فتوای ارتداد حزب نور سلفی مصر توسط ابوقتاده فلسطینی، آنهم پس از اینهمه سال، پیام و هشداری به اولوالالبـاب
به قلم : ابوعبدالله موکریانی
من طبق آنچه که از این دسته از اشخاص دیده ام بر خود لازم می دانم که مثل آنها کتمان شهادت نکنم . چون زمانی که از آنها در مورد حکم طاغوت اردن و … می پرسند یا سکوت می کنند یا به سوال کننده حمله . الله تعالی می فرماید : وَلْيَتَّقِ اللّهَ رَبَّهُ وَلاَ تَكْتُمُواْ الشَّهَادَةَ وَمَن يَكْتُمْهَا فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ وَاللّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ (بقره/۲۸۳) و از خدائي كه پروردگار او است بترسد ، و گواهي را پنهان نكنيد و هركس آن را پنهان دارد قلبش بزهكار است ، و خدا بدانچه انجام ميدهيد آگاه است .
با این گفتار می رویم سراغ فتوای ابوقتاده و سایر شرکایش تا بفهمیم دایره ی این فتوا تا کجاها کشیده می شود و چه پیامی در این گونه فتواها برای خردمندان و اولوالالبـاب نهفته است ؟!
بدون شک زمانی که می گوئیم حزب مسیلمه ی کذاب و سجاع مرتد هستند به این معناست که هر کسی که در حزب مسیلمه ی کذاب و سجاع قرار دارد مادام که در این حزب است و قبل از دستیابی به آن مثل خود مسیلمه توبه نکرده است مشمول حکم مرتدین می گردد. یعنی در دادن حکم ارتداد و اجرای حکم ارتداد فرقی بین مسیلمه با مریدانش وجود ندارد .
این حکم همچنانکه در مورد حزب سجاع و مسیلمه ی کذاب در زمان خلفای راشدین صدق می کند در همین زمان هم در مورد حزب اوجالان و بارزانی و سیسی و غیره نیز صدق می کندو قابل تعمیم است. چرا؟ چون تنها الله تعالی حق دارد حکم دهد چه کسی مسلمان است و چه کسی کافر و مسلمان نیز تحت چه شرایطی مرتد می شود.
در این صورت هم حکم ثابت و تا روز قیامت لایتغییر است و هم معیارها ثابت هستند و نمی توان گفت که این حکم مسلمان بودن یا کافر بودن یک کافر اصلی یا مرتد بودن یک قدیم مسلمان تنها به زمان و مکان و اشخاص مشخصی تعلق می گیرد و شامل زمانها و مکانهای دیگر و اشخاص مشابه دیگری نمی گردد .
اما زمانی که می گوئیم : «جبهه ی مرتدین»؛ به این معناست که در این جبهه ممکن است مسلمانانی هم وجود داشته باشند که به کل شریعت منجمله حکم زکات اعتقاد دارند اما معتقدند که این زکات شرعی نباید به خلیفه ی مسلمین پرداخت شود و اینها خودشان باید آن را میان مستمندان خود تقسیم کنند به همین دلیل با تاویلات اشتباهی که دارند هماهنگ با حزب مرتدین مسلیمه ی کذاب و سجاع و منکرین شرعی بودن زکات و دیگران با مسلمین وارد جنگ شده و «جبهه ی واحدی» را تشکیل می دهند .
یا باز ممکن است که این «جبهه ی مرتدین» بر منطقه ای تسلط پیدا کرده باشند که در این منطقه مسلمانان ثابت قدمی هم در روستاها و محلات متفرق و کوچکی وجود داشته باشند که واقعا با جریان مرتدین نیستند اما در مناطق تحت تصرف مرتدین گیر کرده اند و قابل تشخیص برای مسلمین نیستند؛ به همین دلیل صحابه در جنگ با جبهه ی مرتدین تمام تلاش خود را می کردند این دسته های مسلمان را به همراه اهل تاویل از مرتدین جدا کنند.
