با «اهل جماعت» شدن دشمن اصلی را بشناسیم و…
به قلم: براهندک بلوچ
مارتین لوتر در کتاب «دربارهی یهودیان و دروغهای آنان» بیان میکند: یهودیان به سبب انکار عیسی کافر هستند. و در کتاب دیگرش میگوید: یهودیان دیگر قوم برگزیده خدا نیستند و بلکه قوم شیطان هستند. کنیسهها بایستی سوزانده شوند، کتابهای دینی یهودیان نابود شود، جلوی درس دادن خاخامها گرفته شود و اموال و خانههای آنان غارت گردد. [۱]
در برابر این نگرش می بینیم که یهودیان که در تمام کشورهای نصرانی در اقلیت بودند به سوی سکولاریسم و بورژوازی و گاه مثل کارل مارکس و دیگران به سوی ماتریالیسم و آتئیسم و کمونیسم دعوت می کردند تا به این شکل فشار جامعه ی نصرانی را از دوش خود بردارند. البته زمینه های عقیدتی برای گرایش یهودی ها به سرمایه داری وجود داشت: نخست خود را قوم برگزیده دانسته و خود را طلایه داران سیطره بر جهان میدانند، و در کنار این مسئله متکی بر برده و نجس بودن غیر یهودند. نکته دیگر اینست که با منش سرمایهدارانه سعی در تطبیق دوگانهی ارباب- برده یا ارباب-کارگر دارند. این خوی آنان، باعث جنبش حرکتیشان به سمت قدرت طلبی در بُعد جهانی شده است.[۲]
هم اکنون که سکولاریسم چهرهی غالبیت حکومتهای تحت امر سازمان ملل است، نشان داده است که رایت جنگ، بین کفار اهل کتاب با اسلام نیست، بلکه جنگیست بین دین سکولاریسم با دین اسلام، به عبارتی نه جنگی یهودی – صلیبی با اسلام! بلکه جنگ سکولاریسم با غیر سکولاریسم است.
هم اکنون کفار سکولار جهانی نیز احزابی سکولار با رهبرانی تماماً وابسته و مقلد بر مسلمین تحمیل کرده اند تا تز( این احزاب سکولار) را با آنتی تز(اسلام) درگیر کنند، و نتیجه مطلوب سنتز (حاکمیت کفار سکولار جهانی) حاصل گردد. یعنی حمایت از احزاب سکولار بومی و پذیرفتن نوکری برایشان، برای ایجاد جهان دو قطبی، قطب سکولاریسم در برابر قطب اسلام.
کفار سکولار جهانی با این سیاست به قول ضرب المثل: سر مار را با دشمن بکوب! قطب اسلام را با دو حربه تضعیف کند: حربهی نوکری تحت لوای احزاب سکولار ملی گرا و سوسیالیست و روبرو کردن مستقیم این مزدوران سکولار با اسلام، و حربهی گسترش سکولاریسم و پرورش عقاید و فرهنگ و هویت سکولاریستی در میان عوام مسلمین؛ این مسیری است که سکولاریسم جهانی در دو بخش جنگ روانی و مسلحانه در پیش گرفته است.
البته این را نیز در نظر داشته باشیم که احزاب مختلف سکولار هرگز یکدست نیستند و دیده می شود که سکولاریستهایی وجود دارند که پاره ای از عبادات شخصی را بر اساس یهودیت انجام می دهند یا بر اساس نصرانیت یا بر اساس زرتشتی گری و صابئی گری و یا بر اساس یکی از مذاهب اسلامی؛ به همین دلیل در بین خودشان نیز به دلیل همین اختلافات جزئی اختلاف درست می شود.
از این رو می بینید که اختلافات بلوک شرق ارتدکس-لیبرال روسیه هر روز بیشتر از بلوک کاتولیک-لیبرال غرب رُخ می نماید و رقابت قدرت را به نمایش میگذارند تا یکی بر دیگر چیره گردد و منافع و سیادت بیشتری را کسب کنند.
با آنکه تمامی این جریانات در برابر قطب اسلام به ظاهر خود را متحد نشان میدهند. لکن همانطور که آفریدگارمان میفرماید: تَحْسَبُهُمْ جَمِيعًا وَقُلُوبُهُمْ شَتَّىٰ ۚ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَعْقِلُونَ [حشر: ۱٤]؛ ، شما آنها را جمع و متّفق میپندارید در صورتی که دلهاشان سخت متفرق است، زیرا آن قوم دارای فهم و عقل نیستند.
مسلمانان در میان این گرگهای سکولار بایستی زیرکانه عمل کنند و در همان قدم اول «اهل جماعت» شوند و اجازه ندهند مذهب شیعی یا حنفی یا مالکی و غیره حاکمیت مانع از «اهل جماعت» شدن آنها شود. در این میان مرجئههای منتسب به اسلام و بخصوص طیف نجدیت درباری جامیون و مدخلیها در مناطق مسلمان نشین رسالت تطهیر حکام دست نشانده و واجب الاطاعه بودن اوامر این حکام را برعهده گرفتهاند. همچنانکه سازمان cia در مقالهای رسمی، اسم ربیع بن هادی المدخلی را به عنوان عنصری برای مقابله با مخالفان این حکام نام میبرد،[۳] مسلمان در این میان باید هشیار باشد که توسط رسانهها جای خوب و بد را برایشان تغییر ندهند، و حول اسلام و جماعت متحد گردند و اهل جماعت شوند.
راه حل امت در وحدت پیرامون جماعت و اهل جماعت شدن است، راه حل در جماعت شدن تحت لوای رهبر و حاکم واحده است، راه حل در تغییر ندادن حقیقت نبرد به سمت و سوهای قومیتی و مذهبی است. پس بیایید بیدار باشیم و درست قدم برداریم.
[۱] دربارهی نام و نسل مقدس مسیح Vom Schem Hamphoras ، صـ۱۲٤
[۲] الکنز المرصود فی قواعد التلمود، روهلنج و شارل لوران، الطبعة الاولی؛ صـ ٦٦
[۳] لینک سند (https://i.imgur.com/pHbidah.jpg)