عبدالحمید خراسانی سرباز ا. ا. افغانستان: می دانی منافق، ولایت فقیه و کشور اسلامی یعنی چه؟ (۱)

عبدالحمید خراسانی سرباز ا. ا. افغانستان: می دانی منافق، ولایت فقیه و کشور اسلامی یعنی چه؟ (۱)

به قلم: براهندک بلوچ

رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: مَن كانَ يُؤْمِنُ باللَّهِ والْيَومِ الآخِرِ فَلْيَقُلْ خَيْرًا، أوْ لِيصْمُتْ، ومَن كانَ يُؤْمِنُ باللَّهِ والْيَومِ الآخِرِ فَلْيُكْرِمْ جارَهُ، یا در لفظ بخاری: ومَن كانَ يُؤْمِنُ باللَّهِ واليَومِ الآخِرِ فلا يُؤْذِ جارَهُ. [۱] هرکس ایمان به الله و روزقیامت می دارد پس باید که نیک سخن بگوید و یا اینکه باید سکوت نماید، و هرکس ایمان به الله و روزآخرت می دارد باید که همسایه اش را اکرام (و احترام) نماید ( و همسایه اش را اذیت نکند).

با مبنا قرار دادن این سخن رسول الله صلی الله علیه وسلم به بررسی سه اصطلاحی می پردازم که عبدالحمید خراسانی از سربازان ا.ا. افغانستان گفته است: ۱- مسئولین منافق ایران ۲- ایران با ولایت فقیه اهل سنت ایران را سرکوب و از حقوق شهروندی محروم کرده است ۳- در امور داخلی کشورهای اسلامی دست اندازی ها و مداخلات بی جای خود را داشته اند

  1. منافق کسی است که در باطن کافر، و در ظاهر شبیه مسلمین[۲]اظهار ایمان می کند و کفر باطنی خود را پنهان می کند. یعنی زمانی که تو به یکی می گوئی «منافق» یعنی او را تکفیر کرده ای و کافر می دانی و این فرق دارد با مسلمانی که دارای صفاتی از صفات منافقین باشد مثل دروغگوئی یا خلاف وعده و… .

پس ای سرباز: دیدی با جهالت خودت سر از گروه تکفیریها در آوردی و سرت به سنگ خورد؟

  • «ولایت فقیه» در میان شیعیان جعفری همان «ولایت مجتهد» در میان مذاهب مختلف اهل سنت و جماعت است و این ربطی به حقوق شهروندی که ادعایش را داری ندارد. دقت کن:

امام أبو حنيفة رحمه الله در مورد « فَإِنْ كَانُوا في الْقِراءَةِ سَواءً، فَأَعْلَمُهُمْ بِالسُّنَّةِ، » می گوید: در اینجا منظور فقیه ترین و عالم ترین شخص است برای امامت.امام شافعی رحمه الله که در سال ۲۰۴ق در الفقه الاکبر در بحث شروط امامت و رهبری  «دارالاسلام» می گوید: و علم؛ به گونه ای که صلاحیت افتاء داشته باشد و اهل اجتهاد باشد.[۳] قاضى باقلانى (متوفاى ۴۰۳ ه.ق) و قاضى ابویعلى الفراء حنبلی ( متوفای ۴۵۸ق) نیز اجتهاد و علم را یکی از شروط انتخاب رهبر دارالاسلام مى دانند.[۴]

امام الحرمین الجوینی می گوید: از شرایط امام و رهبر این است که از اهل اجتهاد باشد، به گونه ای که در حوادث نیاز به استفتاء دیگران نداشته باشد  و این مورد (داشتن شرط اجتهاد برای رهبر) مورد اتفاق همه است، وهذا متّفق علیه».[۵]  أبو القاسم مكي الرميلي المقدسي می گوید: شرط اجتهاد درباره رهبر مورد اجماع فقها است. و اینکه اکثر رهبران مسلمین بعد از خلفای راشدین غیر مجتهد بوده اند به این دلیل است که اینها تنها با قدرت نظامی به حاکمیت رسیده اند.[۶]   

سید شریف جرجانی ترکستانی که در سال ۸۱۶ق وفات کرده در شرح خود بر کتاب المواقف قاضي عضد الدين الايجي می گوید: جمهور فقها و اهل علم  بر آنند که  اهل امامت و کسی که شایسته و مستحق رهبر شدن دارالاسلام است باید در اصول و فروع مجتهد باشد …. تا توانایی داشته باشد دلایل و حجج الهی را اقامه و شبهات را در عقاید دینی حل کند و در مورد مسائل روز نیازی به فتوای دیگران نداشته باشد و خودش در مورد مسائل روز و نوازل و مستحدثه مستقل باشد.[۷]

پس ای سرباز: دیدی با جهالت خودت در برابر اجماع اهل سنت و جماعت و تمام علمای اسلامی قرار گرفته ای و فریب رسانه های کفار سکولار و دارودسته ی منافقین و جاهلین را خورده ای و در این زمینه هم سرت به سنگ خورد؟


[۱] مسلم۴۷/ بخاری۶۴۷۵/ مَنْ کانَ یُؤْمِنُ بِاللهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ فَلْیَقُلْ خَیْرًا أَوْ لِیصْمُتْ، وَمَنْ کَانَ یُؤْمِنُ بِاللهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ فَلْیُکْرِمْ جَارَهُ، وَمَنْ کَانَ یُؤْمِنُ بِاللهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ فَلْیُکْرِمْ ضَیْفَهُ

[۲]– قاموس قرآن، ج ۷، ص ۹۸

[۳] امام شافعی . فقه الاکبر . ص ۳۹  / و العلم؛ بحیث یصلح ان یکون مفتیا من اهل الاجتهاد

[۴] الاحکام السلطانیه، ص۲۰ و التمهید، ص ۱۸۱.

[۵] الجوینی، عبد الملک بن عبد الله، الإرشاد: ص۴۲۶٫/ وقال: «من شرائط الإمام أنْ یکون من أهل الاجتهاد، بحیث لا یحتاج إلی استفتاء غیره فی الحوادث، وهذا متّفق علیه».

[۶] …مجتهدًا كالقاضي وأولى، بل حكى فيه الإجماع…/  قال: وكون أكثر من ولي أمر الأمة بعد الخلفاء الراشدين غير مجتهد إنما هو لتغلبهم فلا يَرِدْ

[۷] الجمهور علی ان اهل الامامه و مستحقها من هو مجتهد فی الاصول و الفروع لیقوم بامر الدین متمکنا من اقامه الحجج و حل الشبهه فی العقائد الدینیه مستقلابالفتوی فی النوازل و احکام الوقائع نصا و استنباطا لان اهم مقاصد الامه حفظ العقائد و فصل الخصومات و لم یتم ذلک بدون هذا الشرط / الجمهور على أن أهل الإمامة ومستحقها من هو مجتهد في الأصول والفروع …   متمكّناً من إقامة الحجج وحلّ الشبه في العقائد الدينية، مستقلاً بالفتوى في النوازل …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *