گواهی شیخ ابو مصعب سوری در مورد امارت اسلامی عمر سوم

گواهی شیخ ابو مصعب سوری در مورد امارت اسلامی عمر سوم

ارائه: ابومحمود کندزی

امارت اسلامی افغانستان سه دوره کاملا محزا داشته، دوره حاکمیت عمر سوم، دوره جهاد ۲۰ ساله و دوره حاکمیت دومی که هم اکنون در جریان است.

شیخ ابومصعب سوری در مورد امارت اسلامی عمرسوم می گوید:

در مجلسی در کابل که برای زیارت شیخ احسان الله احسان ( رحمه الله تعالی ) رفته بودیم ایشان خطیب طالبان و مسئول بیت المال بودند و نفر سوم بعد از ملا عمر و ملا کبیر به شمار می رفتند و در تمام افغانستان شهرتی فراگیر داشتند و دشمن سرسخت آمریکا و سعودی در بین طالبان بود خاصتا وقتی سفیر سعودی سلمان العمری به او گفت : هر کس در این عصر با آمریکا دشمنی کند نمی تواند در زمین زندگی کند . شیخ احسان الله احسان ( رحمه الله تعالی ) در پاسخ به او نوشت : جناب سفیر سعودی قرآن و سنت شریف را بارها خوانده ام و تمام افعال خالق از رازق بودن و زنده و میراننده، ضار و نافع را منسوب به الله دیده ام نه به آمریکا، ما از کسی جز الله نمی ترسیم از این رو سعودی ها با او بغض داشتند.

شواهد بسیاری در طی این دو سال در نزدم جمع شده که ثابت می کند طالبان به خوبی و نیکی حق جوار و مهمانی را ادا کرده اند به گوش ملا محمد عمر امیرالمومنین رسید که مهاجران نیاز به کمک دارند ایشان دستور داد تا از بیت المال به آنها کمک شود در حالی که خود آنها بیشتر از هر کسی محتاج بودند و هنگامی که آمریکا پادگان های آموزشی مجاهدین عرب را با موشک های کروز هدف قرار داد تمام جهان از ترس لرزید ولی ملاعمر فرمود اگر در افغانستان جز خون من چیزی باقی نماند باز از شیخ اسامه دفاع کرده و او را تسلیم نخواهم کرد.


حتی آمریکا تهدید به استفاده از بمب میکروبی و اتمی نیز کرد که وزرای طالبان سه روز اجتماع کردند تا تصمیمی بگیرند و همه توقع داشتند که از مجاهدین عرب و شیخ اسامه در خواست خواهد شد که پادگان های آموزشی خود را تعطیل کنند ولی شگفت زده شدیم وقتی شنیدیم که یکی از وزرای طالبان می گفت امیر المومنین بعضی را که ترس در آنها رخنه کرده بود را توبیخ کرده و درسی در توکل و عدم ترس از آمریکا داد و بعد از این یادآور شد که الله متعال بر دستانشان قوی تر از آمریکا را نابود کرد روسی که از لحاظ جغرافیایی از آمریکا نزدیک تر بود.

سپس بار دیگر به دیدار او ( شیخ احسان الله احسان ) در کاخ ریاست جمهوری رفتم تا در مورد در خواست مشارکت در سازمان ملل از سوی طالبان سخن بگویم، من و دوستم ابوخالد با او تنها سخن می گفتیم و بعضی از مسئولین نیز همراه او بودند و ایشان طبق عادت بیشتر بزرگان طالبان روی زمین نشسته بود تا بر صندلی ظالمان ننشینند سر صحبت را باز کرده و سخن گفتیم و ایشان به صندلی ظاهرشاه اشاره کرد و گفت که او بر این تخت نشست ولی الله او را خوار و ذلیل ساخت سپس داوود نشست و کشته شد سپس حفیظ الله و بابرک تا نجیب که به دست ما اعدام شد و به دار آویخته شد تا این که ربانی بر آن تکیه کرد سپس خلع شده و گریخت و امروز ما وارد شده ایم اگر به حق الله متعال عمل نکنیم ما نیز کشته و ذلیل و خوار خواهیم شد سپس به شدت گریست تا این که ایشان بعد ها در مزار شریف به شهادت رسیدند.

منبع : مختصر تجربه جهادی امارت اسلامی افغانستان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *