دغل بازی و حیله گری مُلا فتاحی ادلب نشین در تحریف جنگ ایران با دوله(داعش)

دغل بازی و حیله گری مُلا فتاحی ادلب نشین در تحریف جنگ ایران با دوله(داعش)

به قلم: کیوان مریوانی

در ابتدا لازم است به دو نکته ی مهم اشاره کنیم:

  1. بدون شک در جنگ بین دارالاسلام تحت حاکمیت رسول الله صلی الله علیه وسلم با رومی ها در جنگهای موته و غیره دارالکفر ساسانیان نیز سود می برد چون قرنها بود بین روم و ایران جنگ و جدال وجود داشت. باز زمانی که دارالاسلام تحت حاکمیت خلفای راشدین به ساسانیان حمله کرد بدون شک رومیها سود بردند؛ هم اکنون نیز در جنگ ما با سکولاریستها( مشرکین / احزاب) نه تنها تمام مذاهب اسلامی سود می برند بلکه کفار یهودی و نصرانی و مجوس و صابئین هم سود خواهند برد.
  2. با شهادت بزرگانی چون شیخ عطیه الله لیبی و ابومصعب سوری و غیره یکی از پروژه های سیستمهای اطلاعاتی کفار سکولار جهانی و محلی پرورش و میدان دادن به فرقه ها و گروههای تکفیری در میان اهل دعوت و جهاد است که این روزها فرقه ی نجدیت نماد بارز این مخربین در سرزمینهای مختلف و میدانهای مختلف دعوت و جهاد بوده است .

با این پیش زمینه، همه می دانیم که فرقه ی نجدی دوله که توسط ابومصعب زرقاوی پایه ریزی شده است یکی از بندهای عقیده اش این است که «الروافض طائفه الشرک و الرده» که عنوان کتاب ابوبصیر طرطوسی لندن نشین است؛ و به این شکل فرقه نجدی دوله جنگ بر علیه تمام شیعیان دنیا را اعلام کرد. البته در کنار این، فرقه نجدی دوله جنگ بر علیه صوفی ها و امارت اسلامی افغانستان و اروپا و آمریکا و روسیه و سایر کفار و فرقه های دیگری چون فرقه ی نجدی جولانی و احرار الشام و غیره در سوریه را نیز اعلام کرد.

حالا دفاع ایران در برابر جنگ تحمیلی فرقه ی دوله بدون شک به نفع اروپا و آمریکا و طالبان و فرقه ی نجدی جولانی و تمام دشمنان دوله تمام شد. بر این اساس حسین سلامی فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دارالاسلام ایران پس از تروریستی اعلام کردن سپاه توسط اروپائیان اعلام کرد: «اگر مجاهدت های مجموعه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به ویژه با محوریت نیروی قدس و فرماندهی شهید سلیمانی نبود، قطعاً آتشفشان تروریستی که توسط آمریکاییها ایجاد شد، دامنگیر اروپایی ها میشد و امنیتی که امروز در اروپا حاکم است، از بین میرفت».

مُلا فتاحی نجدی ادلب نشین که خودش یکی از مزدوران جولانی نجدی است و جولانی هم به گواهی کسانی چون شیخ ابومحمد مقدسی نجدی و تمام اهل شام یکی از جاسوسان ترکیه (ناتو) است و در این جبهه ی جنگ بر علیه فرقه ی نجدی دوله یکی از فعالین این جبهه بوده اند در توضیح این سخن سلامی می گوید: ” البته در حقیقت منظور حسین سلامی از ارهاب، توصیف نشر توحید و دعوت اسلامی می‌باشد. ما خیلی وقت این موضوع را فهمیده‌ایم و اعلان کرده‌ایم که هدف از درست شدن روافض، جلوگیری از تبلیغ اسلام و ایجاد تفرقه و مشغول کردن مسلمانان از خودشان بوده”

آیا هر بچه مدرسه ای نمی تواند بفهمد که منظور حسین سلامی چه بوده؟ همه می دانیم منظور، فرقه ی نجدی دوله (داعش) است که جلو آن گرفته شد، آیا خود مُلا فتاحی یکی از کسانی نیست که با فرقه ی نجدی دوله جنگیده اند؟ آیا همین الان طالبان و القاعده ی الظواهری با فرقه ی نجدی دوله (داعش) نمی جنگند؟ یعنی هر کسی که با فرقه ی نجدی دوله جنگید در برابر نشر توحید و دعوت اسلامی ایستاده است و در بین مسلمین تفرقه ایجاد می کند و…؟

پس اینهمه دغل بازی و تحریف حقایق چه سودی برای مُلا فتاحی ادلب نشین دارد؟

علاوه بر این حقه بازی ها نکته ی مهم : سطح نازل سخنان مُلا فتاحی است که میزان فهم و درک پائین مخاطبینش را نشان می دهد.

مردم که کاری ندارد ما قوانین چه مذهبی را داشته باشیم و اصلا درگیری مذهبی نداریم چرا احزاب سکولار خودمان راضی نمی شوند تا جنگ تمام شود و اینهمه فقر و نا امنی هم تمام شود؟

مردم که کاری ندارد ما قوانین چه مذهبی را داشته باشیم و اصلا درگیری مذهبی نداریم چرا احزاب سکولار خودمان راضی نمی شوند تا جنگ تمام شود و اینهمه فقر و نا امنی هم تمام شود؟

هدف اسلام  در زمین علاوه بر گسترش توحید، از بین بردن گرسنگی و ترس وتامین زندگی بدون فقر وگسترش امنیت «اطعمهم من جوع وآمنهم من خوف » در موارد پنجگانه [عقیده ـ جان ، نسل ، عقل ومال ] است . ومی دانی که رسیدن به این اهداف هم تنها با عوض کردن قوانین جاهلی بشری وایجاد حکومت اسلامی ممکن می شود.

پس هدف تنها یک چیز است و آن اینکه حکم وقانون خداوندی به جای تمامی احکام وقوانین بشری گذاشته شود نه اینکه با اینگونه امتیازات جزئی جاهلیت و مرتدین سکولار فریب خورده وقانع گردیم . وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ‌ فَيُدْهِنُونَ‌ (قلم/۹)

آنها دوست دارند نرمش نشان دهی تا آنها (هم) نرمش نشان دهند (نرمشی توأم با انحراف از مسیر حق)!.

یا حکم الله یا حکم غیر الله . وتمام زندگی وفعالیت پیامبران واصلاحگران وشعله ورشدن جنگها ی اهل توحید در طول تاریخ تاروز قیامت به خاطر همین یک مطلب است .

مشرکین یا سکولارها به همه چیز راضی میشوند الا اینکه حکم الله جایگزین حکم آنان گردد .

 پس مسئله ی به  این سادگی را اینقدر برای خود ودیگران پیچیده اش نکنیم.

 کل مشکلات جاهلیت بر سر تحکیم شریعت الله یا کنار زدن قوانین شریعت الله است و این احزاب سکولار تحت هیچ عنوانی حاضر به تحکیم شریعت الله نیستند حتی اگر این رهبر خود رسول الله صلی الله علیه وسلم و صحابه ی او باشند.

چگونگی و مسیر صدور حکم ارتداد شیعیان توسط  نجدیت(۷)

چگونگی و مسیر صدور حکم ارتداد شیعیان توسط  نجدیت(۷)

به قلم: خالد هورامی

با این توضیحات کوتاه، ما با مشارکت همین برادرانی که در خدمتشان بودم، به بررسی علت ارتداد پیروان فرق مختلف صوفیه و پیروان آنها که واقع اکثریت مطلق اهل سنت سراسر دنیا را شامل می شوند و بخصوص فرق مختلف شیعه و غلات پرداختیم . در کمال نا باوری برادران خود به این نتیجه رسیدند که طبق این برداشت اکثریت قاطع مسلمین اهل سنت چند قرن گذشته و عصر حاضر و بیشتر از ۹۸ درصد اطرافیان آنها در زمان حال و حتی خودشان در گذشته ای نه چندان دور مشمول قاعده ی جعلی ارتداد حکمی بوده اند و خبر نداشته اند و….

 با فاصله گرفتن از میزان تأثیرات منفی مرتد خواندن متصوفه در میان مذاهب کنونی حنفی، مالکی، شافعی و… به موضوع اصلی خود که ماجرای صدور حکم ارتداد تمام فرق منتسب به شیعه ی امامی جعفری است می پردازیم .

 در ضمن گفتگو با همین برادرانم،[۱]، نوشته ای تحت عنوان «حکم الشريعة في طوائف الشیعة » از طرف مکتب البحوث والدراسات دولت اسلامی و فیلم تصویری تحت عنوان «محرقة المجوس» را مورد بررسی قرار دادیم که آشکارا زنگ خطری را نمایان می ساخت که در آن گروهی تصمیم گرفته اند علاوه بر هدر دادن ثمرات جهاد و خون هزاران مجاهد مخلص، ایجاد تفرق و دامن زدن به جنگهای فرساینده ی داخلی، اسباب شکست و نابودی تدریجی خود را با فاصله گرفتن از مسیر عدالت و تقوی، تبعیت غیر مستقیم از نقشه های دشمنانشان، پیروی از هوای نفس و تنفر غیر شرعی  فراهم نمایند.  

ادامه خواندن چگونگی و مسیر صدور حکم ارتداد شیعیان توسط  نجدیت(۷)

چگونگی و مسیر صدور حکم ارتداد شیعیان توسط  نجدیت(۶)

چگونگی و مسیر صدور حکم ارتداد شیعیان توسط  نجدیت(۶)

به قلم: خالد هورامی

با این وجود عده ای از علماء در مورد «نسل اول» مرتدین دیدگاههایی مبتنی بر نطفه را ارائه داده اند که می توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • امام نووی درباره ی کسی که پدر و مادرش دچار رده شده اند می گوید: «اما فرزند مرتد، پس اگر جدا باشد یا [نطفه اش] قبل از ارتداد منعقد گردیده باشد، پس مسلمان است؛ حتی اگر شخص در حین حاملگی مرتد شود حکم به ارتداد فرزند داده نمی شود. اگر فرزند بالغ شد و به کفر زبان گشود، پس مرتد است.[۱]
  • –           فرزندانشان مرتد هستند بخاطر« گمان غالب » بر اینکه فرزندانشان بر آن [مذهب و طریقه] بزرگ می شوند. قرافی می گوید: مالک گفت: و هر آنچه که برای مرتد بعد از مرتد شدنش به دنیا می آید حکم مرتد را دارند. [۲]کاسانی هم درباره ی فرزندان مرتدان می گوید :«و اگر در رده به دنیا آید، اینطور که زن و شوهر مرتد شوند و فرزندی نداشته باشند سپس زن بعد از ارتدادش از همسرش حامله شود و آن دو در حالت ارتداد باشند، پس این فرزند به منزله ی پدر و مادرش است و حکم رده را دارد.[۳]
  • دسته ی دیگری از علماء با توجه به آیاتی چون «لا تزروا وازره وزر الاخری»بر این باورند که هیچ بنده ای به خاطر جرم و گناه بنده ی دیگری مورد بازخواست ومحاکمه قرار نمی گیرد و اگر پدر و مادر فرزند دچار جرم ارتداد شده باشند این جرم ارتباطی به فرزند ندارد . چون در انتخاب یا رد آن مشارکت یا اختیار و نقشی نداشته است و فرزند بر اساس وضع موجودی که در ان قرار گرفته است مورد ارزیابی قرار می گیرد . یا جزو کفار اهل کتاب و شبهه اهل کتاب هستند که مشمول احکام انها قرار می گیرند یا جزو کفار غیر اهل کتاب و سکولار که باز مشمول احکام این دسته می گردند .

در توضیح این دیدگاه می توان به سخنان امام زرکشی اشاره نمود که می گوید:

«مفهوم سخن الخرقي این است که: اولادشان که بعد از ر ده به دنیا می آیند اگر از مسلمان شدن خودداری کنند کشته نمی شوند وتحت آن، دو صورت وجود دارد (یکی) کفری اختیار کرده اند که از اهل آن جزیه پذیرفته نمی شود، پس در این حالت شکی در کشتنشان وجود ندارد، (دوم) کفری اختیار کرده اند که از اهل آن جزیه گرفته می شود، پس اینجا دو روایت وجود دارد،که ابو البرکات و ابو محمد در المقنع آن دو روایت را حکایت کرده اند (روایت اول) و آن ظاهر کلام خرقی است، و قاضی در روایتش آن را برگزیده، این است که به جزیه اقرار می کنند؛ برای اینکه از بین دو کافر به دنیا آمده اند و حکم اسلام برایشان باقی نمانده است، پس جایز است که به جزیه اقرار کنند؛ به مانند فرزندان اهل حرب[۴]

این حکم در مورد «نسل اول» ی است که از پدر و مادری کافر مرتد به دنیا می آیند. با آنکه جبرا و بدون انتخاب و اختیار و تنها از طریق توارث و انتخاب غلط والدین حکم ارتداد توسط دسته ای از علماء بر وی تحمیل می شود، و به خاطر جرم دیگران مورد محاکمه ی غیابی و اجرای حکم قرار می گیرد؛ با این وجود چنین حکمی در مورد «نسلهای آینده» ای که در نتیجه ی توالد و تسلسل بر کفر در طول قرون آینده زیسته اند بدعتی جدید در روابط خارجی اسلام با غیر مسلمین و امرغیر قابل تصوری است که مخالف صریح سیره ی قرآنی پیامبران با این افراد و مخالف صریح قوانین شریعت پیامبر خاتم صلی الله علیه وسلم  و سیره ی ایشان می باشد .


[۱]–  روضة الطالبین .۷۷/۱۲

[۲]– الذخیرة .۲۲/۱۲

[۳]– بدائع الصنائع .۱۳۱/۷

[۴]– شرح الزرکشي علی مختصرالخرقي .۲۵۸/۵

چگونگی و مسیر صدور حکم ارتداد شیعیان توسط  نجدیت(۵)

چگونگی و مسیر صدور حکم ارتداد شیعیان توسط  نجدیت(۵)

به قلم: خالد هورامی

در همان ابتدا ضمن گفتگو با این عزیزان روشن نمودیم که ما از قدرت درک اینکه شخص در ظاهر و باطن مسلمان است عاجزیم. ما نمی دانیم چه کسی در باطن مسلمان حقیقی است و چه کسی در باطن منافق(کافرپنهان داخلی)؛ به همین دلیل همه را  در دنیا مسلمان به حساب می آوریم و هر کسی که مشمول اسلام حکمی گشته باشد و از کل اسلام یا بخشی از آن برگشت کند را مرتد می دانیم .اصطلاح مرتد حقیقی و مرتد حکمی هیچ سنخیتی با قانون شریعت الله در دنیا ندارد و بیشتر شبیه بازی با کلمات است.

طبق همین دیدگاه شاذ برادرانمان، کسی که هرگز مسلمان نبوده و کافر اصلی بوده اما در ظاهر مشمول حکم مسلمان گشته است، این یعنی منافق(کفار پنهان داخلی). و منافق هم در دنیا همچون سایر مسلمین مشمول احکام مسلمین می گردد و اصطلاح مرتد حقیقی و حکمی واصطلاح کافر اصلی هم در مورد آنها نابجاست. آنها مرتدند همین و بس.

 باز اگر این دسته از برادرانمان بر این باورند که شخص هرگز مسلمان نبوده و کافر اصلی بوده  و همچون غالی و زندیق که در ظاهر نیز شبیه مسلمین نبوده و مشمول اسلام حکمی نگشته است، در این صورت اگر چنین شخصی از کفری به کفر دیگری گرایش پیدا کند مشمول حکم مرتدین نمی گردد، بلکه همان کافر اصلی است که از شاخه ای از کفار اصلی به شاخه ی دیگری منتقل شده است . در چنین مواردی تولید و به کاربردن اصطلاح بی اساس و جدید «مرتد حکمی» و جایگزین نمودن آن به جای اصطلاح شرعی  «کافر اصلی» نمی تواند امر پسندیده و عالمانه ای باشد، بلکه بیشتر نوعی انحراف از عدالت و دوری از تقوی را به نمایش می گذارد.

 باز در نگرش این برادرانمان در مورد فرزندان مرتدینی که پس از ارتداد والدین شان به دنیا آمده اند  آشکارا دیده می شود که همان اصطلاح «مرتد حکمی» را جایگزین اصطلاح شرعی «کافر اصلی» می گردانند. این در حالی است که تمام کسانی که قبل از بعث پیامبران جدید و بخصوص خاتم الانبیاء – علیهم الصلاه و السلام – وجود داشته اند از نسل مرتدینی بودند که اجداد آنها با تحریف شریعت اسلام کار را به جایی کشاندند که پیامبر جدیدی از جانب الله برای آنها فرستاده شود . و هیچ پیامبری، منجمله پیامبر خاتم صلی الله علیه وسلم، با آنها همچون مرتدین معامله نکرد؛ بلکه در هیچ جای قرآن یا سنت صحیح نبوی و سیره ی سلف صالح این امت هم یافت نمی شود که از اصطلاح مرتد حکمی، یا هر پسوند و پیشوندی به مرتد، در مورد آنها استفاده شده باشد .

با آنکه نص صریحی از کتاب یا سنت درباره ی حکم فرزندان مرتدان وارد نشده است، اما روش برخورد پیامبران علیهم الصلاه و السلام با نسلهای پس از مرتدین نمایانگر این حقیقت است که همچون «کفار اصلی» با آنها معامله شده است نه همچون اجداد مرتدشان .

افتتاح دویست و بیستمین مدرسه برکت در سیستان و بلوچستان

افتتاح دویست و بیستمین مدرسه برکت در سیستان و بلوچستان

همزمان با سفر دکتر مخبر معاون اول رئیس جمهور به سیستان و بلوچستان مدرسه ۶ کلاسه برکت روستای دودر شهرستان زرآباد با حضور مهندس ترکمانه مدیر عامل بنیاد برکت به عنوان دویست و بیستمین مدرسه بنیاد برکت در استان سیستان و بلوچستان افتتاح شد.

بنیاد بركت در پانزده سال گذشته در استان سيستان و بلوچستان ۳۳۰۰ پروژه عمرانی و زيربنايی شامل ۲۲۰ مدرسه، ۶۰ مسجد و ۹۲ پروژه سلامت از قبيل بيمارستان، مركز جامع سلامت، پايگاه بهداشت و تجهيز بيمارستان را برای محرومين به مرحله بهره‌برداری رسانده است که ۷۷مدرسه در سال ۱۴۰۱ تکمیل و تحویل داده شده است.
طبق برنامه بنیاد برکت تا پايان سال ۱۴۰۲، ۱۳۴ مدرسه جدید را تكميل کرده و تحويل آموزش و پرورش استان می‌دهد.

 بنیاد برکت، سازمان شبه‌دولتی ایرانی متعلق به ستاد اجرایی فرمان آیت الله خمینی بنیانگذار دارالاسلام ایران است و در زمینه اشتغال‌زایی و اجرای پروژه‌های عمرانی فعالیت می‌کند. بنیاد برکت در سال ۱۳۸۶ تأسیس شد و هم‌اکنون مالک بیش از ۴۰ شرکت است.

اعلامیه وزارت معارف امارت اسلامی افغانستان به مناسب روز جهانی آموزش

اعلامیه وزارت معارف امارت اسلامی افغانستان به مناسب روز جهانی آموزش

وزارت معارف در این اعلامیه به مناسبت روز جهانی آموزش از جهان خواسته است تا افغانستان را در عرصه آموزش تنها نگذارد و با امارت اسلامی در بخش ارائه خدمات تعلیمی به افغانستان همکاری کند.

بر خلاف اسلام، در اورپا و آمريكا هر كسي مي تواند به هر كسي توهين كند و اصلاٌ امر مقدسي در اروپا وجود ندارد و آزادي بيان كاملاٌ هست، چرا در اسلام نیست؟

بر خلاف اسلام، در اورپا و آمريكا هر كسي مي تواند به هر كسي توهين كند و اصلاٌ امر مقدسي در اروپا وجود ندارد و آزادي بيان كاملاٌ هست، چرا در اسلام نیست؟

(سلسله درسهاي: پرسش از ما و شما،  پاسخ  ساده از استاد مجاهد : ابوحمزه المهاجر هورامي )[۱]

بسم الله والحمد لله ؛اما بعد:

ببخشيد، في البدايه ياد داستان ابوهريره وشيطان و حديث « صدقك وهو كذوب» افتادم ، وزير خارجه فنلندا ( ئێرککی توۆمیۆیە ERKKI TOUMIOJA ) مي گويد :

  • « اگر سياهان را مسخره كنيم، اين نژاد پرستي است
  • اگر به زنان بي احترامي كنيم، اين شونيسم است
  • اگر به يهوديان مسخره كنيم، اين انديشه نازي هاست .
  • اما اگر به اسلام توهين كنيم، اين آزادي بيان است !!

اين كي درسته ؟!! »

اين كذاب راست مي گويد. بايد براي شما و ديگراني كه صاحب عقل و قلب سالمي هستند واقعيتها روشن شده باشد، كه آزادي بيان شعار فريبده و سازماندهي شده اي است كه توسط سكولاريستهاي جهاني تعريف و كاناليزه شده است . يعني در همين دموكراسي علاوه بر موارد ياد شده  اگر  كسي توهم نظريه ي تكاملي داروين را زير سوال ببرد  و يا دروغ هولوكاست را در مراكز علمي زير سوال ببرد و …. با شخص همچون يك مجرم برخورد مي شود و كمترين مجازات آن اين است كه از مراكز علمي رانده مي شوند .

پس آزادي بي چون و چراي بيان  وجود ندارد، نمونه ي زنده  اي كه هر روز با ان دست و پنجه نرم مي كنيم  نابود كردن تمام سايتها و رسانه هاي اينترنتي مسلمين شريعت گراست. خوب، اگر آزادي بيان وجود دارد چرا اين آزادي شامل مسلمين شريعت گرا نمي شود؟

نكته ي ديگر اينكه بين نقد كردن و توهين كردن تفاوت زيادي وجود دارد، شما در هر كجاي دنيا مي توانيد در مواردي كه قانون آن كشور تعريف كرده است نقد داشته  باشيد اما –  طبق تعريفي كه هر قانوني براي توهين ارائه داده است –  توهين را هيچ كسي از شما نمي پذيرد . اگر شخص راستگو است در اروپا و امریکا و سایر کشورهای سکولار به همسر یا پدر و مادر و دختر همسایه اش توهین کند، ببینم  چه می بیند! او این کار را نمی کند چون می داند که عاقبت چنین توهینی چه می تواند باشد. اما در برابر می تواند به الله و رسولانش و قوانین و احکامش توهین کند. در حالی که برای همگان روشن است که برای یک مسلمان الله و رسولش جایگاهی بالاتر از نفس شخص و پدر و مادر و خواهر و همسر دارند و طبیعی است که توهین به آنها را نمی پذیرد .

اما در برابر، در اسلام، يك كافر مي تواند در مورد الله و رسول الله صلي الله عليه وسلم نقد داشته باشد، و مسلمين هم نبايد در عقايد از كسي تقليد كنند و خودشان بايد دنبال آن بگردند و طبيعي است كه در اين زمينه سوالات مختلفي در مورد توحيد، نبوت و معاد و… پرسيده مي شود  و ما بزرگتر از اين نداريم  و هر چه هست پائين تر از اين موارد است؛ اما راه بر توهين كننده هاي فحاش بسته شده است،  حتي اگر بر كوچكترين حكم الله و قانون شريعت و يا ضعيف ترين شخص جامعه ي اسلامي باشد .

اين ما هستيم كه صدها سال است فرياد كشيده و حريف طلبي مي كنيم كه : قل هاتوا برهانكم ان كنتم صادقين . كسي كه تا اين اندازه به خود و دلايل خود اطمينان دارد چگونه از دلايل باطل و ضعيف حريف مي ترسد؟ بلكه رودر رو شدن با اين افراد باعث تقويت ايماني مسلمين و گرايش بيشتر به قانون شريعت الله در ميان غير مسلمين مي گردد و ما خواهان ايجاد چنين فضايي هستيم؛  جالب است بدانيد كه هدف تمام جنگهاي  آزاديبخش مسلمين در سرنگوني طاغوتهاي مستكبر ي چون ساسانيان و روم و غيره  نيز، رها نمودن مردم از ستم ديكتاتوران  و ايجاد چنين فضاي آزادي بوده است.شمشير مسلمين حكومتهاي ظالم  و مانع را سرنگون كرده است و  چنين فضايي اسباب مسلمان شدن مردمان رها شده  را فراهم نموده است. پس سود چنين فضايي كلاٌ به جيب اسلام و قانون شريعت الله مي رود و از عقل به دور است كه تصور كنيم  الله متعال مسلمين را از چنين سودي باز داشته باشد!   


[۱] تاریخ این سلسله از پرسش و پاسخها به اواخر دهه هشتاد شمسی بر می گردد

اعلامیه وزارت خارجه ا.ا.ا. در باره سوزاندن قرآن عظیم الشأن در سویدن

اعلامیه وزارت خارجه ا.ا.ا. در باره سوزاندن قرآن عظیم الشأن در سویدن

وزارت خاجه ا.ا.ا. سوزاندن قرآن عظیم الشأن و بی حرمتی آن را در سویدن شدیدا نکوهش کرده است ا.ا. برای حکومت حاکم آن کشور خبر داده است تا عامل این عمل را مجازات کرده و در آینده به این چنین اشخاص اجازه ندهد تا درباره دین مقدس اسلام و ضد مسلمانان این چنین عمل وحشیانه را انجام دهند.

ن: این کافر سکولر از پیش از حکومت سکولر سویدن اجازه سوزاندن قرآن را گرفته بود و سرخود این جرم را نکرده است

عبارت مفسد فی الارض که حکومت ایران برای اعدام اعضای احزاب سکولار به کار می برد یعنی چه؟ مگر فقط احزاب سکولار مفسد هستند؟

عبارت مفسد فی الارض که حکومت ایران برای اعدام اعضای احزاب سکولار به کار می برد یعنی چه؟ مگر فقط احزاب سکولار مفسد هستند؟

ج:  در ماده ۲۸۶ قانون مجازات اسلامی دارالاسلام ایران (مصوب ۱۳۹۲) در تعریف افساد فی الارض آمده است: «هرکس به‌طور گسترده مرتکب جنایت علیه تمامیت جسمانی افراد، جرائم علیه امنیت داخلی یا خارجی کشور، نشر اکاذیب، اخلال در نظام اقتصادی کشور، احراق و تخریب، پخش مواد سمی و میکروبی و خطرناک یا دایرکردن مراکز فساد و فحشا یا معاونت در آنها گردد به‌گونه‌ای که موجب اخلال شدید در نظم عمومی کشور، ناامنی یا ورود خسارت عمده به تمامیت جسمانی افراد یا اموال عمومی و خصوصی، یا سبب اشاعه‌ فساد یا فحشا در حد وسیع گردد، مفسد فی الارض محسوب و به اعدام محکوم می‌گردد.»

پس رفتارهای مجرمانه ای که باعث مفسد فی الارض شدن شخص می شوند باید دو ویژگی‌ داشته باشد:

  1. ارتکاب این رفتار مجرمانه به‌طور گسترده باشد؛
  2. این رفتار مجرمانه موجب اخلال شدید در نظم عمومی کشور، ناامنی یا ورود خسارت عمده به تمامیت جسمانی یا اموال خصوصی و عمومی یا سبب اشاعۀ فساد یا فحشا در حد وسیع شود.

در منابع اهل سنت نیز آمده است که : عن أبي بكر بن عياش  أنّه سُئل عن قوله: (وَلَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلَاحِهَا) – فقال: إنّ الله بعث محمدًا – صلى الله عليه وسلم – إلى أهل الأرض وهم في فسادٍ، فأصلَحَهم الله بمحمدٍ – صلى الله عليه وسلم -، فمَن دعا إلى خلافِ ما جاءَ به محمدٌ – صلى الله عليه وسلم – فهو من المفسدين في الأرض .

از ابوبکر ابن عیاش روایت شده که از ایشان در تفسیر آیه : وَلَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلَاحِهَا (اعراف/۵۶) فرمود براستی الله محمد صلی الله علیه و سلم را به سوی اهل زمین روانه کرد و مردم اهل فساد بودند پس الله به سبب محمد اصلاحشان کرد پس هرکس به سوی راهی خلاف آنچه محمد صلى الله عليه وسلم آورده دعوت كند از مفسدين فى الارض هست.

در این صورت تمام احزاب سکولار مفسد فی الارض هستند.

البته  صاحب «تفسير المنار» نیز بعد از ذکر آیه ی : وَلَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلَاحِهَا (اعراف/۵۶)  به نکته ی ظریف و مهمی اشاره می کند که : لأن الإفساد بعد الإصلاح أشد قبحاً من الإفساد على الإفساد؛ زشتی و قبح فاسد کردن بعد از اصلاح بیشتر از اضافه کردن بر تباهی و فساد است.

به زبانی ساده تر : خراب کردن یک ساختمان سالم و مناسب جرمش از کسی که ساختمانی خراب شده را بیشتر خراب می کند بیشتر است.  کسی که انسانی را می کشد جرمش از کسی که مرده ای را مثله می کند بیشتر است.

به این شکل جرم کفار سکولار جهانی و منطقه ای و محلی که باعث فاسد شدن جامعه ما می شوند و فساد را در جامعه ی مسلمین نشر می دهند بیشتر از سکولاریستهایی است که در جوامع فاسد سکولار غربی مرتکب همان جرم می شوند.