ریشه های جماعت دوله به کجا بر می گردد؟ این جماعت خوارج است یا ….
به قلم: ابوابراهیم هورامی
گروههای نجدی به خاطر پوشاندن تفکرات نجدی جماعت دوله به آن می گویند خوارج و جماعت دوله هم با تحدیات متعدد ثابت می کند که ربطی به خوارج ندارد بلکه مجری صادق تفکرات محمد بن عبدالوهاب و علمای نجد است؛ به نظر شما کدام طرف راست می گویند؟
زمانی که مسلمین شاهد عینی شدن تفکرات محمد بن عبدالوهاب در زمان خودشان توسط جماعت نجدی دوله هستند شیخهای تفکر نجدیت به صورت پی درپی و مداوم سعی دارند دوله را به عنوان خوارج معرفی کنند و بدون آنکه به منابع فکری و فتواهای دوله اهمیتی بدهند می خواهند مخاطب آنها نیز اصلاً توجهی به کتب و منابع فتواهای جماعت دوله توجه نکند چون اگر به این منابع توجه کنند برایشان مشخص می شود که جماعت دوله در عمل به تفکرات محمد بن عبدالوهاب و علمای نجد صادقتر از اینهاست و مردم اگر قرار باشد جماعت دوله را رد کنند بدون شک اینها را نیز به همراه محمد بن عبدالوهاب و سایر پیروان او رد خواهند کرد.
افکار خوارجی که ابتدا از علی ابن ابی طالب رهبر دارالاسلام و امیر المومنین بر علیه گروه اهل بغی معاویه حمایت کرده بودند و بعدها با شعار”لا حكم إلا لله” مساله ی حکمیت را رد کردند و به تکفیر تمام صحابه و مومنین موجود در ارتش علی و معاویه اقدام کردند و علی را نیز به قتل رسانده و با تعصب شدیدی که در افکار خاص خود داشتند و با انقلاباتی که بر علیه حکام بنی امیه و حتی بنی عباس انجام دادند، کاملاً مشخص است و افکار نجدیت هم مشخص است. تنها کافی است مقایسه ای انجام شود تا عمق این تفاوتها مشخص شود. البته در این زمینه بسیار گفته شده و من تنها به چند مورد اشاره می کنم:
اصول عقیده خوارج بر برائت از علی و معاویه بناشده که اینها و تمام طرفداران اینها را کافر می دانند، همچنین بر خلاف شیعه حاکمیت را محصور در بنی هاشم نمی دانند و بر خلاف اهل سنت نیز حاکمیت را محصور در قریش نمی دانند بلکه آنرا حق عموم مسلمین می دانند. در بیانیه ای که ابوبکر بغدادی را به عنوان خلیفه معرفی کرده آمده است که شروط خلافت تحقق پیدا کرده و یکی از این شروط هم این است که بغدادی از قریش است؛ مشخص است که این شرط از شروط خوارج نیست.
اکثر فرقه های خوارج بخصوص خوارج در چند قرن اولیه به آنچه که سلفی های نجدی تحت عنوان “صحيح السنة” از آن یاد می کنند اعتقادی نداشتند در حالی که جماعت دوله به تمام احادیث صحیح بخاری و مسلم و ترمذی و غیره اعتقاد دارد.
جماعت دوله به آنچه که در صحيح مسلم از “الملحمة الكبرى” و آنچه در مورد: “لا تقوم الساعة حتى ينزل الروم بالأعماق أو بدابق فيخرج إليهم جيش من المدينة،…” آمده یقین کامل دارد و افراد زیادی را با همین ابزار به خود جذب کرده است؛ (دابق یکی از مناطق سوریه و الأعماق هم منطقه از انطاکیه در ترکیه است که اسم مجله دابق و رسانه ی الاعماق جماعت دوله از این روایت گرفته شده است)
علاوه بر این خوارج زناکار متاهل را رجم نمی کنند اما جماعت دوله رجم می کند؛ خوارج همچون معتزله معتقد به «خلق قرآن»هستند، و کسی که گناه کبیره ای را انجام دهد کافر می دانند اما دوله مثل سایر مسلمین بر خلاف این تفکرات است.
شخص منصف می داند که جماعت دوله مجری تفکرات اشتباه محمد بن عبدالوهاب و علمای نجد در تاویل شرک و توحید و مشرکین و برداشتن عذرهای معتبر شرعی برای مسلمین و تکفیر نابجای مسلمین و برهم زدن دشمن شناسی شرعی و درجه بندی شرعی دشمنان است نه در سایر اموری که با سایر مسلمین مشترک است.
این عقاید و اشتباهات هم مختص به جماعت دوله نیست بلکه متعلق به محمد بن عبدالوهاب و تمام علمای نجدیت است و تنها کاری که جماعت دوله کرده این است که صادقانه این تفکرات اشتباه را در جامعه پیاده کرده و صادقانه مسیر اشتباهی که نجدیت نشان داده است را طی کرده و دشمنان نیز از این اشتباهات آشکار ضربات خود را به اهل دعوت و جهاد زده اند.
در پایان دوست دارم به این اعتراف بی نظر و دقیق عادل بن سالم الكلباني امام سابق حرم مکی و از دعوتگران معروف تفکرات نجدیت اشاره کنم که می گوید:”داعش نبتة سلفية حقيقية يجب أن نواجهها بكل شفافية”.
فقط کافی است علاوه بر این به بیانیه ی دوله در۲۱شعبان۱۴۳۸ق در مجله النبأ نگاه کنید تا بدانید: دوله یعنی پیاده شدن تفکرات حقیقی نجدیت در زمان ما و ابوبکر بغدادی یعنی محمد بن عبدالوهاب در عصر ما؛ و هر کسی غیر از این بگوید دغل بازی است که حقیقت را از مسلمین پنهان می کند.