نصیحتهای برادرانه به پیروان مجاهدین فرقه ی ناجیه در برخورد با حکام مرتد ، جماعتهای منحرف منتسب به اسلام ، عموم مردم و… ( ۲ )
مؤلف: شیخ أبو سعد العاملی
• انجمنهای جهادی و مشاجرات بیهوده
اصل در انجمنها و وب سایتها و کانالها و گروههای فضای مجازی جهادی این است که منبری برای گسترش حق و پر کردن خلاء علمی و فنی نزد أنصار و یاری دهندگان دین و جهاد باشند. و همزمان وسیلهای باشند برای نشر اخبار مجاهدین و رفع شبهات از منهج پایدارشان و مقابله در برابر رسانههای طواغیت و دشمنان اصلی مسلمانان از سکولارها و یهودیان و… .
این منبرهای رسانههای یک نعمت بزرگ به شمار میآید که خداوند متعال بر بندگانش در تاریکی و حصار تبلیغاتی بزرگی که دشمنان بر ما و امتمان اعمال میکنند، ارزانی داشته است .. پس نباید آن را در اموری به کار ببریم که باعث تفرق میان تمام فرق اسلامی و ضرر رساندن به آن اهداف و آرمانهای بزرگ و عظیمی که ذکر کردیم شود.
اینها اهداف اصلی بزرگی هستند که شایسته است أنصار و یاوران دین بر آن تلاش و کوشش نمایند و بر آن متمرکز باشند البته اهداف دیگری هستند که ارزششان کمتر است و در آن منافعی برای جهاد و مجاهدین وجود دارد، درصورتی که مانع یا عاملی برای تأخیر در تحقق اهداف اصلی که ذکر کردیم نباشد، اشکالی ندارد که این اهداف نیز برآورده شوند.
اما ملاحظه میکنیم که بعضی از برادران ـ غفر الله لهم ـ وارد گردابهایی شدهاند که هرچند ظاهرش خیر است اما ضررش از نفعش بیشتر است، زیرا از نتایج آن این است که برادران وارد گردابهای سرگردان و بحثهای بیهوده و تفرقه افکن میشوند و این به یکی از اهداف مهمشان تبدیل میشود، پس بر آن اصرار میورزند و تصور میکنند کار مفیدی انجام میدهند.
من آنها را «افراد بیکار» مینامم و اولین کسانی که، قبل از
هرکس از این پدیده ضرر میبینند خودشان میباشند، پس مؤمن از قیل و قال و کلام و
سخنانی که نفعی نمیرساند پرهیز میکند .. پس تو را چه شده است که از گناهان و
خطاهای دیگران تبعیت میکنی، حتی اگر از مخالفان باشد؟ و تو را چه شده است که
برادران پیرو و هم منهج خود را وسوسه میکنی که از خطاهایت تبعیت کنند؟
این کار شایسته کسی نیست که خواهان تغییر باشد و ادعای
وابستگی به جماعتهای حق را داشته باشد، در حالی که به منظور تهمت زدن به برادرانش
بر آنان ظلم میکنند و علیهشان جاسوسی میکند، فقط بخاطر اینکه با آنان اختلاف
نظر دارد یا در یکی از موارد اختلافی با آنها هم نظر نیست یا با یکی از بزرگان او
در مسئلهای مخالف هستند. و این دلیلی قاطع است که او اوقات آزادش هیچ کاری برای
دینش انجام نمیدهد و به دنبال کارهای بیاهمیت است تا به وسیله آن اوقات فراغتش
را پر کند و خودش را راضی کند که مشغول کاری است، پس برای خود پیروزیهای خیالی
تصور میکند و برای خود قصری از رویاها میسازد که قهرمانی شجاع است که همتا ندارد
اما بیچاره نمیداند که او در دام شیطان افتاده است و از جایی ضرر میبیند که نمیداند
و فکر میکند که کاری خوبی انجام میدهد.
پس در ابتدا باید آنان از پروردگار خود بترسند سپس از
این کارهای ناچیز و بیارزش دست بکشند و فراموش نکنند که آنان سفیران منهج خود
هستند. به جای اینکه اوقاتشان را در جهت تخریب برادرانشان صرف کنند تا عاملی
برای نفرت مردم از جماعتهای حق باشند، باید تلاششان را در جهت رسوا کردن دشمنان
واقعیشان صرف کنند و همتشان را در جهت دنبال کردن نقشههای دشمنانشان متمرکز
نمایند و نقشهی دشمنان را برای مردم روشن کنند تا از آنها برحذر باشند. آرزومندم
تعداد افراد جماعت حق زیاد شود و آنها
را قبل از اقوالمان بوسیله اعمال صالحمان، یاری دهیم.
«وَقُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ
وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ وَسَتُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَيْبِ
وَالشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ» توبه ۱۰۵
«بگو: (هرچه میخواهيد) انجام دهيد (امّا بدانيد كه) خداوند
اعمال (ظاهر و باطن) شما را میبيند (و آنها را به حساب شما میگيرد) و پيغمبر و
مؤمنان اعمال (ظاهر) شما را میبينند و (به نسبت خوبی و بدی، با شما دوستی يا
دشمنی میورزند. اين در دنيا، و امّا) در آخرت به سوی خدا برگردانده میشويد كه آگاه
از پنهان و آشكار است و شما را بدانچه میكنيد مطّلع میسازد. (و پاداش و پادافره
اعمال و اقوال شما را میدهد)»
پس بر ما لازم است به جای اینکه ذهنمان را بر خطاها و
کوتاهیهای دیگران معطوف نماییم باید تلاش کنیم شکافها را پر کنیم و به دنبال
خلاقیت و نوآوری و گسترش دایره عمل و کارآمدی باشیم.
و نباید منتظر باشیم از آسمان طلا ببارد و نباید تنها به
دعا کردن اکتفا کنیم و با قضایای امت و در رأس آن، ساحهی اعلام جهادی، برخورد
منفی داشته باشیم، علیالخصوص این مورد آخر که از کمبود طرحهای مجرب و مؤثر شکایت
میکند مخصوصا بعد از اینکه پیشرفتیهای بزرگ و فتوحاتی عظیم در میادین جهاد محقق
گشته است .. رسانه و اعلام میتواند در هر مرحله از مراحل جهاد سلاحی کشنده در دست
مجاهدین و یاورانشان باشد بگونهای که دشمنان بسیار بیشتر از افراد اعلامی حساب میبرند
و برای آن هزینه و نفرات بسیاری صرف میکنند بلکه آن را متوقف یا ضعیف کنند یا در
اختیار خود بگیرند.
بعد از آنکه مدت زمان زیادی هیچ وسلیهی رسانهای در اختیار
مجاهدان نبود و تمام دستاوردهای آنان از مردم مخفی نگه داشته میشد، این رسانهها
و اعلام وسیلهای برای یاری و نصرت مجاهدان و حامی و پشتیبان آنان و بیان کنندهی
موفقیتها و ثمره جهادشان گشته است.
• اتلاف انرژی در بحثهای بیهوده
لازم است کارها را اولویتبندی کنیم و تلاشمان را در جهت
انجام کارهایی که به جهاد و مجاهدین نفع میرساند، بیشتر نماییم و موانعی که بر سر
راهشان هست را برداریم. در هر کاری زیاده روی شود نتیجه عکس دارد، از جمله همین
بحثهای پایان ناپذیر که به طور خاصی بر روی وب سایتها و انجمنها مطرح میشود.
طوری که این منبرها به میدانهایی برای مبارزه و درگیرهای نظری تبدیل شده است و به
آنها مناظره نمیگویم زیرا در آن کوچکترین شروط مناظره علمی که از لحاظ عقلی و
شرعی قابل پذیرش باشد، وجود ندارد.
بسیاری از برادران أنصار و یاوران جهاد درگیر این بحثهای بیهوده شدهاند که عوامل آن عناصر اطلاعاتی یا عناصر جماعتهای مخالف و ضد جهاد میباشند، و این بدان خاطر است که برادران در گردابی غرق شوند که اول و آخری برای آن نیست. در نتیجه از یاری حقیقی برادران مجاهدشان وکارهایی مانند طلب علم شرعی و گسترش دایره علوم فنی و اطلاعاتی و سایر علومی که به برادرانشان در جبهههای جنگ نفع میرساند، باز میمانند و نمیتوانند بر سازمانهای دشمنان جهت شناخت نقاط قوتشان و کشف نقشههایشان و رساندن آن به دست فرماندههان جهاد تمرکز کنند.
این بعضی از کارهایی بود که باید در منبرهای جهادی به آن پرداخته شود، اما در سایر منبرها باید سعی شود سخن مجاهدان و منهجشان به نحو احسن و با حکمت بیان شود طوری که بر قلبهای مردم تاثیر بگذارد و ما را از مجادله، بدگفتاری، فحاشی و تاثیر از تحریکات دشمنان باز دارد تا از وظیفه مهم خود دور نشویم و عملاً نصیحت امام شافعی رحمه الله را توشه گیریم که میفرمایند:
اذا نطق سفیه فلا تجبه فخیر من اجابته
السکوت
هنگامی که نادان سخن گفت جوابش را نده زیرا بهترین پاسخ
به وی سکوت است.
فان کلمته فرجت عنه و ان خلیته کمداً یموت
«چون با او سخن گویی به نادانیش افزودهای اما اگر او را
رها کنی مانند مد دریا پایین میرود.»
• حکم کسی که
به حاکمان مرتد راضی شود و تسلیم او شود
خداوند متعال میفرماید: «فَمَنْ
يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ
الْوُثْقَى لَا انْفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ» بقره ۲۵۶
«بنابراين كسی كه از طاغوت نافرمانی كند و به خدا ايمان
بياورد، به محكمترين دستاويز درآويخته است که (او را از سقوط و هلاكت میرهاند و)
اصلاً گسستن ندارد. و خداوند شنوا و دانا است.»
دین اسلام کامل نمیشود مگر با تکفیر و برائت از طواغیتی
که به جای خداوند متعال پرستش میشوند. همانطور که خداوند متعال میفرماید:
فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ
اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى»
پس قول خداوند «کفر بما یعبد من دون الله» تاکیدی برای
نفی است، پس هیچ کس جان و مالش جز با این محفوظ نمیماند، پس اگر شک یا تردیدی کند
جان و مالش محفوظ نمیماند. بدان که انسان مومن نمیشود مگر با کفر به طاغوت. و دلیل
آن قول خداوند متعال است: «فَمَنْ
يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ
الْوُثْقَى»
اولین چیزی که خداوند بر بنی آدم فرض کرد، کفر به طاغوت و
ایمان به خداوند است و دلیل آن قول خداوند متعال است: «وَلَقَدْ
بَعَثْنَا فِی كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا
الطَّاغُوتَ» نحل ۳۶
«ما به ميان هر ملّتی پيغمبری را فرستادهايم (و محتوای
دعوت همهی پيغمبران اين بوده است) كه خدا را بپرستيد و از طاغوت (شيطان، بتان،
ستمگران، و غيره) دوری كنيد.»
خداوند متعال بیان کردهاست که تمسک به ریسمان محکم الهی
همان کفر به طاغوت است و کفر به طاغوت قبل از ایمان به خداوند است، به خاطر اینکه
دارندهی آن ادعا میکند که به خداوند ایمان آورده است و در حالی که اگر از طاغوت
دوری نکند ادعایش دروغ است. خداوند متعال میفرماید: «وَلَقَدْ
بَعَثْنَا فِی كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا
الطَّاغُوتَ» پس خبر
میدهد که همه پیامبران برای دوری از طاغوت فرستاده شدهاند، هر کس از آنها دوری
نکند پس با همه پیامبران مخالفت کرده است.
به طور عادی آنچه بر عوام مسلمین غلبه میکند عامل جهل یا
اکراه است، بر خلاف علماء یا طالب علم آنچه آنها بدان گرفتار میشوند تأویل یا در
بعضی موقعیتها اکراه است.
به طور خلاصه عوام مردم بر این باورند که حکام مرتد آنها،
شرعی و پذیرفته هستند در نتیجه بر آنهاست که سمع و طاعت داشته باشند و نسبت به
قوانینشان تسلیم باشند و این کار نزد آنها باعث نزدیکی به خداوند متعال است و آنها
به این آیه استدلال میکنند: «اَطِيعُوا
اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْكُمْ» نساء ۵۹
«از خدا (با پيروی از قرآن) و از پيغمبر (خدا محمّد مصطفی
با تمسّك به سنّت او) اطاعت كنيد، و از كارداران و فرماندهان مسلمان خود
فرمانبرداری نمائيد.»
و به احادیث نبوی را در ضرورت اطاعت امیر مراجه میکنند:
«… و لو کانوا عبداً حبشیاً» [1] یا
«حتی لو اخذ مالک و جلد ظهرک» [2] و یا
«حتی تروا کفراً بواحاً عندکم فیه من الله برهان» [3] و سایر
نصوصی که فقط به ظاهر آن توجه میشود بدون اینکه در معانی و درک حقیقی آن تعمقی
شود.
این امکان وجود دارد که عوام را به دو قسمت اصلی تقسیم
کنیم؛ قسمت اول به صورت کارمندی و مستقیم در سازمانهای طواغیت کار میکنند و قسمت
دوم کسانی هستند که شغل آزاد دارند و ربطی به نظام موجود ندارند. هر چند هر دو
گروه منجر به تقویت نظام میشوند و در تقویت نهادهای آن به طور مستقیم یا غیر
مستقیم نقش دارند ولی اعمالشان از نظر ولاء و براء برای نظامهای حاکم از گروهی
به گروه دیگر متفاوت است.
پس کسی که به طور یقین میداند ـ بعد از کنار گذاشتن
موانع جهل، تأویل و اکراه ـ که این نظامها مرتد و کافر هستند ولی با این وجود به
آن راضی است و آن را پذیرفته و به قوانینش حکم میکند، او یقیناً کافر است او
مصداق قول خداوند متعال است: «أَلَمْ تَرَ
إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا
أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ
أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ وَيُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُضِلَّهُمْ ضَلَالًا
بَعِيدًا» نساء ۶۰
«(ای پيامبر !) آيا تعجّب نمیكنی از كسانی
كه میگويند كه آنان بدانچه بر تو نازل شده و بدانچه پيش از تو نازل شده ايمان
دارند (ولی به هنگام اختلاف) میخواهند داوری را به پيش طاغوت ببرند (و حكم او را
به جای حكم خدا بپذيرند ؟!). و حال آن كه بديشان فرمان داده شده است كه به او کفر
ورزند و شیطان میخواهد كه ايشان را بسی گمراه (و از راه حق و حقيقت بدر) كند.»
این ایمان آنها فقط یک ادعای فاقد اعتبار است چون که آنها
راضی شدند داوری را پیش طاغوت ببرند .. پس چگونه است حال کسی که نه تنها به قوانین
سکولاریش بلکه به خود طاغوت نیز راضی شده است؟
و در آیه دیگر خداوند متعال ایمان را از این گروه به صورت
قاطع نفی میکند: «فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ
حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِی
أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُوا تَسْلِيمًا»
نساء ۶۵
«امّا، نه! به پروردگارت سوگند كه آنان
مؤمن بشمار نمیآيند تا تو را در اختلافات و درگيريهای خود به داوری نطلبند و سپس
ملالی در دل خود از داوری تو نداشته و كاملاً تسليم (قضاوت تو) باشند.»
شکی نیست که کفر آنها کفر على التعيين است، بخاطر اینکه
به طور قطع موانع تکفیر از قبیل، جهل، تأویل و یا اکراه از آنها برداشته شده است.
اما کسی که داوری و حکم را پیش طاغوت برد و از روی اجبار
و اکراه و یا هر دلیل دیگری به نظام و قوانینشان راضی شود، اما یقیناً این نظامها
را کافر و مرتد بداند و عدم توانایاش و یا ترس از جان و مال و خانوادهاش نسبت به
تعدی طواغیت، حجت او باشد، پس او بدون شک معذور است به شرط اینکه صادقانه در از
بین بردن این عذرها و تقویت جماعتهای حقی که در تلاش برای از بین بردن این نظامها
هستند، کوشیده باشد.
اما نهادهای مجاز برای عملی کردن این احکام میتواند هر
نهاد یا جماعت یا فرد عالمی باشد، کسانی که ملزم به رعایت حق هستند و به هر آنچه
که میگویند، عمل میکنند و در سختی و آسانی تا زمانی که از نزد خداوند دلیل و
برهانی دارند، پایبند و ملتزم به دستورات خداوند متعال میباشند.
در این امور وجود خلیفه شرط نیست تا این احکام را بر کسی
که مستحق آن است اجرا کنیم، مخصوصا اگر آنان با خداوند و رسولش سرجنگ داشته باشند
و موانع بزرگی در مسیر حق و جهاد فی سبیل الله ایجاد کنند، پس نباید آنها را رها
کنیم تا مشغول گمراهی و فسادشان شوند بلکه بر هر مسلمانی که به خدا و روز آخرت
ایمان دارد و بر مصلحت دین خداوند حریص است، واجب است که حکم خداوند را بر آنها
علنی کند تا اینکه مردم از آنها برحذر باشند و قبل از آخرت، در این دنیا طبق شرع
صحیح خداوند به سزای کارهایشان برسند.
• پدیده تکفیر
براستی میدان جهاد به مسائلی عمومی و رسانهای گرفتار شده
است و یکی از موارد خاص آن «پدیده تکفیر» است. این پدیده دو طرفه است و هر گروهی
در تلاش است در جهت تحقق اهدافش، آن را به خدمت بگیرد.
مجاهدان – با استناد به نصوص شرعی صحیح و اقوال اهل علم
معتبر و قابل اطمینان- بعضی از احکام تکفیر را در حق کسانی که واجب است حقیقت آنها
بیان شود تا مردم از آنان بر حذر باشند اجرا میکنند تا اجرای حکم شرعی را به مردم
آموزش دهند و نسبت به موضع شرعی که باید در مقابل آنها اتخاذ کنند، آگاهی یابند.
این عمل واجب شرعی است و ضرورتی است که واقعیت جهاد و ملزوماتش، آن را فرض کرده
است، پس باید باطل و اهلش مشخص شوند، تا مردم دوست و دشمن حقیقی خود را بشناسند.
«وَكَذَلِكَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ وَلِتَسْتَبِينَ سَبِيلُ
الْمُجْرِمِينَ» أنعام ۵۵
«اين چنين (روشن و آشكار) آيات را توضيح ميدهيم،
تا راه (نادرست) گناهكاران (از راه درست مؤمنان) پيدا و نمودار شود.»
این در حالی است که دستهای از جوانان بیکار را میبینیم
که برای مقاصدشان که مخدوش کردن چهرهی مجاهدان است، احکام را به صورت جاهلانه و
کورکورانه اجرا میکنند. پس بدون سند شرعی یا از روی شبهه یا با یکی از معیارهای
جاهلیت احکام تکفیر صادر میکنند و منظورشان از این کار ساده جلوه دادن مفهوم
تکفیر حقیقی است و نه چیز دیگر.
پس لازم است بین احکامی که از سوی مجاهدان و فرماندههانشان
که از طریق منابع مطمئن صادر میشود و بین احکام کسی که ادعای یاری جهاد و مجاهدان
را دارد ـ در حالی که از آنها بریء است و هدفشان چیزی جز تشویش و تخریب نیست ـ
فرق قائل شویم.
مجاهدان به ادله شرعی استناد میکنند و شرایط واقع را در
فتاوایشان رعایت میکنند، بر خلاف کسانی که نشستهاند و به دنبال دلایل شرعی برای
توجیه همکاری با طواغیت و شانه خالی کردن از مسئولیتشان میگردند تا بهانهای
برای عدم تحرکشان پیدا و دیگران را نیز دلسرد کنند. آنها مانند شیطان هستند،
شیطان آرزو میکند که همه مردم همانند او کفر کنند و از پروردگارشان نافرمانی کنند
تا رفیق آنها در آتش باشند، آنها نیز آرزو میکنند که همه مردم مانند آنها
بنشینند و عامل دلسردی برای کسانی که میخواهند به مجاهدین بپویندند، باشند.
• ایمان و کفر و مفاهیم نادرست
مردم عوام ساده هستند و حتی بعضی از آنها فکر میکنند
اهل علم هستند، در حالی که آنها نسبت به مفهوم ایمان و کفری که با مذهب اهلسنت و
جماعت سازگار است، دارای جهل مرکب هستند و اعتقاداتشان موافق با اعتقاد فرقههای
گمراه و گروهای مبتدع از جمله مرجئه و افراطیهایشان یا اشاعره و صوفیه و… است.
پس آنها در این موضوع نیاز به کسی دارند که آنها را از ظلمت مفاهیم منحرف به
روشنایی مفاهیم صحیح و موافق اهلسنت و جماعت، خارج کند.
پس نقش ما نشر توحید خالص و حقیقت کفر و ایمان و حقیقت
ولاء و براء و سایر مفاهیم ترد و یا تحریف شده دینمان است.
کسی که بخواهد علیه این نظامهای مرتد ( سکولار و یا
مزدور سکولاریستها ) و یاورانش از سربازان و اتباعشان جهاد کند باید به ارتداد و
خروج آنها از دین خداوند متعال به صورت اجمالی و تفصیلی ایمان داشته باشد در اصول
و فروع به طور کاملاً. و همچنین ایمان داشته باشد به اینکه آنها مرتکب کفر آشکاری
شدهاند که لازم است علیه آنها خروج و جهاد صورت گیرد تا حاکم مسلمانی جایگزین شود
که به شرع خداوند حکم کند .. «إلا أن
تروا كفراً بواحاً عندكم فيه من الله برها»
ما خواهان حکم بر ظاهر هستیم وخداوند به اسرار مردم آگاهتر
است، پس اگر ظاهر قوم بر محاربه دین خدا و اولیائش و دوستی با دشمنانش بود پس در
اجرای حکم آشکار خداوند تردید نمیکنیم. و در این صورت نحوه تعامل با آنها مبنی بر
حکم خدا و رسولش میباشد که دشمنی و جهاد علیه آنها است.
اما حکم تکفیر به عین در مواردی که علمش در آن مورد خاص
در نزدمان نیست ، مخصوص علماء ربانی و
کسانی است که در آن مورد علمش را دارند ، کسانی که عالم به کتاب خداوند متعال و بر
آن امین هستند، پس برای تکفیر افراد مشخص که علمش را نداریم به آنها رجوع میکنیم و از
آنها فتوی میخواهیم، چون به دنبال این حکم عقوبتهای اخروی میآید که ما از آن
در این دنیا بینیازیم، از آن جهت که درب توبه همیشه باز است تا آنان توبه کنند و
از کفرشان قبل از تمکین بر آنها، باز گردند، اما اگر مجاهدان قبل از توبه به آنها
دست یافتند، پس حکمشان به بزرگان اهل علم و جهاد باز میگردد.
هذا والله سبحانه و تعالی اعلی و اعلم و صلی الله و سلم و
بارک علی سیدنا محمد وعلی آله و صحبه اجمعین
«وَاللَّهُ غَالِبٌ عَلَى أَمْرِهِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ»
۱ – «حتی اگر
عبدی حبشی باشد.»
۲ – «حتی اگر مالت را ببرد و شلاقت بزند.»
۳ – «مگر اینکه در او کفری آشکار دیدید که
نزد خداوند دلیلی برای این کار داشتید.»