حسن البنا و بناي استوارش

حسن البنا و بناي استوارش

      آيا به نظر شما نام و شهرت حسن البنا نامي عادي و تصادفي بوده است؟ يا اينكه اراده ي الهي و موجود در تقدير و برنامه ريزي او براي كوچكترين و بزرگترين موارد مقدر به صورتي هماهنگ و منسجم بوده وهست؟    

 حسن البنا در شرايطي به سوي پروردگارش گام برداشت، كه پايه ها و اسكلت بنايي كه او بر پا داشت كامل گرديده بود و به گونه اي به شهادت رسيد كه خداوند آن را برايش مقدر فرموده بود. در واقع شهادتش بخشي از طرح و برنامه تكميلي بناي ساخته شده ي او بود، بخشي كه بيش از گذشته به پايه ها و اسكلت آن استحكام بيشتري مي بخشيد و هزاران خطبه و خطابه و كتاب و رساله فقيد شهيد نمي توانست همانند جاري شدن خون پاك او شورو شوق دعوت اسلامي را در قلوب عامه مردم مسلمان به ويژه اخوان المسلمين بيشترو قوي تر بنمايد.

“سخنان ما به عروسك هاي مومي شباهت دارند، اما هرگاه در راه آنها جان خويش را فدا كنيم در آنها روح دميده مي شود و حيات و حركت و پويايي پيدا مي كنند.”

  زماني كه طواغيت پلشت براي سركوبي اخوان المسلمين از آهن و آتش بهره گرفتند، براي ايشان بسيار دير شده بود، و بنايي كه حسن البنا آن را برپا داشت ، به گونه اي استوار شده بود كه امكان ويران نمودن آن وجود نداشت، و انديشه هايش را به گونه اي در دل هاي اتباع خويش استوار نموده بود كه هيچگاه آهن و آتش نمي توانستند آنها را از دلهايشان بيرون بكشند، و نبوغ و توانايي بنا توانست بر طاغيان رذل پيروز شود و اخوان همچنان به حيات و حركت خويش ادامه بدهد، و هر بار آنهايي كه در پي سركوبي اخوان بودند همچون برگ هاي خشك شده درختان بر زمين مي ريختند و عده اي هم منزوي مي شدند، اما هيچگاه نتوانستند صف استوار اخواني ها را در هم بشكنند.

 اين به راستي نبوغ بنا بود كه پس از رفتنش آن بنايي را كه برپا داشته بود، همچنان استوار باقي ماند.

امروز هم بناي اخوان همچون گذشته باتوطئه هاي بسياري روبه روست. اما امروز ريشه ها و پايه هايش استواري بيشتري پيدا كرده و شاخه هايش را گسترش داده و از قوام و استحكام بيشتري برخوردار گرديده است.

 اخوان امروزه به صورت عقيده اي دروني و پديده اي تاريخي و اميدي براي آينده وبينش و منشي فردي و روش و نگرشي براي جامعه و زندگي درآمده است. و در پشت همه اينها اراده شكست ناپذير خداوند و خون شهيدي فراموش نشدني قرار دارد.

هر كس با نگاهي بد بينانه به امر اين دنيا مي نگرد، بخاطر بياورد كه طغيان ملك فاروق مورد حمايت انگليس ها و آمريكايي ها، نتوانست حتي يك آجر از آن را بركند و شكافي را در آن ايجاد نمايد. به اميد خداوند آينده از آن اين عقيده خواهد بود، عقيده و نگرشي كه اخوان بر اساس آن قرار گرفته است و نظام اجتماعي كه ريشه در آن داشته باشد.

 در هرسرزميني اسلامي امروزه براي افراشته شدن آن پرچمي كه استعمار روزي آن را در راستاي خواري ميهن اسلامي و پاره پاره كردنش تلاش كرده بود، نداهايي بلند مي شود. اما اكنون زمان آن فرا رسيده  آن تكه هاي پاره شده در كنار هم قرار گيرند و پيكر پويا و زنده واحدي را تشكيل بدهند و اين بارحاميان آن پرچم استعمار را در هم بشكند و پاره پاره كند.

 طبيعت امور و اشياء پيروزي اين انديشه را مي طلبد و زمان از هم گسيختگي و پراكندگي به پايان خود نزديك مي شود، و در آن شرايط بسيار سخت و تاريك بود كه انديشه و نهضت اخوان المسلمين از مرگ و نيستي رهايي پيدا كرد و هيهات كه امروزه و در اين شرايط بيداري جهاني و عصر اصلاحات و احياگري از بين برود.

                          دعوة الاخوان المسلمين  سيد قطب   ص ۱۲ -۱۳  

شکنجه و اعدام علماء و زندانیان اهل سنت درزندانهای لبنان با پول و امکانات رژیم آل سعود

شکنجه و اعدام علماء و زندانیان اهل سنت درزندانهای لبنان با پول و امکانات رژیم آل سعود

به قلم : عبدالله مهاجر

زندان رومیه یکی از زندانهای بدنام و مخوف لبنان است که بسیاری از علماء و دعوتگران اهل سنت را در خود جایی داده است . شیخ عمر آل بکریه یکی از دانشمندان و علمای دعوتگر جهان اسلام می باشد که حکومت سکولار انگلیس تنها به دلیل تبلیغ و بیان اسلامی او را تحویل رژیم لبنان داد و این در حالی است که کسانی چون ابوبصیر طرطوسی و هانی السباعی و… که داعی جنگ و اغتشاش در سوریه هستند را  در دامان خود می پروراند. چرا ؟ جواب ساده است به خودتان واگذار می شود . 

در حالی که زندانهای آل سعود بیشترین علما و دعوتگران و آزادیخواهان اهل سنت را در خود جایی داده است ، با این وجود می بینیم که پارسال همین رژیم دست نشانده سه میلیارد دلار به نیروهای امنیتی حکومت لبنان جهت مبارزه با علما و اهل سنت کمک مالی نمود و اسناد ویکی لیکس هم نشان می دهند که این رژیم دست نشانده و منافق به صورت مستقیم در قتل عام اهل سنت و نابود کردن تدریجی آن دخالت دارد .

زندان رومیه در لبنان نمونه ای بر ملا شده از صدها جنایت حکومت آل سعود در حق اهل سنت می باشد .

اگر این جنایت توسط مجاهدین شریعت گرا یا یکی از حکومتهای مذهبی اسلامی صورت می گرفت چه واکنشی در سراسر دنیای سکولار و دست نشاندگان بومیشان صورت می گرفت ؟

در همان ابتدای امر هیئت علمای اخوانی به رهبری قرضاوی و قره داغی و سپس سازمان ملل و بدنبال آن سازمانهای حقوق بشری و آمریکا و اروپا و روسیه هریک جداگانه  بیانیه صادر نموده و مثل سگ عوعو می کردند .

در کردستان عراق نیز علی قرداغی دین فروش با روداوو و خندان مصاحبه نموده و با چند مصلحت تراشی جاهلانه به مسلمین یورش می برد . علی باپیر نیز به همان ترتیب ،  به جای آیه و حدیث ، با دو ضرب المثل کوردی اظهار می کرد که این کارها در اسلام وجود نداشته و مسلمین را به بدترین شیوه ی ممکن محکوم می نمود . عبدالطیف مدخلی آل سلول نیز با آوردن القابی چون اهل بدعت ، ضال ، مضل ، خوارج  و غیره به مسلمین یورش می برد .

اما چون این جنایات در زندانهای آل سعود و اقمار دست نشانده ِ آن بر علیه مسلمین صورت می گیرد، و مهمتر از آن اینکه انجام دهنده نیز یک سکولار می باشد ؛ هیچ یک از اینها  از خود اعتراضی نشان ندادند . چرا ؟ چون همه ی اینها از یک منبع سرچشمه می گیرند و هدف همه ی اینها مبارزه با قانون شریعت و نوکری مستقیم و غیر مستقیم برای کفار یهود و آمریکا می باشد . حکومت کافر و مرتد آل سعود با پول و امکانات خود و خدمت به کفار جهانی هم اکنون به عنوان کثیف ترین و سرسخت ترین دشمن اهل سنت در سراسر دنیا به شمار می رود .

تلنگری در چرائی پرداخت ماهیانه ۴۰۰ دلار به مجاهدنماهای سوریه توسط آمریکا

تلنگری در چرائی پرداخت ماهیانه ۴۰۰ دلار به مجاهدنماهای سوریه توسط آمریکا

ارائه دهنده: صلاح الدین .م

از همان آغاز درگیریها در سوریه و تشکیل جماعتها و احزاب مختلف در آن ، هر کشور منطقه ای و جهانی سعی می کرد که احزاب و گروههای مسلحی داشته باشد که در راه اهداف خاص خود آنها را به کار برده و خرج نماید . حکومت سکولار ترکیه و دست نشاندگانی چون آل سعود ، قطر و امارات و اردن و غیره به نیابت از آمریکا نیز وارد این بازی شرم آور شدند که با خون و مال و ناموس و دین مردم تجارت می کردند .

زمانی که ما اعلام نمودیم که اینها مجاهد نیستند، بلکه دست نشاندگان خائنی هستند که از فقر، محرومیت، ظلم موجود و احساسات مردم سوء استفاده می کنند؛ بسیاری از ناآگاهان می گفتند که شما تندرو، خوارج و دشمن مجاهدین در خاک سوریه هستید!! و قصد دارید جهاد سوریه را به انحراف بکشانید و …. اما واقعیتهای موجود نشان داد که حق با ما بود و هنوز از این مجرمین مجاهد نما واقعیتهای  زیادی وجود دارد که با گذشت زمان اندک اندک روشن خواهد شد .

عده ای می بینند که حقوق بگیران مستقیم آمریکا و همچنین مزدوران مستقیم ناتو(از کانال حکومت سکولار ترکیه) بر ادلب حاکمیت یافته اند و می بینند که به تدریج رهبران مخالف آمریکا و ناتو در جماعتهای مختلفی چون حراس الدین و… حذف می شوند، اما باز از صف این خائنین جدا نمی شوند!!

در اینجا واضح است که مشکل این دسته در جهل نیست بلکه واقعیت این است که اینها نیز جزو همین مجموعه شده اند.

هدف جنگ عساکر افغان، علت تجهیز این ارگان‌های امنیتی از سوی جامعه سکولار جهانی

هدف جنگ عساکر افغان، علت  تجهیز این ارگان‌های امنیتی از سوی جامعه سکولار جهانی

ارائه دهنده: ابومحمود کندزی

همه افراد امنیتی (اردو، پولیس، اربکی و امنیت) ظاهراً زیر شعار (خدا، وطن، وظیفه) جنبانده می‌شوند، درحالی‌که حقیقت کاملاً معکوس آن است و این حقیقت را سرقومندان اعلی قوای مسلح (اشرف غنی) در خطابه‌های متعدد و مستقیم به قومندانان و افسران این ارگان‌ها به‌وضوح کامل ابراز کرده است و هدف نهایی این قربانی و جان‌فشانی‌های ارگان‌های امنیتی را برملا نموده و جای تردیدی در توضیحات شان باقی نمانده و حقیقت نیز همین است.

اشرف غنی (به اصطلاح) سرقومندان اعلی قوای مسلح ارگ در خطاب به افسران، جنرالان و قومندانان اردو و پولیس به زبان‌های دری و پشتو به‌صراحت هدف این جنگ و قربانی‌های امنیتی را روشن ساخت و بیان کرد : «بی له تاسی نه بین‌المللی امنیت په خطر کی دی» (قوای پرافتخار امنیتی و دفاعی افغانستان مسئول امنیت جهانی هستند) «د تاسی له برکت نه دی چه نیویارگ او واشنگتن باندی حمله ندی شوی، په نیویارگ باندی بمونه ندی چودیلی»(امروز باید وضاحت واضح داشته باشیم از برکت شماست که نیویورک و واشنگتن مصون است و در آن بمب‌ها انفجار نمی‌کند این یک حقیقت است)

اشرف غنی سرقومندان اعلی قوای امنیتی و دفاعی، در یک مصاحبه اختصاصی با شبکه تلویزیون طلوع، هدف این جنگ را چنین توضیح می‌دارد که از برکت قوای دفاعی و امنیتی افغانستان و مردم افغانستان امریکا مصون است، ما در مصٔونیت امریکا نقش کلان داشتیم و این وظیفه ماست یعنی به‌صراحت اعتراف می‌کند که وی برای امنیت امریکا توظیف شده و این ارگان‌ها برای حفظ جان و مال آمریکایی‌ها جان می‌بازند و می‌میرند.

حتی در پاسخ سؤال یک گرداننده تلویزیون طلوع که پرسید: آزاردهنده‌ترین ماده توافقنامه طالبان با امریکا برای شما کدام بود؟ او در پاسخ به‌صراحت گفت که برآمدن قوای بر اساس درخواست آنان (یعنی طالبان) نه بر اساس خواست شریک شان که ماستیم، این‌همه اعترافات آشکار، مسیر این جنگ و هدف این قربانی‌های افراد امنیتی را واضح می‌سازد که همه این کشته‌ها و تلفات نیروهای امنیتی و دفاعی از بهر رضای امریکا، مصٔونیت امریکا و امنیت نیویورک و واشنگتن است و بس.

امروز تمام قوای دفاعی و امنیتی رژیم کابل برای مصونیت نیویورک و واشنگتن می‌جنگند و برعلاوه‌ای که حافظ امنیت جهان سکولار هستند، در حقیقت مانع نظام خالص اسلامی نیز می‌باشند که چنین کردار ننگین، آنان را از اسلام دور می‌کند و خون‌هایشان هدر است و بنا بر نصوص شرعی حشر و حساب آنان در آخرت نیز یکجا با همین کفار متجاوز و اشغالگر سکولار صورت خواهد گرفت و با سرنوشت آنان دچار خواهند شد. خسرالدنیا والآخره و نعوذ من ذلک.

رئیس سابق حزب مطالبه آزاد: بزرگترین دشمن کردها پ.ک.ک است.

رئیس سابق حزب مطالبه آزاد: بزرگترین دشمن کردها پ.ک.ک است.

ارائه دهنده :  محسن صادقی (سقز)

چریکهای کمونیست حزب کارگران اوجالان (پ.ک.ک ) در دهه های گذشته صدها مسلمان اهل سنت کردستان ترکیه را به جرم کهنه پرستی و مخالفت با قوانین کمونیستی خود ترور و اعدام نموده اند . نمونه ی آن درگیریهای خونینی است که با حزب الله کردستان ترکیه داشته است . این حزب کمونیست و چپ به همراه سکولاریستهای کمالیست ترکیه هزاران مسلمان اهل سنت کردستان ترکیه را به صورت هماهنگ قتل عام و نابود نموده و یا روانه ی زندانها نمودند اما نتوانستند این شعله های فروزان را خاموش گردانند . نمونه ی زنده ی آن حضور فعال حزب الله کردستان ترکیه در میان مسلمین این دیار و وجود هزاران زندانی کرد مسلمان در زندانهای رژیم سکولار ترکیه می باشد .

این بار زکریا یاپیچی اوغلو، رئیس سابق حزب مطالبه آزاد (هدی پار) در اظهاراتی با اشاره به این که درگیری ها میان حزب مطالبه آزاد و پ.ک.ک به ضرر تمام کردهای ترکیه خواهد بود، عنوان کرد: پ.ک.ک به هیچ عنوان جریان های مخالف خود را تحمل نمی کند به همین دلیل در تلاش است تا هر جریانی که در مناطق کردنشین برخلاف اصول خود باشد را تصفیه کرده و از بین ببرد. جوابی که حزب مطالبه آزاد به پ.ک.ک خواهد داد فقط از طریق سیاست خواهد بود. حزب مطالبه آزاد دارای هیچ ساختار نظامی نیست. اگر جریانی در مناطق کردنشین ترکیه باعث خونریزی شود بزرگترین دشمنی با کردها را کرده است. پ.ک.ک در مناطق کردنشین دست به کشتار زده است، بزرگترین دشمن کردها پ.ک.ک است. اگر قرار باشد بار دیگر گروه های کرد با یکدیگر درگیر شوند وضعیت داخلی ترکیه به مانند سوریه خواهد بود. و اداره کردستان ترکیه از عهده دولت مرکزی خارج خواهد شد. به همین دلیل بنده تصور نمی کنم دولت در پی ایجاد این نوع درگیری ها و استفاده از آن باشد. در این نوع درگیری ها پیروزی به وجود نخواهد آمد.

وی در ادامه اظهارات خود تصریح کرد: روابط ما با حزب الله یک رابطه غیر معمول نیست ما به عنوان یک حزب اسلامی با حزب الله که بر اساس اصول اسلامی حرکت می کند دارای اشتراکاتی هستیم و طرفدارانمان نیز از یک قشر مشترک هستند. اقداماتی مانند تکفیری بودن و نژادپرستی از اصول اولیه ما دور است. با حزب الله و سایر جریان های اسلامی کورد در ترکیه دارای دیدگاه های مشترکی هستیم ما خواهان نمایندگی سیاسی حزب الله و تمام جریان های اسلامی دیگر در داخل ترکیه هستیم و در این خصوص با تمام آنان تماس برقرار خواهیم کرد.

سخنان ظریف در مورد امارت اسلامی طالبان : واقعیت یا مصرف تبلیغاتی

سخنان ظریف در مورد امارت اسلامی طالبان : واقعیت یا مصرف تبلیغاتی

به قلم: ابوبکر الخراسانی  

جمهوری اسلامی ایران همواره سعی داشته است که در جبهه ی جنگ با آمریکا و متحدینش تمام گروههای همسو را با تأکید بر مشترکات متحد کند و همواره سعی داشته است تا در روابط خود با حاکمیتهای مسلمان و حتی غیر مسلمان از رفتارهای تنش آور خودداری کند؛ اما چند روز گذشته و به دلیل سخنان اخیر ظریف (مجری طرح شکست خورده ی برجام) در مورد طالبان ما پس از سالها شاهد اولین واکنش نامتعارف رسمی طالبان علیه ج.ا.ایران بودیم.

با آنکه قصد نقد سخنان ظریف (وزیر امور خارجه ی اصلاح طلبان) را نداریم اما لازم است به دو نکته ی اساسی اشاره کنیم:

  1. در جنگ روانی برعلیه «مثلث دروغساز» و بخصوص کفار سکولار و اشغالگر جهانی و مزدوران محلی آنها همیشه باید قاعده ی «الْحَرْبُ خُدْعَةٌ»( البخاري ۳۰۳۰، ومسلم ۴۶۳۷) را در نظر بگیریم و به اقدامات عملی دارالاسلام اهمیت دهیم.
  2. ظریف در این مصاحبه مسائلی را مطرح کرده است که با سیاستهای چند دهه ی گذشته ی ج.ا.ایران در برابر نهادهای مختلف بین المللی سکولار سازگاری ندارد و علاوه بر آن سیاستهای ج.ا.ایران را تابع این نهادهای سکولاریستی دانسته است در حالی که این برخلاف واقع است و نمی تواند صحت داشته باشد.

ظریف وزیر امور خارجه در دولت اصلاح طلبان در پاسخ به سؤالی درباره تعریفش از طالبان می گوید:” تعریف ما این است که طالبان اقدامات تروریستی زیادی کردند… این‌که طالبان یک گروه تروریستی هست یا نه در قوانین ما هنوز طالبان را از گروه تروریستی خارج نکردیم. در قوانین ما کما این‌که در قوانین ملل متحد بوده است. ما تابع ملل متحدیم”.

و در پاسخ به سؤال مجری مبنی بر تروریستی بودن طالبان می گوید: “همان‌طور که شورای امنیت ملل متحد تصمیم می‌گیرد، ما همان رفتار راداریم.”

اما واقعیت این است که طالبان جزو گروههای تروریستی سازمان ملل نیست، و اینکه ایران هم در برخورد با مسلمین مقلد و«تابع» سازمان ملل سکولار یا سایر نهادهای سکولاریستی جهانی باشد باز صحت ندارد.

آیت الله خامنه ای به عنوان رهبر  و نماد کنونی جمهوری اسلامی ایران در مورد شورای امنیت می گوید: ” متأسفانه ترکیب سازمان ملل متحد معیوب است و زورگوترین قدرت‌های دنیا که دارای سلاح اتمی و سابقه‌ی استفاده از آن نیز هستند، بر شورای امنیت مسلط شده‌اند. (دیدار بان‌کی‌مون دبیرکل سازمان ملل متحد با رهبر ایران۱۳۹۱ /۰۶/۰۸)

شورای امنیت، یك روز اشغال فلسطین به وسیله‌ی گروههای تروریست جرّار را سریعاً به رسمیت شناخت و نقشی اساسی را در پیدایش و تداوم این ظلم تاریخی بازی كرد، و پس از آن چندین دهه همواره در برابر نسل‌كشی‌ها، آواره‌سازیها، جنایتهای جنگی و انواع جرائم گوناگون دیگر آن رژیم، سكوت رضایت‌آمیز كرد، و حتی هنگامی ‌كه مجمع عمومی رأی به نژادپرست‌بودن صهیونیسم داد، نه تنها با آن همراهی نكرد، كه در عمل ۱۸۰ درجه با آن فاصله گرفت. كشورهای زورگوی عالم كه برخوردار از عضویت دائم در شورای امنیت‌اند از این مجمع جهانی همچون ابزار استفاده میكنند. نتیجه آنكه نه تنها این شورا به كار امنیت در جهان كمكی نمیكند بلكه هرجا كه قرار است مفاهیمی همچون حقوق‌بشر یا دموكراسی و امثال آن، وسیله‌‌ی زیاده‌طلبی و سلطه‌ی بیشتر آنان گردد،‌ به كمك ایشان می‌شتابد و بر كارهای نامشروع آنان پوششی از فریب و دروغ می‌افكند.” (بیانات در چهارمین کنفرانس حمایت از ملت فلسطین (۱۳۸۷/۱۲/۱۴))

در این صورت واضح است که این مصاحبه و سخنان ظریف با نگرش و اصول دیپلماسی ج . ا. ایران در برخورد با نهادهای مختلف سکولاریستی و همچنین با واقعیتی که در چند دهه ی گذشته در ج . ا. ایران در جریان بوده است سازگاری ندارد و تنها مصرف تبلیغاتی در جنگ روانی دارد.

یادی از شهداى بوسنی و هرزگوئین

یادی از شهداى بوسنی و هرزگوئین

به قلم: مولوی عبدالحکیم عثمانی [استاد دارالعلوم زاهدان]

در زمانی که جمهوری اسلامی ایران به صورت مستقیم سربازانی را برای دفاع اهل سنت بوسنی و هرزگوئین فرستاده بود تمام مسلمین با تمام گرایشهای مذهبی در کنار هم به دفاع از خواهر و برادران خود مشغول بودند و شهدائی چون «عبدالله کلاشک»، «رسول حیدری»، «سیدمحمدحسین نواب» و «بهنام نیکنام» و… را تقدیم جهاد فی سبیل الله و دفاع از مسلمین اهل سنت بوسنی کردند.

  ” ابوهمام شهرانی  هم جوانی بود از شهر “خمیس” که در جنوب سعودی زندگی می‌کرد و از دوران کودکی در حلقه‌های حفظ شرکت می‌جست. آرامش و متانت، تواضع و بردباری، نرمی و سادگی، صفا و نورانیت در چهره و وجودش نمایان بود.

بیست سال سن داشت که فجایع بوسنی تازه شروع شده بود. او همواره با درد و سوز، حسرت و تأسف، اخبار مسلمانان بوسنی را دنبال می‌کرد. روزی با یکی از دوستانش اوضاع بوسنی را تجزیه و تحلیل می‌کرد و در همان جلسه تصمیم گرفتند به هر قیمتی که شده است خود را به بوسنی برسانند. آنها برای رسیدن به “بوسنی” از طریق  “کرواسی” تلاش زیادی کردند و توانستند خود را به کرواسی برسانند؛ اما کرواتها مانع از رفتنشان به بوسنی شدند و آنها را برگرداندند.

آنها ناامید نشدند و باری دیگر شانسشان را آزمودند و عازم سفر شدند. بالاخره سال ۱۴۱۵ هـ.ق، اواخر ماه جمادی الثانی بود که توانستند خودشان را به بوسنی برسانند. آنها مستقیماًَ جهت فراگیری آموزشهای لازم به اردوگاه مجاهدین ملحق شدند و مدتی بعد عازم جبهه شدند. ابوهمام علاقۀ زیادی به شهادت داشت و دوست داشت حفظ قرآن مجید را نیز به پایان برساند. اغلب روزۀ نفلی داشت و شبها را درعبادت به سر می‌برد. سرانجام در تابستان ۱۴۱۵ هـ ق یکی از بزرگترین عملیاتها اتفاق افتاد. این عملیات که “فتح المبین” نام داشت، سبب پیروزی بزرگی گردید.

ادامه خواندن یادی از شهداى بوسنی و هرزگوئین

درسها و عبرتهائی در قیامهای مردم کردستان عراق بر علیه سکولاریستها

درسها و عبرتهائی در قیامهای مردم کردستان عراق بر علیه سکولاریستها

به قلم: ابوعبدالله موکریانی

زمانی که در سال ۱۳۷۰ شمسی برای اولین بار جماعت اسلامی کردستان عراق در پناه قیام عمومی مسلمین در کردستان عراق وارد رانیه شد انتظار می رفت برای این بخش از مسلمین آینده ای روشن در پناه قانون شریعت الله رقم بخورد. اما بر اثر نبود منهج صحیح انقلابی و تولید تفرق در جماعت اسلامی و خیانت آشکار احزاب سکولار و دارودسته ی منافقین (سکولار زده) داخلی و حمایتهای آشکار آمریکا و ترکیه و رژیم صهیونیستی و سایر قدرتهای سکولار جهانی از سکولاریستهای محلی کورد سایه ی نا امیدی و شکست بر نهضت اسلامی مردم کوردی که خود ما شاهد آوارگی چند میلیونی و سختی های زندگی آنها بودیم حاکم شد.

قدرتهای سکولار جهانی جهت حفظ منافع خود با پشتیبانی از احزاب سکولار و بالفطره مزدور کورد یک حریم پرواز ممنوع برقرار کردند و یک سیستم سکولاریستی حکومتی جدا از حکومت عراق را برای این سکولاریستها و دارودسته ی منافقین به ظاهر اسلامگرا تشکیل دادند.  

کوردهای مسلمان با تمرکز بر نژادگرائی با اعتماد به سکولاریستهای مزدور دچار یک تصمیم اشتباه شدند و با حاکم کردن مشتی خائن و دزد و فاسد سکولار برخود بعد از ۳۰سال در حال پس دادن این باج حماقت خود هستند. زمانی همین سکولاریستهای مرتد بر کوردهای ایران حاکمیتی چند ماهه از ظلم و مزدوری برای صدام حسین و جنگ داخلی و تحمیل فقر بر مردم و باج گیری و رواج مفاسد اخلاقی و عقیدتی داشتند و شایسته بود کوردهای عراق از این سکولاریستهای محلی و سایر سکولاریستهای مزدور در سرزمینهای مسلمان نشین دیگر عبرت می گرفتند.

احزاب سکولاری که بر اثر غفلت و تفرق میان حرکت اسلامی به تدریج قدرت گرفتند بعد از دو سال جنگی داخلی تمام عیاری را بر علیه همدیگر و بخصوص بر علیه حرکت اسلامی و جماعتهای اسلامی دیگر راه انداختند و طبق آمار رسمی خودشان بیشتر از ۳۵ هزار کورد را برای اهداف پلید سکولاریستی خود قربانی کردند و بعد از آن بر سر تقسیم دزدی منابع مادی کوردها و رواج انواع مفاسد اخلاقی و سرکوب خواسته های اسلامی کوردهای مسلمان، آمریکا و انگلیس با زور و رژیم صهیونیستی و ترکیه با زبان آنها را با هم آشتی دادند.

این مزدوران که ادعای اتحاد تمام کوردها را دارند هنوز بعد از ۳۰ سال حاکمیت دارای دو پایتخت (یکی در سلیمانیه و دیگری در اربیل) هستند؛ مثل احزاب کومله و دمکراتها که در یک اردوگاه تبدیل به چند حزب مختلف و متضاد شده اند و ادعاهای آنچنانی دارند.

شما تصور کنید در سال ۱۳۷۲ شمسی با دزدی و چپاول منابع نفتی از کانال نفت کشها و فروش سایر منابع زیر زمینی و معادن کوردها و بودجه ای که از حکومت مرکزی می گرفتند بودجه ای معادل کشور اردن را در اختیار داشتند که برای این چند شهرکورد عراق می توانست فرصت مناسبی برای ترقی و رفاه عمومی باشد، اما چون هدف سکولاریستها مزدوری و چپاول اقتصادی مسلمین و سرمایه گذاری میلیاردی در بانکهای خارجی برای خود و زورگوئی بود برای مسلمین کورد چیزی جز مشتی تعصبات نژادی و سرکوب و زندان و قتل به ارمغان نیاوردند.

همگی به یاد داریم که آیت الله رفسنجانی در سفری به کردستان ایران طی یک سخنرانی گفت:حاضریم به هرکس که می خواهد، پاسپورت بدهیم تا او به اربیل و سلیمانیه برود و وضعیت اقلیم کُردستان عراق را با طرح های سازندگی که ما در شهرها و روستاهای کُردستان ایران انجام داده ایم، مقایسه کرده و حقیقت را درک کند!

این است ثمره ی یک تصمیم اشتباه که از چاله صدام حسین سکولار به چاه سکولاریستهای بومی افتادن و این است ثمره ی حاکمیت حاکمیت سکولاریستهای مزدور بر کوردهای مسلمان که یک بار در اوایل انقلاب اسلامی ۵۷ کوردها شاهدش بودند و اینبار در کردستان عراق ۳۰ سال تجربه اش کردند و باز چند ماهی است در پناه دیکتاوری پرولتاریای پ.ک.ک در کردستان سوریه شاهدش هستند.

آیا کوردهای مسلمان عبرت می گیرند؟

در دشمن شناسی تا چه اندازه هوشیار بوده ایم؟ آیا راه اتحاد و وحدت را یاد گرفته ایم؟

در دشمن شناسی تا چه اندازه هوشیار بوده ایم؟  آیا راه اتحاد و وحدت را یاد گرفته ایم؟

به قلم: ابومحمود کندزی

عده ای از مسلمین از خود می پرسند که با اینهمه جنگ داخلی میان مسلمین و با اینهمه اشغالگری توسط کفار سکولار جهانی و غلامانشان چگونه باید از این معضل و مشکل جنگ و اختلاف بین مسلمین رهایی یافت؟ آیا ما دشمن خودمان را شناخته ایم؟

مسلمین باید خوب بدانند که امروزه :

  • دشمن ما کسی نیست که از روی تاویل و اجتهادش می گوید قرآن مخلوق است، بلکه دشمن ما کسی است که اصلا قرآن را قبول ندارد.
  • دشمن ما کسی نیست که از روی تاویل و اجتهاد، استوی را استولی می خواند، بلکه دشمن ما کسی است که اصلا  الله مسلمین را قبول ندارد.
  • دشمن ما کسی نیست که از روی تاویل و اجتهاد به بعضی مسائل معتقد است که دیگری به آن معتقد نیست.

دشمن ما سکولاریستهای جهانی مثل آمریکا و ناتو و سایر قدرتهای جهانی هستند که به همراه غلامان محلی اشان آتش فتنه را بین مذاهب و فرقه های مختلف اسلامی روشن می کنند تا مسلمین را به جان هم بیاندازند و خودشان با چپاول منابع مسلمین در امنیت به سر ببرد.

نگاهی به جامعه اسلامی در حالت عمومی و کلی آن بیاندازید، چه می بینید؟  قتل، کشتار، انفجار، تکفیر مخالف، فقر، آوارگی، صلب امنیت و….

نگاهی به جامعه کفار سکولار بیاندازید، در آنجا چه می بینید؟ امنیت، پیشرفت، تکنولوزی و….

برای اینکه کفار با اینکه در باطل هستند، اما با هم متحد هستند و با دزدی از منابع مسلمین خود را مرفه کرده اند، اما مسلمین با اینکه حق را به همراه دارند، اما با همدیگر متحد نیستند

مسلمین به جای اینکه با هم متحد باشند و با دشمن اصلی شان بجنگند، به جان همدیگر افتاده اند و با برچسپ تکفیر، مخالفانشان از اهل قبله را از بین می برند، که موجب جنگ های فرسایشی در بین مسلمین می شود.

پس دشمن من و شما فلان مسلمانی نیست که خودش هم قربانی جنایات اشغالگران و مزدوان آنهاست؛ بلکه دشمن من و شما خود اشغالگران و غلامانشان هستند؛ و راه کسب قدرت هم در تفرقه و جنگ داخلی نیست بلکه در اتحاد و وحدت اسلامی است.

تو تا چه اندازه از گمراهی تفرق که مسبب ضعف و سستی و ذلت و شکست است فاصله گرفته ای؟ و تا چه اندازه به اتحاد و وحدت اسلامی نزدیک شده ای که از اسباب قوت و نصرت و پیروزی و عزت است؟

در جنگ کنونی دو گروه نجدی جولانی و حراس الدین کدامیک تغییر کرده اند؟

در جنگ کنونی دو گروه نجدی جولانی و حراس الدین کدامیک تغییر کرده اند؟

به قلم : ابوصلاح الدین الکوردی

می دانیم که در سوریه دهها گروه نجدی مسلح مثل قارچ روئیدند و همه بلا استثناء با همدیگر جنگیدند و همدیگر را تضعیف و نابود کردند تا به این چند گروه باقی مانده در ادلب رسیده اند.

در میان این چند گروه نیز دارودسته ی نجدی جولانی و جماعت نجدی حراس الدین از قدرت بیشتری برخوردارند. هم اکنون میان این دو گروه نجدی جنگی تبلیغی و گاه گاه جنگهای پراکنده ی مسلحانه در جریان است.

دارودسته ی جولانی جماعت حراس الدین را متهم می کنند که حراس الدین تغییر کرده و به قول خودشان منهج داعشی دارد و همه قیادات و جندی ها هیئت را تکفیر می کند، در حالی که منهج هر دوی آنها نجدیت است و حراس الدین هر حکمی که می دهد بر اساس همان منابع علمای نجدی است که گروه نجدی جولانی هم به همین منابع مراجعه می کند.

یک زمانی دارودسته ی جولانی بر اساس همین منابع نجدیت جبهه درع الفرات را به خاطر موالات با ترکیه و همکاری با طواغیت تکفیر می کرد و همین گروه جولانی در زمان جبهه النصره به کرار در خصوص کفر جیش الحر سخن گفتند.

حالا جماعت حراس الدین دقیقاً همین سخنان گذشته ی گروه جولانی را تکرار می کند اما گروه جولانی و کسانی چون ابوبصیر طرطوسی هر کس که ترکیه و جماعتی که موالات با این کشور داشته باشند را تکفیر کند خوارج و داعشی می نامند!!

به همین دلیل ساده است که جماعت حراس الدین از نگاه این دو داعشی و خارجی شده اند، اما واضح و آشکار است که نه حراس الدین تغییر کرده است و نه  منهج نجدیت آنها، بلکه این ابوبصیر و دارودسته ی جولانی هستند که از منهج وعقیده نجدیت به سمت منهج لیبرالی و حرکت در مسیر اهداف ناتو (از کانال حکومت سکولار ترکیه) تغییر مسیر داده اند.