
سکولریزم و دموکراسی کفری و بت ناسیونالیزم و وطنیت(۱)
به قلم: عبدالحسیب هراتی
قابل احترام مومن های ګرامي!
السلام علیکم ورحمه الله وبرکاته!
قسمی که از زمان ها برای مومنان دیموکراسی کفری حاکم شده است، و حقیقی دین اسلام را محکوم ساخته، نسل نوی مسلمان از اسلام حقیقی اګاه نیست، و به رنګ دیموکراسی رنګ شده اند،مثل وطنیت، سکولریسم و دیګر لا دینت ها که این راه کفر برا ایشان اسلام معلوم میشود.
ما برای شما از تمام چیز ها اسلام حقیقی را واضح میکنیم و باز دیموکراسی کفری را که شما بیبنید که این امت در چقدر ګمراهی کلان واقع شده است. همرای ما باشید تا از طرف استاذ عبدالحسیب هراتی به زبانها دری و پشتو به شکل مسلسل نوشته ها نشر مبشود.
ارزومند استیم تا نوسته ها ما را به دقت مکمل بیبنید، و رفیق های دیګر را به درس های مسلسل دعوت کنید، تا مسلمان های مسیر درست خود را تعقیب کند،و از راهای ګمراهی خود را نجات بدهد.
اسلام:-
اسلام به معنی تسلیم شدن و گردن ماندن است’ و به اصطلاح به تمام اوامر الله عزوجل انقیاد و گردن ماندن است.اسلام یک دین جامع است ‘ که از تحریف پاک است’ احکامات اسلام تمام اش اسمانی است’ومسلمان ها تابعداری اسلام را خواهد کرد.و مسلمان در حدود اسلام زندگی خواهد کرد’ اگر یک نفر از این حدود تجاوز میکند’در دین اسلام این نفر مجرم حساب میشود’حتی در بعضی اوقات یک نفر مرتد شمار میشود’و از دین اسلام خارج میشود.
وقت که یک نفر در اسلام داخل میشود باید کلیمه طیبه شهادت خواهد داد. که اکثریت مردم ها به معنی اصلی ‘قرانی و نبوی نه میفامند’تابعداری خواهش را میکند. طلب اسمانی کلمه طیبه که لا اله الا الله
معنی نیست اله مگر یک الله است ‘باز این کلیمه در روشنی قران به دو بخش تقسیم شده است ‘اکر در این دو رکن عمل نه شود یک نفر مسلمان حساب نه میشود.
ارکان کلیمه طیبه:
کلیمه طیبه دو ارکان دارد:
رکن اول: به طاغوت کفر کردن( کفر بالطاغوت)
رکن دوم: به الله عزوجل ایمان( ایمان بالله)
اول کفر بالطاغوت: در کلیمه او لفظ لا اله است که این را نفی میګویند، که مطلب اش به طاغوت کفر کردن است.
طاغوت: لفظ طاغوت از طغیان ګرفته شوده است و به معنی تیر شدن از حد است، و در اصطلاح طاغوت عبارت است از کافر. و کفار بعد از شیطان و در میان انسانها پنج طاغوت یا کافر اصلی است.
شخص با کفر به طاغوت یعنی با کفر به شیطان و سپس با کفر به کفار ۵گانه ی آشکار میان انسانها یعنی: ۱- الَّذِينَ هَادُوا [یهودی ها]۲- وَالصَّابِئِينَ [مندائیان یا ستاره پرستان] ۳- وَالنَّصَارَىٰ [مسیحی ها] ۴- وَالْمَجُوسَ[زرتشتی ها] ۵- وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا [مشرکین= احزاب = سکولاریستها] (حج/۱۷) و بعد، با قبول الله از کانال محمد رسول الله صلی الله علیه وسلم به جای تمام این طاغوتها و اله ها و جاهلیتهایی که توسط این طاغوتها تولید شده اند وارد دین اسلام می شود و به همین سادگی مسلمان می شود؛ که چکیده ی آن می شود: أيُّها النَّاسُ قولوا لا إلَهَ إلَّا اللَّهُ تُفلِحوا.[۱] می شود شهادتین: أشهَدُ أنْ لا إلهَ إلَّا اللهُ، أشهَدُ أنَّ مُحمَّدًا رسولُ اللهِ؛ و با برپا داشتن نماز، این اسلام و مسلمان شدن خودش را نشان می دهد.
دلیل قرانی: فمن یکفر باالطاغوت ویومن بالله فقد استمسک بالعروة الاثقی( سوره البقره) ترجمه: کسانیکه به طاغوت کفر کرد ‘ و بعدا به الله عزوجل ایمان اورند به شکل یقینی زنجیر را محکم گرفته است که بریدن نه دارد.
در ان وقت کلیمه یک نفر درست است که در ابتدا با طاغوت کفر کنند وبعدا با الله عزوجل ایمان داشته باشد.
کسانیکه به قانون که از طرف الله عزوجل نازل شوده است فیصله نهکنند انها کافر است. در این وقت نظام های سیکولر جمهوری و دیموکراسی کفر است به هر مسلمان لازم است که به سیکولریزم و دیموکراسی که طاغوت است کفر کنند.
رکن اول کلیمه کفر است به طاغوتبه مسلمان لاز است که سر این رکن عمل کنند.
کلمه لا اله الا الله هیچ وقت به یک نفر فایده نمیدهد تا به سیکولریزم و دیموکراسی که طواغیت است کفر نه کنند’
از این سیکولریزم و دیموکراسی دور باشد و به خلاف ان قتال فی سبیل الله کنید.
الله عزوجل میفرماید : فمن یکفر باالطاغوت ویومن بالله فقد استمسک بالعروة الاثقی( سوره البقره)
ترجمه: کسانیکه به طاغوت کفر کرد ‘ و بعدا به الله عزوجل ایمان اورند به شکل یقینی زنجیر را محکم گرفته است که بریدن نه دارد.
الکفر بالطاغوت:
به طاغوت چگونه کفر کنیم؟
به پنج طریقه به طاغوت کفر میشود.
۱: باید به طاغوت کفر گفته شود’ و غیر از الله عزوجل دیگر عقاید و مذاهب را باطل عقیده داشته باشد.
۲: از طاغوت برات خواهد کردی’وهمچنان از طواغیت دور خواهد شودی.
۳: بغض علی طاغوتو طاغوتیان
۴: طاغوتی ها را تکفیر خواهد کردی’و تا هر گونه میشود افکتر باطله طاغوت را واضح و لمیان خواهد کردی.
۵: دشمنی کردن علی طاغوت و طاغوتیان .
الله عزدجل میفرماید.
قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَالَّذِينَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآءُ مِنْكُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ كَفَرْنَا بِكُمْ وَبَدَا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاءُ أَبَدًا حَتَّىٰ تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ إِلَّا قَوْلَ إِبْرَاهِيمَ لِأَبِيهِ لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَكَ وَمَا أَمْلِكُ لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَيْءٍ ۖ رَبَّنَا عَلَيْكَ تَوَكَّلْنَا وَإِلَيْكَ أَنَبْنَا وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ
خلاصه گپ گفته میشود که از ارکان کلیمه معلوم میشود که اصل رکن ‘رکن اول با ظاغوت کفر کردن است’باز به الله عزوحل ایمان.
اگر یگ نفر ایمان به الله عزوجل بیاورد’و باز هم بندکی از طاغوت را میکنندکلیمه ان باطل میشود’اگر که بعضی احکامات اسلام را مثل نماز’روزه’زکات’حج را ادا میکنند’ در اسلام با طاغوت کفر کردن مقدم است به ایمان اوردن به الله عزوجل.
در این زمان اکثریت مردم در این کفر و بندگی طاغوت واقع استند.
بعضی مردم است که از بت کلان که و جمهوریت و دیموکراسی است عبادت گزار ان شوده است و درین نظام وظیفه را انجام میدهد.
در این حالت که بندگی طاغوت را میکنند ‘خون او مال ان در اسلام محفوظ نه میگردند’ خلاصه این شودکه تقاضا کلیمه اول کفر به طاغوت است و در قدم دوم ایمان با الله عزوجل. اول بگوید هم شیطان و هم این پنج کافر را قبول ندارم و به آنها کفر کرده ام و بعد بگوید به الله ایمان دارم.
دیموکراسی:
دیموکراسی کلیمه یونانی است که دیمو به معنی مردم و کراتوس به معنی واکمنی است’ و در اصطلاح به معنی حکومت مردم ‘بالای مردم’ از طرف مردم
از تعریف اش معلوم میشودکه دیموکراسی کفر است.
حکومت مردم به معنی است که نظام را انسانان ها جور خواهد کرد’مگر در اسلام حکومت و نظام از الله عزوجل است ‘حکومت ونظام را الله عزوجل جور کرده است’که تطبیق ان به مومن ها مثل نماز فرض است.
به دیموکراسی توجو زیات است به غربی ها بشتر از دیموکراسی هیچ چیزی دیګر اهمیت نه دارد.
اگر میخواهی که به غربی ها نزدیک تر باشید به دیموکراسی ایمان بیاورید’و مردمکه به دیموکراسی کفر میکنند انها دشمن غربی ها است.
فقر اول دیموکراسی حکومت مردم است’که این فقره بلکل مخالف دین اسلام و مخالف نظام اسلام است ‘
الله عزوجل در قرانکریم میفرماید: إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ..(۶۷ ایة)(سورةیوسف) ترجمه: به تحقیق حکم (حکومت) تنها از الله عزوجل است.
انسان در دنیا صرف یک پیام رسان وخلیف است و خلیفه صرف اوامری الله عزوجل را برای مردم میرسانه وتطبیق میکند.
حلال وحرام کار الله عزوحل است نی از بنده الله عزوجل ملایک ها را میفرماید: .إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَة( البقرة) ترجمه: مه انسان را در زمین خلیفه میگزارم.
پس انسان از طرف الله عزوجل خلیفه است ونمتواند که حلال را حرام و حرام را حلال بسازد.
الله عزوجل داود علیه السلام را میفرماید : يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَى فَيُضِلَّكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا نَسُوا يَوْمَ الْحِسَابِ ( ص۲۶) . ترجمه: ای داود علیه السلام ما تو را در زمین یک خلیفه روان کردیم پس تو در میان مردم فیصله به حق کرده باش’و پیروی خواهش را نه کن ‘ اگر نی الله عزوجل از راه خود گمراه خواهد گردد’
به تحقیق کسانیکه از راه الله گمراه شدن برای ان ها عذاب دردناک است’ به سبب از و که این مردم روز حساب را از یاد خود کشیده بود.پس در زمین که انسان خلیفه شود دیگر فیصله را به ما انزال الله خواد کرد و اگر جنجال به میان می اید پس رجوع به الله و به رسول الله خواهد کرد مثل که در قران عظیم الله عزوجل میفرماید : فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ …(۵۹)( سورة النساء ) ترجمه: وقت که در یک چیز تنازعه یا جنجال امد پس به الله و رسول الله رجوع کنید اکر شما به راستی سر الله عزوجل و روز اخرت ایمان داشته باشد.
در جمهوریت و دیموکراسی به اکثریت اعتبار است نه به قران و سنت در باره اکثریت در قران کریم میفرماید. واکثرهم لایفقهون ،واکثرهم لایعلمون،واکثرهم فاسقون،واکثرهم لایومنون.
اکثریت از مردم نه می فهمند.
اکثریت از مردم علم نه دارند.
اکثریت از مردم کمراه استند.
اکثریت از مردم ایمان نه می اورند.
پس سیکولریزم و دیموکراسی کفر است به مومن ها لازم استکه از این بد بوی چیز ها خود داری کند.
پدیده دیموکراسی کفری:
بخش اول:
وقت دیموکراسی از طرف جناور های غربی ایجاد شد، در این وقت سیکولریزم و دیموکراسی به مردم نا اشنا بود و شناسایی نداشت. به نام دیموکراسی و قانون دیموکراسی مردم اګاه نه بودن.
برای دین کفری سیکولریزم و دیموکراسی کوشش شروع کردن که تا دیموکراسی کفری را به مردم معرفی کند، و به ترک کردن ادیان سابقه کوشش شروع شد. تا دیموکراسی کفری را یک دین بین المللی بالای مردم بشناست و مردم از ادیان سابقه صرف نظر شوند.
این ها کوشش میکردند، این دین کفری دیموکراسی را به شکل دین حق بالای مردم تطبیق کند،برای مردم افکاری دیموکراسی کفري را در ذهن ها ایشان بیچکاری میکردند، تا بفهمن دین دین دیموکراسی یک دین حق است،حتی این ها کوشش میکردن که دین اسلام که یک دین حق است، به مردم ناحق و باطل معرفی کنن.( نعوذ بالله)
دین اسلام را افراطیت،و از تمدن دور، و مخالف حقوق بشر معرفی میکردند.
در اولین بار در امت مسلمه مستشرقین این وایروس دیموکراسی را تیت کردن اما نتیجه خوب بدست نه اوردن.
عاملین سیکولریزم و دیموکراسی علما خود را به جامعه مسلمان ها انتقال داد تا افکار دیموکراسی را به اسلام پیوست کند و دین اسلام را تعبیر با سیکولریزم و دیموکراسی کند،
سال ها این ترتیب روان بود اما کدام ثمره به دست نه اورند.
بعدا پلان نو را کار ګذاری کردن که از طریق پول مردم های را به نام شیخ صاحب،ملک و مولوی صاحب، حاجی صاحب و بزرګ صاحب خریدن،تا مسلمان ها را به تنظیم ها تقسیم کنند،و.بعدا به مکروب دیموکراسی ملوث سازند.
به کوشش تطبق پلان های غربی شروع کردن، تا امت مسلمه را به مذاهب و عقیده دیګر تقسیم کنند.
در امت اسلامی عقاید مختاف ایجاد شود،و پیروان قران و سنت کم شود،نام های فرق های باطل قرار ذیل است.
۱: دیوبندی ۲:بریلوی ۳: نقشبندی ۴: چشتی ۵: قادری ۶: سهروردی ۷:قادیانی ۸:مماتی ۹: حیاتی۱۰: نواب شاهی ۱۱: زفری ۱۲:معتزلی ۱۳:خوارج ۱۴: اشعری ۱۵: ماتریدی ۱۶٫ مودودی۱۷٫جان آبادی ۱۸:امام محمدی ۱۹:چگادی ۲۰: بکتشی ۲۱:اویسی ۲۲: شاذلی ۲۳: مریدیه ۲۴:شاذلی ۲۵:عینی ۲۶:عطاری (پیروان الیاس قادری) ۲۷: منهاجی (پیروان طاهرقادری)
۲۸: تبلیغی (پیروان الیاس) ۲۹: امام ابویوسفی ۳۰:بوهریره (قبرپرستان گجرات) ۳۱؛مهدوی 32؛تهانوی (مقلدین اشرف علی تهانوی) ۳۳:گنگوهی (مقلدین رشیداحمد گنگوهی) ۳۴: امداد اللهی (مقلدین ملا امداد الله مهاجر مکی) ۳۵: قاسمی ۳۶:خانقاهی 37: غوری ۳۸: چترالی ۳۹:شیخپوری۴۰: دین پوری ۴۱:اسکندری ۴۲: سیفي ( مقلدین پیر بارا سیف الرحمن ) ۴۲و….
امت اسلامی پارچه پارچه شود و به فرقه های ګمراه تقسیم شود، خیانت این خباثت های سیکولریزم و دیموکراسی همین مستشرقین داخلی و علما سو درباری مولا ها است.
همین مولا های درباری به استفاده از نام امام ابو حنیفه رحمه الله استفاده میکردند و فرقه های باطل و عقایده باطله را ایجاد میکردند،اعمال بد خود را به امام ابو حنیفه رحمه الله منسوب میکرند،به همین طریق عقاید باطل در میان امد.
از مسلمان ها را یک عقیده و یک مذهب از بین رفت،پس این کافر با مسلمان مثل ګورګ های ګوشنه حمله کردن،و در تاید اش با نام شیخ صاحب،استاذ صاحب،پوهنیار صاحب و به نام های نیک دیګر همرای ایشان یک جای شود.
کفار به دالر مردم نام نهاد مسلمان را به سیکولریزم و دیموکراسی تیز کردن دیموکراسی را به شکل دین حقیقی قبول کردن.
[۱] ابن الملقن،البدر المنير۱/۶۸۰ / ابن حزم، المحلى ۹/۱۱۲