عبدالحمید خراسانی سرباز ا. ا. افغانستان: می دانی منافق، ولایت فقیه و کشور اسلامی یعنی چه؟ (۲)
به قلم: براهندک بلوچ
- در معارف اسلامی در مورد سرزمینها و حاکمیتها تنها دو اصطلاح وجود دارد: ۱- دارالاسلام 2- دارالکفر
«قانون و حکم» و «سلطه و حاکمیت» معیار و ملاک تشخیص «دارین» در دنیا می شوند و آنچه که به عنوان خون در رگ حاکمیت جریان پیدا می کند و به آن حیات می دهد «قانون و حکم» است و «قانون و حکم» مناط، ملاک و معیار زیر بنائی جهت تشخیص «دارالاسلام» از «دارالکفر» می شود.
- در این صورت می توانیم بگوئیم : دارالاسلام، خاك و سرزميني است که «قانون اساسی» آن طبق شریعت الله باشد، و قانون الله غالب است، و بر اساس قانون شریعت الله اداره می شود، و اطاعت از اين قوانين آشكار مي گردد، و طبق همين قانون و با پشتوانه ي همين قانون امر به خوبي و نهي از بدي صورت مي گيرد
- و دارالکفر، جامعه ای است که «قانون اساسی» آن بر اساس شریعت الله نباشد و قانون شريعت الله در امور حكومتي، قضايي، آموزش و پرورش، اقتصاد و ديگر جنبه هاي زندگي اجتماعي انسانها كنار گذاشته شده است.
در زیر تنها به چند رای از بزرگان مذهب ابوحنیفه می پردازم . به عنوان مثال:
امام السرخسی حنفی مذهب رحمه الله از بزرگان این مذهب چون امام ابویوسف و امام محمد شیبانی رحمهما الله نقل می کند که دار الاسلام یعنی: هر جائی که در آن حکم اسلام حاکم باشد «وَكُلُّ مَوْضِعٍ كَانَ الظَّاهِرُ فِيهِ حُكْمُ الْإِسْلَامِ[۱] السرخسی رحمه الله در جای دیگری می گوید: و سرزمینی با اجرای احکام و قوانین اسلامی تبدیل می شود به «دارالمسلمین» سرزمین مسلمین [2].
امام الکساني حنفی رحمه الله نیز می گوید: هر «دار» يا به اسلام مضاف می گردد يا به كفر، و دار به اسلام اضافه می شود هنگامی كه در آن احکام اسلام تطبيق شود، و به كفر اضافه می شود هنگامی كه در آن احکام كفر تطبيق شود،… زيرا ظهور اسلام و يا كفربخاطر ظهور احکامشان است . [۳] امام ابن عابدين حنفی مذهب می گوید: دارالحرب تبدیل به دارالاسلام می شود با اجراء کردن احکام اسلامی در آن. [4] امام الكاساني در “بدائع الصّنائع” می گوید: در بین اصحاب ما (یعنی در بین حنفی مذهبها) در اینکه دارالکفر با مسلط شدن احکام اسلام تبدیل به دارالاسلام می شود اختلافی وجود ندارد.[۵]
به این شکل حنفی ها در تعریف دارالکفر هم می گویند: سرزمينی كه در آنجا امر و حکم رئيس كافران جاری می شود و در آنجا مسلمانان از كفار می ترسند، بنابراين دارالکفر آن سرزمينی است كه در آنجا سلطان برای حاكم مسلمان نيست (یعنی حکومت اسلامی وجود ندارد) و غلبه در آنجا برای احکام کفر است. [۶] پس تشخیص «دارالاسلام» از «دارالکفر» چه در عصر نبوت و چه در هر زمانی نیازی به تخصص خاص و حتی نیاز به سواد خواندن و نوشتن خاصی ندارد بلکه تنها نیاز به بیان شریعت و قلب و گوش حق پذیری دارد.
ای سرباز بگو: ایران که در یمن دخالت کرد آیا حکومت علی عبدالله صالح کمونیست، اسلامی و دارالاسلام بود؟ یا حکومت صدام حسین سوسیالیست بعثی اسلامی و دارالاسلام بود؟ یا نکند خیال می کنی حکومت اسرائیل اسلامی و دارالاسلام است که ایران از حماس و جهاد اسلامی و سایر گروههای جهادی حمایت می کند و…؟!
حالا بر می گردیم به سخن رسول الله و باز گوش بده: یا خیر بگو یا سکوت کن و با این سخنانت ایران را که همسایه ی توست اذیت نکن؛ و این را نیز بدان که همین الان هزینه ی این سخنان جاهلانه ی تو را دیگران پرداخت می کنند و اسباب شر شده ای؛ تو سرباز هستی نه مولوی یک مسجد یا مجری یک تلویزیون یا صحاب یک کانال و گروه اینترنتی که هر چه خواستی بگوئی، پس سرباز بمان و نشان بده که افغانستان از حالت قبیله ای و جزایر قدرت به سوی کشور شدن قدم بر می دارد و نظام آن مثل سایر کشورها دارای سلسله مراتب خاص خودش است.
[۱]فَكُلُّ مَوْضِعٍ ظَهَرَ فِيهِ حُكْمُ الشِّرْكِ فَالْقُوَّةُ فِي ذَلِكَ الْمَوْضِعِ لِلْمُشْرِكِينَ فَكَانَتْ دَارَ حَرْبٍ، وَكُلُّ مَوْضِعٍ كَانَ الظَّاهِرُ فِيهِ حُكْمُ الْإِسْلَامِ فَالْقُوَّةُ فِيهِ لِلْمُسْلِمِينَ / ( المبسوط ۱۲-۲۵۸) همچنین نگاه کنید به : “المبسوط” (۱۰/۱۱۴)، و”بدائع الصنائع” للكاساني (۷/ ۱۳۰)، و”المعتمد” لأبي يعلى (۲۶۷)، و”الآداب الشرعية” لابن مفلح (۱/۲۱۲)این مذهب حنفی هاست. /
[۲] (السیر الکبیر ۵/۲۱۹۷) / والدار تصیر دارالمسلمین بإجراء أحکام الإسلام
[۳] (بدائع الصنائع للکاسانی ۹/۴۳۷۵)/ إن كل دار مضافة إما إلی الإسلام وإما إلی الکفر، وإنما تضاف الدار إلی الإسلام إذا طُبقت فيها أحکامه، وتضاف إلی الکفر إذا طبقت فيها أحکامه، كما تقول الجنة دارالسلام والنار دار البوار، لوجود السلامة فی الجنة والبوار فی النار، ولْن ظهور الإسلام أو الکفر بظهور أحکامهما
[۴] الدر المحتار ۴/ ۳۵۶ ) / ودار الحرب تصير دار الإسلام بإجراء أحكام أهل الإسلام فيها»
[۵] “لا خلافَ بين أصحابنا في أنّ دارَ الكفر تصير دارَ إسلامٍ بظهور أحكامِ الإسلام فيها”.
[۶] اصطلاحات الفنون۲/۲۶۵، و المبسوط ۱۰/۱۱۴ / الدار التي يجري فيها أمر رئيس الکافرين ويخاف فيها المسلمون من الکفار، فعلى هذا تکون دار الکفر هي الدار التي لا يکون فيها السلطان والمنعة للحاكم المسلم والغلبة فيها لْحکام الکفر