«السُّنة» و «أَهْلُ السُّنَّةِ» بودن و «الجَمَاعَة» و «أَهْلُ الجَمَاعَة» بودن، احکام و وظایف (پاسخ به سوالات)
س۳۱: شما می گوئید به دارالاسلام ایران مهاجرت کنید و غیره، بابا نگاه کن با کارگرهای افغانی و کسانی که قاچاقی وارد خاکش می شوند چگونه برخوردی دارد؟ درست است که بهتر از عربستان و ترکیه است اما بدتر از آلمان و انگلیس و اروپا با مهاجرین برخورد می کند؛ در عربستان پولی که از مهاجرین قانونی می گیرد بسیار بیشتر از جزیه ای است که اسلام از کفار می گیرد.
ج: شما ابتدا باید بدانید که این مهاجرین، ایران را چه می نامند؟ و چه واکنشی در برابر آن دارند؟ ایران را دارالاسلام می نامند که هجرت به آن واجب است و وظایف خودشان در برابر این دارالاسلام را انجام می دهند؟ یا، نه، همچون جایی بیگانه برای کار کردن به آن نگاه می کنند مثل اروپا و غیره؟
مشکل اصلی در نگاه شما به دارالاسلام است و دارالاسلام متناسب با نگاه شما واکنش نشان می دهد. دارالاسلام را تنها جایی برای کارکردن می دانی؟ خوب: مثل کارگر با شما برخورد می کند حالا در ایرانی که اینهمه غلاة شیعه در آن وجود دارند «در مواردی» ممکن است کارفرمایان به دلیل خارج بودن این کارگران قاچاقی از قانون کار، با تبعیض از سایر کارگران مهاجر موجود مدرکدار و یا کارگران ایرانی برخورد کنند ؛ اما این نیز بدانید که در کشورهای سکولار هم تا زمانی که مدارک شما تکمیل نشده باشد و به عنوان یک شهروند عادی پذیرفته نشده باشید در امور کاری و سایر خدمات اجتماعی با شما مثل شهروندان عادی برخورد نمی شود و با کارگران قاچاقی برخوردی برابر ندارند و کلاً کار کارگران غیر قانونی در این کشورهای سکولار غیر قانونی است، مثلاً در آلمان به کاراین کارگران غیر قانونی می گویند «کار سیاه» و جرم اقتصادی محسوب می شود و غیر قانونی است و اگر دستگیر شوند مجازات می شوند؛ در انگلیس هم کار مهاجرین غیر قانونی یک جرم است و چنانچه دستگیر شوند علاوه بر پرداخت جریمه باید ۶ ماه هم در زندان بمانند و حتی ممکن است درآمد ناشی از کار غیرقانونی آنها هم توسط پلیس ضبط شود.
در کل انتظار ما از دارالاسلام در اجرای عدالت کاری و سایر موارد بسیاری بیشتر از دارالکفرهای سکولار است و در اینجا هدف ما بررسی و مقایسه ی شرایط کاری در دارالاسلام و دارالکفر نیست بلکه بیان این ۳ نکته ی مهم است:
- نگاه شما به دارالاسلام چگونه است؟ متناسب با این نگاه خودت هم از دارالاسلام انتظار داشته باش؛ اگر اهل جماعت شده ای انتظار داشته باش مثل اهل جماعت با شما برخورد شود.
- ۲- حکومتهای بدیل اضطراری اسلامی تا زمانی که به حکومت اسلامی بر منهاج نبوت ارتقاء پیدا نکرده اند و تکامل نیافته اند قطعاً در آنها نواقصی وجود دارد و ما دارالاسلام را با این نواقصش پذیرفته ایم همچنانکه دوستانمان را نیز با همین نواقصی که دارند پذیرفته ایم.
- با تمام این احوالات میزان امنیت و آزادی های شرعی شما در عمل به مذهب خودتان در دارالاسلام بسیار بیشتر از دارالکفرهای سکولار اصلی است و حتی میزان امنیت درونی و آزادی های شرعی شما به عنوان یک شهروند عادی ( نه مجاهدی شریعت گرا) در دارالکفرهای طاری هم بسیار بیشتر از دارالکفرهای سکولار اصلی است.
شما به محض ورود به دارالکفرهای سکولار تعهد می دهی به دادن ۴ معنی و مفهوم دین اسلام و مذهبت به دین سکولاریسم و تعهد می دهی که ۱- قدرت حاکمیت ۲- قوانین و برنامه های حکومتی و اجتماعی و عمومی سکولاریستها را اطاعت کنی و فرمانبردار باشی و در مجازات و پاداش هم تابع این قوانین و توسط این حاکمیت سکولاریستی باشی؛ در این کشورهای سکولار شما اگر ۱- آگاهانه ۲- عمداً ۳- به میل خودت و اختیاری به این کشورهای سکولار رفته باشی و توان هجرت از این کشورهای سکولار داشته باشی اما هجرت نکنی یکی از این سکولاریستها شده ای.
دارالاسلام ایران هم چنین توقعی از مهاجرین دارد؛ حتی در زمان حاکمیت رسول الله صلی الله علیه وسلم بر دارالاسلام می بینیم که چنین توقعی از مهاجرین وجود دارد و از زنهای مهاجر آزمایش گرفته می شود که برای چه هجرت کرده اند و در صورت قبولی در امتحان، پذیرفته می شدند که الله تعالی می فرماید: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا جَاءَكُمُ الْمُؤْمِنَاتُ مُهَاجِرَاتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ ۖ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِهِنَّ ۖ فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِنَاتٍ فَلَا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْكُفَّارِ ۖ (ممتحنه/۱۰) ای مؤمنان ! هنگامی که زنان مؤمن به سوی شما مهاجرت کردند، ایشان را امتحان کنید – الله از ایمان آنان آگاهتر است (تا شما) – هرگاه ایشان را مؤمن یافتید، آنان را به سوی کافران برنگردانید.
زمانی که شخص مهاجر از این آزمون موفق بیرون آمد «اهل جماعت» می شود و مثل یکی از شهروندان دارالاسلام و یکی از «اهل جماعت» با او معامله می شود اما این به معنی پایان مشکلات در بخش اجرای قوانین حاکم بر دارالاسلام و نبود مسئول اجرائی فاسد و ظالم و حتی عدم نقص و عیب و ایراد در قوانین اجرائی نیست بخصوص در حکومتهای بدیل اضطراری اسلامی؛ بلکه به معنی تساوی حقوقی چنین مهاجری با سایر شهروندان دارالاسلام و«اهل جماعت» است.
فراری های جماعت انصارالاسلام هورامان غربی که بعد از حملات مشترک آمریکا و ناتو و احزاب سکولار و مرتد کُردستان و خیانت دارودسته ی منافقینی چون گروه علی باپیر و غیره بالاجبار وارد ایران شده بودند مثل تمام نجدیت، شیعیان را مثل صوفی ها مشرک و طبعاً بدتر از یهود و نصارا و مجوس و صابئین می دانستند و بدتر از آن اینکه کفار سکولار (مشرک) جهانی را که به آنها حمله کرده و مسبب آنهمه فجایع شده اند را در جایگاه کفار اهل کتاب قرار می دهند و طبعاً بهتر از مشرکین و قابل تحمل تر از مشرکین؛ به همین دلیل این برادران نجدی ما تنها منتظر فرصت و کسب قدرتی بودند که بتوانند ضرباتی را بر ایران وارد کنند که در پادگان و پاسگاههای سنندج و غیره هم چنین ضرباتی را وارد کردند و عده ای را کشتند. اینها اکثراً به محض رفع ضرورت و ضعفشان و در فرصت مناسب به اعتماد ایران چه در داخل ایران و چه در عراق خیانت کرده اند.
احزاب شیعه افغانستان هم در برابر امارت اسلامی عمر سوم همینگونه بودند و به محض کسب قدرت و فرصت مناسب از همین سیاست ضد اسلامی در خلق انواع جنایات نسبت به حنفی های افغانستان مثل رقص مرده و بریدن پستان زنان و کوبیدن میخ بر سر و … نقش آفرینی کرده اند و جنایات صفوی ها را زنده کردند.
امروزه تفکر غالب بر حنفی ها و شافعی ها و حنبلی ها و مالکی ها و جعفری ها و … در ایران و افغانستان و حتی سایر مکانها در مورد دارالاسلام، عقیدتی و شرعی و منهجی و بر اساس مذهبی نیست که خودشان ادعای پیروی از آن را دارند، و صرفنظر از شعارهائی که می دهند، «اهل جماعت» نیستند؛ بلکه اهل الفرقه و حزب بازی هستند که مثل توپ فوتبال توسط احزاب مختلف سکولاریستی و دارودسته ی منافقین ضرار ساز و حتی کشورهای سکولار جهانی و منطقه ای به بازی گرفته شده اند، و حاکمیت بر جماعت هم به آنها اعتماد ندارد و حاکمیت با قدرت و زور حکومتی اینها را مدیریت می کند و حاکمیت در برخورد با پیروان این مذاهب مخالف دقیقاً از همان سیاست مدیریتی پیروی می کند که باید در برابر دارودسته ی منافقین در پیش گرفته شود.
پس این مهم است که نگاه شرعی و عقیدتی شما نسبت به دارالاسلام و «اهل جماعت» شدن چگونه است و بر اساس همین نگاه و عقیده ای که داری انتظارات خودت از دارالاسلام را بیان کنی و حتی به نقد عملکرد دارالاسلام بپردازی؛ ابتدا همچون امام احمد بن حنبل و شافعی و ابوحنیفه و مالک و جعفر صادق و دیگر ائمه به صورت عقیدتی و منهجی «اهل جماعت» شو و دیدگاهت در مورد دارالاسلام را بر اساس مذهبی که داری اصلاح کن، بعد مثل همین بزرگواران در تمام سطوح حکومتی و فردی وارد فریضه ی امر به معروف و نهی از منکر شو و باذن الله انتظار اصلاح هم داشته باش.