با این توضیحات بر می گردیم به فتوای ابوقتاده فلسطینی در مورد حزب نور سلفی مصر که به سبکی غیر از سبک ابوقتاده و هانی و مشابهین آنها در حال خدمت به یکی از طواغیت دست اول و دوم هستند :
– ابوقتاده فلسطینی مناط و علت تکفیر حزب سلفی نور مصر را حضور این افراد در جبهه ی سیسی و تائید و پشتیبانی و دفاع از حکومت کافر و مرتد در برابر مسلمین می داند
در اینجا علت واضح و روشن است و مشول هر شخصی می گردد که با دست یا زبان از چنین حکومتهای کافری در برابر مسلمین حمایت کند و یا در جبهه ی این کفار بر علیه مسلمین وارد جنگ نظامی یا روانی و تبلیغی شود .
در این صورت می توان گفت تمام کسانی که به این سبک در جبهه ی طاغوتهائی چون آل سعود ، اردن، امارات، کویت، افغانستان، پاکستان، الجزائر، سومالی و انگلیس و کانادا و غیره بر علیه مسلمین وارد جنگ سرد یا گرم می گردند مشمول همین حکم می گردند . چون تمام افراد جبهه مشمول یک حکم می گردند .
سالهاست ما در کنار علماهای درباری و رسمی شاهد علماهائی مثل ابومحمد مقدسی و خود ابوقتاده فلسطینی و غیره هستیم که با سکوت خود در برابر طاغوت حاکم بر اردن آشکارا بر حاکمیت این طاغوت مهر صحه و قانونی و مشروع زده اند. یا کسانی چون هانی السباعی و ابوبصیر طرطوسی در لندن و طارق عبدالحلیم در کانادا و دیگران در سایر دارالحربها با سکوت خود در برابر این کفار محارب و تبلیغ بر علیه گروههای جهادی مختلف و ایجاد تفرقه بین مسلمین در حال خدمت رسانی آشکار به این کفار بر علیه مسلمین هستند .
اینها در پناه طاغوتها بر علیه مسلمین مخالف طاغوتها در حال جنگ روانی و فعالیت هستند، اما به سبک خودشان؛ و علمای رسمی نیز باز به سبک خودشان در حال جنگ با مجاهدین و مخالفین این طاغوتها هستند؛ با این وجود با بررسی کارنامه ی امثال ابوقتاده فلسطینی در الجزائر و عراق و سوریه و… متوجه می شویم که شر این دسته از بازیگران و سناریوسازان بسیار بیشتر از علماهای رسمی و حتی احزاب طرفدار حکومتها چون حزب نور بوده است .
عامل اصلی ایجاد شکاف بین مجاهدین و مبارزین و ایجاد تفرق و فشل و بی ابهتی همین دسته بوده اند نه علمای رسمی درباری. چون علمای رسمی و درباری هیچ جایگاهی در میان مجاهدین ندارند و سخنانشان پوچ و بی ارزش است و هیچ تاثیری ندارد. اگر علمای درباری با تخدیر و استحمارعوام الناس و ممانعت از پیوستن آنها به مجاهدین به طاغوتها خدمت می کنند اینها با تخدیر مجاهدین و ایجاد تفرق و چند دستگی و جنگ داخلی میان مجاهدین به کفار و طاغوتها در حال خدمت رسانی و سرویس دهی هستند .
اینجاست که باید فهمید چرا کشورهائی چون انگلیس و کانادا و اردن و غیره این دسته علماهای سلفیت خاص نجدیت را پرورش می دهد و از امنیت آنها به شدت محافظت می کند و…
حالا به نظر شما زمانی که ابوقتاده و هانی حزب نور سلفی مصر به ریاست فعلی یونس مخیون را به علت قرار گرفتن این حزب در جبهه ی کفار سکولاری چون سیسی تکفیر می کنند آیا طبق فتوای خودشان این فتوای تکفیر به خودشان بر نمی گردد که در جبهه ی کفار سکولار جهانی و مرتدین محلی در حال جنگ روانی و سر و تبلیغی بر علیه مسلمین و تلاش جهت ایجاد شکاف و تفرق و فشل و بی ابهتی در میان مجاهدین مسلمان و مخالفین این حکومتها هستند؟ کاری که صدها لشکر مسلح و هزاران عالم رسمی و درباری از عهده اش برنمی آیند .
اینجاست که باید گفت ابوقتاده با آنهمه آشفتگی و تضادی که در افکار و بیانیه هایش وجود دارد و از زمانی که به اردن برگشته مثل انسانهای نامتعادل و نامیزان عمل کرده است به عنوان یک کالای تاریخ گذشته اندیشه های فاسدش تنها از سوی کسانی مورد استفاده قرار می گرد که از گروهی تنفر داشته باشند و عدالت و معیارهای شرعی را رها کرده باشند .
یعنی اگر می بینید مثلا دارودسته ی جولانی و فتاحی و دسته هائی از بلوچها از تفکرات این انسان نامتعادل بر علیه مخالفین استفاده می کنند به این دلیل نیست که ابوقتاده دلایل شرعی و مستندی ارائه داده است بلکه به دلیل تنفر از فلان گروه و قوم است که از افکار مسموم و غیر شرعی ابوقتاده استفاده می کنند. و این بر خلاف دستور الله تعالی است که می فرماید :
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ كُونُواْ قَوَّامِينَ لِلّهِ شُهَدَاء بِالْقِسْطِ وَلاَ يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلاَّ تَعْدِلُواْ اعْدِلُواْ هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَاتَّقُواْ اللّهَ إِنَّ اللّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ (مائده/ ۸) اي مؤمنان ! بر اداي واجبات خدا مواظبت داشته باشيد و از روي دادگري گواهي دهيد ، و دشمنانگي قومي شما را بر آن ندارد كه ( با ايشان ) عدالت نكنيد . عدالت كنيد كه عدالت ( به ويژه با دشمنان ) به پرهيزگاري نزديكتر ( و كوتاهترين راه به تقوا و بهترين وسيله براي دوري از خشم خدا ) است . از خدا بترسيد كه خدا آگاه از هر آن چيزي است كه انجام ميدهيد .
در ضمن باید عرض کنم که حکم علمای درباری با اربابان یکیست و هرگز به دفاع از مجرمینی چون سلفی های خاص نجدیت حزب نور و دیگر مجرمین مشابه نپرداخته ام بلکه هدف این است که به مسلمین از دشمنانی بدتر از علمای درباری هشدار داده باشم که راست و دروغ را جهت جنگ روانی با مجاهدین باهم قاطی کرده اند تا با این سحر و مکربازی حق را کتمان کنند . الله تعالی نسبت به این گروه دغل باز که با مکر و حیله نزد عده ای مقبولیت یافته اند می فرماید : وَلاَ تَلْبِسُواْ الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَكْتُمُواْ الْحَقَّ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ (بقره /۴۲)و حق را ( كه از جانب خدا فرو فرستاده شده است ) با باطل ( كه خودتان آن را به هم بافتهايد ) نياميزيد ، و حق را ( كه از جمله آن صدق محمّد است ) پنهان نكنيد . و حال آن كه ميدانيد ( پيغمبري او ، راست است ) .
در پایان باید خطاب به برادرانم که فریب سخنان آمیخته با حق و باطل امثال ابوقتاده را خورده اند، که در نهایت منجر به کتمان حق و غلطیدن در باطل می شوند، (مثل آنچه در الجزائر و عراق و سوریه رخ داد) بعد از این سخنان و گواهی و شهادت بر واقعیت این دسته از اشخاص، تنها یک کلام الله تعالی را می آورم که می فرماید :
إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ (رعد /۱۹) تنها خردمندان ( حق را ) درك ميكنند