
هنر برخورد با سیستم جاهلی / درخواست پناهندگی از سکولاریستها در هنگام ضرورت و جبران آن در صورت توانایی
ارائه دهنده : عبدالله جوانرویی و کارزان شکاک ( از درسهای استاد هورامی )
ابن اسحاق روایت کرده است :
رسول الله صلی الله علیه وسلم زمانی که از طایف به قصد مکه برگشت، کسی را نزد اخنس بن شریق فرستاد و از او درخواست پناهندگی کرد. اخنس جواب داد که من دارای پیمان و قرارداد هستم؛ بنابراین قدرت پناه دادن را ندارم. بعد از او نزد سهیل بن عمرو فرستاد، او نیز گفت : بنی عامر به بنی کعب پناه نمی دهند. سپس نزد مطعم بن عدی فرستاد و مطعم درخواست پناهندگی رسول الله صلی الله علیه وسلم را پذیرفت.
در مختصر السیره ی عبدالله بن محمد آمده است : « رسول الله صلی الله علیه وسلم چند روزی در تاکستان به سر برد و زمانی که خواست به مکه برگردد، زید بن حارثه گفت : چگونه پیش قریش برمی گردی و حال آنکه شما را بیرون کرده اند؟ رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود : ای زید! خداوند چاره ساز و مشکل گشا است؛ خواهی دید که دری را بگشاید، خداوند یاور و پشتیبان دین خود است. به قصد مکه به راه افتاد. مردی از اهل خزاعه را نزد مطعم بن عدی فرستاد و از او خواست، چنانچه تمایل دارد به او پناهندگی بدهد. مطعم درخواست رسول الله صلی الله علیه وسلم را پذیرفت و به اقوام و فرزندان خود دستور داد که خود را مسلح کنند ود ر کنار بیت الحرام به صورت آماده باشد بایستند تا رسول الله صلی الله علیه وسلم در امنیت به مکه وارد شود. رسول الله صلی الله علیه وسلم همراه زید حرکت کرد تا به بیت الحرام رسید. در این موقعیت مطعم بر شتر مخصوصش سوار شد و به اهل قریش رو کرد و گفت : من محمد را پناه داده ام و کسی حق ندارد برای او مزاحمت ایجاد کند. رسول الله صلی الله علیه وسلم قبل از هر چیز در کعبه نشست و دو رکعت نماز به جای آورد و در بستر امن و حمایت و حفاظت مطعم و بستگانش به منزل خود برگشت.[۱]
چنانچه سفر رسول الله صلی الله علیه وسلم به طائف با دو هدف «دعوت و درخواست یاری بود»، بی تردید اکنون به درخواست پناهندگی و حماست شخصی از رهبران مکه منجر شده است. و در روایتی که گذشت متوجه شدیم که همین سکولاریستهای قریش رسول الله صلی الله علیه وسلم را از مکه بیرون کرده بودند و زید به رسول الله صلی الله علیه وسلم گفت : «راستی چگونه پیش قریش برمی گردی و حال آنکه شما را بیرون کرده اند؟» اما رسول الله صلی الله علیه وسلم مطمئن بود که فرستاده ی خدات و پیروزی و گشایش خدادادی نزدیک است و به ویژه زمانی که محنت شدت یابد و بلا افزون گردد، خداوند به فریاد بندگان خود خواهد رسید.
اخنس بن شریق از بنی زهره، هم پیمان بنی هاشم و بنی تمیم، در پیمان «حلف الفضول» بودند. بنابراین او به بهانه ی این که هم پیمان است و هم پیمان قدرت قبول پناهندگی ندارد، زیربار این مسئولیت نرفت. شاید بتوان گفت که قانون پناهندگی مبنی بر پناهندگی قبیله ای برای قبیله ی دیگر بوده باشد و قانون حمایت شامل حمایت قبیله از فرزندان خود بوده است، مانند حمایت ابوطالب از فرزندان خود.
سهیل بن عمرو از پناه دادن رسول الله صلی الله علیه وسلم خودداری کرد و برخورد خود را چنین توجیه کرد که گویا، بنی عامر نباید به بنی کعب پناهندگی بدهند. سهیل و رسول الله صلی الله علیه وسلم از جهت نسبی در «لوئی» به هم می رسیدند و بعد از لوئی بنی کعب و بنی عامر از هم جدا می شدند. ما نسبت به حدود این سنت ها و رسم های جاهلی بی خبریم و نمی دانیم که چرا بنی عامر نمی توانست به بنی کعب پناهندگی دهد؟! اما ظاهراً نزد خودشان مسأله واضح بوده است یا اینکه سهیل خواسته است جهت فرار از این پناهندگی به توجیه بپردازد.
پس از این دو نفر رسول الله صلی الله علیه وسلم از مطعم بن عدی رهبر بنی نوفل بن عبد مناف که شاخه ی سوم تبار عبد مناف بود، درخواست پناهندگی کرد. فرزندان عبد مناف به چهار شاخه تقسیم شده بودند : بنی هاشم، بنی عبدالمطلب، بنی عبد شمس، و بنی نوفل. مطعم بهتر از همه کس نسبت به خطر و حساسیت این کار مطلع بود و چه بسا احتمال می داد که به دشمنی او با تمام قریش منجر شود؛ چرا که او می بایست با هر نوع تهدیدی علیه رسول الله صلی الله علیه وسلم مبارزه کند. اگرچه این حمایت منجر به جنگ بین او و قریش گردد.
هنوز از یاد نبرده ایم که مطعم در زمان حمایت ابوطالب از رسول الله صلی الله علیه وسلم چقدر بر همبستگی قریش اصرار می ورزید! رسول الله صلی الله علیه وسلم در این لحظه فراموش نکرده است که مطعم همان کسی است که هنگامی که ابوطالب تبادل عماره بن ولید با رسول الله صلی الله علیه وسلم را نپذیرفت اورا سرزنش کرد و به ابوطالب گفت : ابوطالب! قسم به خدا قوم تو منصفانه با تو به میان آمده و تلاش کرده اند که تو را از این بحران نجات دهند. عماره بن ولید را بگیر و به پسری خود قبول نما و محمد را به قریش تسلیم کن. از این بهتر چه می خواهی؟ ابوطالب به او جواب داد : نه، قسم به خدا این انصاف نیست، پسرشان را به من دهند که او را خدمت کنم و پسرم را به آنها بدهم که او را بکشند! این مطعم برای شکست من انجمن تشکیل داده ای و قوم قریش را بر من شورانده ای. نه نه، برو هرچه دوست داری بکن! آری، مطعم همان کسی است که امروز رسول الله صلی الله علیه وسلم از او درخواست پناهندگی می کند. در این موقعیت دشوار و حساس، آیا با تحمل هزینه ی دشمنی با قوم خود به رسول الله صلی الله علیه وسلم پناهندگی بدهد یا همچون دیگران شانه از زیر بار این مسئولیت سنگین خالی نماید؟
او موضع شرافتمندانه و افتخار آفرینی انتخاب نمود که تاریخ آن را حفظ کرده است. به درخواست رسول الله صلی الله علیه وسلم جواب مثبت داد و فرزندان و سربازان خود را مسلح و با نمایش به سوی کعبه ، اعلام کرد که به رسول الله صلی الله علیه وسلم پناهندگی داده است و رسول الله صلی الله علیه وسلم این دعوتگر با تدبیر همراه زید در فضای امنیتی که با درخواست خود مهیا کرده بود به طواف کعبه پرداختند و پیامبر با حمایت و حفاظت آنان بعد از طواف به خانه ی خود بازگشت. این سیلی محکمی بود که با قدعلم کردن سکولاریستهای بنی نوفل در مقابل سکولاریستهای قریش نواخته شد. اما بنی نوفل با رهبری مطعم نیز همچون بنی هاشم با رهبری عبدالمطلب که مردانی و شرافتمندی خود را در دفاع از رسول الله صلی الله علیه وسلم به اثبات رساندن بر آیین شرکی خود همچنان ماندند. و رسول الله صلی الله علیه وسلم این دفاع شرافتمندانه مطعم همراه با جان نثاری های او جهت نقض پیمان تحریم را در یاد و خاطره ی خود حفظ کرده بود و در جنگ بدر که هفتاد نفر از سران قریش را به اسارت گرفته بود، فرمود : «ای کاش امروز مطعم بن عدی زنده بود به خدا این اسیرها را به او می بخشیدم.
مطعم بن عدی کافرسکولاری بود و از نظر عقیدتی تفاوتی با سکولاریستهای قریش نداشت. ابوجهل و ابولهل نیز همچون مطعم درخواست پناهندگی و یاری رسول الله صلی الله علیه وسلم به وجود این تفاوت ها واقف بود. و اکنون در هنگام قدرت نیکی های او را فراموش نکرده است و در جواب درخواست قریش مبنی بر آزاد کردن هفتاد نفر از اسیران که متشکل از سران سکولارقریش بود، می فرماید : «اگر مطعم اینجا بود و درخواست پناهندگی می کرد آنها را به او می بخشیدم».
ظاهراً حمایت مطعم محدود به حمایت از شخص رسول الله صلی الله علیه وسلم بوده است نه مبنی بر آزادی دعوت. به همین دلیل می بینیم، رسول الله صلی الله علیه وسلم به جستجو مکان دیگری است که دعوت خود را در آنجا آزادانه آغاز کند