شناختی مختصر از جماعت اسلامی پاکستان

شناختی مختصر از جماعت اسلامی  پاکستان

ارائه دهنده: خدانظر براهوئی

تأسیس و فعالیت:«جماعت اسلامی پاکستان »مهم ترین حزب اسلامی در پاکستان شناخته شده است .این حزب در ۲۶اوت ۱۹۴۱در لاهور تأسیس شد.در زمان تأسیس فقط ۷۵نفر عضو رسمی آن بودند؛اما پس از مدتی،بر تعداد اعضا و هواداران آن به شدت افزوده شد ؛به طوری که تا آوریل ۱۹۴۲حدود هفتصد نفر به عضویت آن در آمدند . شخصیت علمی و فکری رهبر آن مولانا مودودی (۱۹۰۳-۱۹۷۹)که از سال ۱۹۲۵ مدیریت نشریۀالجمعیه، ارگان«جمعیت علمای هند»را به عهده گرفته بود و از سال ۱۹۳۱ماهانۀترجمان القرآن را در حیدر آباد اداره می کرد، در رشد جماعت اسلامی تأثیر به سزایی داشت.مودودی به عنوان یک متفکر ،نویسنده  روشنفکر که داعیۀایجاد تحول فکری و فرهنگیدر میان مسلمانان شبه قاره را داشت،در مجامع علمی و روحانی آن روز به خوبی شناخته شده بود.

     تأثیر شخصیت فکری و سیاسی مودودی بر «جماعت اسلامی»به اندازه ای است که تا امروز نمی توان جماعت اسلامی را جدا از مودودی مطالعه کرد.محبوبیت جماعت اسلامی در واقع مرهون شخصیت علمی مودودی است.

     جماعت اسلامی از لحاظ فعالیت های فرهنگی و سیاسی از زمان تأسیس تاکنون ،سه مرحلۀعمده را تجربه کرده است:قبل از تأسیس پاکستان (۱۹۴۱-۱۹۴۷)،بعد از تأسیس پاکستان تا سال ۱۹۵۱،و از۱۹۵۱تا هب حال.

در مرحلۀاول از تاریخ طولانی جماعت اسلامی، جماعت هدف اساسی خود را بر تبلیغ دین ، تربیت نیروهای انسانی صالح و متدین ، مبارزه با بدعت ها و خرافات ، سازماندهی مردم در تشکیلاتی واحد و ایجاد مرکزیت فکری و اجتماعی ،استوار کرده بود.اندیشۀغالب حاکم بر «جماعت»در این مقطع،اندیشۀ«جهان اسلامی»است.مودودی در سخنرانی آوریل ۱۹۴۵گفت:

     ما همه بندگان خدا را به طور کل و آنانی که اسلام را پذیرفته اند، به طور خاص به بندگی خدا دعوت می دهیم.

مودودی در اولین خطبه پس از احزار مقام «امیری»جماعت نیز گفت:

      هدف ما پرداختن به مسائل محدود روزنمره و زود گذر یک ملتي یا کشور خاصی نیست،بلکه مربوط به تمام بشر و همۀ کره زمین است .مسائل زندگی همۀ انسان ها، مسائل زندگی ماست.

      جماعت  اسلامي با الهام گيري از انديشه جهاني اسلام،دايره فعاليت خود را تمام جهان و نوع بشر،دايرۀ فعاليت خود را تمام جهان و نوع بشر،تصور مي‌كرد.اين نوع تصور مي گرديد تا مسائل ملي و محلي مورد توجه قرار نگيرد.زماني كه نهضت استقلال پاكستان با تمام قدرت در هند پيش مي رفت،مودودي در برابر آن سكوت اختيار كرد،زيرا تلاش ملي گرايانۀمسلمانان در ايجاد دولتي مبتني بر مليت اسلامي و محدود به سرزمين خاصي با انديشۀ جهاني مودودي سازگاري نداشت.مودوي نه تنها از نهضت سياسي  پاكستان حمايت نكرد،بلكه از هر نوع فعاليت سياسي نيز  خود را كنار كشيد.فعاليت سياسي و شركت در انتخابات كه مسئلۀ اي ملي و موقت به حساب مي آمد،از نظر جماعت اسلامي مودودي با تفكر ديني همخواني نداشت.

دوم فعاليت « جماعت اسلامي » پس از استقلال پاكستان (۱۴ اوت ۱۹۴۷ ) آغاز مي شود.با استقلال پاكستان،مولانا مودودي هجرت به پاكستان را بر ماندن در هند ترجيح داد .او در اين  مرحله از حالت بي طرفي بيرونم آمده و پشتيباني خود را از پاكستان اعلام كرد.فعاليت سياسي جماعت اسلامي در دوران پس از تاسيس پاكستان،بر اسلامي كردن نظام سياسي متمركز يافته بود.اين چرخش مهمي در سياست «جماعت اسلامي» بهشمار مي رفت جماعت سد تحريم فعاليت سياسي  را شكسته و با جديت تمام وارد فعاليت سياسي مي گرديد.اما اين فعاليتها محدود به اصلاحات فكري ،تنظيم نظام حقوقي و اعمال فشار از بيرون بر سياست مداران در ايجاد تغييرات سياسي مي گرديد.«جماعت» هن.وز ورود مستقيم به صحنه ئسياسي و مشاركت در قدرت را مجاز نمي دانست.نگراني واقعي جماعت از ناحيه سكولاريست هاي مسلم ليگ بودكه مجدانه تلاش مي كردند تا بنيان نظام پاكستان را بر رژيم غربي به ويژه بريتانيا استوار سازند. اولين تلاش جدي جماعت در جهت اسلامي سا ختن كشور،پيشنهاد چهار گانه مودودي راجع به اسلامي ساختن نظام حقوقي كشور بود.اين چهار نكته كه به «قرارداد مقاصد شهرت يافته،از اين قرار است:

     1ـ سلطنت فقط‌ازآن خداوند است و فلسفۀ وجودي حكومت پاكستان چيزي جز تأمين رضايت الهي در اين‌كشور نيست؛

     2-قانون اساسي پاكستان شريعت اسلامي است؛

     3-تمامي قوانيني كه تا به حال بر خلاف شرع وجود داشته بايد ملغا شوند و در آينده نيز قوانيني كه منافي شرع باشند وضع نگردند ؛

     4-دولت پاكستان اختيارات خود را در محدوده اي كه شريعت تعيين كرده است به كار گيرد.

     «قرار داد مقاصد» سرانجام در پي مبارزات دامنه دار مودودي و حمايت همه جانبه مردم و احزاب اسلامي در ۱۲ مارس ۱۹۴۹در مجلس قانون گذاري به تصويب رسيد.

     دومين كوشش مودودي در راستاي اسلامي كردن كشور،ا ز يك سو ، نگارش كتاب و اصول قانون اساسي اسلام از سوي ديگر ،بر گزاري گرد همايي كم نظيري در ۲۱ تا ۲۴ ژانويۀ۱۹۵۱در كراچي به همراه ديگر احزاب اسلامي و شخصيت هاي روحاني و نيز تدوين «دستور اسلامي »بود.اين دستور شامل ۲۲ نكته مي شد كه به «۲۲نكات»حداقل از دو جهت ،حركت كم نظيري در تاريخ سياسي پاكستان به شمار مي آيد:اول از جهت اينكه براي اولين بار تمامي مذاهب و گروه هاي فكري اسلامي پاكستان علارغم خصومت هاي ديرينه شان (در تاريخ پاكستان )روي يك سلسلۀاصول عام و همۀ شمول به توافق رسيدند؛دوم اينكه جامعيت دستور مذبور و نيز شرايط زماني خاص آن ،نقطۀ عطفي در تحول نظام «سكولار»به نظام «ديني»و خلع يد سكولاريست ها در نظام حقوقي كشور به شمار مي آمد.

      مرحلۀ سوم فعاليت«جماعت» از سال ۱۹۵۱ به بعد شروع مي شود.سال ۱۹۵۱از آن جهت نقطۀعطفي در فعاليت جماعت محسوب مي گردد كه جماعت در گردهمايي اعضاي خود در كراچي (نوامبر ۱۹۵۱)چهار اصل مهم را به تصويب رساند كه چهارميثن اصل آن كاملاً تازگي داشت .وبلكه از لحاظ ظاهري با گفته ها و موضعگيري هاي قبلي و در مجموع با انديشۀ مودودي در تضاد قرار مي گرفت .اين چهار  اصل عبارتند از :

۱-     تطهير و تعمير افكار ؛

۲-     جستجوي افراد صالح،تربيت و سازماندهي آنان ؛

۳-     كوشش براي اصلاح اجتماعي؛

۴-     اصلاح نظام سياسي.

نکتۀ  تازه و مهم  در این مصوبات ،اصل چهارم آن است که راه را برای ورود «جماعت»به سیستم سیاسی از طریق مشارکت درانتخابات باز می کرد. جماعت تا آن زمان هر نوع مشارکت در قدرت را گمراه کننده می دانستند؛اما پس از این تصمیم،اعلام کرد مبارزه برای اصلاح نظام سیاسی که مکمل مبارزات دیگر است را از راه نمایندگان متقی و صالح در دولت پیگیری خواهد کرد.مولانا مودودی در توجیه اتخاذ سیاست جدید سه دلیل را ارئه می کرد:

اول ،شرایط کنونی جامعه ما با شرایط زمان قبل از تءسیس پاکستان کاملاً تغییر یافته است ، زیرا اکنون موانع شرعی از مسیر مشارکت در قدرت بر طرف شده است .

دوم،استراتژی چهار گانه جماعت مبنی بر تطهیر افکار،ترتیب افراد اصلاح جامعه و اصلاح حکومت،در مجموع شبکه واحدی را تشکیل می دهند که فقدان هر یک باعث نا کار آمدی خود بکه می گردد؛

سوم،کناره گیری دایمی از قدرت موجب بروز سوءتفاهم در میان اعضا و هواداران «جماعت»گردیده و این در دراز مدت به پایگاه مردمی و ما لطمه خواهد زد.

به هر حال از همان سال،«جماعت»در انتخابات پنجاب شرکت کرد با این شرط که با هیچ حزب و گروه دیگری که همفکر با جماعت نباشد اتلاف نکند.اصول گرایی«جماعت»در دوره های بعد به تدریج تعدیل شد،به ویژه در سال ۱۹۶۵تحول مهم دیگری در تفکر رهبری آن به وجود آمد و «جماعت»بر خلاف مواضع قبلی خود، با مسلم لیگ در مبارزۀ انتخاباتی ائتلاف کرد و از نامزدی «فاطمه جانح» خواهر قائد اعظم،حمایت نمود. این اقدام،نه تنها از جهت شرکت در یک ائتلاف سیاسی ،بلکه از جهت حمایت از ریاست یک «زن»در حکومت اسلامی بسیار قابل توجه بود.«جماعت»در انتخابات سال ۱۹۷۷واردیک ائتلاف پیچیده تری گردید تا شاید بتواند به حکومت نیمه سوسیالیستی ذوالفقار علی بوتو خاتمه بدهد.این ائتلاف از احزاب دینی و سکولار و نیز احزاب فرقه نگاری مذهبی تشکیل شده بود ائتلاف مزکور ، گرچه موفقیتی درانتخابات به دست نیاورد ، اما از لحاظ فکری توانست تحولی در «جماعت»به وجود آورد.جماعت از آن زمان تاکنون گاهی به صورت مستقل و گاهی در ائتلاف با دیگر احزاب سیاسی و مذهبی به طور مداوم در انتخابات شرکت کرده است؛ امانتایج آن امیدوار کننده نبود.

»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»

بینش و اندیشه :

جماعت اسلامی یکی از گروه های مهم اصول گرا به شمار می رود که پایه های خطوط فکری و سیاسی خود را بر باز گشت به قرآن و سنت در پرتو اجتهاد استوار ساخته است . در ماده سوم اساس نامه این حزب آمده است:

مبنای اعتقادی جماعت اسلامی پاکستان«لا اله الا الله»و «محمد رسول الله» است،یعنی این که تنها و تنها یک خدا وجود دارد و غیر آن خدایی نیست و حضرت محمد (صلی علی علیه و اله) فرستاده خداوند است .

در تفسیر ماده سوم ،به حاکمیت متلق خداوند در همه زمینه ها اشاره کرده و خدا محوری را به نحو کامل آن تجسم بخشیده است.

در ماده چهارم همین اساسنامه هدف اصلی «جماعت» را  چنین بیان کرده است:

هدف بنیادی جماعت اسلامی پاکستان و مقصود از تمامی سعی  و تلاش آن عملاً اقامۀ دین (ایجاد حکومت الهی یا نظام زندگی اسلامی)و درواقع کسب رضای الهی و رستگاری اخروی می باشد سپس در تشریح مفهوم «اقامۀ دین»آورده است که «هدف از اقامۀدین،اقامۀ بخش خاصی از دین نیست،بلکه اقامۀ تمامی دین است،چه اینکه مربوط به زندگی فردی باشد یا مربوط به زندگی اجتماعی، از نوع نماز،روزه،حج و زکات باشد یا  از نوع اقتصاد،جماعت،سیایت و تمدن».

مودودی مؤسس جماعت اسلامی که سه ده رهبری حزب را به عهده داشت ، هدف خود را هدایت تمام انسان ها و تبلیغ دین در سطح کلیۀ بشر اعلام کرد .از دیدگاه مودودی تمایز واقعی انسان ها در اسلام، «در تمایز افکارو اخلاق و هدف زندگ انسان ها پدیدار می شود»و انسان ها همه  ملت واحد بوده که به گرو های مختلف نژادی تقسیم شده است و اسلام آمده تا این گروه های نزادی و فرهنگی را گرد هم آورد و جامعه واحدی بر مبنای عقیده  و اخلاق و هدف واحد تشکیل دهد.

اصل مهم در اندیشه مودودی ،رویکرد جامع در نظام مند به دین بود.او دین را مجموعۀ کامل مربوط به تمامی ابعاد زندگی و تمدن بشر می دانست که تمامی اجزاءآن در ارتباط نزدیک با یکدیگر قرار دارند. تحقیق واقعی دین تنها در صورتی امکان پذیر است که نظام سیاسی و اقتصادی دین نیز به خوبی پیاده گردد.مودودی در مطلعات تاریخی،کلامی و فقهی اسلام،دید نقادانه داشت.اهمیت دادن او به«اجتهاد»به عنوان عنصری متروک در مکتب اهل سنت و رویکرد به دنیای مدرن و شرایط زمان و مکن،چهره بخصوصی از او ترسیم کرده بود و این امر عامل بروزتنشهای فکری میان او و سنت گرایان دیو بندی و اهل حدیث گردید.اسلام موجود در جهان  امروز از نظر او ،اسلام تعریف شده ،مسخ شده و غیر اصلی جلوه می کرد که نیاز شدید به پالایش داشت. او توانست در پرتو اجتهاد شخصی ،تعریف کاملاً تازه ای از نظام سیاسی،اجتماعی و اقتصادی اسلام ارائه دهد و آثار زیادی در این موضوعات از خود به یادگار گذاشت.نظام سیاسی مطلوب مودودی نظامی بود که او آن را «تئوکراسی»یا حکومت الهی نامیده است.او می گوید:

…سیستم حکومت اسلامی با دموکراسی عرفی انطباق ندارد…در مکتب اسلام این جمهوری مقامی ندارد؛لذااطلاق جمهوری(به مفهوم رایج)به رژیم حکومت اسلامی صحیح نیست،بلکه تعبیر درست همانا جملۀ«حکومت الهی»یا تئوکراسی(Theo Cracy )است ،اما تئوکراسی اروپایی با تئوکراسی اسلامی فرق زیادی دارد .

مودودی بر خلاف بسیاری از اسلام گرایان دیگر که شعار ایجاد «خلافت اسلامی» یا حکومتی از نوع«خلافت راشده» را سر می دادند، هرگز از نظام خلافت به مفهوم تاریخی آن دفاع نکرد،زیرا به اعتقاد او نظام خلافت در زمان حاضر کارائی خود را از دست داده است.او از نظامی دفاع می کرد که ماهیت مردمی و جمهوری داشته و دارای قوای سه گانه مجزا از هم بوده باشد؛اما نظام حزبی برای او مطلوب نبود .عقیده او در باره ساخت دولت اسلامی این بود که«دولت اسلامی ساخت دموکراتیک دارد، اما این دموکراسی در تشریع و تقنین نیست،بلکه دموکراسی در اجرای قوانین است».

یکی از ویژگی های مهم تفکر جماعت اسلامی، اجتناب از غلتیدن در چهار چوب های بسته و انعطاف نا پذیر فرقه ای(مذهبی)است .این حزب،احیای اسلام،ایجاد حکومت اسلامی و بر پایی جامعۀدیی را به طور کل مطمح نظر قرار داد و در تفسیر «سنت»هرگز تحت تأثیر سنت گرایان دیوبندی و اهل حدیث قرار نگرفت.

