در سوریه کوردهای سکولار آغازگر جنگ بودند یا کوردهای مسلمان؟

در سوریه کوردهای سکولار آغازگر جنگ بودند یا کوردهای مسلمان؟

به قلم: کارزان شکاک

زمانی که بشار اسد از شهرهای مختلف کورد نشین سوریه عقب نشینی کرد این خلاء قدرت باعث به وجود آمدن چندین دسته در میان کوردها شد. دسته ای سکولار لیبرال وابسته به ترکیه شدند و دسته ای سکولار سوسیالیست وابسته به بشار اسد و دسته ای هم اسلامی و مستقل .

 حومه ی سری کانی یا راس العین که مجاهدین آنرا ماهها در تصرف خود داشتند  یکی از مهمترین معابر انتقال سلاح ، مهمات و نفرات بود . به همین دلیل پ.ک.ک و نوچه هایش در روز سه شنبه هفته ی اول ماه مبارک رمضان  به مجاهدین ما در راس العین بدون اخطار قبلی شبیخون زده و چند نفر از برادران ما را کشته وزخمی نمودند و براردان ما مجبور شدند به منطقه ی  تل حلف ومنطقة أصفر ونجار در همان نزدیکی راس العین عقب نشینی نمایند .

اما بهانه ی کودکانه و احمقانه ی آنها برای این جنگ افروزی وحشیانه که ممکن است درآینده جان صدها و بلکه هزاران انسان را بگیرد چه بود؟: اینکه نمی خواهند زیر پرچم به قول خودشان اسلام سیاسی بروند  و دیگری تردد مجاهدین در مناطق مسکونی . بله فقط همین.  فقط به این دلیل جنگ یکطرفه ای را بر مردم مظلوم ما تحمیل نمودند .

مگر آنها معتقد به آزادی و انتخاب مردم نیستند؟ یا آزادی آنها فقط برای انتخاب کفر و بی حیائی و سیستم سکولاریسم و دین فروشانی است که نوکر آنها شده اند ؟ چطور است که صرف تردد ووجود مجاهدین باعث چنین جنگ ویرانگری می گردد؟ این مجاهدین از کوردها و فرزندان همین آب و خاک هستند .جماعتهایی چون “شهدای طاهریه”، “احفاد الرسول”، “احرار خبران” ، ” احفاد صلاح الدین ” ،  ” کتائب صلاح الدین ایوبی “، ” کتائب شیرکو ایوبی ” ، غرباء الشام  – لواء درع المسلمين- لواء الله أكبر – عمر بن الخطاب – المؤتى- زيد بن حرب- لواء الظاهر بيبرس- لواء ۳۱۳-المجلس العسكري ، كتيبة انصار الشريعة و … اعضای همگی این جماعتهای موجود کورد و فرزندان همین ملت هستند که نمی خواهند وابسته به ترکیه یا آمریکا و غیر باشند، حالا چگونه نمی توانند در شهر و روستای خود آزادانه حرکت کرده و یا به دیدن زن و فرزند و یا پدر و مادر و خویشاوندان خود بروند ؟

آنها هماهنگ با هجوم نیروهایشان به استراحتگاه مجاهدین روزه دار ما درچند نقطه ی راس العین تک تیراندازهای قناص خود را علیه مردم مدنی مخالف خود مستقر کردند . چهار تک تیرانداز بر بام ساختمان حبیب مریمو و دسته ای هم مسلط بر  پارک منطقه ی الباسل سابق  و بر تمام مناره های مسجد جامع بخاری و ساختمان فتحی سعود و ساختمان عبود الحلو  و ساختمان الری ئ الاعلاف العلاف و مدرسه ی عین حصان نیز تکر تیراندازهای خود را مستقر کردند . أبو عمر  رحمه الله اولین مجاهدی بود که در این فتنه ی مرتدین به شهادت رسید  و پس از آن ۷ مجاهد دیگر به شهادت رسیدند .  به راحتی می توان دریافت که یک توطئه ی از قبل آماده شده علیه مجاهدین ما در این منطقه به شمار می رود . این چیزی بود که خود مشاهده نمودیم . پس از این واقعه بود که برادران سوران ، هورامی و شکاک غیر سوری ما که در حکم مهاجرین بودیم به مکانی دیگر جهت سازماندهی مجدد منتقل گردیدیم .

این مزدوران سکولار بسیار ترسو و بزدل هستند و اگر حمایت هوایی یا زمینی قدرتهای جهانی یا منطقه یا را نداشته باشند در برابر ملت خود و دیگران از موش هم بدتر هستند. به همین دلیل پس از گسترش درگیریها  دهها نفر از مرتدین به هلاکت رسیده  و بیش از ۲۵۰ نفر از سکولاریستهای مرتد وابسته به پ.ک.ک به اسارت مجاهدین درآمدند . اما چون اکثر این افراد جوانان دختر و پسر فریب خورده ای بودند که با شعارهای توخالی مسلح و بسیج شده بودند به همین دلیل رای شورای عالی مجاهدین کورد بر این بوده که این افراد نباید کشته شوند. حالا مصلحت این امر در چیست؟ به تاکتیکهای جماعت بستگی دارد که ما آنها را قبول نموده ایم. اما باید گفت این ابتدای عمل ملت مسلمان کورد بر علیه مزدوران اوجالان است تا ببینیم انتهای آن را مرتدین سکولار چگونه خواهند گذراند .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *