جماعت مسلمین و اهل جماعت شدن در عقیده و حاکمیت سیاسی

جماعت مسلمین و اهل جماعت شدن در عقیده و حاکمیت سیاسی

به قلم: محمد اسامه

کسی که می خواهد اهل جماعت شود باید در همان قدم اول خودش را تابع قوانین شریعت الله بداند و ابتدا با پایبندی به قوانین شریعت الله وارد جماعت مسلمین شود. البته این مقدمه در مورد تمام کشورها صادق است، یعنی شخصی که می خواهد مثلاً وارد کشورهای سکولاری چون آمریکا یا انگلیس یا چین یا کره شمالی و آلمان و فرانسه و غیره شود در همان قدم اول باید تابع قوانین حاکم بر آن کشور شود و کاری مخالف قوانین این کشور انجام ندهد وگرنه اصلاً اجازه ی ورود او به این کشور را نمی دهند.

در این صورت یک نصرانی یا یهودی یا مجوس یا صابئی بر اساس قواعدی در داخل دارالاسلام و جماعت مسلمین خودش را تابع قوانینی می داند که در دارالاسلام در مورد او وجود دارد و یک مسلمان هم خودش را تابع کل شریعت الله و حلال و حرامهای اسلام می داند و موضع : «سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا» می گیرد.

پس مقدمه و جوهره و زیر بنای پیوستن به جماعت و دارالاسلام و اهل جماعت شدن عبارت است از قبول مرجعیت اسلام در قانون و پایبند شدن به حلال و حرام اسلام و بعد، اظهار فرمانبرداری به قدرت حاکمیت قوانین اسلامی و مسئولین دارالاسلام در غیر معصیت الله.

امام شافعی می گوید: دستور پیغمبر-صلی الله علیه وسلم- که می فرمایند(به جماعت مسلمان پایبند باش) فقط دارای یک معنی می باشد که آن هم پایبندی به حلال و حرام اسلام و اظهار فرمانبرداری به شرع است و گرنه اگر جماعت مسلمانان به چندین کشور و منطقه ی مختلف و دور از هم منتشر شدند. چگونه مردم می تواند جسما ًبه صفوف آنها بپیوندد؟! اگر همه ی آنها هم در یک منطقه بودند حتما ًدر اجتماع آنها مسلمان صالح، کافر و منافق هم زندگی می کنند، پس اگر قصد از پیوستن به صفوف جماعت مسلمانان پیوستن فیزیکی به آنها باشد در این حالت بی معنی و تجمع فیزیکی مردم در چنین جایی هیچ تأثیری ندارد. بدین ترتیب حتما ًپایبند شدن به جماعت مسلمانان و پیوستن به آنها عبارت است از قبول کردن و پایبند شدن مردم به حلال و حرام دین و به اظهار فرمانبرداری آنها برای شرع خدا. هر کس هم چنین کرد- هر جا که باشد- جزو جماعت مسلمین می باشد…

می بینیم که امام شافعی- رحمة الله – تنها حضور فیزیکی کسی را در جایی دلیل پیوستن به جمعیت مسلمانان قرار نداده. بلکه پایبندی و دوستی و دشمنی را بر اساس رضای الله و تبعیت از پیامبرگرامی اسلام- صلی الله علیه وسلم-  دلیل اعتبار قرار داده، به معنی دیگر:هر کس اسلام را مرجعیت خود قرار ندهد به جماعت مسلمانان پیوسته است.. پس معنی جماعت مسلمانان با یک مقدمه شروع می شود و به یک اصل می رسد کهعبارت است از:

اول: معنی قانون اساسی شریعت: یعنی: ضرورت تبعیت از قانون شریعت الله و قبول تمام قواعد و مقرراتی که برای اعتقاد و حلال و حرام وضع نموده اند، قبول کردن دیدگاههای آنان- گرچه میان خود مورد اختلاف بوده باشد مانند مذاهب حنفی و زیدی و جعفری و شافعی و حنفی یا معتزله و سلف – پذیرفته می شود چون تمام اختلاف نظر و دیدگاه آرای آنها در چارچوب شرع می باشد.

دوم: از لحاظ سیاسی: یعنی تبعیت از حاکمیت بر دارالاسلام در غیر معصیت الله که این حاکمیت نیز بر اساس قانون شریعت الله پایه گذاری شده است؛ همچنین دوری از «قتال الفتنه» در برابر حاکمیت که نماینده ی ظاهری جماعت است تا زمانی که کفر آشکار(بواح) ی از آنها سرنزده..

در این صورت: «اهل جماعت» شدن با تبعیت از قوانین شریعت الله در حلال و حرامها و حدود و غیره و با دادن «اطاعت» در غیر معصیت الله به حاکمیت بر دارالاسلام گره خورده است.

شماهائی که در دارالاسلام ایران یا امارت اسلامی افغانستان هستید تا چه حد «آگاهانه» اهل جماعت هستید و از منهج صحیح اهل سنت و جماعت در «اهل جماعت» شدن تبعیت می کنید؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *