دارودسته ی
جولانی در تضادی آشکار و سرگردانی منهجی
در برخورد با القاعده و طالبان و جیش العدل
به قلم :
ابوعبدالله موکریانی
زمانی که شخص نه
خود را می شناسد نه دشمنش را بدون شک همیشه دچار شکست می گردد . دارودسته ی جولانی
جزو همین گروههای هستند که به صورت منهج اسلامی نه خودشان به عنوان یک مسلمان را
می شناسند و نه از دشمن شناسی شرعی و درجه بندی شرعی دشمنان بهره ای برده اند .
به همین دلیل
آنچه بر سیاستهای آنها حاکم است منهج و بینش صحیح شرعی نیست بلکه بیشتر ناشی از
تمایلات نفسانی و شرایطی است که بر آنها تحمیل می شود و طبق شرایط رنگ عوض می کنند
و به اصطلاح مثل حزب باد شده اند.
امروز با فلان گروه متحد می شوند و فردا با همان گروه سر جنگ دارند .
امروز حکومت سکولار ترکیه را مرتد اعلام می کنند و گروهها را به خاطر
همکاری با ترکیه تکفیر می کنند و روز بعد خودشان از همین حکومت سکولار و مرتد
دستور میگیرند و آن را با اسکورت ویژه وارد مناطق خود کرده و حتی به آن اجازه ی
گشت زنی و مخلوط شدن با عوام مسلمین را داده و…
–
امروز
فلان گروه را سکولار و مرتد می دانند و فردا همان اندیشه و فکر را به فرمان ناتو و
آمریکا تحت عنوان حکومت انقاذ بر خود حاکم
می کنند.
امروز با القاعده بیعت می کنند و فردا بیعت می شکنند و پس فردا
نیروهای القاعده را تحت تعقیب قرار داده و زندانی می کنند و گاه به ترکیه تحویل می
دهند و گاه به قتل می رسانند و…. باز با آنها صلح می کنند و باز جنگ و باز ….
–
با
ترکیه متحد هستند و در عین حال از طالبان دشمن ترکیه حمایت می کنند
دستورات جنگ و صلح و شکل اداره ی جامعه و…خود را از ناتو (ترکیه) می
گیرند و باز در رسانه های خود می خواهند نشان دهند که طرفدار القاعده و طالبانی
هستند که سالهاست با ترکیه و ناتو در حال جنگ مستقیم هستند.
جیش العدل بلوچستان رسما برای کفر دموکراسی و جامعه ای فدرال می جنگد
که تحت حاکمیت یک ایران دموکراتیک به وجود آمده باشد، و امیر آن رسما القاعده را
گروهی تروریستی و تکفیری می داند که جناحهائی در جمهوری اسلامی ایران برای تخریب جیش
العدل آنان را به القاعده نسبت میدهند! با این وجود دارودستهی جولانی از این گروه دموکراسی خواهی که ضد
القاعده است حمایت می کنند
این یعنی نبود
منهج صحیح اسلامی و تضاد و سرگردانی آشکار دارودسته ی جولانی در شناسائی مسلمین و
دشمنان مسلمین و حرکت آشکار در مسیر خدمت
به اهداف کفار سکولار جهانی و طاغوتهای مرتد محلی و دشمنی آشکار با اهل قبله .
سرزنش و لومه ای برادرانه به جوانان همسو با گروه جولانی
به قلم :
عبدالله مسلم
در مورد گشت زنی
نیروهای ارتش سکولار و مرتد ترکیه به نمایندگی از ارتش ناتو در سرزمین شام ،آنهم
در مناطق تحت کنترل دارودسته ی جولانی، شرعی ها و رسانه های این گروه سعی کرده اند
که به اشکال مختلف به سحر و تخدیر مریدان خود بپردازند.
لب و چکیده ی پیمان
سوچی این است که درگیری ها در مناطق تحت کنترل دارودسته ی جولانی متوقف شود و آتش بس برقرار گردد آنهم تحت مدیریت ترکیه و ناتو
. جولانی و گروهش نیز «عملا» به این پیمان متعهد شده اند، هر چند مثل همیشه در
زبان و تابلیغات دروغ می گویند و ریا می کنند ؛ اما حالا که مرحله ی اجرا در آمده
است ریاکاری و دروغهای متعدد اینها در حال فاش شدن هستند و ناچار شده اند برای
توجیه این دروغ دهها دروغ دیگر سر هم کنند .
ابتدا قيادة الهيئة
المركزية گفتند که گردش این نظامیان ارتش سکولار و مرتد ترکیه «رتل اعتيادي !!»
است و چیزی عادی شمرده می شود؛ و جالب اینکه اعلام کردند که این گردنش نظامیان
ارتش ترکیه با تنسیق و هماهنگی هیئت و تحت نظارت هیئت انجام شده است !!
حالا اگر گردش ارتش سکولار و مرتد ترکیه با
هماهنگی شما و تحت نظارت شما انجام شده است شما با چه مجوز شرعی اجازه داده اید که
چنین مرتدینی آزادانه با عوام مسلمین و مردم عادی مخلوط شده و مسلمین با آنها مثل
برادران مسلمان خود برخورد کنند و با هم عکس بگیرند و……؟ حسبنا الله ونعم الوكيل
آیا هدف شما این
است که مسلمین آن دیار را مثل خودتان دچار فتنه نموده و قلبهایشان با ارتش سکولار
و مرتد ترکیه گره بزنید؟ می دانیم که
سخنان شما پر از مکر و حیله و فریب است، اما انتظار می رود برای یکبار هم که شده
صادقانه به مردم اعلام کنید که مزدور ناتو و حکومت سکولار ترکیه و مجری دستورات
آنها هستید .
شما تمام دستورات نظامی و اقتصادی و حتی فرهنگی ناتو
از کانال حکومت سکولار و مرتد ترکیه را گاه به بهانه ی حفظ مناطق محرر و آزاد شده
و گاه به دلیل منافع اقتصادی و گاه به دلیل کاهش تنش و درگیریها و…. انجام داده
اید و هر بار با دروغ و حیله ای سعی کرده اید این ذلت و عار و اسارت در چنگال کفار
سکولار جهانی و طاغوتهای مرتد محلی را پنهان کنید.
ما منحرفین موجود در رهبریت دارودسته ی جولانی و
ساحران شرعی آنها و حتی رهبران مزدوران کوچکتر چون فتاحی را سرزنش و لومه نمی کنیم،
این سنت الله تعالی در مورد این دسته از ائمه المضلین و دعاه علی ابواب جهنم و
الرویبضه است که در طول تاریخ همین مسیر خیانت و ذلت و پستی را طی کرده اند، اما
سرزنش و لومه ی ما از این جوانان با غیرتی است که با دیدن اینهمه جرم آشکار و
خیانت واضح این خائنین اما باز خودشان را فریب داده و ابزاری در دست این مجرمین
برای رسیدن به اهداف کفار جهانی و طاغوتهای منطقه ای و محلی شده اند .
والله ای مسلمان اگر خودت را تکانی ندهی و از
این خفت و خواری خودت را نجات ندهی اگر روزی سالم از این مهله بیرون رفتی باید به
دلیل این سکوت خیانت بارت از غصه دق کنی .
پس اجازه نده
بیش از این با دین و عقیده و شعورت بازی کنند و در نهایت در معامله ای خفت بار در
راه اهداف کفار سکولار جهانی و مرتدین محلی خرجت کنند. اگر به این مسیر ذلت بار
ادامه دهی ناچارا باید خودت را برای سرزنش و لومه ی مسلمین و تحسین کفار آماده کنی
چون در مسیر منافع کفار و ضربه زدن به
مسلمین در حرکتی .
عبدالرزاق مهدی عالم گروه فتاحی و بنای خلافت اسلامی توسط حکومت سکولار و مرتد ترکیه!
به قلم:
ابوعبدالله جاف جوانرو
لا حول ولا قوة إلا
بالله !
معاذ الله که
خلافت اسلامی توسط این سکولاریستها(= مشرکین)
برپا شود؛ کسی که بخواهد خلافت اسلامی را برپا کند از قوانین دین سکولاریسم پیروی
نمی کند، و قوانین شریعت الله را کنار نمی زند، و با مجاهدین شریعت گرا در کنار
کفار نمی جنگد، و در داخل سرزمینش به هم جنس بازها آزادی قانونی نمی دهد، و ربا و
شراب خوری و قمار و زنا را حلال نمی کند، و از اجرا شدن حدود الله تعالی ممانعت
نمی کند و…
آیا تحالف با
کفار سکولار( = مشرک) بر علیه مسلمین و انجام دادن کفریات به بهانه ی قدرت غرب
جایز است؟ آیا حسن ظن به ارتش سکولاری که برای دشمنی با قانون شریعت الله درست شده
و در راستای اهداف کفار می جنگند از موانع تکفیر است ؟ آیا سر دادن شعار جهاد و تکبیر گفتن باز از
موانع تکفیر ارتش سکولاری است که در حال قتل عام مجاهدین در افغانستان و
سومالی و یمن و سوریه و غیره است ؟ البته
این هم در نظر بگیریم که تمام ارتشهای طواغیت عرب در مواقع نیاز و جهت استحمار
مسلمین این شعارها را سر می دهند .
ارتش ترکیه
ارتشی سکولار و مرتدی است که با دین الله و قانون شریعت الله در صف کفار اصلی بر
علیه مسلمین حال جنگ است، پس اگر شب و
روز از این شعارات سر دهد برایش فایده ای
ندارد . چون ارتداد شخص تنها با قلب و
زبان صورت نمی گیرد بلکه گاه از طریق فعلی انجام می شود که شخص آگاهانه، عمدا و به
میل خودش مرتکب شده است که یکی از مهمترین
افعال پشتیبانی و مظاهرة از کفار بر علیه مسلمین است که ترکیه علاوه بر سکولار بودنش
در ارتش ناتو بر علیه مسلمین فعال است .
حتی گروهک فتاحی
این را نیز باید بدانید زمانی که از امارت اسلامی طالبان صحبت می کنید و گاه به
تمجید ریاکارانه ی آن در فضاهای مجازی خود
می پردازید هم اکنون طالبان در افغانستان با نیروهای سکولار ترکیه و ارتش ناتو در
حال جنگ است و روزانه ناتو به همراه آمریکا و سایر مزدوران محلی از زنان و کودکان
و پیران وجوانان و مجاهدین افغان قربانی می گرد . پس کدامیک از تناقضات خود را می
پذیرید ؟! آیا مزدوری برای ناتو با طرفداری از مسلمین و طالبان با هم می گنجد؟
ای دعوتگران اتقوا
الله و دین مردم را با باطل قاطی و مخلوط نکنید و باطل را در جای حق و حق را باطل
نشان ندهید و سببی نشوید برای فتنه ی مردم . والله المستعان
با ما با زبان صاف و ساده ی قانون شریعت الله و صادقانه صحبت کنید نه با ادبیات ریاکارانه و چند پهلوی مزدوران طواغیت و سلفیهای درباری آل سعود و اخوان المفلسین (شاخه ی انحرافی جریان اخوان المسلمین )
اخراج خطباء
مساجدِ مخالف ترکیه و سکولاریسم توسط حکومت انقاذ تحت مدیریت دارودسته ی جولانی
به قلم : مجاهد
مهاجر
آنچه در سرزمین
شام تحت سلطه ی دارودسته ی جولانی می گذرد
را سهل انگارانه نگاه کنید . اینهم تجربه ای دیگر از سلفیت خاص نجدیت است که به
تدریج در حال مسخ شدن کامل و خزیدن به دامان طاغوتهاست .
کسی شک ندارد که
ارتش سکولار ترکیه بخشی از ارتش ناتو است که با دین الله و مجاهدین شریعت گرا در تمام
سرزمینهای مسلمان نشینی که ناتو حضور دارد در حال جنگ است .
در این صورت
شایسته نیست که جلو چشم همه و تحت میریت دارودسته ی جولانی در میان جمع مسلمین در شهر
و روستاها حاضر شده و مسلمین فریب خورده هم آنها را با صفت برادر(بالاخوة) !! خطاب
کنند .
قسم به الله این
فتنه و مصیبتی واضح و آشکار برای اهل سنت تحت کنترل دارودسته ی جولانی است در حالی
دعوتگران این منطقه یا خودشان را به حکم بازیهای رایانه ای مشغول کرده اند یا به
اموری اخلاقی و ثانوی می پردازند و آنچه که ولی امر و حکومت انقاذ نامیده می شود
نیز خطباء را از صحبت کردن در مورد خطرات سکولاریسم و حکم ارتش مرتد و سکولار
ترکیه در منابر و خطبه ها منع می کند و چنانچه شخصی مرتکب این جرم!! شود ابتدا به
او إنذار و تذکر داده می شود و چنانچه تکرار کرد متاسفانه این خطیب را عزل نموده و
خطیب دیگری را به جایش می گمارند .
ای اهل سنت ایران و … این همان حق و حقوق و
آزادی بیانی است که دارودسته ی جولانی و گروه چند نفره ی فتاحی با منهج نامیزان خود
برای اهل سنت می خواهند .
آیا این جوجه
طاغوتهای کوچک می توانند از حقوق علمایان اهل سنت و آزادی بیان و قانون شریعت الله
صحبت کنند؟
دعوتگران
و مجاهدین فرقه ی ناجیه : بهشت؛ از آنِ شماست
مؤلف: شیخ ابوسعد
العاملی (حفظه الله)
بسم الله الرحمن الرحیم
و به
نستعین ..
سپاس خدایی را سزاست که خالق آسمانها و زمین و
انسان است، انسانی که او را از گِل سرشت و سپس تعدیلش نمود و در چهارچوبی منظم او
را استوار و محکم و رشیدش ساخت و پیامبر و رسولش را با هدایت و دین حق فرستاد تا
بر تمامی ادیان دیگر چیره و مسلط شود گرچه کافران را ناخوش آید و مؤمنان را به
بهشت نفیسی وعده داده است که در زیر درختانش رودهایی صاف و زلال جاری است و تا ابد
درآن جاودان خواهند بود و سلام و درود و رحمت خداوند بر خاتم پیامبران و امام
رسولان و خاندان و تمامی یاران و اصحابش باد. اما بعد:
رسول الله در مکه هنگامی دعوت به سوی خدا را شروع
نمودند که خوراک یک روزشان را نیز نداشتند چه برسد به اینکه صاحب جاه و مقام و
ثروت و یا قدرتی باشد تا به وسیله آن پیروان و ایمان آوردندگان به رسالتش را به
طمع اندازد و به سوی خود جذب کند.
طبیعت و قوت و سِر ربایندگی این دین در این است
که ارتباط عمیق و تنگاتنگی را بین خدا و بنده برقرار میکند، به طوری که در مسیر
ایمانش به خداوند متعال، مصلحت و ثروت او را نمیفریبد و قدرت و شوکتی او را نمیهراساند،
تا که انتماء و انتسابش خالصانه و بدون هیچ شائبهای فقط برای خداوند متعال باشد و
ایمانش از او جدا و دور نشود و از دینش برنگردد.
همچنین حال و وضعیت داعیان بعد از او هم باید
اینگونه باشد به طوری که از یاران و پیروانشان انتظار هیچگونه اجر و پاداش و
غنیمتی نداشته باشند: (لا نُرِيدُ مِنكُمْ جَزَاء وَلا
شُكُورًا) انسان۹«و از شما پاداش و
سپاسگزاري نميخواهيم»، بلکه بعد از آنکه سلوک و روش آنها را برای تنها عبادت کردن
خداوند متعال و ایثار و فداکاری در راه پیروزی و سرافرازی این دین، منظم و مرتب
نمود،آنها را به پروردگارشان متصل میکند. پس انسان مؤمن هنگامی که برای گرویدن به
این دین بزرگ پیش قدم میشود، جز کسب رضایت خداوند متعال چیزی را در جلوی چشمان
خود مجسم نخواهد نمود و اجرای عملی آن نیز، در قیام به فرائض و اوامر خداوند متعال
نهفته است. پس او را میبینی که تمام تواناییاش را در راه محقق کردن این هدف به
کار میگیرد: (إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ
الْمُؤْمِنِينَ أَنفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ
يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ) توبه
۱۱۱
«بيگمان
خداوند جان و مال مؤمنان را به (بهاي) بهشت خريداري ميكند. (آنان بايد) در راه
خدا بجنگند و بكشند و (یا) كشته شوند.» پس ای انسان مؤمن، پیمان و رابطهی بین تو
و الله در این است که تو در راه او جان و مالت را تقدیم نمایی و در راه پیروزی
دینش به کارزار بپردازی و در قبال آن نیز بهشت را بدست آوری و رستگارشوی (چه
معاملهی زیبایی).»
پیمانی
واضح و صریـح؛ ولی همراه با سختی و تبعاتی سنگین، البته این مشقت را شخصی درک مینماید
و میفهمد که خود بر عقبات وگردنههای این دعوت، تأمل و درنگ داشته باشد. مشقتها
و سختیهایی که در نزد انسان صاحب همت بلند و عزیمت بزرگ و اخلاص نمونه، به نعمت و
لذتی تبدیل خواهد شد که نمونه و نظیری را برای آن نخواهی یافت. لذتی که او را وا
میدارد تا به این پیمان نمونه و بینظیر ملتزم و متمسک شده، فرمانبردارانه بهای
آن را هم بپردازد البته بهایی را بپردازدکه جان نثارانه باشد نه بزدلانه، و از روی
رضایت باشد نه در حالت خشم و ناسپاسانه.
و
بهشت از آن شماست،آنگاه که مردم را به پیروی از این دین و انتساب به آن فرا میخوانید
..
اولین کاری که انسان مؤمن بعد از درک حقیقت این
دین و ترسیخ و ریشهای شدن حقیقت مفاهیم آن در وجودش انجام میدهد، این است کـه به
عالم خارج قدم میگـزارد و شروع به نشر معتقداتش میکند و مردم را به سوی دینش فرا
میخواند. دین و اعتقاداتی که، بر این باور است سعادت و خوشبختی مطلق، در پیروی از
آن است و از روی دلسوزی و ایثار میخواهد که دیگران هم از این خوشبختی و نعمت بیبهره
نباشند.
در مسیر دعوت، مؤمن بزودی موانع و گردنه های زیادی را پیش روی خود خواهد دید که اولین مانع این است که مردم او و دعوتش را تکذیب کرده و تمسخرش میکنند، ولی در قبال این کار او باید بر دینش صبور و پایدار باشد.
بازی ابومحمد مقدسی و با کلمه ی حقِ «
التوحيد أولا ودائما» در برابر فتوای دکتر عبدالله عزام تقبله الله
به قلم: مسعود سنه ای
چنانچه می دانیم در ادبیات فقهی زمانی
که از فرض صحبت می شود منظور تکالیف عملی و
ظاهری است که الله تعالی واضح و روشن آن را تعیین نموده و بر بندگانش واجب کرده است
و مسلمان را وادار می شود آنها را انجام دهد .
زمانی هم که در منابع فقهی ائمه و علمای
پس از آنها بابی تحت عنوان « كتابُ الْفَرضِ» دیده می شود منظور بخش یا كتابى است كه
در آن نمازهاى واجب و ساير فرايض در زمانهاى معينى ذكر شده باشد .
در این صورت زمانی که از فرایض یا واجبات
صحبت می شود فرض بر ای است که در مورد یک مسلمان صحبت می شود که با تکالیفی را انجام
دهد نه در مورد کفار یهودی و نصرانی و مشرک و مجوس و صابئین .
و زمانی که یک عالم میان فرایض اولویت بندی می کند این کار را برای مسلمانی انجام می دهد که از مرحله
ی شهادتین و توحید و اسلام حکمی گذشته و وارد
دایره ی اسلام و مسلمین شده است که بعد از این اقرار و «اسلام مجمل» باید فرایضی را
انجام دهد .
پس زمانی که شیخ عبدالله عزام تقبله الله
می گوید که در این زمانی که کفار سکولار جهانی سرزمینهای مسلمین را اشغال کرده اند
و مزدوران خود را حاکم کرده اند مهمترین فرض عین جهاد فی سبیل الله برای اخراج این
اشغالگران و تشکیل حکومتی اسلامی و تطبیق قانون شریعت الله است، در واقع این فتوا را
برای شخصی به کار برده است که قبلا شهادتین را بر زبان رانده و ما آن را اهل توحید
می دانیم هر چند ضمن داشتن عذرهای معتبر شرعی دارای اشتباهات عقیدتی و عملی هم باشد
که – طبق ضوابط تکفیر اهل قبله – منجر به ارتداد و خروج وی از دایره ی اسلام نشده
باشد .
در این صورت کید و شبهه ی ابومحمد مقدسی
و سلفیت خاص نجدیت بسیار ضعیف و سست است به شرطی که شخص به الفای فقه اسلامی آشنا باشد
.
ابومحمد مقدسی فرض را بر این گذاشته است
که مخاطبین فتوای دکتر عبدالله عزام تقبله الله مشرکینی هستند که هنوز وارد اسلام نشده
اند، یا اینکه دکتر عبدالله عزام تقبله الله مسلمین و مشرکین را به یکسان مورد خطاب
قرار داده است؛ در حالی که این حیله و اشتباه محضی است که تنها سلفیت خاص نجدیت مرتکبش
می شود .
هر جا در قرآن و سنت صحیح و رای ائمه ی
اربعه و خیرالقرون و حتی سلفیت نوع دوم ابن تیمیه و ابن قیم از عبارت مشرک و مشرکین استفاده شده است منظور دسته
ای بدترین کفار هستند که نه طعام آنها خورده می شود و نه با زنانشان ازدواج می شود
و نه از آنها جزیه قبول می شود ، اما سلفیت خاص نجدیت به راحتی مسلمین دارای عذرهای
شرعی معتبر را مشرک خطاب می کند .
به همین دلیل ابومحمد مقدسی در برابر فتوای
دکتر عبدالله عزام تقبله الله مبنی بر اینکه «الدفاع عن أراضي المسلمين أهم فروض الأعيان»
دفاع از سرزمینهای مسلمین مهمترین فرض عین است، موزیانه مساله ی توحید را پیش می کشد
که انگار همه مشرک هستند الا خودش و همفکران محدودش، و با کلمه ی« التوحيد أولا ودائما » سعی در خنثی کردن
فتوای شیخ عبدالله عزام تقبله الله آنهم با ادبیاتی شبه جهادی دارد .
کلمه ای که باید در مورد آن گفت : کلمة
حق یراد بها الباطل . یعنی کلمه حقی است که
اراده باطل از آن دارند . اینها با این جمله
ی حق سه اراده و کار باطل انجام می دهند:
جهل ابومحمد مقدسی به اسلام ابزاری
جهت ترور شخصیتی شیخ عبدالله عزام تقبله الله
ارائه دهنده: ابوعبدالله جاف جوانرو
زمانی که ابومحمد مقدسی شیخ عبدالله عزام را
مدافع قبر پرستان و دموکراسی پرستان و مشرکین معرفی می کند در واقع با ادبیات
سلفیت خاص نجدیت در حال حمله بر منهج اهل سنت است . ادبیاتی که با برداشت اشتباه
از اصطلاح مشرک و مشرکین و با برهم زدن دشمن شناسی شرعی و درجه بندی شرعی
دشمنان صف بین دوست و دشمن، مسلمان و غیر
مسلمان را بر هم ریخته و آشکارا مسلمین را به مسلمین مشغول نموده که این تفرق و
جنگ داخلی و مسلمان کشی خدمت واضح و آشکاری به دشمنان مسلمین بوده است .
ابومحمد مقدسی می گوید که شیخ عبدالله عزام مدافع
مشرکین بوده و از دعوت به توحید جلوگیری کرده است و در برابر دعوت به توحید سد
بوده است . اما با یک بررسی کوتاه لازم است بدانیم که این شخص بسیار از حقیقت
اسلام و منهج اسلامی دور است .
” الله جل جلاله می فرماید : وَ لَقَدْ بَعَثْنا فی کُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً
أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوت (نحل/۳۶)، ما در ميان هر ملّتی
پيغمبری را فرستادهايم (و محتوای دعوت همهی پيغمبران اين بوده است)كه خدا را
بپرستيد و از طاغوت دوری كنيد.
مسلم و بخاری هم روایت کرده اند که
رسول الله صلی الله علیه وسلم فرموده است که: ما پیامبران فرزندان یک خانواده ایم،
دین همه ی ما یکی است.[۱]
یعنی نقطه مشترک تمام پیامبران «لا اله الا الله» است . برای همین بود
که رسول الله صلی الله علیه وسلم به اهل کتاب همین دو نقطه ی مشترک را جهت وحدت
بیان می کند و می فرماید: قُلْ يَا
أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ
أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلَا يَتَّخِذَ
بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللَّهِ ۚ فَإِن تَوَلَّوْا فَقُولُوا
اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ (آل عمران/۶۴) بگو : ای اهل کتاب ! بیائید به سوی سخن دادگرانهای که میان ما و
شما مشترک است ( و همه آن را بر زبان میرانیم ، بیائید بدان عمل کنیم ، و آن این ) که جز خداوند یگانه را
نپرستیم ، و چیزی را شریک او نکنیم ، و برخی از ما برخی دیگر را ، به جای خداوند
یگانه ، به خدائی نپذیرد . پس هرگاه ( از این دعوت ) سر بر تابند ، بگوئید : گواه
باشید که ما مسلمان هستیم .
کفر به طاغوت و ایمان به الله یا همان
«لا اله الا الله» طرح و نقشه ای ثابت، اصل دین اسلام در طول تاریخ بشریت و خطوط
کلی بوده که روح مطلب دین اسلام و رسالت همه ی پیامبران را تشکیل داده، و هیچ
پیامبری با دیگری در این طرح کلی اختلاف نداشته است، اما متناسب با وسعتی که
انسانها داشته اند یا طبق حکمت الهی، امورعبادی جزئی و فروع عملی که مردم بایستی
بعد از کفر به طاغوت انجام می دادند با همدیگر در مواردی فرق داشته؛ یعنی مال
پیامبری با پیامبر دیگر فرق داشته که از آن به اختلاف در شرایع یا اختلاف در
شریعتها یاد شده است. وقتی می گوییم یهود و نصارا، این ها شریعت های منحرفی از
اسلام هستند و دین آن ها همان دین اسلام است اما، شریعت های آنان با هم فرق دارد و
الان منحرف شده اند منظور همین است.
یعنی نقطه ی مشترک تمامی پیامبران کفر
به طاغوت و عبادت الله «لا اله الا الله» است آن هم بدون شریک که به آن «اسلام عام»
هم گفته اند، هرچند احکام شرعی و روشهای مختلفی داشتهاند. همانگونه که الله جل
جلاله میفرماید: لِکُلٍّ جَعَلْنَا مِنکُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا (مائده/۴۸)، برای هر ملّتی از شما راهی و برنامهای قرار دادهايم. شرعه و
منهاج همین است.
در این صورت قالب کلی دین اسلام و
توحید همان است که قبلاً بوده، ثابت و بدون تغییر. اما محتوای بخش دوم آن، یعنی
اعمال عبادی جزئی انسان، تا به پیامبر خاتم صلی الله علیه وسلم رسیده دچار
تغییراتی شده است، و از زمان رسول الله صلی الله علیه و سلم تا قیامت این جزئیات
هم ثابت می مانند.
الله متعال تکمیل این بخش از شریعت را در قالب
تکمیل شریعت دین اسلام بیان کرده و می فرماید: الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ
دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ
دِينًا … (مائده/۵-۳)، نعمت خود را بر شما تكميل کردم و اسلام را به عنوان دین
برای شما برگزيدم. اینجاست که قسمت شریعت آن تکمیل می شود و به این اسلام می گویند
: اسلام خاص .
حالا، اگر یک کافر مشرک(سکولار) یا یهودی یا نصرانی یا مجوس یا صابئی بگوید
من الله را قبول دارم و می خواهم مسلمان شوم بایدچکار کنم؟ باید به زبان ساده به او
بگویید: می توانی که از هرآنچه مربوط به دین سکولاریسم و مخالف با شریعت الله است
دست بکشی و بعد خودت را تسلیم قانون شریعت الله کنی؟ اگر گفت: بله و قبول کرد،
تمام است. همین تسلیم شدن کافی است و این شخص مسلمان است. که علما به آن گفته اند «اسلام
حکمی» و همین برای دنیا کافی است حالا شخصی مومن بوده و اسلام حقیقی داشته یا
منافق بوده و ریا کرده، تشخیص این بخش به قیامت و الله بر می گردد .
بله، به همین سادگی شخص با «اسلام
حکمی» وارد دایره ی اسلام می شود. ابتدا هر آنچه غیرالله باشد را رد کند، و بعد
همه چیز زندگی اش را به حکم و فرمان الله بسپارد. حالا مهم نیست که همه ی آنچه غیر
الله یا طاغوت است را بشناسد و بر همه ی طاغوتها آشنائی داشته باشد یا نه. و مهم
هم نیست که بر همه ی حکم و فرمانهای الله که باید در عبادت هایش از آن استفاده کند
آشنائی دارد یا نه؛ مهم این است که قبول کرده هرچه طاغوت است و مخالفت با حکم الله
دارد را رد نموده و آن را انکارکرده و زیر پایش گذاشته و در عوض تسلیم حکم و قانون
الله شده است. چون کسانی مثل سمیه و یاسر و امثالهم، که جزء سابقون الاولون بودند
و اجر و پاداش آن ها بسیار بیشتر از کسانی بود که بعداً ایمان آوردند، زمانی شهید
شدند یا وفات کردند که اکثر قوانین اجرائی حکومتی شریعت الله نازل نشده بودند.
حالا، اگر کسانی تصور کنند که رسول الله صلی الله علیه وسلم هرکسی را
که می آمد مسلمان شود و می خواست ایمان بیاورد را می نشاند و این مسلمان را از زیر
و بمهای کفر به طاغوت و ایمان به حکم و قوانین الله، که الان چندین کتاب در مورد
این ها مثل زیر و بمهای ذات الله و توحید الوهیت و
ربوبیت، اسماء و صفات، حاکمیت، امور مربوط به قبر و رستاخیز، بهشت و جهنم و سایر
امور اعتقادی آگاه می کرد، بدون شک کسی که چنین تصوری داشته باشد، در اشتباه فاحشی
است.
مسلمین با گرفتن
کلیات دین و تسلیم شدن در برابر کلیات اسلام، به صورت تدریجی با مسائل جزئی عقیده
و احکام مربوط به آن آشنا می شدند؛ و حتی در این زمینه دچار اشتباهات فاحشی هم می
شدند که توسط رسول الله صلی علیه وسلم و پس از آن توسط حکومت اسلامی و شورای حاکم
بر آن اصلاح می شدند.
کشتن مردها و انفجار منزل و بردن
زنها جنایت جدید کفار اشغالگر و مزدوران محلی آنها در افغانستان
کفار سکولار جهانی به رهبری آمریکا و ناتو به همراه مزدوران محلی آنها دو روز پیش در ولایت میدان وردګ ولسوالی جغتو بر یک خانه حمله نمودند ، پدر، پسر، و داماد وی را به شهادت رسانیدند،خانه شان را منفجر نمودند و۳ زن را با خود بردند .
این است چهره ی واقعی
آمریکا و دموکراسی آمریکائی و آنچه اردوغان و مزدوران محلی آنها برای ملت مسلمان
افغانستان و خواهران مسلمان ما به ارمغان آورده اند .
این دقیقا مصداق
این آیات قرآن است که در مورد فرعون و سربازانش می فرماید: …. يَسُومُونَكُمْ سُوَءَ
الْعَذَابِ يُذَبِّحُونَ أَبْنَاءكُمْ وَيَسْتَحْيُونَ نِسَاءكُمْ وَفِي ذَلِكُم بَلاءٌ
مِّن رَّبِّكُمْ عَظِيمٌ ( سوره بقرة آيه ۴۹)
ترجمه : … آنان
كه بدترين شكنجه ها را به شما ميرسانيدند . پسرانتان را سر ميبريدند و زنانتان را زنده
مي گذاشتند و در اين ( شكنجه و تهديد به نابودي
) آزمايش بزرگي از جانب خدا ، برايتان بود .
مرگ فرعونیان و
سربازانشان و نصرت الله و پیروزی مسلمین نزدیک است . ان شاء الله .
مسلمین این
جنایات آمریکا و ناتو و مزدورانش را بی
پاسخ نخواهند گذاشت .
