حملات کوبنده سازمان القاعده به ارتش مرتدین سکولار برکینافاسو

حملات کوبنده سازمان القاعده به ارتش مرتدین سکولار برکینافاسو

مجاهدین جماعة نصرة الإسلام و المسلمين [تنظيم القاعدة الجهاد] در روز شنبه ۷ ذو القعده بین دیدوغو و نونا ولایت دیدوغو برای نیروهای بوركينايی کمین زدند که در این کمین ۳۲ تن از نیروهای مزدور بورکینیایی کشته شدند و مجاهدین ۴ ماشین نظامی، ۱ هواپیمای بدون سرنشین، ۱ بیکا، ۲۴ کلاشینکف، ۲۳ موتر سیکلت و دیگر ذخائر و تجهیزات نظامی را بغنیمت گرفتند. همچنین مجاهدین حمله نیروهای مزدور بورکینیایی را در همین روز که از غولسا ولایت کایا که به بلغا رسیدند دفع کردند در این حمله از دشمن ۷ تن کشته شدند. مجاهدین ۲ بیکا، ۶ کلاشینکف، ۳۲ موتر سیکلت و ۴ صندوق ذخیره سلاح و تجهیزات نظامی را بغنیمت گرفتند. ولله الحمد والمنه

بخشی از غنائم مجاهدين از دشمن در ديدوغو و نونا در بوركينافاسو که در حمله مجاهدین از دشمن ۳۲ تن کشته شدند.

بخشی از غنائم مجاهدين از دشمن در بلغا در بوركينا فاسو که حمله دشمن را مجاهدین دفع کردند و از دشمن ۷ تن کشته شدند.

دیکتاتوری و توحش دامنه دار سکولاریستهای کمونیست چینی بر مسلمین : مهلت به معترضان تخریب یک مسجد؛ یک هفته وقت دارید خود را تسلیم کنید!

مهلت چین به معترضان تخریب یک مسجد؛ یک هفته وقت دارید خود را تسلیم کنید!

مسلمین باید دقت داشته باشند زمانی که رسول الله صلی الله علیه وسلم با کفار یهودی اطراف مدینه یا با کفار نصرانی نجران یا با کفار زرتشتی الاحساء یا با کفار مشرک بنی خزاعه و بنی ضمره و غیره بر علیه دشمن اصلی یعنی کفار سکولار و مشرک قریش متحد می شود دلیل بر خوب بودن عقیده و اعمال این کفار نیست.

هم اکنون نیز اگر دارالاسلام ایران در جهاد با آمریکا و ناتو با کفار روس یا چینی و غیره متحد شده است دلیل بر خوب بودن عقیده و اعمال این کفار و رضایت به عقاید و رفتار این کفار نیست.

لطفا اهل فهم و دقت باشیم .

پلیس حکومت سکولار کمونیست چین در اقدامی عجیب‌ به معترضان مسلمانی که مانع تخریب یک مسجد باستانی در این کشور شده بودند، یک هفته مهلت داده است تا به دلیل آنچه از آن با عنوان «برهم‌زدن نظم اجتماعی» و «اقدامات جنایتکارانه» یاد کرده، خود را تسلیم کنند.

پس از اعتراضات مختلف به تخریب یک مسجد باستانی در شهر عمدتا مسلمان‌نشین “ناگو” در جنوب غربی استان یون‌نان چین که از روز شنبه آغاز شده است، ده‌ها نفر بازداشت شده‌اند. مقامات چینی برای تخریب چهار مناره و سقف گنبدی مسجد “ناجیایینگ” مربوط به قرن سیزدهم برنامه دارند و همۀ مخالفان را تهدید به بازداشت کرده‌اند.

مردم اعلام کرده‌اند به هیچ وجه اجازه تخریب مسجد را نخواهند داد. یکی از مسلمانان شهر ناگو به خبرنگاران گفت: «مسجد خانه مسلمانانی مانند ماست. اگر آنها سعی کنند آن را از بین ببرند، هرگز به آنها چنین اجازه‌ای نخواهیم داد.» در همین حال پلیس شهر همچنان درحال بازداشت افراد است و به فراری‌ها اخطار داده که حداکثر تا ۶ ژوئن خود را تسلیم کنند. استان یون‌نان محل استقرار بخش بزرگی از قوم «هوی»، یک گروه قومی عمدتا مسلمان است که در مواجهه با سرکوب گسترده حزب کمونیست چین تحت فشار قرار دارند. یک کارشناس قوم هوی که در دانشگاه منچستر بریتانیا تدریس  می‌کند، می‌گوید: اگرچه فشارها بر مسلمانان خارج از ترکستان شرقی اسغال شده کمتر بوده، اما ساکنان دیگر مناطق نیز بارها شاهد تخریب یا «بازسازی اجباری» مساجدشان از سوی پلیس چین بوده‌اند که با هدف «مطابقت با مفاهیم رسمی زیبایی‌شناسی چینی‌ها» صورت می‌گیرد.

از زمان روی کار آمدن رئیس‌جمهور شی جین‌پینگ در یک دهه پیش، دولت چین به‌دنبال دیکتاتوری بیشتر بر مسلمین بوده است به‌طوری‌که پکن به بهانه «مبارزه با تروریسم و افکار افراطی» مسلمانان را بازداشت می‌کند.

الله اکبر، الله اکبر ولله الحمد، تا رومارکردن و کشتن ۷۳ مرتد سکولار توسط جنبش جوانان سومالی

الله اکبر، الله اکبر ولله الحمد، تا رومارکردن و کشتن ۷۳ مرتد سکولار توسط جنبش جوانان سومالی

در نتیجه حمله مجاهدین الشباب به پایگاه نظامی شهر مسجواي در ولاية جلجدود وسط سومالی، دیروز سه شنبه بیش از ۷۳ تن از نیروهای ویژه سومالی و شبه نظامیان دولتی، که در إريتريا آموزش دیده بودند، کشته شدند و چندین تن اسیر و تعداد زیادی زخمی شدند و تمام خودروهای نظامی آنها بغنیمت گرفته شد، علاوه بر آن مقادیر زیادی سلاح، مهمات و تجهیزات نظامی که در اختیار نیروهای مشترک بود، پس از حمله به پایگاه نظامی همه به غنیمت مجاهدین در آمدند. مجاهدین کنترل پایگاه های نظامی و کل شهر را به دست گرفتند. ولله الحمد والمنه

مُلا احمد مفتی زاده بنیانگذار مکتب قرآن سنندج و چرائی منع کارسیاسی برای خود و هم مسیران

مُلا احمد مفتی زاده بنیانگذار مکتب قرآن سنندج و چرائی منع کار سیاسی برای خود و هم مسیران

منبع:  نوار مصاحبه

…در گذشته سه دسته یا گروه از مسلمانان بودند که هر کدام گمان می کرد راه اسلام راه آنان است.علماء،عرفاء ومتصوفه ـ خدا مقام مخلصان آن ها را عالی تر گرداند و گناهکارانشان را ببخشاید و همه را هدایت کند ـ امّا راه پیامبر(ص) راه هیچ کدام از آن سه دسته به تنهایی نیست.

… پرورش این است که ابتدا اصول و نکتەهای اساسی را دربارەی تمام چیزهایی که قرار است در آینده بداند بیـاموزد؛ و بعـد از آمـوختن آنها شخصیتش ـ متناسب با آن معلومات ـ شکل بگیرد، یعنی آن شناخت ها و معرفت ها در«دل»،جای بگیرد؛ تا تنها «دانستن ذهنی»نباشد و تبدیل به فهم و ایمان شود. …  آموزشی که به همراه تزکیه نباشد اسلامی نیست؛ «انبان علم درست کردن»کاری اسلامی نیست،کار اسلام این است که انسان را بسازد…

  • این مطلب را بارها کتبی و شفاهی چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب مطرح کردەام،دخالت در امور سیاسی در آن روزگار بنا به حکمی ثانوی و اضطراری پیش آمد که پس از آن موقعیت استثنایی،باید آن را رها می کردیم،ما لیاقت و اهلیت کار سیاسی را نداریم و با تمام صداقت می گویم که اکنون اگر چه بسیاری از هم مسیران تا حدی پرورش یافتەاند ولی اهلّیت آن را نداریم که حتّی محلّەای در شهر سنندج را بتوانیم طبق قسط و عدالت اسلامی اداره کنیم،و به عنوان مثال از نظر مواد خوراکی مثل هم باشیم،پس آیا من به دوستانم بی توجه باشم تا هوا و هوس آنها را در مسیر شیطان اندازد؟
  •  حقیقتاً اگر اکنون فعالیت سیاسی داشته باشم و محلەای کوچک از شهر سنندج را در اختیار داشته باشم عامل بدبختی خودم و همەی هم مسیرانم خواهم شد،هم مسیرانی که آرزومند و خواهان سعادت آنها هستم و دوست دارم هنگام مرگ بر من نفرین نفرستند که آنان را دچار خطا و اشتباه کردم.
  •  به هیچکدام از هم مسیرانم نمی توانم اعتماد کنم که اگر محلّەای به آنان سپرده شد در میان مردم  با کبر رفت و آمد نکند و یا دیگران را تحقیر نکند در حالی که اقامەی قسط این است که اوّلاً:حکومت حق اهانت به دیگران را ندارد و به محض توهین از جانب مردم،به دلیل داشتن قدرت عفو و گذشت کند و اگر نتوانست در همان اندازەای که به او توهین شده پاسخ دهد،نه بیشتر،همچنین اطمینان ندارم قسط مادی و معنوی را رعایت کنند،پس قدرت و مقام به چه درد من می خورد؟
  • آیا برای بدبخت کردن خودم و دوستانم باشد؟در حالی که یک یک هم مسیرانم را مثل فرزند خودم دوست دارم،و خدا را شکر می کنم که دوست داشتن فرزندم هم به  خاطر هم مسیری اوست،می دانم که اگر دنبال فعالیت سیاسی باشند تقـوا را از دست می دهند و راه خدا را رها خواهند کرد پس چون آنان را دوست دارم اجازەی فعالیت سیاسی نمی دهم،از طرف دیگر خود را نیز دوست دارم و نمی خواهم رسوای درگاه خداوند باشم و شرمندەی حضور گردم،بنابراین (در شرایط فعلی) مطلقاً هیچ نوع فعالیّت سیاسی نداریم…
  •  امیدوارم مردم بیشتر متوجه و بیدار شوند تا از دین خدا استقبال کنند و از آن نور و خیر و برکتی که خداوند برایشان روانه کرده بیشتر بهرەمند گردند،و نیز بتوانم،در میان آن کسانی که به سوی نور الهی می آیند افرادی را بهتر پرورش دهم؛تا امکان خدمت بیشتر باشدۆچون یک شخص به تنهایی کمتر می تواند منشاء خدمت باشد،صرفنظر از اینکه مسلّماً به یک شخص،عمر جاودان داده نخواهد شد! و وقتی،من از دنیا رفتم،افرادی باشند که بتوانند آن راه و روش را ادامه دهند.
ادامه خواندن مُلا احمد مفتی زاده بنیانگذار مکتب قرآن سنندج و چرائی منع کارسیاسی برای خود و هم مسیران

ائمه  مورد پذیرش شیعیان جعفری و مبارزه منفی و تحریم غلاة

ائمه  مورد پذیرش شیعیان جعفری و مبارزه منفی و تحریم غلاة

به قلم: خالد هورامی

این روزها دسته ای از نجدیت به همراه مجریان جنگ روانی دشمن در فضای مجازی و حتی در ماهواره ها با استناد به عقاید غلاة میان تشیع به کل شیعیان جعفری یورش برده و سعی می کنند مسلمین را با توهمات و دروغهائی که می بافند به همدیگر مشغول کنند.

البته همین افراد در کانالها و گروههای مجازی شیعیان نیز در قالب شیعه فرو رفته و دروغهائی را به مذاهب معروف به اهل سنت می بندند و از آن طرف زهر خود را می ریزد . اینها واضح است نه به شیعه اعتقاد دارند نه تسنن، بلکه مجریان جنگ روانی دشمن هستند.

زمانی که ائمه و بزرگواران از قدرت اجرائی حکومتی جهت مقابله با غلاة برخوردار نبودند به مبارزه ی منفی و هجر از غلات دستور می داند. در این زمینه به چند روایت اشاره می شود: 

  1. امام صادق عليه السّلام مى‏ گويد:
  2. از غلات نسبت به جوانان خود بر حذر باشيد كه مبادا آنان را فاسد سازند.[۱]
  3. كمترين چيزى‏كه به وسيله آن، انسان از ايمانش خارج مى‏شود، آن‏است كه در مجلس يك غالى بنشيند، سخنانش را گوش دهد و آنها را تصديق كند.[۲]
  4.  از امام رضا عليه السّلام درباره غلات و مفوّضه سؤال شد و آن حضرت عليه السّلام فرمود:

غلات كافر هستند و مفوّضه، مشرك. كسى كه با آنها بنشيند، يا با آنها مخلوط شود، يا با آنها بخورد، يا با آنها بياشامد، يا با آنها وصلت كند، يا كسى از آنها را به ازدواج درآورد … يا آنها را امين بر امانت بشمارد، يا گفتارشان را تصديق كند، يا به كوچكترين كلمه‏اى آنها را يارى كند، از تحت ولايت خداوند و ولايت پيامبرش و ولايت ما اهل البيت عليهم السّلام خارج شده است.[۳]

  • امام صادق عليه السّلام درباره ياران ابو الخطاب و غلات به مفضل فرمان مى‏دهد:

اى مفضل! با آنها نشست و برخاست نكنيد و با آنها نخوريد و نياشاميد و با آنها مصافحه نكنيد و به آنها ارث ندهيد.[۴]

  •  امام رضا عليه السّلام در حديثى خطاب به حسين بن خالد، غلات را نقطه مقابل خود و پدران خود قرار داده، مى‏فرمايد:

كسى كه آنها را دوست بدارد، ما را دشمن داشته است و كسى كه آنها را دشمن بدارد، ما را دوست داشته است. كسى كه با آنها وصل باشد، با ما قطع رابطه كرده است و كسى كه با آنها قطع رابطه كند، با ما وصل است. كسى كه به آنها جفا كند، به ما نيكى كرده است و كسى كه به آنها نيكى كند، به ما جفا كرده است. كسى كه آنها را اكرام كند، به ما اهانت كرده است و كسى كه به آنها اهانت كند، ما را اكرام كرده است. كسى كه سخنان آنها را قبول كند، ما را ردّ كرده است و كسى كه آنها را ردّ كند، ما را قبول كرده است.

كسى كه به آنها احسان كند، به ما بدى كرده است و كسى كه به آنها بدى كند، به ما احسان نموده است. كسى كه آنها را تصديق كند، ما را تكذيب كرده است و كسى كه آنها را تكذيب كند، ما را تصديق كرده است. كسى كه به آنها اعطا كند، موجب حرمان ما شده است و كسى كه آنها را از عطا محروم كند، در حقيقت به ما اعطا كرده است. اى پسر خالد! كسى كه شيعه ماست، نبايد هيچ‏كس از آنان را به‏عنوان دوست و ياور خود بگيرد.[۵]

این موضع ائمه و تمام شیعاین کنونی حاکم بر دارالاسلام ایران است آیا خیانت نیست که با آوردن عقاید غلاة به تمام این شیعیان حمله کرد؟


[۱]بحار الانوار، ج ۲۵، ص ۲۶۵؛ ح ۶٫

[۲]همان، ص ۲۷۰، ح ۱۴٫

[۳]بحار الأنوار، ص ۲۷۳، ح ۱۹٫

[۴] اختيار معرفة الرجال، ص ۱۹۲- ۱۹۱؛ بحار الانوار، ج ۲۵، ص ۲۹۶، ح ۵۵٫

[۵]بحار الانوار، ج ۲۵، ص ۲۶۶، ح ۸٫

کنایه ی احمد مسعود از «جبهه مقاومت لندغران»افغانستان به ایران و پاسخ امارت اسلامی به آن

کنایه ی احمد مسعود از «جبهه مقاومت لندغران»افغانستان به ایران و پاسخ امارت اسلامی به آن

به قلم: عبدالرزاق پروانی

به دنبال درگیریهای مختصر مرزی بین مرزبانان دو سرزمین اسلامی ایران و افغانستان احمد مسعود با کنایه ای جاهلانه خطاب به نظام اسلامی در ایران می گوید: نگفتمت مرو آنجا که آشنات منم؟

اولا این شعر یک مصراع از غزل مولوی بلخی است که می گوید:

نگفتمت مرو آن جا، که آشنات منم                  در این سراب فنا چشمه ی حیات منم

وگر به خشم روی صد هزار سال ز من             به عاقبت به من آیی که منتهات منم

اگر چراغ دلی دانک راه خانه کجاست               وگر خداصفتی دان که کدخدات منم   

در اینجا الله ج بندگانش را خطاب قرار می دهد و احمد مسعود خائن خودش را در این شعر در جای الله ج قرار داده است و ایران را خطاب قرار می دهد. نعوذ بالله.

در برابر این کفر گوئی و سخن جاهلانه ی احمد مسعود لندغر می بینیم که معاون سخنگوی امارت اسلامی افغانستان با این شعر حافظ شیرازی پاسخش را می دهد که می گوید:

بر درِ میخانه رفتن کارِ یک رنگان بُوَد /   خود فروشان را به کوی می فروشان راه نیست

یعنی: رفتن به در میخانه (کنایه از ایران) کارِ  یک رنگان بی ریا است پس خودفروشان را به محلّۀ میخانه چیان (یعنی: ایران ) راه نیست و ایران جای خائنین و خودفروشان نیست و ایران از خائنین و خودفروشان حمایت نمی کند و اگر خائنی هم به آنجا برود هرگز به این ریاکار اعتماد نمی کند و در نهایت یا اصلاحش می کند یا دفعش می کند.

این یک واقعیت است که الله ج در مورد این منافقین آشکار شده می فرماید:  مُّذَبْذَبِینَ بَیْنَ ذَلِکَ لاَ إِلَى هَؤُلاء وَلاَ إِلَى هَؤُلاء وَمَن یُضْلِلِ اللّهُ فَلَن تَجِدَ لَهُ سَبِیلاً ‏(نساء/۱۴۳) در این میان سرگشته و متردّدند. (گاهی به سوی دین می‌روند و گاهی به سوی کفر می‌دوند . زمانی خویشتن را در صف مؤمنان، و زمانی در صف کافران جای می‌دهند! امّا در حقیقت) نه با اینان و نه با آنان هستند (و گمراه و حیرانند) و هر که را خداوند (بر اثر اعمال زشت و ناپسندش) سرگشته و گمراه کند، راهی برای او (به سوی سعادت و هدایت) نخواهی یافت.‏

این پاسخ رسمی امارت اسلامی به این خائن لندغر علاوه بر معرفی احمد مسعودخائن و ریاکار، در واقع نشان دادن سیاستهای مناسب و جایگاه و موقعیت ایران (کوی می فروشان) است که خائنین را بر علیه امارت اسلامی افغانستان یاری نمی کند و اگر روزی نیاز به یاری رساندن باشد امارت اسلامی (یک رنگان) را یاری می دهد نه « خود فروشان را ».

الله اکبر، الله اکبر ولله الحمد، قتل عام بیش از ۲۰۰ اشغالگر سکولار اوگاندائی توسط جوانان مجاهد در سومالی

الله اکبر، الله اکبر ولله الحمد، قتل عام بیش از ۲۰۰ اشغالگر سکولار اوگاندائی توسط جوانان مجاهد در سومالی

طبق بیانیه فرماندهی کل حركة الشباب المجاهدين در نتیجه حمله گسترده مجاهدین الشباب به پایگاه نظامی در شهر بولومرير در ایالت شبیلی السفلی، جنوب سومالی تعداد کشته‌شدگان سربازان اوگاندا به بیش از ۲۰۰ تن افزایش یافتند. ولله الحمد والمنه

آیا امارت اسلامی افغانستان صدام حسینی جدید برای ایران است یا…؟

آیا امارت اسلامی افغانستان صدام حسینی جدید برای ایران است یا…؟

به قلم: محمد اسامه

زمانی که کفار سکولار جهانی و مزدوران محلی آنها دیدند که انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ش در ایران با موفقیت پیروز شده و در حال قدرت گیری است و علاوه بر ان در میان ملتهای مسلمان جهان نیز مورد استقبال قرار گرفت، مرعوب و متوحش شدند.

آمریکا و انگلیس و سایر اشغالگران سکولار که با چشم سر می دیدند که ایران از دستشان می رود ترس آنرا نیز داشتند که سایر سرزمینهای اسلامی که به سبک استعمار قدیم اشغال کرده اند و یا  به سبک استعمار نو و فرانو تحت اشغال مزدورانشان هستند نیز از دستشان برود؛ لذا درصدد برآمدند به هر قیمتی هست این انقلابی که به نحوی با اندیشه ها و خون نواب صفوی آن شهید اخوان المسلمین آبیاری شده بود را نابود کنند؛ جنگ رژیم سکولار صدّام علیه دارالاسلام ایران از اینجا شروع شد.

در هنگام انقلاب ۱۳۵۷ش در ایران احمد حسن ‌البکر رئیس‌جمهور عراق بود و استعمارگران با دسیسه چینی صدام حسین را طی کودتایی رئیس‌جمهور عراق کردند و صدام حسین به بهانه ی جدا کردن مناطق نفت خیز خوزستان که اکثرا عرب نشین بودند به ایران حمله کرد اما در واقع این بهانه بود و هدف اصلی نابودی انقلاب اسلامی بود به همین دلیل آمریکا و تمام اعضای ناتو و مزدوران عرب همگی پشت ‌سر صدّام حسن سکولار قرار گرفتند و هرچه توانستند به او کمک کردند.

اما امارت اسلامی افغانستان چه؟

امارت اسلامی افغانستان نه با کودتا و دسیسه ی دشمنان، بلکه با فدا کردن هزاران شهید و طی ۲۰ سال جهاد و مقاومت در برابر ۴۵ کشور کافر سکولار جهانی و هزاران مرتد محلی به رهبری آمریکا به قدرت رسید و بر خلاف صدام حسین سکولار که بر اساس قوانین سکولاریستی و سوسیالیستی حکومت می کرد امارت اسلامی بر اساس قوانین شریعت الله بر اساس مذهب حنفی حکومت می کند و در مناطقی هم که شیعیان جعفری وجود دارند محتسبین و مجریان امر به معروف و نهی از منکر از شیعیان جعفری هستند و حتی تا معاونت رئیس الوزرا نیز به شیعیان مقام  داده است و در مناطقی مثل جلال آباد و کنر و غیره هم هم که پیروان نجدیت در اکثریت باشند باز اینها نیز در عمل به افکار خود آزاد هستند و قرار است افغانستان سقفی برای تمام مذاهب و تفاسیر اسلامی و حتی مکانی امن برای کفار اهل ذمه شود.

سیاستهای خارجی امارت اسلامی با دارالاسلام ایران نیز تا کنون بر اساس روحیه ی اسلامی و تعاون و همکاری و مدارا و احترام متقابل بوده است به گونه ای که از سالها قبل تا کنون حتی یک نفر از گروههای مسلح مخالف ایران جرئت ماندن در افغانستان را نداشته است و امنیت مرزهای دارالاسلام ایران به بهترین شیوه ی ممکن حفظ و پاسداری شده است و می توانیم بگوئیم که امنیت مرزهای ایران با افغانستان از سایر مرزها نیز بالاتر است.

این سیاست روشن امارت اسلامی افغانستان در برابر دارالاسلام ایران بوده است اما بدون شک خوشایند آمریکا و ناتو و سایر دشمنان ایران و افغانستان نیست به همین دلیل تلاش خواهند کرد از نزدیکی بیشتر این دو سرزمین اسلامی جلوگیری کنند و یا با سناریوسازی هائی بین این دو کشور اسلامی جنگ و اختلاف بیاندازند که تا کنون موفق نبوده اند.

اگر به دقت نگریسته شود انقلاب اسلامی مردم افغانستان به نحوی ادامه ی انقلاب اسلامی ایران در سرزمین افغانستان است و بدون شک اگر بر همین منوال پیش برود ما شاهد اتحادی بزرگتر از این در میان این دو سرزمین اسلامی خواهیم بود. باذن الله.

دارالاسلام ایران خواهان تشکیل حکومتی مقتدر اسلامی مستقل برای افغانستان است که در مسیر اتحاد اسلامی و تمدن سازی نوین اسلامی قدم بردارد، امری که تمام مسئولین امارت اسلامی نیز به آن اقرار کرده اند.

به امید روزی که ما شاهد به حاشیه رانده شدن تفرقه اندازان و نا امید کردن دشمنان و اتحاد واقعی دارالاسلام ایران و افغانستان باشیم.

القاعده مغرب اسلامی در دوره عبدالمالک دروکدل

القاعده مغرب اسلامی در دوره عبدالمالک دروکدل

       به قلم: س. غلامزاده

عبدالمالک دروکدل که اصالتا الجزائر و متولد سال ۱۹۷۰ (۱۳۴۸ش) بود از قدیمی ترین فرماندهان محلی القاعده شمرده می شد که فعالیت های نظامی خود را با گروه «الجماعه الاسلامیه المسلحه » به عنوان سازنده مواد منفجره آغاز و سپس به تدریج پیشرفت کرد.

 در سال ۱۹۹۸ این گروهِ رو به ضعف نهاده دچار انشعاب شد و در پی آن گروه «الجماعه السفیه للدعوه و القتال (GSPC) » ظهور کرد که دروکدل در سال ۲۰۰۴ رهبری آن را به عهده گرفت. GSPC تحت رهبری او در سال ۲۰۰۶ با القاعده بیعت کرد و سال بعد به «القاعده مغرب اسلامی» تغییر نام داد.

دروکدل نقش پر رنگی در ارتباط دادن جهاد بین المللی و محلی داشت وی از یک سو با رهبران عالی رتبه القاعده در ارتباط بود و از سوی دیگر بر استراتژی انطباق با شرایط محلی و استفاده از اعتراضات نسبت به شرایط موجود به منظور جلب حمایت های مردمی تأکید می کرد.

القاعده مغرب اسلامی به رهبری دروکدل از الجزائر فراتر رفت و به طور ویژه در منطقه ساحل گسترده شد و با اجرای عملیات هایی در مالی، موریتانی، لیبی، تونس و نیجر به یک تهدید منطقه ای تبدیل گردید.

دروکدل که به عنوانی فردی قاطع و بلند پرواز شناخته میشد بر خلاف دیگر رهبران القاعده سابقه آموزش در کمپ های خارجی را در کارنامه خود نداشت. علی رغم حضور قوی نیروهای فرانسوی و دیگر نیروهای امنیتی و حافظ صلح من جمله بیش از ۱۴۰۰۰ هزار سرباز سازمان ملل دروکدل توانست سالها از دست آنها جان سالم به در برد. 

دروکدل البته توانایی خود در افزایش گروگان گیری و عملیات های استشهادی را به خوبی ثابت کرده بود. در دوره او القاعده مغرب اسلامی توانست در ۴ سال منتهی به سال ۲۰۱۴ فقط از طریق آدم ربایی و گروگان گیری ۷۵ میلیون دلار درآمد کسب کند دستاوردی که سبب شد این گروه حتی از القاعده مرکزی هم ثرومتند تر شود و بی تردید جایگاه دروکدل را در درون القاعده مغرب اسلامی تقویت کرد. القاعده مغرب اسلامی همچنین از عملیات های استشهادی خصوصا حمله به دفتر نخست وزیری الجزائر در سال ۲۰۰۷ و حمله به هتل رادیسون بلو واقع در باماکو در سال ۲۰۱۵ که توسط گروهی وابسته به المرابطون به اجرا در آمد بهره برداری زیادی کرد.

دروکدل با بهره گیری از  شخصیت کاریزماتیک خود اهل جهاد شمال آفریقا را به جای ملحق شدن به فرقه نجدی «دوله» (داعش) به جنگ در ساحل و مغرب دعوت کرد. وی همچنین با تیزبینی پیش بینی کرده بود که اجرای بلا درنگ شریعت از سوی مجاهدینی که تومبوکتو را در سال ۲۰۱۲ آزاد کردند به مداخلات غربی های سکولار در مالی منجر خواهد شد.

 در سالهای اخیر عرصه جهادی ساحل از قوانین خودش پیروی کرده و گروه های مستقر در ساحل به تدریج تحت رهبری شخصیت های محلی همچون ایاد آغ غالی قدرت یافته اند. این گروه های جهادی توانسته اند ولو تحت حمایت جماعت نصرت الاسلام و المسلمین به خود مختاری قابل توجهی برسند.

پیامی برادرانه به قومندان عبدالحمید خراسانی سرباز امارت اسلامی افغانستان

پیامی برادرانه به قومندان عبدالحمید خراسانی سرباز امارت اسلامی افغانستان

به قلم: برادرانی از پروان و هرات

اخیراً عبدالحمید خراسانی قومندان قطعه ناصر بدری سخنانی در مورد ایران گفته بود که این سخنان او به همراه سخنان دیگر او در این زمینه از دو جنبه قابل بررسی و دقت است:

  1. حکم می دهد بر مشرک و … بودن شیعه و ایران در حالی که رهبران امارت اسلامی تشیع را برادران خود می داند و کشته های آنها را شهید می داند و در امور حکومتی آنها را اشتراک داده است و…

لازم است به این تازه سرباز امارت اسلامی بگوئیم که شما حتی یادندارید که یک آیه را به صحیحی بخوانید که الله ج می فرماید: وَقَاتِلُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ الَّذِینَ یُقَاتِلُونَکُمْ وَلاَ تَعْتَدُواْ إِنَّ اللّهَ لاَ یُحِبِّ الْمُعْتَدِینَ ‏(بقره/۱۹۰) و در راه الله بجنگید با کسانی که با شما می‌جنگند . و تجاوز و تعدّی نکنید . زیرا خداوند تجاوزگران را دوست نمی‌دارد.‏

پس به تحقبق در جایگاهی هم نیستی که به عنوان یک شخصیت، فتوا دهی و در برابر منهج امارت اسلامی قرار بگیری.

علاوه بر این، گفته ای: ” ما همچو مزدوران استعمار نیستیم که در برابر شما گذشت کنیم و… یقین داشته باشید که بسیار با شوق و علاقه بیشتر از جهاد در برابر استعمار آمریکا در برابر شما خواهیم جنگید!… دفاع از سرزمین اسلام و تمامیت ارضی و نوامیس ملی مسئولیت همه مسلمانان افغانستان است.”

همه ی ما می دانیم که تو حتی برای یک بار هم در برابر اشغالگران آمریکائی جنگ نکرده ای بلکه در مدت ۲۰ سال اشغال آمریکائی ها تو به همراه امرالله صالح و حسیب قوای مرکز و سایر قومندانهای پنجشیر بر سر قدرت بیشتر قومندان جنگی می کردید و مدتی هم به خاطر همین رقابتها و به حکم امرالله صالح به زندان رفتی نه به خاطر جهاد با آمریکا و دفاع از ناموس و تمامیت ارضی و…

پس تو در مدت ۲۰ سال تجاوز آمریکا و ۴۵ کشور کافر دنیا به سرزمین اسلام و ناموس و تمامیت ارضی ملی چکار می کردی؟ جهاد که نمیکردی بلکه بر سر کسب قدرت بیشتر با دزدها و مزدوران دیگر در حال رقابت بودی تا اینکه مساله ی صلح و فتوحات جدید پیش آمد و الله هدایتت داد و به امارت اسلامی ملحق شدی.

در کنار این، فقط کافی است شخصی سخنان قبلی تو در مورد پشتونها را متوجه شود تا بداند که تو به خاطر قومیت و تاجیکی گری و مخالفت با قومیت پشتونها بود که در این اواخر با بعضی از سیاستهای غنی مخالفت می کردی و وزارت داخله غنی هم تو را متهم به ساختن «نهضت اسلامی مقاومت»  می کرد و به خاطر قومیت تاجیک سخنانی و کارهائی انجام می دادی و… .

هو برادر گرامی: حالا که الله جل جلاله هدایتت داده ارزش این هدایت را بدان و به اندازه ی خودت پایت را دراز کن و از حد خودت تجاوز نکن و به شما دو سفارش می کنیم:

  1. تو یک سرباز هستی و در جای خودت بمان و بر اساس قواعد شرعی در فتوا و حکم تابع حکم فرمانده ارشدت باش و از خودت چیزی نگو
  2. تو یک سرباز هستی  پس در اعلام جنگ یا هر سخنی در مورد کشورهای خارجه تابع حکم فرمانده ارشدت باش و در جای رهبر و وزیر داخله و خارجه و سخنگوی امارت اسلامی قرار نگیر

تو یک سرباز هستی پس یک سرباز بمان تا برای خودت و جامعه خیر داشته باشی. جزاکم الله خیرا.

این سخنی با عبدالحمید خراسانی و تمام کسانی که مثل الخراسانی دچار اشتباه می شوند و با سخنان نسجنیده و گپهای کلان زدن از یک سو باعث ایجاد هرج و مرج و بی نظمی در سمع و طاعه مومنین و مجاهدین نسبت به رهبران امارت اسلامی می شوند و از سوی دیگر با واکنشهایی که از سوی کشورهای همسایه در برابر سخنان آنها می شود بر مسئولین امارت اسلامی فشار مضاعف وارد می شود.