درسی که باید از ضارب سلمان رشدی مرتد آموخت
به قلم: فائضه غفار حدادی
عکس ضارب سلمان رشدی را گذاشتم، کسی آمد در خصوصی و با شکلک تعجب پرسید: «عه مگه سلمان رشدی ترور شد؟»
و بعد با کلی شکلک گریه نوشت: «من این پسر را می شناسم. از بچه های مسجدمان است!»
در حالیکه خنده ام گرفته بود سعی کردم به خودم مسلط باشم و نوشتم: «متوجه نمی شم. کی از بچه های مسجدتان است؟»
گفت: «همین که رشدی را زده. هر هفته می آید مسجدمان و همیشه مواظب بچه هاست که از سرسره بادی نیفتند. خودش است. اشتباه نمی کنم. تو رو خدا برایش دعا کنید.»
همچنان با لبخندی که به لب داشتمُ نوشتم: «بزرگوار! ضارب که ایرانی نبوده.»
جواب داد: «بله بزرگوار. ما هم ایران نیستیم. ساکن نیوجرسی ایم!»
***
صبح که خبرگزاری را باز کردم نوشته بود: «هویت ضارب رشدی مشخص شد. هادی مطر جوانی بیست و چهار ساله از اهالی نیوجرسی است که …» بقیه نوشته محو شد. اشکهایم اجازه خواندن بقیه خبر را ندادند. یک لحظه هادی را دیدم. وقتی که هر جمعه میرفته مسجدی در نیوجرسی و مواظب بچه ها بوده. روح لطیفی داشته لابد. با حوصله ای زیاد که می توانسته با بچه ها ارتباط برقرار کند. و زندگی ای که به صرف شهروند آمریکا بودن مورد غبطه خیلی از جوان های دیگر است. با خودش چه فکر کرده؟ روندی که او را به این تصمیم رسانده چه بوده؟ من که نمی دانم و شاید هیچ کس هم به جز خودش نداند. ولی چقدر دوست داشتم با خودش این طوری فکر کرده باشد که هادی! تو یک نفری در این کشوری که آب خوردنت را هم باید طوری تنظیم کنی که نفهمند مسلمانی وگرنه محدودیت برایت درست می شود. چه کاری می توانی برای اسلام بکنی؟ بعد این آیه را دیده باشد که تنها بودن نباید تو را از قیام برای خدا باز بدارد ( ان تقوموا لله مثنی و فرادا) و بعد یک روز اتفاقی به متن فتوای امام خمینی رسیده باشد که: «از مسلمانان غیور می خواهم تا در هر نقطه که آنها را یافتند اعدام نمایند تا دیگر کسی جرات نکند به مقدسات مسلمین توهین نماید.»
هادی نه سال بعد از رحلت فقیهی که این حکم را داده به دنیا آمده. نمی دانم کجا. حدس می زنم زیاد اهل فکر کردن بوده. لابد شب قبل از حادثه هم به این فکر کرده که تنهایی هم می شود در راه خدا قیام کرد.
……..
الله تعالی می فرماید: فَقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ لَا تُكَلَّفُ إِلَّا نَفْسَكَ ۚ وَحَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ ۖ عَسَى اللَّهُ أَنْ يَكُفَّ بَأْسَ الَّذِينَ كَفَرُوا ۚ وَاللَّهُ أَشَدُّ بَأْسًا وَأَشَدُّ تَنْكِيلًا (نساء/۸۴) پس تو خود تنها در راه خدا بجنگ، که جز بر خودت مکلف نیستی و مؤمنان را نیز ترغیب کن، باشد که خدا آسیب کافران را از شما بازدارد، که قدرت خدا بیشتر و عذابش سختتر است.
به این شکل این مجاهد استشهادی فتوایی را اجرا کرد که در زمان صدور این فتوا هنوز به دنیا نیامده بود. البته در تاریخ ۷۱/۵/۱۹ ش آیت الله خامنه ای رهبر کنونی ج.ا.ایران در مورد فتوای آیت الله خمینی در مورد سلمان رشدی گفته بود : اصولی را که جمهوری اسلامی با آنها معروف شده، با سربلندی نگه دارید، نه با خجالت… بنده، همان وقتها سفری به یکی دو کشور اروپایی داشتم؛ قرص و محکم ایستادم و گفتم: “امام تیری شلیک کردهاند و این تیر همینطور میرود. خوب هم هدفگیری کردهاند و تا به هدف نخورد، نمیافتد.” معتقدم این تیر، روزی به هدف خواهد خورد.”
دیدیم که دیروز این پیش بینی به حقیقت پیوست و این تیر به هدف خورد حالا این مجرم به درک واصل می شود یا زخمی و معلو ل و ناقص و… مهم این است که تیری که آیت الله خمینی شلیک کرده بود به هدف خورد.
بیائید این سنت را ادامه دهیم و بر اساس قاعده ی «شلیک به اختیار» شر مرتدین خارج نشین را از سر مومنین و حکومت اسلامی خود کم کنیم.