چگـونه با بازجـــو یان وابسطه به طواغیت و دیکتاتوری سکولاریسم روبرو شویم؟! (۱ )

(يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا خُذُوا حِذْرَكُمْ فَانْفِرُوا ثُبَاتٍ أَوِ انْفِرُوا جَمِيعاً)

چگـونه با بازجـــو یان وابسطه به طواغیت و دیکتاتوری سکولاریسم روبرو شویم؟! (۱ )

خلاصه­ای از کتاب: «فلسفه­ی تعامل در پشت میله­های زندان  »

با تصرف: جلبیب قندهاری

متـرجـم: س .  میرتوکلی

عنوان     شماره

مقدمه ……….       2

مراحل دستگیری .   4

شروع بازجویی ..   5

بازجوها و بازجویی …..       7

پیروزی یا شکست بازجو ..    8

روش¬ها و مجراهای بازجویی …..      9

ابزارهایی که بازجو در اختیار دارد ….. ۱۲

شکنجه و پایداری …            13

چگونه مقاومت کنیم؟ ..         13

بعضی از روشهای شکنجه و جنگ روانی در طول بازجویی          ۱۶

اهرمهای فشار .   ۱۷

نقش جاسوسها در خلال بازجویی      ۲۰

وظایف جاسوسها در بازجویی و بیرون از زندان             ۲۲

اعتراف   24

خطر همکاری با بازجو .       27

چگونه به سوال فلان شخص را می شناسی جواب بدهیم؟      30

فهرست

 بسم الله الرحمن الرحیم

مقدمه

إن الحمدَ لله نحمدُه و نستعينُه و نستغفره، و نعوذ بالله من شرور أنفسنا و من سيئات أعمالنا، من يهده اللهُ فلا مُضل له، و من يُضلل فلا هادي له و أشهد أن لا إله إلا الله وحده لا شريك له، و أشهد أن محمداً عبده و رسوله.

(يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ خُذُواْ حِذْرَكُمْ فَانفِرُواْ ثُبَاتٍ أَوِ انفِرُواْ جَمِيعاً) نساء ۷۱

«اي كساني كه ايمان آورده‌ايد! احتياط نمائيد و آمادگي خود را حفظ كنيد، و دسته دسته يا همگي با هم (به سوي جنگ) بيرون رويد.‏»

ملت مسلمان ما در سرزمین­های اشغالی، در بازداشتگاه­ها و زندانهای رژیم  سکولاریست صهیونیستی، دولت­های  سکولاریست عربی و بیگانگان تجربه­ های زیادی به دست آورده است که با آغاز جنگ کشورهای سکولاریست عربی و رژیم سکولاریست  صهیونیستی و روی کار آمدن طواغیت سکولاریست مرتد به جمع­آوری آن پرداخته است .. رژیم سکولاریست اشغالگر قدس و طواغیت سکولاریست مرتد حاکم بر سرزمینهای مسلمان نشین  هریک برای گرفتن اعتراف از بازداشت­شدگان به روش­های شرم­آوری متوسل می­شوند تا هم اتهامات آنها را ثابت کنند و هم جلوی مجاهدتهایشان را بگیرند.

از این رو چند سال پیش شماری از اسیران که طعم تلخ شکنجه، بازجویی و زندان را چشیده بودند، برای بالا بردن آگاهی مجاهدان اقدام به تألیف و انتشار کتابی تحت عنوان «فلسفه رویارویی در پشت میله­ های زندان» نمودند. این کتاب در برگیرنده مفاهیمی بدیهی، خلاصه­ای از تجربه­ها و شیوه­های گوناگونی از، بازجویی­­ها است که در بیشتر جاها ازجمله زندان­های صهیونیستی به اجرا در می­آید و هدف از انتشار آن، آشنا نمودن دشمنان این نظام­ها با این روشهاست .. باشد که در برابر بازجوها و مامورین شکنجه، پایداری پیشه کنند و غافلگیر نشوند و خود را نبازند.

از آنجا که طواغیت سکولاریست مرتد همانند دیگر کتاب­های دینی از انتشار این کتاب نیز جلوگیری به عمل می­آورند و با نظر به اینکه حجم کتاب اصلی۲۵۰ صفحه است و خواندن آن برای هر کسی مقدور نیست پس از مطالعه و تعمق در آن مختصری از آن را ارائه نمودیم تا هر مجاهدی با هر سطح معلومات و سوادی از آن بهره گیرد.

مجاهدان باید آگاه باشند که طواغیت سکولاریست مرتد با استفاده از تخصص و تجربه­­ای که در شکنجه کردن زندانیان دارند، از روشهای دیگری نیز استفاده می­کنند. ولی مطمئنا خواندن این چند صفحه می­تواند کمک شایانی در هنگام بازداشت بوده و مجاهد بازداشت شده را از آنچه که در اطرافش می­گذرد مطلع می­گرداند تا مقاومت و استقامت برایش آسانتر باشد.

ما نیز همانند مؤلفین کتاب اصلی هیچ حق مالکیتی برای این جزوه قائل نیستیم و آن را منتشر کردیم تا توانسته باشیم از این طریق خدمتی به دعوت و مجاهدان و جهادشان نموده باشیم.

* * *

  • o     مراحل دستگیری
  • به خانه یا محل کارت حمله می­کنند، یا در خیابان دستگیرت می­کنند .. هرگاه از تو خواستند تا ورقه­ای را امضا کنی این کار را مکن .. و با امضای خودت اقرار مکن که آنها چیزی را از محل دستگیریت برنداشته­اند ..
  • تو را کشان­کشان به داخل ماشین می­برند .. امکان دارد درصندوق عقب بگذارند .. یا بر روی زمین بکشند .. و با قنداق تفنگ بزنند .. یا چشم­ها و دستهایت را ببندند و تا بازداشتگاه مدام توهین و ناسزا بگویند ..
  • تو را به بخش مربوطه تحویل می­دهند .. چشمها و دستهایت را موقتاً باز می­کنند .. بعد از تو می­خواهند لباس­هایت را عوض کنی .. وسائل همراهت را تفتیش می­کنند و بعضی از آنها را به امانات تحویل می­دهند .. بلا فاصله و یا کمی بعد از آن موهایت را کوتاه می­کنند و همانند جنایتکارها از هر طرف از تو عکس می­گیرند و اثر همه انگشتانت را بر می­دارند ..
  • مجدداً دست و چشم­هایت را می­بندند و با ضرب و شتم به سلولی می­برند .. در راه سلول تو را دور خودت می­چرخانند و چندبار از پله­ها وآسانسور بالا و پایین میبرند تا وانمود کنند در مکان ترسناک و بزرگی گیر افتاده­ای و روحیه­ات را ببازی ..
  • قبل از شروع ، بازجویی بارها تورا می­زنند .. گاهی می­گذارند صدای ضجه و فریاد دیگر بازداشت شدگان را بشنوی .. در بعضی اتاق­ها چشمهایت را باز می­کنند تا ابزارآلات شکنجه را ببینی ..
  • اجازه نمی­دهند با صدای بلند حرف بزنی و قرآن و نماز بخوانی .. تا آرامش زندان محفوظ بماند .. تنها صدایی که به گوش میرسد صدای باز و بسته شدن درها هنگام انتقال باز داشت­شدگان است ..
  • خودت را به حفظ و تلاوت قرآن و عبادت سرگرم کن .. اگر توانستی وقتی نگاهبانان با هم مشغول گفتگو هستند یا موقع تعویض شیفت با صدای بلند قرآن بخوان و یا سخنی بگو تا مایه آرامش دیگر برادران در بندت شوی و سنگینی سکوت مصنوعی را بشکنی ..
  • روز اول و دوم از تو ، بازجویی نمی­کنند مگر آنکه عجله داشته باشند .. از نظر آنها زمان ارزشی ندارد .. همه چیز به کندی می­گذرد سعی کن روحیه­ای که تو را به جهاد وتلاش واداشته است در خود حفظ کنی ..
  • o     شروع بازجویی
  • چشم و دستانت را می­بندند وکشان­کشان از سلول بیرون می­آورند در حالیکه از هر طرف سربازان دورت را گرفته­اند ..
  • عمداً از جاهایی عبورت می­دهند که ناله و فریاد اسیران تحت شکنجه را بشنوی ..
  • تو حق خوردن و آشامیدن، خوابیدن و برخورداری از بهداشت را داری اما این حقوق به هیچ وجه در انجا رعایت نمی­شود، بلکه برعکس برای آنکه اعتراف کنی اینها را از تو می­گیرند به خصوص نمی­گذارند بخوابی .. اما تو باید مقاومت کنی ..
  • در سلول خود، با یاد و نام خداوند و کتابش انس بگیر .. (أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ). (« .. هان ! دلها با ياد خدا آرام می­گيرند.»  رعد ۲۸ )   سلول مأمن موقت توست که تو را از عالم و آدم جدا می­کند.
  • بعضی اوقات برخی خبرهای دروغ را به تو می­گویند .. هیچ وقت آنها را باور مکن .. هرگز تصور نکن تنهائی .. خدا با توست چون تو دین و دعوت او را با به خطر انداختن جان و مال خود یاری داده­ای پس او نیز به یاری تو می­آید .. (وَلَيَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ).. («و به طور مسلم خدا ياری می­دهد كسانی را كه او را ياری دهند.» حج ۴۰ ) به خاطر داشته باش که برادرانت در بیرون پیوسته برایت دعا می­کنند .. کاروان جهاد و دعوت با دستگیری تو متوقف نمی­شود .. خانواده و دوستانت با پایداری تومحکم­تر می­شوند و برای آزادی تو دست به هر کاری می­زنند.

سپس مراحل، بازجویی آغاز می­شود .. مجاهدی با اهداف والا و روحیه­ای سرکش سلاحی به جز ایمان برای رویارویی ندارد .. و همین سلاح برای در هم شکستن جباران سکولاریست مرتد کافیست .. درمقابل کارمندیست که انتظار حقوق ماهانه­اش را می­کشد، به عقیده و ارزشی پایبند نیست .. قدرتش را مدیون حقوق، دیوارهای زندان و تفنگ هزاران سربازیست که احاطه­اش کرده­اند .. و نیز دارای اختیارات محدودیست که نمی­تواند از آنها تخطی کند.

محل بازجویی در زیرزمینها و اتاق های بازجوئیست .. ممکن است در اتاقی از تو بازجویی کنند که در آن بازجو پشت میزی نشسته است و تو را کمی دورتر در مقابلش سر پا نگاه می­دارند تا بعد از باز کردن چشم­هایت نتوانی برگه­هایی را که بر روی میز قرار دارند بخوانی .. شاید هم با چشم­های بسته از تو بازجویی کنند .. احتمال دارد تو را بر رو ی صندلی بنشانند یا گاهی به اتاق­های شکنجه ببرند و چوبی را که در بدن فرد دیگری شکسته­اند به تو نشان دهند و سربازها فحش و ناسزا بگویند و کتک بزنند که در اینصورت اغلب با صورت­های پوشیده ظاهر می­شوند تا بر ترس و وحشت تو بیفزایند .. ولی تو نباید بترسی زیرا اینها در مقابل عظمت پروردگار مگس هم به حساب نمی­آیند چون به غیر از دریافت ماهیانه و جلب رضایت رؤسایشان هدفی ندارند.

لا تخش كثرتهم فهم همج الورى *** وذبابه، أتخاف من ذبان

نترس از تعداشان، اینهان مخلوقات پست و فورمایه­ای هستند همچون مگس .. آیا از یک مگس می­ترسی؟!

مطمئن باش که آنان در باطن تو را بزرگتر از خود می­دانند و به دلیل جهاد و عقیده­ات به تو رشک می­برند و به حقارت و زبونی خودشان واقفند .. حتی اگر به تو بی­ادبی و دست درازی کردند تو را بزرگتر از خودشان می­دانند.

  • o     بازجوها و بازجویی
  • سرپیچی خود را با خودداری از نوشتن هر چیز معنی­داری آغاز کن.
  • کوچکترین اطلاعاتی که از نظر تو ساده به نظر می­آید برای بازجو مهم است.
  • به یاد داشته باش که بازجویی هر چند هم طولانی باشد روزی به پایان می­رسد، پس چه بهتر که بدون اعتراف و تسلیم شدن به خاطره شیرینی تبدیل شود.
  • در اولین جلسه، بازجو بعضی از اطلاعاتی را که درباره­ی تو جمع­آوری کرده است را رو می­کند .. به خاطر داشته باش که او همه چیز را در خصوص تو نمی­داند بلکـه صرفا می­کوشد به تو این را القا کند .. او وضع روحی تو را نمی­داند و سعی می­کند از رفتارهای تو آنرا بفهمد برای آنکه برای مبارزه با تو خط و نشان بکشد ابتدا می­خواهد تو را بشناسد و از میزان اعتماد به نفس تو آگاهی پیدا کند .. او نمی­داند اعتراف می­کنی یا مقاومت، بنابراین از همان ابتدا کاری کن که تصور کند پایداری می­کنی ..
  • فراموش نکن او یک کارمند حقوق بگیر است و بازجویی از تو برای او یک کار کلیشه­ای و تکراریست و قدرتش از پولی که می­گیرد سرچشمه می­گیرد نه از شخصیتش .. بنابراین خسته می­شود .. تو در نقطه مقابل او قرار داری،  قدرتت از ایمانت ناشی می­شود و برای خداوندی کار می­کنی که در همه حال از تو آگاه است و فقط از او انتظار مزد و پاداش داری .. بنابراین قوی و محکم باش ..
  • مطمئن باش که مبارزه­ی تو و بازجو تنها در پایان بازجویی خاتمه می­یابد و این به مقاومت تو بستگی دارد. پیروزی بازجو به معنای تسلط او بر تو، جهاد، دعوت و برادرانت دارد پس مراقب باش جهاد از طرف تو ضربه نخورد ..
  • همواره به یاد داشته باش که بازجو نمی­تواند دوست تو باشد وظیفه او حکم می­کند تا بنا به ضرورت به صورت­های گوناگونی ظاهر شود. لذا فریب وعده و وعیدهای او را نخور حتی اگر سوگند یاد کند، او یک دشمن وحشیست ..
  • نکته مهم: «فقط یک ساده لوح گول بازجو را می­خورد.»
  • هیچ وقت در خلال بازجویی حرف او را قطع مکن این کار فایده­ای ندارد ..
  • o     پیروزی یا شکست بازجو
  • نکته مهم: «به راحتی می­توان بازجو را منحرف کرد.»
  • وقتی متوجه شدند دروغ می­گویی ناراحت مشو و روشت را عوض مکن .. اگر هم بی­احترامی و توهین کردند اعتنایی مکن چون احترام آنها برای تو مهم نیست تنها این مهم است که از طرف تو به جهاد و دعوت آسیب نرسد .. از طرفی آنها از ته قلب به مقاومت تو احترام می­گذارند هرچند در ظاهر اسائه ادب کنند .. آنها به کسی که اعتراف می­کند و برادرانش را لو می­دهد به چشم موجود حقیری می­نگرند و احترامشان به او صرفاً ظاهرسازیست ..
  • اگر بازجویی با خیر وخوشی به پایان برسد بر احترام، مقاومت و قدرت تو افزوده می­شود ..
  • اگر بازجو در نقطه­ای شکست بخورد هر بار تلاش خود را از سر می­گیرد توهم هر بار او را شکست بده ..
  • اگر بازجو را عوض کردند این به معنای پیروزی توست و بازجوی دوم کار خود را با روحیه­ی ضعیفی شروع می­کند .. بنابراین به مقاومت خود اضافه کن چون بازجو ها تنها در مقابل مجاهدان سخت کم می­آورند ..
  • روش­های بازجو نوعی آزمون و خطاست و این تویی که شکست یا موفقیت آن را رقم می­زنی ..
  • اگر موفق نشدند از مجاهدی اعتراف بگیرند او رابه زندانی می­برند که مجاهدان و جاسوس­هایی در آن وجود دارد .. از طریق ارتباط و حرف زدن با آنها امکان دارد بعضی از اطلاعات سری لو برود ..
  • o     روش­ها و مجراهای بازجویی
  • بازجو ابتکار عملی ندارد و روش­هایش کاملا معین و تکراری می­باشند او همواره می­کوشد خود را روانشناس زبده­ای نشان دهد تا بر تو سیطره پیدا کند .. ولی تو آزادی عمل زیادی داری، سرکش باش و شکستش بده و پیوسته بر او مسلط باش ..
  • بازجو می­گوید تا هر وقت که بخواهد می­تواند تو را نگه دارد و رضایت او به نفع توست .. دروغ می­گوید .. اختیارات او محدود است، هر وقت حرف او را باور کنی به دام می­افتی ..
  • او گاهی سعی می­کند در مورد مسائل جانبی با تو حرف بزند تا از این طریق یک سر اطلاعات حاشیه­ای به دست آورده و با نتیجه­گیری از آنها به چیزهایی برسد که از آنها علیه تو استفاده کند .. بنابراین با او حرف نزن تا این فرصت را به او ندهی ..
  • اگر تو از گفتن رازهای مهم خودداری کنی، او سعی می­کند در مورد چیزهای سطحی و ساده از تو بپرسد .. مثلا در فلان جلسه چه چیزی خوردید یا نوشیدید .. در این حالت نیز به او اطلاعات نده چون ممکن است این اطلاعات ساده به اعتراف دیگران و برملا شدن رازهای بزرگ بیانجامد .. بازجو به دیگر بازداشت­شدگان می­گوید که او از همه­ی چیزهایی که در آن جلسه اتفاق افتاده است باخبر است حتی می­داند در آن جلسه چه چیزی خورده یا نوشیده­اند .. احتمال دارد آن برادر گول این حرفها را خورده و زبان بگشاید .. بنابراین مقاومت کن و از دادن کوچکترین اطلاعات به بازجو خودداری کن ..
  • بازجو سوالاتش را هر از گاهی دوباره می­پرسد تا ببیند در حرفهایت اشتباه و تناقضی وجود دارد ..
  • دستگیر کردن نزدیکان و همسرت نباید تو را بترساند .. یکی از روش­های شرم آور آنها شکنجه­ی زن و فرزندان و دوستانت است .. به خدا توکل کن چون تو برای کمک به دینش دستگیر شده­ای او از تو، خانواده و دوستانت محافظت می­کند ..
  • برخی از بازجوها خشن و تندخو و برخی دیگر مهربان و آرامند .. به این خاطر که از خود عطوفت نشان می­دهند فریب آنها را مخور و با آنها همکاری مکن .. همه آنها جنایتکارند و هدفشان یکی­ست .. یعنی گرفتن اعتراف از تو .. و تا دین، دعوت و جهادت را نفروشی از تو راضی نخواهند شد ..
  • بازجو سعی می­کند اتهامات تو را کوچک جلو دهد و حتی وعده تخفیف مجازات در صورت همکاری را به تو می­دهد .. می­گوید که اینکار اعتراف و بازجویی نیست بلکه صرفا یک محاوره ساده برای بستن پرونده است .. مواظب باش، هرگز حرف­های او را باور مکن ..
  • او تلاش می­کند تو را به فکر نجات خود بیاندازد و وانمود می­کند که اعتراف پایان راه است و در صورت همکاری با او آزاد خواهی شد .. مواظب باش و گول حرفهایش را نخور ..
  • او می­کوشد تا تو را نسبت به برادران و استادانت بدبین کند .. بنابراین اگر گفت برادرانت زیرابت را زده­اند باور مکن .. جوابت یا باید سکوت باشد و یا اینکه تو با این حزب و چنین افرادی رابطه­ای نداری یا ضمن اینکه هرگونه رابطه با مجاهدان را نفی می­کنی بگو که برایشان احترام قائلی ..
  • یکی دیگر از روش­های آنها اینست که تو را تحقیر می­کنند .. از فحش و ناسزا و هزاران کلمه کثیفی که در فرهنگ متعفن خود دارند استفاده می­کنند .. مثلاً مرتب می­گویند: “تو هیچی نیستی” .. این توهین­ها را تحمل کن چون هدف از آن گرفتن اعتراف از توست ..
  • بازجوها ی مرتد سکولاریست  به هیچ دینی احترام نمی­گذارند .. اما برخی از آنها برای ایجاد شک و تردید در دل بازداشت­شدگان مطالعاتی در امور دینی دارند .. و گاهی برای انداختن تفرقه در میان بازداشت­شدگان به عقاید بعضی از آنها حمله می­کنند.
  • بازجو بی­خود و بی­جهت تو را می­زند اگر بایستی یا بنشینی تو را می­زند. این کار به این دلیل است که احساس می­کند شکست خورده است یا تو از زدن می­ترسی، بنابراین تلاش می­کند با زور تو را به اعتراف وا دارد.
  • o     ابزارهایی که بازجوی  مرتد سکولاریست  در اختیار دارد
  • تو را از دیگران جدا و به تو القا می­کند که بازجویی پایان ندارد .. به روشهای گوناگون تهدید می­کند .. فحش و ناسزا می­گوید .. قسمت­های حساس بدن را میزند .. چند شبانه روز تو را سرپا نگه می­دارد و نمی­گذارد بخوابی .. همه ی  اینها باعث اختلال اعصاب و فعالیت­های آگاهانه مغز می­شود و از فرط خستگی اگر برای چند ثانیه هم که باشد از فعالیت می­ایستد بازجو می­خواهد از این چند ثانیه کمال استفاده را ببرد و بیش از پیش بر تو فشار وارد کند .. هرگز تسلیم نشو و نترس چون این حالت هم سپری می­شود .. در طول آن با بازجو حرفی نزن بلکه خداوند را یاد کن و این آیه را به خاطر بیاور (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا لَقِيتُمْ فِئَةً فَاثْبُتُوا وَاذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيراً لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ) («ای مؤمنان! هنگامی كه با گروهی (از دشمنان) روبرو شديد، پايداری نمائيد و بسيار خدا را ياد كنيد (و قدرت و عظمت و وفای به عهد او را پيش چشم داريد) تا پيروز و رستگار شويد.» ) و به یاد داشته باش که مقاومت تو برای برادران مجاهدت مهم است.
  • بازجو ی  مرتد سکولاریست  برای رسیدن به حالت اختلال اعصاب، از روش­هایی همچون وارد کردن ضربات شدید به نوک انگشتان دست و پا، گوش، لب و اعضای جنسی و کشیدن موی سر استفاده می­کند .. زود به زود جای ضربه­ها را عوض می­کند تا حالتی از ترس و دلهره بر تو حاکم شود .. همه این ها به پایان می رسد او هم انسان است و مثل تو درد می­کشد و خسته می­شود .. و در نهایت همه چیز به پایداری تو بستگی دارد

(إِن تَكُونُواْ تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ يَأْلَمُونَ كَمَا تَأْلَمونَ وَتَرْجُونَ مِنَ اللّهِ مَا لاَ يَرْجُونَ وَكَانَ اللّهُ عَلِيماً حَكِيماً)

«اگر درد مي‌كشيد، آنان هم مثل شما درد مي­كشند و رنج مي‌برند، (ولي فرق شما و ايشان در اين است كه) شما چيزي از خدا مي­خواهيد كه آنان نمي­خواهند (و آن رضاي الله و بهشت جاويدان است) و خداوند آگاه (از اعمال شما و اعمال آنان، و) حكيم است (و به هر يك از شما و ايشان سزا و جزاي كارتان را مي‌دهد.)»

  • بازجو در پایان بازجویی موظف است یکی از این سه گزینه را گزارش دهد: متهم بی­گناه است، او علیرغم وجود مدارک و شواهد مصمم است حرفی نزند و یا او به دوستانش خیانت کرده و همه چیز را علیه ایشان لو داده است .. پس سعی کن تو سومین گزینه نباشی ..

ادامه دارد …. ان شاء الله

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *