اگر در افغانستان دنبال جماعت و فرقه ی ناجیه هستی ….

اگر در افغانستان دنبال جماعت و فرقه ی ناجیه هستی  ….

به قلم : ابوبکر الخراسانی

ما به سادگی می توانیم دوران زندگی رسول الله صلی الله علیه وسلم و یاران گرامیش رضی الله عنهم اجمعین را در زمنیه ی نجات از دست و زبان کفار و کسب قدرت و عزت دنیوی به دو دوره ی قبل از هجرت و بعد از هجرت تقسیم کنیم .

باز شکوفائی این دوره ی بعد از هجرت هم جرقه هایش با اجازه ی جهاد زده شد که با فتح جزیره العرب و نابودی مشرکین آنجا و از میان رفتن دو امپراطوی روم نصرانی و ساسانیان مجوس  – آنهم تنها در یک نسل از صحابه- منجر شد .

تمام این پیروزی ها زمانی اتفاق افتاد که مسلمین دارای حکومت اسلامی علی منهاج نبوه بودند و مسلمین به خوبی درک کرده بودند که قدرت آنها بعد از ایمان به الله تنها در وحدت و دوری از تفرق نهفته است .  و این وحدت هم تنها از کانال شورائی به وجود می آید که  این شورا امتی واحد را تولید کرده و با اجماع واحدش جماعت واحدی را نیز به وجود می آورد .

به همین دلیل است که رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید :  «عَلَیْکُمْ بِالْجَمَاعَهِ، فَإِنَّ یَدَ اللهِ عَلَى الْجَمَاعَهِ» بر شما واجب است که با جماعت همراه باشید چرا که دست خدا همراه جماعت است.» 

 و باز زمانی که از رسول الله صلی الله علیه وسلم در مورد فرقه ی ناجیه و نجات یافته سوال می شود ایشان  فرمودند: «هِیَ الْجَمَاعَهُ»: «فرقه نجات یافته همان جماعت است.»

بر این اساس است که امام بخاری  رحمه الله و ترمذی رحمه الله  می فرمایند که منظور از جماعت مجتهدین و اهل حل و عقد هستند که طبعا در این شورا وجود دارند و امتی واحد و جماعت واحدی را به وجود آورده اند که امر به معروف و نهی از منکر می کنند و به خاطر وحدت و امت و جماعت بودن اینها سایر مسلمین هم دارای وحدت و یکپارچگی و یک رای بودن هستند و از تفرق و ذلیلی و بی ابهتی و فشل ناشی از تفرق دور می شوند . اینجاست که امت واحد و جماعت واحد جایگاه خودش را نشان می دهد که از اتحاد این علمای عالم عامل در شورای اولی الامر به وجود آمده است .  

اما نکته ی مهم این است که چه وسیله و ضمانتی برای حفظ این اتحاد علما و متخصصین مسلمان در چنان شورائی وجود دارد تا نگذارد امت واحد و جماعت واحدی که به وجود آمده است هم حفظ شود و هم دچار تفرق و ذلیلی و فشل و بی ابهتی نگردد ؟

در اینجاست که قانون شریعت الله و سپس تاریخ مسلمین تنها قدرت نظامی ناشی از «۳ابزار» را به ما معرفی می کند که چهارمی ندارد  . این سه ابزار عبارتند از :

۱-    خِلاَفَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ که اولین و مهمترین ابزار و وسیله ست (مثل حکومت رسول الله صلی الله علیه وسلم و خلفای راشدین رضی الله عنهم)

۲-    حکومت بدیل اضطراری اسلامی که در زمان نبود خِلاَفَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ انجام وظیفه می کند (مثل حکومت امویها و عباسی ها و عثمانی ها)

۳-    شورای واحد مجاهدین که در صورت نبود خِلاَفَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ و حکومت بدیل اضطراری اسلامی انجام وظیفه می کند .

غیر از این «سه ابزار» که تنها  و سیله و ابزارهای ضمانت حفظ وحدت و حتی ایجاد وحدت و شورای متخصصین هستند دیگر هیچ ابزار و وسیه ی دیگری برای مسلمین وجود ندارد که بتواند به پیروزی و نصرتی که الله وعده اش را داده دست پیدا کند، و هر چه بعد از این «سه ابزار» آگاهانه، هدفمند و حرکتی وجود دارد کلا تفرق و سستی و ذلیلی و هدر رفتن انرژی مسلمین است.

حالا از شما می پرسم : به نظر شما طبق احادیث رسول الله صلی الله علیه وسلم و رای علمای بزرگوار سلف صالح مسلمین  چه ابزاری است که از این امت واحد و جماعت واحد مسلمین در افغانستان محافظت می کند و جماعت واحدی را در برابر تفرقه اندازان جاهل و دشمنان کافر اشغالگر و نوکران محلی آنها به وجود آورده است؟

بدون شک پاسخ صحیح این است که بگوئیم : این وسیله و ابزار و این جماعت واحد در افغانستان تنها حکومت امارت اسلامی افغانستان است که بشارت دهنده ی قدرت و وحدت و عزت و پیروزی بوده است و باز به این نتیجه ی مهم نیز برسیم که فرقه ی ناجیه در افغانستان هم  همان امارت اسلامی طالبان است نه تفرقه اندازانی که بشارت دهنده ی تفرق و جنگ داخلی و فشل و بی ابهتی و ذلیلی بوده و هستند .

عبدالرحمن صدیق مفتی جدید مکتبی ها و برداشت نادرست از فتوای ماموستا کریکار

 عبدالرحمن صدیق مفتی جدید مکتبی ها و برداشت نادرست از فتوای ماموستا کریکار

به قلم : شاهو سنه ای

عده ای از طرفداران مکتب کاک احمد مفتی زاده شایع کرده اند که فتوای تکفیر عبدالرحمن صدیق به دلیل تاویل ایشان از آیات قرآن و تاریخ و منابع شرعی بوده است و نمی توان مسلمانی را به خاطر تاویلات اشتباه تکفیر کرد .

در اینجا لازم است به صورت موردی به چند نکته در مورد عبدالرحمن صدیق یکی از مجریان جنگ روانی سکولاریستهای ناسیونالیست و مرتد کوردستان بر علیه اهل سنت اشاره کنم :

  1. باید عرض کنم که فتوای مرتد بودن عبدالرحمن صدیق به دلیل تاویل از «کواعب اتراب» نبوده و نیست . این شخص 

با انکه خودش اقرار میکنه که در تواریخ مطالبی اومده اما به صراحت به انکار اونها می پردازه و شبهاتی در زمینه ی احکام وارد کرده . به عنوان مثال به صراحت خود رسول الله صلی الله علیه وسلم رو هم زیر سوال میبره و میگه چرا تو تاریخ یبار نشده پیامبر ومسلمانان زن و دختران عربهای حربی رو به کنیزی بگیرن چرا فقط مال دیگر اقوام بوده مثلا بنی قریظه که خیانت کردن اون بلا رو سرشون آوردن ولی فتح مکه شد قریش اونهمه جنگید هیچی الانم داعش میره فقط کوردا و دیگر اقوام زناشونو میبره چرا زنای رقه سوریه وموصل رو نمیبره؟

این شخص دیدگاههای زیادی در تاریخ و دین دارند که ماموستاهایی مثل کامران کریم و ملا کریکار جوابشونو دادند. ایشون خودشون اعتراف میکنند که در تواریخ مسائلی بیان شده اما در مقام نفی این تاریخ مطالبی بیان میکنند.  پس اینکه دوستان کانال میزان گفتن که علت تکفیر این شخص تنها تاویل از این اشتباه بوده و بعد بر روی فرضی غلط شروع کردن به دادستان سرائی نمی تونه صحیح باشه .

  • عبدالرحمن صدیق در تلاش است که قرآن را به فهم دین سکولاریسم تفسیر کند و قصد دارد قران و سنت و تاریخی ارائه دهد که با دین سکولاریسم سازگار باشد . پس مشکل تنها همان یک آیه نیست . کاملا واضح و آشکاره که عبدالرحمن صدیق آگاه به تاریخ و مسائل فقهی بوده و عمدا و  آگاهانه حجتها و دلایل شرعی رو به نفع دین سکولاریسم و احزاب سکولار و مرتد کوردستان عراق جهت مخالفت با شریعت گرایان کنار می زند .
  • نکته ی  دیگر اینکه در این مقاله شخصی اومده صحبت کرده نه شورای مدیریت مکتب قرآن . هر چند نشر آن در رسانه ی رسمی اونها به معنی موافقت با مطالب اونه . با این وجود نویسنده ی  مقاله نکات حق و نا حقی رو با هم در مورد شرایط تکفیر با هم قاطی کرده که میشه روش صحبت کرد هر چند با صفات ناپسند دیگه ای مخالفین رو  وصف کرده اند.

ما با چنین تحلیلی که این شخص در مورد فتوای ماموستا کریکار کرده مخالفیم و بر این باوریم که نشان از جهالت این شخص هم به عبدالرحمن صدیق است و هم به ماموستا کریکار .

از فتوای طارق عبدالحلیم در مورد دوله چه فهمیدیم ؟

از فتوای طارق عبدالحلیم در مورد دوله چه فهمیدیم ؟

به قلم: کاوه مریوانی/ مدرسه ی علوم دینی سید قطب مریوان

طارق عبدالحلیم علاوه بر آنکه از نظر اخلاقی مرتدین سکولار (مشرک) و کمونیست (دهری) حزب کارگران اوجالان را بهتر از برادران و خواهران دوله می داند ، دین این سکولاریستها(مشرکین) را هم بهتر از دین برادران و خواهران دوله می داند که همان اسلام است .

علاوه بر این فتوا به قتل عام آنها را در صورتی که صادر می کند که قاتل این برادران و خواهران ما گروههائی مثل گروه جولانی و فتاحی و انصار و … نیستند بلکه قاتل این مسلمین هواپیماهای آمریکا و ۶۲ کشور کافر و مرتد دیگ مثل ترکیه و اردن و آل سعود و امارات و قطر و  … نیروهای زمینی مرتدین اوجالان می باشد .

 حتی اگر به فرض محال برادران و خواهران و کودکان و اطفال محاصره شده ی ما در دوله خوارج هم باشند یک مسلمان حق ندارد از کفار و مرتدین بر علیه آنها حمایت کند . و حتی حق ندارد اسرای آنها را به قتل رسانده و ذبح کند و… همان کاری که جنایتکاران جولانی و فتاحی انجامش داده اند .

اهل سنت از این منهج بی رحم و کاملا ضد اسلامی سلفیون خاص نجدیت در برخورد با مسلمین بیزار است که در آن نسبت به مسلمین تند و خشن و باعزت و گرگ هستند اما نسبت به کفار و مرتدین نرم و  ذلیل و فرمانبردار می باشند .

مگر سلفیون نجدی گروه جولانی و فتاحی و امثال عبدالرزاق مهدی و ابوقتاده و ابومحمد مقدسی و ابوبصیر طرطوسی  و هانی السباعی را نمی بینیم که چگونه در دست کفاری چون انگلیس و کانادا و ترکیه و اردن و غیره مثل موم نرم و رام شده هستند؟

دوله مخلصترین مجری افکار سلفیت نجدی است که همگی دیدیم چه کرد ، و دیگران همگی به نسبتهای مختلفی دارای ریا و ناخالصی می باشند که مثل علفهای هرز به جان اهل سنت و جهاد مبارک مسلمین بر علیه آمریکا و متحدینش افتاده اند.

اهل سنت لازم است به خود آید و از آفتها و حملات غیر شرعی   سلفیت خاص نجدیت خود را نجات دهد  که از طریق دهها کانال ماهواره ای و گروههای به ظاهر جهادی به منهج و جهاد آن یورش آورده اند.

به قول ما کوردها :

به پاله وانم ده زانین وا نه بوو …… برین به ده رمانی ئه وان چاک نه بوو

آنها را قهرمان و پهلوان می دانستم اما اینگونه نبود ….. زخم با داروی آنها درمان نشد

پناهندگی بردران و خواهران ما در دوله به ترکیه و نرفتین به کشورهای خود و… چرا؟

پناهندگی بردران و خواهران ما در دوله به ترکیه و نرفتین به کشورهای خود و… چرا؟

ارائه دهنده: عبدالله مسلم

زمانی که مسلمین در حالت اضطرار قرار می گیرند شریعت این اجازه را به آنها داده است که جهت حفظ  دین، جان، ناموس و حتی در امور جنگی با کفار به اموری چنگ بزنند که در اصل باید از آنان حذر کرد.

  مثلا جهت حفظ جان خوراکهائی حرام تحت شرایطی مباح می گردند، یا جهت حفظ دین و جان می توان تحت حمایت یک کافر مشرک قرار گرفت ، یا در جنگ طبق قاعده ی «الْحَرْبُ خُدْعَةٌ» می توان از فریب و نیرنگ و دروغ استفاده کرد .

حالا برادران و خواهران ما در دوله در حالت اضطرار جهت حفظ دین و جان و ناموس  و… قرار گرفته اند، و در این بین میان افسد و فاسد قرار گرفته اند و مجبورند بین بد و بدتر یکی از بدها را انتخاب کنند . یعنی بین خوب و بد قرار نگرفته اند .

از یکطرف دارودسته ی مافیائی و مزدور جولانی با منهج به اصطلاح سلفی نجدی قرار گرفته اند که به ناحق مسلمین دوله را جزو خوارج می دانند و هر کدام از آنها را که پیدا کنند در ملاء عام ذبح می کنند و در بدترین شرایط زندانی و حبس می کنند و…

 از سوی دیگر کفار آمریکا و ناتو را جلو خود می بینند که از کانال مرتدین اوجالان و  حکومت مرتد ترکیه سیاستهای خود را پیاده می کنند و تحت فشار افکار عمومی جهانی و  به عنوان یک قدرت و حکومت مجبور به  رعایت بعضی از اصول اخلاقی در مورد اسرای مسلمان می شوند و سعی می کنند کارهای کثیف و وحشیانه ی خود را توسط مزدورانشان انجام دهند آنهم مزدورانی که نمی خواهند آنها را نگه دارند بلکه زمانی که تاریخ مصرفشان تمام شد طی معامله ای حساب شده حذفشان می کنند .

دارودسته ی جولانی یکی از همین مزدورانی است که برای این کارهای کثیف تولید شده اند که وحشیانه ترین کارهای را در حق مخالفین آمریکا و ناتو انجام داده اند .  شما این اندازه خباثت آشکار را از گروه سکولار و مرتد ارتش آزاد نمی بینید، چرا؟ چون کفار فعلا به اینها نیاز دارند و می خواهند اینها را نگه دارند .

حالا خواهران و برادران ما میان گروه جولانی به عنوان یک افسد و ماندن تحت حاکمیت ترکیه و در میان مردم عوام ترکیه مختار شوند ، به نظر شما از نظر شرعی و طبق قاعده ی انتخاب «أخف الضررين» کدام یک را باید انتخاب کنند؟

برتری بخشیدن دین کمونیستهای مزدور اوجالان بر مسلمین هم مذهبش در دوله

برتری بخشیدن دین کمونیستهای مزدور اوجالان بر مسلمین هم مذهبش در دوله

به قلم: ابوبکر الخراسانی

 طارق عبدالحلیم یکی از سلفیون خاص نجدیت که در دارالحرب کانادا ساکن است در حکمی عجیب و مقایسه ای ضد اسلامی می گوید:

” (اعضای دوله) حکمشان کشتن و به قتل رساندن است چه در باغوز و غیر باغوز، زنانشان هم همینطور جز کشتن حکمشان چیزی دیگری نیست، و تمام کسانی از آن ها که در زندان هستند هم باید به قتل رسانده شوند… هیچگونه رحمی به آنها نکنید و زنانشان از خودشان بیشتر خارجی هستند… قسم به الله ملحدان قسد (مزدوران کمونیست اوجالان) هزار مرتبه دینشان و اخلاقشان با فضیلت تر است از دین و اخلاق آنهاست (اعضای دوله).”

این فتوای کسی است که زمانی مثل ابومحمد مقدسی و عبدالرزاق مهدی و ….عالم جلیل القدر و بزرگوار سلفیون نجدی دارودسته ی جولانی و فتاحی و دیگران بود که پس از قتل عام و سوزانده شدن بیشتر از ۴۰۰۰ زن و کودک و پیر و جوان دوله در باغوز اینگونه سخن می گوید و به تبرئه ی جنایات آمریکا و مرتدین اوجالان و سایر متحدین آمریکا می پردازد . حسبنا الله و نعم الوکیل .

با آنکه در زمینه ی اخلاقی و ادبیات گفتاری می توان در میان کفار انسانهای با اخلاق و مودب یافت و در میان مسلمین نیز انسانهای بی ادب و بی نزاکت و بی تربیتی را مشاهده کرد، اما این صفات باعث برتری بخشیدن دین کفار و مرتدین بر دین اسلام و قرار دادن مسلمین در جایگاه کفار نمی شود.

ما با شناختی که از ادبیات امثال ابوقتاده و طارق و هانی و ابومحمود و ابوبصیر و امثالهم داریم می توانیم گواهی دهیم که در زمینه های ادب گفتاری کفار و مرتدینی چون اوباما و ترامپ و ملک عبدالله و ملک سلمان کرزای و غنی و دوستم و اردوغان و… بر آنها برتری دارند اما این به معنی برتر بودن دین کفار بر دین مسلمین نیست .

گروه فتاحی و پس مانده های انصار با فتوای این دیوانه های سلفی نجدی  حرکت می کنند و خون مسلمین را به ناحق ریخته اند  و در جرم مجرمین خائن و جنایتکاری چون جولانی شریک شده اند .

اینها برای اهل سنت ایران عبرت هستند . اینها یکی از ثمرات سلفیت خاص نجدیت و یکی از آفتهای خطرناک و اصلی برای اهل سنت هستند که کفار جهانی و مرتدین محلی چون اردن و آل سعود و غیره به پرورش و نگهداری آنها می پردازند .