در تبصره پنج از مادۀ سه اساس نامه(دستورالعمل)جماعت آمده است:

تمامی عصبیت ها را از دل بیرون سازید .عصبیت شخصی،خانوادگی،قبیله ای،نژادی،ملی و میهنی یا مذهبی و گروهی.در دوستی یااعتقاد ، به هیچ چیزی گرفتار نشوید که بر حق دوستی پیامبر اسلام برتری یابد یا در برابر آن قرار بگیرد

در تبصره هفت همین ماده به نکتۀ اصولی دیگری نیز اشاره می کند که در واقع روح اخوت دینیرا گسترش داده و مانع از بروز تنش های مذهبی و فرقه ای در داخل جامۀ اسلامی می گردد. در آنجا می گوید:

بعد از حضرت پیامبر اسلام برای هیچ فردی چنان مقام و منزلتی قائل نگردید که پذیرش و یا انکارآن نقطه تعیین کفریت ،یا ایمان داری کسی به حساب آید.

ذکر این اصل در اساس نامۀ «جماعت» از آن جهت بسیار مهم می نماید که اکثریت احزاب اسلامی رادیکال پاکستان ، رد مقام خلافا و صحابه را نشانۀ کفریت افراد تلقی کرده اند.

جماعت اسلامی با وجود اصول گرائی در اعتقاد و صلابت و فلابت بر اندیشه دینی،از لحاظ شیوه های مبارزاتی هرگز گروهی انقلابی و رادیکال به شمار نمی آید.روشی را که آنها برای تغییر نظام سیاسی در پیش گرفته اند روش دموکراتیک و قانونی است. مودودی در ضرورت تقید به نظام قانونی و دوکراسی گفته است:

سوم اینکه در صورت زندگی در یک نظام قانونی و جمهوری، در پیش گرفتن روشای قانونی برای تغییر رهبری شرعاً جایز نیست.

مودودی حتی بلاتر از آن ، اقدام برای تغییر نظام سیاسی بدون تغییر در تفکر و اخلاق و اندیشۀ اجنماعی و راهکاری ناسواب می پنداشت . او معتقد بود که مبارزه برای تحول نظام سیاسی زمانی ثمر بخش خواهد بود که جامعه از لحاظ مبانی فکری و اعتقاد دینی به دازۀ لازم دگرگون شده باشد .

به نظر می رسد جماعت اسلامی با وجود بر جستگی های زیادی که از لحاظ روشنفکری دینی، انضباط سازمانی،نظام فکری و نیروی انسانی متخصص دارد.در حیات طولانی خود دچار لخزشهایی نیز گردیده است . «جماعت»در ابتدا بیش از حد آرمان گرا بود و همین آرمان گرا او را در محافل سیاسی و توده ای منزوی کرد و عملاً مانع آن شد تا از نهظت استقلال پاکستان حمایت کند .بی تفاوتی «جماعت»در قبال جنبش های پاکستان بر مقبولیت سیاسی آن در سال های بعد تأثیر منفی گذاشت. از طرف دیگر ، جماعت اسلامی علارغم استراتژی«تقدم تحول فکری بر تحول فکری سیاسی » به تحول و آموزش افکار مردمی وتوده ای که نیرو های اصلی یک انقلاب را تشکیل می دهد،توجه ای کمتری کرده و عمده تلاش خود را بر نخبه گان جامعه متمرکز نموده بود.نخبه گرائی«جماعت»سبب گردید که این زمان زود تر از آنچه انتظار می رفت،به سمت محافظه کاری و همکاری با  نظام سیاسی روی آورد.

نکتۀ دیگری که در جماعت اسلامی جلب توجه میکند،وجود تناقضاتی است که گاهی در موضع گیری جماعت به چشم می خورد .گرچه ممکن است این نوع تناقضات برای یک حزب سیاسی کاملاًطبیعی باشد، ما برای یک حزب اسلامی می تواند پیامد های منفی خاصی در پی داشته باشد.جماعت اسلامی در آغاز فعالیت خود ، از فعالیت سیاسی خود بویژه مشارکت در قدرت خودداری می ورزیدو آن را در مرحلۀ پس از تحول فکری جامعه قرار داده بود؛ ما دیری نپائید که مودودی این فرضیه را رد کرد و با استناد به سیاست انگلیسی ها در شبه قاره ،تحول سیاسی را مقدم بر  تحول اجتماعی و فکری قرار داد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *