منهج شیخ اسامه بن لادن در برخورد با دارالاسلام ایران و کفار سکولار جهانی
به قلم : ابوسلیمان هورامی
بدون شک سکولاریستها) مشرکین ) به صورت عموم به همراه یهود دشمنان شماره یک مسلمین محسوب گردیده و جزو کفار اصلی به شمار می روند .الله تعالی می فرماید: لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الْيَهُودَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا وَلَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ قَالُوا إِنَّا نَصَارَى ذَلِكَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّيسِينَ وَرُهْبَاناً وَأَنَّهُمْ لايَسْتَكْبِرُونَ (المائدة/۸۲)
اما با این وجود سکولاریستهای مرتد محلی، به حکم مرتد بودنشان ، به عنوان یک بیماری داخلی ، بدتر و کثیفتر از کفار اصلی به شمار می روند؛ به گونه ای که از کفار اصلی چون یهود و نصارا جزیه و توبه قبول شده و می توان با زنان پاکدامن آنان ازدواج کرد و سربریده و خوراک دست انها را خورد اما هیچ یک از موارد یاد شده از مرتدین پذیرفته نمی شود و مرتد بین اسلام و مرگ باید یکی را انتخاب کند و در هنگام اسارت نیز توبه ی وی پذیرفته نشده ، نمی توان با زنان آنها ازدواج نموده و حیوان سربریده شده توسط اینها نیز حلال نمی باشد .
این نوع از دشمن شناسی ما ، که منطبق با کفر به طاغوت و ولاء و براء خواسته شده در شریعت ارائه گردیده ، استراتژی مطمئنی است که می تواند ما را ) بدور از عصبیت جاهلی ملی و تنفر از مذهب یا تفسیر خاصی ( به اهداف خواسته شده در شریعت برساند .
زمانی که اولین جرقه های این استراتژی توسط استاد بزرگوار ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله در میان جوانان و طبقه ی روشنفکر شریعت گرای اهل سنت کردستان زده شد ، واقع بینی و انطباق با قرآن و سنت صحیح بر فهم امامان صالح این امت در دشمن شناسی و راهکار اتحاد بین مسلمین ، جایگزین گمراهیهای فکری ، تاویلات و حکمت تراشی های نفسانی ، تعصبات غلط ناسیونالیستی و دیگر آلودگیهای فکری و عقیدتی در میان بخش بزرگی از شریعت گرایان گردید .
دامنه ی این روشنگری تنها جوانان روشنفکر و علمای شریعت گرای کردستان ایران را در بر نگرفت ، بلکه جماعتهای جهادی مهاجر کردستان عراق را نیز تحت تاثیر خود قرار داد ؛ به گونه ای که جماعت جهادی و بین المللی احفاد صلاح الدین ) نه وه کانی صه لاح الدین ( در کردستان به رهبری شیخ تحسین عبدالعزیز رحمه الله ) فرزند بنیانگذار حرکت اسلامی در کردستان عراق (استراتژی خود را بر همین مبنای جدید قرار داده و در رسانه های خود رسما سکولاریسم را دشمن شماره یک خود قرار دادند . و چون جماعت القاعده شریعتهای یهود و نصارا را به عنوان دشمنان شماره یک خود قرار داده بود این جماعت بین المللی نتوانست با القاعده بر علیه چیزی که وجود ندارد متحد شوند . چون ما هیچ کشوری را نداریم که بر اساس قوانین یهودیت یا نصرانیت اداره شود ، بلکه همه سکولاریست هستند و هیچ ارزشی برای قوانین دینی قائل نیستند .
علاوه بر این شیخ اسامه بن لادن رحمه الله ، به عنوان بنیانگذار جماعت بین المللی القاعده ، هرگز بر علیه هیچ حکومت مذهبی اسلامی و مذهب و تفسیر خاصی از اسلام فتوای جنگ مسلحانه نداد ، هر چند که این حکومتها نیز بدون عیب و نقص نبودند ، بلکه با معرفی کردن امپریالیسم آمریکا و نوکرانش به عنوان دشمنان شماره یک مسلمین ، تمام تلاش خود را در وحدت بین مسلمین و جنگ با آمریکا و متحدینش صرف نموده و در همین راه نیز جانش را فداکرد .
شیخ اسامه رحمه الله با انکه خودش یک اخوانی جهادی و مخالف شدید آلودگیهای عقیدتی و بدعتهای موجود در افغانستان و حتی بسیاری از امرای طالبان بود ، اما دیدیم که علاوه بر بیعت به حکومت مذهبی طالبان با مردمان اهل بدعت و امرای آنها به گونه ای شایسته و اسلامی برخورد نمود که همین ملت و حاکمین آن حاظر شدند موجودیت سیاسی کشور خود را از دست بدهند اما مجاهدی چون اسامه بن لادن رحمه الله را تحویل نیروهای سکولار و کافر آمریکا و متحدینش ندهند ؛ و در حقیقت ملتی حنفی مذهب پر از خرافات خود و آرزوها و وطنش را قربانی یک اخوانی مجاهد نمود !
به نظر شما این چه نوع اخوانی گری و چه نوع برداشتی از دین و شریعت است که بسیاری از برادران ما هنوز آن را به خوبی درک نکرده اند ؟ و شیخ رحمه الله از چه اسلوب و روشی در برخورد با این ملت استفاده کرده که تا این حد حاضر به فداکاری شدند ؟ ما در روش برخوردمان با مذهبیون آلوده ی منتسب به نجدیت، اخوان، شافعی، حنفی ،شیعه، صوفی، دراویش، مکتب قرآن و غیره تا چه حد از مشی مبارزاتی و جهادی شیخ اسامه رحمه الله پیرو ی کرده ایم ؟
اگر دقت کنیم می فهمیم که شیخ اسامه رحمه الله نیز به صورت عملی سکولاریسم به رهبری آمریکا را دشمن شماره یک خود می دانست ( هرچند در شعار ، یهود و نصارا مورد هدف قرار می گرفتند ) و هرگز ندیدیم که بر علیه حکومت شیعه مذهب ایران نیز فتوای جنگ بدهد به گونه ای که از رسانه ها به کرات دیده و شنیده ایم که ج.ا. ایران حامی و پشتیبان همه ی این تحرکات جهادی در سراسر سرزمینهای مسلمان نشین است وچون ایران بعنوان تنها کشور مستقل ومذهبی دنیا می باشد که مجامع دیگرآنرابه رسمیت شناخته اند،حتی سازمان جهانی القاعده را نیزساخته وپرداخته ایران علیه آمریکا و متحدینش میدانند.
اگر دقت کنیم در ظاهر ، موضعگیریهای سران القاعده درقبال ایران نیز برآتش فتنه ولجاجت دیکتاتوری سکولاریسم ومرتدین محلی افزوده است. چون شیخ اسامه رحمه الله به عنوان رهبرکلیدی القاعده و بنیانگذار این جماعت، تا زمان مرگش هیچ فتوایی مبنی بررویارویی بامنافع ایران در هیچ کجای دنیا صادر نکرد واین درحالی است که بر علیه اکثر سرزمینهای مسلمان نشین منجمله عربستان، مصر،قطر، بحرین، کویت، پاکستان، عراق، افغانستان، چچن، قفقاز، الجزائر، یمن و… فتوای جهاد و دستور حملات نظامی واستشهادی را صادرنمود . با وجود سیاستهای ثابت ج.ا . ایران در طول چند دهه ی گذشته و شناختی که شیخ اسامه رحمه الله از تشیع کنونی داشت ، در پیش گرفتن این استراتژی القاعده نمی تواند از روی هوا و هوس و یا جهل صورت گرفته باشد .
به همین دلیل تمام تلاش احزاب سکولار مرتد محلی به همراه شبکه های ماهواره ای منتسب به اهل سنت این بوده است که از یکطرف مردمان ما را از مجاهدین شریعت گرا دور و بیزار نمایند و از دیگر سو میان مذاهب و تفاسیر اسلامی جنگ مذهبی به راه انداخته و با مشغول نمودن مسلمین به مسائل جزئی احکام فردی و ایجاد اختلاف و شکاف عمیق میان آنها ، جوی را به وجود آورند که در آن کفار جهانی بتوانند آزادانه به جنایات خود درحق مسلمین و تاراج منابع مادی آنها بپردازند .
بر همین مبنا ، ما هر گونه برخورد فیزیکی در دارالاسلام ایران با تفاسیر مختلف اسلامی و حتی هر گونه برخورد فیزیکی با طرفداران احزاب سکولار فریب خورده را محکوم و منافی سیاست شرعی و منافع اهل سنت ایران می دانیم و اجازه نمی دهیم کسی در این بازیهای بچگانه قربانی گردد .