه و دلیل داعشی  و القاعده بودن مخالفانش را بکشد.

این است چهره ی واقعی دارودسته ی مافیائی جولانی که مریدان مجازی اش قصد مخفی کردن آن از اهل سنت فارسی زبان را دارند . فاعتبروا یا اولی الابصار. (حشر/۲) پس ای هوشیاران  پند و عبرت گیرید.


[۱]    ما برای مقابله با دشمنانمان و برای پیش بردن جهادمان و مبارزاتمان و رسیدن به اهدافمان به سه ابزار مهم و سه کانال مهم نیازمندیم :

۱-  خِلاَفَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ که اولین و مهمترین ابزار و وسیله ست

۲-  حکومت بدیل اضطراری اسلامی که در زمان نبود خِلاَفَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ انجام وظیفه می کند

۳-  شورای واحد مجاهدین که در صورت نبود خِلاَفَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ و حکومت بدیل اضطراری اسلامی انجام وظیفه می کند.

غیر از این «سه ابزار» که همه یک رای واحدی را بر اساس اجماع واحدشان ارائه می دهند و امت واحدی را تشکیل می دهند و جماعت واحدی را تشکیل می دهند دیگر هیچ ابزار دیگری برای مسلمین وجود ندارد که بتواند به پیروزی و نصرتی که الله وعده اش را داده دست پیدا کند، و هر چه بعد از این «سه ابزار» آگاهانه، هدفمند و حرکتی وجود دارد کلا تفرق و سستی و ذلیلی و هدر رفتن انرژی مسلمین است.

[۲] الأربعون النووية عن ابي مسعود

سخنی چند در باره ی تحدی های صالح فوزان شیخ درباری آل سعود درباره ی مذهب سلفیت خاص نجدیت

سخنی چند در باره ی تحدی های صالح فوزان شیخ درباری آل سعود درباره ی مذهب سلفیت خاص نجدیت

به قلم : عبدالله ترکمن

فوزان یکی از علماهای درباری آل سعود در یک نوار صوتی تحدی می کند که سلفیت خاص نجدیت مسلمانی را به ناحق تکفیر نکرده و مسلمانی را به ناحق نکشته و پیروان این تفسیر هم مذهب نیستند؛ و می گوید:

 ” من تحدی می کنم که ثابت کنید که شیخ محمد بن عبدالوهاب -رحمه الله- با مذهب جدید آمده است، تحدی می کنم که شیخ محمد بن عبدالوهاب مسلمانان را تکفیر کرده و تحدی می کنم که شیخ یک مسلمان را کشته باشد،پس باز تحدی می کنم که ثابت کنید که شیخ محمد بن عبدالوهاب -رحمه الله- مسلمانان را تکفیر می کند، و یا آنها را بقتل می رسانید، بلکه ایشان قبر پرستان و اضرحه پرستان و مشرکین را تکفیر می کند، و در حقیقت اینها الله ورسولش آنان را تکفیر کرده است.»[۱]

به صورت مختصر در پاسخ به این تحدی های فوزان و مریدانش می توان گفت :

  1. مذهب چیست ؟  اگه مذهب را تفسیر و روشی خاص در فهم قرآن و سنت صحیح بدانیم بدون شک فهم سلفیت خاص نجدیت از منابع شرعی هم یک مذهب است مثل سایر مذاهب اسلامی که صدها مورد از آنها وجود داشته اند . سلفیت خاص نجدیت در مورد تعریف اصطلاح مشرکین، اهل بدعت، ارتداد و مرتدین، عذرهای شرعی برای مسلمین و … تفسیر و تأویل خاص خودشان را دارند و می توان اینها رو مذهبی مثل سایر مذاهب دونست . اما اینها سعی دارن این حقیقت رو پنهان نموده و تفسیر خودشونو معادل اهل سنت و فراتر از مذاهب اسلامی بدونن. کاری که پیروان تموم مذاهب در برابر مخالفین در قرون گذشته کرده ان و باعث به وجود اومدن صدها جنگ داخلی میان مسلمین و کشتار هزاران مسلمان شده ان.  
  2. تحدای دوم این شیخ درباری هم جالبه . مگه زمانی که اهل قبله رو به همین سادگی با لفظ قبوریون (قبر پرست) و مشرک صدا می کنه  و در پایان احکامی که الله تعالی بر کفار مشرک صادر کرده رو بر این مسلمین تطبیق میده کاری غیر از تکفیر نابجای مسلمین کرده ؟  در کتاب «رسائل محمد بن عبد الوهاب » که با نظارت عبد العزیز بن باز مفتی سابق آل سعود نشر شده در مورد ترور حاکم عیینه در هنگام نماز که مخالف مذهب آل سعود بود اومده : «عثمان بن معمر مشرک و کافر بود و مسلمانان وقتی از کفر و شرک او آگاه شدند، تصمیم گرفتند که او را بکشند. »

به نظر شما هزاران نفر دیگه از مسلمین که به همین جرم ناکرده کشته شدن واقعا از نظر شرعی مشرک بودن که به جرم مشرک شدن کشته شدن ؟

همین الان هم زمانی که در گروهها میگن ما موحدیم یا فلانی هم موحده یعنی چه ؟ یعنی دیگران مشرکن . به همین سادگی هرکسی که تابع دیدگاه خودشون نباشه رو مشرک میدونن و به همین سادگی اونو تکفیر می کنن . چون هم در قرآن لفظ مشرک  و مشرکین برای بدترین دسته از کفار به کار رفته و هم در همین کلیپ فوزان به قول خودش قبوریون و … رو تکفیر می کنه .

  • اینکه گفته مسلمانی توسط آنها کشته نشده هم جزو جکهای تلخ این علمای درباریه . مگه محمد بن عبدالوهاب و سعود بن عبدالعزیز که هزاران نفر را قتل عام کردند این هزران نفر کفار یهود و نصرانی و مجوس و صابئین و یا کفار مشرک(سکولار) بودن یا مسلمینی که به راحتی و با کنار نهادن عذرهای شرعی تکفیر شده و جزو مشرکین قرار گرفته بودن و احکام مشرکین بر آنها تطبیق میشد ؟

تمام این هزاران نفری که از مردم سرزمین وحی و جزیره العرب کشته شدن همگی مسلمین بودن ، و تحدی میشه اگه آل سعود تا کنون تنها یه کافر اصلی  یهودی یا نصرانی یا مجوس یا صابئین یا مشرک (سکولار) را کشته باشن . هرگز این کار رو نکردن و تنها در چهار طرف خود مسلمان کشی کرده ان .

محمد بن عبدالوهاب حکم این مسلمین مریض و جاهل رو بدتر از حکم مشرکین اصلی عصر رسول الله صلی الله علیه وسلم می دونست به همین دلیل با بی رحمی هر چه تمامتر با آنها برخورد میشد و می گفت : آگاه باش که شرک پشینیان [کسانی که رسول خدا با آنان جنگید] از شرک مشرکان دوران ما کمتر بوده است. ( «کشف الشبهات» ص ۳۹ شیخ محمد عبدالوهاب / الدرر السنيّة في الأجوبة النجدية ۱/ ۱۲۰)

 در کتاب : تاریخ نجد المسمى روضة الأفكار و الأفهام لمرتاد حال الإمام و تعداد غزوات ذوي الإسلام،  نوشته شیخ حسین بن غنام. ناشر المکتبة الأهلية رياض چاپ اول ۱۹۴۹ به خوبی در مورد این دوران ۲۰ ساله ی مسلمان کشی شیخ محمد  و ملک سعود توضیح داده شده .

نکته ی  آخر اینکه الله تعالی برای تکفیر مسلمین  قواعد و عذرهای شرعی خاصی رو قرار داده که با تکفیر کفار اصلی فرق داره، و الله تعالی اجازه نداده با برداشتن عذرهای معتبر شرعی برای مسلمین همینجوری بندگان صاحب عذر تکفیر شوند، و با قرار دادن مسلمین در جای کفار مثل کفار با اونها برخورد بشه و احکام کفار بر مسلمین اجرا بشه .

