نظر مراجع تقلید شیعه در مورد تصوف و اهل تصوف  و شرکت در مجالس آنها چه هست؟

نظر مراجع تقلید شیعه در مورد تصوف و اهل تصوف  و شرکت در مجالس آنها چه هست؟

به قلم: شیعه علی

ج: قرار بود در ایران فیلمی درباره شمس تبریزی -و ضرورتاً مولوی- ساخته شود. عده‌ای از طلاب حوزه علمیه قم از آیت‌الله مکارم شیرازی و آیت‌الله نوری همدانی خواستند تا تکلیف شرعی فیلم‌سازی درباره این فرقه را روشن سازند. پاسخ این دو به شرح زیر است:

مکارم شیرازی: «با توجه به اینکه این کار سبب ترویج فرقه ضالّه صوفیه می‌شود، شرعاً جایز نیست و باید از آن خودداری کرد.»

نوری همدانی: «این دونفر نامبرده از اعیان صوفیه می‌باشند و ما برای این مطلب مدارک مقتضی از کتاب‌های خودشان داریم. اساساً فرقه صوفیه یکی از فرقه‌های ضاله و مضله می‌باشند که با تشکیلات قطب‌سازی و مرشد بازی به جنگ اسلام ناب که اسلام قرآن و اهل بیت است آمده‌اند و حضرت صادق درباره صوفیه فرموده‌اند انهم اعدائنا یعنی آنها دشمنان ما هستند. ترویج آنها به هر شکلی باشد جایز نمی‌باشد و حرام است.»

از مراجع مختلف شیعه هم سوال می شود که می توان در برنامه ها و تجمعات آنها حضور داشت؟ نگاه شرع مقدس به این ماجرا چگونه است؟

پاسخ  چند مرجع مطرح میان شیعیان جعفری به این سوال، چنین است:

  • آیت الله  سیستانی :جایز نیست.
  • آیت الله مکارم شیرازی :عموم فرق صوفیه دارای انحرافاتی هستند. از آنها و مجالس و محافلشان اجتناب کنید.
  • آیت‌الله  فاضل لنکرانی : عبادتگاه مسلمان مسجد است و رفتن به خانقاه اگر بر این باشد که گمان کند آنجا خصوصیت و شرافتی بر سایر امکنه دارد، صحیح نیست بلکه اگر به این عنوان بروند که آنجا شرعا پایگاه ذکر و مدح و منقبت است حرام می‌باشد. لذا بر عموم مسلمانان است که برای امور عبادی، ‌مذهبی و اعیاد موالید ائمه در مساجد اجتماع کنند که «انما یعمر مساجد الله من آمن بالله» و شما هم در مقابله با این حرکت طبق شرایط و مراحل امر به معروف و نهی از منکر عمل کنید.
  • آیت الله  بهجت :جایز نیست.
  • آیت‌آلله نوری همدانی:شرکت در مجالس ذکر و دعای فرقه‌های صوفیه و کمک مادی و معنوی در ساخت و عمران اماکن آنها همچون خانقاه و حسینیه و نامهایی از این قبیل که ویژه عبادت این فرقه ساخته می‌شود جایز نیست.
  • آيت الله صافي گلپايگاني:شرکت در اين گونه مجالس، حرام و ترويج بدعت است.

این دیدگاه مراجع شیعه در زمینه مشارکت و همکاری و کمک به اهل تصوف بود. البته فقهای شیعه ی جعفری در طول تاریخ با صوفی های اهل طریقت که شریعت را کنار زده اند سازگاری نداشته اند و اولین ثمرات مبارزات آنها بیرون راندن این صوفیان قزلباش حلولی از حاکمیت (گروه‌های عشایری ترکمن پیرو طریقت صوفیانه صفوی در آناتولی) و دور کردن و قتل عام آنها از زمان سلطان حسین صفوی بود تا به تدریج خودشان در سال ۱۳۵۷ش توانستند در ایران اولین حاکمیت بر اساس شیعیان جعفری را در تاریخ اسلام به وجود بیاورند.

البته شیعیان جعفری میان اهل تصوف با اهل عرفان و زهد فرق گذاشته اند.

چرخش صفویان از تشیع صوفیانه به تشیع فقیهانه با تلاش برای سرکوب قزلباشان همراه شد. (تعامل و تقابل تصوف و تشیع در عصر صفوی، علی‌اکبر تشکری و الهام نقیبی).

در این میان، رویارویی محمدباقر مجلسی (عالم شیعه و صاحب بحار الانوار) با صوفیان، رویارویی فقیه-صوفی را در عصر صفویه به اوج رساند. مجلسی صوفیان را از پایتخت (اصفهان) تبعید کرد، حلقه‌های ذکر و سماع صوفیانه را ممنوع کرد و کار را به جایی رساند که حتی گفتن ذکر “یاهو”‌ قدغن شد.

با این همه، رویارویی فقیه-صوفی نیازمند جهاز نظری بود. از این رو، شاهد موجی از ردیه‌نویسی فقیهان بر صوفیان در عصر صفوی هستیم. رساله‌هایی مانند “سلوة الشيعة” و “تسلية الشيعة” هر دو منسوب به عالِمی به نام میرلوحی،”تحفة الاخيار” و نیز “الفوائد الدینیة فی الرد علی الحکماء و الصوفیة” هر دو از محمدطاهر قمی (امام جمعه قم و فقیهی صاحب نفوذ در دربار صفوی) در زمره این ردیه‌ها است. محمدباقر مجلسی نیز فصلی از کتاب “عین‌الحیوة” خود را به رد صوفیّه اختصاص داد. (رویارویی فقیهان و صوفیان در عصر صفویان، رسول جعفریان، ).

در زمان برآمدن قاجاریه، فقیهان پایگاه منحصربه‌فرد خود در عصر صفوی را کم‌وبیش از دست داده بودند ولی از تندباد حوادث هم جان سالم به در برده بودند. با این حال، در عصر فتحعلی شاه نفوذ آن‌ها دیگر بار رو به گسترش گذاشت. در پی آن، رویارویی فقیه-صوفی نیز بار دیگر بالا گرفت، به ویژه از آن رو ‌که تصوف نیز در ایران دیگر بار دامن‌گستر شده بود. در عصر قاجار نمونه مشهور رویارویی فقیه-صوفی میان فقیهی به نام محمدعلی بهبهانی و صوفیان نعمت اللّهی درگرفت.

محمدعلی بهبهانی، معروف به کرمانشاهی، متولد کربلا و فرزند ارشد محمدباقر وحید بهبهانی فقیه احیاگر مکتب اصولی بود. او عمدتاً پیش پدرش درس فقاهت خواند. محمدعلی بهبهانی در کرمانشاه از چنان نفوذی برخوردار شد که او را می‌توان به تعبیری “ولی فقیه کرمانشاه” به حساب آورد. او رأساً به اجرای حدود شرعی می‌پرداخت و با شکایت او فتحعلی شاه حاکم کرمانشاه را، که مطلوب بهبهانی نبود، کنار گذاشت و حاکمی دلخواه بهبهانی گمارد.

بهبهانی از نفوذ خود برای رویارویی با تصوف سود برد. در نقطه اوج این رویارویی، هنگامی که معصوم علیشاه دکنی (از مشایخ سلسله نعمت اللهی که از هندوستان به ایران آمده بود) به دعوت صوفیان کرمانشاه به این دیار سفر کرد، بهبهانی او را دستگیر و در منزل خود زندانی کرد و از او توبه خواست. پس از خودداری معصوم علیشاه از توبه، بهبهانی فتوای قتل او را صادر کرد و معصوم علیشاه را به قتل رساندند.

محمدعلی بهبهانی همچنین رساله‌ای با عنوان “خیراتیه در ابطال طریقه صوفیه” نگاشت. در مقدمه این رساله، بهبهانی نگرانی خود را از گسترش تصوف در ایران ابراز داشت و از معصوم علیشاه نیز به عنوان فردی دارای “شقاوت” یاد کرد. در همین رساله، بهبهانی به نامه‌ای اشاره می‌کند که فتحعلی شاه برای او فرستاده بود. در این نامه فتحعلی شاه توضیح می‌دهد که از حاکمان ولایت‌ها خواسته هر کس “مذهب متصوّفه” را اختیار کرده است “تنبیه کامل” شود و اموالش میان فقیران تقسیم شود. (خیراتیه در ابطال طریقه صوفیه، آقا محمدعلی بهبهانی کرمانشاهی).

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *