نقش الرویبضه در واکنش عجولانه ی جوانان حنفی مذهب بلوچ و تولید جمعه خونین زاهدان (۵)

نقش الرویبضه در واکنش عجولانه ی جوانان حنفی مذهب بلوچ و تولید جمعه خونین زاهدان (۵)

به قلم: براهندک بلوچ

مسلمین از هر قومیتی که هستند باید ابتدا منهج صحیح دعوت و مبارزه با منکرات را در دارالاسلام و دارالکفر یاد بگیرند و چنان به منهج صحیح دعوت و جهاد مسلح باشند که سخنان «ائمة المضلین» و «دعاة علی ابواب جهنم» و «الرویبضه» نتواند آنها را در مسیر غیر اسلامی قرار دهد.  

اگر این منحرفین با شعارهای قومیتی و نژادی و حتی با سوء استفاده از اختلافات فقهی بسیار ریز و قابل چشم پوشی و قابل اصلاح میان مذاهب مختلف اسلامی و یا با سوء استفاده از پاره ای مفاسد اداری و اجرائی بعضی از مسئولین دارالاسلام قصد منحرف کردن مسیر صحیح دعوت و مبارزات ما را دارند، باید بدانیم که مبارزه جهت اصلاح کار بسیار خوبی‌ست و مبارزه برای به دست آوردن حقوق شرعی و اسلامی شاهکار است‌، اما در همان قدم اول باید دانست که بر اساس چه اهدافی و به نفع چه فکر و نگرشی مبارزه می‌کنیم  و در چه مسیر و جاده ای حرکت می کنیم؟

 باید دید و فهمید که در سایۀ چه کسانی و برای پیش‌برد اهداف کدام اشخاص مبارزه می‌کنیم و از جان خود مایه می‌گذاریم‌؟ یک اصلاحگر بعنوان سرباز الله، به برادران خود خیانت نمی‌کند، مانع آنان از مبارزه نمی‌شود، اما اگر راه‌ کج را پیش‌ِ روی برادرش دید، اورا به سوی راه صحیح راهنمایی می‌کند.

ما با چشم سر دیدیم که بعد از فاجعه ی خونین جمعه ی ۸مهر۱۴۰۱ش مسجد مکی زاهدان باز مولوی عبدالغفار نقشبندی دو عنصر نژاد و کینه های مذهبی را برجسته می کند و همچنین اغتشاشات برنامه ریزی شده توسط کفار سکولار جهانی و احزاب سکولار و مرتد محلی و دارودسته ی منافقین و سکولار زده های بومی به اصل اسلام و قوانین شریعت الله و نظام اسلامی و مقدسات اسلامی و تخریب مساجد و پاره کردن و سوزاندن قرآنها و  سوزاندن حجاب و برداشتن چادر از سر زنان محجبه و… را « فریادهای معترضان به ناعدالتی ها ، ظلم و تبعیض ها » معرفی می کند و می گوید:” فاجعه ی دلخراش و خونین قتل مردم نماز گذار و بی دفاع زاهدان نشانگر اوج مظلومیت مردم ستم دیده بلوچ و در عین حال سندی قاطع بر نگاه‌های عقده ای و بی رحمانه به بلوچ و بلوچستان است… این اقدامات نشانه ای از خودسرانه بودن نیست و به علت نگاه‌های تبعیض آمیز و ترویج نفرت ۴۳ ساله علیه بلوچ و بلوچستان در بین نظامیان است.”

به صورت مختصر باید عرض شود که هیچ نقطه مشترکی نیست بین کسی که بخاطر دفاع از ناموس می میرد و کسی که بخاطر بی ناموسی هلاک می شود. پس کشته های اغشاشات برنامه ریزی شده توسط کفار سکولار خارجی و مزدوران محلی و… در راه مبارزه با اصل قوانین شریعت الله و قرآن و سنت و حجاب و مسجد و رواج انواع مفاسد اخلاقی و بی بندوباری و« فریادهای این معترضان اغتشاشگر به ناعدالتی و ظلم و تبعیض» بوده و هرگز قابل مقایسه با کشته شده های مسلمانی نیست که «به هر دلیلی» جهت دفاع از اسلام و ناموس و حیا به خیابانها ریخته اند و خونشان را در راه دفاع از یکی از ارزشها و قوانین شریعت الله داده اند و برای اجرائی شدن عدالت فریاد زده اند.  

تنها با آشکار شدن یک واقعیت در مورد تعرض به مراکز نظامی تمام کشورهای دنیا و مثالهائی از تعرض ایرانی های شیعه یا حنفی داخل ایران به مراکز نظامی، «یاوه گوئی»ها و شعارهای عوام فریبانه ی احساسی عده ای، برای حق طلبان باطل می شوند و مشخص می شود که برخورد با حمله کننده های به مراکز نظامی، شیعه سنی نمی شناسد به عنوان مثالی از میان صدها مثال در گذشته و حال:

  • در دی ماه ۹۶ در قهدریجان اصفهان که مردم تماماً شیعه و از قوم فارس هستند اغتشاش گران به کلانتری ۱۴ این شهر حمله کردند که حداقل شش نفر از مهاجمان به ضرب گلوله مامورین پاسپاه کشته شدند و تعداد نامعلومی هم زخمی شدند.
  • زمانی که در شهر تماماً شیعه نوشهر در مازندران در اواخر شهریوی ۱۴۰۱ش اغتشاشگران با سنگ به پاسگاه حمله می کنند بدون تعارف می بینیم که به سوی آنها شلیک می شود و بیشتر از ۶ نفر از اغتشاشگران کشته و تعداد نامشخصی هم زخمی می شوند.

 در زاهدان نیز حنفی های بلوچ به پاسگاه و مرکز نظامی دارای سلاح گرم حمله کردند و همه ی ما دیدیم که حتی درِ پاسگاه را نیز شکستند و چند قدم نیز وارد این مرکز نظامی شدند، و مساله بر سر حمله بر بانکها و شهرداری ها و سایر اماکن دولتی و عمومی نبوده .

در فاجعه ی خونین مسجد مکی زاهدان دستهائی «عمداً» جوانان باغیرت و با شهامت و شریعت گرای ما را به سمت و سوی یکی از خط قرمزهای تمام کشورهای دنیا کشاندند که هرکسی از این خط قرمز عبور کند باید تاوانش را با خونش بدهد و در ایران هم برای چنین متخلفینی شیعه و حنفی و شافعی و عرب و فارس و بلوچ و کورد و غیره فرقی ندارد همچنانکه برای تمام کشورهای دنیا فرقی ندارد.

ادامه دارد…. ان شاء الله

نقش الرویبضه در واکنش عجولانه ی جوانان حنفی مذهب بلوچ و تولید جمعه خونین زاهدان (۴)

نقش الرویبضه در واکنش عجولانه ی جوانان حنفی مذهب بلوچ و تولید جمعه خونین زاهدان (۴)

به قلم: براهندک بلوچ

به دنبال فاجعه ی جمعه ی خونین مسجد مکی زاهدان عده ای که از ملتهب کنندگان وضع موجود بودند طبق قاعده ی «اگر نتوانستی بیگناهیت را ثابت کنی، نقش قربانی را بازی کن» شروع به غوغاسالاری و خاک در چشم مردم کردن کردند. بخصوص برای مردمانی که نسبت به منهج اسلامی و منابع شرعی بسیار جاهل بوده و تنها منبع علمشان شبکه های ماهواره ای و فضای مجازی است و چنانچه  تلویزیون و گوشی ها را خاموش کنی خودشان هم خاموش می شوند، و صد البته اکثر جوانان حنفی مذهب بلوچی که ابزار دست این شبکه های ماهواره ای و فضای مجازی و الرویبضه های داخلی شدند دینشان را از همین کانالها گرفته اند. انا لله و انا الیه راجعون

زمانی که در ابتدا خبر کشته شدن «ياسر شه بخش» فرزند حاج تاج محمد و خبر کشته شدن «عبدالمجید ریگی» با نام مستعار «جلال» فرزند حاجی مهرالله که مدتی در افغانستان هم بر علیه آمریکا و مزدورانش جهاد کرده بود پخش شد ابتدا گروهک جنایتکار جیش العدل بیانیه ای صادر کرد و به بهانه ی « پاسخگو کردن رژیم نسبت به کشتار معترضان نمازگزار شهر زاهدان» اعلام کرد قاضی شعبه دو دادسرای شهرستان سراوان را ترور کرده است و وعده ی ورود به اغتشاشات را داد. البته در همان ابتدا، سرهنگ پاسدار «سید علی موسوی» مسئول اطلاعات سپاه سلمان استان بلوچستان به همراه چند درجه دار دیگر نیز ترور شدند.

در کنار این جریانات، جالب است بدانید با آنکه مولوی عبدالحمید و مولوی های هم مسیر با او به عنوان یکی دیگر از جریانات موجود در بلوچستان به کرات مردم را به خویشتن داری و صبر و پیگیری مسائل از کانال قانونی آن و پرهیز از اغتشاش دعوت کرده بودند اما این دسته از جوانان دست به اغتشاش زدند! چرا؟

چون اکثریت طرفداران مولوی عبدالحمید و سایر مولویهای هم مسیر با او به گونه ای بارشان آورده اند که خیال می کنند «مولوی عبدالحمید مجبور است این حرفها را بزند و این حرفا از ته قلبش نبود و چیز دیگری در دلش است …. رژیم همیشه ایشان را تحت تهدید قرار داده و… » در واقع و به سبکی دیگر، طرفداران مولوی عبدالحمید به خود قبولانده اند که مولوی مجبور است و تقیه می کند و … به همین دلیل سخنان مولوی عبدالحمید در مورد مصالح نظام دارالاسلام ایران را کلاً نادیده می گیرند و از مخالفینی هستند که تنها منتظر یک فرصت جهت ابراز مخالفت و دشمنی با نظام ایران می باشند.

دیدیم زمانی هم عده ای مجهول تحت عنوان «اعلام برائت مولوی عبدالحمید از حوادث امروز زاهدان» بیانیه ای به اسم مولوی عبدالحمید بیانیه صادر کردند دفتر مولوی عبدالحمید فوراً به تکذیب آن پرداخت و…

مولوی  عبدالحمید به این شکل تنها توده ای از مواد خام  را تولید و نگه داری کرده که هر کسی از دشمنان دارالاسلام ایران توانائی به کارگیری آنها در راستای اهداف خود را دارد چه شبکه های ماهواره ای وابسته به آل سعود و امارات چون کلمه و نور و وصال و… و چه گروهکهای جنایتکاری چون جیش العدل و … و چه جریان مجازی حبیب سربازی و بهمن و … و چه دارودسته ی رجوی و سایر دشمنان داخلی و خارجی ایران.

مولوی عبدالحمید  خطیبی است که به صورت «منهجی» و علمی طرفدارانش را آموزش نداده است که بر اساس عقیده ی اسلامی به دارالاسلام ایران جوش بخورند و حل شوند؛به همین دلیل طرفدارانش «ابزار» و «مواد خامی» هستند که دیگران به راحتی می توانند از آنها استفاده کنند؛ به همین دلیل می بینیم که مُلافتاحی از سربازان جولانی خائن و جاسوس در ادلب سوریه هم مثل سایر سوء استفاده کننده های خارجی با شناختی که از طرفداران مولوی عبدالحمید و امثال او دارد به خودش جرئت می دهد که بگوید:” مردم مسلمان بلوچ نباید از علمایشان خصوصا شیخ الاسلام مولانا عبد الحمید انتظار صدور فتوای جهاد علیه نظام رافضی داشته باشند … چون ایشان به نوعی اسیر هستند و نمی‌توانند چنین فتوایی را صادر کنند …”

بله، همه فهمیده اند که این مُلاها و مولوی ها و ماموستاها به نحوی مریدانشان را بار آورده اند که به خود بقبولانند آنچه اینها در مورد نظام ایران و انقلاب و … می گویند از ترس نظام است و مجبور هستند و…

شما از چنین تولیداتی چه انتظاری دارید؟  

ادامه دارد …. ان شاء الله .

نقش الرویبضه در واکنش عجولانه ی جوانان حنفی مذهب بلوچ و تولید جمعه خونین زاهدان (۳)

نقش الرویبضه در واکنش عجولانه ی جوانان حنفی مذهب بلوچ و تولید جمعه خونین زاهدان (۳)

به قلم: براهندک بلوچ

مولوی نقشبدی در بیانیه اش ادامه می دهد که ” توهین به شرافت یک کودک خوردسال عفیفه مساوی با مرگ بلوچ است”. بدون شک همچنانکه وجود مجرم زناکار در عصر رسول الله صلی الله علیه وسلم مساوی با مرگ عرب نبوده بلکه تا زمانی که بشر هست وجود مجرم هم گریز ناپذیر است همچنانکه در فاجعه ی اجتماعی تجاوز به ۴۱ دختر بلوچ در ایرانشهر که به گواهی مولوی محمد طیب ملازهی امام جمعه ایرانشهر رئیس این باند ۴ نفره از بلوچهای خلافکار که دستگیر هم شده بود یک بلوچ ثروتمند حنفی مذهب بود، مساوی با مرگ بلوچ نشد. اصلاً قضیه نژادی مطرح نیست که این مولوی آنرا نژادی می کند؛ چون هم در اتفاق چابهار و هم در اتفاق ایرانشهر هم شاکی‌ها و هم متهمان همگی بلوچ بوده اند.

به هر حال در اثبات جرم زنا و بر اساس مذهب امام ابوحنیفه رحمه الله و سایر مذاهب اسلامی آمده است که خداوند تنها به دو شیوه صورت می گیرد: ۱- اعتراف زن و مرد زناکار  2-  گواهی ۴ شاهد عادلی که این صحنه زنا را بطور محسوس و يقينی عمل جنسی و ارتكاب زنا را مشاهده‌ كرده باشند نه با حدس و گمان ،و اگر سه نفر از اين چهار نفر، گواهی بوقوع اين جريمه بدهند و نفر چهارمی برخلاف گواهی آنان‌گواهی دهد، يا اينكه يكي از اين چهار نفر ازگواهی خويش منصرف‌گردد، بايد حد قذف درباره اين‌گواهان اجراگردد و این گواهان باید شلاق بخورند. البته تمام حدود با وجود شبهه ساقط می شوند و تنها وقتي حد زنا هم اجرا می ‌گردد كه وقوع اين جريمه بطورقطعی به ثبوت رسيده باشد.

در اثبات جرم زنا می بینیم که الله تعالی راهی قرار نداده است که از آن راه شخص بتواند به سادگی دیگران را متهم به زنا کند و یا به راحتی جرم زناکار نیز اثبات شود چون حتی اگر حد بر آنها نیز اجرا شود به تدریج و به دلیل تکرار آن قبح زنا از بین می رود و عادی می شود و گاه از مقاصد شریعت این است که یک گناه اگر در خفا بماند بهتر از آن است که علنی شود و گاه اشاعه و علنی کردن یک گناه خود گناه دیگر به حساب می آید.

امام مالک از زید ابن اسلم روایت کرده است که رسول الله فرمودند: “ای مردم وقت آن رسیده است که دست از حدود خداوند بکشید، هر کسی که مرتکب این کثافتها (گناهان) شد پس خودش را به ستر خداوند مستتر کند زیرا اگر کسی نزد ما به (به گناهی که حد داشته باشد) اعتراف کند حد را بر او انجام می دهیم”.

مردي در مسجد نزد رسول الله صلی الله علیه وسلم  آمد وگفت ‌: اي رسول خدا: من مرتكب عمل زنا شده‌ام‌. رسول الله صلی الله علیه وسلم  از او روي برگرداند تا چهار بار اين اعتراف را تكراركرد و رسول الله صلی الله علیه وسلم  به وي توجه نكرد ولي چون چهار بار اين گواهي را برعليه نفس خويش داد رسول الله صلی الله علیه وسلم  اورا خواند و فرمود‌: أبك جنون؟ [‌آيا تو ديوانه‌اي‌؟‌] ‌گفت‌: نخير. رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود:فهل أحصنت؟ [ازدواج كرده‌اي‌؟‌] ‌گفت‌: آري‌. رسول الله صلی الله علیه وسلم  فرمود:اذهبوا فارجموه [او را ببريد و رجم‌كنيد و سنگسار نمائيد]‌‌.

ابن مسعود نیز روایت می کند که شخصی نزد رسول الله صلی الله علیه وسلم آمد و به گناه خود در بازی با زنی بدون دخول اعتراف کرد و گفت: در خدمت شما هستم و هر حدي وكيفري‌كه لازم مي‌داني در‌باره من اجرا كن‌. عمر بن خطاب كه حاضر بود گفت‌: خداوند پرده ترا بپوشاند، ايكاش پرده پوشی می ‌كردی و راز خويش را آشكار نمی کردی. رسول الله صلی الله عليه و سلم  در جواب او چيزی نگفت‌. (مسلم و ابوداود و ترمذی)

 با آنکه مولوی نقشبندی «مدعی» محرز شدن این اتهام است اما این مراحل را جهت اثبات جرم طی نکرده، با این وجود اگر جهت پیگیری این اتهام، در خفا و پنهانی کمک می کرد و دوست و دشمن ملت مسلمان بلوچ و سایر مسلمین را باخبر نمی کرد برای شرافت و آبروی آن دختر و آن خانواده و قوم و برای شرافت سایر مسلمین بهتر بود یا اینکه برخلاف تمام منابع اسلامی حرکت کرده و تحت تاثیر تبلیغات رسانه ای ماهواره ای و مجازی، یکی از سربازان جنگ روانی دشمنان سکولار خارجی و احزاب سکولار بومی و دارودسته ی منافقین و سکولار زده ی داخلی شد؟!

ادامه دارد …. ان شاء الله

نقش الرویبضه در واکنش عجولانه ی جوانان حنفی مذهب بلوچ و تولید جمعه خونین زاهدان(۲)

نقش الرویبضه در واکنش عجولانه ی جوانان حنفی مذهب بلوچ و تولید جمعه خونین زاهدان (۲)

به قلم: براهندک بلوچ

در اینجا لازم است تذکر داده شود که هدف ما از این نوشتار «آسیب شناسی» فاجعه ی جمعه ی خونین مسجد مکی زاهدان جهت «پیشگیری» از تکرار چنین فجایعی است.

به هر حال، مولوی عبدالحمید اسماعیل زهی امام جمعه ی اهل سنت زاهدان در همان روز و حتی روزهای قبل که زمزمه هایی در فضای مجازی به گوش می رسید مردم را به آرامش و حفظ خونسردی دعوت می کند خواستار فرصت دادن به دستگاه قضائی  می شود تا نتیجه را اعلام کند و مسئولین قضائی و نیروهای انتظامی را به «تعامل و مدارا با مردم» دعوت می کند و می گوید: ” پیرامون شکایتی که اخیرا در چابهار صورت گرفته و برای بنده هم سخت است که کلمۀ «تجاوز» را بر زبان بیاورم، اما به‌هرحال این موضوع مطرح شده است، خواستۀ عموم مردم از مسئولان این است که این موضوع را مورد توجه ویژه قرار بدهند و به این مسأله را به‌صورت فوق‌العاده رسیدگی کنند… از مردم و جوانان عزیز نیز انتظار است آرامش خودشان را حفظ کنند و به دستگاه قضایی فرصت بدهند تا نتیجه را اعلام کند.”

 در برابر این واکنش که طیف اکثریت مطلق مولوی ها و اهل علم و مردم بلوچستان را در بر می گرفت مولوی تقشبندی «ادعا»ئی را مطرح می کند که مختصات این «ادعا» برای هر مومن باغیرت و مسئولیت پذیری، دربردارنده نشانه‌های شورش و قیام و واکنش و ملتهب کردن جو حاکم بر جامعه بود.

 مولوی عبدالغفار نقشبندی در این زمینه ی خاص و به صورت مشخص، همچون یکی از «الرویبضه» ها و از حامیان داخلی جریانات معاند خارج نشین و گروهکهای مسلح بلوچ مستقر در پاکستان و محرک و مشوق جوانان به پیوستن به «جبهه» ی اغتشاشگران سکولار ظاهر می شود و یکی از این مفتگوهایی می شود که در مورد اتهام تعرض به دختر بلوچ  از توابع چابهار ابتدا در تاریخ ۳ مهرماه ۱۴۰۱ش بیانیه ای تحت عنوان «دست درازی به حیاو عفت خواهر مسلمان بلوچم قابل اغماض و  بخشش نیست» را صادر کرد و در آن با ادبیاتی کاملاً احساسی و تحریک آمیز مدعی شد که : ” پس از تحقیق و بررسی و گفتگو با خود خانواده و شنیدن سخنان دختر کودک،  زوایایِ پنهانِ این جنایتِ نابخشودنی برای بنده محرز گردید“.

اثبات جرم زنا و محرز شدن زوایایِ پنهانِ این جنایتِ نابخشودنی بر اساس مذاهب اسلامی تا اینکه منجر شود که فردی «متجاوز» شناخته شده و از مراجع اجرائی حکومتی درخواست شود که این شخص متجاوز«به سزای اعمال ننگین خود برسد» دارای شروط مشخص و واضحی است که الزما باید رعایت شوند.

ابن عباس رضی الله عنهما روایت کرده است که،  رسول الله صلی الله علیه وسلم خطاب به مردی فرمود: « هَلْ تَرَى الشَّمْسَ؟ قَالَ: نَعَمْ، قَالَ: عَلَى مِثْلِهَا فَاشْهَدْ، أَوْ دَعْ » (الحاكم ۴ / ۹۸/  البيهقي۱۰ / ۱۵۶) «خورشید را می بینی؟ گفت: آری، فرمود: بر همانند این خورشید گواهی بده، یا از گواهی دادن دست بردار ».

حالا صرفنظر از مجرم بودن یا نبودن بلوچی که فرماندهی این پاسگاه را در چابهار بر عهده داشته، و صرفنظر از صحت و سقم سخنان این دختری که مدعی است به وی تجاوز شده، آیا این مولوی «مراحل اثبات جرم زنا» بر اساس مذهب امام ابوحنیفه رحمه الله را طی کرده است که «مدعی» است «زوایایِ پنهانِ این جنایتِ نابخشودنی برای بنده محرز گردید»؟

در بلوچستان بعد از روزها که مردم در حد یک خبر تائید نشده و اتهام منتظر رسیدگی به آن بودند «گواهی» و «ادعا»ی خارج از اصول شرعی این مولوی، به نحوی، از سوی رسانه های ماهواره ای و مجازی مختلف خارج نشین و دسته هائی از اهل سنت داخل کشور «تائید و اثبات جرم» تلقی شد و فتوا و «صدور حکم»ی غیر رسمی شد جهت «ملتهب کردن جامعه» و فراهم کردن جوانانی به عنوان «مواد خام» جهت تولید فاجعه  و ظلم بزرگ جمعه ی خونین ۸مهر۱۴۰۱ش مسجد مکی زاهدان.  

ادامه دارد …. ان شاء الله.

نقش الرویبضه در واکنش عجولانه ی جوانان حنفی مذهب بلوچ و تولید جمعه خونین زاهدان (۱)

نقش الرویبضه در واکنش عجولانه ی جوانان حنفی مذهب بلوچ و تولید جمعه خونین زاهدان (۱)

به قلم: براهندک بلوچ

با آنکه در مناطق کورد نشین، سکولاریستها و سکولار زده ها نخستین جرقه های این اغتشاشات را به بهانه ی مرگ مشکوک آن دختر کورد زدند اما با این وجود هیچ مومن مسلمانی در این توطئه مشارکت نکرد و بر همه واضح و روشن است که نه تنها مردم اهل سنت بلوچستان هرگز در این اغشاشات شرکت نکردند بلکه اهل سنت جنوب ایران و ترکمنهای شمال و طالش و اطراف اردبیل و اهل سنت غرب کشور نیز وارد این فتنه ی برنامه ریزی شده توسط دشمنان قانون شریعت الله نشدند.

با این وجود دیدیم  عده ای از «الرویبضه» در لباس قیادتها و رهبران کاذب به میدان آمدند و تعدادی از اهل سنت را به بهانه هایی  غیر از بهانه های سکولاریستها و با تحریک احساسات مسئولیت پذیری و داشتن غیرت مومنین در مسیری غیر شرعی، این دسته از اهل سنت را در «جبهه»ی سکولاریستها قرار دادند.

زمانی که اهل دعوت و جهاد راستین کناره گیری می کنند و به بهانه های غیر شرعی و مشکلات و سختی های مسیر تنها نظاره گر می شوند نباید تعجب کرد که انسانهای بی خاصیت و حقیر و فرومایه ای چون علی کریمی و سایر دلقکهای سینما و یا «الرویبضه» با طولانی ترین القاب و اسماء به یکباره  به قهرمانان و رهبران میدان سیاست، فکر، فرهنگ و اقتصاد مبدل می شوند و بحیث رهبر، کارشناس و متخحصص مطرح و به شیوه ای عجیب رسانه ای و مطرح می شوند.

رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: سيَأتي علَى النَّاسِ سنواتٌ خدَّاعاتُ يصدَّقُ فيها الكاذِبُ ويُكَذَّبُ فيها الصَّادِقُ ويُؤتَمنُ فيها الخائنُ ويُخوَّنُ فيها الأمينُ وينطِقُ فيها الرُّوَيْبضةُ قيلَ وما الرُّوَيْبضةُ قالَ الرَّجلُ التَّافِهُ في أمرِ العامَّةِ ( ابن ماجه۴۰۳۶ / أحمد۷۹۱۲) سالهايي فريبگر و گول زننده بر مردم فرا مي رسد كه در آن دروغگو تصديق مي شود و راستگو تكذيب مي گردد. خائن بعنوان شخص امانتدار شناخته مي شود و امين و درستكار، خيانتكار به حساب مي آيد و «رويبضه» در امر مردم سخن مي گويند. از پيامبر صلي الله عليه و سلم سؤال شد: «رويبضه» چه كسي است؟ پيامبر فرمود : انسان پست و بي ارزشي كه در مسايل عمومي صحبت مي كند .

در فقه اسلامی آمده است اگر شخصی در مساله ای فقه ندارد باید سکوت کند و حق ندارد در این زمینه صحبت کند اما ما در اتفاقات اخیر شاهد مفتی هایی (به قول عوام الناس مجانی هائی) بودیم که با جاهلانه بیانیه دادنهایشان در اموری عمومی صحبت کردند که نه تنها ارزش و قیمتی نداشتند بلکه نتیجه ی سخنان آنها با برنامه ریزی های دشمنان این شد که: جوانان حنفی مذهب زاهدان در جبهه ی اغتشاشگران سکولار و دشمنان دین قرار بگیرند و هم باعث ریخته شدن خون پاکترین و صادقترین و باغیرت ترین جوانان ما در اطراف مسجد مکی زاهدان و نواحی دیگر شهر شدند.

در این مورد مشخص فاجعه ی اطراف مسجد مکی یا جمعه ی خونین زاهدان، مفتی های مفت گوی با وجود اغتشاشات سازماندهی شده کفار سکولار جهانی و احزاب سکولار و مرتد محلی و دارودسته ی منافقین و سکولار زده ی داخلی، به بهانه ی دفاع از ناموس یک خواهر مسلمان و رسیدگی در امور قضائی و اجرای حدود در امری وارد شدند که حتی با آنکه راههای اثبات چنین جرمهایی (جرم زنا) در مذهب حنفی برایشان کاملا واضح است اما ۱- «آگاهانه» ۲- «عمداً» ۳- «به میل خودشان و اختیاری» در مسیری بر خلاف مسیر مذهب حنفی و حتی در مسیری بر خلاف تمام مذاهب اسلامی حرکت کرده و با سوء استفاده از جو روانی و تبلیغی به وجود آمده توسط ماهواره ها و فضای مجازی کفار سکولار و سکولار زده های بومی به بهانه مرگ دختری سقزی در تهران، بر احساسات و غیرت دینی مردم انگشت گذاشته و زمینه ساز اصلی فاجعه ی روز جمعه ۸/۷/۱۴۰۱ش اطراف مسجد مکی  وکشتار جوانان مومن و باغیرت ما شدند.

این مفتی های مفت گوی با آنکه ممکن است در علم صرف و نحو و بلاغه و قرائت قرآن و آداب شخصی دارای آگاهی هائی باشند اما در امور عامه که نیازمند فهم و درک «مقاصد شریعت» و «رعایت اولویتها» است علم ندارند بلکه جهل بر آنها حاکم است . تخصص اینها در زمینه ای است و فتواهای آنها در زمینه ای دیگر . پس اینها در این زمینه های عمومی جاهلاهائی هستند که باید از آنها پرهیز شود .

ادامه دارد …. ان شاء الله

نگرش مُلا احمد مفتی زاده بنیانگذار مکتب قران سنندج به سکولاریسم و سکولاریستها

نگرش مُلا احمد مفتی زاده بنیانگذار مکتب قران سنندج به سکولاریسم و سکولاریستها

ئا: مسعود سنه ای

مُلا احمد مفتی زاده یکی از دشمنان اصلی سکولاریسم و سکولاریستهاست که با برائت و کناره گیری از احزاب و سیستمهای سکولار و نظامهای دموکراتیک و غیر اسلامی  تنها به حکومت اسلامی مجری قوانین شریعت الله راضی است و در کتاب حکومت اسلامی می گوید: درحکومت اسلامی،اصول ومبانی قانون ازطرف خدا است،?ولذا انسان مسلمان، بدرستی آن اطمینان دارد، واگرهمه چیزخود را درراه آن فدا کند،وهمۀ سختی ها را ببیند،کمترین احساس عدم رضایت،به او دست نمیدهد. ?اما در حکومت غیر دینی ، همه قوانین را انسان وضع میکند،? وبدیهی است هرکه داناتر است، بیشتر در درستی چنین قوانینی تردید دارد.

کاک احمد در همین کتاب حکومت اسلامی و در توصیف سکولاریستها به نکات مهمی اشاره دارد که روی سیاه تمام کسانی که اکنون به نام ایشان از احزاب سکولار دفاع می کنند سیاه تر می کند و می گوید:

  • سکولاریستها توطئه گر هستند (همه میدانند که مبارزات سیاسی ما، بخاطر تحریکات و کارشکنی گروه های ضد اسلام، با مشکلات فروان روبرومیشود؛ ?و خنثی کردن این توطئه ها، به اندازه مبارزه با دشمن اصلی، پر درد سر است و وقتگیر؛? )
  • –         سکولاریستها مجریان مهمترین وخطرناکترین حلیه ها بر علیه دین اسلام و سوق دهندگان به سوی بت پرستی هستند («?مهمترین وخطرناکترین حیلۀ دشمنان خلق،کوتاه کردن دست دین از زمامداری وسیاست جامعه بود.»?در قرون اول تاریخ اسلام،تنها فرمانروایان داخلی منحرف از دین بودند که این آرزو را در سر میپروراندند(البته، بدون اینکه جرأت کنند،واز این نقشه خود،کلمه ای بر زبان آورند. اما همین ?سیاست ضد خلقی ” جدا کردن دین از سیاست ” ? روز بروز،جامعۀ عظیم و فولادین توحیدی را،بطرف سستی و بت پرستی سوق داد)
  • –         مزدور و خائن نامیدن سکولاریستها و احزاب سکولار،( در این قرنهای اخیر،یعنی : از زمان خاموش شدن مشعلهای تمدن اسلامی در اندلس (مرکز اسلامی اروپا ) واز حملۀ صلیبی ها از غرب و مغول از شرق،مترفین داخلی در اجزای مملکت وسیع اسلامی، بیشتر بصورت مزدوران برای استثمارگران خارجی،نقش خیانت را بازی میکردند ومیکنند. اعلام این جمله با نهایت صراحت و? گستاخی که:” دین از سیاست جدا است “، وتوجیه این خیانت با استفاده از روشهای تزویر وفریب- نه با منطق زور واستبداد،مانند گذشته- محصول این دوران اخیر است?)
  • اهل تزویر و فریبکار نامیدن سکولاریستها.( ? گستاخی که:” دین از سیاست جدا است “، وتوجیه این خیانت با استفاده از روشهای تزویر وفریب- نه با منطق زور واستبداد،مانند گذشته- محصول این دوران اخیر است? )
  • سکولاریستها را مجریان سیاست خائنانه نامیدن، (?اجرای این سیاست خائنانۀ ” جدا کردن دین از سیاست “،? چندان بعدی گسترده یافته که – مثلا در زمینۀ خصوصیات و مشخصات حکومت اسلامی،کتابی بزبان فارسی در دسترس نیست ؛ جز اینکه اخیرا کتابی از دانشمند پاکستانی “ابولاءعلی مودودی ” بفارسی ترجمه شده  که در آن،قسمتی از مسائل و اصول مربوط به این موضوع جمع آوری شده است)
  • سکولاریستها را مجریان بازی های عوامفریبانه نامیدن.(?وبا مختصردقتی متوجه خواهیم شد که این آشفتگی وقاطی پاطی شدن دوبعد دمکراسی،درحقیقت،مفهوم دمکراسی را ازحکومت سلب می کند؛وآن را بصورت?« یک بازی عوام فریبانه»? درمیآورد؛درست مانند اینکه برای جستجوی امراض عمومی یک شهر،بجای تکیه برأی پزشکان دلسوز(که اقلیتی بسیارکوچکند)،رأی اکثریت مردم ناآگاه ازمرض ودرمان را،مبنای تصمیم گیری قراردهیم!)

آیا دارودسته ی منافقینی که به نام این شخص برای احزاب سکولار تبلیغ می کنند شرم نمی کنند؟

مختصری از سخنان آیت الله خامنه ای رهبر دارالاسلام ایران در مورد اغتشاشات اواخر شهریور و اوایل مهر ۱۴۰۱ ش

مختصری از سخنان آیت الله خامنه ای رهبر دارالاسلام ایران در مورد اغتشاشات اواخر شهریور و اوایل مهر ۱۴۰۱ ش

آیت‌الله خامنه‌ای رهبر دارالاسلام ایران فرمانده کل قوای دارالاسلام ایران صبح امروز (دوشنبه ۱۱ مهر ۱۴۰۱ش) در مراسم مشترک دانش آموختگی دانشجویان دانشگاههای افسری نیروهای مسلح به اتفاقات اخیر کشور پرداخت و گفت:

 با صراحت می‌گویم این حوادث طراحی امریکا، رژیم صهیونیستی و دنباله‌روهای آنها است. مشکل اصلی آنها با ایران قوی و مستقل و پیشرفت کشور است. ملت ایران در این حوادث کاملاً قوی ظاهر شد و در آینده نیز هر جا که لازم باشد، شجاعانه وارد میدان خواهد شد.

در این حوادث بیش از همه به سازمان انتظامی کشور و به بسیج و به ملت ایران ظلم شد. البته ملت ایران در این حادثه نیز همچون حوادث دیگر کاملاً قوی ظاهر شد و در آینده هم به همین صورت خواهد بود. در آینده نیز هر جا که دشمنان بخواهند اختلالی ایجاد کنند، آنکه بیش از همه سینه سپر خواهد کرد، ملت شجاع و مؤمن ایران است.

در این حادثه‌ای که پیش آمد، دختر جوانی درگذشت که دل ما هم سوخت اما واکنشِ به این حادثه که بدون تحقیق و بدون اینکه امر مسلّمی وجود داشته باشد، عده‌ای بیایند خیابانها را ناامن کنند، قرآن آتش بزنند، حجاب از سر زن محجبه بکشند، مسجد و حسینیه و خودروی مردم را به آتش بکشند، یک واکنش عادی و طبیعی نبود… اگر قضیه این دختر جوان هم نبود، بهانه دیگری به‌وجود می‌آوردند تا امسال در اول مهر، در کشور نا امنی و اغتشاش ایجاد کنند.

من به صراحت می‌گویم این اغتشاش‌ها و ناامنی‌ها، طراحی امریکا و رژیم غاصب و جعلی صهیونیستی بود و حقوق بگیران آنها و برخی از ایرانی های خائن در خارج به آنها کمک کردند.

برخی افراد نسبت به اینکه گفته شود فلان حادثه طراحی و کار دشمن بوده است، حساس هستند و سینه سپر می‌کنند برای دفاع از سازمان جاسوسی امریکا و صهیونیستها و انواع تحلیل‌ها و لفاظی‌های مغالطه‌آمیز را نیز به کار می‌گیرند تا بگویند کار خارجی‌ها نیست.

در دنیا، اغتشاش‌های زیادی به‌وجود می‌آید و در اروپا و به خصوص فرانسه و پاریس هر چند وقت یک‌بار اغتشاش مفصلی به‌وجود می‌آید اما آیا تاکنون شده است که رئیس‌جمهور امریکا مجلس نمایندگان امریکا از اغتشاشگران حمایت کنند و بیانیه بدهند؟ آیا سابقه دارد که پیام بدهند و بگویند در کنار شما هستیم؟ آیا سابقه دارد رسانه‌های جمعی وابسته به سرمایه‌داری امریکا و مزدوران آنها همانند برخی دولت‌های منطقه و از جمله سعودی‌ها از اغتشاشگران در این کشورها حمایت کنند؟ و آیا سابقه دارد امریکایی‌ها اعلام کنند که ما فلان سخت‌افزار یا نرم‌افزار اینترنتی را در اختیار اغتشاشگران قرار می‌دهیم تا به راحتی ارتباط برقرار کنند؟

اما چنین حمایت‌هایی در ایران بارها اتفاق افتاده است. پس چگونه است که برخی‌ها دست خارجی را نمی‌بینند و چگونه انسان هوشمند احساس نکند که در پشت این حوادث دستهای دیگری در کار است.

در کشور، ‌مسئولان سه قوه اظهار تأسف کردند و قوه قضاییه قول داده است که موضوع را تا نهایت دنبال کند تا مشخص شود مقصری وجود دارد یا نه و اینکه مقصر کیست؟ تحقیق یعنی همین. حال، چگونه می‌شود یک سازمان و یک مجموعه عظیم خدمتگزار برای احتمال اینکه خطایی سر زده باشد، مورد تهمت قرار گیرد. هیچ منطقی پشت سر این کار نیست و این، کار عاملی جز دستگاههای جاسوسی و سیاست گذاران عنود خارجی ندارد.

آنها احساس می کنند کشور در حال پیشرفت به سوی قدرت همه‌جانبه است و این موضوع را نمی‌توانند تحمل کنند.

آنها نمی‌خواهند این پیشرفتها در کشور شکل بگیرد و به منظور متوقف کردن این حرکت، برای تعطیلی دانشگاهها و ناامنی خیابانها و درگیر شدن مسئولان به مسائل جدید در شمال غرب و جنوب شرق کشور، برنامه‌ریزی کرده‌اند.

من در میان قوم بلوچ زندگی کرده‌ام و آنها عمیقاً به جمهوری اسلامی وفادار هستند. قوم کُرد نیز یکی از پیشرفته‌ترین اقوام ایرانی و علاقمند به میهن، اسلام و نظام هستند بنابراین نقشه آنها نخواهد گرفت.

ادامه خواندن مختصری از سخنان آیت الله خامنه ای رهبر دارالاسلام ایران در مورد اغتشاشات اواخر شهریور و اوایل مهر ۱۴۰۱ ش

زمانی که یک ایرانی خود را گم می کند و نوکر غربیها می شود

زمانی که یک ایرانی خود را گم می کند و نوکر غربیها می شود

به قلم: فرهاد کرمانشاهی

ماهمین الانش هم در کردستان و کرمانشاه وبسیاری از مناطق خودمان زنانی را مشاهده می کنیم که به همان روش وسبک اشکانیان  با تغیراتی خیلی جزئی دستار ولباس می پوشند . مادر خودم همین الان هم همینجوری دستار وعمامه می بندد. همیشه برایم جای سؤال  بود که این سبک پوشش از کجا آمده است؟

زبان ما هم که طبق شواهد مستند شاخه ای از زبان پهلوی اشکانی است . وبه شاهدی تاریخ قبیله های اشکانی هم تا زمان ظهور اسلام در منطقه ی مابوده اند وآثار زیادی هم از روش دفن وقبرستانهای آنها را دیده ایم  . همین قبایل تشکیل دهنده ی حکومت اشکانیان بودند که ساسانیان را به وجود آوردند . وتمام اسناد هم ساسانیان را کُرد معرفی کرده اند .

من برای کسانی که با وجود آگاهی بر این واقعیت باز می خواهند مردم ما را با داستان بافی ودروغ گوئی از طریق ماهواره هایشان بفریبند  متأ سفم .تاریخ ما روشن وسراسر افتخار واستقامت در برابر غربیهای اشغالگر بوده است .

اما هم اکنون عده ای به نام  گروه رجوی و سلطنت طلب و کومله ، دمکرات وپژاک و غیره می خواهند ملت ما را از تاریخ واقعیشان جدا سازند. چون اگر مردم ما از مبارزاتشان دربرابر غربیها اطلاع یابند هرگز نوکری اربابانشان امریکا وسازمان ملل را نمی پذیرند.

این حزبها هرگز به فکر مردم نیستند بلکه از مردم وفرهنگ آنها جهت خدمت به عقایدشان واربابانشان استفاده می کنند . ما خودمان شاهد جنگهای آنها با همدیگر بوده ایم که چگونه کردها را قربانی عقایدشان کرده اند وهمین الان هم هر روز شعبه های تازه ای از آنها جدا می شوند.

من از تمامی برادران وخواهرانم می خواهم که بدون تعصب به اطراف خود نگاهی بیندازند و بگویند که آیا این افکار حزبهای سکولار برای ما غیر ازبدبختی وفحشاء و بی هویتی وپوچگرائی و…. چه ثمره ی دیگری داشته اند ؟

ما دیگر فریب اینها رانمی خوریم والحمد لله احمد مفتی زاده هم نیست که مردم را دلسرد کند ومردم الان که دستشان به این مرتدین نمی رسد تا خونشان را بریزند باید در این جنگ روانی و تبلیغی با هر حکم شرعی و راه کار اسلام پسند  که از دستشان بر می آید با آنها بجنگند و امانشان ندهند .

نقش سرداران بلوچ ایرانی در بسیج عمومی بر علیه احزاب سکولار و فرقه گرا

نقش سرداران بلوچ ایرانی در بسیج عمومی بر علیه احزاب سکولار و فرقه گرا

به قلم: سید رخشانی

قوم بلوچ مثل بعضی از اقوام عرب برخلاف سایر قومیتهای ایرانی چون کوردها و مازنی ها و لرها و غیره دارای بافتی قبیله ای است و رهبران اقوام که تحت عنوان سردار از آنها نام برده می شود می توانند نقش مهمی در هدایت قوم خود داشته باشند.

در بلوچستان پاکستان که بر اساس فدرالیسم اداره می شود عده ای از این این سرداران نقش مهمی در سرکوب مومنین شریعت گرای بلوچ و خاموش کردن آتش خشم جوانان غیور و مجاهد بلوچ بر علیه حکومت سکولار پاکستان بر عهده دارند.

 اما در بلوچستان ایران این سرداران با آنکه تعدادی محدود از آنها چون رضا گمشادزهی فعالیتهایی نزدیک به سرمچاران دارد و بیشتر تمایل دارد مبارزه ی بلوچها را به سمت حکومت سکولار و فدرال پاکستان هدایت کند اما اکثراً با علمای خود و سیاستهای دارالاسلام ایران هماهنگ هستند.

همین هماهنگی سرداران و اکثریت مطلق علماء و خطباء و ائمه ی مساجد بلوچ در برخورد با مزدوران سکولار و فرقه گرای مدیریت شده توسط دشمنان باعث دلسردی و حتی خشم آنها شده است . چون این مزدوران سعی داشتند با بهره گیری از احساسات ملی گرایانه و مذهبی بلوچها و حتی با کمک از دارودسته ی خائن رجوی و اربابان آنها چون آمریکا و صهیونیستها و آل سعود رخ مبارزاتی بلوچ را از پاکستان به دارالاسلام ایران تبدیل کنند و نوعی جبهه ی قومی بلوچ به سوی ایران سوق دهند.

البته این مزدوران سکولار بلوچ سالهاست تلاش دارند در کنار سایر خائنین سابقه داری چون دارودسته ی رجوی و کومله ها و دمکراتهای کورد و سایر احزاب سکولار اپوزیسیونی واحد جهت ضربه زدن به دارالاسلام ایران و تشکیل حکومتی سکولار تشکیل دهند اما زمانی که از اینهمه تشتت و تضاد میان این احزاب نا امید شدند سعی کردند بر قوم بلوچ تمرکز کنند و زمانی که واکنش علمای بلوچستان و سرداران را دیدند این نا امیدی آنها با خشم مضاعف نسبت به این سرادران و علماء آمیخته شد.

امروزه یکی از توطئه گرانی که در لباس بلوچ و حتی اهل سنت بلوچستان قصد دارد بلوچها را در خدمت به اهداف دشمنان خرج کند کسانی از دارودسته ی رجوی هستند که به امثال حبیب سربازی و بهمن و غیره خط داده و آنها را مدیرت می کنند و سعی دارند در فضای مجازی نیز افکار عمومی بلوچها را مدیرت کنند و به آنها خط بدهند در حالی که نه بلوچ هستند و نه برایشان بلوچ و مذهب حنفی بلوچها برایشان اهمیت دارد. 

سرداران بلوچ به عنوان امرای سنتی قوم خود باید به وظایف خود عمل کنند و نباید اجازه دهند که احزاب سکولار مسلح و غیر مسلح سهابی و آجوئی و … و فرقه های مذهبی مسلح از پس مانده های ریگی و غیره فرزندان آنها را خواسته یا ناخواسته در راه اهداف آمریکا و آل سعود و صهیونیستها خرج کنند.

سخنی با طرفداران احزاب سکولار و دارودسته ی منافقین (سکولار زده ها) در باره حجاب

سخنی با طرفداران احزاب سکولار و دارودسته ی منافقین (سکولار زده ها) در باره حجاب

به قلم: نذیر احمد بلوچ

كسانی كه در سر زمین هاي اسلامي ، حجاب را نمی پسندند حتما فرهنگ غرب در مورد آزادي زن مورد نظرشان قرار گرفته و همه ی حواس و شعورشان تحت تأثیر مظاهر فریبندة این نوع زندگی واقع شده است. اینجا سؤالی مطرح است كه آیا این مردم حاضرند كه عواقب تاریك و شوم این نوع زندگی را قبول كنند یا نه؟ و یا به عبارت دیگر آیا ایشان راضی هستند كه به نتایج عملی این نظریات و مبادی بروند یا نه؟ در پاسخ به سؤال مزبور آنها چند گروه می شوند.

  • گروهی از ایشان نتایج آنرا با كیفیت می دانند و به‌آن رضایت دارند و آنرا از آثار روشن و درخشان زندگی غربی می دانند و نمی خواهند كه آن نتایج را بپذیرند و فقط منافع مادی و شهوترانی آنها را به این زندگی وادار ساخته است.
  •  گروه دیگر نه این نظریات را می دانند و نه از نتایج آن خبر دارند و نه می خواهند كه رابطة بین این نظریات و نتایج آن را بدانند بلكه می خواهند چیزی را كه در دنیا معروف و مشهور است از آن پیروی كنند. این گروه ها چنان با هم آمیخته شده اند كه در وقت مباحثه كسی نمی تواند آنها ا از هم تشخیص دهد لذا از ضروریات مهم آن است كه این گروه ها از هم جدا شوند و جداگانه بررسی شوند.

 در اين جمله كسانی هستند كه به فلسفه، نظریات و اصول مدنیت غربی ایمان دارند و خود را تسلیم آن نموده اند. آنها در همة امور با طرز فكر غربی فكر می كنند و با عینك مؤسسین تمدن جدید اروپا به آن می نگرند و آرزو دارند كه زندگی مدنی مملكتشان را مطابق اروپا پایه گذاری نمایند. لذا آخرین هدفشان از تعلیم و تربیت زن این است كه او روش بدست آوردن روزی را یاد بگیرد و در عین حال نُقل و نبات مجالس بوده فن اشباع غرایز و مقام و منزلت او در خانواده این باشد كه مانند مردان یك عضو كاسب و نان آور بوده و سهم خودش را خودش بدست بیاورد.

همچنین وظیفة ملی زن را این می دانند كه به  یكی از خدمات اجتماعی سرگرم باشد در پستهای دولتی و كشوری و در مجالس و كنفرانسها حاضر باشد و… این است زندگی ایده آل در نظر این گروه سکولاریست غرب زده كه زندگی فقط زندگی سکولاریست غربی می باشد. این نوع زندگی را نه تنها فلسفة اخلاقی آنها حمایت می كند بلكه اصول دمكراسی غربی و نظام سرمایه داری نیز تقویت و مساعدت می كند و این قوای سه گانه برای غربی ساختن نظام زندگی دست به دست هم می دهند.

 تمام این رذائل و پستی ها به نفع سرمایه دار تمام می شود و بخاطر همین نظام سکولاریستی سرمایه داری است كه این كارها در شهرهای بزرگ و كوچك رواج پیدا می كند، همین نظام است كه زنها را مجبور به كار می كند و همین نظام است كه جلوگیری از بارداری را تبلیغ می كند و همه نوع وسایل و داروهای جلوگیری را در اختیار مردم می گذارد تا بتوانند آزادانه تر به نقشة آنها عمل كنند. غرب زدگان شرقي شدیدترین اعتراضات را بر حجاب وارد می كنند.

حجاب در نظر آنها یك چیز بی معنا و باطل به حساب می آید و برای از بین بردن حجاب دست به تمسخر و محكومیت آن زده اند ولی استدلال آنها بسیار ضعیف است.

آنها اگر یك لحظه تفكر می كردند می فهمیدند كه اختلاف اساسی میان ما و آنها در مقام ارزش انسان است.

اموری كه نزد ما قیمت و ارزش والایی دارد نزد آنها بسیار بی ارزش و بی مقدار است و تا زمانی كه بین طرفین این اختلاف وجود دارد هیچ تفاهمی بوجود نخواهد آمد.