نقش الرویبضه در واکنش عجولانه ی جوانان حنفی مذهب بلوچ و تولید جمعه خونین زاهدان (۵)
به قلم: براهندک بلوچ
مسلمین از هر قومیتی که هستند باید ابتدا منهج صحیح دعوت و مبارزه با منکرات را در دارالاسلام و دارالکفر یاد بگیرند و چنان به منهج صحیح دعوت و جهاد مسلح باشند که سخنان «ائمة المضلین» و «دعاة علی ابواب جهنم» و «الرویبضه» نتواند آنها را در مسیر غیر اسلامی قرار دهد.
اگر این منحرفین با شعارهای قومیتی و نژادی و حتی با سوء استفاده از اختلافات فقهی بسیار ریز و قابل چشم پوشی و قابل اصلاح میان مذاهب مختلف اسلامی و یا با سوء استفاده از پاره ای مفاسد اداری و اجرائی بعضی از مسئولین دارالاسلام قصد منحرف کردن مسیر صحیح دعوت و مبارزات ما را دارند، باید بدانیم که مبارزه جهت اصلاح کار بسیار خوبیست و مبارزه برای به دست آوردن حقوق شرعی و اسلامی شاهکار است، اما در همان قدم اول باید دانست که بر اساس چه اهدافی و به نفع چه فکر و نگرشی مبارزه میکنیم و در چه مسیر و جاده ای حرکت می کنیم؟
باید دید و فهمید که در سایۀ چه کسانی و برای پیشبرد اهداف کدام اشخاص مبارزه میکنیم و از جان خود مایه میگذاریم؟ یک اصلاحگر بعنوان سرباز الله، به برادران خود خیانت نمیکند، مانع آنان از مبارزه نمیشود، اما اگر راه کج را پیشِ روی برادرش دید، اورا به سوی راه صحیح راهنمایی میکند.
ما با چشم سر دیدیم که بعد از فاجعه ی خونین جمعه ی ۸مهر۱۴۰۱ش مسجد مکی زاهدان باز مولوی عبدالغفار نقشبندی دو عنصر نژاد و کینه های مذهبی را برجسته می کند و همچنین اغتشاشات برنامه ریزی شده توسط کفار سکولار جهانی و احزاب سکولار و مرتد محلی و دارودسته ی منافقین و سکولار زده های بومی به اصل اسلام و قوانین شریعت الله و نظام اسلامی و مقدسات اسلامی و تخریب مساجد و پاره کردن و سوزاندن قرآنها و سوزاندن حجاب و برداشتن چادر از سر زنان محجبه و… را « فریادهای معترضان به ناعدالتی ها ، ظلم و تبعیض ها » معرفی می کند و می گوید:” فاجعه ی دلخراش و خونین قتل مردم نماز گذار و بی دفاع زاهدان نشانگر اوج مظلومیت مردم ستم دیده بلوچ و در عین حال سندی قاطع بر نگاههای عقده ای و بی رحمانه به بلوچ و بلوچستان است… این اقدامات نشانه ای از خودسرانه بودن نیست و به علت نگاههای تبعیض آمیز و ترویج نفرت ۴۳ ساله علیه بلوچ و بلوچستان در بین نظامیان است.”
به صورت مختصر باید عرض شود که هیچ نقطه مشترکی نیست بین کسی که بخاطر دفاع از ناموس می میرد و کسی که بخاطر بی ناموسی هلاک می شود. پس کشته های اغشاشات برنامه ریزی شده توسط کفار سکولار خارجی و مزدوران محلی و… در راه مبارزه با اصل قوانین شریعت الله و قرآن و سنت و حجاب و مسجد و رواج انواع مفاسد اخلاقی و بی بندوباری و« فریادهای این معترضان اغتشاشگر به ناعدالتی و ظلم و تبعیض» بوده و هرگز قابل مقایسه با کشته شده های مسلمانی نیست که «به هر دلیلی» جهت دفاع از اسلام و ناموس و حیا به خیابانها ریخته اند و خونشان را در راه دفاع از یکی از ارزشها و قوانین شریعت الله داده اند و برای اجرائی شدن عدالت فریاد زده اند.
تنها با آشکار شدن یک واقعیت در مورد تعرض به مراکز نظامی تمام کشورهای دنیا و مثالهائی از تعرض ایرانی های شیعه یا حنفی داخل ایران به مراکز نظامی، «یاوه گوئی»ها و شعارهای عوام فریبانه ی احساسی عده ای، برای حق طلبان باطل می شوند و مشخص می شود که برخورد با حمله کننده های به مراکز نظامی، شیعه سنی نمی شناسد به عنوان مثالی از میان صدها مثال در گذشته و حال:
- در دی ماه ۹۶ در قهدریجان اصفهان که مردم تماماً شیعه و از قوم فارس هستند اغتشاش گران به کلانتری ۱۴ این شهر حمله کردند که حداقل شش نفر از مهاجمان به ضرب گلوله مامورین پاسپاه کشته شدند و تعداد نامعلومی هم زخمی شدند.
- زمانی که در شهر تماماً شیعه نوشهر در مازندران در اواخر شهریوی ۱۴۰۱ش اغتشاشگران با سنگ به پاسگاه حمله می کنند بدون تعارف می بینیم که به سوی آنها شلیک می شود و بیشتر از ۶ نفر از اغتشاشگران کشته و تعداد نامشخصی هم زخمی می شوند.
در زاهدان نیز حنفی های بلوچ به پاسگاه و مرکز نظامی دارای سلاح گرم حمله کردند و همه ی ما دیدیم که حتی درِ پاسگاه را نیز شکستند و چند قدم نیز وارد این مرکز نظامی شدند، و مساله بر سر حمله بر بانکها و شهرداری ها و سایر اماکن دولتی و عمومی نبوده .
در فاجعه ی خونین مسجد مکی زاهدان دستهائی «عمداً» جوانان باغیرت و با شهامت و شریعت گرای ما را به سمت و سوی یکی از خط قرمزهای تمام کشورهای دنیا کشاندند که هرکسی از این خط قرمز عبور کند باید تاوانش را با خونش بدهد و در ایران هم برای چنین متخلفینی شیعه و حنفی و شافعی و عرب و فارس و بلوچ و کورد و غیره فرقی ندارد همچنانکه برای تمام کشورهای دنیا فرقی ندارد.
ادامه دارد…. ان شاء الله