احزاب سکولار کمپ نشین و فاصولیاخور کُرد ایرانی در مسیر دارودسته ی رجوی
به قلم: کیوان مریوانی
اگر به تاریخ احزاب سکولار در سرزمینهای اسلامی و بخصوص در میان کوردها نگاه کنیم به دلیل بیگانه بودن با عقاید و فرهنگ اسلامی مردم و در کل به دلیل بی ریشه بودن متوجه یک ویژگی مشترک در میان آنها می شویم: وابستگی به قدرتهای سکولاریستی جهانی و منطقه ای جهت حفظ بقاء و جنگ با مردم مسلمان خودشان.
اولین حزب سکولار در میان کُردها توسط شخصی به نام قاضی محمد گرجستانی الاصل در شهر مهاباد و به دستور استالین گرجستانی الاصل رهبر اتحاد جماهیر شوروی سابق درست شد.
قبلاً کوردها جهت مبارزه با پهلوی های سکولار جماعتی اسلامی تحت عنوان جمعیت احیای کُردستان یا جمعیت احیای کُرد (به کُردی: کۆمهڵهی ژیانهوهی کوردستان) با نام مخفف «ک.ژ.ک» یا «ژِ.کاف» با زیر بنای عقاید اسلامی و قرآن محوری داشتند که توسط جریان نفوذی کمونیستی و وابسته ی به شوروی قاضی محمد نابود شد، کاری که نه رژیم پهلوی توانست انجام بدهد و نه اشغالگران انگلیسی و روسی در منطقه.
اما جالب است بدانید که همین قاضی محمد که قبلاً نوکر شاه پهلوی و رئیس سازمان شیر و خورشید در مهاباد و بعدها جهت تحمیل خودش بر مردم مسلمان نوکر شوروی ها شد به دنبال توافق حکومت سکولار پهلوی ها با شوروی ها فروخته شد و بعد از عقبنشینی ارتش شوروی از خاک ایران قاضی محمد تنها ماند و چون توسط علمای منطقه مثل مُلاخلیل تکفیر شده بود و پایگاه مردمی هم نداشتند در کمال تنهائی توسط دادگاه محلی به اتهام مزدوری برای ارتش اشغالگر شوروی محکوم و در میدان چوارچرا شهر مهاباد اعدام شد.
به دنبال آن، اعضای برجسته ی این حزب یا مثل قاسملو در حزب کمونیستی توده ایران عضو شدند و بعدها کارمند رژیم سکولار و بعثی صدام حسین شدند و یا در ابتدای انقلاب ۱۳۵۷ ایران در احزاب چپ و کمونیستی بومی و غیر بومی عضو شدند و در نهایت همگی با پس زمینه هایی از سوسیالیسم و حکومت کارگری و … به دامان صدام حسین سکولار رفتند و همگی تا زمانی که صدام حسین بر علیه ایران جنگید آنها هم بر علیه خاک و وطن و مردم خود در کنار این اشغالگر بیگانه جنگیدند.
بعد از نابودی صدام حسین اینها اربابان جدیدی برای ضدیت با ایران و مردم مسلمان کُرد پیدا کردند از آمریکا و انگلیس و سایر اعضای ناتو بگیر تا رژیم فاسد آل سعود و ترکیه و غیره، اما عمر مزدور و کارائی مزدور تا جائی است که برای اربابانش سودی داشته باشد و زمانی که کار اربابان تمام شد به شیوه های مختلفی یا مورد معامله قرار می گیرد یا مثل دستمال توالت دور ریخته می شود تا هر چه برسرش می آید بیاید.
نمونه ی بزرگتر از این احزاب سکولار و دست نشانده ی کُرستان ایران که در میان کُردهای عراقی به فاصولیاخور (لوبیاخور) مشهور شده اند دارودسته ی سکولار رجوی است که با آنهمه دبدبه و کبکبه و سروصدا و با آنهمه مزدوری برای صدام حسین و تمام دشمنان ملت ایران ابتدا در کمپهای اشرف در عراق مورد حمله قرار گرفت و بعد به غرب عراق در مرز اردن فراری داده شدند و در مرحله ی سوم کلاً از عراق دور ریخته شدند، هم اکنون احزاب سکولار و تماماً مزدور و خائن کُردستان ایران هم در پی توافقات امنیتی حکومت دست نشانده و فاسد بارزانی و حکومت عراق و تهران در همین مسیر قرار گرفته اند.
بگذار بار دیگر، این خائنین برای کم هوشترین فرد جامعه درس عبرتی باشند که بدانند این سرانجام حتمی تمام افرادی است که به دین و خاک و ناموسش برای خدمت به بیگانگان دچار خیانت می شوند و به تحریکات دشمنان ملت به منافع ملت خود ضربه می زنند.