چگونگی و مسیر صدور حکم ارتداد شیعیان توسط  نجدیت(۱)

چگونگی و مسیر صدور حکم ارتداد شیعیان توسط  نجدیت(۱)

به قلم: خالد هورامی

قبل از ورود به بحث اصلی لازم می دانم به توضیح چند اصطلاح رایج در این زمینه بپردازم:

اسلام حکمی و اسلام حقیقی و اسلام جعلی و تقلبی

اسلام حکمی  به زبان ساده عبارت و مفهومی است جهت رعایت حال اهل لا اله الا الله با حداقل نشانه های لا اله الا الله ، حتی اگر برای صاحبش تنها تلفظ آن باقی مانده باشد . اسلام حکمی تلاشی است جهت گستراندن دایره ی اهل لا اله الا الله تا آنجائی که ممکن باشد .

شیخ الإسلام ابن تیمیه  می گوید: با ذکر شهادتین حکم اسلام بر شخص جاری می شود؛ چون الله متعال  آن را نشانه ای برای اجرای احکام قرار داده است.  [1] علاوه بر این تظاهر به یکی از شعائر اسلام نیز شخص را مشمول مسلمین می گرداند هر چند کسی اقرار به شهادتین را از وی نشینده باشد.

امام ابن ابی العز حنفی می گوید: «و اینجا مسائلی است که فقها درباره ی آن صحبت کرده اند، همانند آیا کسی که نماز بخواند ولی به شهادتین تکلم نکند یا دیگراز خصائص اسلام را انجام بدهد ولی شهادتین نگوید، آیا مسلمان میشود یا نه؟ ودرست این است که با انجام هر آنچه که از خصائص اسلام است، مسلمان می شود ” [۲]

در این مفهوم مهم نیست که شخص منافق(کافر داخلی و پنهان) است یا راستگو ، مهم این است که ظاهرا  شهادتین را بر زبان آورده باشد و ما باید بر اساس همین ظاهر حکم صادر کنیم هر چند که منافقی را در جایگاه مسلمان قرار داده باشیم . الله متعال امر می کند که ما در دنیا بر همین مبنا حکم کنیم و اشتباه ما را در دنیا صحیح دانسته و به رسمیت می شناسد و جالب اینجاست که احکام دنیوی اش را نیز بر همین مبنا قرار داده است .

ما اگر کسانی را بیابیم که همچون مردم بوسنی و هرز گوئین به دلایلی از اسلام تنها تلفظ به لا اله الا الله برایشان باقی مانده باشد، مادامی که خود را مسلمان می دانند، ما نیز آنها را مسلمان دانسته و همچون خواهر و برادران خود از آنها دفاع می کنیم و تلاش می کنیم به سبک اسلامی دوباره آنها را پس از دفع دشمنان خونخوار خارجی به صورت تدریجی و حکیمانه با محتوای لا اله الا الله و محمد رسول الله آشنا گردانیم . [۳]

     با این معیاری که الله متعال جهت اداره ی زندگی دنیوی بندگانش برگزیده، بدون شک کسانی یافت می شوند که صداقانه ، مخلصانه و حقیقتابه اسلام معتقد بوده اند و کسانی هم یافت می شوند که بهره گیری از ریا، نفاق و رنگ عوض کردنهای خاص توانسته اند ما و سایر مسلمین را فریب داده و خود را در دنیا مشمول امتیازات خاص مسلمین گردانند و ما به دلیل ضعف و ناتوانی انسانها حکم مسلمان بودن را بر انها صادر می کنیم .

تشخیص حقیقی یا جعلی بودن اعمالی که زیر مجموعه ی اسلام هستند و الله و رسولش صلی الله علیه وسلم به صراحت در مورد آنها رای صادر ننموده اند نیز از توان ما خارج است . ما نمی دانیم کسانی که در راه الله کشته می شوند واقعا شهید هستند یا نه؟ کسی که زکات و صدقه می دهد مسلمان است یا منافق؟ به خاطر الله آن را انجام می دهد یا تعریف و تمجید مردم و …..

اما این قاعده در قیامت کارائی ندارد، در آنجا قضاوت و صدور حکم دست انسانهای ضعیف و ناتوان و محدود نیست بلکه دست خالقی انسانهاست با ویژگیهائی که دارد . در آنجا اسلام حقیقی و اسلام تقلبی خودش را نشان می دهد و بر اساس آن مورد محاکمه قرار می گیرند .

در این صورت اسلام حکمی مربوط به این دنیا و در حیطه ی کاری ماست. چنانچه شخص منافق هم باشد باز در این دنیا ما وی را جزو مسلمین به حساب می آوریم چون از درون وی بی خبریم و تنها الله می داند که در قلبها چه خبر است . تشخیص اسلام حقیقی یا جعلی کسانی که ما آنها را در دنیا مسلمان نامیده ایم از قدرت ما خارج بوده وکاریست به مربوط به قیامت و تشخیص آن هم در قیامت با الله است.


[۱]– درء تعارض العقل والنقل ۱۳۷/۷

[۲]– شرح الطحاویه ص ۷۵٫

[۳] جهت آگاهی بیشتر به کتاب «عذر به جهل و اقامه ی حجت نبوی بهانه ای جهت انجام یک وظیفه » مراجعه شود

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *