چرا ۱۲ امامی؟

چرا ۱۲ امامی؟

 به قلم: خالد هورامی

ممکن است عده ای از فرق معروف به اهل سنت و غیره از خود بپرسند که  12 امامی از کجا امده؟ آیا این از اختراعات انسانهاست یا ریشه ی شرعی دارد؟

بدون شک اکثریت قاطع باورها و تأویلات شیعه (نه روافض و غلات) به منابع اسلامی بر می گردد که ممکن است در پاره ای موارد با فرق دیگر تفاوتهائی داشته باشد .روایتهائی  که به ۱۲ امام اشاره شده است و شیعیان ائمه را تا ۱۲ عدد می دانسته اند نیز از این دسته منابع هستند .

در صحیح بخاری به نقل از جابر بن سمره روایت شده است که پیامبر ج فرمود:«یكون اثنا عشر أمیراً»: «[پس از من] دوازده فرمانروا خواهند بود.» آنگاه عبارتی فرمود که من آن را [به خوبی] نشنیدم. پدرم گفت: پیامبر در آن هنگام فرمود:«كلهم من قریش»: «همه آن‌ها از قریش هستند.»[۱]

در صحیح مسلم به نقل از جابر آمده است که شنیدم پیامبر فرمود:«لایزال الإسلام عزیزاً إلی إثنی عشر خلیفة»: «اسلام همچنان عزیز و محکم برجا خواهد ماند تا اینکه دوازده خلیفه [و جانشین بر سرکار] بیابند.» سپس عبارتی فرمودند که من آن را نفهمیدم. از پدرم پرسیدم: پیامبر ج پس از آن چه فرمودند؟ پدرم پاسخ داد: پیامبر فرمود:«كلهم من قریش»: «همه آن‌ها از قریش خواهند بود.»[۲]

ابوداود این حدیث را چنین روایت کرده است: «لایزال هذا الدین قائماً حتی یكون علیكم إثنا عشر خلیفة كلهم تجتمع علیهم الأمة»: «این دین همچنان برجا خواهد ماند تا زمانی که دوازده خلیفه بر شما حکومت کند، که امت [اسلامی] درباره [خلافت] همه آن‌ها اتفاق و اجماع خواهند داشت.»

در منابع مختلف این حدیث با الفاظ زیر ذکر شده است:

  • «لایزال هذا الأمر صالحاً حتی یكون إثنا عشر أمیراً»[۳]
  • «لایزال هذا الأمر ماضیاً حتی یقوم إثنا عشر أمیراً»[۴]
  • «لایزال هذا الأمر قائماً حتی یمضی إثنا عشر أمیراً»[۵]
  • «إن هذا الدین لایزال عزیزاً إلی إثنی عشر خلیفة»[۶]
  • «لایزال الإسلام عزیزاً إلی إثنی عشر خلیفة»[۷]
  • «لایزال هذا الدین عزیزاً إلی إثنی عشر خلیفة»[۸]
  • «لایزال هذا الدین منیعاً إلی إثنی عشر خلیفةً»[۹]
  • «لایزال هذا الدین عزیزاً أوقال لایزال الناس بخیر[۱۰] إلی إثنی عشر خلیفة»[۱۱]
  • –         «لایزال هذا الأمر عزیزاً منیعاً ینصرون علی من ناواهم علیه إلی إثنی عشر خلیفة»[۱۲]
  • «لایزال هذا الأمرمواتی أو مقارباً حتی یقوم إثنا عشر خلیفة كلهم من قریش»[۱۳]
  • «لایزال هذا الأمر في مسكة وفی علیاء حتی یملك إثنا عشر من قریش»[۱۴]
  • «لایزال هذا الأمة مستقیم أمرها حتی یكون إثنا عشر خلیفة»[۱۵]
  • «لایزال أمر هذه الأمة هادئاً علی من ناوأها حتی یكون علیكم إثنا عشر أمیرا»[۱۶]
  • «لایزال أمر هذه الأمة ظاهراً حتی یقوم إثنا عشر خلیفة»[۱۷]
  • «لایزال هذا الدین ظاهراً علی من ناوأه لایضره مخالف ولامفارق حتی یمضی من أمّتی إثنا عشر أمیراً كلهم من قریش»[۱۸]
  • «لایزال هذا الأمر ظاهراً علی من ناوأه ولایضره مخالف ولامفارق یمضی إثنا عشر خلیفة من قریش»[۱۹]
  • «لن یزال هذا الدین عزیزاً منیعاً ظاهراً علی من ناوأه لایضره من فارقه أوخالفه حتی یملك إثنا عشر كلهم من قریش»[۲۰]
  • «لایزال أمر هذا الأمّة ظاهراً حتی یقوم إثنا عشر خلیفة»[۲۱]

