حکمتهایی در عقب نشینی امارت اسلامی عمر سوم در افغانستان در برابر کفار سکولار و اشغالگر خارجی و مرتدین محلی به رهبری آمریکا (۲)

حکمتهایی در عقب نشینی امارت اسلامی عمر سوم در افغانستان در برابر کفار سکولار و اشغالگر خارجی و مرتدین محلی به رهبری آمریکا (۲)

به قلم: م.د.مهاجر

تهاجمات سهمگین و انسحاب مجاهدین؛

مجاهدین امارت اسلامی عمر سوم رحمه الله درخواست آمریکا را مبنی بر تحویل‌دادن شیخ اسامه -تقبله الله- و مجاهدین همراهش رد کردند؛ زیرا به گفتهٔ پیغمبر خدا -صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم-: «المسلم اخو المسلم لایظلمه ولایسلمه} [البخاری/۲۳۱۰]، مسلمان برادرمسلمان است نه به او ظلم می‌کند و نه او را به دشمنانش وامی‌گذارد. ائتلاف ناتو به سرکردگی آمریکا، تهاجمات سهمگین و بدون وقفه‌ای را آغاز کردند؛ انواع بم‌ها و بم افکن‌ها را به‌کار بردند؛ انواع مواد کیمیاوی را با بم‌های خوشه‌ای بر سر برادران و ملت بی‌گناه ما ریختند؛ با تکنالوژی روز از هوا و زمین حمله کردند؛ با همکاری مزدوران داخلی و خائنان ملی تا یک‌ماه مسلسل خط‌های مقدم مجاهدین امارت اسلامی را در تخار و شمال کابل و به صورت عمومی در همهٔ ولایات، تحت بمباران‌های شدیدی قرار دادند؛ هزاران را شهید و بی‌خانمان ساختند؛ هزاران را مجروح کرده و صدها را بیوه و یتیم گذاشتند؛ خانه‌ها را ویران کرده و صدها جنایات دیگر را مرتکب شدند.

مجاهدین موجود در جبهه‌ها، خیلی خسته شده بودند؛ یک‌ماه بود که خواب را به چشمان خود راه نداده بودند؛ از داخل با خائنان و از خارج با تهاجمات سنگین دشمن رو در رو بودند؛ کمک‌رسانی به خطوط سنگرها مشکل شده بود و از همه گذشته، غیر از تلفات زیاد ملت مسلمان ما دیگر گزینه‌ای نبود؛ بر همین اساس بود که مجاهدان امارت اسلامی «ادارهٔ حکومت» را رها کرده و «ادارهٔ جنگ» در تاکتیک «انسحاب و جنگ چریکی» را برگزیدند و راهیِ کوه‌ها و دره‌ها شدند. در این عقب‌نشینی گرچه تعداد زیادی شهید و بسی هم اسیر و زخمی شدند؛ اما گزینه‌ای بهتر از آن نبود.

حکمتهایی در عقب نشینی امارت اسلامی عمر سوم در افغانستان در برابر کفار سکولار و اشغالگر خارجی و مرتدین محلی به رهبری آمریکا (۱)

حکمتهایی در عقب نشینی امارت اسلامی عمر سوم در افغانستان در برابر کفار سکولار و اشغالگر خارجی و مرتدین محلی به رهبری آمریکا (۱)

به قلم: م.د. مهاجر

دنیا سرای فانی‌ست. متاع چند روزه‌ای بیش نبوده و انسان برای ماندن و عیش‌کردن در آن، خلق نشده است. قرآن کریم چه زیبا بیان می‌کند: {وماالحیاه الدنیا الا متاع الغرور} [الحدید/۲۰] و زندگی دنیا کالایی فریبنده است. پیغمبر خدا -صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم- در غزوهٔ خندق در حالی‌ که به حفر کانال جهت دفاع از مدینهٔ منوره مشغول بود این شعر را زمزمه می‌کرد: «اللهم لاعیش الا عیش الآخره» بار خدایا! زندگی فقط زندگی آخرت است.

دنیا میدان آزمون خداوندی برای بندگان است تا خوب و بد، مطیع و نافرمان، دنیاپرست و خداپرست را از هم جدا سازد، {الذی خلق الموت و الحیات لیبلوکم ایکم أحسن عملا} [الملک/۲] «آن خدایی که موت و حیات را آفرید تا شما را بیازماید کدام یک عملش بهتر است». و نهایتا بازگشت همهٔ مخلوقات از اولین تا آخرین، در پیش‌گاه خداوندی‌ است تا نتیجهٔ امتحان خود و در واقع حیات واقعی را مشاهده کنند.

حالات دنیا نیز از همین جهت ( آزمون بودنش) یکسان و برابر نیست؛ نه برای نیکان و نه برای بدان؛ تا کاملا مورد امتحان واقع شوند؛ اما نتیجه و آخر کار به نفع نیکان تمام خواهد شد {والعاقبه للمتقین}. زندگی پیامبر اسلام -صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم- برای ما یک الگو و درسی زنده است. رسول الله -صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم- و صحابهٔ کرامش از دست آزار و اذیت مشرکان مجبور شدند تا مکهٔ مکرمه را -که بسیار دوستش می‌داشتند- ترک کنند و به مدینه هجرت نمایند.

در صحنه‌ای دیگر از حیات مبارکش می‌بینیم که در غزوهٔ أحد صحابهٔ کرام حدود هفتاد نفر شهید شدند، جناب رسول الله -صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم- زخمی شدند و به ظاهر، دشمنان نفع بردند و خود را غالب، گمان کردند؛ اما در برگهٔ دیگر می‌بینیم که در سال هشتم بعد از هجرت، رسول -صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم- به معیّت جمع غفیری از جنود خداوندی، فاتحانه وارد مکهٔ مکرمه می‌شوند و مردم گروه گروه اسلام را پذیرا می‌گردند و همان نقش {والعاقبه للمتقین} اجرا می‌گردد.

پیروزی و شکست دست خداست. سراشیبی و بلندی جهت آزمودن ماست؛ ولی پیروزی نهایی از آنِ دین خداست. انسحاب و عقب‌نشینی تاکتیکی مجاهدین امارت اسلامی آزمون الهی بود تا صابرین از غیر صابرین جدا گردند و در سطح بلندتر اینکه تک‌تک امت مسلمه در موضوع «نصرت اسلام» و یا «سکوت» در برابر آن، مورد آزمایش قرار گیرند؛ اما بعد از آزمونی بیست‌ساله، همه‌چیز واضح شد؛ لشکر اشغالگران شکست خوردند و با شرمندگی کامل عقب کشیدند؛ آن‌هایی که ضمیرشان بیدار و باغیرت بود، از هر نقطه‌ای برخاستند و جرقه‌های آتش را زدند تا آنکه کوره‌هایی از آتش همه‌جا را فراگرفت؛ خائنان و مزدوران یا فرار کردند و یا سرافکنده در گوشه‌ای نشستند و مجاهدان اسلام فاتحانه وارد شهرها شدند {والعاقبه للمتقین}.

ادامه دارد ….. ان شاء الله

علل جنگهای بین سپاه اسلام و سپاه ساسانیان و علل اسلام آوردن ایرانیان یا قوم فارس (۱)

علل جنگهای بین سپاه اسلام و سپاه ساسانیان و علل اسلام آوردن ایرانیان یا قوم فارس (۱)

ارائه: ا.م. الکوردی

فارس در ادبیات فقهی و احادیث رسول الله صلی الله علیه وسلم شامل تمام قومیتهای ایران زمین از مدائن واقع در عراق کنونی تا ماوراء النهر و خراسان بزرگ که هم مرز با چین قدیم است می شود؛ پس زمانی که می گوئیم قوم فارس یعنی تمام لهجه ها و قبایلی که در این پهنه ی بزرگ زندگی کرده اند نه نژادی به نام فارس که اصلاً در طول تاریخ وجود نداشته است؛ و زبانی فارسی هم توسط همین قومیتهای مختلف به عنوان زبانی مشترک جهت ارتباط با همدیگر تولید شد همچنانکه زبان اردو در بخشهایی از هند تولید شد.

این مقاله تقدیم به کسانیکه بدنبال حقیقت اند و براحتی تحت تاثیر تبلیغات پوچ قرار نمیگیرند.

زمینه های کدورت میان دولت ساسانی و مسلمانان :

۱-ظلم و ستم شاهان ساسانی به اعراب قبل از آمدن اسلام:

 شاهان ساسانی مردمان عرب را برده ی خود میدانستند از این رو هربار که به عربها حمله میکردند زنانشان را برای شهوات خود نگه میداشتند و مردانشان را به اسارت میگرفتند و بعد آنها را میکشتند از جمله شاهان ساسانی که این کارها را با عربها انجام میداد شاپور ذوالاکتاف بود و دلیل این سخن را در یک پست قبلا گذاشتیم و علاقمندان میتوانند به کتاب فارسنامه ی ابن بلخی مراجعه کنند و این ماجراهای وحشتناک شاپور را مطالعه کنند.همین مسائل یک نوع کینه و کدورت را بین عربها و ساسانیان بوجود آورده بود.

۲-بی ادبی کردن خسرو پرویز به پیغمبر و تلاش او برای از بین بردن پیغمبر اسلام و اعلان جنگ به دولت اسلامی:

جنگ میان اسلام و ساسانیان از آن زمان آغاز شد که خسروپرویز شاه متکبر ساسانیان دعوت پیغمبر صلی الله علیه و سلم را برای پذیرفتن اسلام نپذیرفت و با پاره کردن نامه ی پیغمبر صلی الله علیه و سلم به دولت اسلام اعلان جنگ داد.این نامه را صحابه ای به اسم عبدالله بن حذافة السهمى رضی الله عنه بسوی خسرو پرویز برد و نامه ای که در آن صرفا دعوت به اسلام بود و هیچ سخنی از جنگ و درگیری در آن نبود  و بسیار هوشمندانه و مودبانه  نوشته شده بود خسرو پرویز در کمال بیشرمی در مقابل چشمان عبدالله بن حذافه سفیر اسلام پاره کرد( فلما قرأه مزقه -و در بعضی جاها شقه آمده-، فلما بلغ رسول الله صلى الله عليه وسلم قال: ” مزق ملكه “) یعنی پس هنگامیکه آن را (نامه پیغمبر را) خواند آن را پاره کرد.هنگامیکه خبر به رسول الله صلی الله علیه و سلم رسید فرمود”حکومتش را از بین برده است (نه نامه را)” و گفت  محمد این را برای من نوشته در حالیکه او برده ی من است(يكتب إليّ بهذا وهو عبدي) و در بعضی کتابها آمده که گفت:( عبد حقير من رعيتي يكتب اسمه قبلي) یعنی بنده ی حقیری از رعیت من اسمش را قبل از اسم من نوشته..داستان پاره کردن نامه پیغمبر صلی الله علیه و سلم مسئله بسیار مشهوریست اما چنانکه قول داده ایم هر مطلبی ارائه کنیم فقط با دلیل و مدرک میگوییم.[۱]

پس از اینکه خسرو پرویز نامه را پاره کرد به نماینده خودش در یمن به اسم باذان نامه نوشت –در آن زمان یمن زیر مستعمره ی ساسانیان بود و عده ی زیادی از ایرانیان در آنجا می زیستند- و از او خواست که پیغمبر را دستگیر کند و به سوی او بفرستد تا به گمان خودش جواب محمد را بدهد.هنگامیکه فرستادگان باذان به حضور پیامبر صلی الله علیه و سلم رسیدند و از پیغمبر اکرم خواستند تا همراه با ایشان پیش خسرو پرویز برود و به پیامبر گفتند:پروردگارمان خسرو پرویز امر کرده که با ما بیایی.پیغمبر فرمود اینک بروید و فردا بیایید و پروردگار من امشب پروردگارتان را خواهد کشت(إن ربي قد قتل ربك الليلة)-[۲] آنها رفتند و قبل از اینکه دوباره پیش پیامبر برگردند خبر رسید که شیرویه پسر خسروپرویز پدرش را کشته و اکنون قدرت دست شیرویه است و ماموریت باذان به پایان رسیده.شيرويه به باذان نامه نوشت و باذان و فرستادگانش دانستند که با توجه به فاصله زیاد ایران تا مدینه و کوتاهی مدت زمان این خبر فقط ممکن است از راه خداوند به پیغمبر الهام شده باشد و از این رو پیش پیامبر رفتند و اسلام آوردند (فلما انتهى كتاب شيرويه إلى باذان قال: إن هذا الرجل لرسول.فأسلم وأسلمت الابناء من فارس من كان منهم باليمن) .[۳] و این نخستین گروه ایرانی بود که با میل و رغبت اسلام را پذیرفتند. همچنین در کتابهای زیر مطلب اسلام آوردن باذان و همراهانش آمده است.[۴]این است که از قدیم گفته اند “عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد”.این ماجرا از معجزات پیامبر صلی الله علیه و سلم است و دلیل محکمی برای نبوت ایشان است.


[۱] سیره ابن کثیر ج ۳ ص ۵۰۸-عیون الاثر ج ۲ ص ۳۲۷-سبل الهدی و الرشاد ص ۲۲۷-السیره الحلبیه ج ۴ ص ۱۳۲-البدایه و النهایه ج ۴ ص ۳۰۶-اعلام النبوه ماوردی باب العاشر ص ۱۲۱ .

[۲] السیره الحلبیه ج ۴ ص ۱۳۴٫

[۳] سیره ابن کثیر ج۳ ص ۳۵۶

[۴] الکامل فی التاریخ ابن اثیر ج ۲ ص ۱۶۵ و تاریخ ابن خلدون ج ۲ ص ۷۹۴

چرا باید بر آمریکا به عنوان سرافعی و دشمن شماره یک تمرکز کرد؟

چرا باید بر آمریکا به عنوان سرافعی و دشمن شماره یک تمرکز کرد؟

آمریکا را باید از زمان تأسیس آن و قتل عام آنهمه بومی سرخ پوست شناخت و بعد کارنامه ی آن را در شیوه ی برخورد با جوامع دیگر بررسی کرد تا به این شعارها و دروغهای عوام فریبانه ی آن و مزدورانش پی برد . در رد این دروغهای آشکار مطالب زیادی گفته شده در اینجا تنها به سه سند تاریخی اشاره می کنیم که در کارنامه ی سیاه و کثیف آمریکا نوشته شده است:

آمریکا تنها در جنگ ویتنام در ۱۹۶۳ ن ۱۶۰ هزار انسان را کشت و ۷۰۰ هزار نفر را فقط شکنجه داد و به ناموس ۳۱ هزار زن و دختر تجاوز کرد و کلیه‌ی ۳ هزار نفر را در آورد و ۴ هزار نفر را سوزاند و ۴۶ روستا را با سلاح شیمایی از بین برد.

نمونه ی دیگر را از زبان سیمور هرش  یکی از رونامه نگاران آمریکائی بشنویم که در سخنرانی خود در سندیکای آزادی های مدنی از فیلم محرمانه ای پرده برداشت که در همین زندان ابوغریب عراق کودکان و نوجوانان توسط نظامیان آمریکائی مجبور به تجاوز به زنانی می شدند.

هرش می گوید: « در آنجا زنانی بودند که ممکن است، برخی از شما حاضران درباره آنها شنیده بودید که نامه هایی برای شوهران خود که آنها نیز در ابو غریب در بازداشت بودند، می فرستادند و یا به هر طریق ممکن با آنها تماس می گرفتند و التماس می کردند که بیاید و به خاطر فلان تعرض و هتک حرمتی که به آنها صورت گرفته بود و شرایط روحی و روانی بسیار غیر انسانی و اهانت باری که در آن به سر می بردند، به هر طریق ممکن جانشان را بگیرند و آنها را از آنچه در آن بسر می بردند، نجات دهند.

هرش می افزاید: واقعاً می دانید، چه برسر این زنان می آمد که اینگونه به شوهران خود التماس و استغاثه می کردند؟ .. مسلماً خیر .. اما من به شما می گویم .. این زنان با پسران جوان و نوجوان و حتی در مواردی که در فیلم هم نشان داده شده، با پسران کم و سن سالی بازداشت شده بودند که مقابل دوربین ها اقدام به تجاوز و تعرض به آنها می کردند.

فاجعه بارترین و دردناک ترین صحنه این فیلم صدای ضجه ها و گریه های این پسران جوان و نوجوان بود که به شدت وحشت زده و ترسیده بودند .. تردید ندارم، حکومت هایتان صدای ضجه ها و استغاثه های این کودکان و نوجوانان را ضبط کرده و در اختیار دارد .. و ایمان دارم، آن ضجه ها و التماس ها، عاملان این جنایات را رسوا خواهد کرد.

هرش به صراحت اعلام می کند که: آشکار گردید، زنانی که از سوی این پسران مورد تجاوز قرار گرفتند، مادران آنها بودند.

این است چهره ی واقعی آمریکا. خوب ممکن است بگوئید که این مال یک دهه ی قبل است و الان آمریکا اهلی شده است اما صرف نظر از تمام جنایات و وحشی گریهائی که هم اکنون در یمن و سومالی و سوریه و افغانستان  انجام میدهد باید عرض کنم که  در عرض کمتر از یک هفته ۳۰۰۰ زن و بچه و پیر و جوان مسلمان را در باغوز سوریه با حمایت کوردهای سکولار و مرتد سوزاند و از بین برد و هم اکنون نیز حامی رژیم جنایتکار صهیونیستی است که در عرض چند روز گذشته ۲۷هزار مسلمان را در غزه قتل عام کرده که بیشتر از ۲۰هزار نفر از این قربانیان را زنان و کودکان و سالخوردگان مسلمان تشکیل می دهد.

 چنین جانور درنده و سکولاری اصلاً می فهمد انسان چیست و ارزشهای انسانی چه هستند؟

با جارو کردن این جانور درنده از سرزمینهای اسلامی  تمام جوجه جنایتکاران نیز خودبه خود از بین خواهند رفت و ماندگاری این جنایتکاران به ماندگاری آمریکا در منطقه گره خورده است، پس اگر خواهان آزادی سرزمینهای اسلامی و از بین رفتن اینهمه ظلم و فساد و جنایت نسبت به مسلمین هستیم باید بر آمریکا تمرکز کرد