بمباران وحشیانه ی هوائی غیر نظامیان افغانستان تلاشی برای تحمیل صلح و ایجاد جنگ داخلی

 بمباران وحشیانه ی هوائی غیر نظامیان افغانستان تلاشی برای تحمیل صلح و ایجاد جنگ داخلی

به قلم : عبدالله مسلم

حملات نظامی آمریکا و ناتو (که حکومت سکولار ترکیه عضو فعال ناتو است ) با مزدوری نیروهای حکومت دست نشانده و اربکی ها و میلیشاهای ساخته شده توسط اشغالگران سال ۲۰۱۸ را تبدیل به خونین ترین سال برای مسلمین افغانستان نمودند . در این حملات اکثریت قاطع کشته شده ها از افراد غیر نظامی بخصوص کودکان و زنان و مردان و دانش آموزان بود .

آمریکا و متحدینش در این سال برای هر انسانی که نسبت به وقایع افغانستان خودش را به حماقت هم زده بود ثابت کردند که قادراند جهت حفظ منافعشان از هر جنایتکاری بیشتر خون ریزی و جنایت بیافرینند . مگر  جنایتی بالاتر از قتل عام زنان و کودکان و پیر مردان و جوانان بی دفاع و حتی حیوانات توسط جنگنده های آمریکا و متحدینش و ریختن هزاران بمب چند تنی و فسفری و … می تواند وجود داشته باشد ؟  اما آمریکا و متحدینش این جنایات آشکار را در جلو تمام مجامع بین المللی سکولاریستی در سرزمینهای زیادی چون ژاپن، ویتنام، پاناما، سوریه، عراق ، یمن، سومالی ، افغانستان، پاکستان و غیره آفریده اند .

در این زمینه مجلۀ امریکایی فوربس به تازه‌گی گزارشی را به نشر رسانده که نشان می‌دهد؛ نیروهای امریکا و ناتو از ماه جنوری تا سپتمبر ۲۰۱۸ حدود پنج هزار و ۲۱۳ عملیات بمباران هوایی در افغانستان انجام داده ‌اند. درحالیکه جزئیات ابعاد تخریبی و شمار کشته و زخمی این بمباران‌ها مشخص نشده؛ اما این بیشترین میزان بمباران هوایی در هفده سال گذشته بوده که سال ۲۰۱۸ یکی از خونین‌ترین سال‌ها در افغانستان لقب گرفته است.

هدف از تشدید حملات نظامی آمریکائیان و متحدینشان علیه غیر نظامیان افغان و کشتار آنهمه غیر نظامی در قدم اول این است که به عنوان یک گزینه ی فشار از این جنایات برای فشار بر طالبان جهت کشاندنش به پای میز مذاکرات استفاده کند و راه را برای صلح تحمیلی آمریکائی همار ساز. صلحی که به قیمت قتل عام مردم مسلمان افغانستان، پایگاه‌های بزرگ امریکا را در منطقه حفظ نماید، اما معنی خاتمه جنگ را نداشته باشد. هدف و قدم بعدی  کفار سکولار اشغالگر خارجی به رهبری آمریکا این است که تعدادی از رهبران طالبان را از تمام ارزش‌هایی که برای آن بیشتر از ۱۸ سال جنگیده و قربانی داده‌اند جدا سازد و سربازان بدون رهبری آنان را به سمت وسوی دیگر گروه‌های مسلح جنگی مانند گروه دوله متحد سازد و با حفظ تعادل میان  حکومت طالبان و گروه دوله و دامن زدن به جنگهای فرسوده ی داخلی  سناریوهای چچن و عراق و سوریه و… را در افغانستان هم پیاده نموده و با نابودی مجاهدین و دلسرد کردن مردم از مجاهدین و جدا کردن مردم از مجاهدین بتواند اهداف استراتیژیک خود را در منطقه تامین کند .

سیاست ثابت آمریکائیان در باره ی هم پیمان شدن و صلح؛ هشداری به طالبان و دوله در افغانستان


سیاست ثابت آمریکائیان در باره ی هم پیمان شدن و صلح؛ هشداری به طالبان و دوله در افغانستان  

به قلم : ابوعبدالله موکریانی

با آنکه ترامپ در رقابتهای انتخاباتی خود دم از صلح و خاتمه دادن به جنگ در کشورهای دیگر و جلوگیری از صرف دلارهای آمریکا در سایر کشورها را داد اما کارنامه ی دوران ریاست جمهوری او تا کنون نشان داده که به هیچ یک از وعده های مقامات آمریکائی نمی توان اعتماد کرد، چون ۸ ماه بعد از ریاست جمهوری طرح جنگی جدید خود را رائه داد و هم اکنون بعد از تشکیل اولین کابینه ی  خود در سال جدید میلادی، ضمن تائید حمله ی نظام شوروی به افغانستان و تروریست نامیدن مخالفین شوروی و آمریکای کنونی ، از کشورهائی چون پاکستان و هند و روسیه در خواست کرد در این اشغالگری آشکارش با وی همکار و شریک گردند.

  مقامات آمریکائی علاوه بر آنکه به ملت خود دروغ می گویند و خود را مقید به رعایت پیمان و گفته های خود در برابر آمریکائیان هم نمی دانند در طول تاریخ هم هرگز به هیچ عهد و پیمانی که با گروهها و حتی کشورها بسته  وفا نکردده است ، آمریکا هرگز متحد نخواسته  بلکه مزدور می خواهد؛ آنهم مزدوری که تمام پلهای پشت سرش را خراب نموده و مثل آل سعود مجبور باشد به این مزدوریش جهت بقا ادامه دهد، و مصیبت بار تر برای مزدوران اینکه: آمریکا هر وقت این مزدور برایش فایده نداشته باشد و تاریخ مصرفش تمام شود او را  طی معامله ای به فروش می رساند و کسانی  هم که اصلا حاضر به مزدوری برای آمریکا نباشند باید شدیدترین تحریمها، مشکلات اقتصادی، تهدیدات نظامی و… را تحمل کنند .

اگر به کارنامه ی روابط ایران و بعضی از جماعتهای جهادی با آمریکا نگاه کنیم متوجه خواهیم شد که مشکل بزرگ ایران و این جریانات جهادی با آمریکا تنها در این است که آنها طبق شرایط خودشان با آمریکا وارد مذاکره می گردند نه طبق شرایط و برنامه های خائنانه ی آمریکائیان .

اما مقامات آمریکائی زمانی که نتوانند با فشارهای اقتصادی و دیپلماتیک  مخالفین را در راستای نقشه های خود در سرزمینهای مسلمان نشین  به کار گیرند سعی می کنند با استفاده از اهرمهای فشاری چون «تفرق» و گروههای مسلح به این هدف برسند .  در افغانستان هم به صورت مشخص باید گفت که آمریکا بعد از ۱۸ سال جنگ و هزینه کردن، آنچه رئیس جمهور آمریکا را سرخورده کرده تا علناً به چنین اظهاراتی بپردازد؛ عدم پیشرفت در امور جنگ و صلح افغانستان است ودر طولانی‌ترین جنگ تاریخ آمریکا به سختی گیر کرده است .

اگر مانند بریتانیای کبیر و شوروی سابق، افغانستان را ترک کند، دیگر قدرت امریکا  به عنوان ابر قدرت در جهان ادامه نخواهد یافت و حتی در معرض تجزیه سرسام آور ایالت‌های خود قرار خواهد گرفت. لذا امریکا به برنامه صلح رو آورده تا طوری جنگ افغانستان را ظاهراً به پایان برساند که جای پای خود را دراین کشور نگهداشته و از معادن، موقعیت ژئواستراتژیک و مواد مخدر آن استفاده‌ای چشم‌گیر نماید.

برای رسیدن به این هدف، نظامیان امریکا و ناتو و مزدوران محلی آنها جنگ علیه مواضع و اهداف طالبان و مردمان غیر نظامی ساکن ساکن مناطق تحت کنترل طالبان را به آخرین درجه ی خود تشدید نموده است تا طالبان  را به میز مذاکره بکشاند که بالاخره این کار هم صورت گرفت و نمایندگان سیاسی طالبان از دفتر قطر و نمایندگان نظامی طالبان از شورای کویته با حضور کشورهای پاکستان، سعودی و امارات در ابوظبی با هم گفتگو کردند.

اما بعد از دو بار گفتگوها میان امریکا و طالبان، نتیجه ی محسوسی مشاهده نشد و امریکا از تمام وسایل فشار علیه طالبان استفاده کرد و به شکل غیر مستقیم ۶ میلیارد دلار توسط سعودی و ۳ میلیارد دیگررا توسط امارات به پاکستان پرداخت نمود. این معامله نشان از وخامت اوضاع در امریکا و ضعف جنگی و نظامی این کشور می‌باشد به نحوی که بعد از ۱۸ سال جنگ اکنون امریکای قرن بیست نیست، بلکه وضعیت‌اش به مراتب از داخل وخیم‌تر شده و در عرصه بین‎‌المللی نیز جایگاهش سخت صدمه دیده است. پس امریکا نمی‌تواند موجودیت خود را درین سرزمین (مقبره امپراطوری‌ها) تثبیت نماید.

لذا پیشنهادهای صلح تحمیلی و پیمانهای توهمی نباید افغان‌ها را بفریبد؛ چون امریکا در  طول تاریخ خود به هیچ شرط و پیمانش با هیچ گروه و کشوری وفا نکرده است. مجاهدین افغان باید به جای برنامه‌های سکولاریستی امریکا و سایر کفار و مزدورانش که در طول تاریخ از آن خیری را ندیده‌اند، به برنامه‌های اسلام چنگ بزنند و طبق شرایط اسلامی با همه ی دنیا وارد گفتگو گردند نه طبق شرایط کفری کافران تا مبارزات و مجاهدت‌های آنان نه تنها راه‌گشای افغان‌ها شده؛ بلکه کمکی برای تمام مسلمانان جهان گردد.

نکته ی  آخر اینکه برادران ما در «دوله»  نباید با دامن زدن به جنگهای غیر شرعی داخلی در افغانستان و در پیش گرفتن سیاستهای تک روانه :

  1. ابزاری در اختیار سیاستهای آمریکا در منطقه
  2. و منحرف نمودن جنگ ازدشمن اصلی به دشمنان درجه چندم
  3. ومشغول نمودن مسلمین به مسلمین
  4. و حتی کشاندن کشورهای منطقه به جنگ افغانستان گردند .

تفرق و جنگ داخلی تنها سودش به جیب آمریکا و متحدینش، و تمام ضررش به مسلمین افغانستان و جهان بر می گردد؛  پس سعی نکنند سناریوی سوریه در افغانستان تکرار شود و همچون گروههای مسلح سوری جهادشان خواسته یا ناخواسته فی سبیل آمریکا و فی سبیل ناتو (از کانال حکومت سکولار و مرتد ترکیه) قرار گیرد .

دولت الاسلامی یا داعش در افغانستان تکرار پروژه ی آل سعود در برابر حکومت عثمانی

دولت الاسلامی یا داعش در افغانستان تکرار پروژه ی آل سعود در برابر حکومت عثمانی

به قلم : ابوصلاح الدین الکوردی

 دولت اسلامی با منهج سلفیت خاص نجدیت ابتدا در عراق شکل گرفت و بعد از آن در سوریه هم نفوذ کرد و تبدیل شد به دولت اسلامی در عراق و شام (مخفف آن داعش) و پس از چندی اعلام خلافت کرد اما پس از چندی هم اکنون با از دادن مناطق تحت نفوذش از حالت حکومت و دولت خارج شده و تبدیل شده است به یک حزب و جماعتی که از بسیاری از جماعتهای دیگر هم کوچکتر است و هم اکنون تحت عنوان دوله، تنظیم دوله، جماعت دوله شناخته شده است .

دوله زمانی که در بخشهائی از سوریه و عراق حاکمیت داشت قاعده ی شرعی این بود که همه ی گروهها – صرف نظر از منهج سلفیت خاص نجدیت دوله – در برابر هجوم کفار سکولار جهانی به رهبری آمریکا به او بیعت می دادند،اما چنین نکردند ،و علاوه بر آنکه بیعت شکنی کردند به نفع کفار سکولار جهانی و مرتدین ملحد pkk با دوله وارد جنگ شدند، تا اینکه در جبهه ی آمریکا و کردهای ملحد pkk  دوله را از دولت تبدیل کردند به جماعت و حزبی چریکی کوچک  و خودشان هم یا مثل گروه علوش و صدها گروه دیگر مثل زنکی از بین رفتند یا چنان ضعیف شده اند که هر گاه تاریخ استفاده از آنها تمام شود کفار سکولار جهانی و طاغوتهای محلی خواهند تواسنت با کمترین هزینه ها آنها را نابود کنند .

در زمانی که دوله در عراق و سپس در سوریه در حال شکل گیری بود در افغانستان حکومت اسلامی طالبان وجود داشت، همچنانکه در بخشهائی از سومالی و یمن و قفازهم اهل سنت امارتهای کوچک اسلامی تشکیل داده بودند . در زمانی که در افغانستان یک حکومت اسلامی با شورای رهبریت خاص خودش حاکمیت داشت گروهی از افراد حکومت طالبان بیعت خود را با شورای رهبری شکسته و در برابر به دولت ابوبکر بغدادی بیعت دادند و بغدادی هم این بیعت شکنی را تائید و از بیعت شکنان بیعت گرفت .

به این شیوه همچنانکه جولانی بیعت ابوبکر بغدادی را شکست و  الظواهری ضمن تائید بیعت شکنی جولانی بیعت او را پذیرفت، ابوبکر بغدادی هم همان واکنش را در برابر بیعت شکنان حکومت طالبان انجام داد . هم الظواهری و هم بغدادی مثل دو رقیب یک واکنش در برابر بیعت شکنان انجام دادند .

این بیماری در میان سلفیت خاص نجدیت دارای سابقه ی طولانی به اندازه ی عمر حکومت آل سعود دارد . زمانی که آل سعود بیعت خود با حکومت اسلامی عثمانی را شکست و با شعار جهاد بر علیه مشرکین[۱] بر علیه چنین حکومتی خروج نموده و در جبهه ی کفار انگیس و فرانسه و ایتالیا و…. و مرتدین محلی چون آتاتورک به عمر حکومت عثمانی خاتمه دادند .   

پروژه ی آل سعود به شدت توسط حکومت انگیس بر علیه حکومت اسلامی عثمانی حمایت و پشتیبانی می شد، و زمانی که حکومت اسلامی عثمانی متلاشی شد و سرزمینهای مسلمین به دهها قسمت تقسیم شد و هر کافری سهمی برای خود برداشت آن وقت مرزهای آل سعود را نیز مشخص کردند،و آن را تاکنون تابع سیاستهای خود کرده اند.

هم اکنون که در افغانستان حکومت اسلامی طالبان وجود دارد گروه دوله در این کشور نباید اشتباه گذشتگان فکری خود چون آل سعود و … را تکرار کند چون بیعت شکنی و ایجاد تفرق توسط آنها هر چند باعث « فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ ۖ» تمام مسلمین منطقه و تقویت جبهه ی کفار سکولار جهانی و مزدوران محلی آنها می گردد، اما قبل از آنکه به حکومت اسلامی طالبان صدمه جدی بزند به خود آنها صدمات جبران ناپذیر خواهد زد، و ممکن است ناخواسته همچون آل سعود و …. ابزار دست کفار سکولار جهانی و منافقین قرار بگیرند، و ندانسته تبدیل شوند به یک پروژه ی ضد اسلامی جهت تقویت کفار سکولار جهانی و مرتدین و منافقین محلی .


[۱] منظور مفتی های آل سعود، مسلمین جاهلی است که دارای عذرهای شرعی هستند، یا تفسیری بر خلاف تفسیر آنها دارند . چون مشرک در زبان امروزین یعنی سکولار و مشرکین یعنی سکولاریستها . و در آن زمان آل سعود با مشرکین(سکولاریستها) بر علیه مسلمین متحد شده بودند و در چهار طرف خود مسلمان کشی کردند و تا کنون حتی یک گلوله به سمت کفار اصلی مثل مشرکین(سکولاریستها) و یهود و نصارا شلیک نکرده اند .

فصل زمستان در افغانستان و گرم شدن تنور دروغپردازی دستگاه تبلیغاتی حکومت دست نشانده و برادران متشدد دوله (داعش)

فصل زمستان در افغانستان و گرم شدن تنور دروغپردازی دستگاه تبلیغاتی حکومت دست نشانده و برادران متشدد دوله (داعش)

به قلم : عبدالله مسلم

می دانیم دشمنان قانون شریعت الله غیر از جنگ نظامی جنگهای دیگری مثل جنگ دیپلماسی و سیاسی و جنگ اقتصادی و بخصوص جنگ فکری و عقیدتی را علیه تمام مسلمینی که با یکی از مذاهب اسلامی در حال قدرت گیری هستند راه انداخته اند . در این میان جنگ فکری و عقیدتی بسیار خطر ناکتر از سایر جنگهاست. چون در این جنگ ایمان و اراده ی مسلمین مورد حمله قرار می گیرد .

پس جنگ فکری و عقیدتی در واقع جنگ اصلی و حقیقی دشمنان بر علیه مسلمین بوده است که جنگ نظامی هم برای همین مسائل فکری و عقیدتی بوده و از ۳ طریق انجام گرفته است . یکی از طریق خود کفار (مثل بی بی سی و صدای آمریکا و…) و دومی از کانال منافقین که این عقاید آلوده ی کفار را با عقاید اسلامی قاطی کرده و باعث شبه و فریب مسلمین و به انحراف کشانیدن افکار و عقاید  شده اند و آخرین مورد غلاة، متشددین و تندروانی هستند که با مشغول کردن مسلمین به مسلمین و بر هم زدن درجه بندی شرعی دشمنان اغلب ناخواسته توسط گروه اول و دوم مورد سوء استفاده قرار می گیرند .

این جنگ عقیدتی و فکری بر خلاف جنگ نظامی تنها زمانی خاتمه می یابد که فکر مخالف به صورت همه جانبه شکست خورده و بیرون رانده شود . این جنگ همان جنگی است که با آمدن فصل زمستان و برف و کولاک تنور آن از طرق حکومت دست نشانده ی افغانستان و متشددین و تندروان دوله (داعش) گرم شده است .

فصل زمستان در بسیاری از مناطق افغانستان مساوی است با بارش برف و بسته شدن راهها و سرمای شدید که بر روی تمام بخشهای زندگی تاثیرات مستقیمی می گذارد، از جمله جهاد .از این رو همانند دیگر بخش های زندگی، فعالیت های جهادی مجاهدین نیز در زمستان کمبود نسبی را شاهد است و این معمول هر ساله است. البته سخن غیر عادی و قابل تعجب در این باره اینست که مقامات رژیم مزدور کابل که یک سال تمام را تحت حملات کوبنده مجاهدین می گذرانند، هنگامیکه فصل زمستان فرا می رسد و به سبب عوامل طبیعی در حملات مجاهدین کمی می آید ، در این وقت مقامات و سخنگویان ادارات مختلف رژیم بیدار شده و لاف از موفقیت ها، پیشرفت ها و عملیات های خود می زنند که در میدان نبرد پیشرفت های قابل توجه یی کرده و ماشین جنگی مجاهدین و امارت اسلامی را فلج کرده اند و…

کسی نیست از این دروغپردازان دست نشانده بپرسد که در این ۱۸ سال ۴۸ کشور نتوانسته اند ماشین جنگی طالبان را از کار بیاندازند و به پیشرفتی دست پیدا کنند حالا چگونه است که با بارش برف و برقرار شدن سرمای زمستان و مسدود شدن راههای مواصلاتی این حکومت لرزان و پوسیده توانسته است در مدت ۳ هفته ماشین جنگی طالبان را فلج کند و…؟!!!

 خود سازندگان دروغ به این دروغها باور ندارند و تنها برای فریب مسلمین و دلگرم کردن نوکرانشان از آن استفاده می کنند، چون :

  1. به دلیل شرایط جغرافیائی حاکم بر افغانستان کم شدن تحرکان نظامی ، اقتصادی و… از مشخصه های زمستان است
  2. طالبان فعلا با عدم تنازل از ارزشهای اسلامی خود، یعنی:  پرچم اسلام و مردم در افغانستان . و تا زمانی که پرچم اسلام و مردم افغانستان وجود دارد طالبان و مجاهدین هم وجود دارند چون این قیام سرتاسری برخاسته از میان ملت است، که ریشه های عمیق و بنیاد محکمی دارد.

 در این صورت باید متوجه شد که کم شدن نسبی عملیاتهای نظامی مجاهدین و حتی قطع شدن حملات زمینی دشمنان آن چون آمریکا و حکومت فاسد و لرزان کابل و حتی دشمنان جاهلی چون متشددین دوله (داعش) بخاطر عوامل طبیعی است که این بر حسب معمول هر ساله چنین بوده و همه آگاه هستند، اما حکومت دست نشانده که حیا ندارد و از هیچ دروغ و خیانتی کوتاهی نکرده است با دروغپردازی رسانه ای خود را مسخره ی خاص و عام افغانستان نموده و تنها شایسته است چون رسول الله صلی الله علیه و سلم به این دسته از انسانها گفته شود  : إنَّ مما أدرك الناس من كلام النبوة الأولى: إذا لم تستح فاصنع ما شئت . (صحیح بخاری شریف)  یکی از سخنانی که مردم از پیامبران گذشته دریافته اند این است که: اگر حیا نداری، هرچه خواهی کن.

توطئه ی آمریکا و متحدینش پس از شکست جنگ نظامی و دیپلماسی در برابر طالبان

 توطئه ی آمریکا و متحدینش پس از شکست جنگ نظامی و دیپلماسی در برابر طالبان

 به قلم: ابوصلاح الدین الکوردی

زمانی که ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کرد یکی از شعارهای انتخاباتیش این بود که اگر پیروز شود نیروهای نظامی و دلارهای آمریکا را  از کشورهای دیگر جمع کرده و صرف امور داخلی کشورش می کند .

در همین راستا در مراسم تحلیف خود گفت : ما تریلیون ها دلار را در کشورهای دیگر صرف کردیم، کشورهای دیگر را سیر کردیم، اما خود امریکا را فراموش کردیم، پس ازین به امریکا توجه می شود.

اما این دروغگو در کمال ناباوری ۸ ماه پس از رسیدن به قدرت استراتژی تازه ی جنگی خود را جهت پیروزی بر مجاهدین طالبان اعلام نمود و گفت: « نیروهای نظامی امریکایی تا زمانی در افغانستان می جنگند که پیروز شوند و تا زمانی با طالبان مسلح درگیر می باشند که آن ها را شکست بدهند». البته مدت این پیروزی را نیز مشخص کرده بود : ۶ ماه

طالبان نیز که با ادبیات چنین دروغگویانی آشناست در مقابل اعلام نمود: «تا زمانی که یک عسکر امریکایی هم در کشور ما حضور داشته باشد و مقامات امریکایی خط مشی جنگی را تعقیب بکنند، ما با روحیهء قوی، عزم راسخ و کمال متانت در برابر آن ها جهاد می کنیم. به نصرت پروردگار، پیروزی حتما از آنِ ما می باشد، دشمن ما بالاخره شکست می خورد و با رسوایی جهانی دچار می شود» .

دو تا ۶ ماه با آنهمه جنایت جنگی و کشتار غیر نظامیان توسط بمبارانهای کورکورانه ی هوائی آمریکا و نیروی زمینی مزدورانش هم تمام شد، اما آمریکا غیر از شکست در میدانهای نظامی و دیپلماسی و جنگ نرم و روانی و بالا رفتن و افزایش تنفر و بدبینی مسلمین افغانستان از آمریکا و مزدورانش چیزی نصیبش نشد، به همین دلیل اعمال آمریکا و مزدورانش تنها به پیشرفت و مقبولیت و همدلی بیشتر مسلمین افغانستان با طالبان  ختم شد، که سال ۲۰۱۸ را می توان علاوه بر پیروزی های نظامی سال پیروزی دیپلماسی طالبان هم نامید، به گونه ای که مسلمین افغانستان پیروزی خود را بعد از نصرت الله تعلی حتمی و برای شکست کفار سکولار و اشغالگر خارجی لحظه شماری می کنند .

این اوضاع باعث مقبولیت جهانی طالبان شد، به گونه ای که کشورهای مختلف جهت حفظ منافع خود به صورت آشکار و پنهان خواستار برقراری روابط با حکومت طالبان شدند. چنین اوضاعی که بر آمریکا تحمیل شده بود ترامپ را مجبور به واکنش نمود، و در عقب نشینی آشکاری جهت تبرئه ی خود و سرپوش گذاشتن بر شکست آشکارشان در افغانستان، این سیاست شکست خورده ی جنگی را به گردن ژنرالها و اطلاعات غلط آنها انداخت؛ و مکارانه جهت نجات نیروهای نظامی و صرف آنهمه دلارهای آمریکا برای اولین بار آشکارا طالبان را به رسمیت شناخت و راه صلح و گفتگوی مستقیم با طالبان از کانال  الیس ویلز و سپس زلمی خلیلزاد را درپیش گرفت .

در برابر اینهمه موفقیت طالبان باید از نظر دور نداشت که آمریکا و متحدین مکارش به همین سادگی تسلیم نخواهند شد و قطعا تا زمانی که طالبان از آرمانهای خود تنزل نکرده ، در راه تضعیف طالبان دست به توطئه زده و تلاش خواهند کرد . چه با دادن امتیازاتی به متحدینش و چه با فراهم نمودن زمینه های ایجاد جنگ داخلی میان طالبان و دوله و شاخه های مختلف طالبان با همدیگر و تکرار سناریوی سوریه و عراق و یمن و… در افغانستان . این همان چیزی است که ما در جنگ روانی و تبلیغاتی فراگیر کنونی مخالفین طالبان می بینیم و نیاز به واکنش مناسب و به موقع دارد .

توهمات ادامه دهندگان راه امانی و رضاخانی در افغانستان و ایران در برابر بیداری مسلمین

توهمات ادامه دهندگان راه امانی و رضاخانی در افغانستان و ایران در برابر بیداری مسلمین

   به قلم: شاهو مریوانی

در رسانه های ماهواره ای و مجازی وابسته ی به سکولاریستها و منافقین(سکولار زده ها) و مسلمین جاهل ایرانی زمانی که قصد دارند الگوی مناسب برای ایران را نشان دهند به حکومت سکولار رضا خان و پهلوی اشاره می کنند،البته بعضی از سکولار زده های سرزمینهای مسلمان نشین هم دولت سکولار و جنایتکار ترکیه (عضو فعال ناتو) را به عنوان یک الگو معرفی می کنند .

حکومت سکولار رضاخان با آنکه بخش بسیار ناچیز از ثروتهای ملی را صرف پاره ای امکانات صنعتی نمود اما پروژه های بزرگ ملی چون راه آهن و صنایع مادر کلا در خدمت منافع کشورهای بیگانه بودند و نسبت این پروژه ها در طول ۵۰ سال حاکمیت پهلوی به نسبت ۳۲ سال حاکمیت جمهوری اسلامی ایران بسیار ناچیز و ضعیف است . چون ۸ سال این نظام در جنگ با کفار سکولار جهانی و سکولاریستهای منطقه ای و محلی گذشت (۸+ ۳۲=۴۰).    به گواهی دوست و دشمن پهلوی یک حکومت سکولار دست نشانده و ظالمی بود که نزدیک به نیم قرن حاکمیت ایران را به مرکز فساد و فاحشه خانه ی  دنیا تبدیل کرده و…..

این رسانه های معارض ایرانی خود را ادامه دهندگان چنین سکولاریستهائی در ایران می دانند.اشرف غنی هم در افغانستان در سخنرانی‌های متعددی، حکومت خود را پیرو اصلاحات امانی خوانده و بر ادامۀ راه امان الله خان تأکید نمود. وی در ادامۀ سخنانش مبنی بر دلیل عدم موفقیت برنامه‌های امان الله خطاب به جوانان نموده گفت: «امان الله برای رسیدن به اهدافش نسلی جوان همانند شما، پایبند به دموکراسی و اصول دولتی دموکراتیک را نداشت که خوشبختانه من دارم.» در ادامه دلایلی دیگری نیز دال بر سقوط امان الله و موفقیت خویش برای تطبیق کامل دموکراسی و سیکولریزم در افغانستان یادآوری نمود.

از آن‌جایی‌که همه می‌دانیم، امان الله بعد از قتل پدرش بشکل مرموز با حمایت کفار سکولار جهانی و تعدادی از هم‌فکرانش در کابل به قدرت رسید؛ دقیقاً او زمانی قدرت را بدست گرفت که در جهان و منطقه تحولاتی عظمیی در جریان بود و بزرگترین ابرقدرت دنیا(خلافت عثمانی) طی یک توطئه‌ی هماهنگ سکولاریستهای خارجی و خائنین سکولار داخلی سقوط نموده بود. اروپا بعد از جنگ‌های جهانی دوباره خود را بازسازی می‌نمود و امریکا بسوی ابرقدرت شدن روان بود.

ادامه خواندن توهمات ادامه دهندگان راه امانی و رضاخانی در افغانستان و ایران در برابر بیداری مسلمین

غدر و خیانت و سرکوب خشن مخالفین توسط دارودسته ی جولانی پیامی روشن به گروه فتاحی و انصار

غدر و خیانت و سرکوب خشن مخالفین توسط دارودسته ی  جولانی  پیامی روشن به گروه فتاحی و انصار

به قلم: ابوخالد کردستانی

ما بارهای از برادران مجاهدمان شنیده ایم که بعضی از گروههای مسلح سوری مرتکب دیکتاتوری و جنایاتی می شوند که نیروهای کافر آمریکا و ترکیه هم از ارتکاب آن پرهیز می کنند، اما این گروههای مسلح  ضمن انجام آن با افتخار و با نقابی شبه شرعی از این جرمها دفاع  هم می کنند .

آنچه ما از اسارت، شکنجه، دیکتاتوری، ذبح مجاهدین و هتک حرمت نسبت به نوامیس اهل سنت از این گروههای مزدور و خائن دیده ایم کمتر از اربابانشان دیده ایم . چون اربابان با آنکه موافق چنین جنایاتی هستند اما تمایل ندارند این کثافت کاری ها را با دست خود انجام دهند بلکه مزدورانشان را به چنین کارهائی وادار می کنند .

دارودسته ی جولانی یکی از این گروههای مزدور و خائن سوریه است که خیانت او به اهل سنت و جهادش در راه ناتو از کانال حکومت سکولار و مرتد ترکیه بر کسی پوشیده نیست . گروه مافیائی جولانی با هر آنچه مخالف اربابانش باشد مخالفند و در این راستا هیچ عهد و پیمانی را نیز رعایت نمی کنند .

برایشان مهم نیست دیروز با یکی پیمان و عهد بسته اند و امروز باید غدارانه آن را بشکنند. چرا؟ چون ارباب دستور جدیدی داده و نزدشان دستور ارباب مقدم بر دستور الله تعالی است که می فرماید :  أوفوا بالعهد إن العهد کان مسئولاً .

نزدیکترین پیمان شکنی و غدر دارودسته ی جولانی به شریک قبلی اش گروه زنکی بود که هنوز کلمات پیمان نامه بر روی کاغذ خشک نشده بود که دارودسته ی جولانی غدرانه به آنها حمله نمود و علی الدج در کمال بی شرمی این اقدام را امری شرعی ! معرفی کرده و می گوید :

ادامه خواندن غدر و خیانت و سرکوب خشن مخالفین توسط دارودسته ی جولانی پیامی روشن به گروه فتاحی و انصار

افشای همکاری کامل اقمار آل سعود با رژیم صهیونیستی توسط سیسی

 افشای همکاری کامل اقمار آل سعود با رژیم صهیونیستی توسط سیسی

به قلم : مسعود سنه ای

در فررودین ۱۳۹۴ تحالف و پیمانی نظامی رسمی متشکل از  آل سعود، امارات، اردن، قطر، کویت، بحرین، مصر ، سودان و مراکش و غیر رسمی متشکل از اسرائیل [۱] و آمریکا به بهانه ی  مبارزه با تروریسم و انقلابیون یمنی به ریاست صوری آل سعود شکل گرفت .

تمام این کشورها که به صورت رسمی در این پیمان شرکت کرده اند در خیانت به جهان اسلام و خدمت به کفار سکولار جهانی گوی سبق را از هم ربوده اند و همیشه سعی شده است این خیانتها دور از چشم مردم عادی صورت گرفته و با تبلیغات رسانه ها و علمای دین فروش به گونه ای به مردم برسد که باعث رو شدن چهره ی اصلی آنها نزد عوام نگردد، اما این روزها به تدریج این ترس از قدرت و افکار مردمی هم توسط آل سعود و اقمار آن نادیده گرفته شده و آشکارا مزدوری و دست نشانده بودن خود و خیانت آشکار به دین الله و مسلمین را به نمایش می گذارند .  

نزدیکترین افشاگری عمومی توسط اقمار آل سعود توسط سیسی حاکم دست نشانده ی  مصر صورت گرفت که به همکاری کامل با رژیم صهیونیستی در بمباران و قتل عام اهل سنت سینا اعتراف نمود.

  السیسی که مورد حمایت حزب نور سلفی خاص نجدیت و سایر سکولاریستهای داخلی و خارجی و حکومت فاسد آل سعود است در گفت و گو با شبکه ی سی بی اس آمریکا گفته است: اسراییل با هماهنگی ما،حمله به سینا را آغاز می کند و با اسرائیل هماهنگی و همکاری های نزدیک نظامی داریم. همچنین در ویدیوی کوتاهی که از این مصاحبه پخش شده پس از این که سیسی می گوید ما در مصر زندانی سیاسی نداریم مجری به او متذکر می شود که دیده بان حقوق بشر اعلام کرده است در زندان های مصر ۶۰ هزار زندانی سیاسی وجود دارند و سیسی با حالتی پریشان می گوید: “من نمی دانم آنها این رقم را از کجا آورده اند. من گفتم هیچ زندانی سیاسی در مصر وجود ندارد. در هر جایی که یک اقلیت در تلاش برای تحمیل ایدئولوژی خود بر مردم است ما باید مداخله کنیم قطع نظر از تعداد آنها.”

 اینها الگوهائی هستند که آل سعود قصد دارد از طریق رسانه های ماهواره ای فارسی چون کلمه و نور و … و  جبهات مجازی به نام اهل سنت و گروههای مسلح به ظاهر اسلام گرا چون گروههای مسلح بلوچستان در قالب دموکراسی و لیبرالیسم و فدرالیسم سکولاریستی به اهل سنت ایران نشان دهد.

آیا اهل سنت ایران را چنان جاهل و فارغ از علم و علمای شریعت گرا تصور کرده اند که حاضرند برای چنین آینده ی سیاه و تاریکی تلاش کنند؟


[۱] http://www.veteranstoday.com/2015/03/27/israeli-fighter-jets-join-saudi-arabia-in-war-on-yemen/

بازنگری و نقدی بر دیدگاههای ابوقتاده و…. (۳) جهل ابوقتاده فلسطینی به تاریخ ایران و تشیع (قسمت دوم)

بازنگری و نقدی بر دیدگاههای ابوقتاده و…. [۱](۳) جهل ابوقتاده فلسطینی به تاریخ ایران و تشیع (قسمت دوم)

به قلم: کارزان شکاک (عضو شورای مدیریت بنیان جهاد علیه دین سکولاریسم )

بسیاری از برادران ما در تعجب هستند که چرا ما در این زمینه ی خاص مربوط به تشیع ۱۲ امامی و انقلاب سال ۵۷ تا این اندازه به فاش نمودن دروغپردازی ها و تحریفات  ابوقتاده فلسطینی به عنوان یکی از چهره های شناخته شده ی بعضی از گروههای مسلح اهل سنت می پردازیم ؟ هدف در بیان این حقایق تاریخی چیست؟ مخالفت با ابوقتاده و مریدانش یا دفاع از شیعیان ۱۲ امامی و رهبران انقلاب ۵۷ ایران ؟ یا ….

در واقع باید گفت هدف در اینجا شناخت صحیح  اهل قبله، دشمن و وضع موجود و رابطه ی این شناخت صحیح و عاری از دروغ با پیروزی در جنگی است که بر  تمام فرق اسلامی از سوی کفار سکولار جهانی و مرتدین و طاغوتهای دست نشانده ی آنها تحمیل شده است .

 سان تزو مولف هنر جنگ صدها سال پیش در زمینه ی چنین شناختی و رابطه ی آن با پیروزی می گوید :

۱- شناخت دشمن و شناخت خود ، موجب رستن از خطر در همه جنگ هاست

۲- شناخت خود و نشناختن دشمن ، با یک پیروزی و یک شکست همراه است

۳- نشناختن دشمن و خود ، به شکست در هر جنگی می انجامد .

پس ، شناخت وضع موجود خود و دشمن مقدمه ی پیروزی اند و عدم شناخت وضع موجود می تواند مقدمه ی شکست و نابودی باشد .

 با این توصیف باید بگویم که شناخت واقعی وضع موجود تمام مذاهب اسلامی، به عنوان یک دوست یا دشمن، از جمله حنفی ها، مالکی ها، شافعی ها، سلفی های نوع اول و دوم و سوم، اخوان المفلسین ، اخوان المسلمین و بخصوص شناخت واقعی وضع موجود تشیع ۱۲ امامی یک ضرورت و نیاز روز عموم مسلمین و بخصوص مجاهدین شریعت گرای فرقه ی ناجیه می باشد  .

بر این اساس هر کسی که در مورد اهل قبله یا دشمنان اهل قبله اطاعات غلطی در اختیار مسلمین قرار دهد بدون شک دوست آنها به شمار نمی رود بلکه خواسته یا ناخواسته در پی شکست جبهه ی مسلمین و پیروزی جبهه ی مخالف آنهاست. چون «جهل» و «توهم دانستن» همیشه شکست، یاس و نامیدی به همراه دارد .

در این صورت شایسته نیست تنفر و دشمنی باعث پذیرش دروغ نسبت به اهل قبله ی مخالف و حتی دشمنان گردد . ما اگر در مورد شیطان و پیروانش هم شناخت دروغینی داشته باشیم بدون شک در دام آنها خواهیم افتاد . بر این اساس شما هرگز در کل قرآن و سنت صحیح دروغی نسبت به شیطان و حتی مریدان او نخواهید یافت .

با این وجود می بینیم که متاسفانه کارنامه ی ابوقتاده ی فلسطینی در ارائه شناخت دوست و دشمن و مسیر صحیح به مریدانش در سراسر سرزمینهای مسلمان نشین کارنامه ی سفید و پاکی نیست، بلکه از الجزایر بگیر تا سوریه و عراق و … نوعی آلودگی به دروغ و اطلاعات غلط به مریدان و در نهایت شکست و یاس و ناامیدی مریدان دیده می شود .

ادامه خواندن بازنگری و نقدی بر دیدگاههای ابوقتاده و…. (۳) جهل ابوقتاده فلسطینی به تاریخ ایران و تشیع (قسمت دوم)

سندی از اربابان گروههای مسلح سوری و خیانت و بازی با خون نوکرانشان، عبرتی برای اهل سنت ایران

   سندی از اربابان گروههای مسلح سوری و خیانت و بازی با خون نوکرانشان، عبرتی برای اهل سنت ایران

به قلم : ابوخالد کردستانی

اکثریت قاطع گروههای مسلح سوریه غیر از دوله به نحوی به یکی از حکومتهای  جهانی و منطقه و بخصوص به آمریکا، حکومت سکولار ترکیه (نماینده ی ناتو در سوریه)، اردن، طاغوتهای خلیج فارس چون آل سعود، امارات، قطر  و کویت  وابستگی مالی و اطلاعاتی داشتنه اند و به نحوی طبق نقشه و خواست این اربابان جنگ و صلح خود را تنظیم نموده اند .

اما نکته ی مهمی که در این رابطه  وجود دارد جایگاه فرمانده و فرمان پذیر و تاریخ مصرف فرمان پذیران در معاملات فرماندهان است .  آشکار و واضح است که فرماندهان دست اول این گروههای مسلح سوری جزو خائن ترین و جنایتکار ترنی موجودات روی زمین بوده اند که تنها ممکن است بر سر منافع مادی خاصی با هم درگیر باشند اما زمانی که در برابر اهل اسلام قرار می گیرند همگی این اختلافات را کنار نهاده و با طرح سنایوهای وحشتناکی متحدا با همراه نمودن طاغوتهای حاکم بر مسلمین ، بر علیه اسلام و مسلمین شریعت گرا متحد و هم رای می شوند .

کارنامه ی گروهها ی مسلح اهل سنت در سوریه می تواند تجربه ی نزدیکی در این زمینه باشد که  روزنامه “ینی شفق” وابسته به حکومت سکولار ترکیه بخشی از تراژدی و سناریوی آل سعود و امارات متحده عربی در برابر نوکرانشان را بر ملا ساخته است .   این  رسانه از مشارکت امارات و  عربستان سعودی در کشتن ده ها تن از فرماندهان گروههای مسلح مخالف حکومت سوریه از طریق لو دادن موقعیت مکانیشان بعد از ارسال گوشی های  ثریا، متصل به ماهواره برای آنها در بین سالهای  2012-2014 خبر داد.

طبق گزارش ینی شفق ،امارات و عربستان صدها گوشی  متصل به ماهواره ساخت شرکت های  ثریا امارات و اَنمارت  انگلیس را برای فرماندهان مخالفان مسلح سوری فرستادند و اطلاعات و برنامه نویس های مخصوص موبایلها را در اختیار  نظام بشار قرار دادند.

روزنامه همچنین خبر از وجود اختلاف بین مخالفان سوری که بسبب این مکر و نیرنگ بوجود آمده بود خبر داد. که سرآغاز آنها از کشته شدن ۸۰ فرمانده فصایل از جمله “زهران علوش فرمانده جیش الاسلام” (نوکر مخلص آل سعود و بازوی مسلح آن در سوریه) و “حسان عبود (دلبسته ی  امارات و قطر) و ابوخالد السوری (شخص مورد اطمینان ایمن الظواهری) از فرماندهان احرار الشام” و ” عبدالقادر الصالح فرمانده لواء التوحید” شروع شده بود.

قتل و کشتار این فرماندهان به نحوی صورت گرفت که وانمود شود دوله یا سایر مخالفین مسلح این گروهها مرتکب این قتلها شده اند، به همین دلیل درگیری بین این گروهها نیز شعله ورتر گردید و گروهها قتل فرمانده هان خود را به گروههای مسلح مخالف خود نسبت داده و وعده های انتقام می دانند که در نتیجه ی آن هزاران نفر از طرفهای درگیر هم به دست همدیگر قتل عام شدند و به ناموس هزاران زن و دختر اهل سنت توسط همین گروههای مدعی دفاع از اهل سنت تجاوز شد و…

این است ثمره ی تمام اهل سنتی که به این خائنین و طاغوتهای حاکم بر مسلمین دل خوش کرده اند و نا آگاهانه خود و دیگران را در راه اهداف این مجرمین و اربابان این مجرمین خرج می کنند . آل سعود و امارات و قطر و کویت و اردن در اصل نوکر و دست نشانده ی آمریکا و رژیم صهیونیستی هستند و ترکیه هم نوکر و کانال اعمال سیاستهای اتحادیه ی اروپا (ناتو) در میان مسلمین .

 یعنی این گروههای مسلح سوری خودشان را در اختیار کسانی قرار داده اند که اینها نیز به نحوی در اختیار اربابان اصلی مثل آمریکا، ناتو و رژیم صهیونیستی هستند . آیا ننگی بالاتر از این می تواند وجود داشته باشد که یک مسلمان مدعی جهاد  نوکر دست سوم یک نوکر خائن و پست دست دومی باشد که در اختیار دشمنان اصلی اسلام و قانون شریعت است ؟!

آیا گروههای مسلح بلوچ و مریدان شبکه های ماهواره ای چون کلمه و جبهه های مجازی منتسب به اهل سنت که همین مسیر گروههای مسلح سوری را طبق نقشه های آل سعود و امارات و ترکیه  و پاکستان طی می کنند عبرت نمی گیرند؟

بیائید اگر این فریب خورده ها عبرت نمی گیرند و به مسیر منتهی به ذلیلی و حقارت خود ادامه می دهند، ما عبرت بگیرم و هوشیار باشیم که از یک سوراخ چند بار گزیده نشویم ، و با دفاع در برابر جنگ روانی آنها اجازه ندهیم تحت شعارهای عوام فریبانه ی دموکراسی خواهان سکولار که در لباسی شبهه اسلامی مطرح می شوند اهل سنت ایران هم ناجوانمردانه قربانی دسیسه ها و نقشه های دشمنان قسم خورده ی اسلام و قانون شریعت الله گردد .