خروج نیروهای خارجی از افغانستان و استعمال
نشدن خاک افغانستان بر ضرر کسی محور مذاکرات طالبان با آمریکا
سخنگوی امارت اسلامی در مورد روند جاری مذاکرات با طرف آمریکائی می گوید :
به همه معلوم است که بحثهای عمیق به هدف
آزادی کامل افغانستان عزیز، میان تیم مذاکراتی امارت اسلامی و جهت امریکایی در دوحه،
پایتخت قطر جریان دارد، چون معضل افغانستان دو بعد دارد، یکی خارجی و دیگر هم داخلی،
تا اکنون مذاکرات بر بعد خارجی آن که به امریکا ربط دارد دوام دارد. در مرحله کنونی
بر تفصیل و جزئیات همان دو موضوعی گفتگو می شود که در نشست های مذاکراتی ماه گذشته
بر آن توافق شده بود، که عبارتند از خروج نیروهای خارجی از افغانستان و استعمال نشدن
خاک افغانستان بر ضرر کسی.
گفتگوهای داغ در رابطه به همین دو موضوع
جریان دارد، بر علاوه ازین دو موضوع، موضوعاتی که بخش بعد داخلی است و با امریکایی
ها ربط ندارد، زیر بحث نیامده است. بعضی اشخاص و حلقاتی که این موضوعات را هم به گفتگوهای
کنونی مذاکرات نسبت می دهند، یا بی خبر هستند و یا هم هدف دیگری را تعقیب می کنند.
به تبلیغات چنین حلقات مغرض کسی پریشان نشود.
نگرش
جدید اردوغان ولی نعمت عالی و فتاحی و توحیدی به احکام شریعت اسلام
کاتب : ابوبکر
الخراسانی
اردوغان که
چندین سال است بر ترکیه حاکم شده و به عنوان یکی از هم پیمانان امنیتی رژیم
صهیونیستی و عضو فعال ناتو جنایات متعددی
نسبت به مسلمین افغانستان و سومالی و سوریه و عراق و لیبی و… مرتکب شده است. این
شخص مجرم در تازه ترین اظهارات خود به
صراحت می گوید : اسلام نیاز به هماهنگ شدن با امروز را دارد و امکان ندارد احکام
اسلام ۱۴- 15 قرن گذشته را امروز اجراء
کرد و تطبیق داد . آیا شکی در کفر و ارتداد کسی باقی می ماند که بگوید احکام اسلام
برای این زمان به درد نمی خورد و متعلق به زمان رسول الله صلی الله علیه وسلم و
شرایط آن زمان اعراب مکه و مدینه است ؟!
به نظر شما
اردوغان چه احکامی غیر از قوانین دین سکولاریسم را تطبیق داده است ؟
اردوغان در این مدت توانست
فاحشه گری را قانونی کند در حالی که قبلا قانونی نبود و همینجوری انجام میشد
اردوغان به حقوق هم جنس بازها اقرار کرده و… در حالی که نزد ترکهای سکولار
قبل از او مثل آتاتورک و غیره حتی تصور گفتن چنین سخنی هم نمی رفت چه رسد به اینکه آن را قانونی کنند و..
اردوغان آشکارا با رژیم صهیونیستی پیمان امنیتی بسته و آشکارا مسلمین
را در افغانستان و سومالی و سوریه و عراق و … قتل عام می کند و تصمیمات ناتو را
بر علیه مسلمین اجرا می کند
اردوغان پایگاه انجرلیک را برای مسلمان کشی در اختیار آمریکا قرار
داده
و…
این همان
اردوغانی است که اخوان المفلسین (شاخه ی انحرافی اخوان المسلمین) و ساحرانی چون
ابوبصیر طرطوسی و عبدالرزاق مهدی و قرضاوی و امثالهم قصد دارند او را به عنوان یکی از رهبران
اسلامی!! مسلمین معرفی کنند و حتی فتوای جنگ در کنار ارتش ترکیه را صادر کرده اند
که در واقع فتوای جنگ در کنارارتش ناتو بر علیه مسلمین صادر شده است .
این همان
اردوغانی است که امثال عبدالحمید عالی و مسعود توحیدی و دارودسته ی جولانی و گروه
چند نفره ی فتاحی به آن دل بسته اند و زندگی و امنیت خود و خانواده هایشان را به
چنین دجالی سپرده اند؛ و در پناه چنین مجرمی همچون سایر علمای ساکن در دارالکفرها
و دارالحربها به تبلیغ بر علیه مسلمین و ایجاد تفرق بیشتر و آشوب طلبی در میان
مسلمین مشغول هستند . اینها بخشی از ستون پنجم ارتش ناتو در میان مسلمین و مجریان
جنگ روانی ناتو بر علیه مسلمین هستند .