به کار بردن لفظ قبر پرست و اضرحه پرست به زبان ساده یعنی کسانی که به جای الله تعالی اینها را پرستش می کنن و این یعنی صدور حکم و تکفیر مسلمین بدون قرار دادن عذرهای معتبر شرعی برای آنها .

تمامی این آرای جدید ساختار مذهبی رو تشکیل میدن که ما به عنوان سلفیت خاص نجدیت یا سلفیت نوع سوم از اون نام میبریم . سلفیتی که با سلفیت نوع اول (شافعی و مالک و حنبل و… ) و سلفیت نوع دوم (ابن تیمیه و ابن قیم ) تفاوتهائی داره .


[۱] مصدر: شریط شبهات حول دعوة الشیخ محمد بن عبدالوهاب

عدم جنگ طالبان با شیعیان و صوفیان و دفاع در برابر جنگ تحمیلی جماعت دوله

 عدم جنگ طالبان با شیعیان و صوفیان و دفاع در برابر جنگ تحمیلی جماعت دوله

به قلم : عبدالله مسلم

شیخ اسامه بن لادن رحمه الله تا زمانی که زنده بود هرگز نه شیعیان را به سبک مفتی های تحت نظارت و مدیریت طاغوتها چون ابوبصیر طرطوسی و فوزان و ناصر العمر و… تکفیر کرد و نه فریب فتواهای غیر شرعی اقمار آل سعود و مفتی های ساکن در دارالکفرهای انگلیس و کانادا و اردن و غیره را خورد .

 به همین دلیل به عنوان یک مجاهد مستقل، قانون شریعت الله و تمرکز بر دشمن اصلی یعنی آمریکا را به عنوان استراتژی اصلی خود انتخاب کرد، و هرگز بر علیه گروههای مذهبی اسلامی و حکومتهای مذهبی اسلامی چون طالبان و حکومت شیعه مذهب ایران اعلان جنگ نکرد .علاوه بر این بارها امثال ابومصعب زرقاوی و سایر مجاهدین عراق را از جنگ با شیعیان و گروههایی چون متصوفه می دارد.

البته در پیش گرفتن این استراتژی برای وی و جماعتش گران تمام شد و به کرات توسط علمای درباری آل سعود و سایر مفتی های طاغوتها و تمام رسانه های مربوط به آمریکا و ناتو (اتحادیه اروپا) به عنوان مزدور و دست نشانده ی ایران و خوارج و حتی بعثی و مرتد به جهانیان شناسانده شد. در کنار این، باز ما هرگز ندیدیم که ملا عمر رهبر طالبان هم دستور حمله به شیعیان را صادر کند .

البته این به معنی نجنگیدن با سنی ها و شیعه های موجود در صف اشغالگران نبوده و نیست ، بلکه با افتخار در برابر این مزدوران عملیات انجام داده اند . جرم  این مزدوران در صف دشمن قرار گرفتن است نه شیعه بودن یا سنی بودن آنها.

با این وجود ما هرگز ندیدیم این دو رهبر تا زمانی که زنده بودند از سوی اهل جهاد تکفیر شوند و یا آنها را دست نشانده ی شیعیان و صوفیان و … بدانند . هر چند در میان دوله غلاتی پیدا شدند که غیر از اینها نسبت به امثال نووی و ابن حجر و … هم زبان دراز یهائی کردند .

ادامه خواندن عدم جنگ طالبان با شیعیان و صوفیان و دفاع در برابر جنگ تحمیلی جماعت دوله

جواب دو شبهه در مورد جهاد ( دوره ی مکی و مدنی / مفتیان و علمای سوء )

جواب دو شبهه در مورد جهاد  ( دوره ی مکی و مدنی / مفتیان و علمای سوء )

به قلم : مولوی غلام محمدنیازی

 یکی  از شبـهات  دیگری  که  دشمنان جهاد به  آن استدلال  میکنند  اینست  که مسلمانان  در  زمان رســـول الله (صلی الله علیه وسلم) وقـــتی اجــازه جهـــاد را دریافـتند کـــه به مدینه مــنوره هجـرت کردند و دولت اسلامی در آنجاه برپاشد، اما قـبل از آن درمکه مکرمه برآنان فرض نـــبود وما فعـــلا” درچنین حالتی زندگی میکنیم. مسلمانان درحالــت ضعف قرار دارند و دشمن اسلحهً قوی وپیشرفته بدست دارد ومابا دست خالی نمیتوانیم با آنها جـــهاد کنیم باید انتظار بکشیم تا مسلمانان قوت یابند  و اسلحهً  جدید  و قوی بدست آرند سپس  اعلان  جهـــاد  نمود  و در مقابل دشمنان  اسلام  جهاد مسلــحانه میکـــنیم  .

اگربا چشم  حقیقت به این شبـهه بیهوده بنگــریم  موضوع مــثل  آفــتاب روشـن میگردد،  اندک تأمل  به نقاط ذیل برای  بــــــرای رد ایــن شبــهـــه کافی است:

۱٫ بنابر معنای  صریح حـــدیث مبارک (الجهاد ماض الی یوم القیامة)  جهــاد تا روز قیامت  ادامه  دارد.

   اجماع علمأ اسلام درهمه عصرها بر اینست که جهاد تاروز قیامت ادامه دارد وهیچ کسی  بعد از پـــیامبر آخـرالزمان حــــق  نسخ  احکام  دین را ندارد.

۲٫ دراسلام  مــــدار برخی  از احـــکام بر علت  استوار  اســــت   مانند  سهـــم     مؤلفه القلوب که درزمان ضعف اهل اســـلام پرداخـــته میشود و چـون دولت اسلامــی نیرومند گــــردد آن سهم ساقط میگردد  ولی  چنانکه  درنقاط اول بیان نمودیم جهاد تا روز قیامت ادامه خواهد داشت و درهیچ زمانی حکم وجــوب آن ساقــط  نمیگردد ،  مگـــر پس از خاتمه نیــروهای کــفر در زمان  نـزول عیسی علـــیه الســلام .

  پس جهـــاد ازجمله احکامی که وجـود و عدم آن مربوط بر وجود و عدم علـت آنها باشد نیست و اگر بالفــرض بپذیریم که جهـــاد نیز از جلمهً چنـــین احـکامی است  پس  باید  دانست  که  علت  جهاد وجـود و غلبهً  کفراست  چنانچه خداوند میفرماید: « وقاتلو هم حتی لاتکون فتنةٌ ویکون الدین کله لله »  ای مــؤمنـــان با کافـــران جهــاد کنید که در زمین فتنه و فســـادی  دیگـر نماند و آئــین همــه دین خــدا گــــــردد.

ادامه خواندن جواب دو شبهه در مورد جهاد ( دوره ی مکی و مدنی / مفتیان و علمای سوء )

جنبشهای جهادی اسلامی و شگردها و اهداف جنگ نرم دیکتاتوری سکولاریسم علیه آنها

جنبشهای جهادی اسلامی و شگردها و اهداف جنگ نرم دیکتاتوری سکولاریسم علیه آنها

ارائه دهنده :  احسان هورامی [دانشجوی علوم سیاسی ]

«دشمنت را بشناس و همچنین خود را، خواهی دید كه طی هزاران نبرد هم شكست نخواهی خورد زمانی كه از دشمن غافل هستی و حضورش را نادیده گرفته ای، حتی اگر خودت را خوب بشناسی، بدان كه شانس برد و باخت تو یكسان است. اگر شرایطی هم پیش آید كه هم دشمن و هم خودت را به دست فراموشی سپرده باشی، در هر نبردی، بازنده خواهی بود.»

اگرچه «سون تزو» به عنوان استراتژیست معروف در كتاب «هنر جنگ» نكته فوق را در ۵۰۰ سال پیش از میلاد مطرح كرد، اما این عبارت همچنان اهمیت خود را حفظ كرده و دشمن شناسی یك اصل همیشگی در روابط بین افراد ،احزاب و دولت ها محسوب می شود. به ویژه این اصل در عصر حاضر به جهت بهره گیری از فناوری های نوین در دشمنی از اهمیت فوق العاده حیاتی برخوردار است. هر قدر جنگ ها از ماهیت سخت و نیمه سخت به سمت نرم، تمایل پیدا كرده ضرورت دشمن شناسی نیز پر اهمیت تر جلوه می نماید.

بنابراین با غفلت و فراموشی از تلاشها و نبرد بی صدای دشمن از یك سو و عدم شناخت توانایی ها و ضعف های خود از سوی دیگر، گام های دشمن را به پیروزی نزدیك خواهیم كرد،.

۱- شدت یافتن و پیچیده تر شدن دشمنی

شواهد و بررسی ها نشان می دهد كه جاهلیت موجود شرق و غرب به رهبری  سازمان ملل و توسط آمریکا وناتو  با انگیزه و برنامه های متنوع و پیچیده ، نبرد با اسلام را دنبال می كنند. به عبارت دیگر برخلاف برخی توهمات، ناكامی آمریكا و ناتو برای براندازی نرم نظام اسلامی نه تنها آنها را از پیگیری جنگ نرم مأیوس نساخته بلكه موجب شد تا بر قوت های این پروژه تكیه بیشتر كرده و جنگ نرم را با شدت بیشتر و سازمان یافته تری پی گیرند.

ادامه خواندن جنبشهای جهادی اسلامی و شگردها و اهداف جنگ نرم دیکتاتوری سکولاریسم علیه آنها

جایگاه منفجر کردن مکانهای عبادی اهل تصوف، شیعیان ۱۲ امامی ، زیدی ها و نصارا در منهج سلفیت خاص نجدیت و منهج فرقه ی ناجیه

جایگاه منفجر کردن مکانهای عبادی اهل تصوف، شیعیان ۱۲ امامی ، زیدی ها و نصارا در منهج  سلفیت خاص نجدیت و منهج فرقه ی ناجیه   

ارائه دهنده : مسعود سنه ای

نزدیک به دو دهه است که با پدیده ای به نام تخریب و منفجر ساختن مکانهای عبادی اهل تصوف و شیعیان ۱۲ امامی و زیدی ها و نصرانی ها مواجه هستیم که لازم است این پدیده ی نوظهور به صورت شرعی  مورد بررسی قرار گیرد . چون در ضمن این انفجارها هزاران انسان اعم از زن و بچه و پیر و جوان قتل عام شده و به فجیع ترین شیوه ی  ممکن تکه تکه شده یا در اثر انفجارات سوخته می شوند .

 الله تعالی در آیه ۳۹ و ۴۰ سوره سوره حج می فرماید : أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ * الَّذينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلاَّ أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَ لَوْ لا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوامِعُ وَ بِيَعٌ وَ صَلَواتٌ وَ مَساجِدُ يُذْکَرُ فيهَا اسْمُ اللَّهِ کَثيراً وَ لَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزيزٌ .  به کسانى که ظلم شده ، اجازه جهاد داده شده است؛ چرا که مورد ستم قرار گرفته اند؛ و خدا بر یارى آنها تواناست. همانها که از خانه و شهر خود، به ناحق رانده شدند، جز این که مى گفتند: «پروردگار ما، الله است» و اگر خداوند بعضى از مردم را بوسیله بعضى دیگر دفع نکند، دیرها و صومعه ها ، وبیع وصلوات معابد یهود و نصارا، و مساجدى که نام خدا در آن بسیار برده می شود، ویران مى گردد و خداوند کسانى که او را یارى کنند (و از آیینش دفاع نمایند) یارى مى کند؛ خداوند قوى و شکست ناپذیر است.

خداوند ممانعت از تخریب این اماکن را «فضل الله بر بندگانش» می داند، در حالی که در الكنائس والبيع و صومعه ها و آتشکده ها و امثالهم  به همراه ذکر الله ، شرک و کفر گفته می شود و علاوه بر انکه تنها «ذکر الله» نیست کلمات و اعمالی انجام می گیرد « من أعظم ما يسخطه سبحانه» بوده و خداوند هرگز به این شرکیات و گمراهی ها راضی نیست .

ادامه خواندن جایگاه منفجر کردن مکانهای عبادی اهل تصوف، شیعیان ۱۲ امامی ، زیدی ها و نصارا در منهج سلفیت خاص نجدیت و منهج فرقه ی ناجیه

چرخه ی خطرناک اعدامها و خشونتهای تلافی جویانه ی سلفیت خاص نجدیت از پیدایش آل سعود تا دوله تا دارودسته ی جولانی و…

چرخه ی خطرناک اعدامها و خشونهتای تلافی جویانه ی سلفیت خاص نجدیت از پیدایش آل سعود تا دوله تا دارودسته ی جولانی و…

به قلم: ابوبکر الخراسانی

بسم الله الرحمن الرحيم والصلاة والسلام على أشرف المرسلين سيدنا محمد وعلى آله وصحبه ومن تبعه بإحسان إلى يوم الدين،أما بعد:

در شریعت اسلام مجازات مجرمین و تطبیق شریعت الله بر مجرمین هم میزان آن مشخص شده است و هم آشکارا توضیح داده می شود که این حکم در برابر فلان جرم مشخص قابل اجرا است، و گرنه با کوچکترین شک و شبه ای حدود باید از مسلمین برداشته شوند که رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید : ادرؤوا الحدود بالشبهات [1]و در روایتی دیگر آمده : ادرؤوا الحدود عن المسلمين ما استطعتم [۲]

دو مورد از خطر ناکترین و دقیق ترین احکامی که بر مجرمین تطبیق داده می شود یکی حد ارتداد است و دیگری حد قصاص که  مثل سایر احکام آنچه برای شناخت و قضاوت لازم بوده در اختیار مسلمین قرار گرفته است . در مورد قصاص،  الله تعالی در آیات ۱۷۹ و ۱۹۵ بقره ، ۳۲ مائده ، ۱۵۱ انعام،۳۳ اسراء و ۴۰ شوری ، به قتل عمد و سزای آن  به صراحت اشاره می کند و می فرماید : «وَلَکُمْ فِی الْقِصَاصِ حَیَاهٌ یَاْ أُولِیْ الأَلْبَابِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ» (بقره: ۱۷۹) «و ای صاحبان خرد برای شما در قصاص حیات و زندگی است، باشد که تقوا پیشه کنید».

مجازات قصاص هم با دیه و یا بخشیدن ساقط می شود. اما آنچه که در قصاص لازم است بیشتر به آن دقت شود اینکه تنها شخص مجرم مشخص و معلوم  مورد مجازات قرار می گیرد که الله تعالی با «ال» معرفه آن را آشکارا و واضح نشان داده است و می فرماید :

‏ وَكَتَبْنَا عَلَيْهِمْ فِيهَا أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَالْعَيْنَ بِالْعَيْنِ وَالأَنفَ بِالأَنفِ وَالأُذُنَ بِالأُذُنِ وَالسِّنَّ بِالسِّنِّ وَالْجُرُوحَ قِصَاصٌ فَمَن تَصَدَّقَ بِهِ فَهُوَ كَفَّارَةٌ لَّهُ وَمَن لَّمْ يَحْكُم بِمَا أنزَلَ اللّهُ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ ‏( سوره مائدة آيه ۴۵)

‏و در آن ( كتاب آسماني ، تورات نام ) بر آنان مقرّر داشتيم كه  نفس در برابر نفس ( كشته مي‌شود ) و چشم در برابر چشم ( كور مي‌شود ) و بيني در برابر بيني ( قطع مي‌شود ) و گوش در برابر گوش ( بريده مي‌شود ) و دندان در برابر دندان ( كشيده مي‌شود ) و جراحتها قصاص دارد ( و جاني بدان اندازه و به همان منوال زخمي مي‌گردد كه جراحت وارد كرده است اگر مثل آن جراحات ممكن گردد و خوف جان در ميان نباشد ) . و اگر كسي آن را ببخشد ( و از قصاص صرف نظر كند ) ، اين كار باعث بخشش ( برخي از گناهان ) او مي‌گردد . و كسي كه بدانچه خداوند نازل كرده است حكم نكند ( اعم از قصاص و غيره ) او و امثال او ستمگر بشمارند .‏

در این آیه واضح و آشکارا مجرمی مشخص و معلوم در برابر گناهی مشخص و معلوم در برابر شخصی مشخص و معلوم مجازات می گردد . نکته ی اساسی اینکه نمی توان به علت جرمی که یک  شخص یا یک دسته از اشخاص در سرزمینی مرتکب شده اند، دیگر هم کیشان آنها در سرزمین دیگر را مجازات نمود؛ چنانچه گفته اند : فلم يتم استهداف يهود المدينة بما فعله يهود خيبر.

یعنی واضح و روشن است که کسی به جای دیگری یا اعضائی به جای اعضای دیگر قصاص نمی شود و الله تعالی بارها ضمن تاکید بر این اصل می فرماید :

‏ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصَاصُ فِي الْقَتْلَى الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَالأُنثَى بِالأُنثَى فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَأَدَاء إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ ذَلِكَ تَخْفِيفٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَرَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذَلِكَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ ‏( سوره بقرة آيه ۱۷۸)

‏اي كساني كه ايمان آوردهايد ! درباره كشتگان ، ( قانون مساوات و دادگري ) قصاص بر شما فرض شده است ( و بايد در آن كسي را به گناه ديگري نگرفت ، و بلكه ) : آزاد در برابر آزاد ، و برده در برابر برده ، و زن در برابر زن است . پس اگر كسي ( از جنايتش ) از ناحيه برادر ( ديني ) خود ، گذشتي شد ( و يكي از صاحبان خونبها كشنده را بخشيد ، و يا حكم قصاص تبديل به خونبها گرديد ، از سوي عفو كننده ) بايد نيك رفتاري شود و ( سختگيري و بدرفتاري نشود ، و از سوي قاتل نيز به ولي مقتول ) پرداخت ( ديه ) با نيكي انجام گيرد ( و در آن كم و كاست و سهلانگاري نباشد ) . اين ( گذشت از قاتل و اكتفاء به ديه مناسب ) تخفيف و رحمتي است از سوي پروردگارتان . پس اگر كسي بعد از آن تجاوز كند (و از قاتل انتقام بگيرد ) او را عذاب دردناكي خواهد بود .‏

ادامه خواندن چرخه ی خطرناک اعدامها و خشونتهای تلافی جویانه ی سلفیت خاص نجدیت از پیدایش آل سعود تا دوله تا دارودسته ی جولانی و…

شمه ای از زندگانی فرمانده ی نستوه اسلام براء بن مالک انصاری رضي الله عنه

شمه ای از زندگانی فرمانده ی نستوه اسلام براء بن مالک انصاری رضي الله عنه

ارائه دهنده : مجاهد ژاورودی ( دانشجوی  علوم اجتماعی مریوان )

براء  مردی لاغر اندام بود، با بدنی ریز و موهایی ژولیده و به هم بافته، و پوستی تیره که چشمان هر بیننده‌ای از تماشای او گریزان بود.

اما با این وصف, علاوه بر افرادی که در میدان نبرد با محاربان، به دست او از پای در آمده بودند، تک و تنها، یکصد نفر از جنگجویان مشرک را به قتل رساند.

براء همان قهرمان شجاع و بی باکی است که  عمر بن الخطاب دربارة او به افراد خود می‌نویسد، او را فرماندة سپاه مسلمانان تعیین نکنید، چون بیم آن می‌رود با تهور و دلیری و بی باکی خود سپاه را به ورطة هلاکت بیندازد.

براء بن مالک انصاری،برادرانس بن مالکب، خدمتگزار صدیق پیامبرصلی الله علیه وسلم  بود. اگر بخواهیم در مورد قهرمانیها و بطولات او به شرح و بسط و تفصیل و تحقیق بپردازیم، سخن به درازا می‌کشد, که در این مختصر مجال آن نیست، لذا تنها به نقل یک داستان از او، اکتفا می‌کنیم که شما را از سایر داستانها مطلع و بی‌نیاز می‌کند.

این داستان در همان ساعتهای اول رحلت  رسول اکرم پیامبرصلی الله علیه وسلم  و پیوستن او به رفیق اعلی شروع می‌شود، که در آن دوران، قبیله‌ها و طایفه‌های عرب، همانطور که گروه گروه به اسلام پیوستند، باز گروه گروه از آن برگشتند و مرتد شدند. تا جایی که جز مکه و مدینه و طائف و جماعتی متفرق و پراکنده، در این جا و آن جا و افرادی که از جانب خدا قلبشان بر ایمان مستقر بود، کسی بر دین اسلام باقی نماند.

ادامه خواندن شمه ای از زندگانی فرمانده ی نستوه اسلام براء بن مالک انصاری رضي الله عنه

آشنائی با شبهات وترفندهای سکولارها علیه اسلام و مسلمین

آشنائی با شبهات وترفندهای سکولارها علیه اسلام و مسلمین

ارائه دهنده: ارسلان ایرانی

با انقلاب اسلامی ۵۷ در ایران سکولاریستها تقریبا از جامعه ی ایران و بخصوص از مناطق سنی نشین توسط نیروهای حکومتی و بومی جارو شدند . نسل گذشته ی اهل سنت با ماهیت اصلی دیکتاتوری دین سکولاریسم و این موجودات و کارها و ادبیات آنها آشنائی دارند اما نسل جوان تجربیات کمتری در این زمینه دارد و سکولاریستهای سنتی که از در اخراج شده اند  با ادبیاتی به روز تر و از کانالهای مختلفی قصد دارند دوباره از پنجره وارد شوند.

 یکی از ابزارهای آنها منافقین یا سکولار زده ها هستند که با ادبیات و لباسی شبه اسلامی  و مودبانه قصد دارند همان اهداف دین سکولاریسم را در میان مسلمین پیاده کنند ، به همین دلیل لازم است که چهره ی واقعی این انسانهای ضد قانون شریعت الله به نسل جوان معرفی گردد تا فریب چنین ساحران و دجالان شبه اسلامی را نخورند . در این راستا به چند مورد از مشخصه های بارز آنها اشاره می شود به امید آنکه چراغی بر فراز راه شناخت این انسانهای چند چهره و دیکتاتور منش باشد :

تحقیر و توهین

وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ آمِنُواْ كَمَا آمَنَ النَّاسُ قَالُواْ أَنُؤْمِنُ كَمَا آمَنَ السُّفَهَاء أَلا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهَاء وَلَـكِن لاَّ يَعْلَمُونَ(بقره: ۱۳)

  طعم این روش را تقریبا هر فرد مؤمن به اسلام، چشیده است. افراد غیرمذهبی که ندای احترام به نظر مخالفشان، گوش فلک را کر کرده است حتی قادر نیستند ظاهر و لباس مذهبیها را تحمل کنند چه رسد به سخنانشان را! خب این عدم تحمل را چگونه باید نشان دهند تا ژست “تمدن”شان خراب نشود؟ بله! تنها راه تمسخر و در صورتی که جا داشته باشد ناسزاگویی است.

توجیهات شبهه افکنها

 این ترفند را که روشی غیرمنطقی است، در بحث با بیخدایان و بی دینان بارها مشاهده نموده ام. جالب اینکه وقتی به آنها میگوییم چرا شما که ادعای منطق و احترام به مخالف دارید توهین میکنید؟ میگویند: قرآن شما هم به ما توهین کرده است!!! اول اینکه یک تهمت است مثل سایر تهمتهایشان و در اینجا پاسخ خوبی به این ادعا دادیم دوم هم اینکه این سخن سفسطه است زیرا آنها ادعای احترام به مخالف آنهم تحت هر شرایطی را دارند پس اینکه مخالف ،به ادعای دروغ خودشان بدانها توهین کند، هم دلیل بر توهین متقابل نمیشود؛ هر چند که این ادعا یک تهمت ناروا به اسلام است. قرآن به ما دستور میدهد که به بتهای مشرکین هم فحش ندهیم تا آنها در مقابل به خدا فحش ندهند و نیز علی از فحاشی به معاویه منع مینماید و میگوید: «دوست ندارم از دشنام دهندگان باشید» پس این سخن، ادعایی مفت بیش نیست.

ادامه خواندن آشنائی با شبهات وترفندهای سکولارها علیه اسلام و مسلمین