در این روایتها به خلفاء و امیرانی اشاره شده است که از قریش هستند. و عده ای بر این باورند که تا پایان حکومت این حاکمان یا در سایه حکومت آن‌ها اسلام دارای عزت و افتخار خواهد بود. در منابع شیعیان ۱۲ امامی نیز آمده است:

  • شیخ مفید به نقل از امام جعفر صادق نقل می‌کند که فرمود: «قائم خروج نمی‌کند تا اینکه قبل از او دوازده نفر از بنی‌هاشم که هر کدام مردم را به سوی خود فرامی‌خواند، خارج شوند.»[۲۲]
  • طوسی[۲۳] و مجلسی[۲۴] می‌نویسند: «امام صادق  گفت: «قائم قیام نمی‌کند تا اینکه دوازده تن از بنی‌هاشم که هر یک مردم را به سوی خود فرامی‌خواند خارج شوند.»
  • از امام محمدباقر  به نقل از جابر بن عبدالله انصاری روایت شده است که گفت: بر فاطمه  وارد شدم در حالی که در دستش لوحی بود و در آن نام‌های اوصیا که از فرزندان او بودند نوشته شده بود. من آن‌ها را شمردم دوازده نفر بودند که آخرینشان قائم  بود. سه تن از آن‌ها علی و سه نفر هم محمد نام داشتند.
  • کلینی در (الكافی) با سندی که مجلسی آن را صحیح دانسته است به نقل از أبی هارون به روایت از ابی‌سعید خدری نقل می‌کند که: زمانی که ابوبکر از دنیا رفت و عمر جانشین او شد من حاضر بود. تا اینکه می‌گوید: امیرالمؤمنین  به او گفت: این امت دوازده امام هدایتگر دارد که از نسل پیامبر ج و نسل من هستند. اما جایگاه پیامبر  در بهشت در بهترین و برترین قسمت آن یعنی جنات عدن است. کسانی که با او در این منزل هستند امین دوازده نفر از نسل او هستند که مادر، مادربزرگ و نسلشان نیز همراه آن‌هاست و کسی با آن‌ها در آن شریک نیست.»[۲۵]
  • کلینی از زراره بن اعین روایت می‌کند که از امام باقر شنیدم که گفت: دوازده امام از نسل پیامبر   هستند و همه آن‌ها محدثانی از نسل رسول خدا   و از فرزندان علی هستند. پیامبر   و علی  هم پدرانشان هستند.[۲۶]
  • از امام محمدباقر  روایت شده است که گفت: پیامبر   فرمود: «إنی وإثنی عشر من ولدی وأنت یا علی رزّ الأرض یعنی اوتادها وجبالها، بنا أوتد الله الأرض أن تسیح بأهلها، فإذا ذهب الإثناعشر من ولدی ساخت الأرض بأهلها ولم ینظروا»: «من به همراه تو ای علی و دوازده تن از فرزندانم، کوه‌ها و ستون‌های زمین هستیم، خداوند به وسیله ما زمین را استوار کرده است تا ساکناشن را فرو نبلعد. هرگاه این دوازده تن از فرزندانم بروند زمین ساکنانش را فرو خواهد بلعید و از آن‌ها چیزی باقی نخواهد ماند[۲۷]
  • از ابوسعید به صورت مرفوع از امام محمدباقر  روایت شده است که گفت: پیامبر  فرموده است: «از میان فرزندانم دوازده نقیب وجود دارند که نجیب، محدّث و دارای فهم هستند، آخرینشان قائم است که بر اساس حقیقت قیام می‌کند و همه دنیا را آنگونه که مملو از ظلم شده است پر از عدل و داد می‌کند.»[۲۸]
  • خزار قمی در کفایه الأثر به نقل از انس بن مالک روایت می‌کند: از پیامبر  درباره حواریون حضرت عیسی  سؤال کردم پیامبر ج فرمود: آن‌ها دوازده نفر از برگزیدگان و یاران خاص او بودند … تا اینکه فرمود: امامان پس از من دوازده تن و از نسل علی و فاطمه هستند و آن‌ها حواریان و یاوران من هستند. درود و سلام خداوند بر آن‌ها باد![۲۹]
  • خزار قمی به نقل از جناده بن أبی أمیه روایت می‌کند که گفت: بر حسن بن علی بن ابیطالب  در بیماری وفاتش وارد شدم. تا اینکه به او گفتم: ای مولای من چه شده است چرا خودتان را معالجه نمی‌کنید؟ امام گفت: ای عبدالله مرگ را چگونه معالجه کنم؟ گفتم:إنالله وإنا إلیه راجعون. سپس به سوی من رو کرد و گفت: به خدا قسم این امری است که رسول خدا ج آن را به ما واگذار کرده است که دوازده امام از فرزندان علی و فاطمه آن را به دست خواهند آورد. که همه ما یا مسموم خواهیم شد یا به قتل می‌رسیم.[۳۰]

شیخ حسین مدرسی طباطبایی می گوید: سالیان درازی از انتشار حدیث شریف و بسیار مشهور پیامبر ج که در آن به آمدن ۱۲ خلیفه یا ۱۲ امیر قریش مژده می‌دهد سپری شد و در بعضی از نسخه‌ها آمده بود که پس از آن‌ها هرج و مرج شدیدی مردم را فراخواهد گرفت. اهل سنت از آغاز به این حدیث توجه خاصی کردند و آن را نسل به نسل روایت کردند …  شیعیان به علت اعتقادشان به اینکه سلسله امامت تا پایان دنیا ادامه خواهد داشت توقع داشتند تعداد امامان بسیار بیشتر از این باشد. در حقیقت در هیچکدام از کتاب‌های شیعی که در پایان قرن دوم و قرن سوم تألیف شده‌اند یا کتابهایی که قبل از پایان قرن سوم تألیف شده‌اند و از تحریف مصون مانده‌اند، این نکته ذکر نشده است که این حدیث توجه مؤلفان شیعی را به خود جلب کرده باشد یا هیچ کس از میان آن‌ها گمان نمی‌کرده است که این حدیث به آن‌ها ارتباط دارد. بلکه چنین پیداست که درباره این حدیث مشهور تردید داشته‌اند. … بنی‌نوبخت به این حدیث اشاره نکرده‌اند، همچنین به این حقیقت که امامان دوازده نفرند. حتی سعد بن عبدالله اشعری قمی و ابن قبه در آثارشان که در دسترس همگان است به آن اشاره نکرده‌اند. آن‌ها همگی در پایان قرن سوم و همزمان با غیبت صغری زیسته‌اند، تا اینکه می‌گوید: «از میان مؤلفان شیعه اولین کسی که مسأله دوازده امامی‌بودن را مطرح کردند دو محدّث بزرگ شیعه یعنی علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق) و محمد بن یعقوب کلینی بودند که در سال‌های پایانی غیبت صغری زیسته و در همان دوران هم یعنی سال‌های ۳۲۸ و ۳۲۹ ه‍. از دنیا رفته‌اند. علی بن بابویه قمی در مقدمه کتاب (الإمامه والتبصره) می‌گوید که زمانی که برخی از شیعیان معاصر خود را مشاهده کرد که درباره اصول مذهب حق دچار تردید می‌شوند این کتاب را تألیف کرد که در آن بعضی از احادیثی را گرد آورد که تعداد امامان را دقیقاً مشخص می‌نماید تا شیعیان مطمئن شوند که مذهبشان راه مستقیم است. این درحالی است که کلینی در (الكافی) فصلی را به روایاتی اختصاص داده است که در آن تعداد امامان دوازده نفر ذکر شده است. با این وجود این فصل در قسمت مناسبی از کتاب قرار نگرفته است و گمان می‌رود سال‌ها بعد خودمؤلف آن را به کتاب افزوده است.»[۳۱]

عده ای علمای دوران اموی و حتی عباسی سعی نموده اند که نام خلفای مورد نظر در روایات را به ۱۲ نفربرسانند و سعی نموده اند این تعداد را در دوران خود تکمیل کنند، گویی با این  عجله کردنشان موجب تعجیل در برپایی قیامت شده‌اند. دوران بنی امیه و بنی عباس و قرنها پس از آنها سپری شد اما قیامت برپا نشد و صدها رهبر و شاه مثل همان شاهان اموی و عباسی که انها را خلیفه می دانستند نیز آمدند و رفتند . 

کار این علمای بزرگوار به کار عده ای دیگر از علمای بزرگوار در قرون گذشته می ماند که  سعی کرده اند به تناسب حدیثی درباره تبدیل‌شدن امت اسلامی به ۷۳ فرقه ، مسلمانان همان زمان خود را نیز به ۷۳ فرقه تقسیم کنند. حتی افرادی را می‌یابیم که کتابی با نام (۷۳ فرقه) تألیف کردند.[۳۲] در حالی که با فرض صحت این نظر، بعد از آنها دهها فرقه یدیگر پدید امده اند و از ۷۳ فرقه بیشتر شده اند. این عزیزان هر عالمی که صاحب تفسیریا نظری متفاوت با بقیه علما داشت او را صاحب فرقه‌ای خاص می‌دانستند. عجله ی این عزیزان بدون توجه به مفهوم و پیام حدیث، بیشتر به دلیل شناساندن خود به عنوان همان فرقه ی ناجیه و منحرف دانستن مخالفین بوده است .

 روایت ۱۲ خلیفه و امیر نیز این پیام را با خود می رساند که مردم بی جهت عجله می کنند، در حالی که این حدیث صحیح مسلم را می‌خوانند که پیامبر  فرمود:«لایزال الدین قائماً حتی تقوم الساعة أو یكون علیكم إثنا عشر خلیفة كلهم من قریش.»: «این دین همچنان پابرجا می‌ماند تا اینکه قیامت برپا شود یا دوازده خلیفه که همگی از قریش هستند بر شما حکومت کنند.»

یا فرمود:«إن هذا الأمر لاینقضی حتی یمضی فیهم إثنا عشر خلیفة»: «این دین همچنان پابرجا خواهد ماند تا زمانی که در میانشان ۱۲ خلیفه بیایند [و حکومت کنند.]»

پس حدیث به وضوح بیان می‌کند که دوران خلافت این دوازده تن تا روز قیامت ادامه دارد و کسی که دوران خلافت این دوازده تن را به افرادی در بنی امیه یا بنی عباس و ….محدود می‌کند که سپری شده‌اند و نتیجه‌ای برخلاف مفهوم حدیث از آن برداشت کند، ناآگاهانه به امری برخلاف متن حدیث معتقد است.

فرقه ی شیعه ی ۱۲ امامی بر این باور است که ۱۱ امام و خلیفه آمده اند و رفته اند و تنها مهدی موعود مانده است که با آمدن او و ایجاد صلح و امنیت در سراسر دنیا قیامت بر پا خواهد شد .

اما علمای سایر فرق معروف به اهل سنت یا شیعه به جز امامیه اثناعشریه دیدگاهای دیگری دارند. عده ای چون ابن کثیر بر این باورند که: «مفهوم این حدیث بشارت دادن درباره وجود دوازده خلیفه صالح و نیکوکار است که حق را بر پا خواهند داشت و در میان مردم به عدل و داد حکومت خواهند کرد. این به مفهوم توالی و پشت سرهم آمدن آن‌ها نیست. بلکه چهار تن از آن‌ها خلفای راشدین یعنی ابوبکر، عمر، عثمان و علی  هستند. همین در نظر بعضی از علما بی‌تردید عمر بن عبدالعزیز جزو این دوازده تن است. همچنین برخی از حکام بنی عباس نیز چنین‌اند و بی‌تردید قبل از بر پا شدن حکومت آن‌ها، قیامت فرا نخواهد رسید.

از ظاهر حدیث چنین بر می‌آید که مهدی مورد اشاره و بشارت در احادیث وارده نیز جزو آنهاست.[۳۳]

 عده ای دیگر از آنها بر این باورند که خلفاء و امرائی که منظور حدیث است ۴ نفر آنها خلفای راشدین هستند و بقیه هنوز نیامده اند . چون پس از امام علی علیه اسلام ما شاهد حکومت به سبک شورائی و اسلامی آن نبوده ایم و ممکن است در فاصله های زمانی مختلفی این خلفاء و امراء بر اثر اجماع عمومی ناشی از شورای اولی الامر مسلمین بیایند.

  پیامبر فرمود:«تكون النبوّة فیكم ما شاءالله ان تكون ثم یرفعها الله – تعالی -، ثم تكون خلافة علی منهاج النبوة ما شاء الله أن تكون ثم یرفعها الله – تعالی – ثم تكون ملكا عاضاً، فتكون ما شاءالله أن تكون ثم یرفعها الله – تعالی – ثم تكون ملكاً جبریة فیكون ما شاء الله أن یكون ثم یرفعها الله – تعالی – ثم تكون خلافة علی منهاج النبوّة.»: «پیامبری تا زمانی که خداوند بخواهد در میان شما خواهد بود. سپس خداوند آن را به پایان خواهد رساند. پس از آن خلافتی براساس روش پیامبری خواهد بود تا آن زمان که خداوند بخواهد. سپس آن را نیز به پایان خواهد رساند. سپس حکومتی مقتدر بر سر کار خواهد بود. سپس خداوند بساط آن را بر خواهد چید. پس از آن حکومتی استبدادی خواهد بود و تا زمای که خداوند اراده کند ادامه خواهد داشت سپس خداوند به دوره حکومت آن نیز پایان خواهد داد. سپس حکومتی براساس روش پیامبران، بر سر کار خواهد آمد.»[۳۴]

 در این دوران مختلفی که در حدیث بیان شده به مرحله ای تحت عنوان «خلافت براساس روش پیامبران» اشاره شده که ممکن است دارای چندین خلیفه باشد .

در هر صورت باید روشن شده باشد که ۱۲ امامی شدن امری ابداعی و خارج از شریعت نیست بلکه تأویل و اجتهادی از روایات و منابع شرعی می باشد .


[۱] بخاری در کتاب الأحکام باب استخلاف حدیث شماره ۷۲۲۳ آن را روایت کرده است.

[۲] مسلم را در صحیح خود کتاب الإمارة، باب الناس تبع لقریش والخلافة في قریش، حدیث شماره ۱۸۲۱٫

[۳] مسند احمد حدیث شماره (۲۰۹۶۰)، شعیب بن أرونؤوط گفته است: اسناد آن به شرط صحیحن صحیح است.

[۴] مسند احمد حدیث شماره (۲۰۹۶۱) شعیب بن أرنؤوط گفته است: اسناد آن به شرط صحیحین صحیح است.

[۵]المعجم الكبیر، ج ۲، ص ۱۹۷، حدیث شماره (۱۸۰۱).

[۶] مسند احمد، حدیث شماره (۲۰۹۰۹). شعیب ارنؤوط می‌گوید: بنا به شرط مسلم، این حدیث صحیح است و رجال آن مورد اعتماد و ثقه و همان رجال شیخین هستند به جز داود که فقط جزو راویان مسلم است.

[۷] مسند احمد حدیث شماره (۲۰۸۷۰). شعیب ارنؤوط می‌گوید: حدیث صحیحی است و این اسناد به علت وجود (سماک)، حسن است. در المعجم الكبیر طبرانی، ج ۲، ص ۱۹۵ حدیث شماره (۱۷۹۲) آمده و به جای عبارت آخر حدیث لفظ «اثنی عشر خلیفه» ذکر شده است.

[۸] ابوداود در کتاب (الفتن) حدیث شماره (۴۲۸۰) آن را روایت کرده است و آلبانی آن را صحیح می‌داند.

[۹] مسلم در کتاب (الإماره) باب الناس تبع لقریش و الخلافة فی قریش، حدیث شماره ۱۸۲٫

[۱۰] این تردید از سوی ابن عبدالصمد است که یکی از راویان حدیث بوده است.

[۱۱]مسند احمد، حدیث شماره (۲۰۹۶۲)، شعیب ارنؤوط می‌گوید: اسناد آن براساس شرط مسلم صحیح است و رجال ثقه و مورد اعتماد آن همان راویان شیخین هستند با این تفاوت که ابوجعفر رازی فقط راوی مسلم است.

[۱۲] مسند احمد، حدیث شماره (۲۰۹۶۴) شعیب ارنؤوط می‌گوید: اسناد آن به شرط شیخین، صحیح است.

[۱۳] مسند احمد، حدیث شماره (۲۱۰۷۱) شعیب ارنؤوط می‌گوید: این حدیث صحیح است.

[۱۴] معجم أوسط، ج ۲، ص ۱۱۵، حدیث شماره ۱۴۳۰٫

[۱۵] معجم کبیر، ج ۲، ص ۱۹۶، حدیث شماره ۱۷۹۸٫

[۱۶] معجم کبیر، ج ۲، ص ۱۹۷، حدیث شماره ۱۸۰۰٫

[۱۷] المستدرک، ج ۳، ص ۷۱۵، حدیث شماره ۶۵۸۶٫

[۱۸] مسند احمد، حدیث شماره (۲۰۸۷۳) شعیب ارنؤوط می‌گوید: این حدیث به علت ضعف مجالد، ضعیف است.

[۱۹] معجم‌ کبیر، طبرانی، ج ۲، ص ۱۹۶، حدیث شماره (۱۷۹۶).

[۲۰] مسند احمد، حدیث شماره (۲۰۹۴۳)، شعیب ارنؤوط می‌گوید: این حدیث به علت ضعف مجالد ضعیف است.

[۲۱] المستدرک، ج ۳، ص ۷۱۵، حدیث شماره (۶۵۸۶).

[۲۲]  الإرشاد ، ج ۲، ص ۳۷۲

[۲۳] (الغیبه)، ص ۴۳۷

[۲۴] در ج ۵۲، ص ۲۰۹ بحار الأنوار

[۲۵]اصول کافی، ج ۱، ص ۵۳۲ و ۵۳۲، کتاب الحجة، باب آنچه درباره امامان دوازده‌گانه و نص بر آن‌ها آمده است، حدیث شماره (۸) و الغیبة طوسی، ص ۱۵۳ و ۱۵۴٫

[۲۶] اصول کافی، ج ۱، ص ۵۳۱، کتاب الحجة، باب (ما جاء في الإثنی عشرو النص علیهم)، حدیث شماره (۷) و (۱۴).

[۲۷] اصول كافی، ج ۱، ص ۵۳۴،كتاب الحجة، باب ما جاء في الإثنی عشر والنص علیهم، حدیث شماره ۱۷٫

[۲۸] اصول كافی، ج ۱، ص۵۳۴،كتاب الحجة، باب ما جاء في الإثنی عشر والنص علیهم، حدیث شماره ۱۸٫

[۲۹]كفایة الأثر، ص ۶۸-۶۹٫

[۳۰]منهاج الصالحین، وحید خراسانی، ج ۱، ص ۳۴۱، مبحث شهادت امام حسن به نقل از كفایة الأثر خزار قمی، ص ۲۲۷٫

[۳۱]تطور المبانی الفكریة للتشیع في القرون الثلاثة الأولی، ص ۱۵۶، ۱۶۲٫

[۳۲] از جمله آن‌ها ابومحمد یمنی از علمای قرن چهارم هجری بود که فرقه‌های موردنظر حدیث را براساس نام فرقه‌های معاصر خود تعیین کرده بود!

[۳۳] تفسیر ابن کثیر، ج ۲ ص ۳۴

[۳۴] مسند احمد، حدیث شماره ۱۸۴۳۰ شعیب ارنؤوط می‌گوید: اسناد آن (حسن) است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *