وهابیت شعاریست برای مخالفت با اهل سنت، فریب نخور! (۱)

وهابیت شعاریست برای مخالفت با اهل سنت، فریب نخور! (۱)

به قلم: مجاهد دین

به نام خدای خالق تضاد ها؛ خدایی که خوب و بد، زشت و زیبا، سفید و سیاه، هدایت و گمراهی و اختلاف را بوجود آورد تا ما را بوسیلۀ آن آزمایش نماید.

امروز دلم گرفته بود چون پیام‌هایی برایم می‌آمد که مرا همانند نوش دارویی پس از مرگ سهراب می‌دانست. برای همین خواستم آنچه تجربه کردم را بنویسم تا شاید در این راه تاریک چراغی به دست کسی داده باشم. 

چون تو می‌بینی که شخص دغدغۀ دین را دارد، الله و رسولش را از ته دل دوست دارد، به عبارتی دیگر اخلاص بسیار زیادی دارد؛ آمادۀ خدمت کردن به اسلام است، هنوز چیزی یاد نگرفته است، می‌خواهد دین را یاد بگیرد، اما پیش چه کسی می‌رود تا این دین را به او یاد بدهد؟ مساله اینجا مهم می‌شود.

ده دوازده سال قبل را به یاد بیاورید… شک ندارم بسیاری از شما (سلفی جهادی‌ها) همینطور بودند. نوجوانان و جوانانی تر و تازه و پر انرژی و ساده و بدون غل و غش و کلک و ریا، پر از صفا و صمیمیت و پاکی و یک دلی بودیم و عشق الله و رسولش را داشتیم. با چه شور و شوق فراوانی سخنرانی‌های بعضی ماموستایان را می‌شنیدیم که دربارۀ توحید و شرک صحبت می‌کردند. به مسجد می‌رفتیم، آن مسجدهایی که جز چند تا پیر مرد کسی دیگر برای نمازهای فرض نمی‌آمد، اکنون پر شده بود از جوانانی که یکی دو صف را پر می‌کردند. پاهایی به هم چسپیده و شانه‌هایی تراز. البته شیرینی ایمان احساس می‌شد. قلبت به بهشت خوشحال بود و هموراه دوزخ جلوی چشمانت بود و از گناهان کوچک و بزرگ دوری می‌کردی. سواک همراه همیشگی‌ات بود و نشان از سیمای ساده و سنتی‌ات داشت. لباسی سفید و بی آلایش می‌پوشیدی، کمی ‌ریش داشتی و بخاطر زدن آن نزد بقیه برادران سرزنش می‌شدی. اما حقیقتاً کاملاً مبتدی و کاملاً بی‌سواد بودی. جز دو سه تا سخنرانی، و شاید دو سه تا کتاب و مقاله، چیز دیگری نداشتی.

ادامه خواندن وهابیت شعاریست برای مخالفت با اهل سنت، فریب نخور! (۱)

حفظ دارالاسلام مساله ی اساسی و استراتژیک مومنین

حفظ دارالاسلام مساله ی اساسی و استراتژیک مومنین

به قلم: کارزان شکاک

اگر به تمام منابع فقهی مذاهب مختلف اسلامی مراجعه کنیم متوجه می شویم که حفظ دین مقدم بر حفظ جان، مال و دنیا و تمام خواسته های دنیوی ماست و برای حفظ دینمان باید به اسبابی شرعی پناه ببریم که دینمان را حفظ کنیم.

بزرگترین و اساسی ترین ابزاری که می تواند از دین و سپس از جان، نسل، آبرو، ناموس و سایر ضروریات ما در برابر دشمنان آشکار خارجی و دارودسته ی منافقین داخلی محافظت کند قدرت حکومتی دارالاسلام است که مظهر و نماینده ی اراده ی تمام مسلمین و ضامن ترقی و پیشرفت همه جانبه ی جامعه در تمام جنبه های مختلف عقیدتی و مادی است.

البته در زمان ما و با وجود آنهمه پیمانهای امنیتی و نظامی جهانی و محاصره ها و محدودیتهای مختلف اقتصادی که کفار سکولار جهانی متوجه دارالاسلام کرده اند، حرکت طبیعی دارالاسلام در مسیر طبیعی رشد و ترقی با موانعی روبرو شده است.

با این وجود اگر به تاریخ اروپا نگاه کنیم که بعد از رنسانس تا کنون و به مدت بیشتر از ۴ قرن با تاراج منابع مادی سرزمینهای دیگر به اینجا رسیده است، دارالاسلام ما با تمام محدودیتهائی که برایش به وجود آمده است با اتکاء به داشته های خودش بعد از ۴ دهه پیشرفتی شگفت انگیز داشته است، هر چند هنوز اهدافی وجود دارند که جهت رسیدن به آنها نیاز به تدرج و مرور زمان وآمادگیهای لازم دارند.

ما برای دارالاسلام خود همچون کشوری مستقل، اهداف و آرزوهای والائی را در سر داریم اما باید متوجه باشیم که با توجه به مشکلات امنیتی و اقتصادی که دارالکفرهای سکولار جهانی و طاغوتهای منطقه ای برای ما فراهم کرده اند، باید با درک «وضع موجود» و اولویت بندی نیازهای خود بپذیریم که : بعد از حفظ ایمان، حفظ دارالاسلام در اولویت اول هر مومنی است که سپری جهت حفظ دین و جان و ناموس و آبرو و مال ما در برابر کفار سکولار جهانی و مزدوران محلی آنهاست و رسیدن به سایر نیازهای مادی در اولویتهای بعدی قرار دارند.

چنانچه جهت رسیدن به نیازهای مادی در غیر زمان خودش، تابع تبلیغات کفار سکولار جهانی و احزاب سکولار و مزدور بومی و دارودسته ی منافقین داخلی شویم که موجودیت دارالاسلام را هدف قرار داده اند، بدون شک هر گونه همراهی با آنها حکم تخریب و بازدارنگی را دارند.

دارالاسلام در معرض جنگ آشکار تبلیغاتی و روانی دشمنان قرار گرفته است و حتی کسانی که گوشه گیری می کنند و همه اش غر می زنند و ایراد می گیرند و در برابر این جنگ روانی واکنش نشان نمی دهند بدون شک دچار خیانت سکوت شده و باید نزد الله تعالی پاسخگوی بی تفاوتی ها خود باشند.  

مومنینی که به «بیماری تخصص در مسائل ریز و رها کردن مسائل اساسی و استراتژیک» دچار شده اند در تحلیل اوضاع کلی موجود و هدایت امور مانع بزرگی ایجاد می کند و در انتقادات خودشان مسائل اصلی وزیربنائی و اولویتهای اصلی جهاد و دارالاسلام را نادیده می گیرند، و توجه خودشان را فقط به مسائل فرعی و ریز درجه چندم محدود می کنند که نیاز روز مسلمین نیست، و اولویت الان مسلمین نیست، و به درد الان مسلمین نمی خورد، و پاسخی برای سوال الان مسلمین نیست.

پس: دارالاسلام خود را دریابیم که حفظ آن مساله ی اساسی و استراتژیک مومنین است که به وسیله ی آن سایر ضروریات هم حفظ می شوند.

از عبدالمنان سنی و داعش نجدی تا حشد شیعی در سیاستهای اداره ی کابل

از عبدالمنان سنی و داعش نجدی  تا حشد شیعی در سیاستهای اداره ی کابل

به قلم : عثمان بدخشانی

زمانی عبدالمنان نیازی از منشعبین طالبان با سخنانی تهدید آمیز شیعیان را به نابودی و قتل عام تهدید می کرد و به سبکهای مختلفی هم از شیعیان می کشت و هم از طالبان. چون عده ی زیادی از شیعیان به طالبان بیعت داده بودند و حتی به عنوان فرماندار و رئیس مناطق خود انجام وظیفه می کردند .

بعد از مدتی مشخص شد که عبدالمنان نیازی از متحدین اداره ی کابل است و دیدیم که بعد از مدتی کشته شد. حالا همین اداره ی کابل سعی دارد جهت تولید جنگ داخلی میان شیعه و سنی جماعتی تحت عنوان «حشید شیعی» را در کابل راه اندازی کند، و همچنانکه نیازی را در قتل عام شیعیان و طالبان مدیریت می کرد به این شیوه این گروه شیعی را نیز مدیریت کند .

واضح است که برای اداره ی کابل نه نیازی شیعه کش مهم است و نه حشد شیعی، بلکه ماندن خودش مهم است. تولید حشد شیعی و فرار طالبان از جنگ مذهبی در واقع یعنی زنده کردن دوباره ی داعش در میان افغانها و قتل عام شیعیان.  

این دسته از شیعیان اگر خودشان جزو شیعیان انگلیسی و شریک جرم امثال کرزای و غنی و سایر خائنین در خدمت به آمریکا و خیانت به افغانها نیستند و دلسوز هم مذهبهای خود هستند و می خواهند از مرجعی تبعیت کنند و حتی مرجعیت طالبان را قبول ندارند برایشان بهتر است از سیاستهای کلان دارالاسلام ایران در ایجاد وحدت میان مسلمین و سیاستهای آن در برابر طالبان پیروی کنند نه از اداره ی کابل که هیچ شیعه و سنی ای در خائن و دست نشانده بودن آنها شک ندارد.

اینها هرگز نمی توانند پشتوانه ی شیعیان افغانستان را به دست آورند همچنانکه گروههای خائن حکمتیار و ربانی و کرزای و غنی و … نتوانسته و نخواهند توانست حمایت اهل سنت را به دست بیاورند. اگر اهل سنت در افغانستان دارای تجمعات منسجمی هستند اما شیعیان دارای مناطق متفرق و محله های جدا از هم در شهرهای مختلف هستند و تنها کسانی که :

  • جاهل و اهل حماقت باشند
  • دشمنان آگاه باشند

در افغانستان جنگ شیعی سنی راه می اندازند؛ چون در نهایت به قتل عام وحشیانه ی شیعیان توسط گروههائی چون داعش و نیازی و … ختم می شود .

شیعیان افغانستان اگر مرجعیت طالبان را نمی پذیرند بهترین گزینه برای آنها این است که مرجعیت دارالاسلام ایران را بپذیرند و فریب دشمنان شیعه و سنی را نخورند و گوشت دم توپ دشمنان و ابزار رسیدن دشمنان به اهدافشان نشوند؛ هرگز فراموش نکنند که افغانستان نه عراق است و نه سوریه و نه لبنان .

با آنکه وفایی‌زاده،‌ سرپرست وزارت فرهنگ افغانستان، ریاکارانه گفته است که این«حشد الشیعی» که  در کابل و زیر نظر حکومت کابل تشکیل شده است «مزدور و ابزار دست بیگانگان» است و اضافه کرده که «تحریک کردن تهدیدات امنیتی علیه مردم افغانستان، آتشی بر می‌‌افروزد که دامن ایران را نیز می‌گیرد»، بدون شک باید فهمید که اینهم توطئه ای دیگر چون توطئه ی نیازی توسط اداره ی کابل جهت راه انداختن جنگ داخلی شیعی سنی است .

اداره ی کابل که مجری طرحهای آمریکا و ناتو ورژیم صهیونیستی و حکومت فاسد آل سعود و امارات است ابتدا با طرفداران بغدادی و داعش و نیازی نتوانست این جنگ داخلی میان شیعیان و سنی ها را راه بیندارد، امروز به این دسته از شیعیان پناه برده است و سعی دارد ابتدا جنگی شیعی سنی در افغانستان راه بیندازد و بعد دامنه ی آن را به جنگ افغانها با ایرانی ها بکشاند و بعد از تولید جنگ مذهبی بقای خود را تضمین کنند.

شک نداشته باشید که اداره ی کابل دسته هائی از سنی ها را هم بر علیه این شیعیان تحریک و تسلیح خواهد کرد.

آیا این شیعیان و سنی ها بیدار می شوند؟

کشتار مسلمین بوسنی جنایتی دیگر در کارنامه ی سکولاریستهای محلی و جهانی و عبرتی دیگر برای مسلمین

کشتار مسلمین بوسنی جنایتی دیگر در کارنامه ی سکولاریستهای محلی و جهانی و عبرتی دیگر برای مسلمین

به قلم: کیوان مریوانی

سکولاریستها در طول تاریخ جنایات متعدد و وحشتناکی را نسبت به مسلمین انجام داده اند که جنایات فرانسوی ها در الجزائر و جنایات انگلیسی ها در سلیمانیه عراق و جنایات آمریکا و ناتو در سومالی و لیبی و افغانستان و یمن و عراق و سوریه و جنایات سکولاریستهای میانمار و اندونزی و صدام حسین و آتاتورک و… تنها بخشی از جنایات این کفار سکولار جهانی و محلی در حق مسلمین بوده است.

کشتار مسلمین بوسنی هم یکی دیگر از جنایات کفار سکولار جهانی و سکولاریستهای منطقه ای با نظارت سازمان ملل سکولار است. کشتار سربرنیتسا یا نسل‌کشی سربرنیتسا بزرگترین کشتار در تاریخ اروپا پس از جنگ جهانی دوم است که توسط ارتش سکولار صرب بوسنی به فرماندهی رادوان کاراجیچ و راتکو ملادیچ علیه مسلمانان بوسنی و هرزگوین در ژولای ۱۹۹۵ میلادی رخ داد. این نسل کشی هدفدار و با برنامه‌ی پیشین صورت گرفت. تنها در این شهر بیش از ۸۰۰۰ مسلمان قتل عام شدند.

این جنایت با همکاری سازمان ملل سکولار انجام شد. به همین دلیل به گفته‌ی کوفی عنان، دبیرکل سابق سازمان ملل، فاجعه سربرنیتسا تا ابد لکه‌ی سیاهی در تاریخ سازمان ملل خواهد بود.

 در ۱۶ آوریل ۱۹۹۳ شورای امنیت سازمان ملل طی قطعنامه‌ای سربرنیتسا را منطقه‌ی امن و تحت حمایت نیروهای  حافظ صلح  سازمان ملل اعلام کرد. نیروهای حافظ صلح را یک گردان ۴۰۰ نفره از سربازان هلندی تشکیل می‌دادند. در پی آن سازمان ملل از مسلمین خواست که اسلحه های خود را تحویل آنها دهند و مسلمین هم فریب خورده و اسلحه‌ های خود را به نیروهای سازمان ملل تحویل دادند.

این آرزوی کفار است که مسلمین اسلحه های خود را کنار بگذارند تا بتوانند مسلمین را نابود کنند. الله تعالی می فرماید: وَدَّ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ لَوۡ تَغۡفُلُونَ عَنۡ أَسۡلِحَتِكُمۡ وَأَمۡتِعَتِكُمۡ فَيَمِيلُونَ عَلَيۡكُم مَّيۡلَةٗ وَٰحِدَةٗۚ (نساء/۱۰۲) كافران دوست دارند شما از سلاح ها و ساز و برگ جنگى خود غفلت ورزيد، تا يك باره به شما هجوم كنند.

در این زمان که مسلمین سلاحهای خود را تحویل سازمان ملل سکولار دادند نیروهای سکولار صرب با دستور مستقیم ستاد مشترک ارتش سکولار جمهوری صربستان (فرماندهان نظامی و سیاسی) و در برابر چشمان نیروهای سازمان ملل که هیچ تلاشی برای جلوگیری از کشتار غیرنظامیان نکردند، دست به کشتار و نسل کشی هدفدار علیه مسلمانان بوسنی زدند. در این فاجعه نیروهای سازمان ملل ۵۰۰۰  مسلمان را که به آنان پناه برده بودند را به نیروهای سکولارصرب تحویل دادند. همچنین موارد فراوانی از تجاوز به عنف پی در پی توسط نیروهای صرب علیه زنان و دختران مسلمان بوسنی گزارش شده است.

این است ثمره ی اعتماد به نهادهای سکولاریستی جهانی و کنار گذاشتن اسلحه و قدرت نظامی در برابر کفار سکولار جهانی و محلی. 

آیا مسلمین عبرت می گیرند؟

اعلامیه امارت اسلامی در مورد دوام اشغال افغانستان از سوی نیروهای ترکیه

اعلامیه امارت اسلامی در مورد دوام اشغال افغانستان از سوی نیروهای ترکیه

به همه معلوم است که به اساس توافقنامه دوحه؛ بر خروج همه نیروهای خارجی از کشور عزیز ما فیصله شده است. سازمان ملل متحد و جامعه جهانی آن را تائید کرده و به شمول ترکیه، که وزیر خارجه اش در مراسم امضای پیمان اشتراک داشت، بیش‌تر کشورها این فیصله را تائید و استقبال نمودند.

اکنون که مقامات کشور ترکیه به خواست و توافق امریکا، بقای نیروها و دوام اشغال خود در کشور ما را اعلان کردند؛ نکات ذیل در این مورد قابل توجه است.

۱: امارت اسلامی افغانستان و افغان‌ها روابط تاریخی، کلتوری و مذهبی با کشور ترکیه دارند. دوام اشغال سبب آن می‌گردد که نفرت و احساس دشمنی را در کشور ما علیه مقامات ترکیه بر‌انگیزد و به روابط دو جانبه زیان برساند.

۲: این فیصله مقامات کشور ترکیه گام ناسنجیده و عمل خلاف تمامیت ارضی، منافع ملی و استقلال مردم و کشور ماست. امارت اسلامی این فیصله شوم را به جدیت تقبیح می‌نماید. اینگونه فیصله‌ها بین ملت افغانستان و ترکیه مشکلات را ایجاد می‌کند. ما از مقامات ترکیه جداً می‌خواهیم که از این فیصله منصرف شوند، زیرا به ضرر هر دو کشور است.

۳: بقای نیروهای خارجی در کشور ما، خواه از هر کشوری و به هر نامی که باشد اشغال است، و با اشغالگران به اساس همان فتوای یک‌ونیم هزار علمای افغانستان که در سال ۱۴۲۲ ه‌ق (۲۰۰۱م) صادر شده بود، برخورد می‌شود. فتوای که به اساس آن از بیست سال به اینسو جهاد ما جریان دارد.

۴: ما از ملت مسلمان و سیاستمداران هوشیار ترکیه می‌خواهیم که صدای خود را در برابر این فیصله بلند نمایند. زیرا این فیصله نه به نفع ترکیه است و نه هم به نفع افغانستان، بلکه بین هر دو ملت مسلمان مشکلات را ایجاد می‌کند.

۵: پالیسی ما اینست که ما با همه کشورها به اساس احترام متقابل؛ خواهان روابط خوب و مثبت هستیم. نه در امور کسی مداخله می‌نمائیم و نه به کسی اجازه می‌دهیم که در امور ما مداخله کند.

۶: ما بر مقامات ترکیه صدا می‌کنیم که به‌جای اینگونه فیصله‌های ناسنجیده، خوب است که در روشنی اصول پذیرفته شده، روابط خوب و مثبت داشته باشیم، به یکدیگر دست همکاری بدهیم و در باره مشکلات و مصالح مشترک، فهم و موقف مشترک داشته باشیم.

۷: ما از چندی به اینسو با مقامات ترکیه در تماس بودیم، نشست‌های صورت گرفته بود و آن‌ها به ما اطمینان داده بودند که بدون رضایت ما خودسرانه فیصله نمی‌کنند، اما اکنون که این فیصله شده، برخلاف آن تعهد است.

۸: اگر مقامات ترکیه در این مورد از سر نو نیاندیشند و به اشغال کشور ما دوام بدهند، امارت اسلامی و افغان‌ها در برابر آن‌ها به اساس مسئولیت ایمانی، وجدانی و ملی شان آنچنان ایستادگی می‌نمایند، که از بیست سال به اینسو در برابر اشغال ایستاده اند و مسئولیت عواقب آن به دوش کسی می‌باشد که در امور دیگران مداخله می‌کند و دست به اینگونه فیصله‌های ناسنجیده می‌زند.

امارت اسلامی افغانستان

۳/۱۲/۱۴۴۲هـ ق

۲۲/۴/۱۴۰۰هـ ش ــ ۲۰۲۱/۷/۱۳م

در ایران امیرالمومنین که باید از او در معروف و عدم معصیت اطاعت شود کیست؟

در ایران امیرالمومنین که باید از او در معروف و عدم معصیت اطاعت شود کیست؟

به قلم: عبدالباسط بازماندگان(مدرسه ی علم دینی اهل سنت خنج)

عده ای مسلمینی که نسبت به منابع فقهی اهل سنت جاهل هستند و تحت تاثیر جو تبلیغاتی رسانه ای و شبهات دارودسته ی منافقین قرار گرفته اند و یا نسبت تشیع و سایر مذاهب و تفاسیر اسلامی مخالف خود کینه ی نابجا دارند به عنوان شبهه ای جهت حمله به مخالفین بیان می کنند که شما ایران را دارالاسلام می دانید پس امیرالمومنین این دارالاسلام چه کسی است؟

عده ای از اهل سنت از بیان حقیقت می ترسند چون از عواقب آن و برچسبهائی که باید بخورد هراس دارد. اما زمانی که ما بر اساس تمام منابع اهل سنت متوجه شدیم که ایران کنونی دارالاسلام است (یعنی سرزمینی که بر اساس قوانین شریعت الله اداره می شود) قطعاً دارالاسلام نیز مثل سایر دارالکفرها نیاز به رهبر دارد و این یک ضرورت است که در منابع فقهی به این رهبر می گویند:  امام.

 الماوردی رحمه الله در واجب و ضروری بود وجود رهبریت برای دارالاسلام می‌گوید: «الْإِمَامَةُ: مَوْضُوعَةٌ لِخِلَافَةِ النُّبُوَّةِ فِي حِرَاسَةِ الدِّينِ وَسِيَاسَةِ الدُّنْيَا، وَعَقْدُهَا لِمَنْ يَقُومُ بِهَا فِي الْأُمَّةِ وَاجِبٌ بِالْإِجْمَاعِ».( الأحکام السلطانية از الماوردی، ص: ۱۵) امامت برای جانشینی مقام نبوت، در پاسداری دین و سیاست دنیا وضع گردیده است، و عقد آن برای کسی که در بین امّت برای انجام آن به پا می‌خیزد به اجماع واجب است.

ابن حزم اندلسی هم می گوید: اتّفق جَمِيع أهل السّنة وَجَمِيع المرجئة وَجَمِيع الشِّيعَة وَجَمِيع الْخَوَارِج على وجوب الْإِمَامَة (الفصل في الملل والأهواء والنحل از ابن حزم ۴/۷۲)همۀ اهل سنّت و همۀ مرجئه‌ها و همۀ شیعیان و همۀ خوارج بر واجب بودن امامت اتفاق نظر دارند.

حالا این رهبر دارالاسلام ممکن است یکی چون خلفای راشدین رضی الله عنهم اجمعین یا عمر بن عبدالعزیز و صلاح الدین ایوبی باشد یا ممکن است یکی از شاهان فاجر و ظالم بنی امیه یا بنی عباس یا عثمانی ها و سایر شاهان سلجوقی و سامانی و غزنوی و غیره باشد. به هر حال در تمام موارد و بخصوص در حالت ضرورت و اضطرار باید مقاصد شریعت را در نظر داشت.

صحابی بزرگوار و خلیفۀ راشد علی بن ابی طالب رضی الله عنه می‌گوید: «لَا بُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ إِمَارَةٍ بَرَّةً كَانَتْ أَوْ فَاجِرَةً. قِيلَ لَهُ: هَذِهِ الْبَرَّةُ قَدْ عَرَفْنَاهَا فَمَا بَالُ الْفَاجِرَةِ؟ قَالَ: يُؤَمَّنُ بِهَا السَّبِيلُ، وَيُقَامُ بِهِ الْحُدُودُ، وَيُجَاهَدُ بِهِ الْعَدُوُّ، وَيُقْسَمُ بِهَا الْفَيْءُ. (منهاج السنة النبوية از ابن تیمیه ۱/۵۴۸) مردم حتما باید امیری داشته باشند حال چه نیکوکار باشد چه بدکار. به او گفته شد: امیر نیکوکار را می‌دانیم، اما حکمت از امیر بدکار چیست؟ علی رضی الله عنه گفت: بوسیلۀ او راه‌ها امن می‌شود و حدود اقامه می‌شود و با دشمن جهاد کرده می‌شود و اموال فیء تقسیم می‌شود.

به همین سبب جمهور فقهاء اطاعت از ظالمی ‌که مقاصد و اهداف امامت را ضایع نساخته باشد واجب دانسته‌اند، شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله می‌گوید: وَأَمَّا نَفْسُ الْوِلَايَةِ وَالسُّلْطَانِ فَهُوَ عِبَارَةٌ عَنِ الْقُدْرَةِ الْحَاصِلَةِ، ثُمَّ قَدْ تَحْصُلُ عَلَى وَجْهٍ يُحِبُّهُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ، كَسُلْطَانِ الْخُلَفَاءِ الرَّاشِدِينَ، وَقَدْ تَحْصُلُ عَلَى وَجْهٍ فِيهِ مَعْصِيَةٌ، كَسُلْطَانِ الظَّالِمِينَ. (منهاج السنة النبوية از ابن تیمیه ۱/۵۳۰) و اما خود ولایت و سلطان که عبارت است از قدرتی که حاصل شده است، و ممکن است از وجهی که الله و رسولش دوست دارند حاصل شده باشد، مانند سلطه و فرمانروایی خلفاء راشدین، و ممکن است از وجهی که در آن معصیت وجود دارد حاصل شده باشد، مانند سلطۀ ظالمان.

در این صورت تفکر اطاعت از رهبریت دارالاسلام در معروف و در غیر معصیت ناشی از اجماع صحابه و تمام مذاهب اسلامی است، و اینکه عده ای زیر بار این اجماع مسلمین نمی رود صرفاً به دلایل نفسانی و فرقه بازی و حزب بازی و کینه ی نابجا از مذاهب و تفاسیر مخالف آنهاست نه تبعیت از منابع شرعی و اجماع صحابه و مذاهب اسلامی . این دسته در شهر خود هم از مُلا و شیخ و مولوی هم مذهب خودشان که با او مخالف هستند پیروی نمی کنند چه رسد به سایر مذاهب اسلامی.

هم اکنون در دارالاسلام ایران با وجود قانونی اساسی کلی که بر اساس مذهب جعفری تدوین شده و قوانین مدنی محلی که بر اساس مذاهب شافعی و حنفی در میان مردم حکم می شود ما هم شاهد امنیت هستیم و هم سایر مقاصد شریعت، اگر خود مردم بخواهند.

شبهه : با ابزار حکومت روابط بین مذاهب را سیاسی نکنید….

شبهه : با ابزار حکومت روابط بین مذاهب را سیاسی نکنید….

به قلم: ابوعبدالله جاف جوانرود

امروزه که ندای بیداری اسلامی و دور ریختن مسائل پوسیده ی تفرقه انداز توسط مذاهب مختلف اسلامی حنفی و مالکی و شیعه و شافعی و حنبلی وزیدی در دارالسالام ایران حال ریخته شدن به زباله دانی تاریخ است و مسلمین به تدریج قصد دارند به وحدتی اسلامی دست پیدا کنند دو گروه دچار ترس و هراس شده اند: یکی احزاب مختلف سکولار و دیگری دارودسته ی منافقین .

چرا ترس و هراس؟ چون وحدت همیشه منبع قدرت و شوکت و عزت بوده است، بخصوص وحدتی که با پشتوانه ی قدرت نظامی و حکومتی دارالاسلام همراه باشد و راه را بر تفرقه اندازان مخرب ببندد، و این برای کفار و دارودسته ی منافقین یعنی مصیبت؛ به همین دلیل بهترین گزینه را در این می بینند که بحث در مورد گفتگوی شرعی بین مذاهب اسلامی که در نهایت منجر به تقریب و نزدیکی این مذاهب می شود را بر نتابند و و مسلمین را بیشتر متمایل به جنگ و درگیری بین مذاهب اسلامی کنند.  

یکی از شبهاتی که این دشمنان مطرح می کنند این است که روابط بین مذاهب را سیاسی نکنید. یعنی حکومت کاری به نززدیکی یا دوری مذاهب نداشته باشد. چرا؟ چون اگر نظارت حکومتی وجود نداشته باشد مثل کشورهای سکولار قطعاً روز به روز ما شاهد تفرق بیشتر و تولید فرقه ها و مذاهب متنوع و رنگارنگ خواهیم بود به جای وحدت اسلامی .

همه باید بدانیم که حرکت در مسیر وحدت اسلامی و ایجاد وحدت اسلامی یک امر سیاسی است که الله تعالی به آن امر کرده است و می فرماید: وَاعتَصِموا بِحَبلِ اللهِ جَمیعًا وَلا تَفَرَّقوا. اگر قدرت حکومتی نباشد قدرتی وجود دراد که جلو تولید فرقه های مختلف را بگیرد و مسلمین را به سوی وحدت اسلامی هدایت کند؟ قطعاً خیر.

پس مشکل همه ی این احزاب سکولار و دارودسته ی منافقین همین قدرت حکومتی دارالاسلام است. به همین دلیل به همراه تمام کفار سکولار جهانی جبهه ی واحدی را تشکیل داده و این دارالاسلام را مورد هدف قرار داده اند.

آیا کسانی در میان مومنین و حتی اهل دعوت را نمی بیند که به میل خود و به بهانه های مختلف بنی اسرائیلی گوشه گیری و تک روی و حزب بازی و فرقه گرائی را در پیش گرفته و در مسیر جنگ روانی همین احزاب مختلف سکولار و دارودسته ی منافقین قرار گرفته اند؟

اینکه سکولاریستها و دارودسته ی منافقین می خواهند مانع سازماندهای حرکتهای وحدت گرایانه ی مذاهب اسلامی توسط قدرت حکومتی دارالاسلام شوند شوند و مذاهب و جماعتها و فرقه های اسلامی را در مسیر تفرق و تحزب قرار دهند نیز باز عملی سیاسی است اما سیاستی ضد اسلامی و سکولار و حرکت در مسیر شیطان.

پس فریب دسیسه ها و جنگ روانی شیطان و یارانش را نخوریم.

حکومت سکولار ترکیه جانشین ناتو و آمریکا در افغانستان

حکومت سکولار ترکیه جانشین ناتو و آمریکا در افغانستان

به قلم: مسعود سنه ای

اگر دارالاسلام ایران بیشتر از همه بر قدرت نرم تمرکز کرده و توانسته است دایره ی نفوذ خود را در خاورمیانه و بخصوص در قلوب مسلمین مناطق باز کند، حکومت سکولار ترکیه بیشتر بر تبلیغات دروغین و با توسل به زور و قدرت نظامی سعی در تحمیل خود بر اهل سنت را داشته است .

کسانی که فریب سخنان تبلیغی و رسانه ای دروغین حکومت سکولار ترکیه و بخصوص سخنان شبه اسلامی اردوغان را نخورده باشند و اعمال این حکومت را در سومالی و افغانستان و سوریه و لیبی و یمن و قفقاز را بررسی کنند متوجه می شوند که حکومت سکولار ترکیه بازوی اصلی کفار سکولار جهانی چون آمریکا و ناتو در سرکوب اهل سنت و متحد سایر کشورها و خائنین و مزدوران محلی در قتل عام اهل سنت بوده است.

امروزه که آمریکا و متحدیین اصلی او که از اعضای ناتو بودند ذلیلانه همچون شوروی خاک افغانستان با لگد مجاهدین ترک کردند، و نیروهای حکومت دست نشانده ی آنها نیز یا در حال تسلیم شدن هستند یا در حال فرار به کشورهای مجاور؛ در چنین اوضاعی حکومت سکولار ترکیه به عنوان عضو اصلی ناتو قصد دارد پا جای پای شوروی ها و آمریکا بگذارد و خود را در همان باطلاق قرار دهد.

در فروردین ماه امسال ژنرال «سلجوقی یورتسیزاوغلو» یکی از ژنرالهای ارتش ترکیه فرماندهی ناتو در پایتخت افغانستان را به عهده گرفت و در مراسم دریافت پرچم جایگزین «نیکلا زانلی» فرمانده ی پیشین ناتو در کابل شد و ناتو تصمیم گرفته است، بواسطه یکی از اعضای منطقه ای خود بر این افغانستان نظارت کند و یا همچون سومالی و لیبی و یمن و ادلب سوریه و… جهت توسعه طلبی های خود از گروههای مختلف به ظاهر اسلامگرا  بهره برداری کند.

به دنبال این، حکومت سکولار ترکیه بعد از در دست گرفتن بعضی از فرودگاههای اصلی افغانستان، و چراغ سبز نشان دادن به حکومت مزدور تاجیکستان و ارسال  تعداد زیادی پهپاد و کوادکوپتر انتحاری برای مزدوران اداره کابل که علیه مجاهدین افغان در حال استفاده هستند، و ارسال تعدادی از نیروهای متحد با دارودسته  ی جولانی در ادلب سوریه به خاک افغانستان و…. در حال تدارک جنگی نیابتی در افغانستان است جنگی نیابتی مثل جنگی که آل سعود و امارات به نمایندگی از آمریکا سالهاست بر علیه شافعی ها و زیدی های یمن در حال انجام آن هستند.

مسلمین افغانستان زمانی که غلام و مزدور داخلی همزبان خودشان که بر کابل حکومت می کند را نمی پذیرند چگونه یکی از اعضای اصلی ناتو را می پذیرند که از همان ابتدا در اشغال افغانستان نقش داشته و ۲۰ سال است مستقیماً در کنار اشغالگران در حال قتل عام مسلمین بیگناه افغان بوده است؟!

حکومت سکولار ترکیه بدون شک یکی از دشمنان استراتژیک مسلمین است و به عنوان بازوی اصلی ناتو سالهاست به نمایندگی از کفار آمریکائی و ناتو در حال قتل عام اهل سنت در سراسر سرزمینهای اسلامی است.

دارودسته  ی جولانی و ملا فتاحی در شمال سوریه برای چنین حکومت سکولاری مزدوری می کنند و در راه چنین حکومت سکولار قتال می کنند.

پس نه فریب دروغهای رسانه ای تریکه را بخوریم و نه غلامان اجیر شده ی آنها را.   

مردم اهل سنت و امارت اسلامی طالبان و اهل تشیع افغانستان

مردم اهل سنت و امارت اسلامی طالبان و اهل تشیع افغانستان

به قلم : احمد امارتی

کسی که اطلاعات خود را از رسانه های کرایه شده امریکا می ګیرید نود فیصد انها تبلیغات و دروغ است. متاسفانه اطلاعات اکثر مردم از رسانه های مزدور یا متعصبین جاهل ګرفته شده ‍‌هیچ حقیقت ندارد . همین امروز در کابل مضاهره بود از طرف مترجمین، جواسیس و کارکنان امریکا و انها از بایدن خواستند که هر چی زود تر به انها ویزه امریکا داده شود چون ‍طالبان در پیشروی هستند و جان آنها در خطر است.. در میان اینها هم سنی زاده بود هم شیعه زاده.

برادر عزیز اینجا در افغانستان اهل تشیع مثل ایران نیستند من که خبر دارم اکثریت اهل تشیع ایران مخالف امریکا هستند اما در افغانستان بعد از سنی زاده ها که بزرګ ترين حامیان امریکا بودند شیعه زاده ها هم از آمریکا حمایت کردند و ما از این حقیقت چشم پوشی کرده نمیتوانیم اما حالا میایم به نظر امارت و نظر شخصی من در مورد اهل تشيع….

۱…. آنها مسلمان و هموطن ما هستند.

۲…. هیچګاه بر سر انها ظلم را قبول نداریم چون انها اقلیت هستند.

۳…. خون انها خون ماست، مال انها مال ماست،. عزت انها عزت ماست.

البته اینطور هم نیست که شیعه هم مخالف امریکا نیست نا امروز اکثر شیعه های از مناطق دور از امارت حمایت می کند و امارت از انها حمایت می کند……

باید بدانیم که دشمن اصلی منطقه و دشمن اصلی اسلام، امریکا هست و باید بر آمریکا و متحدین آمریکا تمرکز کرد که سالهاست به همراه متحدین جهانی و حکومتهای غلام و اجیر محلی بزرګ ترین جنګ علیه اسلام و امت مسلمه شروع کرده است.

بلکل ما مسلمین با تمام مذاهبی که داریم باید در برابر این دشمن مشترک متحد شویم و امت باید در برابر آنها ایستاد شود و منافع ملی خود را در خط دوم قرار بدهیم  و منافع اسلامی را اول تر قرار بدهیم.

مذاکرات صلح آمیز طالبان در ایران و کشتار طالبان با پهبادهای ترکیه در افغانستان

مذاکرات صلح آمیز طالبان در ایران و کشتار طالبان با پهبادهای ترکیه در افغانستان

به قلم: ابوبکر خراسانی

این روزها امارت اسلامی افغانستان  به صورت مستمر در حال پیشروی است و حتی کار به جائی رسیده است که به قول ذبیح الله مجاهد : طالبان می تواند مناطق بیشتری را آزد کند اما به دلایلی از پیشروی سریع خودداری می کند.

در چنین وضعیتی که امارت اسلامی حرف اول را در «میدان» می زند و دست بالا را دارد  دارالاسلام ایران موفق می شود آنها را به پای میز مذاکره  بکشاند  به امید آنکه راه حلی سیاسی جایگزین کشتار بیشتر مسلمین افغانستان شود . 

در برابر این اقدام دارالاسلام ایران ما شاهد کشتار وسیع مجاهدین طالبان و مردم عادی اهل سنت افغانستان توسط پهبادهای ساخت ترکیه هستیم که در کمال بی شرمی کلیپهای این عملیاتها نیز در رسانه های مزدوران نشر می شود . در یکی از این کلیپها که از سوی منابع نظامی  مزدوران اداره کابل منتشر شده است حملات هوایی به مسلمین اهل سنت و بخصوص مجاهدین امارت اسلامی در ولایت لوگر افغانستان را نشان می‌دهد.

موضوع مهم این است که نحوه حرکت پرتابه‌های قابل مشاهده در نمایشگر هواگرد ناظر حملات، شباهت زیادی به بمب‌های سری MAM و کوادکوپتر انتحاری کارگو ساخت ترکیه دارد (موارد مشابه در جنگ قره‌باغ ثبت شده بود) و خود نمایشگر نیز به نمایشگرهای جدید پهپادهای مسلح بیرقدار ترکیه شبیه است .

زمانی که همه شاهد بیرون رانده شدن کفار سکولار آمریکائی و انگلیسی و آلمانی و غیره از خاک افغانستان هستیم  می بینیم که برای خود جانشینی از اعضای اصلی ناتو را گذاشته اند که کارنامه ی پر از جنایت آن در افغانستان و سومالی و عراق و سوریه و لیبی و اخیرا در یمن بر کسی پوشیده نیست. این عملیاتهای مستشاران نظامی حکومت سکولار ترکیه در قالب کاربران هدایت کننده پهپادهای مسلح و انتحاری برای کمک به مزدوران باقی مانده در افغانستان است.

شب گذشته هم در درگیری های شب گذشته ی ولایت قندهار باز از این کوادکوپترهای انتحاری کارگو ۲ ساخت ترکیه استفاده شده است.

حکومت سکولار ترکیه یکی از اعضای اصلی ناتو از همان ابتدای اشغال خاک افغانستان توسط آمریکا و ناتو در کنار این اشغالگران بوده است و هم اکنون که کفار اصلی بیرون رفته اند می خواهد در کشتار اهل سنت جانشین اصلی آنها شود . ملت مسلمان افغانستان با اینهمه تجربیاتی که دارند نباید فریب بخورند و لازم است دوست و دشمنان اصلی ملت خود را در هر لباس و زبانی که باشد تشخیص دهند.