ماهیت جبهه ی مقاومت در افغانستان بعد از تسلط امارت اسلامی بر کشور

ماهیت جبهه ی مقاومت در افغانستان بعد از تسلط امارت اسلامی بر کشور

به قلم: محمد اسامه

در شریعت سه نوع مقاومت وجود دارد:

  1. مقاومت مومنین در برابر کفار و دارالکفرها
  2. مقاومت اهل بغی از مسلمین در برابر دارالاسلام
  3. مقاومت کفار در برابر اسلام و دارالاسلام

حالا به مدت ۲۰ سال آمریکا و ناتو افغانستان را اشغال کردند؛ عده ای در برابر این کفار با جهاد و خون خود مقاومت کردند و دسته ای نیز در کنار این اشغالگران شریک تجاوز و جنایات و مفاسد آنها بودند. زمانی که جبهه ی مقاومت به رهبری امارت اسلامی این کفار اشغالگر را فراری داد آندسته از مزدوران و منفورین میان مردم که از عفو عمومی استفاده نکرده بودند در برابر حکومت اسلامی جبهه ی مقاومت نشان دادند در حالی که ۲۰ سال در اختیار آمریکا و ناتو بودند.

عده ای از نوع پوشش خبری امارت اسلامی و موضع گیری آنها در برابر این جبهه ی خائنین این چنین نشان می دهند که انگار از شکست آمریکا و ناتو از افغانستان نگران شده اند و چهار نفر فراری و مزدور و مرتد در تمام این بیست سال غلام و جاسوس آمریکا و ناتو بوده اند را جبهه مقاومت ملی می نامد. این گونه موضع گیریها شایسته ی یک مسلمان نیست که خودش را بخشی از جبهه ی مقاومت در برابر آمریکا و ناتو می داند.

شما دقت کنید که مسلمین در صدر اسلام از پیروزی نصرانی های کافر به عنوان دشمنان شماره ۳ خود بر مجوس کافر به عنوان دشمنان شماره یک خود خوشحال بودند « وَيَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ» (روم/۴)  چه رسد به پیرزوی یک مسلمان بر کافری سکولار (مشرک) که دشمن شماره یک مومنین و دارالاسلام است.

شما نگاه کنید که کفار سکولار غرب  با کوچکترین پیروزی اوکراین بر روسیه شادی و پایکوبی می کنند حالا ما مسلمین در یکی از سرزمینهای اشغال شده ی خود بزرگترین پیروزی تاریخ سه دهه ی گذشته ی خود را در نابرابر ترین جنگ تاریخ بشریت علیه تمام کفر جهانی به رهبری آمریکای جهانخوار  بدست آورده ایم عده ای به جای خوشحالی همسو با اهداف کفار و اذناب منحوس و درمانده ی آنها سعی در مخدوش کردن جهاد و چهره ی این حکومت بدیل اضطراری اسلامی دارند.

اینها مگر استقبال مردم از جبهه ی مقاومت امارت اسلامی در برابر کفار اشغالگر و مزدوران محلی آنها را ندیدند که با پشتوانه ی مردمی فقط در ۱۱ روز تمام مراکز ولایتهای افغانستان به دست امارت اسلامی افتاد؟

اینها مگر از بین رفتن مفسدین و قلدران محلی که هر یک مستقل از اداره ی کابل مثل جزایری در داخل کشور حکومتی تشکیل داده بودند و آنهمه جنایت و فساد به بار اورده بودند خبر ندارند یا امنیت بی سابقه ی مردم افغانستان را نمی بینند؟

وجود این خائنین فراری و مزدوران آمریکا دلیلی برای به رسمیت شناختن آنها و مشروع بودن مقاومت آنها در برابر دارالاسلام نیست و گرنه باید به تمام خائنین به ملت . دارالاسلام ایران و انقلابیون یمن و سومالی و غیره که در اختیار آمریکا و سایر دشمنان ملت قرار گرفته اند مشروعیت بخشید.

در این صورت حمایت از جبهه ی بغاوت فرقه ی نجدی دوله یا حمایت از جبهه ی مرتدین احمد مسعود و دوستُم هرگز شایسته ی کسی نیست که برای اتحاد میان مسلمین و تمرکز بر آمریکا و صهیونیستها به عنوان دشمنان اصلی تلاش می کند و خودش بخشی از جبهه ی مقاومت بر علیه آمریکا و مزدورانش است و خود را حامی مظلومان و مسلمین دنیا می داند.

هدف نزدیک مجازی ها و احزاب سکولار ناسیونالیست و قومیت گرای محلی

هدف نزدیک مجازی ها و احزاب سکولار ناسیونالیست و قومیت گرای محلی

از نگاه اسلام شناسنامه و عامل هویت بخش انسانها عقاید آنهاست نه نژاد و زبان آنها؛ به همین دلیل الله تعالی انسانها را به کافر و مومن تقسیم کرده و بعد از آمدن پیامبر خاتم صلی الله علیه وسلم کفار آشکار میان انسانها را نیز به ۵ دسته ی اصلی : آشکارِ: «۱- الَّذِينَ هادُوا  2- وَ الصَّابِئِينَ ۳- وَ النَّصارى‌ ۴- وَ الْمَجُوسَ ۵- وَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا»(حج/۱۷) تقسیم کرده است.

در عقیده ی اسلامی فرقی بین اقوام و زبانها وجود ندارد و سرزمینی هم که این مومنین را دور هم جمع می کند و وطن آنها می شود «دارالاسلام»است  که قانون اساسی آن بر اساس اسلام است  و رهبر ان هم مسلمان است. در اینجا فرق ندارد این حاکم دارای چه مذهب اسلامی است مهم این است مسلمان باشد و مهم هم نیست که قانون اساسی بر اساس کدام مذهب اسلامی باشد.

در اینجا اولین هدف نزدیک سکولاریستها(= مشرکین= احزاب) این است که این انسجام را با معرفی کردن هویتی جعلی نژادی از بین ببرند و هویت عقیدتی و جهانی مومنین را تبدیل به هویتی جعلی نژادی و محلی و بومی کنند تا با تجزیه ی مومنین به راحتی آنها را تحت حاکمیت خود قرار دهند.

در عصر حاضر کفار سکولار جهانی و احزاب سکولار محلی بسیار تلاش کردند که این طرح را در ایران و افغانستان نیز پیاده کنند اما انقلاب در ایران و افغانستان پیروز شد و دارالاسلام ایران و امارت اسلامی افغانستان که همه ی اقوام و مذاهب اسلامی در آنها مشارکت داشتند شکل گرفت و کفار سکولار جهانی و منطقه ای و بومی از اینکه این قیامها تبدیل به جنگهای محلی و منطقه ای بکنند شکست خوردند.

تبدیل کردن انقلاب و جهاد اسلامی به حرکتی قومی و نژادی و جدا شدن از بدنه ی یکپارچه ی مسلمین که همه ی مومنین این انقلاب و این دارالاسلام را انقلاب خود و وطن خود ندانند یعنی حرکت در مسیر اهداف کفار و پذیرش شکست برای خود و تقدیم پیروزی به کفار سکولار داخلی و اربابان خارجی آنها.

پس فریب شعارهای نژادپرستان و قوم پرستان و حتی مذهب گرایان کوتاه فکر را نخوریم . هویت ما و شناسنامه ی همه ی ما اسلام و عقیده ی اسلامی ماست و وطن ما دارالاسلام.

شما صهيونيسم و سكولاريسم را دشمن شماره يك مسلمين مي دانيد و علمايي چون ابوبصير معتقد هستند كه  مي توان  بر عليه شيعيان و مسلمين  ظالم و شورشگر با همين كفارهمكاري نمود و پشتيباني كرد؟ (۲)

شما صهيونيسم و سكولاريسم را دشمن شماره يك مسلمين مي دانيد و علمايي چون ابوبصير معتقد هستند كه  مي توان  بر عليه شيعيان و مسلمين  ظالم و شورشگر با همين كفارهمكاري نمود و پشتيباني كرد؟ (۲)

(سلسله درسهاي: پرسش از ما و شما،  پاسخ  ساده از استاد مجاهد : ابوحمزه المهاجر هورامي )[۱]

در حالي كه خود او و هر مسلمان آگاهي مي داند كه روش برخورد با مرتدين  بسيار متفاوت تر از روش برخورد با كفار اصلي است و در ميان كفار اصلي هم يهوديان در بدترين جايگاه قرار گرفته اند، اما اين شخص در همان اوايل سال ۲۰۰۲ نصارا در زماني كه مقدمات حمله به عراق توسط آمريكا و انگليس چيده مي شد كتابي  منتشر مي كند كه در آن تمام شيعيان دنيا را مرتد  معرفي مي كند و با اين كار قصد دارد جنگي مذهبي در عراق راه بياندازد تا با ضعيف نمودن مسلمين و مشغول كردن آنها به همديگر جاده براي تسلط كامل انگليس و آمريكا در عراق هموار گردد و از اتحاد مردم عراق  بر عليه اشغالگران جلوگيري شود .

شما اگر آیات اولیه ی سوره ی روم و موضع گیری مسلمین در برابر جنگ ساسانیان با روم را به دقت بررسی کنید متوجه خواهید شد که الله متعال در شریعت خود این اجازه را به مومنین نمی دهد که از پیروزی یک کافر شبهه اهل کتاب بر یک کافراهل کتاب خوشحال شویم، که امری کاملاً قلبی است، حالا چه رسد به اینکه یک سکولار را بر علیه یک نصارا یاری رسانیم  در حالی که نصارا را نیز کافر می دانیم .

این استراتژی را من و شما تعیین نکرده ایم و فتوای هیچ امام یا بشری نیست ، و چیزی هم نیست که نتوان آن را درک کرد . در این صورت یک مسلمان چگونه می تواند به خود اجازه دهد که از یک سکولار و مرتد محلی و صهیونیستی خون خوار بر علیه یک نصارا  پشتیبانی کند و باز ادعای مسلمان بودن داشته باشد؟

اما می بینیم که عده ای جاهل با فتوای مشتی فتوا فروش حاضر شده اند در راستای اهداف کفار سکولار جهانی و مرتدین محلی و رژیم جنایتکار صهیونیستی و در صف کفار اشغالگر محارب  بر علیه فرقه های اسلامی مخالف خود جنگیده و مرتکب کثیف ترین خیانتها و جنایات گردند. این واقعیت بسیاری از گروههای مسلح موجود در عراق و سوریه و افغانستان و چچن و صومالی و یمن و غیره است .

در مورد ابوبصیر هم نمی توان او و مریدان  و مقلدینش را از این قاعده مستثنی نمود . هنوز جويبار قتل عام شيعه و سني در عراق در جريان است كه در سوريه هم ابتدا فتوا مي دهد كه مخالفين آمريكا و انگليس خوارج هستند و اينها بدتر از يهود و نصارا مي باشند. به دنبال اين فتواي سراسر كذب و دروغ هزاران مسلمان به قتل رسيده و هنوز هم كشته مي شوند و جويباري ديگر از خون مسلمين  به راه افتاده است. اما به اين حد از عوام فريبي و خيانت قناعت نكرد و چنين فتوايي را داد كه بر مبناي آن مسلمين مي توانند با دشمنان محارب قانون شريعت الله و اشغالگر  سرزمينهاي مسلمين، بر عليه مسلمين مجاهد و آزادي خواه همكاري داشته باشند.

در پاسخ به این خیانت عظمی، من از دراویش و مریدانش می پرسم کدام یک از امامان اهل سنت پشتیبانی و حمایت از کفار اشغالگر محارب بر علیه مسلمین را جایز دانسته اند؟  تنها پاسخ به این سوال کافی است تا ماهیت این موجود برای همگان مشخص شود و دریابند که چرا انگلیس چنین موجودی را پرورش می دهد.

همين براي عاقلان كافي است تا مفتيان ناتو و آمریکا و روسیه و چین و سایر کفار را بهتر تشخيص دهند. با اينكه در اين فتوا  مي گويد كه شخصاً همكاري كردن و ياري رساندن به آمريكا را شايسته نمي داند، اما در فتواهاي ديگرش همكاري كردن با تركيه ي عضو ناتو و متحدينش را شايسته دانسته و به مدح آن هم مي پردازد.!

 به ديگر سخن همكاري و پشتيباني كردن اعضاي ناتو مانند انگليس و فرانسه و آلمان و غيره بر عليه مسلمين، كه متحد و هم پيمان آمريكا هستند اشكال ندارد؛ اما به صورت مستقيم با آمريكا مشكل دارد! چرا؟ يعني فرق همكاري و پشتيباني كردن آمريكا با واسطه يا بي واسطه در چيست؟  اين شخص مخاطبين خود را چقدر احمق و نادان فرض كرده است!؟


[۱] تاریخ این سلسله از پرسش و پاسخها به اواخر دهه هشتاد شمسی بر می گردد

 شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله :شما صهيونيسم و سكولاريسم را دشمن شماره يك مسلمين مي دانيد و علمايي چون ابوبصير معتقد هستند كه  مي توان  بر عليه شيعيان و مسلمين  ظالم و شورشگر با همين كفارهمكاري نمود و پشتيباني كرد؟ (۱)

شما صهيونيسم و سكولاريسم را دشمن شماره يك مسلمين مي دانيد و علمايي چون ابوبصير معتقد هستند كه  مي توان  بر عليه شيعيان و مسلمين  ظالم و شورشگر با همين كفارهمكاري نمود و پشتيباني كرد؟ (۱)

(سلسله درسهاي: پرسش از ما و شما،  پاسخ  ساده از استاد مجاهد : ابوحمزه المهاجر هورامي )[۱]

بسم الله والحمد لله؛ اما بعد:

من هم فتواي اين شخص ساکن در دارالحرب انگلیس را ديده ام. متاسفانه بسياري از مسلمين از دشمن شناسي شرعي و درجه بندی شرعی دشمنان برخوردار نيستند، به همين دليل به راحتي آلت دست ديگران قرار مي گيرند و از ثبات چنداني برخوردار نيستند و اغلب همچون يك وسيله در اختيار دشمنانشان قرار گرفته و خواسته يا ناخواسته  در صف دشمنان قرار مي گيرند و به سركوب ديگر مسلمين پرداخته و عملاً پيروزي قانون شريعت الله و تشكيل جامعه اي اسلامي را به تاخير مي اندازند.

 اما اينكه دشمن شماره يك مسلمين كيست كاري به اجتهاد و راي من و شما ندارد؛ زماني كه الله متعال مي فرمايد : ”  لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِّلَّذِينَ آمَنُواْ الْيَهُودَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُواْ وَلَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَّوَدَّةً لِّلَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ قَالُوَاْ إِنَّا نَصَارَى ذَلِكَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّيسِينَ وَرُهْبَاناً وَأَنَّهُمْ لاَ يَسْتَكْبِرُونَ (۸۲) وَإِذَا سَمِعُواْ مَا أُنزِلَ إِلَى الرَّسُولِ تَرَى أَعْيُنَهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُواْ مِنَ الْحَقِّ يَقُولُونَ رَبَّنَا آمَنَّا فَاكْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِينَ (۸۳) ”   / المائده    صراحتاً مشركين يا همين سكولاريستهاي كنوني و يهود را دشمن شماره يك مسلمين معرفي نموده است و من در جزوه « سكولاريسم دشمن شماره يك … چرا ؟ » توضيحات كاملي در اين زمينه داده ام و نياز به دوباره گويي نيست؛ در اينجا تصميم با ناظر و خواننده است كه كدام تشخيص و راي را درست و صحيح مي داند، تشخيص و راي الله متعال را درست مي داند يا امثال ابوبصير و غيره را!

شايد براي مقلدينش امر تازه اي باشد، اما در تاريخ بشريت – و بخصوص تاريخ اسلام – وجود مفتيان سوء چيز تازه اي نبوده و نيست ؛ هر جا ظلمي بر عليه خداپرستان شده است دستان كثيف دين فروشان خائن هم وجود دارد . زماني كه  در تاريخ ۳/۹/۲۰۱۴ ابوبصير طرطوسي  فتوايي مبني بر «الانتصار بالكافر على دفع ظلم وبغي المسلم » صادر نمود و براي چندمين بار در تاريخ اسلامي چند قرن اخير  ياري كردن كفار بر عليه مسلمين را جايز دانست، خاطرات همكاري گروههايي از مسلمين در اندلس با كفار محارب  و ياري گروههايي از مسلمين با مغولها در حمله به سرزمينهاي مسلمان نشين را ياد آور شد كه در پي آن تمام مسلمين اندلس به صورت تدريجي از بين رفتند و  جنايات مغولها نيز نيازي به ياد آوري نيست .البته در اين بيانيه ياري كردن كفار بر عليه مسلمين با عناون ديگري هم ذكر شده است: تعاون و همكاري !  

و براي مستحكم نشان دادن و مستدل كردن اين فتواي غير شرعي و مخرب خود ، آيات و احاديث و آراي علمايي را نيز جهت عوام فريبي آورده است كه  همگي  در راستاي اهدافي كه مد نظرش بوده اند  تفسير و ارائه شده اند  نه معني و هدف واقعي آنها . از آن جمله مي توان به اين روايت اشاره كرد كه : قال صلى الله عليه وسلم:” ستُصالحون الرومَ صُلحاً آمناً، فتغزون أنتم وهم عدواً من ورائهم ــ وفي رواية: عدواً من ورائكم ــ فتسْلَمون وتغنمون …”[۲]

در اين حديث مساله ي صلحي آمده است كه در آن مسلمين در امنيت قرار مي گيرند، بله؛ شما اگر دقت كنيد كلمه ي « صُلحاً آمناً » آمده است نه همكاري و پشتيباني كردن كفار بر عليه مسلمين!  اما اين شخص مقيم انگليس در كمال تعجب و بي حيايي غير قابل وصفي،  معني و مفهوم حديث را غلط به كار برده و علاوه بر آن به لفظ  «عدواً» مي چسبد و استنباط مي كند كه مي توان بر عليه كمونيستها و بت پرستان و شيعيان و خوارج با كفار اصلي همكاري نموده و پشتيباني نمود ! در اينجا حرفي از رژيم صهيونيستي و سكولاريستهاي مرتد محلي  وجود ندارد!! و مي گويد : أن الحديث قال:” عدواً “، ولم يحدد صفة وهوية واسم هذا العدو .. فقد يكون هذا العدو شيوعياً ملحداً .. أو مشركاً من عبدة الأوثان .. أو من الروافض الحاقدين .. أو من الخوارج الأشرار؛ شر الخلق والخليقة، كما جاء وصفهم في الأحاديث النبوية .. فهذه الأصناف كلها تحتملها لفظة وكلمة ” عدواً “.


[۱] تاریخ این سلسله از پرسش و پاسخها به اواخر دهه هشتاد شمسی بر می گردد

[۲] صحيح الجامع:۳۶۱۲

جایگاه و موقعیت کفار اهل کتاب نزد مسلمین صدر اسلام و مقایسه آن با  رابطه موجود مذاهب اسلامی با همدیگر

جایگاه و موقعیت کفار اهل کتاب نزد مسلمین صدر اسلام و مقایسه آن با  رابطه موجود مذاهب اسلامی با همدیگر

ارائه دهنده : کارزان شکاک

اگر این تعبیر صحیح باشد، می توانیم بگوییم در ابتدای دعوت بین اسلام و نصرانیت و یهودیت پیمان آتش بس حاکم بود، و فضای نبرد با بت پرستی و سکولاریسم آغاز شده و به مسیر خود ادامه می داد و از دو جنبه می توانیم این مسأله را مورد تحلیل و بررسی قرار دهیم :

۱- نمایندگان سکولاریست (مشرک)  که از مکه آمده بودند نزد یهودیان یثرب رفتند و از آنها پیرامون دین رسول الله صلی الله علیه وسلم  سؤال کردند؛ آنها جواب دادند که از محمد سه سؤال بپرسید اگر صحیح جواب داد فرستاده ی خداست وگرنه دروغگو و آنچه می گوید ساخته و پرداخته ی خودش است : ۱- درباره ی ذی القرنین ۲- اصحاب کهف ۳- روح. پیامبر خدا این سؤالها را جواب داد.

سکولاریستها حداقل دریافته بودندکه منشأ یهودیت و دین محمد صلی الله علیه وسلم یکی است. نزدیکی مسلمانان و اهل کتاب و حداقل وجود وجوه مشترک بین آنها نزد سکولاریستها یک حقیقت بدیهی بود و آنان شاهد بودند که هنگام پیروزی فارس بر روم مسلمانان اندوهگین شدند و سکولاریستهای قریش  خوشحال. تا این آیه ی قرآن ناز شد و خداوند فرمود :

:«… رومیان شکست خوردند، در نزدیک ترین سرزمین، ولی بعد از شکستشان، در ظرف چند سالی، به زودی پیروز خواهند گردید. فرجام کار در گذشته و آینده از آن خداست و در آن روز است که مؤمنان از یاری خداوند شاد می گردند. خداوند هر که را بخواهد یاری می دهد و او شکست ناپذیر و مهربان است». سورۀ روم آیۀ ۵-۱

سبب شادی مسلمانان به پیروزی رومیان و شکست ایرانیان این بود که در آن روز رومیان کفار اهل کتاب نصرانی (دشمنان شماره ۳مومنین) و فارس ها  کفار شبه اهل کتاب (دشمنان شماره ۲ مومنین)  بودند؛ چون یهود و سکولاریستها (مشرکین) دشمنان شماره یک مومنین هستند.

۲- جنبه ی دوم مربوط به ناحیه ی عملی با نمایندگان نصرانی است که جهت گفتگو با پیامبرصلی الله علیه وسلم  به مکه آمده بودند و ابن اسحاق خبر آن را چنین نقل کرده است :

پیامبر خدا صلی الله علیه وسلم  در مکه بود. حدود بیست نفر از مسیحیان که از طرف مهاجران حبشه از نبوت او اطلاع یافته بودند به مکه آمدند. پیامبر را در مسجد دیدند. در حالی که اهل قریش به دور کعبه پراکنده بودند و آنها را می نگریستند. با پیامبر صلی الله علیه وسلم  به پرسش و پاسخ نشستند. همین که ندای روح بخش قرآن را شنیدند، چشمانشان پر از اشک گردید و به ندای پیامبر صلی الله علیه وسلم  لبیک گفتند، به پیامبر صلی الله علیه وسلم  ایمان آوردند و اورا تصدیق کردند. هنگامی که نزد پیامبر صلی الله علیه وسلم  برخاستند، ابوجهل همراه عده ای از قریش راه را بر آنان گرفته خطاب به آنها گفتند: چه مردم بدی بودید! هم کیشانتان شما را فرستاده بودند که برایشان پیرامون این مرد خبر ببرید. شما هنوز با او ننشسته بودید که از دین خود پشیمان شدید و گفتارش را تصدیق کردید. اما گفتار قریش آن گروه را از پیروی محمد صلی الله علیه وسلم  و اسلام بازنداشت، بلکه خطاب به آنها گفتند : سلام بر شما ما جاهلانه با شما برخورد نمی کنیم. دین شما برای شما و دین ما برای ماست.[۱]

این روایت اگرچه ایمان آوردن این نمایندگان را می رساند اما وجود رابطه ی نزدیکی در اسلام با نصرانیت و یهودیت را در ضمن بیان می دارد، به ویژه که بقیه ی نصرانی های مکه بر حقانیت رسالت محمد صلی الله علیه وسلم  گواهی دادند. باید حرکت اسلامی نیز در هر جا صلاح ببیند آتش بس کند و پیمان دوستی ببندد؛ بدون اینکه به باطلی اقرار کند یا موافقت خود را با عقیده ی کافری اعلام نماید. وجه مشترک و مرکز تقاطع تمام شریعتهای آسمانی- صرفنظر از اختلافات جزئی و اینکه غیر از اسلام بقیه ی آنها دچار تحریف شده اند- این است که منشأ همه ی آنها خداست.

حالا که ما به اهمیت موضوع و رابطه ی بین شریعتهای نسخ شده ی اهل کتاب و اسلام و تاکید بر نقاط مشترک و یافتن راه حلی جهت مصالح خداپرستان پی برده ایم، عاقلانه تر نیست که در مورد مذاهب موجود در دایره اسلام نیز برخوردی اسلامی داشته باشیم؟ آیا نقاط مشترک بین شریعتهای نسخ شده ی اهل کتاب با اسلام بیشتر است یا نقاط مشترک بین مذاهب اسلامی با اسلام؟ آیا نقاط مشترک منحرفترین مذهب منتسب به اسلام بیشتراز مشترکات کفار اهل کتاب به اسلام نیست؟ آیا اینها به اسلام نزدیکتر نیستند؟

لطفا بیدار شویم، غفلت و در جا زدن بس است.


۱- السیره النبویه، ج ۲، ص ۳۲

کفار  برای امارت اسلامی افغانستان به چه نوع از اسلام راضی هستند؟ پیشنهاد زلمی خلیل زاد به طالبان: اسلامی شبیه اسلام مولوی عبدالحمید

کفار  برای امارت اسلامی افغانستان به چه نوع از اسلام راضی هستند؟ پیشنهاد زلمی خلیل زاد به طالبان: اسلامی شبیه اسلام مولوی عبدالحمید

به قلم: براهدک بلوچ

سیاستهای اداری و حکومتی دارالاسلام همچون سایر دارالکفرها بر دو محور سیاستهای داخلی و خارجی بنا شده است و دارای اصول و قواعد و قوانین خاص خودش است. حالا عده ای می خواهند نشان دهند که هم تابع اصول و قوانین سکولاریستی سازمانهای به اصطلاح حقوق بشری هستند و به این شکل می خواهند کفار سکولار را از خود راضی کنند و هم خود را اسلامی و مردمی نشان دهند و هم خود را ناصح حکومت اسلامی بدانند و به این شکل در حکومت کردن دست داشته باشند، و هم نشان دهند دین خود را نفروخته اند و مسلمان هستند…

الله متعال در مورد یهودی ها و مسیحی‌ها فرموده است که اینها هرگز از تو راضی نخواهند شد مگر اینکه ( دین خود)  را رها کنی و به دین آنها بپیوندی…:وَلَن تَرۡضَىٰ عَنكَ ٱلۡيَهُودُ وَلَا ٱلنَّصَٰرَىٰ حَتَّىٰ تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمۡۗ قُلۡ إِنَّ هُدَى ٱللَّهِ هُوَ ٱلۡهُدَىٰۗ وَلَئِنِ ٱتَّبَعۡتَ أَهۡوَآءَهُم بَعۡدَ ٱلَّذِي جَآءَكَ مِنَ ٱلۡعِلۡمِۙ مَا لَكَ مِنَ ٱللَّهِ مِن وَلِيّٖ وَلَا نَصِيرٍ/ و هرگز يهوديان و مسيحيان از تو راضى نمى شوند تا اينكه از ملتشان پيروى كنى بگو: در حقيقت، هدايت خداست كه هدايت واقعى است و بى گمان، اگر پس از آن علمى كه براى تو حاصل شده است، از هوس هايشان پيروى كنى، در برابر خدا هيچ يار و ياورى نخواهى داشت.

سکولاریستها(مشرکین) نیز هرگز از مسلمین راضی نخواهند شد تا زمانی که مسلمین از محتوا و مفاهیم چهار گانه ی دین خود یعنی از: ۱- قدرت حکومتی ۲- قانون و برنامه ۳- مجازات و پاداش ۴- اطاعت کردن از این قدرت حکومتی و قوانین اسلامی دست بکشند و مثل مسیحی ها و یهودی ها این ۴ معنی و مفهوم را تحویل سکولاریستها دهند.

زمانی که یهودی ها یا نصرانی ها یا مسلمین به این درجه رسیدند آنوقت است که رضایت سکولاریستها را به دست می آورند و مورد تائید آنها هستند. در میان منتسبین به تشیع و تسنن از این انسانهای تهی شده که تماماً در دارودسته ی منافقین و سکولار زده ها جایی می گیرند چنین افرادی وجود دارند. در میان بلوچهای ایران مولوی عبدالحمید اسماعیل زهی خطیب و مدیر مدرسه ی مسجد مکی زاهدان یکی از این افراد است.

زلمی خلیل‌زاد نماینده پیشین وزارت خارجه امریکا برای صلح افغانستان امروز ۱دلو/ بهمن ۱۴۰۱ش در توییتی پیوند ویدیویی از سخنان مولوی عبدالحمید که دیروز در نماز جمعه بیان کرده بود  به امارت اسلامی افغانستان پیشنهاد داده است که به گفته‌های مولوی عبدالحمید گوش دهند.

مولوی عبدالحمید زمانی که در جمعه ی قبل می گوید برایش عقیده و حتی اهل سنت برایش مهم نیست و تنها انسانیت (اومانیسم) برایش مهم است تیر خلاصی به منهج و فقه اسلامی زده است و آشکارا از سکولاریسم حمایت کرده است چون سکولاریسم بر اومانیسم یا انسان مداری بنا شده است همچنانکه اسلام بر الله مداری بنا شده است؛ به همین دلیل به صراحت از بهائی ها حمایت می کند و تمام ارزشهای حکومت اسلامی و حتی قوانین شریعت را نیز زیر سوال می برد و در اغتشاشات ۱۴۰۱ش فاحشه ها و مفسدین و خائنین در ایران نیز در کنار سایر هم کاسه هایش عملاً در جبهه ی این مفسدین قرار گرفتند و سخنانی را بر زبان راندند که نه تنها بر خلاف فقه اهل سنت بود بلکه مخالف امنیت ملی کشور نیز به شمار می روند؛ با این حال احمقهای میان اهل سنت نیز به بهانه ی مختلفی چون مخالفت با حکومت ایران به همراه سایر کفار برایش دست می زنند و هورا می کشند!!

به عنوان مثالی دیگر در همین نماز جمعه ی دیروز رسماً اعلام کرد که باید همچون کشورهای دیگر قوانین دارالاسلام نیز تغییر کنند! یعنی به نظر شما این شخص نمی داند که قوانین شریعت الله مثل قوانین سکولاریستی نیستند که بر اساس میل و آرزوی مردم تغییر کنند و قوانین شریعت الله از زمان پیامبر خاتم صلی الله علیه وسلم تا روز قیامت ثابت هستند؟ چرا می داند اما در حال مغالطه و عوام فریبی است.

زلمی خلیل زاد این شخص مورد اطمینان آمریکای جنایتکار و سایر کفار که این روزها به عنوان رابط سازمان سیا در منطقه حضور دارد، آخرین پیامش به امارت اسلامی افغانستان این است که به سخنان مولوی عبدالحمید گوش دهند!

آیا کم هوش ترین مسلمان هنوز بیدار نشده است تا بداند امثال مولوی عبدالحمید خطیبهای رسانه ای هستند که دارند با دین و جان و مال و ناموس مسلمین بازی می کنند و مروج اسلام مورد پذیرش و تائید آمریکا هستند؟!!

آل سعود و حکم اعدام برای نقد یک دکتر اهل دعوت

آل سعود و حکم اعدام برای نقد یک دکتر اهل دعوت

ارائه: غوریان

حکومت آل سعود برای کسانی که به شکل کتبی امر به معروف و نهی از منکر می‌کنند آن هم بدون تحریک مردم بر علیه حکومت، حکم اعدام صادر می‌ کند اما کسانی که به پیامبر ما ﷺ طعنه می‌زنند، مورد احترام و سپاس این حاکمیت قرار گرفته و از آنها محافظت و حمایت می‌شود!


سپس عده ای می‌گویند: سرزمین توحید و حکم شریعت!
حاشا که این احکام از توحید و شریعت باشد؛ بلکه والله اینها قوانین وضعی و ظالمانه است و در میان آل سعود و فرعون هیچ فرقی نیست، بلکه فرعون بر آل سعود هزار شرف دارد، چون فرعون اجازه داد که موسی حرفش را بزند و او را دعوت به مناظره کرد و مردم سخنان طرفین را شنیدن اما آل سعود فقط با زندان و شکنجه و اعدام و کشتن اهل دعوت و جهاد آشناست آنهم با فتوای علمای نجدی .

دکتر عوض القرنی تنها یک نامه نصیحت آمیز برای مسئولین آل سعود نوشته بود بدون آنکه مردم را بر علیه حکومت تحریک کرده باشد که حکم اعدام گرفته است، اما عده ای در دارالاسلام ایران با سخنرانی های پی درپی و نشر انواع اتهامات و دروغها به صورت عمدی مردم را بر علیه دارالاسلام تحریک می کنند و عملا سربازی از سربازان جنگ روانی دشمنان سکولار شده اند و در جبهه ی دشمنان قرار گرفته اند باز کمی در اعمال تخریبی خود تجدید نظر نمی کنند.

وزارت داخله امارت اسلامی افغانستان: نیروهایی که تا یک هفته دیگر موهای خود را کوتاه و اصلاح نکنند از وظایف شان برکنار خواهند شد

وزارت داخله امارت اسلامی افغانستان به نیروهایش دستور داده است که موهای شان را تا یک هفته دیگر کوتاه و اصلاح، در غیر آنصورت از “وظایف شان برکنار خواهند شد.

پیام عالیقدر مولوی هبه الله آخند زاده رهبر دارالاسلام امارت اسلامی افغانستان برای طلباء کرام

پیام عالیقدر مولوی هبه الله آخند زاده رهبر دارالاسلام امارت اسلامی افغانستان برای طلباء کرام

السلام علیکم ورحمت الله وبرکاته ، وبعد:
هرکدام از مسئولین که مسئولیت بزرگی داشته باشد و یا مسئولیت کوچک اگر اکمالات ، اعاشه ویا دیگر لوازم مورد ضرورت طالبان را به هدف تقویت گروپ ویا دیگر مقاصد شان مصرف میکند و در بین طالبان فرق میگذارد برایم اطلاع دهید تا چاره اش را بکنم .
شما این فکر را نکنید که هرکسی که زیاد مشهور باشد ویا بسیار جنگی میتواند هر کاری را که بخواهد انجام دهد . این را بدانید که در مقابل حق پروای{ترس}هیچ کسی را ندارم و مسلمان واقعی هرکسیکه باشد بزرگ باشد ویا کوچک به همان اندازه که نزد خداوند معتبراست نزد من نیز اعتبار دارد  .
واین هم ضرور است که بدانید هیچ کسی شکایت ناحق نکند باید شکایت تان همراه با ثبوت باشد .
وبرای تان لازم است تا در تمامی امور در چوکات قانون
و اصول از بزرگان ومسئولین کاملاً اطاعت کنید .

په پېښور کې جعلي مقابله

په پېښور کې جعلي مقابله

تېره شپه په پېښور کې خفيه ادارو او سي ټي ډي په ګډه جعلي مقابله کې ګل حئی چې د باړې اوسېدونکی او حضرت عمر د مومندو ايجنسۍ اوسېدونکي دوه مجاهدينو د شهیدانولو دعوه کړې، همدغه شان څلور ورځي وړاندې هم همداسې یوه دعوه شوي وه.

دا په بشپړه توګه درواغجنې ادعاوې دي او د CTD او پټو ادارو د اوږدې مودې عادت دی چې خپله بزدلي پټه وساتي، او ولس یې څو څو ځل مشاهده کړې.
مونږ وړاندې هم پولیسو ته دعوت ورکړی چې په جګړه کې دې د پوځ ملاتړ نه کوي او له خپلو دندو څخه دې لاس واخلي. سي ټي ډي ته مو په عملي توګه ښودلې چې اصلي مقابله څنګه وي؟ د پاکستان ولس ته دا خبره واضحه ده چې د جګړې په ډګر کې د دوی حال څه وي؟

محمد خراساني
د تحریک طالبان پاکستان وياند

۲۳/جمادي الثاني/۱۴۴۴هـق
۱۵/جنوري/۲۰۲۳م