واکنش تفاله های اهل سنت و مجاهدین در برابر اشغالگران آمریکائی و احزاب سکولار و مزدور محلی (۳)

واکنش تفاله های اهل سنت و مجاهدین در برابر اشغالگران آمریکائی و احزاب سکولار و مزدور محلی (۳)

به قلم: ابومحمود کندزی

اگر پرسیده شد كه این معمّمين چه باید بكنند؟ با توكل به خداوند بزرگ،می گویم:

  • این معمّمين باید از حكامشان كه به آمريكا برای اشغال عربستان و سومالی و مالی و امارات و پاکستان و عراق و افغانستان و… كمك كردند، بیزاری و برائت بجویند.
  • به درگاه الله تعالی به خاطر گناهانی كه درحق مجاهدین و دارالاسلام مرتكب شده اند و بدان وسیله دشمنان امت مانند آمريكا و صهاینه را علیه امت نیرومند كردند، توبه كنند.
  • امت را از خطر مرگبار جهمیه “مرجئه عصر” (دین حكام مرتد) برحذر دارند همانطور كه از دین سکولاریسم و دموکراسی برحذر میدارند، و البته در نظر من خطر جهمیه به مراتب از خطر  سکولاریستها بیشتر است.
  • همراه جماعت تولید شده توسط دارالاسلام  در صف واحدی قرار گیرند تا جلوی توطئه های خطرناكی را كه علیه امت اسلام درجریان است، بگیرند.
  • امكانات خود را برای تشویق به جهاد فی سبیل الله از کانال دارالاسلام و رهبریت و پرچم واحد آن و دعوت به توحید، و اتباع صادق و هشدار درباره كفر و الحاد سکولاریستی كه حكام منطقه مردم را به آن فرا می خوانند، به كار گیرند.

و در پایان امتم را خطاب قرار داه و می گویم: “امت محبوبم، آیا وقت آن نرسیده كه راه درست را بشناسی  و حقیقت پنهان را بخوانی، حقيقتي كه پشت پرده های ظلمت و غبار دروغ و دود فریبي پنهان شده است كه  دشمنانت ایجاد كرده اند تا تو را گمراه كنند و نگذارند كه مانند قهرمانان برخاسته ومانند مردان قیام كنی، چون می دانند كه خروش اسلامی وقتی بیدار شد بدون تصرف روم و واشنگتن و پاریس و لندن، نخواهد ایستاد.

امت محبوبم، مجاهدین فی سبیل الله و بخصوص در دارالاسلام ایران، عزم جزم كرده اند كه با توكل به الله تعالی جهادشان را ادامه دهند، آنها به اذن الله به جهاد با آمریکا به عنوان «سر افعی» و رژیم صهیونیستی و ناتو و كندن سرشان ادامه می دهند تا انتقامی باشد برای خونهای ریخته شده و نوامیس هتك حرمت شده و مساجد تخریب شده.

ای امت محبوبم، یار و یاور برادران و فرزندان مجاهدتان در دارالاسلام ایران و افغانستان باشید، چرا كه آنها حامی و مدافع دین امت و ناموس و كرامت و عزتش هستند.

خداوندا! بندگان مسلمانت را حفظ كن، هم دین و هم دنیایشان را، یا منان، یا ذا الجلال و الإكرام، خداوندا مردان و نوامیس و فرزندان و اموالشان را حفظ كن، و آنها را درمقابل مكر کفار سکولار كینه توز و شر مزدوران خائن و جنایتكارشان حفظ كن و قلوبشان را متحد كن و اختلافاتشان را اصلاح فرما و آنان را به راه بهشت و سعادت رهنمون باش.

خداوندا مجاهدین را در زمین قدرت بده، خداوندا موحدین را در زمین قدرت بده، خداوندا ارتش و لشكرشان را تجهیز كن، و نیتهایشان را خالص بگردان، خداوندا خیرات را برای آنان میسر كن، و شوكتشان را نیرومند كن و آنها را آرامش ببخش، و یار و یاور آنان باش، چرا كه آنان از تو نیرو می گيرند ای رب العالمین، خداوندا شهید انشان را قبول و اسیرانشان را آزاد فرما، خداوندا پرچمشان رابلند كن و قدرتشان بده، یا منان یا كریم.

خداوندا سکولاریستهای جهانی و منطقه ای و احزاب سکولار و مرتد محلی و منافقین با تمام نیرو و امكاناتشان آمده اند تا با خدا و رسول و دارالاسلام ایران و امارت اسلامی افغانستان و سایر مجاهدین متفرق در سرزمینهای اسلامی بجنگند، خداوندا نابودشان كن، خداوندا نابودشان كن، خداوندا همانطور كه حكومت فرعونها و قیصرها و كسری ها را قبلاً پاره پاره كردی ،حكومت اینان را پاره پاره كن، خداوندا جمعشان را متفرق و عزمشان را سست كن، و آنها را غنیمتی برای مسلمین قرار بده.

خداوندا طواغیت سکولار عرب و عجم را نفرین كن، خداوندا حكام سکولار مرتد را نابود كن، خداوندا آنها را از ریشه بر كن و تا آخرین نفرشان نابود كن و هیچ كس از آنان را فرو مگذار. اللهم آمین.

حملات پی درپی طالبان پاکستان به مزدوران دست نشانده و سکولار پاکستان

  • حمله بر فوج در «وزیرستان شمالی»

روز جمعه (۳ مارچ) بوقت عشاء در ولایت «بنوں» وزیرستان شمالی در منطقه «میرعلی» علاقه «نیتسائی زیڑغر» مجاهدین تحریک طالبان پاکستان بر مورچه فوج به نام «چگه» حمله تعارضی کردند

در حمله به همراه قناص از سلاح های سبک و سنگین استفاده شد که در نتیجه آن نیروی های متعدد فوج هلاک و زخمی شدند و مجاهدین محفوظ ماندند الحمدللہ ـ

  • درگیری در وزیرستان شمالی

روز (۳ مارچ) در ولایت بنوں وزیرستات شمالی در بازار مرکزی مسجد جامع منطقه میرعلی یک همراه ما به نام خادم الله عرف انس به نماز جمعه مشغول بود که فوج تلاش کرد او را دستگیر کند

انس رحمه الله حمله پاسخانه کرده و فوجی های متعدد را زخمی کرده و خود هم جام شهادت نوشید انا للہ وانا الیہ راجعون ـ

  • حمله بر پلیس در «دیره اسماعیل خان»

در بین شب روز شنبه و یکشنبه (در تاریخ ۴ مارچ) در ولایت دی آی خان شهرستان دیره اسماعیل خان در منطقه کلاچی بر ایست بازرسی روڑی حمله کردند که در نتیجه آن سه نیروی پلیس هلاک و زخمی شدند الحمدللہ ـ

  • حمله بر ایف سی در آژانس خیبر

شب (۴ مارچ) در ولایت «پشاور» آژانس «خیبر» در منطقه «باڑہ» علاقه «شلوبر» مجاهدین تحریک طالبان پاکستان بر پست ایف سی حمله کردند که در آن به ایف سی نقصان جانی وارد شد الحمدللہ ـ

محمد خراسانی
سخنگوی تحریک طالبان پاکستان

درگیری مرزبانان امارت اسلامی افغانستان با سربازان حکومت سکولار و دست نشانده پاکستان در منطقه‌ مرزی پکتیکا

درگیری مرزبانان امارت اسلامی افغانستان با سربازان حکومت سکولار و دست نشانده پاکستان در منطقه‌ مرزی پکتیکا

منابع در ولایت پکتیکا  که نیروهای مرزی افغانستان و پاکستان دیروز در منطقه‌ «اده انگور» در نزدیکی خط دیورند درگیر شده‌اند.

این درگیری به‌ دلیل بدرفتاری نظامیان پاکستانی با مسافران افغانستانی به وقوع پیوسته است.

در این درگیری یک شهروند افغانستان زخمی شده است، تلفات احتمالی طرف پاکستانی تاکنون روشن نیست.

نظريه تكاملی داروين  از ديدگاه  احمد مفتی زاده بنیانگذار مکتب قرآن سنندج

نظريه تكاملی داروين  از ديدگاه  احمد مفتی زاده بنیانگذار مکتب قرآن سنندج

به قلم: ابوعبدالله جاف جوانرو

 منهج برای یک دعوتگر همچون عینک است و چنانچه اهل دعوت و جهاد دارای منهج سالم و صحیحی نباشند معمولاً تحت تاثیر جریانات و اتفاقات اطراف خود قرار گرفته و دچار اشتباهات فاحشی می شوند.

البته اهل اجتهاد نیز گاه به دلیل جهل و یا تاویل اشتباه دچار خطاهای فاحشی می شوند که بر کسی پوشیده نیست و این به دلیل خصلت انسان بودن انسان است . اسلام برای اصلاح این اشتباهات و اختلافات ابزاری مهم به نام شورای اولی الامر را معرفی کرده است و اختلاف در شورا کلا باعث رحمت و به وجود آمدن روشی جدید در مسائل اجتهاد پذیر و پاسخ به نیازهای مسلمین می شود و  تنها شوری می تواند مانع تبدیل شدن این اختلافات به شرک تفرق و مصیبتهای تفرق شود.

زمانی که این شورا توسط معاویه از بین رفت ما به تدریج شاهد پیدایش تفرق و پیدایش انواع فرقه ها و مذاهب و تفاسیر و مذاهب مختلف بوده ایم. یکی از این تفاسیر به کاک احمد مفتی زاده بنیانگذار مکتب قرآن برمی گردد که در مواردی ما بر این باور هستیم ایشان دچار اشتباه شده اند مثل همین دیدگاهش در مورد تکامل انسان از حیوان به این چیزی که هستیم.  

   کاک  احمد در توضيح آيه ۱۳ سوره حجرات با الهام از تحلیلهای چپی حاکم بر کردستان در اوایل انقلاب اسلامی ۵۷ ایران  چنین میگويد : بخلاف تصور نژادپرستان كه هريك از چهار نژاد سرخ و سياه و سفيد و زرد را به نوعی از ميمونها نسبت ميدادند ، در اولين مرحله از مرحله انتقال از حيوان به انسان  فقط يك نر و ماده تحول يافته اند و همه نژادها از همان نر و ماده اند منتهی نقل و انتقالات و تحولات خشكيها و درياها و عوض شدن شرايط گوناگون در طول صدها و هزاران قرن عامل اختلاف رنگها و خصوصيات جسمانی شده است .[ كتاب حكومت اسلامی ص ۴۹ و ۵۰]

اگر در نگاهی كلي و اجمالی از ابتدای پيدايش انسان و زندگی روی درختان و در غارها را تا امروز كه عصر فضا است مرور كنيم مي بينيم كه مجموعا اين حركت تقدمی و تكاملی بوده است و گر نه نمونه های فراوان از تمدنها را در تاريخ می شناسيم كه درخشيده اند و بعد خاموش شده اند و بعد گاهی تا قرنها نه در آنجا و نه در جای ديگر ، آن حركت زنده نشده و تاريخ در همه جا به مرحله پيش از آن تمدنها بر گشته است . [كتاب حكومت اسلامی ص ۷۲ و ۷۳]

وجود این دیدگاههای اشتباه از سوی کسانی که ما آنها را انسانهایی زحمتکش دلسوز برای مسلمین می دانیم مشکلی ندارد و اشتباه در تاویل و اجتهاد چیزی نیست که در میان اهل علم تازگی داشته باشد، مشکل زمانی است که بعد از مرگ این شخص عالم کسانی از دارودسته ی منافقین سکاندار این تفکرات اشتباه شوند و ضرارهایی را در قالب گروه و دسته و حزب و مسجد و غیره بسازند که از پشت این ضرارها نه تنها حاضر به اصلاح و پرهیز از تفرق نیستند بلکه  به عنوان بخشی از «جبهه»ی کفار سکولار خارجی و احزاب سکولار محلی به منهج و مفاهیم صحیح اسلامی و دارالاسلام نیز حمله می کنند. مشکل واقعی اینجاست.

شهيدى که بر زمين راه ميرود

شهيدى که بر زمين راه ميرود

محمودالحسن

جابر (رض) حديثى را روايت مى کند که ترمذى آنرا اين چنين نقل مى کند : رسول خدا بسوى طلحه بن عبيدالله(رض) نظر کرد و گفت : کسى که دوست دارد تا ببيند مردى را که مُرده است و بر روى زمين راه ميرود بايد که بسوى اين مرد (طلحه) نظر کند و در يک روايت ديگر، اين لفظ آمده است ، کسى که با ديدن بسوى شهيدى که بر زمين راه ميرود خود را خوشحال مى سازد بايد که بسوى طلحه بن عبيدالله نظر کند. طلحه بن عبيدالله يکى از جمله ده يار بهشتى رسول خدا است ، ده يار بهشتى که بنام عشره مبشره معروف اند آن ده يار پيغمبر خدا اند که در يک محل، رسول خدا براى آنها مژده جنت داده آنها را بهشتى گفت، ده يار بهشتى اينها اند – ابوبکر، عمر، عثمان، على، طلحه، زبير، ابوعبيده بن جراح، عبدالرحمن بن عوف، سعد بن ابى وقاص، و سعيد بن زيد رضى الله عنهم.

در احاديث رسول خدا در باره اين ياران بهشتى منقبه هاى خاص، ذکر شده است از جمله طلحه را شهيدى خوانده شده که برزمين راه ميرود.

علماء در تعبير و توضيح اين حديث نظريات مختلفى را ارائه کرده اند بعض ها مى گويند که اين سخن رسول خدا، ايماء و اشاره است به اينکه خاتمه وى نيکو بوده شهادت نصيب اش ميگردد گرچه فعلاً شهيد نه بلکه زنده اى است که بر روى زمين راه ميرود اما در آينده به درجه شهادت نايل مى شود، بعض ها ميگويند که طلحه رضى الله عنه در روز احد جان خود را سپر رسول خدا ساخت و در جهت وقايه کردن پيغمبر خدا تا آخرين حد توان کوشيد و خود او مى گفت که تمام بدن من در روز احد زخمى شد حتى آله تناسلى ام. صحابه هنگاميکه روز جنگ احد را ياد ميکردند مى گفتند آن روزى بود که همه خوبى ها و سعادت را طلحه(رض) نصيب شد.

حقيقت اين است هرکه خود را در راه خدا وقف کند، و هر لحظه اى زندگى را در راه خدا خصوصاً در جهاد عليه کفار سپرى نمايد اين يک خصوصيت خاص و امتياز بزرگ است که خدا براى او مى دهد، و هر لحظه زندگى توام با خطرات و تهديدات است که مرگ در پيشا پيش روى او قرار دارد گنجايش دارد که به همچو اشخاص شهيد يا مرده اطلاق گردد ، اين هم احتمال دارد که طلحه که تا پايان مرگ يا شهادت در راه خدا به جنگ و مقابله آمادگى دارد و تا آنکه به مرگ طبيعى يا شهادت در راه خدا زندگى اش خاتمه يابد هم چنان طرز زندگى بعض اشخاص که آنها سمبول روش و زندگى اسلامى اند مايه درس و آموزش ديگران قرار ميگيرد همچو اشخاص چنان با دنيا و آرايش آن بى تعلق و کاملاً ازين قيد آزاد اند گويا آنکه فعلاً مُرده و يا شهيد باشند ، يعنى حکماً مرده و يا شهيد اند .

مسلمان هيچگاه مرگ را فراموش نکند و هميشه در فکر شهادت در راه خدا باشد، مرگ يک پديده حتمى است که هر نفس آنرا مى چشد و اين دنيا را وداع مى کند، شهادت مرتبه بلندى است که براى بندگان خاص ميسر ميگردد کبر وغرور مايه ذلت و سقوط انسان است متکبرين و مردمان سرکش نه مرگ را ياد مى کنند و نه در فکر رسيدن به سعادت و خدمت در راه دين خدا اند آنها با شيوه خود بر تربينى و تحقير ديگران، چنان بر زمين راه ميروند که اصلاً اثرات انقياد و تسليمى در آنها ديده نمى شود، برعکس، مردمان منقاد و تسليم به حکم الهى چنان راه ميروند که اثر انقياد در آنها ديده ميشود.

بايد که انسان در هرحالت مرگ را فراموش نکند خصوصاً در شرايط و ظروفى که دشمنان دين از هر سو او را در محاصره قرار داده تهديد به مرگ ميکند، اين حالتى است که بايد به مقابله آنها کمربسته کشته شدن درين راه را سبب فوز و فلاح داند و براى رسيدن به خوبى هاى آخرت خود را قربان راه خدا سازد.

آرى طلحه کارنامه هاى دارد که اگر در حق او گفته شود، شهيدى که برزمين راه مى رود صدق مى کند او مردى است که در جنگ احد بخاطر بالا شدن پيامبر خدا بر سنگ خود را زير پاى پيغمبر مى اندازد تا رسول خدا بر آن پا بگذارد و برسنگ ايستاده شود چنانچه زبير روايت مى کند که در روز جنگ احد بر بدن رسول خدا دو زره بود خواست که برسنگ ايستاده شود اما نتوانست پس طلحه در زيرپاى رسول خدا نشست تا آنکه رسول الله صلى الله عليه وسلم برسنگ ايستاده شد زبير مى گويد که من از پيامبر (ص) شنيدم که ميگفت : طلحه جنت را براى خود واجب گرداند، يعنى عملى را انجام داد که مستحق جنت گرديد.

طلحه کسى است که در جنگ احد دست خود را قربان حمايت و پاسدارى از رسول خدا گرداند و در همين روز دست وى که رسول خدا را وقايه مى کرد، در نتيجه ضربه هاى زياد کفار شل شد.

واقعاً صحابه رسول خدا در راه دين و پاسدارى از نواميس دينى قربانى هاى دادند که سبب عروج دين، استقرار نظام خالص اسلامى وسرنگونى بزرگترين دشمنان اسلام گرديد ، سيرت و طرزالعمل آنها براى همه مسلمانان الگوى است که بايد در عملى ساختن آن هر انسان مسلمان سعى و تلاش کند، صداقت وامانت دارى و اخلاص وفادارى از جمله خصايل نيکوى آنها و لازمه زندگى هر فرد امت اسلامى است تا ازين راه مجد و عظمت اسلام حفظ و عالم بشريت از تباهى ها و هلاکت نجات يابد.

واکنش تفاله های اهل سنت و مجاهدین در برابر اشغالگران آمریکائی و احزاب سکولار و مزدور محلی  (۲)

واکنش تفاله های اهل سنت و مجاهدین در برابر اشغالگران آمریکائی و احزاب سکولار و مزدور محلی  (2)

به قلم: ابومحمود کندزی

زمانی که آشکارا جنگ بین آمریکا و دارالاسلام ایران را می بینیم باز درست در همین وقت و نه قبل از آن، عمّامه داران رسمی و بخصوص نجدی اهل سنت شروع به نقد عقائد  فقهی ریز شیعیان جعفری كرده و خطر دارالاسلام ایران را برای کشورکهای عرب دست نشانده ی آمریکا گوشزد كردند، ما تفسیری از موضع گیری این معمّمين اهل سنت نمی توانیم ارائه دهیم الا اینكه بگوییم كار اینان، خدمت به برنامه های آمريكا است. آنها هیچ حركتی نمی كنند مگر زمانی كه از آنان خواسته شود، آنها برنامه مستقلی ندارند كه مطابق آن پیش روند،بلكه برنامه كاریشان آن چیزی است كه حكام مرتد كه خود سرسپرده سیاسات آمريكا هستند، برایشان دیكته كنند.

یكی از استرات‍ژی های آمريكا برای تضعیف دارالاسلام ایران، ایجاد اختلافات داخلی در این دولت است، و بدین سبب از اهل سنت این كشور سوء استفاده میكنند و می بینیم كه شبكه های معمّمين طبق این برنامه كار می كنند، شعاری را ایجاد كرده اند و وانمود میكنند كه رنجهای اهل سنت ایران مانند رنجهای برادرانمان در فلسطین است که دروغی بیش نیست؛ اما می پرسیم: پس برادرانمان در عربستان و یمن و سومالی و مالی و غرب اسلامی و مصر و … چه؟ آیا وضعیت اهل سنت در در این سرزمینها از فلسطین بدتر نیست؟ یا اینكه  این کشورها مسئله ای آمريكایی است و ربطی به عمّامه ها و تفاله های اهل سنت ندارد مگر درجاهایی كه آمريكا را راضی كند!؟

اي عمامه داران! چرا از دشنام رهبران سکولار فرانسه و هند به رسول الله صلی الله علیه وسلم تعجب كردید، مگر نمی دانستید كه آنها نه تنها رسول الله صلی الله علیه وسلم را قبول ندارند بلکه قوانین الله در قران را نیز قبول ندارند و بلكه حتی در صحت قرآن تردید می كنند؟ آن زمان كه دارالاسلام  به مقابله با مكرهای آمریکا و تمام کفار سکولار جهانی و احزاب سکولار محلی برخاستند  و شما از آنان دفاع می كردید، آیا اینها را نمی دانستید؟ آن زمان كه  دارالاسلام ایران و امارت اسلامی افغانستان جهادشان را اعلان كرند و شما آمریکا و سایر کفار سکولار جهانی و احزاب سکولار محلی را به گفتمان و صلح و وحدت فرا می خواندید، آیا ازعقایدشان خبر نداشتید؟ زمانی كه حكامتان در عربستان و امارات و پاکستان و ترکیه و اردن و غیره باند جنایت علیه مسلمین مجاهد را در كاخهایشان استقبال میكردند، آیا اینها را نمی دانستید؟

زمانی كه قرآن توسط  کفار سکولار به آتش كشیده و پیامبرمان صلی الله علیه وسلم دشنام داده شد، حتی این معمّمين را دیدیم كه مسلمین را به كنترل خشم و گفتمان، سفارش می كردند حتی مجالس گفتگوی ادیان را راه انداختند و بدتر از اين؛ برخی از ساده لوحان اهل سنت، این جنایات سکولاریستها را توجیه میكردند به بهانه هایی چون:

–        غرب اسلام را نمی شناسد وباید اسلام را به آنها بشناسانیم.

–        تروریستها علت اصلی بودند كه باعث واكنش كسانی شدند كه به پیامبرمان صلی الله علیه وسلم توهین كرده و قرآن را آتش زدند.

اینجاست كه متوجه می شوید كه واكنش بسیاری از این معمّمين رسمی اهل سنت، فقط خدمت به برنامه های دیگران و به اشارت حكام  سکولار و مرتد، بوده است.

ای معمّمين رسمی منسوب به اهل سنت، ای دعوتگران به سوی جهنم و ای الرویبضه ها؛چقدر شما نادان هستید، چقدرشما خرفت هستید.

علت رواج اینهمه مفاسد اخلاقی و رفتاری در میان کوردهای شافعی و بلوچهای حنفی مذهب

علت رواج اینهمه مفاسد اخلاقی و رفتاری در میان کوردهای شافعی و بلوچهای حنفی مذهب

به قلم: م. ادوایی (امام وخطیب مسجد)

السلام علیکم و رحمة الله و برکاته

دو عنصرپلید جامعه ما را به این درجه از فساد و ذلیلی کشانده اند :

  1. حکام فاسد وظالم سکولار پهلوی و صدام حسین و آتاتورک و نیمچه سکولارهای کورد در قالب احزاب مختلف و رنگارنگ که ملت ما حاکمیت اکثریت اینها را تجربه کرده اند.
  2. علمای سوء وفاسد

بعضي از علماي سوء در اين زمينه گوي سبقت را ربودند و مردم را با تأويلات گمراه كننده از نصوص با كفار و دشمنان دين همنوا و همراه كردند. از جمله خطرناكترين مسئله براي ملتهاي اسلامي هم اين است كه كفر به غير اسلام نداشته باشند و عدم حساسيت نسبت به مظاهر كفري چيزي است كه باعث ورودشان به جرگه كافران ميگردد. 

 زماني كه در كردستان شيخ عزالدين لعنة الله علیه که رهبر معنوی کمونیستهای کومله شده بود (تعجب نمی کنید یک روحانی و امام جمعه رهبر معنوی کمونیستها شود؟!!!) با ناديده گرفتن اين اصل اعلام داشت اگر جبرئيل از آسمان فرود آيد و خودمختاري كردها را با خود به همراه نداشته باشد او را نمي‌خواهم، زمينه براي حاكميت فرهنگ كفر فراهم شد، مخصوصاً آنگاه كه با سكوت ملبسين به لباس اسلامي نيز همراه گشت، چون همواره سكوت در مقابل باطل باعث ظهور آن و مستور گشتن حق ميگردد.

 از طرف ديگر مفتي زاده با تأويلات خويش بستر فرهنگي را براي این احزاب سکولار و مرتد متحقق نمود او كفر همه كافران عالم را تأويل نمود و از نبودن كافر در اكثر ادوار تاريخ سخن به ميان آورد و حتي براي قاتلان و جلادان سنگدل و گمراهي كه مسلمانان مظلوم همراهش را كشته بودند دلسوزي نمود و خطا و جنايت آنها را نيز عبادت ناميد و از باب ترحم و دلسوزي برايشان اشك ريخت.

در اینجا واضح متوجه می شویم که احزاب سکولار با عَلَم کردن مسائل قومیتی و نژادی و اقتصادی و با حمایت مستقیم مبلغین و خطبای به اصطلاح اسلامی توانستند در میان ملت مسلمان ما جای پائی باز کنند و تا کنون به خیانتها و مزدوری های خود ادامه دهند.

بعضی از بلوچها هم اکنون از همان کانال ۱- احزاب سکولار و مرتد ۲- مولوی های سکولار زده و سوء قصد دارند جا پای این احزاب سکولار و مرتد کورد در ۸۰ سال گذشته بگذارند و قدم در این مسیر پر از فساد و فحشا و بی اخلاقی بگذارند که بلوچهای حنفی مذهب پاکستان نیز چندین دهه است آنرا تجربه می کنند؛ اگر مولوی ها و دلسوزان شریعت گرای بلوچستان بیدار نشوند و موضع شرعی مذهب خودشان را در برابر احزاب مختلف سکولار و این مولوی های رسانه ای مشخص نکنند باید منتظر نا امنی و فساد روز افزون توسط این فریب خوردگان بومی باشند.

البته متاسفانه داریم می بینیم که مولوی های رسانه ای حنفی مذهب چون عبدالحمید خطیب مسجد مکی زاهدان و اقمار او آشکارا برای سکولاریسم و دفاع از سکولاریستها (به قول خودش در همین نماز جمعه ۱۴بهمن ۱۴۰۱ش زاهدان: بی دین ها و لائیکها) تبلیغ می کند و این زنگ خطر بزرگی برای قوم حنفی مذهب بلوچ است.

عقلای شریعت گرای بلوچ نباید اجازه دهند این طیف از مولوی ها در این بازی کثیفی که راه انداخته اند بلوچهای سنتی و مقلد مولوی ها را خرج کنند.

خطرناکترین جنگ، جنگ فکری است

خطرناکترین جنگ، جنگ فکری است

نویسنده: محمدقاسم “صیفوری”

شاید از جنگ فکری تاهنوز یک نام شنیده بودید، الان از عواقب خطرناکش بشنوید، که دشمنان جهت از بین بردن دین، مذهب، احساسات و اعتقادات دینی مسلمانان چه برنامه ها و پلان هایی دارند!
۱- به ظاهر با اسلام صلح کرده شود تا بر آن غلبه حاصل گردد و این صلح به این هدف انجام گیرد تا برای فریب آن ها موقعیت بهتری به دست آید و بتوانیم مسلمانان را به اشتراکیت علاقمند کنیم.
۲- وظیفه دوم ما این است که شهرت، وقار و اُبهت راهنمایان و مقتدایان دین و مذهب و پادشاهان دیندار را لکه‌دار کنیم، تا اعتماد مردم ازآ نان سلب گردد و آن ها را تحویل نگیرند و بر آن ها مارک و آرم نمایندگان و حامیان استعمار و صهیونیست بزنیم. امروزه همین کار را انجام میدهند..
۳- تعلیم و کُتب کمونیستی و اشتراکی را در هر جا عام کنیم و با اسلام مزاحمت و مبارزه کنیم، و آن را چنان محاصره کنیم که قوتش نابود گردد و در مقابل خلل ایجاد خطری نداشته باشد.
۴- اجتماعات و گروه های دینی هر قدر که ضعیف باشند، آن ها را برای پایه گذاری در کشور خود راه ندهیم، و تمام اقسام شعور دینی را نابود کنیم وهر کس که دعوت دین را انجام می دهد، باکمال شدت و قساوت و بی‌رحمی ضربات شدیدی به او بزنیم، گر چه هلاک گردد.
۵- با این همه متوجه باشیم که در موضوع معاشره‌ سازی و نظام مادی، دین و مذهب خیلی خطرناک است، از این وجه برای ما لازم است که آن را از هر جهت محاصره کنیم و متهم سازیم و مردمان را نسبت به آن متنفرکنیم، اما به شیوه ای که مسلمانان دشمنی ما را درک نکنند.
۶- با مصنفان ملحد خیال همکاری کنیم و به آنان قوت قلب دهیم، با دین و شعور دینی و ضمیر دینی و سرپرستی مذهبی مخالفت ورزیم و به ملحدین اجازه ی عام حمله علیه دین و مذهب دهیم و در دل های مردم این حرف را جایگزین کنیم که دوره ی اسلام تمام شده است .
۷ـ در میان مردم روابط دینی را کاملاً نابود کنیم و بجای آن رابطه ی اشتراکی را قائیم بداریم، چرا که قیام روابط اسلامی از مشکل‌ترین خطر هاست برای اشتراکیت.
۸- با از بین بردن مساجد، نه دین محو می شود و نه روابط دینی مسلمانان پایان می یابد، چرا که دین در دل و درون مضمر(پنهان) است و عبادتگاه‌ فقط مظاهر خارجی دین هستند و آن ها مظهر و علامت.
هدف ما پایان دادن درون دینی می باشد پس اکنون که ما به تسلط اشتراکیت و به عنوان حکومت و سر به راه کامیاب شده‌ ایم و به انتشار تمام اسباب و آلات الحادی فائز شده ایم، باید برای دین راه مسخره و توهین و تحقیر را باز کنیم و از این امور دریغ نورزیم تا وقعت و توقیر دین، از ضمائر بیرون رود و اهمیتش در دل مردم نماند، آنگاه راه چندانی تا نابود کردن اسلام و مسلمانان نخواهد ماند و دیر نخواهد شد.
۹- احساسات دینی را فنا سازیم و در روشنی علمی، با شعور دینی مقابله کنیم.
۱۰- ساده‌لوحان و عوام را این طور تبلیغ کنیم و فریب دهیم که: حضرت مسیح علیه السلام امام و سرگروه اشتراکیان بود، او خودش فقیر و از خانواده ی مساکین بود، پیروان او هم غریب و مسکین بودند، و ایشان به جنگ با ثرو تمندان دعوت می دادند و نسبت به محمد ﷺ این طور شایع کنیم که وی طلایه دار و امام کمونیستان بود، العیاذ بالله! و مقصد جنگ و جهاد او، مبارزه با نظام ثروتمندی بود، او غریب بود و فقرا پیرو او بودندو در حد توان خود تقدس روحانی و وحی و معجزات آن ها را لکه‌ دار کنیم، و قتی که آنها را در صف مردم عادی معرفی کنیم.

درخواست امارت اسلامی افغانستان برای کسب کرسی خود در سازمان ملل متحده

درخواست امارت اسلامی افغانستان برای کسب کرسی خود در سازمان ملل متحده

ذبیح‌اللہ مجاهد، سخنگوے امارت اسلامے می‌گوید ڪہ نمایندہ حڪومت پیشین، نمی‌تواند از امارت اسلامے نمایندگے ڪند و این ڪرسے باید بہ حڪومت سرپرست سپردہ شود.

بہ باور سخنگوے امارت اسلامے، سپردہ نشدن این ڪرسے بہ حڪومت سرپرست، جفا در برابر مردم افغانستان است.

آقاے مجاهد در این بارہ گفت: «ڪرسے افغان‌ها در سازمان ملل متحد حق افغان هاست ڪہ باید در آن سازمان نمایندگے بڪند، همچنان سرمایہ افغانستان ڪہ منجمد شدہ از طرف امریڪا، این حق غضب شدہ افغان هاست واقعا در قبال این ڪہ جنگ نظامے خود را متوقف ساخت و اشغال خود را ظاهرا دست بردار شد ولے عقدہ گشایے و پالیسی‌هاے نادرست را هنوز هم دنبال می‌ڪند.» این درحالی‌ست ڪہ امارت اسلامے بہ تاریخ سی‌ام ماہ سنبلہ سال ۱۴۰۰ در نشست سالانہ سازمان ملل متحد، سهیل شاهین، رییس دفتر سیاسے امارت اسلامے در قطر، را بہ حیث نمایندہ حڪومت سرپرست بہ سازمان ملل متحد معرفے ڪرد، اما این درخواست از سوے ملل متحد پذیرفتہ نشد.

پاسخ به شبهات: به روز بودن قوانین شریعت الله و حاکمیت اسلامی یا…؟! (۴)

پاسخ به شبهات: به روز بودن قوانین شریعت الله و حاکمیت اسلامی یا…؟! (۴)

به قلم: کارزان شکاک

۱۵      در مورد کنیز گرفتن و احکام آن و برده گرفتن و احکام آن در اسلام کتب و مقالات جداگانه ای وجود دارد که به تفصیل در این زمینه صحبت کرده اند.  اما اگر  به وضع موجود اکثر کارگران صنعتی و خدماتی و…و کارمندان دولتها و یا وضع اسرای جنگی زن و مرد در جوامع سکولار نظری تحقیقی بیاندازی متوجه خواهی شد که بردگی و کنیز گیری در شدید ترین و بی رحمانه ترین شکل موجودش تحت اسمهای فریبنده و گمراه کننده ای به حیات خود ادامه می دهد.

– لفظ کنیز از بین رفته است و به جایش لفظ کارگران جنسی، مستحدمین ساختمانی  و..به کار می رود.

– لفظ برده از بین رفته است و به جایش لفظ کارگر و یا کارمند ی به کار می رود که از امکانات یک برده هم در عصر اسلام محروم  هستند .

 چون یک برده  متناسب با وضع صاحب کارش از خوراک و پوشاک و مسکن و آموزش و بهداشت برخوردار بود و چنانچه صاحبش اینها را تامین نمی کرد وی آزاد می شد و یا اینکه اگر به این وضع راضی نبود می توانست با کار کردن بهائی را به ارباب داده و آزادیش را بخرد .

یعنی یک زندنی جنگی به جای کشته شدن یا در غل و زنجیر بودن و یا حبس ابد کشید می توانست با بهره مندی از امکانات یاد شده بهائی را به سرپرستش پرداخت نموده و از اسارت نجات یابد .

حالا کدام اسیر جنگی اینچنین است؟ مگر زندان ابوغریب، بگرام ، گوانتانامو و دیگر زندانهای  لیبرالیستهای امریکائی و انگلیس و فرانسوی و… یا زندانهای لیبرالیستهای سکولاریست و مرتد حکام سرزمینهای مسلمان نشین را ندیده ایم؟ مگر زندانها ی سکولاریستهای کمونیست شوروی در سیبری را ندیدیم و یا زندانهای مخوف هیتلر سکولاریست را چه؟  یا  زندان  مخوف دوکان در کردستان عراق و… چه ؟

این دلایل ضعیف احزاب سکولار محلی بر اسلام و احکام اسلامی من را یاد این جمله انداخت که :” در سرزمینی که انسانهای کوچک به سایه های بلند خود می نازند….

بی شک خورشید در حال غروب است!  “

  به همین دلیل شک ندارم که خورشید اینگونه اندیشه های کوچک و پس مانده های گندیده ی جاهلیت و نفهمی در سرزمین من در حال غروب است.

من زمانی که با جریان اخوان المفسدین ( مدعیان دروغین اخوان المسلمین ) و حزب دعوت و اصلاح ایران بودم  همیشه  این جمله ی خسرو گلسرخی را تکرار می کردم که  ” روی سنگ قبر ما تاریخ ننویسید تا آیندگان ندانند بی عرضه ترین انسانهای این دوره ما بودیم. ” 

اما هم اکنون که به منهج صحیح اسلامی آشنا شده و به مجاهدین فرقه ی ناجیه و جریان بیداری اسلامی از کانال «الجماعة» تولید شده توسط یکی از «۳ابزار» برتر پیوسته ام خود را یکی از مترقی ترین و هدفمند ترین انسانها می دانم که در هر صورتی پیروزی و امید با من و خانواده و همراهانم است یا بر دشمن پیروز می شویم یا شهید می شویم که در هر دو صورت پیروزی است .