چرا آمریکا و آل سعود و سایر مزدوران چند سال قبل حاضر به گفتگو و ایجاد روابط و… با دارالاسلام ایران نبودند اما امروز…؟
به قلم: محمد اسامه
هشت سال قبل و در ۲۵ مارس سال ۲۰۱۵ (۶ فروردین ماه ۱۳۹۴) رژیم فاسد و دست نشانده ی آل سعود با تشکیل ائتلافی تحت عنوان «عاصفة الحزم» (طوفان قاطعیت) جنگ تجاوزکارانه خود علیه مردم شافعی و زیدی یمن را کلید زد و قرار بود در عرض کمتر از دو ماه صنعا را بگیرد اما چند روز گذشته دیدیم که بعد از هشت سال جنایت ذلیلانه به صنعا رفته و از اتحادیه ی شافعی ها و زیدی های متحد با دارالاسلام ایران درخواست پایان جنگ و صلح کردند. و یا می بینیم که خالد مشعل و سایر رهبران حماس به عربستان دعوت می شوند و…
آل سعود و سایر مزدوران آمریکا همین اندازه ذلیلی و سازش را با تمام متحدین دارالاسلام ایران در سوریه و عراق و فلسطین و انجام می دهند. براستی هم یک روز بیشتر زیستن در این دنیای فانی تجارب نو و شنیدنی های تازه به انسان می آموزد، شاید روزها ، ماه ها، و سالهای قبل شنیدن و دیدن ، گفته ها و صحنه هایی که امروز از قدرت گیری دارالاسلام ایران و جبهه ی متحد با آن شاهد آن هستیم ، محال و غیر قابل باور بودند ولی امروز چه تحول و دگرگونی ایجاد شده و چه چیزی تغییر کرده است ؟ آنچه که انتظار دیدن و شنیدنش را بسیار بعید و دور از انتظار می پنداشتیم امروز و فردا به چشم سر مشاهده می کنیم!.
تمام اینها به دلیل نصرت الله و سپس به دلیل جماعت واحد و اتحاد و وحدت اسلامی مسلمین در یک جبهه ی واحد و پرهیز از تفرق و جنگ داخلی است. هر چند در این جبهه ی واحد مسلمین تمام مذاهب اسلامی وجود دارند و بر هزاران نقطه ی مشترک و اینهمه دشمن مشترک تمرکز کرده اند. آمریکا و مزدورانش بر تفرق مسلمین سرمایه گذاری کرده اند اما مسلمین با اتحاد خود تمام سرمایه گذاری های آمریکا و مزدورانش را با شکست مواجه کردند.
خاورمیانه و حوادث در آن از یک روز به روز دیگر در حال تغییر و تبدیل است ، اتفاقات و تازه هایی را که امروز از طریق رسانه ها و از دهان دوست و دشمن در میزان قدرت گیری دارالاسلام ایران و نقش قطعی آن در تعیین سیاستهای منطقه می شنویم و می خوانیم ، اتفاقات واقعی اما برای بسیاری از مردم غیر منتظره است.
از جمله واقعات اتفاق افتاده در چند سال اخیر که از برکت اتحاد مسلمین و جماعت و دارالاسلام ایران است که اشغالگران خود به آنچه که امروز میگویند و می پذیرند در گذشته های دور نه اینکه برای پذیرفتن ان حاضر نبودند بلکه در فکرشان نیز خطور نمی کرد که روزی خواهد رسید که آنها برای خالی کردن میدان برای دارالاسلام ایران و متحدین منطقه ای آن آماده شوند.
اشغالگران آمریکائی و انگلیسی و مزدوران آنها در عراق و یمن و غیره که همانند گرگهای درنده از همان روز اول تجاوز و اشغال نه کسی را میدیدند و نه چیزی را می شنیدند ، تنها آنچه که انها در سرزمینهای اسلامی می دیدند ، دشمن بود و دشمن. و عکس العمل آنها در مقابل ان نیز کشتن بود و کشتن. اما چرا در این مدت کوتاه با آنهمه سازو برگ نظامی و سرمایه ی مادی در کنار تبلیغات رسانه ای ، سر فرود آورده و راه آشتی و مدارا را پیش گرفته اند؟
بعد از نصرت الله، تنها قدرت نظامی دارالاسلام ایران و اتحاد مسلمین در سرزمینهای مختلف حول محور جبهه ای است که دارالاسلام ایران تشکیل داده است.
آمریکا و متحدین بزرگ او چون ناتو و مزدوران ثروتمندنش چون آل سعود و کویت و امارات که حکم گاو شیرده را برای او دارند انها در اوایل تجاوز و اشغال سرزمینهای اسلامی تصور نمی کردند، ملتی که ۸ سال در برابر جنگ تحمیلی عراق جهاد و مقاومت نموده بود، بتواند در برابر غول مسکتبر غرب که آنهم امریکا به اشتراک ناتو سخنی بغیر از تسلیمی داشته باشد، ولی تاریخ ثابت کرده است، ملت هایی که زندان و شکنجه را به قدرت و منصب، فقر و تنگدستی را به پول و سرمایه، معنویات و آخرت را به مادیات و دنیا و مهمتر از همه اسلام را به سکولاریسم و دموکراسی سکولاریستها ترجیع میدهد، باذن الله هیچ وقت شکست نخورده و نخواهد خورد.
ملتی که زندگی و مرگ برایش تفاوتی ندارد ، ملتی که عزت و وقار خویش را در استقلال و آزادی می بیند و ملتی که اسلام برایش مهمترین و هدف عالی زیستن دراین دنیای فانی است، چگونه میتواند بپذیرد که برای چند روز عیش و عشرت فانی و گذرا، اسلام را با سکولاریسم معاوضه کند و برای حصول قدرت و سرمایه ، عزت و وقار خویش را به بردگی و غلامی بفروشد. فقط همین چندین اوصاف نیک و ستوده است که این ملت را الگو و نمونه برای جهانیان قلمداد می کند ، غربزده هائی که شیوه ی زندگی سیاسی و اجتمائی کشورهای سکولار غربی و شرقی را برای دارالاسلام ایران و سایر سرزمینهای اسلامی به عنوان نمونه و الگو بیان می کنند باید بدانند که این کشورها و ملت های دیگر هستند که باید از دارالاسلام ایران درس گرفته و آنرا سرمشقی برای زندگی جهادی و مبارزاتی خویش قرار دهند.
چگونه میتوان ملتی را شکست داده و مجبور به غلامی نمود که فرد فرد اعضای هر خانواده و اجتماع برای قربانی و تقدیم جان و مال خویش در راه استقلال و آزادی اماده باشد، کمتر شخص و خانواده ای در فلسطین و یمن است که در راه جهاد مقدس و مقاومت ملی بر ضد اشغالگران شهیدی را تقدیم نکرده باشد و در حال حاضر نیز جوانی دیگر را در سنگر جهاد حق علیه باطل نداشته باشد، خانواده های بیشماری نیز هستند که بیشتر از چهار تا پنج جوان خویش را در این راه قربانی داده وحتی اگر یک جوان در خانه باقی مانده باشد ، نگذاشته است که بعد از شهادت پدر و یا برادرش جای او در سنگر و جهاد خالی بماند ، پس اگر اشغالگران آمریکائی و صهیونیست در این فکر بوده و هستند که مسلمین دیگر صبر، توان و منابع را از دست داده و بخاطر کسب سکون و آرامش برای قبول هرچیز آنچه که انها بخواهند اماده هستند ، کاملا در اشتباه بوده اند و اکنون بعد ازاینهمه سال این افکار و پندار غلط غربی ها و مزدورانشان چون آل سعود نتایجی بجز صرف جان و مال ، شرمساری و رسوائی چیزی حاصل ننمودند.
اما در این میان آنچه که مرا به تعجب واداشته است، کردار و عملکرد مزدورانی چون دارودسته ی رجوی و ربع پهلوی و سایر احزاب سکولار و مرتد کورد وتورک و عرب و بلوچ و فارس و غیره خارج نشنین وطن فروش است که بعد از اینهمه سال مشاهده ی قتل و کشتار، ظلم و شکنجه ، بی حرمتی به مقدسات اسلامی و فرهنگ اسلامی مسلمین، چپاول منابع و سرمایه ی مسلمین هنوز هم در کنار آمریکا و ناتو و سایر دشمنان دین و ملت قرار گرفته و خواهان ادامه ی هرآنچه که مسلمین در سرزمینهای مختلف مجبور به تحمل ان گردیده است، هستند.
آیا لازم است برای منافع ومقاصد چند شخصیت محدود و مزدور خائن وطن فروش، یک ملت چند میلیونی مجبور به تحمل این همه زیانهای جانی، مالی و نقصانات معنوی گردد؟