مفتی هایی که برای اهل دعوت و جهاد آفت شده اند

مفتی هایی که برای اهل دعوت و جهاد آفت شده اند

به قلم: ابوایمن

عده ای تحت عنوان مفتی و اهل جهاد مثل ابوبصیر طرطوسی و هانی السباعی ساکن انگلیس و طارق عبدالحلیم ساکن کانادا و ابومحمد مقدسی و ابوقتاده فلسطینی ساکن اردن(حیات خلوت اسرائیل و مرکز جاسوسی آمریکا در منطقه) وجود دارند که در قلب کفار هستند و فتوا می دهند که باید با این کفار جنگ شود، اما در کجا؟ در سرزمینهای دیگر نه محل سکونت آنها!! جالب و مشکوک نیست؟

در کنار این باز در کمال تعجب می بینیم که بسیاری از مجاهدین را مزدور همین دولتهای حاکم برخودشان معرفی می کردند که مجاهدین باید از افکار و جماعت آنها دوری کنند؟ آیا چنین سم پراکنی بر علیه مجاهدین هم برای شما مشکوک نیست؟

به نظر بنده این دسته که اینگونه شعور اهل دعوت و جهاد را به بازی گرفته اند بی حیاهائی هستند که مشمول این سخن عمر بن خطاب قرار می یگرند که می گوید: هرکس حیایش کم باشد، تقوایش کم است.و هرکس تقوایش کم باشد قلبش مرده است.[۱]

 عده ای سعی دارند ابوقتاده و مقدسی و هانی و طارق و امثالهم را رهبران فکری تیار جهادی بدانند اما صحیحتر این است که گفته شود اینها از نویسندگان تفکر جهادی خاص نجدیت هستن آنهم گروهی از نجدیت چون سایر گروهها و جریانات نجدیت اینها را قبول ندارن .چه رسد به سایر اهل دعوت و جهاد غیر نجدی. تیار جهادی را طیف وسیعی تشکیل میدهد.

در کنار این دسته ما شاهد دسته ای دیگر هستیم که اگر به جهاد هم بروند باز هم سودی برای اهل جهاد ندارند، اما چرا سودی ندارند؟ چون علم جهاد و قتال با دشمنان اسلام را ندارند، بلکه اینها نویسندگان خوش قلمی هستند که هدفدار می نویسند.

مثالی عرض میکنم: عبدالرزاق مهدی نزد دارودسته ی جولانی در ادلب سوریه. این شخص با آنکه در زمینه ی تاریخ فرقه ها و مذاهب اسلامی و بخصوص شیعه دچار اشتباهات واضح و حتی افترائاتی شده است و با عقاید غلاة شیعه به قضاوت در مورد شیعیان جعفری می پردازد اما در علم حدیث بسیار خبره و جای اطمینان است، هیچگاه به جهاد هجرت نکرد بهتره بگیم جهاد به سوی او آمد، چون اهل شام بود و ناخواسته وارد ماجرا شد.

حالا این شخص که فقط علم حدیث دارد نه میداند جهاد معاصر چیست نه میداند اصول مبارزه نظامی و سیاسی با دشمن چیست؟ نه میداند دستگاه های اطلاعاتی چه برنامه ای دارند نه اصلا سابقه جا به جا کردن یک اسلحه را دارد میتواند تبدیل به رهبران جهاد شوند؟؟ و بگویند قتال با جیش الحر سکولار  اشتباه است؟ سیاست تعیین کنند برای مجاهدینی که از تورا بورا تا صحرای انبار و غرب آفریقا تجربه جنگ و جهاد دارند، و این میشود که سیاست های شیخ اسامه بن لادن را هم این شخص عبدالرزاق مهدی به هیچ میپندارد و حتی بعدا به جماعت های به نام معتدل و آبکب خودشان مثل تحریر الشام هم تاختند، چون هیچی نمی دانند از اصول جهاد فقط تحت تاثیر یک سری اخبار و داستان های تاریخی هستند. یک ضرب المثل آفریقایی هست که می گوید :لشکر گوسفندانی که توسط یک شیر رهبری میشود میتواند، لشکر شیرانی که توسط یک‌ گوسفند رهبری میشود را شکست دهد!

ما در جماعتهای جهادی مثل امارت اسلامی افغانستان یا دارالاسلام ایران اشخاصی را داشتیم که درسته در علوم حدیث یا اینگونه مسائل علمشان به علمای دار الکفر نشین نرسد اما این مشایخ جهاد میدانند علم جهاد علم مبارزه علم چگونگی برخورد با دشمنان علم چگونگی برخورد با سیاست های دستگاه اطلاعاتی علم حاکمیت علم سیاست ووو حالا معلوم است ممکنه در برخی مسائل علمی اشتباه نیز داشته باشند اما آیا حکومت قدرتمندی که دارالاسلام ایران ساختن و جهادی که ۴۴ سال ادامه دادند و بعد از ۲۰ سال جنگ که امارت اسلامی کردند کافی نیست تا به شما ثابت شود علم سیاست و جهاد دارند؟

بله ، دارالاسلام و بخصوص دارالاسلام یاران هیچگاه اختیار جهاد خودش را در دست عده ای نمیدهد که علاوه بر اینکه علم جهاد ندارد در کنار دستگاه اطلاعاتی کفاری نشسته اند که قصد نابودی دارالاسلام و جریان جهادی مومنین را دارند.

من دارالاسلام ایران و امارت اسلامی افغانستان را به عنوان دو جماعت و دو دارالاسلام نام بردم که از سیاست های اینها تبعیت نکرد وگرنه بحثم دفاع کردن یا نکردن خوب یا بد بودن این دو جماعت و این دو دارالاسلام نیست.


[۱] مسند أحمد روایة البغوی ۷۶

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *